نتایج جستجو برای عبارت :

عقده مادر كامپلكس

عقده ادیپ به دوره‌ای از رشد طبیعی کودک اطلاق می‌شود که در آن، همزمان با کنجکاوی نسبت به اندام‌های جنسی‌اش، برانگیختگی جنسی نسبت به والد غیر همجنس نیز پدیدار می‌شود. این مسئله پس از مدتی در کودکان برطرف می‌شود و کودک به مرور زمان میل و اشتیاق جنسی خود به مادر را به شکل سازگارانه‌ای سرکوب کرده و به ن دیگر معطوف می‌کند اما در تعدادی دیگر همچنان باقی می‌ماند و در صورت حل نشدن مشکلات فراوانی را به وجود می‌آورد. عقده ادیپ منجر به بروز حس
عقده روانی چیست؟ امروزه در اصطلاح عامیانه، فردی را که از گره‌های روحی رنج می‌برد و همزمان دنیای روحی دیگران را نیز مختل می‌کند، عقده‌ای می‌نامند؛ این واژه بار منفی سنگینی با خود به همراه دارد. این در حالی است که گره‌ها یا عقده‌ها در اصطلاح تخصصی و حقیقت وجودی خود، ابعادی دارند که پرداخت و بررسی آن‌ها می‌تواند جنبه‌های مختلفی از ظرفیت‌های روانی بشر را با همه اوج و فرودهایش به نمایش بگذارد. دنیای درونی انسان مثل یک جزیره گنج است؛ پر پ
واقعا خیلی خوشحالم که اینترنت و محیط های مجازی وجود دارن
و کمک میکنن که مردم ما نفری یه اکانت بسازن و مدیر کانال تلگرم و ادمین فلان جا و نمیدونم مدیر اینور و اونور بشن و عقده ها رو مقداری جبران کنن.
عقده مدیریت به شدت در مردم ما فوران میکنه
فکر نکنین با رفتن این رژیم این عقده در ما درست خواهد شد. نه. اینا برن هم یه عده دیگه میان که دیکتاتورتر و بد ترن.
چون مشکل ما مردم ایران هستیم
مشکل ما مردم دلال و مورگیج بروکر و دروغ گو و عقده ای و سرکوب گر و دی
مامان و بابا تمام این سالا یه کاری کردن که وقتی نیستن,برادرام مث قحطی زده ها شروع میکنن به پختن غذاهای جدید و خلاقانه و چرب و پرادویه تا عقده ی تمام غذاهای رژیمی و بی مزه ی بیمارستانی و هویجی این سالهای مامانو دربیارن.
اون یکی که با خروج مامان 20 کیلو کالباس و سوسیس تو یخچال پر میکنه و روزی 20 وعده,صبح و شب و کله سحر و بوق سگ بوی روغن راه می اندازه تا عقده هاشو وا کنه.
من؟ هنوزم که هنوزه جلو مغازه ها وایمیسم و جبران تمام اردوهایی که بچه ها چیس و پف
این که مسیح می‌گوید: من دردِ شما را به دوش می‌کشم.» چه معنی‌ای دارد؟
درد: به زبان‌آمدنِ گره، و لب‌گشودنِ عقده.
پس مسیح می‌گوید: من گرهِ شما را به زبان درمی‌آورم و عقده‌ی شما را لب باز می‌کنم. یعنی درونی‌ترین حفره‌های شما را از آنِ خودم می‌کنم. و آن وقت که همگیِ شما از آنِ من شدید، من نه شما را و دردِ شما را، بل‌که دردِ خودم را و خودم را (که حالا تمامِ شماست) به دوش می‌کشم.»
حس می‌کنم که این نوشته را هرچه زودتر باید تمام کرد. صورتِ این گزا
خشمگینم.
از عقده‌هایی که تو جامعه موج می‌زنه.
از این جامعه‌ی عقده‌پرور که وقتی یکی به یه قدرتی، هرچند کوچیک می‌رسه، اون عقده‌ها براش موتور محرکه‌ی پروروندن عقده‌ای‌های دیگه‌ای میشه.
و این سیکل فقط با خودآگاهی شکسته میشه.
چقدر محاسبه‌مون ضعیفه.

چشم‌هام دیگه نمی‌تونن باز بمونن. دیشب بیدار بودم. امشب دو سه ساعت خوابیدم. الان احساس کردم چقدر تشنه‌مه و یادم اومد که دیروز آب نخوردم. از بالا تا پایین با همه‌شون دعوا کردم، نگهبان، حسابدار
دریای شوکتی که به دنیای باور استاز منتهای عشق مصفای مادر استآن عطر بی بدیل که بر تارک گل استیک قطره از حضور مطلای مادر استدر واژگان کلام محبت شنیده ایاین نام زیب زیور زیبای مادر استآن در عصمتی که به عالم نشانه استاز غمزه ی نگاه وتمنای مادر استعشقی که جملگان به پناهش قدم زننداز سایه سار مقدم زیبای مادر استآن جنتی که جمله مش قلم زننددر زیر گام ها وقدم های مادر استناظم به قصد حرمت مادر بگو به بانگآری بهشت زیر قدم های مادر است
 استاد از سایتوکاین و سیستم کمپلمان حرف می‌زد و او ردیف آخر می‌خوانْد: 
"این رشته های به شدت رقیق و نازک اعصاب کودک را فقط سرانگشت ظریف و لطیف مادر است که می‌تواند از هم جدا کند که عقده به وجود نیاید، گره به وجود نیاید، هیچ کس دیگر نمی‌تواند." 
کنار صفحه، بزرگ نوشت: آه. 
 استاد از سایتوکاین و سیستم کمپلمان حرف می‌زد و او ردیف آخر می‌خوانْد: 
"این رشته های به شدت رقیق و نازک اعصاب کودک را فقط سرانگشت ظریف و لطیف مادر است که می‌تواند از هم جدا کند که عقده به وجود نیاید، گره به وجود نیاید، هیچ کس دیگر نمی‌تواند."
کنار صفحه، بزرگ نوشت: آه. 
به نام خدا 
یکی از دغدغه های مهم خانم ها برای ازدواج شناخت آقایون هست که علتش میتونه مسائل زیادی اعم از اختلالات جنسی یا تنوع طلبی آقایون باشه. از این رو بیشتر به دنبال فهم جهان بینی آقایون نسبت به خانم ها هستند.
همان طور که می دونید روانشناسان معتقدند رفتار مردان با خانم ها تابعی از حسی هست که به مادرشون دارند، بعضی ها حس پسر به مادر رو از نوع جنسی و بعضی از نوع غیر جنسی می نامند. کسی که معتقد بوده این کشش از نوع جنسیه فروید پدر علم روانشناسیه
نمیدونم چرا ورق اینطور برمیگرده که باید این روزها رو به استرس برای مسائل انقدر حاشیه ای بگذرونم و وقت عزیز و باارزشم رو صرف کارهایی کنم که هیچ ارزشی برای آینده ام ندارن.
پناه میبرم به خدا از شرّ تمام آدمهایی که جز عقده چیزی برای نشون دادن به دنیا و باقی آدمها نداشتن.
_خردادماه نود و هشت،کارورزی اطفال،در انتظار عقده گشایی اتند عفونی!(که خدا هرگز از دل سیاه و مکر و ظلم هاش نگذره)_
~التماس دعا
هم کوپه ایم
با یه دانشجوی عقده ای،
یه سلیطه؛ ازینایی که هی داد و بیداد میکنن. و همش میگن ایران بده، عربا ملخ خورن، آلمان اقتصادش قویه ولی در عمل نهایتا نظرانشون درباره ی کاشت ناخن و شینیون عروس میتونه مورد قبول باشه
و‌ یک آدم بی نهایت معقول و آروم.
درباره ی این نفز سوم چیز زیادی در دسترس نیست ، ولی درباره ی دانشجوی عقده ای میتونم بیشتر توضیح بدم :))
تا خود کوپه اومد و کمکم کرد :) بعدش صبر کرد قطار حرکت کنه، دست ت داد! بعد رفت خونشون!
 استاد از سایتوکاین و سیستم کمپلمان حرف می‌زد و او ردیف آخر می‌خوانْد: 
"این رشته های به شدت رقیق و نازک اعصاب کودک را فقط سرانگشت ظریف و لطیف مادر است که می‌تواند از هم جدا کند که عقده به وجود نیاید، گره به وجود نیاید، هیچ کس دیگر نمی‌تواند." 
به اعصاب و روانِ همیشه معذبش نگاه کرد و کنار صفحه، بزرگ نوشت: آه. 
آره مادر.امروز  هفتم حسین تو است. و هفتم که می‌شود و هفتم که می‌شود‌ و هفتم که می‌شود.
آره مادر.دخترت آن ‌قدر این چند روز بغض کرده که صدایش گرفته.و گلویش درد می‌کند.
آره مادر دخترت بی بهانه دنبال باریدن است .
آره مادر.مادر. مادر.
مادرم فدای مادر حسین.
نمیخوام گلایه کنم
اما قربون معرفتت
صبرم تمومم شدهه
چیمیشد منم از اون ادمای خوشبخت
توی ی خانواده شاد  وبیمشکل وغم بودم
خدایا .ارزوهام عقده شدن رودلم
انقد ارزوهام
ساده ن کع اگ بگم بقیه خندشون میگیره 
ارزوهایی ک بچه ده ساله هم دارع و بش رسیده
اون وقت من عقده شدن رو دلم و بیخیال ارزوهام شدم
دستت دردنکنه خداجون
منم خوشبختممااا
ای ام خوشبخت 
ای ام بیمشکل 
ای ام شاااد
تا حالا شده ازخستگی
وکم صبوری بزنید
موهاخودتونو بکشید
برا من شده مث الان
شاید ت
در پست های قبلی بارها در مورد اهمیت باور داشتن به خودمان و مسیری که میخواهیم ادامه دهیم حرف زده ام. اینکه چقدر مهم است احساس "درست" بودن داشته باشیم تا نظرات و احیانا توهین های دیگران باعث رنجش ما نشود و ما ثابت قدم در راه هدفمان باقی بمانیم. اما بیایید ببینیم چطور باید با تردید هایی که در جانمان ریشه دوانده اند و نمیگذارند هیچ انتخابی بکنیم مبارزه کنیم.
 
بیایید از عقده هایمان کمک بگیریم
شما عقده ی چه چیزی را در زندگی دارید؟ کاملا رک و صریح حر
آباد عالم ما، از یک دعای مادر،
صد سد ره شکسته از یک صدای مادر.
شیر سفید او شد شعر سفید شاعر،
بالا نبوده شعری از الّه های مادر.
گر بخت خود بیابیم در عالم حوادث،
در عالم دل ما خالی است جای مادر.
غرق گنه شود دهر از آب دیده او،
اشکی اگر بریزد از دید ه های مادر.
خوشبخت عالمستیم از هر کلام نیکش.
حرف خوشی نیابیم اندر بهای مادر.
 راضی از این جهان و راضی ز خویش باشیم،
راضی ز ما خدا هم، باشد دعای مادر.
جنّات نقد آدم باشد کنار مادر،
جنّات هر دو عالم در پیش پای
یه پست پیامکی فرستادم با عنوان حجم عظیمی از عقده ولی بیان ثبتش نکرد .
موضوعش هم عدم همکاری پرسنل لیبر با ما بود . مسئول شیفت سرتاپا عقده شون نذاشت ما تو
لیبر بمونیم در حالی که سوپروایزر عصر اجازه داده بود !!! دیگه نگید پرستارها بد اخلاقن ها ، پرستار ها
در مقایسه با ماماها ماهن،  مااااااااه!
 
این مدته ، یعنی از اون موقع که امتحانام تموم شده تا همین الان چندین و چند بار خواب ا.د و مرکز رو
دیدم . همه خوابها هم یک مضمون واحد دارن و این منو میرسونه!
دوست دارم فردا بگم علی بیا
تو هم با من بیا.بیا با من باش
بیا باهم بریم شیطنت کنیم
بخندیم
برای یک روزم که شده همه چیز رو فراموش کنیم
شاد باشیم فارغ از همه چیز و همه کس
من خیلی چیزا رو با تو تجربه کنم.
خوشحال باشم
و توآزاد باشی
رها باشی
چه به حال روزمون میاره این کمبودا
که من کمبودامو باهاش جبران میکنیم
و اون یه جا دیگه پناه اورده
گاهی ما خودمون سرنوشتمون رو عوض میکنیم
دوست دارم برای یکبارم که شده پا بذارم روی همه چیز
و اون کاری رو بکن
#داستان_کوتاه‌مادر نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و میگریست .فرشته ی فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزو های ترا برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهـی؟مادر رو به فرشته کرد و گفت: از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟ مادر پاسخ داد: نه!فرشته گفت: اینک پسرت شِفا
ادامه مطلب
بعید میدانم در موردش صحبت کرده باشم. استاد شیمی مان زنی است به شدت عقده ای. بد درس میدهد و تایم امتحاناتش به حد مرگ کم است! 
امروز برایش شرح دادم فردا نمیتوانم در کلاس باشم و لطفا عقده غیبت را نگه دارد برای روزی که در بیمارستان نیستم!
نشسته ام توی سایت و میخواهم ریاضی ساغر را حذف کنم. استرس دارم. نمیدانم پول بیمارستان حل شده یا نه و نمیدانم برای امتحان عملی اناتومی میتوانم روز دیگری را انتخاب کنم یا خیر! 
سایت اموزش دانشگاه در و پیکر ندارد و من
حتما شده که از یه نفر بدتون بیاد و ازش عقده داشته باشین. حالا این عقده می تونه از هرچی باشه عقده ی من از این بود که هی چقولی منو می کرد و مسخرم می کرد. هم کلاسیم بود خیلی هم درس بد بود یعنی می فهمید ولی همش تنبلی در می آورد سز کلاس حواسش پرت بود به کلاس هم گند زده بود 
امروز سر زنگ ریاضی ترین هایی که معلم سر کلاس حل کرده بود رو ننوشته بود بعد معلم فهمید و اوردش نیمکت اول کنار من گفت حواست باشه هرجا ننوشت به من بگو                                          
سلام وقت بخیر 
مشکل من برخورد با برادر کوچکترم هست.
برادر من زمانی به دنیا اومد که پدر و مادرم 43 سال سن داشتن و از نظر مالی وضع بدی داشتیم و چون سن و سال زیادی داشتن به برادر کوچکترم توجهی نمی کردن، حالا برادرم 28 سالشه و عقده ای شده هر روز دعوا میکنه، و مادر و پدرم و حتی مرده های فامیل رو با رکیک ترین فحش ها خطاب قرار میده.
برادر کوچیکم استعداد خوبی داشت، مدرسه نمونه راهنمایی قبول شد، ولی چون پول شهریه نداشتیم بدیم همیشه مدیر مدرسه بهش تذکر مید
 
محیط کار غیرقابل تحمله ، پر از آدم‌هایی که سال‌ها عقده رو با خودشون حمل میکنن ، و وقتی تازه کار باشی، حتی یکی با ۶ماه سابقه به خودش اجازه میده از کارات ایرادای مسخره‌ای بگیره که چون احترام به سابقه‌دار تر از تو واجبه!!مجبوری خفه خون بگیری و بذاری عقده‌هاشو سر تو باز کنه .خیلی سخت میگذره خیلی.مدام حتی تو طرز نفس کشیدن من دنبال ایراد میگردن . خدایا لطفا کمکم کن از این چندماه مزخرف تازه‌کار بودن با سربلندی بیرون بیام . آمین.
 
پی‌نوشت:من الا
تنها عشقی که تاریخ انقضا نداره مادر است
مادر یعنی تمام دلخوشی یک انسان
مادر یعنی بهونه زندگی کردن
مادر یعنی تمام امید و آرزوی یک انسان
کاش در این قطار زندگی که بلیط برگشتی هم نداریم مادرمان همیشه در کنارمان باشد تا برای دردهایمان آرامشی باشد
مادر کمپلکس یعنی امنیت خواهی از نوع منفی ، بقا و رضایت من بواسطه ی حضور دیگران ،
حس_توقعی که دیگران باید حواسشون به من باشه ،
دیگران باید بهم کمک کنن و برای منافع من با من همراه باشن
یعنی :
دوست نداری توی زحمت بیوفتی
دوست نداری یه روز بهت سخت بگذره
بیشتر از اینکه از سختی ها دلخور باشی از آدمها دلخوری و چه بسا کینه بدل میگیری
میگی :
هر روز باید جوری باشه که من میخوام و میپسندم
چرا امروز کمتر بخوابم؟
چرا امروز بیشتر و بهتر کار کنم؟
بجای عمل_تلاش ،
مادر کمپلکس یعنی امنیت خواهی از نوع منفی ، بقا و رضایت من بواسطه ی حضور دیگران ،
حس_توقعی که دیگران باید حواسشون به من باشه ،
دیگران باید بهم کمک کنن و برای منافع من با من همراه باشن
یعنی :
دوست نداری توی زحمت بیوفتی
دوست نداری یه روز بهت سخت بگذره
بیشتر از اینکه از سختی ها دلخور باشی از آدمها دلخوری و چه بسا کینه بدل میگیری
میگی :
هر روز باید جوری باشه که من میخوام و میپسندم
چرا امروز کمتر بخوابم؟
چرا امروز بیشتر و بهتر کار کنم؟
بجای عمل_تلاش ،
آخ مادر، مادر، چگونه توانستی این همه رنج را تاب بیاوری و دیوانه نشوی؟ چگونه صدای شکستن استخوان‌هایت را شنیدی و دم برنیاوردی؟ چگونه پسرِ شیرخواره بر دوش به دیدار مردت رفتی که آن‌سوی میله‌ها از درد شلاق‌های شب، می‌نالید؟ چگونه لب به شکوه نگشودی؟ چگونه روزگار، زخم بر زخمت افزود و تو تاب آوردی؟ چگونه آخر؟ چگونه آن همه زخم ِ زبان و توهین را نادیده انگاشتی و انگار نه انگار برخاستی و روز از نو ادامه دادی این زندگی را؟ چگونه به این انباشت انبوه
خدایا، این دل چیست که سرچشمه‌ی همه‌ی مهر و محبت‌ها و سرچشمه‌ی همه‌ی کینه‌ها و عقده‌هاست؟!
خدایا، دلم پر است و می‌دانم فقط تویی دادرس همه‌ی مظلومان و پناه همه‌ی بی‌پناهان.
خدایا، رنجیده‌ام از خیلی چیزها و خیلی‌ها. خسته‌ام از همه‌ی آدم‌ها.
خدایا، به حق و به راستی که تنها رب و پروردگار عالم هستی و همه‌ی قدرت‌ها از آن توست. شهادت می‌دهم تنها تویی لایق پرستش و تنها تویی شایسته‌ی قدرت.
خدایا، دلم پر است از آدم‌هایی که دل‌شان کوچک است چ
* دیدم همیشه هر پستی که میذارم یک غم و اندوه و گلایه‌ای توش هس، شرمم اومد که الان که حالم خوبه پست نذارم؛)
* همین دیگه حالم خوبه:))
* به یکی از چیزای کوچیکی که خیلی وقت بود میخواستم رسیدم. حالم خیلی خوب شد چون با تمام کوچیکیش،
انقد حسو حال خوب داشت که تونست همه‌ی حال بدی رو که طی 8 ساعت گذشته گریبان‌گیرم شده بود و هیچجوره دست از سرم برنمیداشت رو بشوره ببره:))
* البته که قسمتیش رو مدیون داداشمم که استارتشو برام زد و بعد ازون همونی که این کار کوچیک ا
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
 
مادر باید از شما راضی باشد.اگر میخواهید بهشتی شوید، مادر باید از شما راضی باشد. مادر از پدر مهم تر است. 
 
☘️ در روایت آمده کسی از رسول خدا ص پرسید : من به چه کسی خوبی کنم؟»
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : #مادرت
 
مجددا پرسید ، فرمودند : #مادرت . بار چهارم در جواب فرمودند : #پدرت .سه مرتبه فرمودند مادر و یک مرتبه فرمودند پدر.
 
چون مادر رقیق القلب است. اگر انسان مقداری به حرف مادر نرود، دلش میگیرد. اما پدر ا
سلام
من سریال اصولا دنبال نمیکنم، چون از وابستگی و اعتیاد بیزارم، واسه همینم هست هروقت دیدم به چیزی زیادی وابسته شدم میرم که ترکش کنم، شده وبلاگ باشه یا یه سریال. ای بابا موضوعم این نبود
میخواستم بگم یکی دو قسمت اخیر سریال برادرجان خیلی خوب بود، چه ی زنی نشون داد، چقدر زنیت داشتن، چقدر حظ کردم از نگیشون، چقدر این زن کریم بوستان زنه، شیر زنیه، چقدر آرامش و متانت داره، چقدر خانومی و شعور داره، حتی دخترشون چقدر فهمیده است، چقدر حلیمه د
انشا درمورد مادر با مقدمه بدنه و نتیجه انشا در مورد مادر با مقدمه بدنه نتیجه انشا درباره مادر کلاس هفتم انشا مادر ابتدایی انشا عادی درمورد مادر انشا در مورد مادر پایه هفتم مقدمه در مورد مادر انشا در مورد مادر به زبان ساده
ادامه مطلب
چرا من انقدر تنهام؟!
چرا کسی رو ندارم منو بفهمه
بعضی وقتا میخوام بگم چقدر تهی و پوچ و بی معنیه زندگی برام
چرا سرد و یخ زده ام
حس میکنم تو یک ماده ج و چسبناکم
بچه ها از من میشنوید با خودتون رو راست باشید
ب وضع من گرفتار نشید
من نمیدونم تو این ربع قرن سنی ک دارم میخوام چی کار کنم
شده تا ساعت چهار صبح بیدار باشم و فقط فکر کنم فردام چی میشه
بچه بودمم نمیدونستم
واقعا نمیدونستم
اصلا چرا تو این کله و مغزم فرو کردن ک باید حتماً کاری انجام بدم یا کاره ای
روز مادر و ولادت حضرت زهرا (س) بر تمام مادران مبارک باد .
ای آن که تویی صبور خانه ، مادر
ای شمع تویی فروغ خانه ، مادر
 
ای عطر تو عطر هر بهار است ، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است ، مادر
 
ای نام تو ملک ،چه بی ریایی ، مادر
هم شاه غم و ملک وفایی ، مادر
 
ای آن که بهشت بود تو را ، ای مادر
کآن وعده ی اوست ، خدا ، تورا ای مادر
 
ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم ، مادر
زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر
 
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز 
زآن لحظه خدا تو را
❤❤❤❤❤#شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س) سر در گم سرّ سحرم مادر گل هادل مردۀ اسرار درم مادر گل هاای محور درد همه ی عالم وآدمای هالۀ احساس وکرم مادر گل هاهم اسوۀ مهر و مدد و گوهر علمیهم سورۀ طاهای حرم مادر گل هاعلامه دهری وسراسر همه عدلیای حامی و امدادگرم مادر گل هادر معرکه گل کرده همی آه کلامیگاهی سر و گاهی کمرم مادر گل هاای ماه دل آرای علی در دم مرگمدلگرم طلوعی دگرم مادر گل ها
حرف زیاد هست و گله ها و دردها و اشک ها و سوزِ دل ها و آه که در سینه نهفته اما بی هیچ کدومشون و بی هیچ مقدمه ای میدونم هرچند که رهگذری هستی و شاید به تصادف پنجره ی کلبه ی مجازآبادی من به روت باز شده اما تمنا دارم برای خوب شدن حال یک مادر دعا کن.+مادر تکه سهم زمینی فرزند آدم است از خدا.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مادر. همو که بار ها گفتیم از او و بار ها قلم زدیم از او؛ اما هیچگاه نتوانستیم کنه وجود او را درک کنیم؛ همانند کودکی که دستش به بالای طاقچه نمی رسد. مادر نه فرشته است، نه پری و نه انسان؛ مادر، مادر است؛ همو که خدایش آفرید تا فردوس برین را به پایش بریزد.
مادر، فانوس فروزان آویزان بر دیوار خانه است؛ می سوزد و می سازد برای ما؛ اما به چشم نمی آید. تا هست، بودنش برای کسی تفسیر نمی شود. برای فهمیدن روشنایی و گرمای حاصل از سوختن مادر
بین افرادی که من میبینم، و با معلومات و محسوسات امروزم، اینطور فکر می کنم که اثر مادر روی بچه بسیار بیشتر از اثر پدره.
مثلا یه آدم که پدر خوب و مادر بدذات داره، نمی تونه براحتی از شر بدجنسی و خباثتی که از شیر گرفته خلاص بشه.
البته و صدالبته که انسان در بند نیست و راه هدایتش بازه، ولی همون طور که هدایت ولدالء سخته و خب قاعدتا لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ هدایت فردی که شیر از مادر خبیث خورده هم سخته.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها