نتایج جستجو برای عبارت :

چرا نمیمیرم؟go

اینکه میبینم چقدر چقدر چقدر زیاد دنیاهامون ازهم دوره
چقدر زیاد متفاوته
چقدر زیاد دورم
چقدر زیاد جلوعه
اعصابم رو بهم میریزه
انگار همش دارم سرجام میدوعم، انگار دارم از یه صخره خودمو پرت میکنم پایین ولی به زمین نمیرسم
نمیمیرم
نمیمیرم
نمیمیرم
این زندگیِ نصفه نیمه ی احمقانه ی به درد نخورِ حال بهم زن دیگه داره پدرمو درمیاره
از آدما متنفرم
از هرکی که داره ایده آل منو زندگی میکنه متنفرم
از کوه متنفرم 
از دریا متنفرم
از کتاب متنفرم
از پیشرفت متنف
بسم رب السموات .
خدای آسمون ها .حالا چرا خدای آسمون؟؟چون همیشه هر وقت میخوام باهت حرف بزنم به آسمون نگاه میکنم الانم دلم خواست خدای آسمونا خطابت کنم
خدای آسمون ها فکر کنم من رو بیشتر از اونی که فکر میکنم دوست داری
تا نسیم حال خوب به صورتم میخوره تا انگیزه میگیرم برای ساختن برای آدم شدن تا یکم پیش میرم تا سختی ها رو با کمال میل به جون میخرم و به استقبالشون میرم
یهو یه اتفاقی میفته که هر چی ساختم فرو میریزه
شنیدم کسایی رو که خیلی دوست داری اینج
بگم واستون که از خونه بابابزرگ داشتیم میومدیم خونه دیدیم لاستیک پنجره 
مامانمم ک چیزی سر درنمیاره 
زنگ زد واسه دایی ک بیاد اونم گفت ب پیشمه اونو میفرستم  گفت ک ن ب رو نفرست نمیخواد
منم اشاره زدم ک بگو‌خودت بیا 
خلاصه همسایع رو خدا رسوند زاپاسو جا زد زیر بارون خیس اب شد
ینی این بنده خدا نمیخواست بیادا من عینک نزده بودم دیدم یکی نشسته رو پله ها 
همسایه داخل همون حیاط بابابزرگه 
من فک میکنم حاج خانومه نگاش میگنم میگم اره پنچره :/ 
چون داشتن راج
من خیلی دوستش دارم
خیلی خیلی خیلی زیاد.
عاشق لبخند زدنش، ذوق کردنش، دعوا کردنش، فکر کردنش، شوخی کردنش، جدی بودنش، رانندگی کردنش، غذا خوردنش، صبحت کردنش، کامل و با جزئیات توضیح دادنش، خوابیدنش و همه چی و همه چیشم
عاشق چشماشم،عاشق مژه هاشم، عاشق موهاشم، عاشق دستاشم
حتی شکمشم قشنگه! 
با این حال اینا هیچ کدوم مهم نیست. چون به هر شکلی در بیاد بازم من همینجوری دوستش دارم. گرچه الانم زیباترین و مردترین مرد منه. ولی روح و وجودشه که بدجوری دلمو برد
اولش که وارد شدم و رفتم قسمت اساتید نشستم چشمم افتاد بهش
مادرش بدون توجه به من با منشی حرف میزدیه چیزایی شنیدم ولی سرمو کردم تو گوشیم و حواسمو ازونا پرت کردم
بعد که گذشت دیدم رفتن پیش پسرا و راهنماییش کردن به سمت کلاس مناول بلند اعتراض کرد نمیخوام!
من نمیرم،بعد بهش گفتن ببین این یه کلاس دیگست معلمتونم یکی دیگست
و بعد یکم بعد خانم منشی اومد و گفت: رامین آوردم سرکلاس شمایکم مشکل ذهنی داره سر اونیکی کلاس بوده گویا یه چیزیو بد میگه،بچه ها ب
نکته:به ترتیب اهمیت نیستنکته2:بمیرم راحت شم ازین دل درد ک انگار تا آخر عمرم باهامه.م نمیفهمم چرا هم باید دردسر بکارت بکشم هم بعدا ک ازدواج کردم هی نگران بارداریم باشم هم این درد کوفتی رو تحمل کنم در صورتی ک نمیخوام توله بزام؟؟؟؟نکته 3:مرگی بدون دردم آرزوستنکته 4:تا همتونو نکشم نمیمیرم ک.خب نوت برداری بسه بریم سراغ 10 مورد1.مسواک میزنم2.توالت میرم کامل تخلیه میکنم3.اپیلاسیون کل بدن ک مرده شور بیچاره حالش بد نشه4.وصیت نامه مینویسم به همه ی آشنا
عنوانو دستم رفت که بنویسم بلو ولنتاین. بعد مکث کردم و فکر، که بلو؟ واقعا؟ دیدم نه خب. بلو که نیست، نبوده. پس شد این. مای ولنتاین. غمگین نیستم، ینی خیلی کم هستم. اونقدری که مثلا کاش میشد بهت پیام بدم و بگم ولنتاینت مبارک عزیزدلم. همینقدر تو دلم مونده بود. ینی دوازده که شد، رو دلم موند که کاش میشد بت بگم. اما خب از قبل کاش های کمتری تو دلمه. الان اومد بالا اما خب پررنگ نیست. ولی کاش مای ولنتاینم بودی. چی میشد مگه. 
 
امشب یه ماگ دیدم واست. ینی الهام دا
دیشب تو کشیک اورژانس پیرمردی با پسرش آمده بود.پسرش پیرمرد را در خانه پیدا کرده بود دیروز که هوشیارش اش را تقریبا از دست داده بود و به صدا کردن جواب نمیداد.کنترل ادرارش را از دست داده بود.دیروز به پیرمرد آب قند داده بود و امروز صبح که حالش بد شده بود پیرمرد را آورده بود اورژانس.پیرمرد در خانه تنها بود و دیروز غذا نخورده بود و احتمالا دو یا سه تا قرص گلی بنگلامید خورده بود و حالا دچار هایپوگلیسمی شده بود.ازش میپرسیدم چرا غذا خوردی میگفت کسی نیست
خوش به حال خدا که لحظه به لحظه” با توست و من” همیشه درباره ی تو” با او حرف میزنم !دوست داشتن یک نوع باوره ؛ خوش به حال آن باوری که صادقانه باشد …ﺍﻪ ﻔﺘ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻨﺪ ﺣﺮﻓﻪ ؟ﺩﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺮﺩ !؟!؟!ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺴﺖ ﻪ ﺯﻧﺪﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪ ﺩﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺸﺘﺮ ﻧﺴﺖ : ﺗـــــﻮ …ستاره ها هیچ گاه از خاطر آسمان نمی روند ، بگذار دل من آسمان باشد و یاد تو ستاره !باور کن عین” و شین” و قاف” جدا از هم که باشند هیچ خاصیتی ندارند !ا
گیتار باتو ابی آکورد گیتار آهنگ با تو از ابی نت و تبلچر آهنگ با تو از ابی با تو نت ترانه با تو برای پیانو از ابی ملودی گیتار آخرین آهنگ از ابی به همراه تبلجر و آکورد دانلود آهنگ با تو از ابی از سایت مای ایران ملودی همراه متن آهنگ با . دانلود اهنگ با تو ابی نت و تبلچر عطر تو از ابی آکورد آهنگ با ت. نت اهنگ ملودی با تو ابی و از ابی \"من \"با تو\" رو برای \"ابی\" ساختم ، برای ابی! نه برای . ملودی گیتار آهنگ جستجوی ابی دانلود نت و ملودی و تبلچیر گیتار آکورد
امروز بیرون بودم، بر خلاف اکثر جمعه های زندگیم یکی دوهفته ای هست که جمعه ها رو میرم بیرون و بهتره. انگار از بار سنگین غروبش کم میشه. هفته پیش که نه. این هفته ولی آره. از اون هفته تا این هفته زندگیم زیر رو شد. یه جوری که میتونم بگم الان سر خط 19 سالگیم وایسادم. ده سال عقب گرد! چقدر جذاب و قابل تامل واقعن. ولی خب نمیتونم کاری براش بکنم. چیزیه که اتفاق افتاده و من مجبورم باهاش کنار بیام. یا نمیدونم، هرچی! ولی به هرحال اینجوریه دیگه.
توی قلبم یه غم زیادی
مدتیه که  من در املای کلمات شک میکنم .مثلا امروز زمانیکه درس میخوندم هنگام نوشتن کلمه ی اتساع شک کردم که اتصاع درسته یا اتساع!
همیشه از این حیث به خودم میبالیدم که خط خوبی دارم و تا حدود فرای متوسطی به واژگان مسلطم و تقریبا طی آزمونهای تجربی ای که اینجانب بعمل آوردم ! غره وار مهر تایید به نظریه ی خودم زدم که بله ادبیات و خط یک فرد نشان شخصیت اونه و بس .نه به این شکل که بدخطی نشان از بد بودن فرد داشته باشه بلکه حرکت قلم روی کاغذ یا جایگزینی یک واز
مدتیه که  من در املای کلمات شک میکنم .مثلا امروز زمانیکه درس میخوندم هنگام نوشتن کلمه ی اتساع شک کردم که اتصاع درسته یا اتساع!
همیشه از این حیث به خودم میبالیدم که خط خوبی دارم و تا حدود فرای متوسطی به واژگان مسلطم و تقریبا طی آزمونهای تجربی ای که اینجانب بعمل آوردم ! غره وار مهر تایید به نظریه ی خودم زدم که بله ادبیات و خط یک فرد نشان شخصیت اونه و بس .نه به این شکل که بدخطی نشان از بد بودن فرد داشته باشه بلکه حرکت قلم روی کاغذ یا جایگزینی یک واز
نمی‌دانم شما هم این طور هستید یا نه اما انگار شب ها بیشتر حال و هوای نوشتن به سراغ ذهن مشوش انسان می‌آید. گاهی برایم سوال پیش می‌آمد که برخی ها چطور خودکشی می‌کنند. به چه نقطه ای می‌رسند که به جان خود تعرض می‌کنند و بدن بی جانشان را بیشتر از حال قبل از مرگشان می‌پسندند. در چند ماه اخیر وقتی چندین بار کشکول زندگی ام از امید تهی شد هر بار حس مردگی جالب توجهی را بر روند زندگی ام حاکم دیدم تا حدی وضعیت و موقعیتشان برایم آشکار شد اما از طرف دیگر
مدت ها پیش در بی ادبی اول بحثی را باز کردم با این محتوا که محدوده ادب اصلا چیست و بی ادبی و با ادبی چه تعاریفی دارند و چه چیز هایی را در بر می گیرند . 
اخیرا و بعد از یک پست وبلاگی دوباره این موضوع برایم مطرح شد ، از این لحاظ مطرح شد که مسائلی را حل شده فرض می کردم که بواقع هضمشان از چیزی که به نظرم می رسید انگار سخت تر بوده است . 
در قسمت اول در مورد دو بخش "بد رفتاری" و "بد دهانی" حرف زدم ، و فکر می کنم به طور کلی میتوانیم ادب را در این دو بخش تفسیر ک
میل ندارم بخوابم 
زمان دانشجویی زیاد میرفتم خانه و کاشانه و یه سری دفترای چینی داشت که عاشقشون شدم هر بار که میرفتم یکیشو بر میداشتم و میگفتم توشون خاص مینویسم(همونآرمانگرایی و خاص انگاری همیشگی من) حلاصه این دفترا هرچی شدن و هیچی نشدن از خلاصه نویسی درسی بگیر تا خاطره تا شعر تا لغت انگلیسی و هی خسته و دده برگه هارو میکندم 
تا که آخر بهمن کردمشون بولت ژورنال وکلی طرح و رنگ و نقاشی و خط کشی و  هدف ریختم و هی چپ و راست به خودم گفتم من بایدددد
صدای آن طرف گوشی گفت: بنفشه‌خانم. هی بنفشه‌خانم.
بنفشه تکانی خورد و گفت: ها. بله ببخشید. یه لحظه حواسم پرت شد.
=: کجاهایی که با ما نیستی؟
و چشمکی دوستانه زد. بنفشه با تردید نگاهش کرد. ریزنقش ولی خوش‌قیافه بود. موهایی به رنگ خاک داشت. نه به ظاهرش ایرادی وارد بود و نه به رفتار شاد و پرانرژیش. بنفشه نفسی عمیق کشید و گفت: همینجا.
=: نمی‌خوای اون شالتو برداری من موهای خوشگلتو ببینم؟
+: هنوز نه. خواهش می‌کنم.
=: چرا هیچوقت از اتفاقای دور و برت چیزی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها