نتایج جستجو برای عبارت :

يه فال ميخواستم

امشب تمامِ سلول های بدنم تورا میخواهد.امشب من رفت و جایش را یک تو پر کرد.
امشب شانه های مردانه ات را میخواستم برای گریه کردن.
امشب دلم قدم زدن های بی وقفه میخواست با تو در تمام پیاده رو های جهان.
امشب یک شمع میخواستم و یک شب و یک حل شدن در آغوشت.
امشب یک کافه میخواستم و قهوه و شیرینی چشم هایت.
امشب تورا میخواستم و شیطنت های دخترانه ام.
امشب مردانگیت را برای تعریف نگی هایم میخواستم.
امشب یک شب سرتاسر با تو ولی سرتاسر بی تو بود.
من از کودکی آرزو داشتم کشاورز بشوم. چه دست نیافتنی!
میخواستم وقتی قامت درختها از پرباری خم میشود، چوبی زیر آن بگذارم که درخت نشکند. 
میخواستم تمام شکوفه ها را بو بکشم، جوانه های تازه روییده را دست بکشم.
بوی گل صدپر را تا سال دیگر برای خودم ورچینم و به دیگران شماتتش را کنم!
میخواستم خدا را به دستهای خاکی ام قسم بدهم.
ادامه مطلب
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا همدیگرا ببوسیم 
میخواستم باهم  ازدواج کنیم تا یکدیگر را در آغوش بگیریم ، تا هم آغوش شویم ! 
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا بچه های خودمان را داشته باشیم . 
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا .
راستش عزیزم یاد آوری هیچکدام از اینها شایسته ی عزاداری و لایق اشک های بی وقفه ام نبودند ، جز این : 
میخواستم ازدواج کنیم تا باهم حرف بزنیم . 
مثلا یک جمعه صبح در آرامش بعد از هم آغوشی وقتی مرا بغل گرفته ای و مدام بر صورتم بوسه میزنی
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا همدیگرا ببوسیم 
میخواستم باهم  ازدواج کنیم تا یکدیگر را در آغوش بگیریم ،
 تا هم آغوش شویم ! 
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا بچه های خودمان را داشته باشیم . 
میخواستم باهم ازدواج کنیم تا .
راستش عزیزم یاد آوری هیچکدام از اینها شایسته ی عزاداری و لایق اشک های بی وقفه ام نبودند ، جز این : 
میخواستم ازدواج کنیم تا باهم حرف بزنیم . 
مثلا یک صبح جمعه  در آرامش بعد از هم آغوشی وقتی مرا بغل گرفته ای و مدام بر صورتم بوسه میزن
.
دلم خرده خرده شده بود. پی امش دادم:‌ برایم داستان میخوانی؟ 
میخواستم کمی بیشتر داشته باشمش. میخواستم به یاد بیاورم چگونگی تلفظ کلماتش را.
اما وی طبق معمول همیشگی اش بود. بی خبر از حال من و تماما راحت طلبی و خود دوستی.
نخواند حتی جمله ای را!
من پناه بردم بر پشت بام و رفتم در جای امن همیشگی ام ، خیالم. 
و یعنی مثلا که بیاید پشت در ناز کشد و زنگ زند و من برندارم و.
اما او؟ من؟ خیال خام :)
یک ساعته پیش میخواستم چیز های دیگه ای بنویسم میخواستم خیلی بگم دلم گرفته بود ولی بعدش تصمیم گرفتم یک ساعت درسمو بخونم و بعد بیام همونا رو اینجا بگم یه ساعت درسم که واقعا یه ساعت نبود این وسطا اینستا و تلگرام و پیامم بود ولی خب از هیچی بهتر بود.
و همین بین که با گوشی کار میکردم یه پیام فقط یه پیام هر چی که میخواستم بگم و از سرم پروند.الآن دیگه غمگین نیستم خوشحالم نیستم دلم گرفته نیست ولی خب پر انرژی هم نیستم.
و الان بعد یه ساعت جای همه اون خزع
من انقدر به دنیایِ خودم عادت کرده بودم که وقتی تو یه جمعی بودم همه سلول های تاریکم مثل بمب منفجر میشدن و انقدر سروصداهای مغزم زیاد میشد که فقط میخواستم فرار کنم بدوم بی مقصد فقط بدوم
گاهی وقتا انقد از دنیام و تاریکی هاش خسته میشدم که فقط میخواستم دو دستی آدمایِ دنیامو نگه دارمحس جنون بهم دست میدادمیخواستم کله مو بکنم بندازم دور
کلمه ها
خودم
دوست دارم خودمو رها کنم
رویاهامو
و متلاشی بشم
من زندگی رو نمی فهمم .
ا ی ن ح س ن ف  ر ت م
چشامو
در سیمای تو
روشنایی عجیبی ‌ست
که درختان نارنج را بارور می‌کند
و صدایت، دریایی لاجوردی ست
که هنوز
در گوشم می‌خواند
عطرت، سنجاقکها را مست میکند
تا سرخوشانه روی برکه ها به پرواز درآیند
آه ! ماهرخ ، چه میخواستم بنویسم!

پای تو که به ذهنم باز می شود به فراموشی عمیق فرو می روم.

دیهور انتهورا
خب میخواستم یکمی سایت رو بهتر کنم
همش نمیشه اجرا و موزیک ویدیو گذاشت که
میخوام لایو ها و برنامه هاشون رو بزارم 
مثل a picnic in a sunny afternoon و. 
میخواستم ببینم اگر کسی هست که میتونه کمک کنه 
شمارش رو تو خصوصی برام بفرسته
شرایطش هم که فقط باید زبان انگلیسی تون خوب باشه
واقعا اگر کمکم کنید خوشحال میشم
انقدر خسته ام که چشمام رو صفحه دو دو میزنه
ژوژمان هام تموم شده خداروشکر و الان میخوام برم بیهوش بشم قبلش میخواستم برای استراحت فیلم ببینم و بیسکویت و چایی بخورم ولی این کار از توان و انرژیم خارجه
فعلا .
+: میخواستم بعد از نوشتن این پست یه کاری انجام بدم ولی هرچی فکر میکنم یادم نمیاد ، برم بخوابم تا مغزم نسوخته
می‌خواستم بهت بگممیخواستم تو کافه بشینم روبروت و بهت بگم از همه ی این روزها و شب های لعنتی. میخواستم بهت بگم ما دوتایی کنار هم افسردگی‌ های زیادی پشت سر گذاشتیمولی هیچکدوم مثل اینبار عمیق نبودهیچوقت مثل اینبار به پوچی نرسیده بودم. میخواستم بهت بگم که نبودیهمونطور که خودت همیشه ازم میخوای میخواستم بهت بگم که ازت ناراحتممیخواستم بهت بگم که همه ی روزهای سخت و تنهاییم پیشم نبودیمیخواستم بهت بگم که نبودنت بیشتر زمینم زدمیخواستم بهت بگم که ج
بهش پیام میدادم
حقیقتش فقط میخواستم باهام حرف بزنه!
گیر میدادم، داد و بیداد، دعوا، ناله و نفرین گاهی!
میخواستم جوابمو بده و از بین حرفاش یه چیزی بکشم بیرون، برای خودم
یه چیزی فقط برای من.
ولی دیگه جواب نداد
فکر کنم راحت‌تر بود براش که حرفامو ببرم پهلو غریبه بگم.
نامحرم بشنوه درد دلامو
بی رحم شده انگار.
میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!بنویسم نبودنت دارد نابودم میکنددارد مثل موریانه میخوردمدارد تمامم میکند!میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی‌ گذرد،بی‌تو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشودو تکرار می شودو تکرار می شود!آنقدر که فکر‌ میکنم هستیبا تو میخندم،با تو میرقصم،با تو خاطره میسازم.میخواستم برایت بنویسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردی”م
من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم رئیس مزرعه
دانلود اهنگ من همونم که یه روز از فرهاد
دانلود اهنگ من همونم که یه روز با صدای فرهاد
من همونم که یه روز گوگوش

اهنگ میخواستم دریا بشم از فرهاد
دانلود آهنگ من همونم که یه روز از حبیب
دانلود آهنگ میخواستم دریا بشم از فرهاد
اهنگ میخواستم دریا بشم از حبیب
دیروز آمده بود کافه. نمی‌دانست من آنجا کار می‌کنم. متنفرم وقتی کسایی که میشناسم را سر کار می‌بینم. قلبم از دیدنش ایستاد. به بهانه‌ای رفتم پشت. نفس عمیقی کشیدم و برگشتم. گفتم "ببین کی اینجاست!" از دیدنم خیلی تعجب کرده بود. باورش نمیشد که از اول سال اینجا کار می‌کنم و او خبر نداشته. ازم در مورد مقاله‌ام پرسید، در مورد برنامه‌های تابستانم. وقتی جوابش را دادم با ناباوری و بهت WHAT گفت. بعد بلافاصله پرسید why didn't you tell me? و من نمی‌دانستم چه بگویم. یاد
خاطرات ِ چادر مشکی
 
 
گفت: به خدا اعتقاد داری ؟گفتم: با تمام وجود حس اش کردمگفت: چه جوری ؟گفتم: هر کسی خودش باید خدا رو یه جوری پیدا کنه حس کنه یا شایدم لمس اش کنه و صداشو بشنوه منم وقتی هشت سالم بود دنبال خدا گشتم میخواستم ببینم اصلا هست یا نهمیخواستم ببینم اون خدایی که پنج شنبه ها توی صف مدرسه بعد از دعای فرج سه بار بلند صداش میکردیم و میگفتیم خدااا اصلا صدامونو میشنوه !؟میخواستم پیداش کنم و بهش بگم ارزوهامو. فکرامو .تصوراتمو چیزی ازش نم
تا شنبه هفته پیش همه چیزمو باختم. دیگه هیچی ندارم. یه دلشکسته بازنده تمام عیارم. دیگه بیشتر ا این ضربه بهم وارد نمیشه. 
خداااا
تو که میدونستی من از زندگی چی میخوام چرا یه چیز دیگه جاش دادی که من برای به دست آکزدن خواسته خودم به جایی کشیده بشم که حالا بخوای مجازاتم کنی‌. 
 
اون چیزی که میخواستم تو بهترین سالهای عمرم ندادی حداقل الان بده . من گناهی نداشتم که زندگیم این بشه. فقط یه چی میخواستم. حقم این نبود. این نبود
دیروز تو دانشگاه میخواستم یه چیزی رو کپی بگیرم بعد دیدم تو انتشاراتیه لوازم تحریر ودفترای پارچه ای گل گلی و. داره.اینقدر خوشحال شدم به خاطر اینکه چند وقتی بود میخواستم بگیرم وقت نمیشد. خلاصه یه دفترچه سایز کمی بزرگ برداشتم خریدم .وقتی اومدم خونه یکم پشیمونشدم آخه میخواستم پولامو نگه دارم اما بعدشبه خودم گفتم حال خوبمو خراب نکن -__-
نمیدونستم چه استفاده ای بکنم ازش که خیلی شانسکی تصمیم گرفتم اونو تبدیل کنم به دفترچه خودم . یعنی اسم خودمو روش
کرم مرطوب کننده محبوبم را برمیدارم
صدای علی زند وکیلی سکوت خانه را در هم میشکند
"دلم را لرزاندی و رفتی،چو مرغ شب خواندی و رفتی،اخه تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندی و رفتی"
کرم رو میزارم سرجاش
خط چشم رو برمیدارم و خودم رو گم میکنم در خط چشمهای ناهماهنگ
علی زند وکیلی می خواند
"تو می آیی آی تو می آیی"
حرفهایی که میخواستم بزنم و کیلومتر وار اینجا ثبت شود،خیلی هم مهم نبود،پسبیخیال،این روزها،بیخیال خیلی چیزها.:)
از حریص بودن نسبت به هر چیزی اکراه دارم. حتی اگر زندگی باشه.
توی این مدت، ترس و وحشت باعث شد از خودم دده بشم. 
هنوز چیزهای زیادی بود که از زندگی میخواستم. میخواستم هنوز دنبال جواب سوالم باشم. میخواستم فرصتی پیدا کنم برای زندگی کردن با امر قدسی. "هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌" بودم. 
سرزنش و بی فایده میدونم و گرنه اینکار رو میکردم. چیزی که باید درست بشه نحوه نگاهمه.
این همه خواستن اصلا زیبا نیست. ترس چهره آدمها رو رقت انگیز میکنه. دقیقا، هر
من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم رئیس مزرعه
من همونم که یه روز گوگوش
دانلود اهنگ من همونم که یه روز از فرهاد
دانلود اهنگ من همونم که یه روز با صدای فرهاد

دانلود آهنگ میخواستم دریا بشم از فرهاد
دانلود آهنگ من همونم که یه روز از حبیب
اهنگ میخواستم دریا بشم از حبیب
دانلود اهنگ حبیب به نام من همونم که یه روز
من بردیا شاه محمدی متولد ۱۳۹۲ میخواستم به شما دوستان پیشنهاد کنم تو این روزها که کرونا این بیماری خطرناک اجازه نمیده بریم بیرون و تو خونه هستم کارتون نگاه کنیم و پیشنهاد من کارتون زیبای ماجراجویی در پاریس هست که من خودم خیلی اونو دوس دارم و تقریبا تمامی قسمت های این کارتون دیدم در ضمن این کارتون واسه بزرگترها نیز میتونه یه سرگرمی خوبی باشه و در آخر میخواستم از تمام شما دوستان تشکر کنم در خانه میمانیم و کرونا رو شکست میدیم
دلم میخواست اینو زود‌تر بهت بگم.
ولی! از دستت یکم ناراحت شدم و بخاطره همین جواب‌تونو ندادم.
با اینکه کاری‌هم نکرده بودی
انی‌وی. میخواستم اینو بهت بگم. نشد اما اینجا میگم‌ش.
وقتی پرسیدی من یه لحظه‌دلم سوخت و خواستم بیام پیویت و بگم ولی خب:/
و حتی وقتی بخاطره تام ناراحت بودی و دلداری میخواستی بازم میخواستم بیام پیویت ولی بازم خب:/
یعنی یکم رفتارم عجیب میشد درنتیجه هیچی نگفتم.
هی میخواستم قبلش پست بذارم هی نشد
هی میخواستم بذارم هی تشد
آخرش الان مجبورم از چین پست بذارم
یکشنبه شب من و دوست صمیمیم زر پرواز کردیم به مقصد شانگهای
حالا سعی میکنم پستای بعد چندتا عکس هم بذارم و توضیحات بیشتری بدم.
علی الحساب اینو داشته باشین
سمت راستیش بدمزه بود بهش میگن چو دو فو ، chou dou fu. ولی چپ خوب بود سیب زمینی بود ولی بامزه :))
به ناخونم هم گیر ندین شکسته :d
مهر 91 بعد از یه تابستون جانفرسا به اینجا رسیدم
به همینجایی که امروز رسیدم
اون موقع فکر کردم ازین بدتر دیگه وجود نداره و کاش همون لحظه دنیا برای من تموم بشه و فردا رو نبینم
الان ولی میدونم فردا و فردا و فردا ها رو متاسفانه میبینم.
شیش سال اون سنگی که اون موقع غلطید و سقوط کرد با سرعت سر راهش هر نقطه اتکایی رو نابود کرد و یه تنهای تنهای تنها بر جا گذاشت.
اونروز بعد از یه تلفن فقط میخواستم راه برم و .
امروز سی ساعت نخوابیدم و با همون آدم از صبح تا
اول از همه و قبل شروع باید بنویسم که الان یکی گفت تهران داره تگرگ میاد، یاد تگرگ اون روز افتادم یهو، اون روزیکه یهو تبدیل شد به برف، اون روزیکه سر خوردم افتادم زمین! اون روز برفی که رفتیم پالادیوم، همون روز که داشتیم تو تجریش تو برف و سرما قدم میزدیم، موقع برگشت که از جلوی باغ فردوس رد شدیم و یکم جلوترش سیگار کشیدیم، همونجا که من بهت گفتم. 
ولش اصلا، 
چی میخواستم بنویسم چی شد.
*پست فقط با فکر کردن به چنتا دونه تگرگ تغییر مسیر داد.
**محتوای چیزی
امروز عصر رفتم آرایشگاه برای کوتاهی موهام
بهم ریخته و آشفته شده بود
میخواستم یکم مرتب بشه
بیکار نشسته بودم تا نوبتم بشه
یه سرچ گوگل مپ زدم
دیدم آرایشگاه روی نقشه گوگل مشخص نیست
هیچی دیگه منم بیکار بودم
روی نقشه ثبتشون کردم با اطلاعات دقیق
بعد که به کارمندها گفتم همشون انقدر خوششون اومد و خوشحال شدن
برای کوتاهی بهم تخفیف داد و
بقیه پولم هم کاملا پول خرد بهم داد
با سلام و صلوات و عزت و احترام راهیم کردن
فقط میخواستم کمکشون کنم همین
میخواستم یه چیزیو بگم
ولی خب یادم رفت در عوض دری وری میگم
فردا مهمون داریم
میخوام برای دینو قفس جدید بخرم ولی فکر کنم خیلی گرون بشه و کسی متقبل نشه هزینه شو:))
میخوام دینو رو ببرم دامپزشکی تعیین جنسیت کنم و یه جفت هم براش بگیرم بعد بچه پس بندازن نوه های خوشگلمو ببینم. اسم عروسمو میخوام بذارم جو. امیدوارم که دینو واقعا پسر باشه چون اونوقت اسم گذاریم خراب میشه
باید الان آماده شم برم باشگا
.
.
.
.
نه هیچ مدله یادم نمیاد چه کشفی کرده بودم که میخواستم
تصمیم گرفتم یکم روی پای خودم وایستم ولی فقط یکم برای همینم همین قالب این وب رو برای اون وب ویرایش کردم و به زودی اون وب رو براتون رونمایی می‌کنم البته یه ویرایش ناشیانه است و میدونم خودم پس فعلا گیر ندین تا بعد چارلی وقت کنه اولش میخواستم تا عید تو دفتر یا ورد بنویسم بعد به مرور وارد اون وبلاگ کنم ولی دیدم نوچ من اینجوری سختم میشه تنبلیم میشه و تهش هم فراموش میکنم میخواستم چنین وبی بزنم و به استادم نشون بدم در این حد ترکیب پاندا و ماهی قرمز یک
(میدونم عکس بی کیفیته ولی علاقه ی عجیبی به این عکس از شهیدچمران دارم)
همیشه میخواستم که شمع باشم،بسوزم،نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و
 کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم.
می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در
 راه خدا به دوش بکشم.
میخواستم در دریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سمت کسی دراز
 نکنم.
میخواستم فریاد شوق و زمین و آسمان را با فداکاری و آسمان
 پایداری خود بلرزانم.
میخواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان و مصل
این اسم و انتخاب کردم و فک کنم بار ها و بارها هم این اسم و انتخاب خواهم کردماهی سیاه کوچولو» 
میخواستم مث اون باشم بجنگم، قوی باشم ، آرزو داشته باشم، شجاع باشم و به تلاشم ادامه بدم.
میخواستم از برگه بیام بیرون برم تا به اقیانوس برسم. 
ماهی سیاه کوچولو بهم بگو چرا شبیه تو نشدم؟ منم یه ماهی ام اما یه ماهی بیرون از آب داره ذره ذره جون میده
ماهی جون کاش بیای نجاتم بدی دستمو بگیری ببریم تا رودخونه تا دریا تا اقیانوس.
به حرف هاش گوش میدم 
و با تک تک کلماتی که از دهنش خارج میشد من رو یاد اون وقتایی که تمام این چیزا رو تجربه کردم می انداخت 
نمیگم که وضعیت ما دقیقا مثل هم هست اما یه وقتایی منم همین حس رو داشتم 
.
.
.
حالا من بودم که حرف میزدم و نمیدونم  چطور اون حرف ها به ذهنم میومدن 
انگار داشتم اونا رو به خودم میگفتم 
اره من داشتم تک تک حرفایی که یک روزی دیگران بهم گفته بودن رو به اون میگفتم ولی انگار داشتم اینا رو به خودم میفهموندم 
میخواستم بهش دلداری بدم 
میخ
میدونم فکر‌ کردید کلاس نویسندگی گذاشتم ولی نه،من خودم درست و حسابی نویسنده نشدم کلاس بخوام بزارم آخه؟؟حقیقتش یه سوالی داشتم میخواستم ببینم کسی تا حالا کلاس نویسندگی شرکت کرده؟و نظرش چی بوده؟
یه پیجی هست به اسم سندرم نویسندگی با همکاری یه موسسه فرهنگی کلاس مجازی آموزش نویسندگی گذاشته،میخواستم ببینم کسی تجربه داره در این مورد که بتونه کمکم کنه؟اصلا آشناست با این موسسه یگانه فاخر توانا»؟
خیلی وقت ها سوالی هست در ذهن هایمان !! که زندگی چیست؟؟ چگونه زندگی کنییم ؟؟ چگونه زندگی کنیم تا بعد ها پشیمون نشیم ؟؟ و کلی از این دست سوال ها !!
وقتی بچه بودم میخواستم فضا نورد شم و میخواستم شم (برعکس بقیه بچه ها که دوست دارند پلیس شند(کهه دلیلش هم فک کنم این بود که همیشه تو فیلم ها ها هم خوشتیب بودن  هم پولدار بودن همیشه تو بهترین جا ها زندگی میکردند و کار های با حال میکردند که پلیس ها هیچ کودوم
ادامه مطلب
در توافقی که داشتیم قرار شد با گرفتن ماشین ومقداری پول از هم جدا بشیم وهمسرم با این مقدار راضی شد ومهرش رو هم بخشید ایشون مطلقه بودند وهیچ ارتباطی هم نداشتیم طلاق صادر شده وجدا شدیم من میخواستم بدونم خانمم میتونه زیرش بزنه بگه نه من مهریمو کامل میخوام یا اینکه برگرده زندگیش ؟ 
میخواستم بدونم دفتر الکترونیک که ثبت شده حله یا دادگاه باید تصمیم بگیره یا محضر ؟ چجوریه ؟ خانمم دم دمیه میترسم زیرش بزنه لطفا راهنمایی کنید
خیلی وقت ها سوالی هست در ذهن هایمان !! که زندگی چیست؟؟ چگونه زندگی کنییم ؟؟ چگونه زندگی کنیم تا بعد ها پشیمون نشیم ؟؟ و کلی از این دست سوال ها !!
وقتی بچه بودم میخواستم فضا نورد شم و میخواستم شم (برعکس بقیه بچه ها که دوست دارند پلیس شند(کهه دلیلش هم فک کنم این بود که همیشه تو فیلم ها ها هم خوشتیب بودن  هم پولدار بودن همیشه تو بهترین جا ها زندگی میکردند و کار های با حال میکردند که پلیس ها هیچ کودوم.(ادامه)
ادامه مطلب
همیشه سعی میکنم با آدمهایی بشینم، صحبت کنم و رابطه داشته باشم که از نظر خط فکری باهام هماهنگ باشن، در حالی که قبلاها همیشه میخواستم با آدمهایی که باهام خیلی فرق دارن و حتی در جهت کاملا مخالفی هستن گفتگو کنم، به عبارتی دلم میخواست خودم رو به چالش بکشم! واقعا نمیدونم با اینکه آزار میدیدم با اینکارم، چرا ادامه می‌دادم. لذت نمی‌بردم و فقط می‌خواستم باورهای خودم رو مدام به چالش بکشم و ازشون ایراد بگیرم، یه نقطه ضعف توشون پیدا کنم و به خودم ثابت
دانلود اهنگ جدید غمگین به نام من همه جوره میخواستم : دیگه فکر میکنم عاشق تو بودن اشتباه بود با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang man hame jore mikhastam dige fekr mikonam asheghe to bodan eshtebah bod
دانلود آهنگ من همه جوره میخواستم : دیگه فکر میکنم عاشق تو بودن اشتباه بود
دیگه فکر میکنم عاشق تو بودن اشتباه بود
دیگه فکر میکنم عشق برای من یکی گناه بود
تو رو با اینکه رفیق نیمه راه بودی میخواستم
ولی وقتی که تو‌ رفتی تازه اول های راه بود
من همه جوره می
جا داره ثبت و اعتراف کنم که تو عمرم تا حالا انقدر حوصله م از بلاتکلیفی سر نرفته بود و حاضرم از صبح تا شب بیرون خونه مشغول کلاس و مدرسه دانشگاه باشم ولی تو خونه زل نزنم به در و دیوار و فکر نکنم به اینکه چقدر همه چی زندگیم انقدر تو هواست :)
پ.ن: خیلی عوض شدم! دارم آدم عجیبی میشم :) برخلاف بیشتر آدمایی که تو استرس و بی حوصلگی غذا نمیخورن و بی اشتها میشن و در نتیجه لاغر و ضعیف چند روزه به زمره آدمای خوش اشتها پیوستم و به عنوان کسی که دوتاشو تجربه کرده

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها