نتایج جستجو برای عبارت :

می خام بیام

بعضى از آدماى قدیمى زندگیم یجورى برام بى اهميت شدن كه پشمام! :))) آدمایى كه شاید دو سال سه سال قبل فكر ميكردم زندگى بدون اونا محاله و نميتونم با نبودنشون كنار بيام!!!!! خیلى از آدما از زندگیم رفتن بیرون و الان بنظرم خیلى چیزا بهتره با اینكه فكر ميكردم شاید خیلى سخت تر از این حرفا باشه!
چند روزیه دلم پر مي‌کشه بيام پیشت رو صورت سنگی سردت دست بکشم و خاک رو از چهرت بشورم ولی نمي‌دونم چرا یه حسی عین کمربند منو بسته به این شهر و نمي‌ذاره بيام اونجا ببینمت. کاش امشب تو بیای. من پاهام تو این صخره‌ها، سفت بسته شده.
سلام.
تو این مدتی که اینترت ها رو قطع کردن فکر کردم کلا نمي تونم بيام وبلاگم رو چک کنم پیام ها رو جواب بدم چون هميشه عادا کرده بودم اول تو گوگل بیان ورود رو تو گوگل سرچ کنم بعد بيام وبلاگم.
الان یادم اومد خب چه کاریه www.bayan.ir  رو سرچ کنم بعدش مي تونم بيام وبلاگم.
این شد که در اولین فرصت گفتم یه پیام بزارم و بگم که من حالم خوبه
اميدوارم شماها هم حالتون خوب باشه.وبلاگمو که چک کردم دیدم به به تعداد دنبال کننده هامم زیادتر شده
یهویی اومدمااااا!!!!
خودم از خودم توقع نداشتم ک الان بيام!!
قرار بود بعد از کنکور بيام اینجا و کللللییییی کار انجام بدم و کلی حرف بزنیم و کلی بنویسیم و کلی.
کلا برامون چیز دیگه ای درنظر گرفته شده بوده انگار!!!
بخاطر یه سری مشکلات فنی ک قولشو دادن ب زودی حلش کنن برام، نتونستم بيام تالا. الآنم دیگه با یه دستگاه دیگه ک مال من نیست اومدم تا بازگشت شکوهمندانه ی خودم رو اعلام کنم و بگم دلم حسابی واسه اینجا و خصوصن فضای تیرماهیش تنگ شده. دلم واسه همه
نوشته‌هاتو ازم گرفتی. حالا من چجوری دووم بیارم؟ به چی چنگ بزنم که نگهم داره؟ با چی خودمو گول بزنم که حس نکنم از دست دادمت؟ با چی دلتنگیامو پس بزنم؟ تا کی بيام اینجا بنویسم و کات کنم؟ تا کی بنویسم دلم برای کوچیک ترین چیز‌ها هم تنگ شده و کات کنم؟ دلم برات تنگ شده. دلم برای حرف زدن باهات تنگ شده. دلم تنگ شده. یزدانی تو گوشم ميخونه  تو با دلم چه کردی که در زمان ندیدم. حالا که ميدونم نباید بهت پیام بدم دیگه دلم خیلی تنگ ميشه. غرور و این کسشرام برام مه
خیلی دلم ميخواد حرف بزنم ولی نميدونم از کدوم شروع کنم بگم . از بس هی نشد بيام، حجم زیادی حرف تو دلم مونده که نميدونم چطور بنویسمش. 
دلم یه حرف زدن عميق ميخواد خیلی عميیییییق ولی زبونم باز نميشه سکوت پیشه کردم انگار. 
کاش بتونم زبونمو بگردونم حداقل فردا بيام تایپ کنم حرف بزنم. دلم گرفته :(
سلام.من اینجا رو برا این ساختم
 که هر وقت به سرم تو اینترنت بيام. اینجا بيام و فقط بنویسم و حرف بزنم با امام زمانم. الان روی قلبم قرآن گذاشتم چون ميخوام بفهمم که این قرآن چیزیه که منو حفظ مي کنه من به قرآن پناه ميبرم درگاه و ملجا من قرآنهخدایا خودت کمکم کن.عاشقتم.
سلام علیکم.من برگشتم.نميدونم چی ميشه که یه مدت هر روز و پشت سر هم مياییم و یه مدت هم مثل الان اصلا حس و حال نوشتن پیدا نميشه که نميشه.البته مرورگر گوشی رو هم آپدیت و عوض کردم و یه جور بدی شد که اصلا راحت نبودم باهاش و باعث شد کمتر بيام وبگردی کنم.
خلاصه اینکه ما خوبیم و روز و روزگار همچنان خوش است و بر وفق مراد است و خوب! (الکی مثلا).دوست دارم بيام و بنویسم تا ذهنم یکمي آروم بگیره .
صبح ساعت 5 بلند شم و تا قبل 7 الی 8 یه درسو بخونم 
بعد صبحانه بخورم برم کتابخونه 
بعد واسه ناهار یا یه ميان وعده بيام خونه 
بعد ناهار برم کتابخونه 
و تا غروب 
بعدش هم بيام خونه 
یه استراحت و ميان وعده و دستگاه و بعدش درس های عمومي ! و . 
و شب هم بخوابم و صبح .
نميدونم شاید احمقانه باشه شاید هم از سر درموندگی ولی تصميم گرفتم کنار بيام 
کنار بيام ک ادم دومه منم ک اونی ک تو حاشیس منم 
کنار بيام ک اگ روزی قرار باشه کسی خط بخوره اون منم بدون اینکه ذره ای نیاز ب فکر باشه 
چون ادم اشتباهه منم :) 
من ميدونم ک الان کسی ک همه زندگیمه رو فرستادم جایی ک . 
نه کافیه دیگ . از دید خودت ننویس . رفته جایی ک باید باشه . رفته با  کسی ک باید کنارش باشه خب؟  
چقد تلخه! چقد زهر داره ! انگار ی ماری خابیده رو قلبمو مدام نیشش ميز
من فاطمه ی مهر 98 نیستم. فاطمه ی فروردین 98 هم نیستم.
دیگه خودم رو مجبور نميکنم مهربون باشم؛ دیشب دیدم دلم برات تنگ شده اما اهميت ندادم. ميتونستم بيام خونتون یا تماس بگیرم قربون صدقه ت برم اما دلتنگی برای من یه اژدهای خونگی شده. هر روز  16 ساعت مي برمش گردش تا خسته ش کنم. من با غول های دلتنگی ميتونم کنار بيام؛ نبودن تو که فقط یه "بچه دلتنگی کوچیک" محسوب ميشه.
تو راحت باش. منم راحتم.
در حیاطو باز کردم که برم بیرون .
دمای هوا خوب بود نه گرم نه سرد .
دوتا پسر که انگار هشت نه سالشون بود داشتن تو کوچه بدمينتون بازی مي کردن .
حس خوبی داشتم که اومدم بیرون و همينطور که قدم ميزدم فکر مي کردم کاش بیشتر بيام بیرون .
یه دفعه شنیدم یکیشون گفت هاااالیییی شتتتتت!
همينطوری مونده بودم که درست شنیدم ؟
و همينجوری با تعجب به راهم ادامه دادم و فکر کردم که باید بیشتر بيام بیرون !
همه چیز داره عوض ميشه .! :)))
تمـام این روزا همچی بهم ریخته بدجــور ، خیلی بدو بدو دارم خیلی دارم از جیب ميزنم :)) ولـــی خب باید با این مسئله کنار بيام و مسئله یه روز و دو روز نیس باید چهارسال برم و بيام
مسئله مهم موفق شدنه است .❤
من باید قوی باشــم با همه خوب باشــم :))) خصوصـا رفیق جان
دلم ميخواست اینو زود‌تر بهت بگم.
ولی! از دستت یکم ناراحت شدم و بخاطره همين جواب‌تونو ندادم.
با اینکه کاری‌هم نکرده بودی
انی‌وی. ميخواستم اینو بهت بگم. نشد اما اینجا ميگم‌ش.
وقتی پرسیدی من یه لحظه‌دلم سوخت و خواستم بيام پیویت و بگم ولی خب:/
و حتی وقتی بخاطره تام ناراحت بودی و دلداری ميخواستی بازم ميخواستم بيام پیویت ولی بازم خب:/
یعنی یکم رفتارم عجیب ميشد درنتیجه هیچی نگفتم.
سلام.
تو این مدتی که اینترنت ها رو قطع کردن فکر کردم کلا نمي تونم بيام وبلاگم رو چک کنم پیام ها رو جواب بدم چون هميشه عادت کرده بودم اول تو گوگل " بیان ورود " رو تو گوگل سرچ کنم بعد بيام وبلاگم.
الان یادم اومد خب چه کاریه، مي تونم www.bayan.ir  رو  بالای گوشی سرچ کنم.
این شد که در اولین فرصت گفتم یه پیام بزارم و بگم که من حالم خوبه
اميدوارم شماها هم حالتون خوب باشه.وبلاگمو که چک کردم دیدم به به تعداد دنبال کننده هامم زیادتر شده
پست موقت چند روز پیشم رو یادتونه؟ ده تا کار قبل از مرگ. آخرش نوشته بودم:
کلا موضوع جالبی بودش این، مخصوصا که زمان چقدر تغییرش مي‌ده. برام فوق العاده جالبه که اگه چند ماه پیش بود، دیگه به بعضیاشون فکر نمي‌کردم اون‌قدرا. مثلا شغل رویاییم این نبود، یا جای دنجی که مي‌خواستم کاملا متفاوت بود، یا مثلا به احساساتم این‌قدر فکر نمي‌کردم، اصلا لازم نبود فکر کنم. دوست دارم سال بعد و سال‌های بعد هم بيام بخونمش و بهش فکر کنم.»
خب، خواستم بيام از نوس
هوای حسین و هوای حرم .
همه ی زندگیمو برات ميدم حسین  ،فقط بگو من به اونچه ک ميخوام ميرسونی اقاجاااان
بخدا منتظرم اقا،
خیییلی وقته،
صبرم کمه،
بارها و بارها منو بخواه اقا
بيام بازم به خاکت بیوفتم
بازم به زیباترین گنبدت خیره شم
بازم به دوراهی  بین الحرمينت خیره شم،که اول بيام  پیش سقا یا بيام پیش تو
بزار بازم بيام بگم:
        ایوان نجف ،عجب صفاااااااایی دارد!
اخه حسین جااااان
گشتم همه  جا بر درو دیوار حریمت،جایی ننوشته ست گنه کار نیاید. اربا
دانلود آهنگ سینا درخشنده پاشو بیا
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پاشو بیا * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Pasho Bia With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سینا درخشنده به نام پاشو بیا
همه چی جوره و کنار هميم و جز عشق ميخوایم چیونباشی زمستون یا تابستون فرقی نداره بی توجمعمون جمه یه چیزی کم
دانلود آهنگ سینا درخشنده پاشو بیا
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پاشو بیا * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Pasho Bia With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سینا درخشنده به نام پاشو بیا
همه چی جوره و کنار هميم و جز عشق ميخوایم چیونباشی زمستون یا تابستون فرقی نداره بی توجمعمون جمه یه چیزی کم
امشب باز هم به انتظار درخشش ماه چشم به آسمان دوختم و اشک هایم را حواله چادرم کردم.تا یادم بماند هنوز هم مدیونم بهت آقا جان!
پی نوشت:قسمت نشد با پای خودم بيام حرمتتا اشک ها مرحم بشن و دل نازکتو به رحم بیارن که حلالم کنی.اما سال دیگه ميامباید بيام.چون بیشتر از این دووم نميارم.
پی نوشت2:ميشه لطفا خواهشا اگه کسی کتاباشو نميخواست،لیست کتاب هاش حالا با هر قیمتی که مد نظر داشت رو برام بفرسته.ممنونم 
پی نوشت3:ميدونم که ی رتبه خفن ميارم(: پیشاپ
امروز بحث مست کردن بود،گفتم فقط اون سری ک مست بودی
وزنگ زدی ب من گفتی ميزنم ب سلامتی خانم بی معرفت 
که منو تنهاگذاشت رف
یادته تو خیابون منو با ميم دیدی سریع زنگ زدی گفتی خودت
بودی؟ ميگه اره اونجا خیلی وقت بود در ارتباط نبودیم بعدتو
رو بااون پسره دیدم،خداشاهده ميخاسم بيام جلوتونو بگیرم
پسره رو بزنمش حیف با اقای فلانی بودم نميشد بيام
ميخاسم بگم لعنتی من واست مهمم و آب شدنم رو نميبینی؟
نميبینی چقد دلم ميگیره ازاینکه حواست ب همه هس غیرازمنی
که
واقعیت تلخی که باید باهاش کنار بيام اینه که مح خیلی بچه‌ست و پر از ادای غمگین بودن. و بدرد من نمي‌خوره. من پیرتر از اونم که حال و حوصله‌ی اداها رو داشته باشم. مهرشم حتی اداست و من رو داره بازی ميده. باید خودم رو جمع کنم. من نباید آدم همچینی بشم و وارد بشم به رابطه‌ای که تماما اداست. فقط ميمونه ميل جنسی که باید باهاش کنار بيام و کنار بذارمش. بیشتر از این چیزی بین ما نیست و البته حوصله سر رفتن و ميلم به حرف زدن با یکی. اما جدی بسمه ادای غمگین بودن ا
سلام علیکم.من برگشتم.نميدونم چی ميشه که یه مدت هر روز و پشت سر هم مياییم و یه مدت هم مثل الان اصلا حس و حال نوشتن پیدا نميشه که نميشه.البته مرورگر گوشی رو هم آپدیت و عوض کردم و یه جور بدی شد که اصلا راحت نبودم باهاش و باعث شد کمتر بيام وبگردی کنم.
خلاصه اینکه ما خوبیم و روز و روزگار همچنان خوش است و بر وفق مراد است و خوب! (الکی مثلا).دوست دارم بيام و بنویسم تا ذهنم یکمي آروم بگیره .
یکی‌از دوستای مجازیم،شهری ک‌دانشجو بودم مامایی روزانه قبول شده
بعد خاطرات روزانمو ک تو اون وبم مينوشتم ميخوند ومشتاق بود اکیپمون
رو ببینه! خلاصه شماره یکی از بچه هارو دادم بهش وهماهنگ کردم اینوببرن
بیرون،ولی اذیتش نکنن و چرتو پرت نگن و آبرومو نبرن 
هیچی ن تنها کلی اینو اذیتش کردن وچرتوپرت ميگفتن،بلکه پیله کرده بودن
زنگ بزن دنبال دوستای خوابگاتم بریم و اینم ک گفته ن زنگ نميزنم گفتن
توام مثه ز (من) هستی ب اونم ميگفتیم فلانیارو بیار نمياور
نميدونم یه هوای خاصیه منو کشوند بيام بیرون، یعنی بالا و تو فضای آزاد تو وب جدیدم بنویسم. کلی حرف داشتم ها یادم رفت. دلم پر بود. خدایا کمک ام کن کسی رو قضاوت نکنم و تو مسیرم آدم های حلال خور و درست بذار. خصوصا خصوصا خونواده ای که باهاشون وصلت ميکنم و شخصی که باهاش ازدواج ميکنم. هوای خیلی خوبیه اگه باز نرم پایین و حالمو بد نکنن. دیگه رد خور نداره نموندنمون اینجا. حتی به اینجا هم راضی بودم. از فضای محدود و خاله زنک روستا متنفرم ولی باید باه
سلام . 
معلوم نیست دوباره چه موقعی بيام
اما باز هم ميام . 
وب رو غیرفعال نميذارم . ولی اگه این مواقع بيام وب ، مجبورم غیرفعالش کنم تا دیگه ذهنم مشغول نباشه .
عیدی هم ندادین :دی ( الان حتما ميگین خرس گنده عیدی ميخوای چیکار ؟ )
با افتخار اعلام ميکنم که 120 هزار ریال عیدی گرفتم :دی
به ریال گفتم بهتر و بیشتر  آبرومندانه تر بشه :دی 

+ بعضی وقتا که بارون ميومد ميگفتم چرا اینهمه کم مياد .
ولی وقتی سیل رو ميدیدم به همون مقدار راضی ميشدم . البته بارون شدید ميب
حالم خوبه. دیشب سر یه موضوعی قاطی کردم :( و به خاطرش هنوز ناراحتم تا نصف شب گریه ميکردم تا بالاخره خوابم برد.اینم یجورشه دیگه شانس منه. اما من یه راه نجات دارم. تنها یه راه نجات. باید سخت کار کنم تا از این وضعیت بيام بیرون. فقط به این اميد زندگی ميکنم تا بتونم از پسش بر بيام. من باید خودم زندگیمو تغییر بدم چون هیچکسو ندارم که به فکرم باشه. این شرایط مزخرف تنها راه نجات ازش کارکردنو کار کردنو کار کردنه. من فقط همه ی اميدم به همينه. هیچ راه نجات دیگه
⛔Spoiler Alert⛔
البته خدا اجرشون بده واسه این که فصل ۳ فقط ۸ قسمت بود. ولی هرجور فکر مي‌کنم، منطقی نیست که حتی یه‌نفر از اون برادران روسی کمونیست ُ نتونن بگیرن؛ این که با لباسای ارتش سرخ از دل آمریکا زدن بیرون بماند، این که هاپر ُ با خودشون بردن یه‌چیز دیگه‌ست.
نگین که فکر مي‌کنین هاپر به رحمت خدا رفته!
حالا با بودن هاپز توی شوروی شاید کنار بيام [با اغماض] ولی در مورد اون دموگرگن عمراً کوتاه بيام. و اگه یه نفر از دست‌کاری ژنتیکی و فولان حرف بزنه،
اونایی که اهل بازی های رایانه ای هستن خیلی با این جمله خاطره دارن: GAME OVER!
و ميدونن وقتی سیستم این جمله رو نشون ميده ینی دیگه نميشه کاری کرد. یا باید از اول شروع کنی یا بیخیال اون مرحله بشی!
حالا من قبل از اینکه گیم اور بشم دلم ميخواد چیزایی که توی این مرحله یاد گرفتمو بيام اینجا بنویسم شاید به درد کسی خورد! شاید هم خودم توی مرحله بعدی لازم داشتمو اومدم دوباره دیدمشون ^_^
حیف این همه اطلاعات نیست که با مردنم مدفون بشن؟
ولی هی باید با خودم کلنجار بر
من نميخواستم بيام ولی این عکس منو وادار کرد که حتمي بيام یعنی اگه نميومدم ميموند تو گلومبچه ها به خبر خوب دارم براتون
ميگن اون دنیا ، سر حسابرسی به کارات ، وقتی گناهاتو گردن یکی بندازی ، اون مياد و کاراشو توجیه ميکنه(مثل شیطان) .ميخواستم بگم اگه تو این دنیا نتونستید تهیونگ رو ، اون دنیا ميتونید ببینیدش پس سعی کنید از طریق تهیونگ گناه کنید تا بتونید بندازید گردنش و ببینینش
و من الله توفیق 
تا فتوای دیگر بدرود 
دانلود آهنگ سینا درخشنده پاشو بیا + متن اهنگ 
دانلود آهنگ جدید سینا درخشنده به نام پاشو بیا با کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
Download New Mp3 Music Sina Derakhshande – Pashoo Biya
متن آهنگ پاشو بیا سینا درخشنده 
همه چی جوره و کنار هميم و جز عشق ميخوایم چیو
نباشی زمستون یا تابستون فرقی نداره بی تو
جمعمون جمه یه چسزی کمه آخه
چرا نیومدی فقط تو بهم ميومدی
 
پاشو بیا پاشو بیا از تنهایی در بيام
دل دل نکن هی ول نکن این عشقو بمون باهام
پاشو بیا پاشو بیا از تنهایی در بیا
دوبار فرصت شد بيام.با یه وبلاگ جدید و آدم جدید.فکر کنم یکی از نسبتا قدیميا بحساب بيام.حدود ۶-۷ سال اینجا وبلاگ داشتم.خیلی هم دوسش داشتم.بعد دوباره یه وبلاگ جدید و جدید تا رسیدم به این وبلاگ و اميدوارم اینجا دیگه بمونم و مقطعی نباشه این موندن.ولی اینم بگم این آدمي که جدیدا شدم کلی با آدمي که قبلا بودم فرق داره.من ميگم کلی اما تو فقط یه چی ميشنوی.والا :D
ميگن آدما تو تنهایی هاشون خودِ خودِ واقعیشونن.اینجا هم که کسی نميشناستم و حس ميکنم ميتونم خود
امروزم شروع شد. هنوز شروع نکردم ميخواستم چند تا عکس آپلود کنم از مجموعه ی جدیدم که کم کم داره شکل ميگیره ولی نشد. هنوزم نميشه فکر کنم باید با لپ تاپ بيام به هر حال که توی اینستا گذاشتمشون. هرچند که شاید عالی نباشن اما کار ادم کم کم کم خوب ميشه دیگه. نه یهو. این پروژم برای خودم یه خورده سخت بود باید به یسری چیزا پشت پا انگار ميزدم یعنی سعی ميکردم نادیده اش بگیرم. شاید اگه مامان خونه باشه هیچی اینجوری نشه چون خیلی سخت گیره ولی خب حالا که کم خونه ميا
پیش خودم ميگفتم خب!
با چی شروع کنم خوبه؟
خلاصه این ترکیب باعث شد بيام بگم که سلام ای آدمها
این ترکیب منو یاد خیلی چیزا ميندازهعمل سینماه رمضونگرماااااااامتحانای دی:/ شب بیداری بقال سر کوچه:)))

یه حرفی هی ميخوام بيام این چند روز بزنم ولی نميتونمانگار مخم قفل شه بگ نگو نگو نگو.
یه ترس عجیب
یه دوراهی بین عقل و دل
حتی نميتونم برم صاف و محترم وایسم جلو خانواده بگم
اینجانب در ترم 6
و نزدیکای 22 سالگی
به این نتیجه رسیدم تمام راهی که اومدم اشت
سلام سیدالان که دارم اینو مينویسم تصورم اینه که در محضرتم و سرم پائینه / شرمندتم و شرمنده مادرت! / خیلی وقته بهت سر نزدم / قرار بود هفته ای یکبار بيام پیشت / نشد که بشه شرم حضور داشتم / ولی اگر فرض بگیریم امروز آخرین روز ساله من ۱۰ روزه که دارم بهتر و با گناه کمتر زندگی ميکنم / از خدا ميخوام، توهم کمکم کن و از بقیه برام کمک بگیر / کمکم کن بتونم مثل تو ( نه به اندازۀ تو ولی مثل تو) کار و تلاش کنم۱ / دلتنگتم / راستی جدیدا دارم به هنرم علاقه مند ميشم (^_^) / ا
سلام سیدالان که دارم اینو مينویسم تصورم اینه که در محضرتم و سرم پائینه / شرمندتم و شرمنده مادرت! / خیلی وقته بهت سر نزدم / قرار بود هفته ای یکبار بيام پیشت / نشد که بشه شرم حضور داشتم / ولی اگر فرض بگیریم امروز آخرین روز ساله من ۱۰ روزه که دارم بهتر و با گناه کمتر زندگی ميکنم / از خدا ميخوام، توهم کمکم کن و از بقیه برام کمک بگیر / کمکم کن بتونم مثل تو ( نه به اندازۀ تو ولی مثل تو) کار و تلاش کنم۱ / دلتنگتم / راستی جدیدا دارم به هنرم علاقه مند ميشم (^_^) / ا
فکر مي‌کنی امشب، توی سرای حاتم‌خانی، اون جایی که دوستش دارم، اون‌جایی که هر بار مي‌رم یه جای خالی برام هست، همون کنج مرمری با سقف پر از کاشی‌های رنگی اسلیمي، درست رو به روی تو، جایی برام هست؟ که بشینم حرف بزنم بات؟or I  should be even disappointed of this?+
یکم بهم یاد بده گله کنم. آدما زیاد گله مي‌کنن نه؟ با من چیکار کردی که بتونم آروم باشم همه‌ش؟ نباید گریه کنم؟ بزار گریه کنم. چرا نميزاری؟ چرا حتی این رو هم ازم دریغ مي‌کنی؟لااقل بزار یکم از پریا یاد بگیر
*تهدید شخص باید واضح باشد یعنی تهدید کننده به وضوح تهدید شونده را به قتل، ضررهای مادی، معنوی، شرفی و افشای سر خود و یا بستگانش تهدید کند به نحوی که قاضی از الفاظ به کار رفته یا حرکات انجام شده بتواند تهدید انجام شده را به راحتی احساس کند.شرایط تهدید برای تحقق جرم تهدید شرایطی باید وجود داشته باشد:١- تهدید کننده قادر به انجام باشد.٢- با توجه به وضعیت تهدید شونده احتمال وقوع آن باشد.تهدید امری نسبی است که با توجه به وضعیت تهدید شونده و تهدید کنن

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها