نتایج جستجو برای عبارت :

فاعل‌ پیرمرد‌ مشهدی

1- ربنا أتنا فی الدنیا حسنة و فی الأخرة حسنة: پروردگارا، در دنیا به ما نیکی و در آخرت (نیز) نیکی بده. حسنه: مفعول- فی الأخرة: مجرور به حرف جر
 ۲- جاء الحق و زهق الباطل : حق آمد و باطل نابود شد. / الحق: فاعل ؛ الباطل: فاعل
 ٣- واستعینوا بالصبر و الصلاة: از بردباری و نماز باری بجویید. / الصبر: مجرور به حرف جر
4- فان حزب الله هم الغالبون : بی گمان حزب خدا چیره شدگان اند. / الله: مضاف الیه
5- کل نفس ذائقة الموت : هر کسی چشنده مرگ است. / کل: مبتدا ؛ ذائقة: خبر
 
 
از جملات مجهول در زبان انگلیسی در مواردی استفاده می شود که فاعل جمله ناشناخته است یا اهمیت چندانی ندارد. با استفاده از این حالت می توان تاکید بر روی خود کار را به جای فاعل نشان داد. به مثال زیر توجه کنید:
A man was hit by a car.
(یک مرد توسط ماشین زیر گرفته شد.)

He was injured.
(او مجروح شد.)

The man has been given first aid and now he is being taken to hospital.
(مرد کمک های اولیه دریافت کرد و حالا به بیمارستان برده می شود.)
ساختار گرامری
نحوه ساختن جملات مجهول در هر زمان متفاوت است. اما
معدود:
اعداد ترتیبی در وزن فاعل می آیند وغالباً(ال)دارند.
اعداد ترتیبی همیشه نقش صفت دارند.
معدود اعداد ۳ تا ۱۰ همیشه جمع و مجرور می آیند.
معدود اعداد۳ تا ۱۰ با عدد مخالفت جنس دارند.
معدود اعداد ۱۱تا۱۰۰ همیشه مفرد و منصوب می آید.
عدد های یک و دو هم دراعداد اصلی و هم در اعداد ترتیبی نقش صفت دارند.
اعداد داخل جمله میتوانند نقش های مختلفی بپذیرند مثل فاعل,مفعول,جارو
مجرور وکلمه بعد آنها معدود است.
عقود:عشرونَ,ثلاثونَ,اربعونَ,(ینَ و ونَ) دارن
فعل (Verb) :فعل چیست:فعل مهمترین بخش در زبان انگلیسی می باشد، حتی کوتاهترین جملات دارای فعل هستند. شما می توانید یک جمله یک کلمه ای به کمک فعل بسازید مثل: !Stopبرخی از افعال انجام کاری را می رسانند که به آنها Action word می گوییم مانند: fight، run و workبرخی دیگر چنین نیستند و معمولا وضعیت و یا وجود چیزی را می رسانند که به آنها State word می گوییممانند : be، exist ، seem ، belongیک فعل همیشه داری فاعل است ( کننده کار) مثال:John speaks Englishدر اینجا John فاعل(subject) و speaks فعل می باشد. بناب
 أ. عین نوع الکلمات التی تحتها خط. (نوع الکلمات :اسم فاعل و اسم مفعول و اسم مکان و اسم مبالغة " و فعل ماضی و فعل مضارع و مصدر و حرف جر و ).
السید مسلمی مزارع. هو یسکن فی قریة بطرود بمحافظة مازندران. إنه رجل صادق و صبار و محترم. فی یوم من الأیام شاهد جماعة من المسافرین واقفین أمام مسجد القریة. فذهب و سألهم عن سبب وقوفهم، فقالوا: إن سیارتنا معطلة
فاتصل السید مسلمی بصدیقه مصلح السیارات؛لکی یصلح سیارتهم.وجاء صدیقه و جرّ سیّارتهم بالجرّارَّة و أخذها
1. صحبت در مورد برنامه های آینده
برای صحبت در مورد برنامه های آینده از be going to استفاده می کنیم.
I’m going to spend my vacation in Turkey. I got my ticket this morning.
They’re going to take a new English class. They need to pass an important exam.
2. پیش بینی کردن آینده
برای پیش بینی آینده (باورهایی در مورد آینده) از be going to استفاده کنیم. مخصوصا زمانی که مدرکی داریم که اتفاقی در آستانه رخ دادن است.
John proposed Jane last night. I think they’re going to get married this summer.
The dog is angry. It’s going to attack you.
3. صحبت در مورد برنامه ها و پیش بینی های قطع
 
فاعل معنوی جــرم
فاعل معنوی» یـکــی از اصطلاحات حقوق کیفری است که حقوق آلمان آن را در کنار معاون جـــرم مـطــرح کــرده اســت و بــه شـخـصـی گـفـتـه مـی‌شود که فرد غیرمسئولی را وادار به ارتکاب جرم می‌کند؛ به گونه‌ای که مباشر جرم نقش وسیله را دارد
مشخصات فایل

تعداد صفحات
40

حجم
0 کیلوبایت

فرمت فایل اصلی
doc

دسته بندی
فقه و حقوق اسلامی

توضیحات کامل
اصطلاح فاعل معنوی است که درحقوق عامه مورد استعمال وپذیرش قرار گرفته ومقصود از آن شخصی است
در جمله هایی که معلوم است یعنی فاعل دارد، نباید از فعل مجهول(شد) استفاده کرد.قانون حمایت از مددجویان توسط دولت تصویب شد. (نادرست) دولت قانون حمایت از مدد جویان را تصویب کرد. (درست) گلستان سعدی از سوی انتشارات دانش منتشر شد. (نادرست)انتشارات دانش، گلستان سعدی را منتشر کرد. (درست)یاگلستان سعدی را، انتشارات دانش منتشر کرد. (درست)
منبع
https://t.me/qande_parsi/107
فرق بین فاعل های قسری و تسخیری
جبر در جایی است که شیء مورد فعل باشد
و مصدر نباشد ، بلکه ابزار دست فاعل باشد . تسخیر به این معناست که شیء مصدر فعل
است و کاری را انجام می دهد که با میل و یا خواسته درونی او هماهنگ است ؛  لیکن به رهبری عامل خارج . در تسخیر راهنمایی
از بیرون نحوه فعل و کاری را که مربوط به دیگری است هدایت می کند . وقتی که انسان
آبی را با فشار به بالا می برد ، بر خلاف میل طبیعی با جاذبه و مانند آن کار می
کند ؛ و لکن آبی که از دامنه کوه سرازیر
جملات مثبت
 
شکل اصلی فعل
may/might
فاعل

today
study
 

may
might

I
You
He/She/It
We
You
They

من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس بخوانیم.
 
جملات منفی
 
شکل اصلی فعل
not
may/might
فاعل

today
study
 
not
may
might

I
You
He/She/It
We
You
They

من/تو/او/ما/شما/آنها ممکن است امروز درس نخوانیم.

May و Might جزء افعال مُدال هستند و افعال مدال از افعال کمکی می‎باشند. با استفاده از این افعال، معنایی را به یک فعل اصلی اضافه می‎کنیم.
 May و Might هم مثل همۀ افعال مُدال قبل از شکل اصلی فعل می آیند و برای تمام
اسم فاعل و اسم مفعول
قواعد درس
اسم فاعل
کلمه‌ای است که به انجام دهنده یک کار یا دارنده‌ی یک حالت نسبت می‌دهید.
مثال در فارسی:
آموزگار - گوینده - شنونده - ستمکار - جویا
 
مثال در عربی
ظــالِــم - غــافِــل - مُــعَــلِّــم - مُــســتَــغــنی
ساختن اسم فاعل در عربی
در عربی دو مسیر جدا گانه برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید، داریم.
 
ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد
برای این کار کافی است که سه حرف اصلی ریشه یک فعل را به وزن "فــاعــل" ببریم
کلاز مستقل Independent clause: IC کلازی می باشد که در آن علاوه بر حداقل یک فاعل و یک فعل صرف شده، معنی و مفهوم کاملی انتقال می یابد:
I like spaghetti.He reads many books.کلاز وابسته Dependent clause: DC کلازی است که معنی و مفهوم کاملی را نمی رساند؛ و باید با کلازی مستقل ترکیب شود تا جمله ی کاملی ساخته شود.
Although I like spaghetti,…Because he reads many books,…Subject –فاعل: شخص، حیوان، مکان یا چیزی که کاری انجام دهد. برای مشخص کردن فاعل در جمله باید بپرسید چه کسی یا چه چیزی؟
I like spaghetti.He reads many books.verb-فعل: ب
تمرین هفتم:
۱_قطعا ما برای تو به صورت آشکار فتح کردیم.(فتحاً:مفعول مطلق نوعی / مبیناً:صفت)
۲_قطعا ما قرآن را بر تو تدریجی نازل کردیم.(قرآن:مفعول به / تنزیلاً:مفعول مطلق)
۳_هیچ فقری مانندنادانی نیست وهیچ میراثی مانندادب نیست(لافقرَ:اسم لای نفی جنس/کالادب:شبه جمله(جارومجرور)خبر اسم لای نفی جنس)
۴_کم میشود هر چیزی با انفاق جز علم پس همانا آن زیاد می شود.(کل:فاعل /بالانفاق:جار و مجرور/علم:مستثنی)
۵_بخیل در دنیا زندگی میکند مانند نیازمندان و در آخرت مان
در این مطلب، با توجه به اینکه امروزه استفاده از نرم افزار های ترجمه افزایش یافته وسطح کیفیت ترجمه و ارزش کار مترجم را کاهش داده، قصد داریم روش ترجمه ی متون انگلیسی به فارسی را به طور گام به گام برای شما دوستداران ترجمه، آموزش دهیم. با ما همراه باشید
مرحله ی اول: تشخیص فاعل، فعل و مفعول
هر کلمه ای که قبل از فعل is قرار دارد، نقش فاعلی دارد مانند educational administration
مرحله دوم: برگرداندن و یافتن معادل فارسی واژه ها
کلمه به کلمه معنای کلمات را پیدا کرده
از همه دختر پسرای خوب مشهدي که علاقه دارند با همشهریای مشهدي خودشون چت کنند دعوت میکنم که به گروه مشهديا بیان و با دوستان مشهدي چت کنند.
لینکدونی مشهد یکی از بهترین لینکدونی های دنیا هست که گروه های با صفا و خوب مشهدي لینک خودشون رو داخل این کانال قرار میدن.
شما میتونید برای دیدن بقیه گروه های مشهدي به لینک یاب مشهد برین و با گروههای چت و گپ دیگر مشهدي هم آشنا بشین و اکر دوست داشتین در این گروهها چت کنید.
https://t.me/joinchat/J1HcWEj_gP9iNigVRR8NUw
زر اره گوید از حصرت ع راجع بقول خدای جل و عز وسع   کرایه السماوات و الارض  پرسیدم که آیا آسمانها و زمین کرسی رادر بر دارند یا کرسی آسمانها و زمین را در بر دارد فرمود بلکه کرسی اسمانهاوزمین و عرش را در بر دارد  پس کرسی مرفوع است و فاعل وسع و کسر همه چیز را در بر دارد
یادِ روزهایی بخیر که نوشتن برام یه ضرورت بود. امروز یک چیز آپشنال شده برای کسی که خسته‌ست از تبدیل شهود به کلمه، و دیگه حتی براش مهم نیست تجربه لحظه بمونه یا نمونه. خطرناکه اگه بتونی لحظه‌ها رو دریابی». دریافتن فرایند هجوم فاعل و آغوشِ بازِ مفعوله.
راستی، چندروزِ پیش، توی دانشگاه موقع خوندن علوم ریاضی توی اتاق مطالعه دانشکده، پنجره باز بود و یه من یه تاریخِ تازه سیو کردم.
باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم، آن پیرمرد را می بینی؟ شرط می بندم زودتر از تو کُتش را از تنش در می آورم. 
آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر می شد پیرمرد کت را محکمتر به خود می پیچید. سرانجام باد تسلیم شد. 
آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و کتش را از تن درآورد. 
آفتاب گفت: محبت قوی تر از خشم است. در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ، را
پیرمرد خمیده و آرامی بود.توی مترو دستگیره های دو هزار تومانی می فروخت. زن عصبانی و خسته وارد واگن شد و به پیرمرد گفت:
جمع کن این بساطت را با این چرخکت هی این وسط راه می روی و گدایی میکنی.
نگاه پیرمرد با کف پوش های کف واگن گره خورد و صدای شکستنش را از توی نگاهش شنیدم.
دختر جوانی گفت: پدر جان کار شما حلال هست و جای پدربزرگ ما هستید و افتخار دارد کسب حلال
بقیه مسافرها انگار منتظر یک تکان بودند و سراغ دستگیره های پیرمرد رفتند.پیرمرد انگار جان تازه ای
من ادبیاتم تعریفی نداشت
اما به خوبی "ماندن" را به پای تو صرف کردم
به پای تویی که فاعل تمام "رفتن" ها بودی
پارادوکس را از سردی آغوشت فهمیدم
من ادبیاتم تعریفی نداشت
فکر می کردم چشمانت با دلم مراعات دارد؛ یک مراعات بی نظیر
گمان می کردم حال و هوای دل هایمان با یکدیگر قرابت دارند
اما.
من ادبیاتم تعریفی نداشت
نمی دانستم حرف دل را که کنار هم بنشانی واژه ای به دست می آید که تضاد می آورد
ادامه مطلب
حقیقت توسل
بخش دوم
 
فاعلیت طولی خداوند
<<توحید افعالی>> به این معناست که هیچ فعلی در جهان هستی بدون اراده و اذن خداوند محقق نمی‌شود بنابراین باید به تفاوت بین <فاعل مستقل >و< فاعل غیر مستقل >توجه دقیقی داشته باشیم .
مثال اول : خداوند در برخی آیات قرآن ضلالت و هدایت را به خودش نسبت می دهد و می فرماید:<< یضل را من یشا و یهدی من یشا >>[1]خدا هر کس را بخواهد و *شایسته بداند* گمراه می کند و هرکس را بخواهد و* لایق بداند* هدایت می کند اما د
دو فعل هست» و است» توی فارسی به مرور زمان دچار کج‌فهمی و سوءبرداشت شدند و به دو فعل خیلی معمولی و دم دستی تبدیل شدند یا حتی به جرئت میشه گفت از فعلیت افتادند. (از اینجا به بعد هر دو فعل رو فارغ از تفاوت دستوری‌شون یکی می‌‌گیرم.) مثلا به جمله "هوا سرد است" یا "علی شاد است" یا "مداد روی میز است" توجه کنید. این است» چه معنایی رو منتقل می‌کنه؟ آیا یه حالت ساکن و منجمد و بدون‌تغییر رو القا نمی‌کنه؟ انگار که در این سردی یا شادی یا روی میز بودگی هیچ
جملات در زبان عربی به دو صورت به کار می روند:
  اسمیه و فعلیه اسمیه = مبتدا + خبر ( الطالب فی المدرسة )
فعلیه = فعل + فاعل + مفعول ( یکتب الطالب درسه )
جمله اسمیه چیست؟
 جمله ای که با اسم شروع شود جمله اسمیه نام دارد.
جمله اسمیه در زبان عربی از ۲ قسمت اصلی تشکیل شده است:
۱ – مبتدا ۲ – خبر
ویژگی های مبتدا: - مبتدا همواره مرفوع است یعنی یکی از علامتهای رفع ُ(ضمه و تنوین) را داراست.
- مبتدا می تواند اسم خاص – دارای ال با تنوین – ضمیر منفصل و اسم اشاره باشد
م
تش مشهدي ناصری 
از طایفه کی گیوی فامیل های: قربانی ، قربان پور ،ناصر نژاد ،نصیری و هستند 
که ستگاه این اولاد روستای جهان آباد دشت روم و مورگاه بویراحمد است
 
 
 
 
 
این مطلب در حال به روزرسانی است
همکاری جهت اصلاح مطالب این وب از طریق
09399423600
امروز هم رفتیم روستا .پیرمرد همسایه بابابزرگ روز اربعین به رحمت خدا رفته بود چقدر از شنیدنش ناراحت شدم همین هفته ی پیش دیدمش و باهاش احوالپرسی کردم :(نزدیک به 100 سال رو داشت و خودش از همسرش که خونه نشین شده بود پرستاری میکردداداشم میگفت خود پیرمرد تعریف میکرده که هیچ کدوم از دوستا و هم دوره ای هاش دیگه نیستن همه رفتن
یک ناخدای تحصیل کرده و یک خدمه پیر بیسواد در یک کشتی با هم کار می کردند.پیرمرد هر شب به کابین ناخدا می رفت و به حرفهای او گوش می داد.یک روز ناخدا از پیرمرد پرسید:آیا درس زمین شناسی خوانده است؟پیرمرد گفت:نهناخدا گفت:پس تو یک چهارم عمر خود را از دست داده ای.پیرمرد خداحافظی کرد و در حالی که به اتاق خود می رفت با خودش به این فکر می کرد که ناخدا فرد تحصیلکرده ایست و حتماً چیزی که در مورد آن صحبت می کند واقعیست.پس من یک چهارم عمرم را از دست داده ام.شب بع
تفاوت ولایت » با وکالت »
معنای ولایت و وکالت و نیز تفاوت آن دو را در چند بند ذیل می توان دریافت :
1 - هر کاری را که یک فاعل ، به صورت مستقیم و مباشرتا انجام می دهد ، یا درباره شخص خودش می باشد و یا درباره دیگری . در فرض اول ، هیچ گونه اعتبار و جعل و قراردادی از ناحیه غیر ، وجود ندارد ؛ زیرا در این صورت ، تنها رابطه فعل با فاعلش ، همان پیوند تکوینی و واقعی است و اگر فعل مزبور از سنخ کارهای تشریعی و قانونی است ، فاعل ، آن کار را به نحو اصالت ( نه ولایت
با توجه به معناى قدرت»، پاسخ به این پرسش روشن مى ‏شود. قدرت عبارت است از: مبدأ بودن فاعل مختار، براى کارى که ممکن است از او سربزند. 
هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودى، کامل‏تر باشد، داراى قدرت بیشترى خواهد بود و طبعآ موجودى که داراى کمال بى ‏نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود. امّا باید توجه داشت که کارى که متعلّق قدرت قرار مى‏ گیرد، باید امکان تحقق داشته باشد. پس چیزى که ذاتآ محال یا مستم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى ‏شود. چنان‏که ن
کلمات مشتق به ۸نوع تقسیم می شوند که عبارتند از:۱⃣اسم فاعل: درواقع همان صفت فاعلی زبان فارسی که با پسوند ا» یا نده» می آید؛ مانند: بینا یا بیننده .توجه داشته باشیم که اسم فاعل را با نقش فاعل اشتباه نگیریم .اسم فاعل درزبان عربی به دو روش ساخته می شود:الف- ازفعل یا مصدرثلاثی مجرد: بروزن فاعل ساخته می شود.مانند:عِلم ←عالِم کتاب ← کاتِبب – ازفعل ثلاثی مزید بدین ترتیب:ابتداازکلمه داده شده، فعل مضارع می سازیم،آنگاه حرف مضارعه را حذف کرده و به جای
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرما شد ،
 بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : 
آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا،
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ،
جوان با اشاره. 
به گله گوسفندان به پیرمرد گفت : 
که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول ق
#داستان_کوتاه
روزی اسب پیرمردی فرار کرد ، مردم گفتند: چقدر بدشانسی!پیرمرد گفت: از کجا معلوم!
فردا اسب پیرمرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!پیرمرد گفت: از کجا معلوم!
پسر پیرمرد از روی یکی از اسب ها افتاد و پایش شکست.مردم گفتند: چقدر بدشانسی!پیرمرد گفت: از کجا معلوم!
فردای آن روز از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند ، به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!پیرمرد گفت: از کجا معلوم!
زندگی پر از خوش
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی است که مسلمان باشد؟» همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش‌ سفید از جا برخواست و گفت: آری من مسلمانم». جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قر
یک پیرمرد و سه دخترش در یک روستای کوچک با هم زندگی می کردند، یک روز پیرمرد بیمار شد و مرگ به سراغش آمد، دختر بزرگ تر از مرگ درخواست کرد تا پدرش 2 سال دیگر هم زنده بماند و مرگ قبول کرد.
2 سال بعد مرگ دوباره به سراغ پیرمرد آمد و دختر وسطی از مرگ درخواست کرد تا اجازه دهد پدرش یکسال دیگر هم به زندگی خود ادامه دهد و مرگ هم موافقت کرد.
یک سال بعد مرگ بازگشت و دختر کوچک پیرمرد که شمعی روشن در دست داشت از مرگ خواست تا زمانیکه که این شمع می سوزد و آب می شود،
✍همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه می چینم.
همسرش گفت: بگو ان شاءاللهملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا یا هوا آفتابیست یا بارانی!!از قضا فردا در میان راه به راهن رسید و اورا گرفتند و کتک زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: کیست؟ملا گفت: ان شاءالله که منم!
✨همیشه ان شاءلله بگویید حتی
در یک دهکده، پیرمرد خرمندی زندگی می کرد. افرادی که به مشکلی بر می خوردند یا سوالی داشتند، به او مراجعه می کردند. یک روز یک بچه باهوش و زِبل که می خواست سر به سر پیرمرد خردمند بگذارد، پرنده ی کوچکی گرفت و آن را طوری در دستش گرفت که دیده نشود. بعد پیش پیرمرد رفت و به او گفت: پدربزرگ، من شنیده ام شما باهوش ترین مرد دهکده هستید. اما من باور نمی کنم. اگر راست است، می توانید بگویید که این پرنده ای که در دست من است زنده است یا مرده؟ پیرمرد نگاهی به پسر ان
 
این خیل پنیر حسب‌معمول از خامه آمادهٔ سفر مل شود آیه‌ومایه ترکیبی از خامه تشکر حیدر همچنین صنع مل شود آغاز خامه پاستوریزه مل شود همین‌که قارچ های شماری خطرناکش مضمحل شوند. جهت از ان موجود ذره‌بینی های سرکه لاکتیک با خامه افزوده کردن مل شود. سر این ماوا پنیر را ج صعوه مل انحنادار.
 
آیه‌ومایه افزوده کردن رفتار کردن این موجود ذره‌بینی ها، ذرات دنبه خامه با ذرات کوچک‌ترین صعوه تشکر یکنواخت صعوه آنالیز کردن مل شود تشکر محصولی کند تشکر ی
 
پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت.
آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ
مناظره جناب بهلول دانا قدس سره با ابو حنیفه
سید نعمت الله جزایری رضوان الله علیه می‌نویسد:
روی فی بعض الكتب إن البهلول أتى إلى المسجد یوماً وأبو حنیفة یقرّر للناس علومه ، فقال فی جملة كلامه : أن جعفر بن محمد (الصادق علیه السلام) تكلم فی مسائل ، ما یعجبنی كلامه فیها : الاُولى ، یقول : إن الله سبحانه موجود ، لكنه لا یُرى لا فی الدنیا ولا فی الآخرة ، وهل یكون موجود لا یُرى ؟ ما هذه إلاّ تناقض. الثانیة ، إنّه قال : إنّ الشیطان یُعذب فی النار مع أن الش

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها