نتایج جستجو برای عبارت :

درشعرو صفا من در صبرم

امروزم مثه دیروز مثه هر روز ترسیدم ، از راهم از هدفم خیلی کار زیاده موندم صبرم طاقتم نباید تموم شده اما همین اول کاری  به اندازه ی یه سال خستم‌ خسته طاقتم بده صبرم بده که قوطیِ صبرم خالیه باید برم دنبال ِ وام دنبال ِ منابع ارشد ‌‌ با شیم حرف بزنم واسه عکس عکس بگیرم عکس ادیت کنم برای چهارشنبه خابم میاد انگشتهای پاک رو حس نمیکنم از شدت فشار ۱۴ ساعت بیرون باش و بدو بدو از این ور به اون ور ‌‌ 
خسته‌ام
از دوری و دلتنگی.
من بیشتر از ۱۲ساعت تحمل بی‌خبری از تو را ندارم
صبرم را اندازه گرفته‌ام.
کاش در اوج بی‌قراری‌ها و دلتنگی‌ها و دلواپسی‌ها برسی
و بگویی غمت نباشه خانمم
من کنارت هستم.
کاش خریدار دلتنگی‌های نه‌ام باشی.
کاش.
 

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع


روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع


رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع


گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع


در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع


در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع


بی جمال عالم آرای
شما که انقد تو زندگی ما سرک میکشین پستامو خوندین نه؟هنوز نمیترسین؟هنوز نفهمیدین با چی طرفین؟محدثه هرگز تکیه گاهشو از دست ندادهو اینو تو مغز کوچیک سیاهتون جا بدین!ما به قضاوت یه عده گردوی پوسیده نیاز نداریم!امیدوارم دیگه تکرار نشه چون صبرم تموم شده.بدم تموم شده!
مگر چقدر از مسجد تا کوچه بنی هاشم راه بود؟علی ای که در جنگ بدر زمین نخورده بود، حالا چ شده که در این مسیر کوتاه این چنین برزمین می افتد؟
علی کم مصیبت ندیده، علی کم سرد و گرم روزگار نچشیده، همین چند ماه قبل پیامبر را به آغوش خاک سپرد. 
صبر علی زبان زد عام و خاص بود. کاسه ی صبرش عمیق تر از این حرفاست. 
اما چه می شود که می گوید صبرم تمام شد. 
چه گذشت بر علی؟
.
.
 
گر همین سوز رود با من مسکین در گور 
خاک اگر باز کنی سوخته یابی کفنم 
دلم می خواهد حرف بزنم ولی حرفام تکراریه .
امروز بیست روز شعبه اقای ف تمام شد .یه فکرایی گاهی تو ذهن ام میاد که از خودم ناامید میشم
من صبور بودم یا نبودم به هرحال دوست داشتم صبور باشم ولی الان سرریز شده ام .یه مسیر طولانی راه رفتم والکی مغازه ها را نگاه کردم که حواسم پرت شه اما نشد .
بسم الله النور
شب بود. روى زمین دراز کشیده بود و منم کنارش نشسته بودم. داشتیم از اوضاع و احوال دلامون حرف میزدیم. وسط حرفاش یه چندبارى گفت اینا امتحاناى خداست. هى هیچى نگفتم ولى یه جا دیگه صبرم تموم شد! گفتم چیه بابا تو هم هى هرچى میشه میچسبونى به خدا و امتحاناش!
ادامه مطلب
نظیری 20 گوناگون این خشم رو به هاری‌ست اشعار نظیری نیشابوری Akbar Najafian معنی این شعر چی میشه The Atesh Kedah, Or Fire گلبیت های شمس: Golbeythay shams به مویی بسته صبرم، نغمهٔ تار است پنداری دلم از هیچ . به مویی بسته صبرم ، نغمه تار است پنداری دلم از هیچ . به مویی بسته صبرم نغمه ی تار است پند. 20 نگته دل یار است پنداری اری به مویی بسته صبرم نغمه ی تار است پنداری دلم از هیچ می‌رنجد به مویی بسته صبرم, نغمه ی تار است پنداری دلم از هیچ Added by @marhoom_ghasemi Instagram post . به مویی . دل
1هیچوقت به اندازه ی الان امنیت خاطر از زندگی مشترک مون نداشتم. این آرامش و اطمینان وصف نشدنی ناشی از گذراندن اون دوران مزخرف و بد و پراسترس بود که خیلی ضربه بهم وارد کرد اما صبرم نتیجه داد و این روزها رو هم دیدم الحمدلله
2برای خاله جونم دعا کنید که بیمارستانه و برای دخترخاله عزیزم که همه ی کارها رو دوششه و دست تنهاست و خسته ی خسته
 
خدایا ممنونم ازت که هروقت ناراحت بودم به دادم رسیدی
خدایا ممنونم ازت که هروقت سپردم دست خودت بهترین شکل ردیفش کردی
خدایا ممنونم ازت که همیشه همه جا هوام رو داشتی
خدایا ممنونم ازت 
خدایا ناسپاسی هایم رو ببخش
از نادانی هایم کم کن و بر صبرم بیافزا
چه فرق می کند اینجا کجای ایران است؟تمام وسعت ایران حریم ایمان است
بگو به هر که نگاه چپی به ما کردهنگر به کاسه ی صبرم که رو به پایان است
شدیم یک یَد واحد» که بی صدا هم نیستمیان پنجه ی ما اقتدار طوفان است
قسم به چادر خونین بر فراز حرمکه حرمت زن ما هم تراز قرآن است
که آرشام»، محمدرضا»، علی اصغر»به درس روضه رسیدند و امتحان، جان است
دخیل شاهچراغیم و داغ دل داریمو پشت گریه ی ما خشم و عزم پنهان است
✍ زهرا آراسته‌نیا
#شاهچراغ #ایران_تسلیت
سوزستان
فکر کنم یه مشکلی تو نوشتم هست هنوز کشفش نکردم متاسفانه. ولی سعی میکنم ادمیزادی تر بنویسم. اینم واسه این گفتم که خیلیا پستامو نمیخونن یا یه خط ازش میخونن یه چیزی میگن یا هم که از کامنتا یه کامنتی میذارن. البته بعضیام تا تهشو میخونن که مدیونشونم.
 
پ.ن: چند روزه میخوام پست بزارم درگیر یه عکسم فقط:( میخواستم یه عکس قشنگ بگیرم ولی نمیشه واسه اون عکس باید تا 20 فروردین صبر کنم. حالا صبرم بکنم دیگه ذوقم میپره. یا باید بیخیال بشم یا یه جور دیگه
حس میکنم دل من هوای گریه داره فکر نبودن تو اشکامو در میاره خدا خدا میکنم پیشم بیایی ای کاش تو رو قسم به جونم مواظب خودت باش چشام به راهه بیای دوباره نمیتونم دیگه دلم طاقت بیاره
اگه بیای دوباره دلم اروم میگیره این دل پاره پارم دوباره جون میگیره صبرم دیگه تمومه بیا کنار من باش
مردم از این جدایی بیا تو مال من باش بیا و یار من باش.
نمیخوام گلایه کنم
اما قربون معرفتت
صبرم تمومم شدهه
چیمیشد منم از اون ادمای خوشبخت
توی ی خانواده شاد  وبیمشکل وغم بودم
خدایا .ارزوهام عقده شدن رودلم
انقد ارزوهام
ساده ن کع اگ بگم بقیه خندشون میگیره 
ارزوهایی ک بچه ده ساله هم دارع و بش رسیده
اون وقت من عقده شدن رو دلم و بیخیال ارزوهام شدم
دستت دردنکنه خداجون
منم خوشبختممااا
ای ام خوشبخت 
ای ام بیمشکل 
ای ام شاااد
تا حالا شده ازخستگی
وکم صبوری بزنید
موهاخودتونو بکشید
برا من شده مث الان
شاید ت
می‌خوام بنویسم مادر
که صبرم بهتر شده
عاقل تر شدم
و البته.
ترس هام کمتر.
 
به خودم حق میدم که اونقدر ناراحتی کرده باشم
یعنی.
طبیعی می دونمش.
 
و از خودم و خدا تشکر می کنم که این بار، خیلی خوش رفتارتر بودم.
 
دومین فراق ما دقیقا 24 روز طول کشید.
ولی من نهایتا دو سه بار بی تابی شدید کردم.
 
و خداروشکر.
که این فراق ها
خیلی چیزها یادم میده.
 
امیدوارم تا قبل از عروسی رشد خیلی خوبی داشته باشم.
که هر مرحله از زندگی، شرایط و امتحانات جدید خاص خودش
 
_بهش گفتم خیره!
+گفت تا تعریف مون از خیر چی باشه!
_گفتم همین که زمان درستش میکنه خیره!
+گفت چی بگم!
_گفتم شکر
+نگام کرد
_گفتم خدا ما رو به میزان صبرمون آزمایش میکنه!
+ گفت من که طاقتم سر اومده!
_ گفتم امام صادق فرمودند: صبر که تمام شود فرج می آید!
+گفت یعنی صبرم تموم شه همه چی تموم میشه و خلاص!؟
_ گفتم تازه اون روزیه که میفهمی چرا قبل از اون نشده!
+ گفت گیجم کردی!
_ گفتم خدا هیچ وقت دیر نمیکنه، اگر دیر شده بدون هنوز موعدش نشده! پس صبر میکنی و به وعده اش ا
.
ڪاهی ڪہ با آهی.
بلرزد دامݧ صبرم!!
تویی سنڪَ وبہ طوفاݧ ها شڪیبایی شڪیبایی!!
#معینی_ڪرمانشاهی
.
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
متن آهنگ نفس ایوان بند
همه کسم هم نفسم، عاشقم به اسمِ تو قسمباز یه ماهی شدی تو که راهی شدی سمت دریایِ سینه امصدای پات صدای پات صدای خوبِ خنده هاتعالموُ می گیره صبرم از کف میره تا تورو ببینموای تو نفسی، یک تنه بسیمیره بی کسی، تو که میرسیقبلِ تو میاد، عطری که زدیسمت این خونه، راه وُ بلدی
ادامه مطلب
ولی کو دامن فهمی سزاوار گهرباری
دهان بستم خمش کردم اگر چه پرغم و دردم
خدایا صبرم افزون کن در این آتش به ستاری
مولانا
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
بیقراری‌های قلبم از سرِ عادت نبود عاشقت بودم اگرچه پاسخت مثبت نبوددر نبردی نابرابر زخمها برداشتم سالها جنگِ میان عقل و دل راحت نبود با نگاهت شیشه‌ی صبرم به یکباره شکست ترسم از چشمانِ گیرای تو بی‌حکمت نبود سعیِ خود را کردم آخر عاشقت سازم نشد چون برای دلربایی بیش از این فرصت نبودحسرتِ آغوش گرمت را همیشه داشتمحسِّ هم آغوشیِ تو از سرِ شهوت نبود با همه حتّی خودم بی‌تو غریبه بوده‌ام دردِ جانسوز و گدازی بدتر از غربت نبود گر چه می‌دانستم از او
قرارمان این نبود که همه چیز را با منطقِ خودم بسنجم!
اصلا گاهی بعضی چیزها به من ربطی ندارد!
ولی مگر می شود گاهی بی خیال بعضی چیزها شوی!! مخصوصا اگر خود خداوند تعریفش را کرده باشد؛ دلبرتر از این مگر دیده ایم!!؟
تا این که در یک روز، یک ساعت، یک دقیقه، یک ثانیه، صبرم تمام شد و نوشتم ما رو به خیر و شما رو به سلامت!
به داده هایت و نداده هایت شکر!!
راضی ام، تمام.
از صبحونه و چیزاییکه به عنوان صبونه میشه خورد متنفرم و همچنین از شیرینی جات. هر چیز شیرینی. از چایی هم خوشم نمیاد. و اصلا و ابدا دوست ندارم برم خرید و بازار. لطفا ولم کنید و من رو بازار نیارید. چه بد که خودم چون میزبانم باید با پای خودم بیام بازار و ساعت ها منگل شم. همچنین از تخم مرغ متنفرم و بعد از تنفر، معدم رو به شدت اذیت میکنه. و مورنینگ سیکنس دارم. یعنی که هر صبح لعنتی ای که بیدار میشم دچار حالت تهوعم. همیشه صبح ها دچار این مزخرفم. و الآن که ساع
به نظرم  تفاوت اشعار معاصر با قدیمی،مثل تفاوت چای دمی است با چای کیسه ای!تو تا به پای اشعار کهن صبر نکنی،تا مانوس نشوی و بارها با دل و جانت زمزمه اش نکنی،تا شب بیداری نکشی با آن، تا زانوی غم بغل نکنی و به پهنای صورت اشک نریزی،نمی توانی از خواندن غزل حافظ و یا سعدی لذت کافی ببری.باید صبر کنی تا دم بکشد! اما اشعار معاصر نه، می توانی در هر حالتی که هستی یک شعر از اینترنت پیدا کنی و بخوانی و لذت ببری و تمامش کنی و کمی هم از آرایه های ادبی اش تعریف کنی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!در دام مانده باشد ،صیاد رفته باشدآه از دمی که تنها با داغ او چو لالهدر خون نشسته باشم ، چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامدشاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته باشداز آه دردناکی سازم خبر دلت راوقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفتبا صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامنکشان گذشتیگو مشت خاک ما هم بر باد
بوی گیسوی یار می آید
نخل صبرم به بار می آید
 
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار می آید
 
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار می آید
 
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار می آید
 
عالم خفته می شود بیدار
بس که داد و هوار می آید
 
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار می آید!
 
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار می آید!
 
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار می آید.
 
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار می آید
 
گرچه رویین تن است این
#سر:
سر به هوایم کردی
به خیالت بگو
گاهی در تب و تاب رویا
سری به خواب من بزند

#چشم:
مژگان چشمانت
عشق را ماهرانه
بر ایوان مداین دل
و آب و آیینه چشمم دوخته است

#سکوت:
به دیوار ترک خورده سکوت
تکیه داده ام
واژه های دلتنگی
همراهی میکنند
با آواز پر هیاهو غصه
قصه سکوت ام را

#دلتنگی:
طوفان دلتنگی
شاخه های صبرم را
به پنجره خاطرات میکوبد
و تو فراموش کرده ای
در قهقهه ی خوشیهایت
هق هق دلتنگی ام را

#خدا:
آغوش خدا همیشه باز است
اگر بنشینی 
عاشق وار پشت درب
با
مقاومت کن. ادامه بده. بالاخره تموم میشه.
بچه که بودم یه استراتژی داشتم. وقتی صبرم تموم میشد جواب میداد.
مثلا یه زخم رو انگشتم بود که نگران این بودم که چرا خوب نمیشه. یا یه دشت پر از گل کشیده بودم که خسته شده بودم فکر میکردم رنگ کردنش هیچ وقت تموم نمیشه. بعد به خودم میگفتم: "فکر کن پیر شدی! بنظرت جای زخمه مونده؟. -نه!. (یا میگفتم:) فکر کن پیر شدی هنوزم داری رنگ میکنی! میشه؟. -نه!" بعد خندم میگرفت و خیالم راحت میشد!
الآنم فکر کن پیر شدی. هنوزم داری رو ا
می‌دانم کلیشه شده است؛ اینکه تا یکم سنشان می‌رود بالا و کاسهٔ صبرشان لبریز می‌شود، می‌آیند و می‌نویسند کاش دوباره به دوران کودکی بازگردیم. 
اعداد داخل شناسنامه‌ام نشان می‌دهد سنم خیلی هم بالا نیست. اما کاسه‌ی صبرم.اِی! بگی نگی لبریز شده است. 
دلم می‌خواهد برگردم به آن زمانی که کودکانه فکر می‌کردم. همان دورانی که به قدری کوچک بودم که خیال می‌کردم همه‌ی انسان‌ها مؤنث هستند و وقتی از دست شوخی‌های عمویم عاصی می‌شدم، چشم غره می‌رفتم
 
 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادندواندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبیآن شب قدر که این تازه براتم دادندقدر این سحر ها را بدانیدیک فضای معنوی و یک سفره معنوی پهن شده تا برای آخرت ذخیره کنیمدر این ماه شیطان در غل و زنجیر استماه مبارک رمضانالذی انزلت فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقانالتماس دعا داریم در این سحرهای نورانی برای شفاء مریض ها . رفع بلاها و بیماری ها و آمرزش اموات.و گشایش امور.دوش مرغی به صبح م
#قاصدک
 
می‌دانم کلیشه شده است؛ اینکه تا یکم سنشان می‌رود بالا و کاسهٔ صبرشان لبریز می‌شود، می‌آیند و می‌نویسند کاش دوباره به دوران کودکی بازگردیم. 
اعداد داخل شناسنامه‌ام نشان می‌دهد سنم خیلی هم بالا نیست. اما کاسه‌ی صبرم.اِی! بگی نگی لبریز شده است. 
دلم می‌خواهد برگردم به آن زمانی که کودکانه فکر می‌کردم. همان دورانی که به قدری کوچک بودم که خیال می‌کردم همه‌ی انسان‌ها مؤنث هستند و وقتی از دست شوخی‌های عمویم عاصی می‌شدم، چشم غره م
تو نیمه راهه زندگی دل من پرخونه
اینجا با این قشنگیاش واسه من زندونه
سر راهو گرفتی چه بدکردی زمونه
غرورم رو شکستی چه بی‌رحمی زمونه
بازم این سو و اون‌سو منو خوب میکشی زمونه
ببین کاسه صبرم چه لبریزه زمونه
هرچی باهات راه اومدم تو باهام لج کردی
رفیق نیمه راه شدی راهتو کج کردی
+هایده(زمونه)
گمونم ترم دوم بودم. فیزیولوژی نیم واحد عملی داشت. بردنمون تو آزمایشگاه و دستگاه‌های مختلف و کار باهاشون رو نشونمون دادن. هیچ کدوم یادم نیست. ولی یکیشو یادمه، اسپیرومتر. می‌گفتن بیاین توش فوت کنین که حجم هوای دم و بازدمتون مشخص بشه. من که فوت کردم استاد گفت ورزشکاری؟ حلقه‌ی داخل اون استوانه، با شدت و سرعت رفته بود تا سقف استوانه. ورزشکار هم داشتیم تو کلاس، ولی اون سؤال رو از من پرسید که کمترین نمره‌م همیشه ورزش بوده.
ظاهرم نشون نمیده، اما ظر
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند. 
یک جمله زیبا از طرف خدا:قبل از خواب دیگران را ببخش 
چون من قبل از اینکه بیدار شوید شما را می بخشم.
خدایا! آنچه که دادی تشکر! 
آنچه که ندادی تفکر!
به آنچه که گرفتی تذکر!
که داده ات نعمت!
نداده ات حکمت!
و گرفته ات عبرت است!
یا رب؛ آنچه خیر است تقدیر ما کن!
وآنچه شر است از من و دوستانم جدا کن. 
دست هایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !
اما درخت سبز صبرم می گوید :
 امیدی هست ؛ دعایی هست ؛ خ
که به اسم بسیج گوه می زنن تو اسلام!
بعد یع حصار درست می کنن : هر کی مسلمونه ، انقلاب رو قبول داره ، خمینی ، خامنه ای ، همشون و ایدئولوژی شون رو هم قبول داره مسلمون واقعیه! حقه! و کسی که در این دایره نگنجه مسلمون واقعی نیست ، مسلمون امریکاییه و ما می توپیم بهش و میزنمیش و اینا! فقط واسه اینکه مثل ما نیست.
بعد همینا ادعای اینو میکنن که برپسب نزنید و هوچی گری نکنید و اینا
اخه داداش من نمیفهممت!چتهههههههههههه؟
ارام ، یاواش!
مثلا الان شما چند سال درس د
از عصبانیت دارم سرمو به دیوار میکوبم.
مشکل اول اینه که من در یه برده داری به سبک نوین گیر افتادم. 
طرف طوری پیام میده و کار میخواد انگار کلفت باباشم. داره مفتی مفتی ازم بیگاری میکشه و عین خیالشم نیست. حتی فکر نمیکنه که درس دارم و کلی بدبختی.
هر دیقه : هوی برده این کارو کن، هوی برده اونکارو کن، هوی برده فوری این غلطو بکن .
واقعا از کاسه ی صبرم پیزی نمونده که بخواد لبریز بشه . 
از طرفیم آقای جنتلمن که دوست دارم تمام فحشای این کره ی خاو حوالش کن
برخیز ای برادر ای جان من فدایتبر خیز و کن تماشا بر پا شده قیامت
داغت زده برادر آتش به جان خواهرخاکم به سر برادر ای وای در عزایت
بعد از تو هتک حرمت از خیمه ها شد ای وای بر خاندان عصمت گشته بسی اهانت
برخیز کز فراغت بشکسته قامت منبنگر که خواهر تو شد راهی اسارت
آزرده گشته پای اطفال روی شن هابرخیز تا نمایی از کودکان حمایت
صبر و قرارم از کف بیرون شد ای برادربنگر مرا پریشان اما مکن ملامت
چشمان من ز داغت گردیده چشمه ی خونکرده به تن دو عالم رخت عزا ز دا
میگه تکلیفتو مشخص کن یا بیخیال شو یا درست تلاش کن این برزخی که خودتو توش انداختی نصفه دیگه ی موهات رو هم میبره تو آینه به خودم نگاه میکنم لکه های صورتم بیشتر شده و بیشتر پف کردم تصمیم میگیرم بعد از کنکور یه چکاب کلی هم برم تا ببینم این مدت چه بلایی سر خودم اوردم. کم صبرم زیاد بااراده نیستم و بی نهایت عجول و صدالبته بلندپرواز و میدونی ترکیب اینها برای کنکور اصلا چیز خوبی از  آب درنمیاد.
از صبح فقط سریال دیدم تا بتونم خودمو جمع کنم دوباره برگشتم
فرداامتحان مهمی دارم و ب شدت احساس نفهمی میکنم وهیچی بارم نیست.
هم عملی وهم نظریه وعملی روهنوزشروع نکردم!
ازدوهفته پیش شروع ب خوندن کردم اما بخاطرحجم زیاد تادیروزدرگیر یک دورشدنش بودم.
این شب روباید بیداربمونم تا۹صبح.مثل همه ی شبهایی که ازهفته اینده انتظارمنومیکشه.
تموم تلاشم این بود طی ترم طوری بخوانم که شبای امتحان ساعت ده بخوابم.اماافسوس ک نمیشه ازبس توی باتلاق درساگیرکردم تا۷بهمن.
اگه ازامتحانای این ترم جون سالم ب درببرم ۱۱تاگرسنه ر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها