نتایج جستجو برای عبارت :

رفیقم از حجت قائمی

دانلود رمان man نیلوفر قائمي فر جزئ بهترین و جذاب ترین رمان های سال 98 انتخاب شد
دانلود رمان جدید man نیلوفر قائمي فر که دارای چندین نامزد رمان برتر سال شد
دانلود جدید ترین و بهترین  رمان man نیلوفر قائمي فر با نسخه apk
دانلود رمان های جدید و باحال man نیلوفر قائمي فر با نسخه pdf
دانلود رمان جدید و جذاب man نیلوفر قائمي فر با لینک مستقیم

ادامه مطلب
دانلود رمان های جدید و میزان نیلوفر قائمي فر با فرمت pdf و با فرمت apk
دانلود ترسناک ترین و پر طرفدار ترین و خفن ترین رمان های نیلوفر قائمي فر
دانلودقشنگ ترین و زیباترین و رمانتیک ترین رمان های سال های اخیر نیلوفر قائمي فر
دانلود رمان های باحال و خفن نیلوفر قائمي فر با فرمت های pdf و apk
دانلود بهترین و جدید ترین و باحال ترین و زیبا ترین رمان های نیلوفر قائمي فر

ادامه مطلب
دانلود جدید ترین و بهترین و باحال ترین رمان های سال اخیر و دانلود رمان یه زن وقتی از نیلوفر قائمي فر
بهترین و جالب ترین رمان های سال های اخیر و دانلود جدید ترین رمان ها و دانلود رمان یه زن وقتی از نیلوفر قائمي فر
دانلود رمان یه زن وقتی از نیلوفر قائمي فر با فرمت pdf و apk و دانلود رایگان رمان یه زن وقتی از نیلوفر قائمي فر با لبنک مستقیم
دانلود قشنگ ترین و دراماتیک ترین رمان های سال 98 و 97 و 96 و 95 و دانلود رمان یه زن وقتی از نیلوفر قائمي فر
زیبا ترین و
نمشاهدهعنوان: تیزری اکشن و رزمی از حرکات رزمی و بدلکاری ابوالفضل قائمي نژاد کاری از امیررضا پیروحجم: 15 مگابایتتوضیحات: تیزری اکشن و رزمی از حرکات رزمی و بدلکاری از منشی صحنه نمایش هنرهای رزمی ابوالفضل قائمي نژاد و امیر رضا پیرو
اخه چرا من هرچی مطلب میزارم الان بالاترین ویوش 9 کم کم مونده بیان منو اصلا بندازه بیرون اه کردیینش اینستاگرام فاک به همتون بیانی ها جز رفيقم رفيقم همیشه انلاینه داره مطالبمو میبینه من ریدم به همه بیانی ها جز صدرا عبلعلی زاده
بازدید از ویدئوعنوان: زوج های هنری مشهور و معروفی که در سینما دیده اید .حجم: 29 مگابایتتوضیحات: )ابوالفضل قائمي نژاد و امیر رضا پیرو) زوج هنری جدید که اخیرا در زمینه سینمای اکشن و طنز فعالیت های گسترده ای دارند و اولین اکشن سازان جوان نام گرفته اند.
سلام
اول خدمت خانم ها عرض کنم بنده آدم شکمویی نیستم ولی اعتقاد دارم زن آیندم باید آشپز باشه ، چند روز پیش خونه دوستم که تازه ازدواج کرده مهمون بودم، چشمتون روز بد نبینه، البته دست خانمشون درد نکنه زحمت افتاده بود، ولی کاش زحمت نمی افتاد، کاش اون شب میگفتم رژیم دارم ،کاش اون شب به اون خونه نمیرفتم و باز میگم کاش 10 سال غذای سربازخانه رو میخوردم ولی اون خورشت سبزی رو نمیخوردم.
باور کنید انگار به جای سبزی از جلبک های دریایی استفاده شده بود ، بو و
دانلود اهنگ دلگیرم شده ابر بهاری دوتا چشمونم خدایا (حجت قائمي) کیفیت 320 با لینک مستقیم
 دانلود آهنگ دلگیرم شده ابر بهاری دوتا چشمونم خدایا از حجت قائمي با لینک مستقیم و کیفیت 320 سبک موزیک : آهنگ غمگین زندانی - پخش اختصاصی . سبک موزیک : آهنگ جدید – پخش اختصاصی از سایت ناکامان. دلگیرم شده ابر بهاری دوتا چشمونم خدایا. میمیرم عاشق و بیقــــرار و زار و گریونـــم خدایا.دانلود آهنگ زندانیم زندانی دستان روزگارم از امیر باقری متن آهنگ : دلگیرم شده ابر
دانلود آهنگ فرهاد جهانگیری به نام رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم )
Download Music Farhad Jahangiri – Refighe Narefigh (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم ) با صدای فرهاد جهانگیری با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان فرهاد جهانگیری رفیق نارفیق همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی رفیق نارف
شخصیت محمد :پررو /خشن/ مهربون فقط برای کمند /خودخواه/بیش از حد عاشق/رنج کشیدهاز دوران کودکی/لجباز و یکدنده 
شخصیت کمند:بی نهایت مظلوم /مهربون/عاشق محمد/خجالتی /اروم /باوقار / متین /اندکی هم خنگ
البته تو داستان شخصیت هایی هم بودند  که حضور فعال و پررنگی تو داستانمون داشتند که من اشاره نکردم چون اساس داستان رابطه بین محمد و کمند بود شخصیت هایی مثله :فرزاد (دوست نیلوفر قائمي فر محمد که حضور پررنگی داره هم در فصل اول و فصل دوم ! نقش مثبت )
 
به نظر من
دیشب بعد یه پیاده روی تقریبا طولانی و حرف زدن با رفيقم برگشتم خونه ولی هنوز هم به نتیجه نرسیده بودم چی میخوام.
رفيقم میگفت خاصیت سن و سال ما الان همینه. ثبات نداریم همش تو شک به سر میبریم نمیدونیم چی درسته
خیلی خسته بودم نتونستم از کتابم (ملت عشق) چیزی بخونم، خوابیدم
صبح دوباره متولد شدم! شاد بودم! ولی برای کلاس رفتن خیلی معطل کردم
تو کلاس میخندیدم عطر جدیدم خیلی آرامش بخشه.حداقل برای خودم که اینطوریه
ولی ادما ازش تعریف نمیکنن. در بیشتر
دختره اومده سر فلان قضیه نصیحتم کنه، که برم علت انگیزه‌های درونی‌مو پیدا کنم، و حالا وسط حرفاش می‌گه: من به دراگ خیلی علاقه دارم. کنجکاوم دربارش. یه دفعه به رفيقم که پسر هم هست، گفتم و با تعجب زل زد تو چشمم و منو نهی کرد که اصلاً سمتش نرم و فلان.این دختره خیلی هم با من رودروایسی داره. یه زمانی رو من کراش داشته و اینا.من کاری به دراگش ندارم. همه چی به کنار.چه ومی داره که با تأکید بگی که رفیقت پسره؟ :))آقا، من خودم هم داغونم. منم معصوم نیستم. م
روز اول عید قبل از اینکه بزنم همه چی‌ را ببندم توی گروه دوستان نزدیک که کلاً ‌۵ نفریم و نزدیک ۱۶ ساله با هم رفیقیم، عید را تبریک گفتم و نوشتم انشالله سال بع قدری خوب باشه که بدی‌های ۹۸ هم فراموشتون بشه، رفيقم اومد نوشت، اینقدر ایشالله ایشالله نکن تا جمهوری اسلامی هست ما روی خوش نمی‌بینیم، به شوخی جوابش دادم با تو نبودم، باز تندتر شد و گفت آخر سال این زِرِت را بهت یادآوری می‌کنم.
تلگرامم را‌ فعلا‌ دیسیبل کردم، اما الآن بعد از ۵ روز دلم بر
+ به رفيقم میگم داداش مسیج منو خوندے دیشب بهت دادم ؟
- ڪه گفته بودے 100 تومن پول میخوای؟
+ آره آره
- نه نخوندم !!!!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک دسته از مو هایم را در دستم گرفته و تا زیر چانه‌ام می‌کشم.تقریبا ده ماهی می‌شود که کوتاه‌شان نکرده‌ام.هنوز اما به حد کافی،بلند نشده‌اند.کش مویی را که پارسال تابستان خریده بودم،از بالای کتابخانه ‌برمی‌دارم.همراه با رفيقم،با چه خجالتی رفتم روبروی یک فروشگاهی که خرت و پرت های نه می‌فروخت!از همین هایی که تلِ سر و لاک ناخون و این جور چیز ها دارند.من که نتوانستم درخواستم را به خانم فروشنده بگویم!رفيقم که دلیل این خجالتم را نمی‌فهمید،ج
اولین رفيقم تو بیان
 
✌کسی ک اشتباهامو بم گوش زد میکنع
 
کسی ک باهام قهر میکنع و دل قهر کردنو ندارع و میاد واسع اشتی
 
عاشق غر غر کردناشم و چش غرع رفتناش
 
[حنانه ای] گفدنشو دوس دارم 
 
شخصیت رک و عالی ک الان کمتر کسی دارع
 
هوامو دارع حتی اگ ب روم نیارع.
 
رفيقم تولدت مبارکاااا:)
  دوست تنهای های آدم فقط من دیونه ی درون شه هر آدمی یه من دیونه داره که همیشه کنارشه و آرومش می کنه من خوشبختانه یا بدبختانه دوتا دیونه درونم دارم یکی دیونه ی خودم و یکیم دیونه ی رفيقم .
   نمیدونی رفیق خندهات چه لذتی داره وقتی خوابی دیدن صورتت چه لذتی داره اوج خوشبختی لحظه ی که دو تاب نشستیم تو سرمای استخون سوز آهنگ گوش می دیمو قهقهه می زنیم .
   بابت بودنت ممنونم رفيقم
ادامه مطلب
سلام  
این روز ها چشم دلم قفل حرم امام رضاست هر وقت تو خودم میرم دلم برای درد و دل باهاش میره تا گوشه گوهر شاد همون جا که گنبد اقا در زیبا ترین و با عظمت ترین حالت خودش حال دل آدم و خوب میکنه 
 
رفيقم از دستم شاکیه چن وقته نشستم درست و مردونه با هم حرف بزنیم همش در حد یه فاتحه بوده وبس   خودت ببخش رفيقم 
 
خدایا دل تنگمون و به  دست دلگشای بی مانند یعنی خودت میسبارم خودتون کنارم باشید یعنی کنارمون  باشید 
 
برم یکم دعا کنم  
 
خدایا کمک کن انقدر عا
چالش خواهری نیلو❤100تا از چیزایی که خوشحالم میکنه:1_چت با رفیق خوبم حوا و آبجی نیلو❤2_کنار مادربزرگ عزیز و کلا خانواده مادری3_سریال کره ای تماشا کردن4_برد و قهرمانی استقلال5_قهرمانی بارسلونا❤6_کلا تماشای فوتبال7_گردش با خانواده مادری8_موسیقی گوش دادن9_چک کردن آخرین بازدید رفيقم حوا در وات و سروش ک روبیکا10_تا صبح بیدار موندن11_قبول شدن تو آزمون تیزهوشان12_کسب اجازه مادر واس رفتن ب مدارس تیزهوشان13_خوشحالی مادرم❤14_چت با رفقای بیانی15_چت با بر و بچ
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بسیار این داستان را شنیده آید که((خانمی میگوید در سالن نه صدای خنده شوهر رفيقم می آمد،دوستم در حالی که بچه بغلش بود گوشی را به من داد و گفت برایش پیامک بده که خفه شو  آبرویم با صدای خنده هایت رفت.
من هم از گوشی دوستم برای شوهرش اینگونه نوشتم، فدای خنده هایت شوم کاش همیشه شاد باشی ولی صدای خنده هایت تا سالن نه می آید کمی آرامتر خوشبختی مان را چشم میزنند.))
این داستان را زیاد شنیده
چند ماه پیش با رفيقم رفته بودیم یه جایی برای استراحت، یکی از دوست‌هام یه سایت فروشگاهی راه انداخته بود اما هنوز خیلی چیزا رو نمیدونست.
اون روز بهم زنگ زد و درباره تولید محتوا چندتا سوال پرسید. منم سعی کردم با یه زبون ساده جواب سوالشو بدم که هم موضوعو درک کنه و هم بتونه کمکش کنه.
تلفنو که قطع کردم رفيقم گفت : برای مشاوره ای که بهش دادی چقدر پول میگیری؟
منم گفتم هیچی همین طور مرامی بهش گفتم.
گفت : آدم باید خل باشه تا چیزی رو که میدونه رایگان به بق
یک سالگیه وبت مبارکککککککککککک بهترین دوست و رفيقمبهترین خواهر کوچولوم^^بهترین نویسنده تو بیانفعال ترینشونالبته بعد خودم*-* کککویکی از با وفاترین،با مرام ترین،با معرفت ترین ادمایه روزگاره که شده نصیب من^^ و خیلی هم خوشحالم از اینکه پیداش کردمشایدم اون منو پیدا کرده حالا هر چی^^اهای رفيقمفاطمه جونمقندم نفسم شوگولاتم ابنباتم^^ دوستت دارم بهترین دوست بیانیمو مجازیمالبته به بقیه دوستام بر نخوره ها گفتم که فاطمه یکی از شوماهاس وگرنه من عاشق ه
کانال تلگرام تست هوش سخت
کانال تلگرام تست هوش
کانال تلگرام تست هوش و معما
کانال تلگرام تست هوش تصویری
کانال تلگرام تست هوش با جواب
کانال تلگرام تست هوش تصویری با جواب
کانال تلگرام تست هوش
کانال تلگرام تکست انگلیسی شاخ
کانال تلگرام تکست دخترونه
کانال تلگرام تکست غمگین
کانال تلگرام تکست شاخ
کانال تلگرام تکست خاص
کانال تلگرام تکست عاشقانه
کانال تلگرام تکست انگلیسی
کانال تلگرام تکست سنگین
کانال تلگرام تکست رپ
کانال تلگرام
خب .
سلام.
روز دانشجو بود امروز .مبارک همه!
استاد عزیز ما امروز فرخنده رو گذاشته بودن واسه میانترم.فک نکنین لغوش کرد یا چی ها.نه.میانترمو گرفت عین چیییییی.
بعدشم همه کلاسو بستنی مهمون کرد.که دستش درد نکنه.
بعدش من فهمیدم آزمونم به جایی که فردا باشه پس فرداس .
بعدش من حساب کتاب کردم که پس فردا میانترم جزا هم دارم:||||
بعدش اون رفيقم که شکست عشقی خورده بود با یه صحنه پرفکت دیگه مواجه شد و اون طرف اومد به قصد عذر خواهی و غلط کردم
بعدش ایشو
    اول راهنمایی یه رفیق داشتم که با هم مدرسه می رفتیم. خونه شون با ما کمی فاصله داشت.من هر روز ساعت هفت صبح ، صبحونه خورده یا نخورده از خونه می زدم بیرون؛ زنگ مدرسه ساعت هفت و نیم می خورد. از خونه مون تا مدرسه بیست دقیقه راه بود.می رفتم دَم در خونه ی رفيقم دنبالش،در خونه شون رو می زدم آقا تازه از خواب بیدار می شد. همین طور که خمیازه می کشید می گفت الان میام. با خون سردی لباس می پوشید ، صبحونه می خورد، به موهای وزوزیش ژل می زد. هر بار صداش می زدم و م
من: یک سوال! بازار تهران پوشاک مردونه چی داره؟ می خواستم لباس بخرم ولی گرون نه. می خواستم ارزون باشه.
رفيقم: حاجی! منم هیچی [از خارج] نخریدم. هر چی میومدم دست بذارم ریالی که حساب می کردم اعصابم خرد می شد. رفتم فقط 5 تا پیراهن خریدم دونه ای 800 - 700 هزار تومن!
من: (ایموجی تعجب)
رفيقم: تازه توی حراجی که 30-40 درصد آف خورده خریدم.
من: (ایموجی نگاه بالا)

این رفيقم آدمی است که سالی دو سه بار و هر دفعه سه چهار کشور مختلف سفر می کنه اما همیشه از بی پولی و نداشتن شکو
حقیقتاً دلم تنگ شده که وقتی بعد چند ماه غزل رو میبینم باهم دعوامون میشه که کی حرف بزنه :)))) رفيقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟ 
+ فردا ناهار ندارم :| پس انگیزه ندارم و منتظر این باشید که بیام بگم نرفتم :))))))))
+ این هفته رو به معنای واقعی گند زدم! جنبه ندارم. همه یکصدا بگین خاک بر سرت :|
این روز ها کسانی که اولین روز های ورود به بورس خود را سپری میکنند  و دوره های آموزشی من رو نگاه میکنند به من پیام میدن و اصرار دارن بدانند من در ماه چقدر از بورس درمیارم از اون ها اصرار از من انکار ، اخه نمیشه گفت.یک ماه بازار بده یک ماه بازار خوبه ، بعد اصلا نمیشه عدد گفت خب شایدیکی 100 هزار تومان پول داره  یکی 10 میلیون پول داره یکی 100 میلیون  نمیشه گفت اینها دقیقا در یک ماه یک اندازه سود میکنند ، شاید از لحاظ درصدی بشه چیزی فهمید ولی نمیشه از لح
بعدِ این همه مدت! چه دوبله سوبله
به سر و وضعم رسیدم که برم دورهمی!
زرت کنسل کردن نامردا.
حاج خانوم گفت: دیدم  چه با عظمت به خودت رسیدی دلم نیومد بگم پیس آخرُ نزن!
حالا هم دلت نشکنه بیا بریم جشن ختنه سوران پسرِ دختر عموت، هم ثواب داره
هم این همه تشریفات، رو دستت
قلمبه نمیشه.

#به قول رفيقم خواستم برم آنتالیا ، نامردا بُردنم قُم :)
دانلود آهنگ جدید عاشقانه و خیلی زیبا در قلبتو رو کسی وا نکنیا با کیفیت بالا 320 موزیک صوتی Mp3 با لینک مستقیم
Ahang dare ghalbeto ro kasi va nakoniya
درِ قلبتوُ رو کسی، وا نکنیـا!♭♪/ .///
خودتوُ توو دلِ کسی، جا نکنیا!♭♪/ .///
منو تنها نذاریا… تنها نذاریا…♭♪/ .///
هر چی هم بد بشی، بازم تورو می خوام!♭♪/ .///
کی میگه، کم تورو می خوام؟!♭♪/ .///
من که گفتم تو رو می خوام… نگفتم، تورو می خــــوام؟!♭♪/ .///
دانلود آهنگ در قلبتو رو کسی وا نکنیا
شعر : میلاد فلاح
آخه من نمیگم،
سلام خوبین خبری نیست ازتون
زندگی من خیلی تغیر کرده اصلا همه چی عوض شده خیلی هاگرگ شدن خیلی ها بد شدن
خود من رفيقم رو که وضع مالی خوب نداشت رو انقدر مسخره کردم و تحقیر شد حالا وضعشون داره تغیر میکنه ولی من گره افتاده به کارم تازه دارم خیلی چیز ها رو میفهمم 
E.A:خودت رو باور داشته باش
نام:شهدگس
ژانر:عاشقانه،استاد دانشگاهی
نویسنده:نیلوفر قائمي فر
خلاصه:دنیا،زنی مطلقه که استاد دانشگاهه با یکی از دانشجوهاش ارتباط بیشتری پیدا می کنه.دانشجویی به نام دانیال.آیا ارتباطشان یه جایی ختم خواهد شد؟
دانلود رمان شهدگس
این چند وقت اینقد اتفاق افتاده ک نمیدونم دقیقن از کجاش بگم
فقط اینکه روزای خوبی نداشتمغصه ی رفيقمکشیکای کشنده اینترنیخسته ام ولی راه فراری ندارم.دلم میخواس ی چند روز دور شم از این شهر از همه چی.
فکرای دیروز خودمو باورم نمیشه اینکه از زور تنهایی و خستگی ب چ چیزی فک میکردمراستشو بگم از خودم میترسماز اینکه زیر این همه فشار ممکنه از رویام دل بکنم و بی خیال همه چی بشم.
کاش تموم شه این روزا
 
 جاتون خالی دیشب نماز مغرب حرم بودم و همتون جمعا دعا کردم چون به قدری شلوغ پلوغ! بود که فرصت دعا تکی تکی نبود
تو مسیر آمدن یه راننده اتوبوس کاروان با چمدون هاشون پیاده کرده بود و اونها هم مونده بودن که چیکار کنند چون قرار بود چمدونها با اتوبوس ها بره محل اسکان ما هم در نهایت فداکاری گفتیم حاضریم زودتر پیاده بشیم ( ۳ کیلومتر جلوتر) تا اونها چمدونهاشون تو اتوبوس ما بذارن ولی راننده اتوبوس قبول نمیکرد!گفتیم کرایه میدیم گفت نه»گفتیم زائر امام
 
وقتی قرار باشد تردیدها بر خواسته‌ها چیره شوند، دلیل قانع کننده‌ای از درون متولد می‌شود، رشد می‌کند و احساسات جدیدی را تولید می‌کند. احساسات آدمی حتی در باب یک مسئله دائماً در تغییر و تکامل‌اند؛ طوری‌که امروز احساسی داری که وجودش منقلبت می‌کند، اما ماه‌ها بعد با آن احساس بیگانگی می‌کنی. برای من شعرها شواهد مکتوب این ادعا هستند. شعری که همین چندوقت قبل با عشق و اشتیاق آن را زمزمه می‌کردم، امروز انگار مال من نیست. اصلاً آن را به جا نمی
رمان تب داغ گناه
دانلود رمان عاشقانه تب داغ گناه ( هوس ) اثر نیلوفر قائمي فر با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرمین پسر زیبا و مغروری که اومده تا انتقام بگیره انتقام گذشته ی تلخی که مردی برای او و خانواده اش رقم زده ، تاوان گناهی که درگذشته رخ داده رو چه کسی باید بده دختری بی گناه که از هیچ چیز خبر نداره ، دل من به شدت شور میزد تو وجودم غوغایی به پا بود آخه تا کنون از این کارا انجام نشده است بودم بود خط ق
آقا بیاید بگید تا حالا چه چیزایی رو با هم ترکیب کردید و خوردید.
من خودم چندتا دارم :| . مثلا من پفکو با ماست دوست دارم یا خیارو با املت میخورم. ولی ته این ترکیبا رو رفيقم گفت یعنی واقعا پشمهایم آخه چطور میشه سالاد الویه رو با چای شیرین خورد؟ O_O
آقا جون سلام
پارسال همین موقع ها بود یادتونه . به انسیه گفتم تو اون شرایط سخت که دنبال راه نجات بود از شما کمک بخواد. بهش اطمینان دادم که کمکش میکنید 
اما امسال خودم تهِ چاهم . آقا جون با بغض و اشک دارم مینوسیم . وسط دعاهاتون منو یادتون نره . میدونم آدمِ بدیم . ولی اینجا یکی هست که تحمل این روزا رو نداره 
آقاجون من هر جا گرفتار شدم شما بهترین رفيقم بودین .اینجا تنهام نذارین . قلبم داره منفجر میشه 
آقاجون .
نام:شهدگس
ژانر:عاشقانه،استاد دانشگاهی
نویسنده:نیلوفر قائمي فر
خلاصه:دنیا،زنی مطلقه که استاد دانشگاهه با یکی از دانشجوهاش ارتباط بیشتری پیدا می کنه.دانشجویی به نام دانیال.از اونجایی که دنیا پر از کمبود عاطفی و جنسیه،به دانیال پیشنهاد میده که صیغه ی هم بشن،دانیال هم قبول می کنه و .
دانلود رمان شهدگس
من یه ادم خودخواهم اصن
اونقدر خودخواه که یه خط بطلان کشیدم رو تمام چیزایی که حالمو بد میکنه
و این فرم شدنو دوست دارم
دارم سعی میکنم نزدیک این مدل شدن شم
یه ادمِ سبک جدید
فلان رفيقم زبونش تند و تیزه و من؟
بی خیالش شدم
تموم کردم دوستیمو
تنها بودن بهتر از حرفای مسخره شنیدنه
نشستمم خودمو به بیرون رفتن دعوت کردم حالم بهتر شد(:
زندگی هنوزم جریان داره
و من برگشتم
دلم واسه بوی بدنش بوی گردنش برای بستن موهاش تنگ شده میرم قدم بزنم کلی وسیله می بینم میتونستم براش هدیه بخرماینا رو که میگم میگن دعا بخون فاتحه بفرست خیرات بده! یا منو نمیفهمن یا من نمیفهممشون. من یه حجم متشکل از پوست و گوشت و استخون میخوام که بغلش کنم نه مریم مقدس که فرزند مصلوب داشته باشه و وقت مشکلات ازش کمک بخوام و بهش پناه ببرم. من زندگیم رو میخوام؛ زنی رو میخوام که مهم ترین هم صحبت و رفيقم هست. صبر میکنم. 
حالش خوب نیسو اون بهش میگه قوی باشفک کن مثلن ب کسی ک بچه شو تازه از دست داده بگی قوی باشواقعا نمیفهمم تو مغز بعضیا چی میگذره.این موضوع حتی منی ک زیاد ربط ب ماجرا ندارمم ، داره از تو میکشه بعد ب اون میگه قوی باش
حالم خوش نیسفشار امتحان داره لهم میکنهعملا تمام وقتمو دارم میخونم ولی هنوز از برنامم دو روز عقبم.با همه اتفاقات این چند وقت واقعا نیاز دارم ب مغزم حداقل دو روز استراحت بدمولی وقتشو ندارمنمیفهمم چقد دیگه میکشم
واسه رفيقم دع
حالش خوب نیسو اون بهش میگه قوی باشفک کن مثلن ب کسی ک بچه شو تازه از دست داده بگی قوی باشواقعا نمیفهمم تو مغز بعضیا چی میگذره.این موضوع حتی منی ک زیاد ربط ب ماجرا ندارمم ، داره از تو میکشه بعد ب اون میگه قوی باش
حالم خوش نیسفشار امتحان داره لهم میکنهعملا تمام وقتمو دارم میخونم ولی هنوز از برنامم دو روز عقبم.با همه اتفاقات این چند وقت واقعا نیاز دارم ب مغزم حداقل دو روز استراحت بدمولی وقتشو ندارمنمیفهمم چقد دیگه میکشم
واسه رفيقم دع
میگم استاد سرجدت به حرف مخالفا گوش بده‌‌
من با امتحان تستی مخاااالفم.
میگه خانوم فاطمه شما که در هر صورت ۲۰ میشی .چیه؟شما که کارت همیشه درسته!
و بغل دستیم و تقریبا رفيقم محکم میکوبه رومیز و دسته کیفشو میکشه و میره.
باورکن من ۷ روزه لای کتاب باز نکردم.به من حسادت نکن.من الان از همیشه تنها ترم.لطفا منو ول نکن.!
این چیزی بود که میخواستم بگم.اما فقط گفتم کجا میری؟گفت میرم خونهحوصله بقیه کلاسو ندارم.!
و رفت.
 
کتاب پدر پولدار پدر بی پول
این کتاب یکی از پرفروش ترین و محبوب ترین کتاب های موجود در اینترنت می باشد که برای شما عزیزان ترجمه شده است.
 
دانلود کتاب
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی - زومیت https://www.zoomit.ir › rich-dad-poor-dad-by-robert-ki. Translate this page May 30, 2019 - کتاب پدر پولدار پدر بی‌پول اثر رابرت کیوساکی درباره‌ی توصیه های پدر . rich dad poor dad robert kiyosaki book/کتاب پدر پولدار
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. گل می کشم و موهامو ناهموار چتری می زنم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. یک بسته سیگار وینستون در کیف، نمی دانم کی ولی دور انداختمش.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. ساس در اتاق، شب ها خودم را می زنم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. دو و پونصد حقوق را یک هفته ای می خورم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. با رفيقم گه می خوریم، هر وقت بشه.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. لاک می زنم، مشکی.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. گریه می
 باشگاه خبرنگاران نوشت:منافقین ترور سپهبد شهید صیاد شیرازی صبح روز بیست و یکم فروردین‌ماه سال ۱۳۷۸ در مقابل در منزل این فرمانده که در آن زمان جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود و جلو دیدگان فرزندش انجام دادند. زهره قائمي مسئول عملیات ترور و به شهادت رساندن سپهبد شهید علی صیاد شیرازی بود.
ادامه مطلب
نام:آشور
ژانر:عاشقانه،هیجانی(تریلر)،تفکر سنتی
نویسنده:نیلوفر قائمي فر
خلاصه:آشور یا آشوب،آشوب سمر،بالاخره سر و کله اش پیدا میشه و روز و شب سمرو از خودش پر می کنه.سمر می خواد نباشه ولی اون سمر  و وابسته ی خودش می کنه،مال خودش می کنه،مال آشور.چون آشور معتقده <مال اون یا مال خودشه یا از بین می برتش.>سمر میشه سمر آشور.
دانلود رمان آشور
دختر من و میم هی هربار فکرامونو سر هم میذاریم
چجوری مامانمو راضی کنیم بریم یزد پیششهر بار به یه مشکل برمیخوریمـ
حالا لازم بود من پسر بودم این سوسول بازیا چی بود.راحت میرفتم پیش رفيقم! حالا این بار گفتیم خودش بیاد منو ببره
نمیدونمخدایا منو به کویرت برسون
سلام دوستان
سعی میکنم تا دو سه هفته دیگه رمان "عشق ابدی ولیعهد" رو تموم کنم
و اینکه میخوام یک رمان جدید بنویسم که ماجرایی باشه ولی ربط داشته باشه به رفاقت و اینا(میخوام تقدیم کنم به رفيقم)ولی نمیدونم اسمش چی باشه.نظرشما چیه؟
اسم های پیشنهادی خودم:
"عشق در تاریکی" اسمش جور شه رمانش میاد تو ذهنم چی باشه
"عشق نا تمام" یه طوری نیست از نظرتون؟
"دو دقیقه تا مرگ"خودمم میترسم از اسمش
خب دیگه نظر شما چیه؟
نسشته بودم نگاهش می کردم. کار دیگری نداشتم. اولش می ترسید. دور نمی شد. چند قدمی که می رفت بر میگشت که خیالش راحت شود. بدو می آمدم سمتم و چیزی می خواست. انگار بودنم کافی نبود و حتی از چیزی نخواستن هم واهمه داشت. یکی دوساعتی که گذشت رفيقم رسید. قرار بود با هم جایی برویم، اما نه به آن زودی. او هنوز می دوید. حالا دورتر می رفت. یخش آب شده بود. یکی دوتا رفیق هم پیدا کرد. رفیق های چند دقیقه ای. خانواده هایشان زود می رفتند بچه ها هم دنبال آنها. از دست دادن را ب
آخر کلاس جبر خطی بود
استاد واث(۱) پشت میز رو صندلی گوشی بدست نشسته بود که حضور غیاب کنه. تا صفحه حضور غیاب لود بشه گفت: در ضمن اونایی که میان ترمشون پایین تر از 10 گرفتن حواسشون باشه نیفتن.
بعد با مکث کمی گفت: (با لحن حضور غیاب گونه استادای دانشگاه بخونید): خب آقای آقاجا.(۲)؟
بنده خدا رفيقم حواسش نبود یه دفعه جاخورد و گفت: ما استاد؟! ما بالاتر از 10 گرفتیم!
همه زدیم زیرخنده.
تازه بنده خدا فهمید قضیه حضور غیابه الان و‌ اون بحث نمره 10 میان ترم اینا تم
این کتاب نوشته آقای دکتر علیرضا قائمي نیا  است. اولین کتاب در زمینه کاربرد معناشناسی شناختی در قرآن است.و انصافا مطالب آن کاربردی است و برای آشنا شدن با معناشناسی شناختی هم نسبت به بسیاری از کتب در امدگونه فارسی در این زمینه ارجعیت دارد.و یکی از علتهای آن ترجمه روان کتب انگلیسی در قسمتهای نظری این کتاب است.
فصول این کتاب بیشتر منطبق با نظریات و فرضیه های معناشناسی شناختی است و بعد از معرفی نظری هر فرضیه، کاربرد آن در آیات قرآن رانشان می دهد
چقدر خوبه که با تو رفيقم:) 
چقدر خوبه صاحب کللل دنیاااا عاشق منه :)
چقدر خوبه که همه چیز این دنیا برای رسیدن من به بهترین ها خلق شده:)
چقدر خوبه همه اتفاقات دنیا طوری رقم میخورند که قوی بشم برای اهداف و آرژوهام:))
چقدر  خوبه ادمای اطرافم مهربونن و دوستم دارن:)
چقدر خوبه که قدرت بخشیدن و گذشت کردن رو دارم:)
چقدر خوبه که تورو دارم ،تویی که همیشه بهترین ها رو برای من میخوای:) 
 
خدایا شکرت برای همههه چیززززاییییی که درکشون میکنم و درکشون نمیکنم:))
عن أبی عبدالله(ع):
إذا أرادَ الله بِعَبدٍ خیراً، فَقَّهَهُ فِی الدِّین»(1)؛
امام صادق(ع): اگر خدا به بنده ای اراده ی خیر کند، او را در دین خود فقیه و دانا قرار می دهد.

روزگار کودکى شیخ عبدالله در آغوش خانواده اى باصفا و اهل علم، با اندوخته هایى ارزشمند از تربیت نابّ دینى سپرى شد.
در سال 1336 شمسی و در حالی که 13 سال بیشتر نداشت، به همراه عموی بزرگوار خود مرحوم حاج شیخ احمد نمازی(ره)» براى کسب دانش و ادامه ی تحصیل راهی آبادان شد و در آنجا در یک مدرسه
بااااران و دناااا استادای کیپاپ من❤
یاسی و لیندا ملکه و پادشاه هارتم
مهیاسی بهترین حامی من با نظرای خوشگلت
ریحون نمکی لپ گردالی من، آبجی کوچیکه
ملوودی خواهر مهربون نانازم
روشنا و نورا و نیکا رفیقای باحال با معرفتم
ویستا معشوقه ی من و رامتین پسر بی تربیت دوست داشتنی
Z رفیق دیوونه ی با مرام خودم
ددی بزرگواااااااااارممممممم❤
هستیییی جونم که ۲۸ ام تولدته، تولدت مبااااارک
نیلوی مهربووونم دوست حامی من
پریسای ناناز خوشملم
بهااااار بی همتای نف
نمیدونم میدونین یا نه ولی پدر مادر برگشتن و خب از اون ماجراهای اینکه: خونه شده آشغال دونی و اینا بگذریم میرسیم به دیروز ظهر
داشتم ps4 میزدم که مامانم جارو برقی رو روشن کرد، اول اینکه صدای رفيقم رو توی هدفون نمیشنیدم و دوم هم همه جای خونه تمیز بود الا زیر پای من، پاهامو جمع کردم و چهار زانو روی مبل نشستم، بدیش این بود که مامانم جلوم بود و صفحه تلوزیون رو خوب نمیدیدم
جارو رو خاموش کرد، یه نفس راحت کشیدم ولی انگار این پایانش نبود
مامان: بلند شو
ادا
فرهاد قائمي: فقط قهرمانی با تیم گنبد را کم دارم
 
 
ترکمن سسی - فرهاد قائمي ملی پوش سابق والیبال ایران در پیامی نوشت: به هرآنچه که آرزوشو در دنیای والیبال داشتم رسیدم و فقط مونده قهرمانی در کشور با تیم گنبد.
به گزارش خبرنگار ترکمن سسی، فرهاد قائمي والیبالیست محبوب ترکمن صحرا که برای فصل آینده لیگ برتر والیبال ایران به تیم شهرداری گنبد پیوسته است در صفحه شخصی اینستاگرامی خود نوشت:هر کسی نقطه ی شروعی برای ماجراجویی های خودش داره…نقطه ای که هر
با خودم فکر می کردم گذشته مهم تره یا آینده؟
بهتر نیست هرچی که قبلا بوده رو فراموش کنیم و فقط به فکر ساختن آینده باشیم؟ 
چند روز پیش به اصرار رفيقم، یکم براش جوشکاری کردم، خیلی وقت بود به انبر و اتصال و الکترود دست نزده بودم.
القصه چشمام رو برق گرفت، اگرچه سوزش چشمام خیلی کمتر شده، ولی هنوز اون دور دورها رو تار میبینم.
قدیم ها، اومدم اینجا تا یه پیج انگیزشی باشه واسه ورزش کردن و لاغرشدن.
یه عکس دونده حرفه ای هم گذاشته بودم و زیرش تعداد جلساتی که
هی دختر!من دارم به معنای واقعی کلمه ، '' رفاقت '' و رفیق بودن رو درک میکنم ؛
این روزا که همه جوره ، همراهِ اتفاقات زندگیِ آنا هستم و همه ی سعی‌َم رو برای خوب بودنِ خودش و احوالش و شرایط درس و ارتباطیش میکنم .
خوشحالم که هیچ اثری از دلخوری ها و قهر های بچه‌گانه ی سالهای اخیر نمیبینم .
رابطه ی ما رنگ و بوی جدیدی گرفته
رفاقت تازه داره معنا میگیره
و خیلی خوشحالم *__*
وای دختر جون
ما از سال ۸۳ تا الان همراه و همدلیم
تو همه ی پستی و بلندی های زندگیمون خ
خیلی وقتها ما آدمها وقتی تنها میشیم احساس میکنیم حالمون خوب نیست
چندوقتیه که وقتی تنها هستم حالم خوبه خیلی خوب
میدونی چرا؟
چون یک رفیقی پیدا کردم که مدام این حرفش را برای خودم تکرار میکنم:
همانا مادررعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم ویادشماراازخاطرنمی بریم
اسم رفيقم مهدی است رفیقی که به سمت خوبیها هدایت میکنه رفیقی که خیلی باخدا رفیقه رفیقی که واقعا رفیقه
پیشنهاد میکنم اگه دنبال حال خوب هستی باهاش رفیق بشی
این رفیق همیشه خواسش بهت هست برای
درونم شلوغه و نمی دونم چی بگم.
یک وقت هایی نمی دونم کی ام؟ چکاره ام؟ هدفم چرا گم شد؟ چرا ول دادم؟ چرا شل شدم؟ (علاوه بر کار حرفه ای توی فضای مجازی) دلم یه هدف محکم میخواد تا توی فضای حقیقی براش بدوام. 
بدبختی اینه خودم میدونم چمه ولی راه حلش رو نمیدونم.
از قضاوت شدن و راه حل های بقیه خسته و زده شدم.
حوصله ی حرف زدن با بقیه رو ندارم.
یه رفیق دارم که هیچ وقت بهش نمیگم چمه، فقط بهش میگم "من نیت میکنم تو برام حرف بزن" چون خودش میدونه و بهش گفتم که خدا خ
سلام 
  عجب شبی بود امشب ،عقد بهترین و صمیمی ترین دوستم شاید بدون تردید بتونم بگم بهترین شبم ،قشنگ ترین لحظه ی که دختری که هیچ پسریو نگاه نمی کنه حتی یه رژساده هم نمی زنه به یکی محرم می شه و تمام وجودشون مال هم می شه و خنده های که بدونه توصیفه  .
  رفيقم زوج شدم مبارک باشه برات بهترین هارو می خوام .
هر کسی یه عادت هایی داره و یه خواسته هایی یه وقتایی خود آدم متوجه میشه چقدر عجیب شده بعضی از این عادت ها ، یکی شون که جدیدا زیاد به چشم خودم میاد میل به قایم شدن و ناپدید شدن و سکوته !
یه خود سانسوری عمیق ، نمیدونم کی شروع شده ولی خیلی خیلی عمیقه
تو اومدی بهترین رفيقم شدی ، بدون سانسور با هم از هر دری حرف میزنیم بدون ترس از قضاوت شدن و کمکم کردی این چاه رو عمیق تر نکنم .
با حوصله تکه های شکسته رو بهم چسبوندی و احساس هایی رو که مرده بودن زنده کردی .
آدمی که همیشه از من بدش میومد، امروز تحسینم کرد، چشماش برق زد و از من با خوشحالی پیش بقیه تعریف کرد! بهم لبخند زد، بهم توجه کرد. و من توی دلم با غصه به این فکر میکردم که چقدرر دیر عوض شدیم! آدمی که ازش بدم میومد، داره میره، یه غم عجیبی توی دلمه! 
داریم برمیگردیم شهر خودمون (به احتمال ۵۰ درصد) خوشحالم چون برمیگردم پیش دوستهای مهربون خودم، همونایی که واقعا دوستم داشتن، پیش همون معلم هایی که کلی زحمت کشیدن! از طرفی ناراحتم، چون یه سری هارو(درست ۷
قبل از آنکه دست چپ و راستم را از هم تشخیص دهم و خودم و اطرافم را بهتر بشناسم، او را دیدم و شناختم و در کنارش خو گرفتم. با او بود که دنیا و هر آنچه که در او هست برایم زیبا‌تر و دل‌انگیز‌تر شده بود. من بزرگ می‌شدم و او در این لحظات ثانیه‌ای مرا بی‌خودش رها نمی‌کرد. من هم رهایش نمی‌کردم. من قد می‌کشیدم در حالی که عشقش در دلم عمیق‌تر می‌شد. رفاقتمان عمیق بود. حقیقتش دیگر چگونگی دنیای قبل از او چندان در خاطرم نمانده. در خوشی و ناخوشی با هم بودیم.
خداوندا به دل نگیر.گاهی هراز گاهی اگر،‌ دل درماندهٔ بی درمانم هوای غیر تو را میکند. دل است دیگر، نمی‌فهمد!.به دل نگیر اگر روزهایم را بی تو می‌گذرانمکلی رفیق دارم فراموش کرده ام تو تنها و بهترین رفیق واقعی منی!رفیق نیمه شب هایی که تنهایی دلم را به درد می‌آورد و تو نزدیک تر از هر نزدیکی.رفیق بچگی هایم.رفیق شفیق روز های بیچارگی و درماندگی.به دل نگیر. این دوستان و آشنایان هم خیلی زود، میروند و تنهایم میگذارند تجربه گفته. و من با
یه روز ۲ تا رفیق بودن که همیشه با هم اب پرتغال میخوردن، بعد از چند وقت یکی‌ از اینا میمیره،اون یکی رفیق تنها میره کافه و به ساقی‌ میگه ۲تا بریز،ساقی‌ میگه چرا ۲تا؟میگه یکی‌ برا خودم یکی‌ هم بیاد رفيقم، این قضیه چند سال ادامه داشته تا یه روز میاد و میگه یه پیک بریز،ساقی‌ بهش میگه چیه رفیقتو فراموش کردی؟میگه نه،خودم توبه کردم این یه پیک به یاد رفيقمه سلامتی‌ همه رفیقای با مرام
         
cognitive linguistic an introduction 
اثر ایوانز و گرین
یکی از بهترین کتابها برای آشنایی با معناشناسی شناختی است. کتاب دارای متن بسیار روان و قابل فهم است و خواننده را با مهم ترین مطالب معناشناسی شناختی آشنا می کند. بدون اینکه با دخالت مترجمین و مفسرین دچار کژ فهمی گردد.
در تمام زمان نوشتن پایان نامه بسیاری از گره های فکری من در مورد فهم مطالب، بوسیله این کتاب گشوده می شد .   قسمتهایی  ازاین کتاب، بدون کم  کاست و با ترجمه خوب در کتاب معناشناسی شناختی
حس بدی دارم به تک تک این روز هایی که گذشت و در حال گذشتنه و در حال اومدن هست! 
از تک تک ثانیه هام می‌ترسم و دلم می‌گیره.
این نیز بگذرد.
ی بهم گفت 
ماهور؟
بله؟
تصور کن مامانت.
؟
مامانت، فوت کنه
توی دلم گفتم خدا نکنهههه:/  ولی با آرامش گفتم خوب؟
تو می‌تونی همون آدم گذشته باشی؟
بدون فکر گفتم 
البته که نه، دست می‌کشم از زندگی کردن. بابامو دوست دارم ولی با مامانم حسابی صمیمی و رفيقم.
ولی من تونستم، منم مثل تو، تنها دوستم مامانم بود، خواهرم با بابام
 فست  کمپانی فست

    شامل :  سایت اختصاصی پلی فست (playfast.ir  )
استدیو اختصاصی ضبط صدا fast record آماده همکاری با خواننده های محترم  در سبک های مختلف  ضبط ووکال.آهنگسازی.میکس و مسترینگ.و
  تیم تصویر برداری (عکاسی/فیلم برداری) (طراحی انواع کاور های موزیکی،تولید موزیک ویدئو) 
صفر تا صد یک موزیک یا موزیک ویدئو به صورت اختصاصی
  پل های ارتباطی  Email: info@playfast                    Tt:09150098796 
مدیریت محسن قائمي پور جهت سفارش و همکاری در ارتباط باشید.
 فست  کمپانی فست

    شامل :  سایت اختصاصی پلی فست (playfast.ir  )
استدیو اختصاصی ضبط صدا fast record آماده همکاری با خواننده های محترم  در سبک های مختلف  ضبط ووکال.آهنگسازی.میکس و مسترینگ.و
  تیم تصویر برداری (عکاسی/فیلم برداری) (طراحی انواع کاور های موزیکی،تولید موزیک ویدئو) 
صفر تا صد یک موزیک یا موزیک ویدئو به صورت اختصاصی
  پل های ارتباطی  Email: info@playfast                    Tt:09150098796 
مدیریت محسن قائمي پور جهت سفارش و همکاری در ارتباط باشید.
گلشیفته تو گوشم میخونه و اشکه که تو چشمام دویده. تلگرامو باز کردم به امید اینکه پیامی داشته باشم ازت. و هیچ. نیستی. آخرین پیامم که به طرز مسخره‌ای نوشتم عصر بخیر سین خورده و بعد اون هیچ. اینا ناله‌های آخره اما. نمیذارم دوست داشتنت زمینم بزنه. دوست داشتن واسه زمین زدن نیست که، واسه بلند شدنه، واسه هر چیه جز این چیزی که توش گیر کردم. که اصلا پشیمون شدم از زدن اینجا. گفتم اینجا رو زدم که ازت ننویسم، ولی همش شده تو. که بیشتر پرو بال دادم به فکرا و حس
 فست  کمپانی فست

    شامل :  سایت اختصاصی پلی فست (playfast.ir  )
استدیو اختصاصی ضبط صدا fast record آماده همکاری با خواننده های محترم  در سبک های مختلف  ضبط ووکال.آهنگسازی.میکس و مسترینگ.و
  تیم تصویر برداری (عکاسی/فیلم برداری) (طراحی انواع کاور های موزیکی،تولید موزیک ویدئو) 
صفر تا صد یک موزیک یا موزیک ویدئو به صورت اختصاصی
  پل های ارتباطی  Email: info@playfast                    Tt:09150098796 
مدیریت محسن قائمي پور جهت سفارش و همکاری در ارتباط باشید.
ای چنار خوش قیافهتازیانه ی نوازششاعر همیشه باکلتعطر آماده ی بارش
ای هجوم خشم خندهمرد جذاب بد اخلاقحرفه ای ترین روانیعاشقه همیشه خلاق
به دیوار خوردمبهم در بدهبه این دختر خستهسنگر بده
به دیوار خوردمبهم گوش کنتو دیوارو مثل یهآغوش کن
که ما حالمون بدهحالمون بدهحالمون بده
احوالمون بدهفالمون بدهحالمون بده
ای مرید خط چشمامتو نخ ابریشم منطفلکی ترین رفيقمقتلگاه هر غم من
ای قلمرو ستمهامرد دلداده به تاراجای شفا گرفته از عشقعاشق همیشه محتاج
به دیو
اختصاصی سایت سپاهان کاشمر 
جلسه معارفه مدیر فنی باشگاه سپاهان کاشمر و نیز سرپرست تیمهای فوتبال
این باشگاه روز یکشنبه 1397/2/15 در محل باشگاه ؛ با حضور آقایان ؛ هادی
کامل، مرتضی قائمي ، کاظم خوشه چین ، علی مزاری ، علی یکتاپرست ، رامین
کاوسی ، مهدی ایزدی و حسن صانعی پور برگزار شد در ابتدا کاووسی سخنگوی
باشگاه ضمن خوش آمد گویی به حاضرین گفت : حضور آقای مجید حسابی را در
باشگاه سپاهان کاشمر را به فال نیک میگیریم و این امر از همین ابتدا باعث
ایجاد ج
.
بسم رب الفاطمه اهرا
سیاهپوش کرده ام هم ظاهرم را هم دلم را
راهی حرم رفيقم .
میخواهم امشب تا صبح کنار سلطانم سراپا خاک شوم
میخواهم امشب تا صبح دستان خالی ام را کنار ضامن آهو به پیشگاهتان بلند کنم مگر نبینید تهی بودنش را
میخواهم امشب تا صبح  کنار امام رئوفم برای باباعلی جانم ، برای شما ضجه بزنم
میخواهم امشب تا صبح پا به پای صاحب عزایتان بیدار بمانم و اشک بریزم
میخواهم امشب تا صبح برای قلب مولای غریبم دعا بخوانم تا کمتر قلب مبارکش بسوزد
چندیس
دانلود آهنگ رفیق (دردت به جونم) از حسن شکیبا با لینک مستقیم و کیفیت 320
اهنگ قدیمی رفیق از سایت تفریحی چفچفک
سبک موزیک : دانلود آهنگ قدیمی پاپ غمگین
متن آهنگ :
رفيقم دردت به جونم ای داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکای شرابه
یاد دل های خرابه گر همش رنج و غذابه
رفيقم دردت به جونم ای داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکای شرابه 
یاد دل های خرابه گر همش رنج و غذابه
رفيقم دردت به جونم ای داداشم مهربونم
یاور غم و جنونم وقت پیکای شرابه 
یاد دل
#تلنگرامام صادق' ع':  خداوند متعال می فرماید:قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم بلا شک امید هر کسی را به غیر من امیدوار شود حتما امیدش را قطع میکنم
خدای مهربانم؟! خدااااااا؟
 دوست و آشنا زیادن  
اما دیگه رفیقی ندارم میشه تنها رفيقم باشی؟!
این روزا  حال و هوای دلمو بیشتر داشته باش
نذار حس کنم که تنهامهمین
این شب ها باید دلبری کردن  را از مجیر یاد بگیریم.
قصه از شب هایی شروع شد که پای حرف های ابوحمزه ثمالی و افتتاح نشست و گفت:
توی اوج بی نیازی هایت دست دوستی را بهم دادی و بهترین رفيقم شد.من هم گناه کردم  و بین تمام خطاهایم باز لیست آرزوها و 
دعاهایم را نشانت دادم و پای غفار الذنوب بودنت را به میان کشیدم.برای مردم گفتم که میدانستید وقتی دری را به رویت باز کن هیچکس
نمی تواند ببندد،بعد ته دلم یک یا ستار العیوب گفتم و بلند گفتم اگر انداختمان وسط اتش ج
 
دو سال پیش بود که رفتم پیش مدیرکل، که باهاش حرف بزنم، بگم خیلی لازمه این دوره با این رویکرد و جزئیات تاسیس بشه یه جایی. توی دانشگاه امکانش نیست به فلان دلیل.
که دیدم مدیرکل ازوناییه که کلا فقط خودش رو قبول داره، ولاغیر.
رویکردش هم علمی نبود، بیشتر شبیه آدمهایی بود که دنبال اسم و رسم کارن. پشیمون شدم از صحبت باهاش.
 
 
اما مدیرگروهشون واقعا آدم باسواد و روشنیه و چندین ساله داره داخل و خارج از ایران کارای خوبی میکنه. اون موقع ها جور نشد همک
آخرین پستی که گذاشتم ۷۳ روز مونده بود به کنکور
ولی الان فقط ۱۱ روز دیگه مونده
اتفاقاتی که توی این مدت افتاد تلخ و شیرین زیاد بود
فوت پدربزرگم
افسردگی و تهوع صبحگاهی بخاطر قرص LD 
۲ رقمی شدنم توی آزمون جامع
حس جدیدی که پارسال تجربه نکردم (البته فقط پشت کنکوریا این حسو تجربه میکنن)
و
دیگه واقعا خسته شدم میخوام واسه خودم باشم 
رفيقم که بهتون درموردش یبار گفتم (همون که پزشکی شیراز میخونه) برگشته میگه جات توی کلاسمون خیلی خالیه یه جوری بخون شیرا
         
cognitive linguistic an introduction 
اثر ایوانز و گرین
یکی از بهترین کتابها برای آشنایی با معناشناسی شناختی است برای کسانی که زبان انگلیسی را تاحدی آشنا هستند . کتاب دارای متن بسیار روان و قابل فهم است و خواننده را با اصل مطالب معناشناسی شناختی آشنا می کند. بدون اینکه با دخالت مترجمین و مفسرین دچار کژ فهمی در مورد این علم که زمان زیادی از ارائه فرضیات آن نگذشته گردد.
در تمام زمان نوشتن پایان نامه بسیاری از گره های فکری من در مورد فهم مطالب، بوسیله ا
برای یک کار اداری قبل از عید اقدام کردیم تا یه جاهایی موفق به گرفتن امضا شدیم  اما تعطیلات نوروزی باعث عقب افتادن کار تا چند روز پیش شد
فرم و گرفت .نگاهی کرد . گفت اسمت کو ؟
فرمو گرفتیم . اسم نوشتیم 
فرمو دادیم . نگاهش کرد  . گفت فلان شماره کو؟ (جایی برای یادداشت فلان شماره مشخص نشده بود)
فرمو گرفتیم بالای صفحه شماره رو نوشتیم  در ادامه تاریخ هم زدیم که حرفی نمونه 
فرمو دادیم . نگاهش کرد.  با همون خونسردی گفت فرم عوض شده 
گفتم قبل عید عوض
داستان کار خوبه خدا درست کنه
داستان کار خوبه خدا درست کنه , دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت .
گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می دید بسیار چاپلوسی می کرد و از سلطان محمود تعریف می کرد و هدیه میگرفت ولی اون یکی ساکت بود .
اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت چرا تو هم وقتی شاه رو می بینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه.
گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟
برای سلطان محمود این سوال پیش اومده بود،
حسین حائریان :
دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود خدا رو چه دیدی شاید شد ».یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره. دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی تایتانیک رو اون
دو روز پیش سه کلاس سنگین در دانشگاه داشتم که وسطی حضور غیاب نداشت. اولی را نرفتم چون استاد سخت گیر نبود و تاثیری روی پایان ترمش نداشت هرچندغیبتم را خوردم. سومی را زنگ زدم از دوستم بپرسم تشکیل می شود دانشگاه بیایم یا نه که گفت استاد همان استاد اولیست احتمال حضور غیاب مجدد با توجه به یک بار حضور غیاب کردنش اگر صفر نباشد نزدیک به آن است همین شد که آن را هم نرفتم. در بیرون دانشگاه جای دیگری کلاس می رفتم که انجا یک هفته ای بود تمام شده بود و کلاس هنر
شبیه شیشه بود؛ اما شکستن را نمی‌فهمید
تمام درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید
خودش با خنده‌هایی؛ تلخ بند کفش من را بست
وگرنه پای من؛ تردید ماندن را نمی‌فهمید
اگر تنها رفيقم هر کسی، غیر از صداقت بود
دلم اینقدر ارزشهای؛ دشمن را نمی‌فهمید
وجود شعر در دنیای؛ ماشینی غنیمت بود
وگرنه هیچ مردی؛ در جهان زن را نمی‌فهمید
سکوتم کوهی؛ از حرف و نگاهم خیس ماندن بود
ولی او فرق؛ شب با روز روشن؛ را نمی‌فهمید
من او را خوب فهمیدم، کمی عاقل‌تر از
دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت .سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد : پس تا فردا .»
ریش تراشیدم دوبارکفش‌هایم را برق انداختم دوبار .لباس‌های رفيقم را قرض گرفتم با دو لیرکه برایش کیکی بخرم ، قهوه‌ای خامه دار .
حالا تنها بر نیمکتمو گرداگردم عشاق ، لبخند نندو برآنم کهما را نیز لبخندی خواهد بودشاید در راه استشاید لحظه‌ای یادش رفتهشاید . شاید .
 
"محمود درویش"
 
پ.ن:
چه دانستم که این سودا مرا زین‌سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چ
تیم ملی  والیبال کشورمان تو دنباله مسابقات شیشه ذرهبین جهانی والیبال تو ژاپن، از زمانه ۱۲:۳۰ روز چهارشنبه (۱۷ مهر) در شهر هیروشیما به مصافآمریکا، تیم دوم جدول رده بندی این مسابقات رفت. تیم ایران که داخل این بازی سعید معروف و فرهاد قائمي را در اختیار نداشت، با ترکیب محمدرضا حضرت پور، امیرحسین اسفندیار، علی اصغر مجرد، جواد کریمی، امیر غفور، مسعود غلامی و میلاد عبادی پور باخبر زمین شد. آویشن ایران در ست مطلع این بازی بسیار پراشتباه معین شد و
ساعت 8صبح جمعه:
خیره شده‌ام به کوله پشتی.از شش صبح تا همین الان ده بار محتویاتش را چک کردم.مایحتاج چهار روزم برای سفری که پیشِ رو دارم.با رفيقم،عرفان تصمیم گرفتیم که در این دو هفته تعطیلی بین دو ترم،یک تور چهار روزه به کیش داشته باشیم.یک آژانس مسافرتی پیدا کردیم.دو تا بلیط خریدیم.با صورت های خندان بیرون آمدیم.سوار ماشین شدیم.در مسیر از این حرف می‌زدیم که قرار است در این چهار روز بیخیال همه چیز و همه کس شویم و فقط عشق و حال کنیم.مثل ریگ پول خرج
مرسی از همه اونایی که تو پست سرآغاز بهم کمک کردن . خیلی بهم انگیزه دادین و امید . 
خیلی خوبید شما !
اما تصمیم گرفتم تو این مدت سه ماه یخورده خودم بیشتر تلاش کنم و کمتر به حاشیه و کارای بیخود بپردازم و انرژیمو و وقتمو بزارم رو هدفم .
یه برنامه هم ریختم برای خودم .  مهندسی منابع کردم . از شدت وسواس فکری  و کمالگرایی هم کم کردم !
هدفمم واقع گرایانه کردم و نسبت به زمان سه ماه که فرصت دارم و توانایی خودم هدفگذاری کردم رو فیزیوتراپی و پرستاری . 
یه تشکر
رفيقم باش علی اکبر منم جَوونم و سامون می خوام.
.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;}
برای دیدن تصویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.




















دریافتمدت زمان: 1 دقیقه 2 ثانیه 
از طرز برخورد یه آقایی با یه خانمی خوشم نیومد چون داشت شوخیاش به سمت منم کشیده میشد،شوخی ای که من توهین تصورش می‌کردمکنتکت ایجاد شد از جانب من و واقعا تند برخورد کردم،دوستم بهش گفت:دوستم عادت نداره به این نوع حرف زدن.و اون آقا هم گفت: عادت میکنن!منم باعصبانیتی که بیشتر از جانب خودم بود که چرا به خاطر کوتاه بودن تایم همراهی کسی چیزی نگفتم،گفتم:به جرأت میگم تا حالا با مردی مثل شما برخورد نداشتم و باید بدونید من عادتامو ترک میکنم حتی اگه رفیق
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.




















دریافتمدت زمان: 12 ثانیه 
اول: این‌روزا به بهونه‌ی رفيقم که میاد و از مامان قلاب‌بافی یاد می‌گیره، منم دوباره شروع کردم یادگیری‌ش رو. قبلاً امتحانش کرده‌بودم ولی دل‌به‌کار نداده‌بودم خیلی. وسطش رهاش کردم. اما مدتیه دارم فکر می‌کنم بلدبودن چندتا هنر ینی داشتن چندتا راه توخونه‌ای برای کسب درآمد و شاغل‌بودن. خلاصه که قضیه‌ی قلاب و کاموای کنار گوشی‌م اینه. 
و برای گرفتن این عکس -چون می‌خواستم تو مسابقه‌ی طاقچه شرکت کنم- داشتم فکر می‌کردم اگه گل‌خشک‌هام بودن
صبح خبر گرونی بنزینو خوندم. تا ظهر کم کم همه چیز باز هم» غمگین تر شد. باز هم گرونی، باز هم خواستن و نتونستن.عصر با آدمایی که دوسشون دارم ساز زدم و عشق کردم و خندیدم. خندیدم.شب اما، غم بالا آوردم. گوشم به حرفای رفيقم بود که از نداری و آرزوهای تلف شده و جوونی مُرده میگفت، ذهنم تو حکومت خونخوار و دولت و جوونی مُرده‌ام میگشت. تا خودمو جمع کنم و برسم خونه، مادرم دست به کمر از قوانین دختر بودن تو قلمرو خونه‌اش» گفت. گفت که حق دارم کی برسم خونه،
بساط روضه های امسال هم جمع شد. در خانه می چرخم. تکه های کیک و دستمال و پوست شکلات را از روی زمین جمع می کنم. کتاب های دعا را مرتب می کنم. انبوه لیوان ها را می شورم و کنار می گذارم. لباس مشکی بچه ها را در می آورم. دوباره قدم می زنم و چشم می چرخانم و دنبال کاری می گردم. هر کاری جز اینکه بروم به سمت دیوار. دلم نمی آید پرچم روی دیوار خانه را بردارم.



* این دو رفيقم را بخوانید
    ناب ترین آرامبخش
    ماه و ماهی
همیشه برام سوال بوده که چطور میشه وقتی عزیر آدم ناراحته و با غصه و فشار داره دست و پنجه نرم میکنه و تو میبینی حال بدشو و اثرش روی زندگی و حال خوبش، آرومش کرد.
یا حتی بهش احساس آرامش داد.
چه عذابی بالاتر از این که شاهد باشی و کاری نتونی بکنی!
راستش راه هایی هست، مثلا دلداری دادن یا مثلا بگی که کنارش هستی ولی خب در درجه اول باید این که کنارش باشی براش واقعا دلگرم کننده باشه :)
میدونم گاهی تنها راهش بغل کردنه. فقط بغلاونقدر محکم در آغوش کشیده بشه
جا داره از استوارمون تشکر کنم و همچنین رفيقم ک هوامو داشت برا مرخصی. ب محض رفتن فرمانده رفتن برام مرخصی گرفتن :))
زیرا فرماندمون اگه بود بزور میتونستم مرخصی بگیرم :)) ازش اونم انقد
راستی ماه رمضون هم واقعا خوش گذشت و شانس آوردیم که نگهبانیامون کم بود و کلا یک شب نتونستم برم حسینیه :)
یک جزئ قرآن رو هم همون زمان حفظ کردم و تو مسابقات شرکت کردم و قبول هم شدم .
حالا هفته بعد که رفتم باید پیگیرش شم ببینم جایزشو کی بهم میدن :)
این ماه فک کنم باید بار و بس
این بار هم اون بیمارِ بغداد تختِ کناری پدر بود . همون که قند داشت و دو تا از انگشتای پاش رو قطع کرده بودن . این بار نوبتِ درناژ داشت . باید زخم رو شکاف می دادن و تخلیه می کردن . موقع عمل همراهش جفت دستاش رو محکم گرفته بود و چسبونده بود به تخت . باز نداش رفت به آسمون : " یا ولی النعم ، یا . " همراهش همین طور اشک می ریخت . کلّا عراقی هایی که دیدم تا حالا بیشترشون احساسی بودن . دکتر بهش می گفت : " ای بابا ! مرد که گریه نمی کنه ؟! " اما اون همین طور گریه می کرد .
 
ذوب_آهن_اصفهان به‌دنبال صادرات پروفیل آرک معدنی به اروپای_شرقی
رئیس هیات مدیره شرکت پویش معادن ذوب آهن گفت: در اردیبهشت سال ۱۳۹۴ برای نخستین بار در کشور، شرکت ذوب آهن اصفهان موفق شد محصول جدیدی به نام پروفیل آرک معدنی را جهت استحکامات (سقف) تونل معادن، خصوصا معادن زغال سنگ تولید کند.
سعید امید قائمي افزود: براساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده در سال جاری شاهد تولید تیپ دیگری از آرک معروف به TH38 خواهیم بود.وی گفت: مطالعات اولیه جهت صادرات این
خوب امشبم عروسی علی رو گرفتیم و تمام شد و رفت . حالا علی هم قاطی مرغ ها شد:) منظورم از مرغ یعنی متاهل شدنه  . امشب فک کنم جزء بهترین و خاطره انگیز ترین شب زندگیش میشه با اینکه 20 سالش اینا بود ولی جا داره به خاطره این تلاش ها رسیدن به عشقش براتون چند خط بنویسم . 
علی از 15 سالگی با همسرش آشنا شده اون دوران فک کنم تو همون فاز لاو اینا بودن ولی جدی بودن . وقتی میگم جدی یعنی سرش  شده بود دعوا هم میکرد . علی جزو کسایی بود که از نظر من تونست رابطه شو با چنگ
ﺑه یارو ﻣﻦ ﺯﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﺮﺳﻪ؟ﻣﻴه ﺁﺟﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻴﺴﺖ !.یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستانبعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :D.اس ام اس خنده دار تیر ماه ۹۲خـــاطــرات هـمـه دخــتـرا شـبــیـه بـه هـمـهفـقـط اسـم پـسـراش بـا هـم فـرق مـی کـنـه ! :)).رفيقم میخواد بره حجبهش میگم سوغاتی برامون چی میاری ؟میگه اگه جریان ول کردن مغازه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها