نتایج جستجو برای عبارت :

خدا همیشه با منه

منکه ارومم هميشه /بی تو بارونم هميشه منکه تنهام هميشه /منکه عاشقم هميشه/می خواستم برای تو دنیارو بسازم/می خواستم نقاشی صورت زیبا تور بکشم/میخواستم که هميشه باشی کنارم /منکه ارومم هميشه /توی سکوتم هميشه /منکه از بودن با تو فقط تنها ی دیدام/پس کجای ای عزیزم/منکه ارومم هميشه /زیر بارونم هميشه/توی تنهای بیاد تو بودم هميشه /منکه عاشقم هميشه /با تو بودن کم نمیشه/منکه ارومم هميشه/وقتی که باشی کنارم /وقتی که دستات تودستم /وقتی که چشمات تو چشمات/ منکه ا
دانستنت و خودت را به ندانستن زدنت بد نقره‌داغم می‌کند؛ و انگارِ هميشه، این‌ را هم می‌دانستی و چه غم از این همه که حاشیه‌نشین‌تر از هميشه، مدت‌ها حتی نامت، وردِ زبانم، بر زبانم نچرخیده  و انگار نمی‌تواند که بچرخد اصلا و چه سرّی‌ست را نمی‌دانم؛ خلافِ هميشه‌ی تو. 
و این کمردرد که خوب نمیشه 
گاهی به اطراف مهره ها می‌ریزه که باعث میشه ترس ازدیسک بیادسراغم 
نسخه ای که دیروزازمتخصص گرفتم امانرفتم داروخونه 
و من همچنان درد دارم 
و حالا 
امشب 
نمازمو نشسته خوندم 
و قهر و دعوا مثل هميشه در آغاز روزهای بیکاریم! 
همممممیییییشه همین اتفاق می‌افته 
هميشه ی هميشه ی هميشه!
من هميشه نامرئی بودنو دوس داشتم 
از وقتی یادم میاد ازینکه توضیح بدم و حرف بزنم بیزار بودم شاید چون هميشه نتیجه ای جز فهمیده نشدن نداشت تهش
هميشه ازینکه درموردم نظر بدن بیزار بودم چه خوبش چه بدش 
هميشه موضوع های کسل کننده مورد بحث دوروبریام منو کلافه میکرد 
من هميشه دوست داشتم عمیق نگاه کنم با قلبم حس کنم و به وجود بیارم 
من از تکرار متنفرم 
لپ کلام من ازینکه بین این جماعت نامرئی ام سرخوشم .
یادته اون شبی رو که واسه هميشه نه گفت و شروع کردی در بی‌چاره‌ترین حالت ممکن به قدم زدن توو اتاق و چند خطی نوشتی و درُ قفل کردی و رفتی سمت بالکن. رسیدی. ایستادی. آونگی مدادم در نوسان. میان رفتن و ماندن. هميشه ماندن و هميشه رفتن؟ و ماندی برای هميشه.یادته.منم.گذشت عمر و هنوزم خمار آن سحر است.
غمت داره منو با خودش میبره به گذشته بودنتبه مادرم گفتم: دیگر تمام شد»گفتم: هميشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتدباید برای رومه تسلیتی بفرستیمهميشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد هميشه پیش از انکه فکر کنی اتفاق می افند هميشه پیش از انکه فکر کنی اتفاق میافتد همیسه پیش اط انکه فکر کنی اتفاق میافتد هميشه پیش از آنگههميشهفکر کنی اتفاق افتاده بود ذیگر تمام شده بود تمام شده بود باید برای خودم تسلیتی بفرستم چرا که غمت مرا خواهد کشت
تو از من دور و من دل تنگ
تو آبادی و من ویرون
هميشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
هميشه قصه این بوده
توی یک لحظه ، توی یک دیدار
یک زخم از زهرِ یک لبخند
تمامِ عمـــر فقط یک بار
پس از اون ، زخم پروردن
پس از اون ، عادت و تکرار
ولی نصفِ یک روح این ور
یک نیمه اون ورِ دیوار
هميشه قصه این بوده
یا مرگِ قصه یا آدم
ته دریاچه های عشق
می جوشند چشمه های غم
باید این موضوع باور کنم که بی معرفت شدم و خوب میدونم هرچقدر دلیل
 و بهونه بیارم که وقت نشد یا کار داشتم باز از اسمش معلومه که بهانه بوده
ولی بدون هميشه به فکرت هستم و هر بار که قدمی بر میدارم یا بهتر میشم برات ارزوی سلامتی میکنم ان شاالله هميشه سالم، موفق و شاد باشی
من هميشه برای سلامتیم و شرایطم مدیون تو هستم و هميشه با هر فدمی که برمیدارم به یادتم
به نام خدا
گفت می‌دونی من برات مثل پیتزام! هميشه میشه پیتزا رو دوست داشت ولی هميشه در دسترس نیست! هميشه نمیشه خوردش. فقط وقت‌هایی که حالت خوشه! ولی تو برای من مثل غذایی! هميشه بهت احتیاج دارم!
گفتم نه تو برام مثل بستنی می‌مونی که من هميشه تحت هر شرایطی دوستش دارم و با بودنش خوشحال میشم!
اما آدم غذا رو هميشه دوست نداره! درسته بهش احتیاج داره اما دلیل نمیشه حتما دوسش داشته باشی و باهاش خوش باشی!
عزیزترین نعمت زندگی من مادرمه که هميشه خدارو بابت داشتنش شاکرم.
با این که خودش کاملا سنتی بزرگ شده و اجازه ادامه تحصیل نداشت اما هميشه همه جا
حمایتم کرده خودش نوجوون بود ازدواج کرد ولی هميشه به ازدواج تو سن کم انتقاد داره و مخالفه
به جرات میگم پایه ترین و با مرام ترین رفیقمه .
هميشه این من بودم شاکی میشدم گله میکردم و هميشه مادرم بود که صبوری 
میکرد و ارومم میکرد.
از وقتی یادمه بهم یاد داد تلاش کنم مستقل بار بیام 
ادامه مطلب
-چرا انسولین های حاج خانم رو ننوشتی؟
+توی دفترچه نوشتم دیگه. باید برید از بیرون بگیرید.
-نه خانم من هميشه انسولین هاش رو اینجا میگرفتم. از همین داروخونه.
+نه اون آمپول ها خارجی ان. اصلا اینجا نداره. هیچ وقت نداشته. هميشه همه از بیرون میگیرن.
-نه حاج خانم والا من هميشه از همینجا میگیرم.
+اصلا اینجا نداره! میخواین برین از داروخونه بپرسین. اصلا شاید من اشتباه میکنم ها؟
-من هميشه ی هميشه از همینجا میگرفتم آخه. میگم من آایمر هم دارم.ممکنه یادم رفت
من هیچ‌وقت دوست نداشتم آدم‌ها را اذیت کنم اما خیلی‌ها را اذیت کردم
من هميشه دوست داشتم دوست خوبی بودم اما هیچ‌وقت نبودم
من هميشه دوست داشتم با کلمات جادو خلق کنم اما انگار کلماتم هميشه محو بودند
من هميشه دوست داشتم بوی رشت بدهم، دوست داشتم سبزینگی داشتم اما بوی انزلی دادم؛ نه از شوریدگی انزلی، از غم حل‌شده در این شهر
من هميشه دوست داشتم می‌توانستم دریاچه قو چایکوفسکی را اجرا کنم اما هربار فقط توانستم بشنوم
من هميشه دوست داشتم کولی باشم
بسم رب المهدی.
 آقای غربت نشین مان  سلام.هميشه می گویند دیگران را به چیزی بخوان که خودت عامل به آنی و من هميشه و همه جا از نظم گفته ام، از اینکه هر چیزی باید در جای خودش باشد و بر آن اصرار کرده و میکنم. هميشه گفته ام که نظم کیفیت زندگی را بالا می برد.
ادامه مطلب
- هر کاری دوست داری انجام بده
- آن وقت ممکن است گم شوم
- پس هر کاری دوست داری انجام بده، بی‌پروایی کن اما به موقعش مراقب خودت باش
- زیاده روی من را از خودم غافل می‌کند
-بی‌پروایی زیاده روی است؟
-بازی کلمات است؟
- فقط می‌گویم باید قدرت بس کردن و متوقف کردن خودت را داشته باشی
- سخت است
- هميشه می‌شود ایستاد
- هميشه نمی‌شود کار درست را کرد. نه به موقع!
- مهم این است که هميشه می‌شود. هر چند دیر یا زود!
- از بیراهه برگشتن به مسیر اصلی آزار دهنده است.
- یک ت
هميشه که نباید همه چیز خوب و خوش و گل و بلبل باشه.
هميشه که آدم جیبش پر پول نیست.
هميشه که قرار نیست بری خرید و کیف کنی.
بعضی وقتا میشه میری بیرون یه چیز ارزونو میبینی و میخوای بخریش اما یاد اون یه ذره پولی میافتی که تا آحر ماه باید نگهش داری.
هی با خودت تکرار میکنی پس کی روزای پولداری دوباره میرسه
میدونی میرسهها اما موقعش رو نمیدونی
و همچنان منتظر میمونی
بسم الله الرحمن الرحیم
سال نو را به همه دوستان عزیزم تبریک میگویم
چه کنیم که دوستمان هميشه به ما فکرکند
بهترین راه
گرفتن وجه دستی از یک دوست است اینگونه 
او هميشه به شما فکر میکند
سال نو مبارک
لحظه تحویل سال
دعا برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراموش نکنین
 
از اینکه دارم بغض‌هام رو بالا میارم و هیچکس و هیچجایی به جز اینجا نیست که بیام بنویسم چه مرگمه متنفرم. 
خسته شدم از ایم روند تکراری و همیشگی. خسته شدم از اینکه سرخودمو با کتاب خوندن گرم کردم تا یادم بره هميشه شکست خوردم ، هميشه مغلوب شدم ، هميشه خواستم و نشده . خسته شدم که هميشه خودمو با حرفای چرت و پرت اروم کنم که آینده بهتره . دلم میخواد به این تکرار حال بهم زن پایان بدم . دلم میخواست یه هفت تیر داشتم تا میتونستم باهاش فکرها و حرفهای توی سرمو
مسیر تو رو به کجاست؟حزب توآنجاستخوشا به حال کسانکه روی کامل ایشانبه سمت خداستهميشه به راز و نیازسپاسگزاری آسانهميشه اهل نماز و دعاهميشه به کار درستشَدید، دور از عوالم سستپی حفظ مقام مقدس روحپی حفظ ساحتِ حرمت جانفرار مدام از آمد شیطانبه سمت سمیعِ بصیربه سمت حضرت رحمانمسیر تو رو به کجاست؟حزب تو آنجاست
 هنوز هم وقتی دلم گرفته و پر از بغضم و احساس می‌کنم از آدما کتک خوردم، دلم میخواد بیام کنارت، به محض اینکه می‌شینم سرِ مزارت  سلام می‌کنم بی اختیار می‌زنم زیر گریه و همه چیز رو تعریف می‌کنم و با صبر و حوصله همیشگیت گوش می‌دی و وقتی بلند میشم که برم حداقل نصف غم هام سبک شده. من فکر میکردم نهایتِ عمرِ این کارا و مسخره بازیا ، اینکه آدما با شهدا مانوس میشن و اینا برای دبیرستانه یا اوایل دانشگاه! یا دیگه ته ته ش هر چی باشه برا قبل ازدواجه! ولی
هميشه اینطور نیست که آدمهایی که دوستت دارند برای هميشه دوستت داشته باشند، شاید هم برای هميشه دوستت داشته باشند اما برای هميشه با تو نمی مانند و تو، یک روز از خواب بیدار میشوی و میبینی اویی که دوستت داشته بی هوا و یکهو رفته و خروار خروار خاطره جاگذاشته توی قلبت و خروار خروار حسرت روی دوشت و تو می مانی و یک عمر این پرسش بی پاسخ که چرا بلد نیستی کسانی را که دوستت دارند دوستشان داشته باشی.
واسه مامان طاقچه رو نصب کردم تا از گردونه جایزه بگیرم. به خودشم نگفنم. الان واسش یه اسمس تخفیف اومد که مال کتابه اژ طاقچه، برام فرستاد و گفت مال کتابه برات فرستادم :******
حالا که اینو نوشتم از بابا هم بگم که این روزا اغلب روز رو همه پیش همیم به همون روالی که قبلا نوشتم. بابا مهربون و خوش اخلاقه مثل هميشه و البته ببشتر از هميشه. فکر کنم کار ادمو خسته میکنه، من رو هم. اما الان همه بیکار و خوش اخلاق تر از هميشه ایم. خداروشکر. خدایا لطفا همه چی رو درست ک
هميشه باید کسی باشد تا یک آهنگ را فقط به یاد تو گوش کند ؛ و چراغ قرمزها و ترافیک های شلوغترین خیابان شهر را به خاطر تو که سرت را به پشتی صندلی تکیه داده ای و یا از پسر بچه های هشت ساله آدامس های رنگی می خری و می خندی دوست داشته باشد .
هميشه باید کسی باشد کسی که بداند هنوز هم مثل بچگی با کشیدن انگشت هایت روی آینه ی بخار گرفته ی حمام و دیدن تصویر خودت ذوق می کنی. کسی که اسم آخرین کتابی که خواندنش را تمام کرده ای را بلد باشد و توی جیب هایش برای دست های
از دست خودم عصبانیم و دقیقا نمیدونم کی قرار بزرگ شم:/خسته شدم از بس سوتی دادم تو این زندگی:/خسته شدم از بس خسته شدم:/چرا هميشه من اون آدمیم ک باید دوست داشتن هام. و دوست داشتنی هامو رها کنم؟چرا هميشه من باید رعایت همه رو بکنم چرا هميشه آدمای پولدارتر از من باید بهم فخر بفروشن چرا این زندگی دست از سرمون برنمیداره:/
وقتی که هميشه هميشه پیشم بودی و حتی نمیتونم از کلمه ها استفاده کنم برای بیان حسی که این چند وقته و الآن دارم، بخش بزرگی از قلبم متعلق به تو شده و من الآن هیچی رو جز این نمیخوام که تو اینجا باشی تا باهم ران ببینیم و بخندیم و نمیدونم. زندگی بدون تو خیلی خالیه. میدونی چی میخوام بگم؟ وقتی تو هميشه بودی، حالا که یکم به هزار دلیل نیستی و احتیاج داری نباشی، خیلی کمبود دارم من. دلم تنگ شده که باهم حرف بزنیم. درباره هر چیزی. فقط حرف بزنیم. فقط باشی. بارها
این زیبا بنظر میاد که قضاوت نکنیم، همه رو درک کنیم، هیچ وقت تصمیم نگیریم، هميشه فک کنیم که راه درست معلوم نیست، هميشه فکر کنیم همه حق دارن، هميشه کنار بایستیم، هیچ وقت نتیجه نگیریم،و بمیریم.اما بشخصه ترجیح میدم بعد مرگم به زندگی یه احمق که در حد توانش عمل کرد نگاه کنم تا یه دانا که دامنش رو آلوده عمل نکرد و کنار ایستاد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است . برکت زندگی ام گندمزار طلایی ام به نام عشق ، روشن باش رحمت زندگی ام آسمان آبی ام به نام عشق ، ببار و جاری باش به نام چشم هایت هميشه سبز خواهم بود به نام دست هایت هميشه گرم خواهم بود و به نام تو جان ِ من هميشه عاشق خواهم ماند ❤ #شهربانو_جهان_تیغ
| من هميشه حرفهایم اشک‌هایی بودکه بهانه ی بغض تو بودنمی توانستم سخنی بگویمپشت این روزهای تنهاییتو مرا یاد زن بودنم انداختیو من را با عشق خود به آسمانی بردیکه ابرها احاطه‌اش کرده بودند برای باریدننه من باریدم نه توزیرا که ما حرفهایمان را هميشه باریده بودیمبه من مرد بودنت را اثبات کنمن که زن بودنم را هرشب به تو هدیه داده بودمبه من سقفی نشان بدهمن که هميشه خودم را سایبان تو کرده بودم |
 
غاده السمان
 
15 روزه که نیستی
15 روز
هر روز و هر ساعت، دقایقم را به انتظار تو نشستم
می دانم باور نمی کنی و تصورت اینه که دارم حرفهای قشنگ و عاشقانه می زنم
 
گفته بودم بهت که یه ارتباط یه طرفه از تو به من هميشه وجود داره
هميشه
می تونستی هر از گاهی پیامی بفرستی "حتی یک طرفه" و مثلا از من بخواهی که جواب ندهم
این جوری حال من هم خوب می شد
مثل حال تو که البته هميشه خوبه خدا را شکر
 
اون ارتباط
هميشه برقراره
البته تا روزی که من زنده باشم
یادم کن، نه توی دلت
جوری یادم کن
مطلب جالبی را سالها پیش خواندم که عنوانش این بود: کارمند خوب
 
برخی قسمتهای این مطلب را که به یاد دارم اینجا براتون می نویسم. جالبه
 
1- کارمند خوب هميشه به فکر سلامتی اش است. در این خصوص خوردن چای سبز را فراموش نمی کند.
2- کارمند خوب هميشه به فکر این است که برای خودش یک کسب و کار جدید راه بیندازد ولی هميشه منتظر مهیا شدن پیش نیازهای مربوطه است
3- کارمند خوب نسبت به همه چیز شاکی است
 
اگر شما موارد دیگری از این مطلب را خوانده اید را دیده اید لطفا بنو
در طول زندگیم تا به حال جمله ای زیباتر از اینکه: "نترس من هميشه کنارتم" نشنیدم.
این جمله انرژی زیادی برای گفته شدن نمیگیره ولی انرژی من و به طرز عجیبی به حداکثر خودش میرسونه.
نترسِ ابتداش همون کلمه نترس عادیه ولی شنیدنش از بعضی ادما فرق میکنه.نترس این آدما یعنی یادته من همونیم که هیچوقت هیچوقت تنهات نمیذاره؟
یادته هرمشکلی و باهم حلش کردیم؟یادته دنیاهم تنهات میذاشت من بودم؟پس دیگه نترس،و اون لحظه تو حتی از سیاه ترین روزها و شب ترین شب ها نمیت
Ali Zand Vakili
Gole Sorkh
#AliZandVakili
پس از من یاد یک انسان 
هميشه با تو خواهد بود
غم یک روح سرگردان 
هميشه با تو خواهد بود
اتاق پاک قلبت مال من 
شاید نبود اما پس از من 
یاد یک مهمان هميشه 
با تو خواهد بود
گل سرخ عزیز من 
به هر گلخانه ای باشی 
بدان رویای یک گلدان 
هميشه با تو خواهد بود
تو دستم را نوازش کرده بودی 
بعد از این حتما 
تب یک عشق بی پایان 
هميشه با تو خواهد بود
گل سرخ عزیر من 
به هر گلخانه ای باشی 
بدان رویای یک گلدان 
هميشه با تو خواهد بود
تو دستم را
من هميشه اونی بودم که آخرین سوالو می پرسید، که آخرین تماسو می گرفت و آخرین پیامو می داد. من هميشه حواسم بود که تو آخری نباشی، انتظار تحقیرامیزی که من هميشه می کشیدم رو هیچ وقت نکشی. نتیجه اش حالا اینه که امشب نمی تونم بخوابم. امشب من ساده دل فکر می کنم شاید رفتی مسواک بزنی که یه ساعته پیدات نیست. شاید خوابت برده چون هیچ وقت عین خیالت نیست من منتطرم من خوابم نمی بره. 
آدم ها هميشه دلشان را به بعد ها خوش می کنند؛ آدم ها فکر می کنند برای کمک کردن به دیگران، هميشه وقت خواهند داشت. آدم ها فکر می کنند برای گفتن حرف دلشان به دیگران هميشه وقت خواهند داشت.
 
 
از کتاب مردی به نام اُوِه نوشته فردریک بَکمن
 
پ ن: اما گاهی خیلی دیر می فهمند، اشتباه فکر می کرده اند.
رفیقی که این روزا واسه همدیگه هم دردیم هم درمون .
بلاخره یه جا باید دلی میشکست .
و مثل هميشه اون دل ، دل من بود .
خوب .  کی میدونه قصه ی ما چجوری به سر رسید .
خدا . قسمت من هميشه تنهایی بوده . شکر .
پیام ناب شهیدان نسیم ایثاراست/کلام ایزدمنان برای دلداراست/هميشه راه ولایت رفیق میخواهد/برای عزت شیعه شمیم آثاراست/نگارسرخ شهادت برای اهل ولاست/سرودوصل الهی به وقت دیدار است/به قلب دشمن ایمان زند هميشه تیر/نشان پاک شهیدان به قلب ابراراست/طرازبنده مومن بصیرت وایمان/زکربلای حسینی هميشه غمخواراست/شهیدراه خمینی چورفته باایثار/برای خامنه ای او صدیق وهمیاراست/کنون بنام شهادت رسیده هرعزت/زدشمنان ولایت هميشه بیزاراست/شهید آیت ایزد برای روز ظه
 قبل از هر توضیحی قصدمو بگم نسبت به انتشار پست هميشه به رویاهات فکر کن .
شاید همه ما یک رویایی برای خود ساخته ایم . من در این پست قصد دارم. روشی را امتحان کنیم که رویا های زندگیمونو بدست بیاریم .
برای ادامه مقاله  هميشه به رویاهات فکر کن آموزش موفقعیت به ادامه مطلب بروید .
 
 
فعلا در حال بروز رسانی وب لاگ پوربار هستیم .
 
به زودی منتشر میشود 
 
همسرم هیچ وقت فراموش نکن که: لبخند من به تو یعنی «عاشقانه دوستت می‌دارم». آغوش من هميشه برای تو باز است. هميشه برای گوش دادن به حرف‌هایت آمادگی دارم. هميشه پشتیبانت هستم. می‌خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم. من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی. در دنیا تو از هرکسی برایم مهم‌تر هستی. هميشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم. همین الان در فکر تو هستم. تو هميشه برای من شادی می‌آوری، بخصوص وقتی که لبخند بر لب داری. من همی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها