نتایج جستجو برای عبارت :

معنی شعر آن نخل ناخلف که تبر شد زما نبود مارا زمانه گر شکند ساز میشویم چیست ؟

بعضی بیت ها هستند که با اونا میشه زندگی رو ادامه داد:
آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود
ما را زمانه گر شکند، ساز می شویم
+ حرفی نیست جز تابستانی که گذشت و بهاری که کم کم خواهد آمد و چه کسی پاییزِ میانه اش را به یاد خواهد آورد؟ شاید تو اما من! بگذار دوباره بگویم: حرفی نیست جز ندیدنَت در مقابل زندگی!
تکست  آهنگ جانا گروه ایهام سوختم چه آتشی نگاه تو داردآخر دلم دل تو را به دست آردبی تو کویر خشک و خالی ام مرا ببین چه حالی امباران تو اگر نباردجانا دلم ربوده ای فریبانهبه انتظار تو غریبانهنشسته ام ببینم آن دو چشم مست و دلبرانهجانا به غم نشانده ای دل مارابیا و دریاب منه تنها راکه خسته ام از این زمانهتکست آهنگ جانا گروه ایهامفریاد مرا تو برده ای دگر از یادشکسته ام من هرچه بادابادرها چو برگ خسته در بادجانم تویی چو زلف تو پریشانمخزان منم که غرق ب
یکی از کارهایی که می‌کنم اینه که تو آشپزی سعی می‌کنم رکورد زمانی بزنم. مثلا فعلا رکوردم تو پخت سه بسته ماکارونی ۷۰۰ گرمی زر، ۲۵ دقیقه بوده. یعنی از وقتی گذاشتم آب جوش بیاد و خورش (سویا) رو حاضر کردم تا وقتی آبکش کردم و سیب‌زمینی ته‌دیگ گذاشتم و گذاشتم دم بکشه شده ۲۵ دقیقه. ولی اغلب بیشتر طول می‌کشه، ۴۵ دقیقه، ۵۰ دقیقه یا حتی یک ساعت، بسته به اینکه آشپزخونه چقدر مرتب باشه و چقدر ظروف مورداحتیاجم شسته یا نشسته باشه و اینکه مواد خورش آماده‌سا
درمسیرعاشقی مابا ولایت ميشويم/دوستدار کربلا وآن شهادت ميشويم/بندگی حضرت حق باولایت محوری است/درره اسلام وقرآن بابصیرت ميشويم/فتنه های این زمانه رفتنش عمارهاست/باکلام رهبری ما هم هدایت ميشويم/دشمن ماتاهمیشه غرب و استکبارشد/بادفاع ازولایت درسعادت ميشويم/انقلاب ماجهانی گشته باایثارها/پیرو راه خمینی وامامت ميشويم/شیعه میگردد مهیا ازبرای منتظر/جاودان باحضرت او درنهایت ميشويم/
رفته رفته بین رفتگان رفتیمسنگر دین در جلویمان نبودما کلمه ای بین شاید باید بودیمنگفتیم؟ در چنگال عقابیم و شیهه کشان به ظاهر متفاوتمان خندیدند چه بود ما را که فرم حیوانی تکراری شما را نگزیدیم چه بسا راه ما بودیم بیراه راه شما را شمار شما رام است نهایت کفایت یک پله بالاتر از پدربخوانید مارا پس از دوران ستایش را بگویید که ندانید مدیون خود را در جمع جمعه شما بودیم منها منتها ندانستید که برعکس است جای مهره هامینوسم که بخوانید کی بود چه کرد کجا ر
هنگام نصف کردن میوه با چاقو ، دسته ی چاقو می شکند(n بار رخ داده است :) در هنگام مسواک‌ زدن ، مسواک نیز می شکند . برس دستشویی در چاه گیر می کند ، تلاش برای در آوردنش صورت می گیرد ، برس و چاه بند با هم در می آیند (چاه بند نیز می شکند ) . با برخورد ملایم پا به سیم شارژر ، گوشی خواهر از روی میز بر زمین پرتاب می شود و.
+ حس می‌کنم نیروی عجیبی درونمه :))  اگه معلم خوبی نشدم ، قول میدم یک ابر قهرمان بشم ^_^ 
معبود من
روزگاری ک در خیالم رنگ ها تمیزو دست نخورده بودند برایت شبانه روز از رنگین کمان مینوشتم,از زلال قلب های روان در دستم
از نگاه سبز تو
از دوست داشتن های بی چون وچرا
قرار نبود سنگ روی سنگ بندنباشد!
قرار نبود روزگار مارا حواله ی هندوانه ی سر بسته کند.
 
پشت پنجره ایستادم و از لابه‌لای نم‌نم باران به نارنج کوچک حیاط، لیموی دوباره جان گرفته و آلئووراهای درون سبد چشم دوختم، خوب که نگاه‌شان کردم سر چرخاندم تا شاه‌توت‌های سرخ شده‌ی گوشه‌ی دیگر حیاط و گوجه‌های سبز مادر را هم ببینم، دلم می‌خواست سرسبزی بهارِ بارانی‌ام را در قرنیه‌هایم حبس کنم.
 هنوز مبهوت زیبایی شاه‌توت‌ها بودم که صدایم زدی "پشت پنجره وایستادی که چه بشه؟ بیو ای تماته‌هایه ببریم کنار درخت که اگه بارون و طیفون زد همشه خر
دیروز و امروز فکرم درگیر اتفاقی بودزمانه گاهی ما رو مجبور میکنهبه کاری که دلمون نمیخوادما فکر می کردیم از اوناش نیستیم که .مذمت می کردیم اونایی رو که فکر می کردیم از اوناشن که!زمانه به ما گفت : شما هم از اوناشین که.خداکنه زمونه ما رو بهیچ کاری مجبور نکنهخدانکنه
قرار دلهای بیقرار ما باش.
فراوانی را در زندگی ما جاری کن
حضورمان را پرمعنا کن.
وجودمان را لبریز آرامش کن
ثروتمان را فزونی بخش.
قلبهایمان را سرشار از عشق کن
کلاممان را لبریز محبت کن.
انسانیت مارا کامل کن.
ایمان مارا زیاد گردان.
ما را بندگان شاکر قرار ده نه شاکی.
سد مشکلات را شکسته.
محبت ها رافزونی.
و دلهای مارا پاک کن از آلودگی ها
ای پروردگار مهربانم.
آمین یا رب العالمین
@gungack
مشاهده مطلب در کانال
امام صادق ع در باره قول خدای و عزوجل ستایش خدایی را که مارا باین نعمت راهنمایی نمیکرد ما را نمیافتیم 43 سوره 7 فرمود چون روز فیامت شود پیغمبر ص وامیرالمومنین وامامان ز فرزندان اورا بخوانند انها برای رسیدگی بحساب وشفاعت مردم منصوب شوند ون شیعیانشان انهارا ببینند گویند وستایش خدایی را که مارا باین نعمت رهبری کرد واگر خدا ما را رهبری نمیکرد هدایت نمی شدیم یعنی خدا مارا باین بولایت میرالمومنین وامامان از عرزندانش ع رهبری فرمود 
 
پاسخ شعرا به حضرت حافظ.
حضرت حافظ در آغاز یکی از غزلیات خود چنین گفتند:(اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا-به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را)
در جواب حضرت حافظ حکیم امیر نظام گروسی چنین گفتند:
اگر آن کرد گروسی به دست آرد دل مارا-بدو بخشم سر و دست و تن و پارا
جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی-نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
استاد شهریار در جواب به حضرت حافظ و حکیم امیر نظام چنین گفتند:
اگر آن مهرخ تهران به دست آرد دل مارا-به لبخند
مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را
نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه می‌جویی میان بگشاد می، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
معاذا الله» که برگردم چه گردانی به جان ما را
تو زوری می‌کنی بر ما و ما خواهیم جورت را
کشیدن چون کمان تا هست پی بر استخوان ما را
رقیبان در حق ما بد همی گویند و کی هرگز
توانند از نکو رویان جدا کردن بدان ما را
چو اجزای وجود ما مرکب شد ز سودایت
چه غ
٨»رَبَّنا لا تُزِغْ‌ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ‌ لَنا مِنْ‌ لَدُنْکَ‌ رَحْمَةً‌ إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ الْوَهّابُ‌ (راسخان در علم مى‌گویند:)پروردگارا! پس ازآنکه ما را هدایت کردى، دلهاى مارا به باطل مایل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش.به راستى که تو خود بسیار بخشنده‌اى. پیام‌ها: ١-به علم و دانش خود مغرور نشویم و از خداوند
ادامه مطلب
زمانی می رسد که دلت را به غرورت ترجیح می دهی.و چقدر تلخ است که دلت را به غرورت ترجیح بدهی و باز هم ببازی!خودت هم خوب می دانی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداری.چون روح ات زودتر از این ها از دست رفته است.قلبت میدان رینگ است و باید با احساست بجنگی.دستکش های چرمت را دستت می کنی و جلوی کیسه بوکس می ایستی.آپرکات. آپرکات. کراس. هوک.تند تند ضربه می زنی به قلبت. به احساست‌‌‌. به غرورت.می شکند، می شکند، می شکند.همه اش می پاشد از هم.گردن کج می کنی
زمانی می رسد که دلت را به غرورت ترجیح می دهی.و چقدر تلخ است که دلت را به غرورت ترجیح بدهی و باز هم ببازی!خودت هم خوب می دانی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداری.چون روح ات زودتر از این ها از دست رفته است.قلبت میدان رینگ است و باید با احساست بجنگی.دستکش های چرمت را دستت می کنی و جلوی کیسه بوکس می ایستی.آپرکات. آپرکات. کراس. هوک.تند تند ضربه می زنی به قلبت. به احساست‌‌‌. به غرورت.می شکند، می شکند، می شکند.همه اش می پاشد از هم.گردن کج می کنی
ترجمه فارسی متن ترانه Le Tunnel d’Or
نگاه کن به قندیلک‌ های رویا ها
که دیر زمانی ست
این جا در زیر چشمانم شکل می‌ گیرد
به همه‌ ی این امیدها
که به سوی دیگر آسمان ها، به سوی دیگر دروازه‌ ها
در حال تبخیرند
و رویا های من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من
از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس می‌ کند
هنگامی که لبهایت بر لبهایم قرار می‌ گی
عظمت پروردگار , انسان را به رکوع و کرنش وا می دارد , و خدایی او , بنده را به تواضع وا می دارد . 
رکوع خم شدن در برابر عظمت او اظهار  بندگی و اطاعت است 
گردن را می کشیم , یعنی اماده ایم که سر در راهت بدهیم . 
خم می شویم یعنی کبریای تو مارا به تعظیم وا می دارد و در برابر بزرگی و بی همتایی تو الف قامتمان دال می شود و سرو قامتمان می شکند
 
 
 
۴۰۹ – غم زمانه غم زمانه که هیچمس کران نمی بینم   دواش جز می چون ارغوان نمی بینم به رتک خدمت پیر مغان نخواهم گفت   چرا که مصلحت خود رد آن نمی بینم درین خمار کسم جرعه ای نمی بخشد     ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم نشان اهل خدا … غم زمانه – غم زمانه که هیــچش کران نمی بینم – غزل ۳۴۴ – ۴۰۹
منبع : فالگیر
امام صادق ع میفرماید ماییم که خدا اطاعت مارا واجب ساخته  مردم راهی جز معرفت ماندارند و بر نشناختن ما معذور نباشندهر که مارا شناسد هر که مارا شناسد مومن است و هرکه انکار  کند کافر است و کسی که نشناسد و انکار هم نکند گمراهست تا زمانیکه بسوی  بسوی هدایتی که خدا بر او واجب ساخته و ان اطاعت حتمی ماست بر گردد  واگر بهمان حال گمراهی بمبرد خدا هرچه خواهد با او کند  شرح  مقصود از کسانبکه ایمه را شناخته  و انکار هم نکردهاند انهایند که عقل وفهم درک مقا
پسرم محمد! تو در این زمانه و این سرزمین-این زمانه تاریک و این زمانه شلوغ- اگر بخواهی کف حادثه ها نشوی و حادثه ساز باشی، باید بینات، کتاب و میزان» را داشته باشیو با این سه وسیله، در تمامی جریان های فکری و ی و اجتماعی، در برابر فریب ها و شیطان ها، قائم و بر پا باشی، آن هم قائم به قسط و بر روی ساقه ها و ریشه های محکم.نامه های بلوغ، ص 18
وقتی میگویند ثابت قدم باشیم  نه اینکه لجوج و حق به جانب از کرده و ناکرده ی خود دفاع کنیم و همان راه همیشگی را ادامه دهیم  خیر ثابت قدم بودن به این سادگی ها هم نیست!    باید به مفهومی برسیم، مفهومی که مارا هنرمندانه به انصاف نزدیکتر کند.  و ثابت قدم بودن در اینراه مارا به مفهوم و تعریف بهتری سوق خواهد داد  چون دیگر برایمان مهم نگاه و نظر شخصیمان نیست  بلکه نکردن از حدود حق و حقیقت است! 
در دنیای بزرگتر ها دیگر خبری از هفت سنگ نبود
دیگر صدای سوک سوک قایم شدن زیر تخت نبود
دیگر خبری از دفتر نقاشی و مداد رنگی نبود
دیگر شوق تعطیلی در یک روز برفی نبود
دیگر داغ شدن پاها از بازی فوتبال نبود
دیگر شوق گرفتن عیدی بعد هر سال نبود
دیگر خبری از کتاب های تن تن و قهرمان بازی نبود
دیگر خبری از کل کل بچه ها سر قرمز و آبی نبود
دیگر خبری از سر زدن  و زنگ زدن و گل خشکیده داخل نامه نبود
دیگر پشت سرم رفیق و هم بازی که نه حتی سایه ام نبود
دیگر زندگی ام ب
مسافت.فاصله ی میان من و توست، فاصله ایی که زمان و مکان را در هم می شکند.فاصله ایی نزدیک، به نزدیکی شانه هایمان و دور به اندازه دلتنگی هایمان.مصداق آن لحظه ایی ست که در کنار تو هستم، همان قدر نزدیک.اما هنوز هم دلتنگ ات هستم، و آغوشت مکان و زمان را بی معنا می کند و تنها چیزیست که فاصله های میان مارا از بین می برد.یادش بخیر، نخستین باری که در آغوشت،نزدیکی را لمس کردم، حسی شیرین بود.چند دقیقه مرا در ساحل شانه هایت به آرامش دعوت نمودی و صدایت ه
مسافت.فاصله ی میان من و توست، فاصله ایی که زمان و مکان را در هم می شکند.فاصله ایی نزدیک، به نزدیکی شانه هایمان و دور به اندازه دلتنگی هایمان.مصداق آن لحظه ایی ست که در کنار تو هستم، همان قدر نزدیک.اما هنوز هم دلتنگ ات هستم، و آغوشت مکان و زمان را بی معنا می کند و تنها چیزیست که فاصله های میان مارا از بین می برد.یادش بخیر، نخستین باری که در آغوشت،نزدیکی را لمس کردم، حسی شیرین بود.چند دقیقه مرا در ساحل شانه هایت به آرامش دعوت نمودی و صدایت ه
 
می گوید: چرا همجنسگرایی را که میل طبیعی و تایید شده پزشکان و جامعه علمی است را شما دین داران به رسمیت نمی شناسید ؟
می گویم: چرا شما حرف مارا که دین گفته است همجنسگرایی سبب فساد و انحطاط جامعه است را به رسمیت نمی شناسید؟
می گوید: آخر چنین نیست و در همجنسگرایی هیچ فسادی نیست و شما حق طبیعی و آزادی مارا از ما می گیرید و مارا سرکوب می کنید.
می گویم: در اینکه همجنسگرایی خلاف اخلاق و صلاح جامعه است را که در آن شکی نیست و توان دارم که به روش مورد قبول خ
همان لحظاتی که آدم فکر میکند یکی از بنده های خوب خداست، ندانسته دارد سقوط می کند. نمی دانم چه حکایتی ست. نمی دانم چرا‌. فقط می دانم هر بار که ظنم به خودم خوب شد، بعد از یک بازه ی زمانی تبدیل به آدم افتضاحی شدم. مثل حالا. 
 
 
 
 
منی که لفظ شراب از کتاب می شستم
زمانه کاتب دکان می فروشم کرد .
هرکه را دیدیم یاری داشتهسر بروی دوش جانی داشته  این زمانه که در آن معلومیمروزگاری دل یاری داشته
چرخ گردون را که میبینیم زمانگردشش طومار بلندی داشته
بارالاها قسمت ما شد شکستنورنه دل ما هم این زمانه یاری داشته 
 
مهدی داوودی
میل بادامک یا میل سوپاپ قطعه‌ای در موتور خودرو و دیگر موتورهای پیستونی چهار زمانه است که سوپاپ ها را باز و بسته می‌کند.
این قطعه از یک استوانه فی به عنوان محور اصلی تشکیل شده که روی آن محورهایی به شکل بیضی یا دایره غیر هم‌محور قرار دارد.میل سوپاپ توسط دنده ای که بوسیله زنجیر یا تسمه تایمینگ به میل لنگ متصل میشود میچرخد .
در موتور های چهار زمانه به ازای هر دو دور میل لنگ میل سوپاپ یک دور میچرخد .در سالهای قبل از دهه نود معمولاً در بیشتر موتو
زمانه ی تفریق. پیش از وصل، فصل. خَلق را به خویش نهادن و بی خَلق برخاستن و خُلق را آتش زدن، بی خُلق برخاستن. غم را وانهادن و شادی را، و هر طلب پست را، و هر آرزو و امید. همه بندها بگسستن، از سست ترین تا سخت ترین. هیچ ندا را پاسخ نگفتن، به هیچ آیین و ادب سر نجنباندن، و سر به هیچ سر فرو نیاوردن، نه خدا و نه انسان. از همه چیز سر کشیدن. بی باور به قدمگاه حقیقت رفتن و سر گوش تا گوش به تیغ استاد عشق سپردن. 
طرد شدن، خاک شدن، خاکِ حقیقی، نه خاکِ خاک. خاکِ آسمان
خدایا چقدر بزرگ و بخشنده ای که به موجود کوچکی مانند انسان اجازه دادی تورا بخواند درحالی که تو در بزرگی خود عظیم ترین و انسان در خلقت تو و درمقابل مقام عظمت تو از ناچیزترین هاست و این درحالی است که بعضیها تصور میکنند اگر تو را بخوانند برسر تو منت گذاشته اند.  خدایا به تو پناه میبرم از اینکه هنگامی گنج توجه و یاد تو در نزد من است به متاع ناچیز و پست دیگری که غیر توست توجه نمایم.خدایا مارا جز دربرابر عظمت خودت محتاج نخواه و کار مارا به بندگانت می
ما مدام از این مینالیم که زمانه بد شده و آدم‌ها بد . ولی هیچکاری برای باقی‌مانده‌ی آدم‌های خوب دنیا نمی‌کنیم ، حمایتشون نمی‌کنیم ، دائما از خوبی و صداقتشون سوءاستفاده میکنیم ، دائما بهشون شلیک می‌کنیم . بعد دوباره میایم و مینالیم که زمانه‌ی بدیه و آدم‌ها بدتر .
علت شکست نور در منشور چيست؟
شکست نور در منشور اثبات می‌کند که هر چه طول موج کمتر باشد، نور بیشتر می‌شکند. یعنی نور بنفش، بیشتر از نور قرمز می‌شکند. دلیل این موضوع این است که ضریب
شکست مواد شفاف مختلف مانند شیشه، دقیقا مقدار معینی نیست و تا حدی به طول موج امواج نور بستگی دارد.
 
شکست نور در منشور نور‌ سفید یا همان نور مرئی، از چند رنگ تشکیل شده است که جدایی این رنگ‌ها، به وسیله منشور ممکن می‌شود. قرمز، آبی، نارنجی، زرد، سبز و بنفش رنگ‌های ت
بزرگ‌ترین بدی در حق هرکسی، کشتن رویاها و امیدهایش است. من به شما قصری می‌بخشم، اما کاری می‌کنم که حتی نتوانی برای فردایت هم رویای کوچکی داشته باشه. مجبور باشی در همین لحظه و اکنون زندگی کنی و هیچ نیم‌نگاهی به آینده نداشته باشی. در همین حالایی زندگی کنی که سرشار از ترس‌ها، تردیدها و دل‌نبستن‌هاست. زمانه‌ای که در آن نشود دل بست، زمانه‌ی مردن است.
شور حماسی مدافعان حرم و حاج قاسم سلیمانی
فاطمیه اول 98
17 دی ماه 98
هیئت جان نثاران امام زمان (عج) مشهد
وحید شکری
خاک ما خاک غیرت و ماییم

دانلود فایل صوتی و مشاهده متن در ادامه مطلب
(کربلا نصیبتون + شهادت)

متن مداحی:
خاک ما خاک غیرت و ماییم
از تبار کیان ایرانی
راه ما راه توست ای سردار
کلنا قاسم سلیمانی
 
ما را فدای شاه کرم آفریده اند
شمشیر ذوالفقار دو دم آفریده اند
ما از تبار مالک و مختار و میثمیم
مارا مدافعان حرم آفریده اند
 
همه جان به کف/همه سینه
مشاورهٔ تربیتیپاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به یک پدر فعال فرهنگیپرسش:بنده هستم و زندگی‌ام را وقف دین خدا کرده‌ام و همچنین مردم مرا به‌عنوان الگو می‌بینند. خیلی نگرانم که فرزندم خدای ناخواسته ناخلف بشود.از طرفی سرم هم واقعاً شلوغ است و نمی‌توانم زیاد برایش وقت بگذارم. چه کنم؟ لطفاً چند وظیفهٔ مشخص و اصلی و کلیدی را در قبال فرزندم بفرمایید که با انجام آنها خیالم راحت باشد، که وظیفه‌ام را انجام داده‌ام.پاسخ استاد:سؤال شما چند بخش د
دلهره مگر از کجا آمده؟ دلِ آدمی‌زاد که خالی شود، انگار که پشت و پناهش شکسته باشد، می‌شکند. بعد غرق همین خالی می‌شود. خالی همان چیزی‌ است که قبلا دل به آن قرص بوده و حالا نیست، نیست چون بی‌خبر رفته. بی‌خبر خالی شده و بی‌خبری هول‌آور است. هولِ فرداها پیشکش، هول همین آن و الآنی که خالی شده دارد فرو می‌ریزد هر چه بود و نبود. سیل و زله مگر از کجا آمده؟
من فکر می کنم خداوند به خاطر دادن مهرمادر، ولو اینکه مادر فقط به دنیا بیاره بچه رو و (دور از جان مادران، مثل اتفاقی که داشت برای من می افتاد) از دنیا بره، بر گردن بنده اش حقی از عشق داره، که هیییچی جز عاشقش شدن حق رو ادا نمی کنه.
مادر نماینده ی خداست برای اینکه زمینی باشه برای روئیدن بذر بنده ی خدا، چشمه ای باشه برای سیراب شدن روح و جسم و اشتداد عظم و انبات لحم جسمانی و بنده ی خدا، و معیاریست که وقتی خدا می خواهد بگوید چنتا دوستتون دارم،

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها