نتایج جستجو برای عبارت :

جایی که نمک خوردی نمکدان مشکن

داستان در مورد شاهنامه اخرش خوشه موضوع انشا شاهنامه اخرش خوشه مثل نویسی جايي که نمک خوردي نمکدان مشکن مثل نویسی با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی مثل نویسی تهی پای رفتن به از کفش تنگ مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه مثل نویسی فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه ریزه شاهنامه آخرش خوشه
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
یک بند بنویسید و واژه های اگر ولی اما و زیرا چون در آن به کار ببرید
یک بند بنویسید و واژه های اگر ولی اما و زیرا چون در آن به کار ببرید
امروز برف می امد من سرما خوده بود می خواستم به حیاط برم اما مامانم جلوی من را گرفت اگر چه سرم در میکرد و مریض بود در پنجره زیرا چشمم به برتدر کوچک خورد که دارد ادم برفی درست میکند چون اون پسر فضول بود ولی من زرنگ نیستم که از دست مادرم فرار کنم و صبر کردم تا حالم خوب بشود
شش واژه ی مخالف یا متضادّ ِ هم بنویسید و آن ها
۴۴۳- دلم را مشکن چون گل هردم به بویت جامه در تن     کنم چاک از گریبان تا به دامن تنت را دید گل گویی حه در باغ           چو مستان جامه را بدید برتن من از دست غمت مشکل برم جان         ولی دل را تو … دلم را مشکن – چو گل هر دم به بویت جامه در تن – غزل ۳۸۹ – ۴۴۳
منبع : فالگیر
بازی نمکدون رو یادتونه؟ وقتی که بچه بودیم با هم یه نمکدون کاغذی می‌ساختیم و روش شغل آینده رو می‌نوشتیم و فال می‌گرفتیم! امروز با هم همین نمکدون / فالگیر رو درست می‌کنیم. اما به جای شغل آینده، من کارهایی نوشتم که وقتی که حوصله‌ام سر رفت، با استفاده از این فالگیر، تصادفی یه کاری رو انتخاب کنم و برم انجام بدم!
اما شاید براتون سوال پیش بیاد که چرا بهش میگن نمکدون؟ چون اگر شکل رو وارونه کنید چهارتا پاکت کوچولو بهمون میده که میشه توشون نمک و ادوی
قرآن در چند جا می فرماید : 
کُلوا» یعنی بخورید، اما هر جا فرموده 
کلوا» به دنبالش یک مسئولیتی 
به عهده ما گذاشته است :
 
جايي می فرماید : کلوا.
در ادامه می فرماید : واشکروا»
خوردي شکر کن»
 
جايي می فرماید : کلوا.
در ادامه می فرماید :اطعموا»
خودت خوردي به دیگران هم بده»
 
جايي می فرماید : کلوا.
در ادامه میفرماید :انفقوا»
بخور و انفاق کن»
 
جايي می فرماید : کلوا. 
درادامه می فرماید : واعملوا صالحا»
خوردي نیرو گرفتی، کار نیکی انجا
"تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد"
باید از اول این درد میدانستم
هر شروعی که به تو ختم شود یک شبه پایان دارد
که سکوتی شده هر نغمه ی نیلوفری ات
که برایم همه شب گریه ی پنهان دارد
من تو را بهر جداییت ملامت نکنم
دردم این است که رفتی و تنم جان دارد
حال ، زخمی که زدی با همه پیمان دارد
من هوایم همه ی سال ابریست
و خیابانم همیشه نم باران دارد
کسی از پیچ و خم جاده پاییز تو آگاه نشد
که قدم در قدم هر ثانیه ، تاوان دارد
هر نگاهم
(( تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد ))
باید از اول این درد میدانستم
هر شروعی که به تو ختم شود یک شبه پایان دارد
که سکوتی شده هر نغمه ی نیلوفری ات
که برایم همه شب گریه ی پنهان دارد
من تو را بهر جداییت ملامت نکنم
دردم این است که رفتی و تنم جان دارد
حال ، زخمی که زدی با همه پیمان دارد
من هوایم همه ی سال ابریست
و خیابانم همیشه نم باران دارد
کسی از پیچ و خم جاده پاییز تو آگاه نشد
که قدم در قدم هر ثانیه ، تاوان دارد
هر نگاه
رفته بود تا دم در و برگشته بود. انگار که می‌دانست یا حس کرده بود که اگر برود خرید، نمی‌تواند دست‌پر برگردد. نشست پشت در. نگاه به ساعت روی دیوار هال کرد. تا افطار چیزی نمانده بود. بلند شد تا در را باز کند. صدای زنگ بلند شد. کسی پشت در بود. در را باز کرد. همسایه چند خانه آن‌طرفشان بود. یک‌کاسه آش نذری داد دستش. در را بست. باز نشست روی زمین. نگاه به ساعت کرد. بلند شد. سفره را پهن کرد. کاسه‌ی آش را گذاشت وسط سفره. خانه داشت تاریک می‌شد. برق به تکرار هرر
بابا: هر وقت بلند شدین اینو بذارید سرجاش. 
عجله دارد؛ خداحافظی می کند و می رود.
من: چشم.
ننه: بلند شو اونو بذار سرجاش.
می دانیم که دوباره این حرف قرار است تکرار شود.
من: چشم هر وقت بلند شدم.
دو دقیقه بعد ننه دوباره همان حرف را تکرار می کند.
و من دوباره می گویم که چند دقیقه دیگر می خواهم کاری بکنم و تاکید می کنم که آن را هم می گذارم سرجایش.
دوباره دو دقیقه بعد: بلند شین اونو بذارین سر جاش!
و این دو دقیقه ها تکرار می شوند، تکرار می شوند، تکرار می شوند
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف
عاقبت از دست عشقت سر به صحرا میگذارم یا به تسکین میرسم یا جان به غم ها میسپارم
ای نگارم نگارم به عشق تو دچارم بی قرارم بی قرارم
گفته بودن حرمت عشق مرا مشکن مگر نه داغ عشق پاک خود را بر دلت جا میگذارم
هر چه میخواهی دلم را بشکن اما با خبر باش گر غرورم بشکند روی دلم پا میگذارم
قصه ی امروز و فرداهای تو دنبالدار است من دگر شوقی برای دیدن فردا ندارم
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را
طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای ت
آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد

وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد


از رنگ بلور تو شیرین شده جور تو

هر چند که جور تو بس تند قدم دارد


ای نازش حور از تو وی تابش نور از تو

ای آنک دو صد چون مه شاگرد و حشم دارد


ور خود حشمش نبود خورشید بود تنها

آخر حشم حسنش صد طبل و علم دارد


بس عاشق آشفته آسوده و خوش خفته

در سایه آن زلفی کو حلقه و خم دارد


گفتم به نگار من کز جور مرا مشکن

گفتا به صدف مانی کو در به شکم دارد


تا نشکنی ای شیدا آن در نشود پیدا

آن د
غرورم مثل بت در سینه جا خوش  کرده
میترسم بلرزاند دلم را ضربه های محکم بعدی
اگر روزی توانستم بتم را بشکنم، بی شک
تبر را میگذارم روی دوش آدم بعدی
 
اگر جز آدمیت نیست بحث عالم بعدی
مرا بگذار و بگذر تا سوال مبهم بعدی
حساب دشمنان و دوستانم را جدا کردم
نمکدان نشکند ای کاش یار و محرم بعدی
.
.
.
 
 
 
_ اوصیکم به شنیدن
آدمیت  ~>  امیر عظیمی
من یک فیزیکدان هستم. البته اگر برداشت شما از این جمله اینست که با یک دانشمند فیزیک طرف هستید، سخت در اشتباهید چون فیزیکدان بودن هم چیزی مثل نمکدان بودن است یعنی بواسطه شش سال و اندی فیزیک خواندن، در درون من فیزیک ریخته شده و من، همانطور که نمکدان دارای نمک است، دارای فیزیک هستم!
من یک حق‌التدریسی ساده دانشگاه هستم که حق‌التدریس امسالم را سال بعد پرداخت می‌کنند. ظاهراً این موضوع اندکی ترحم‌برانگیز است چون یکبار که هنگام بازگشت از دانشگاه
2/ رهبر انقلاب: درباره این جوانانی که در راه امنیت کشور جان خود را فدا کردند بگویم: این حوادث باید ما را آگاه کند که امنیت به چه قیمتی بدست می آید. برخی کسانی که از امنیت کشور استفاده میکنند و کار و ورزش خود را انجام میدهند و بعد نمکدان میشکنند، بدانند امنیت از این راه بدست می آید/ درود خدا بر ملت شهیدپرور اصفهان که آن تشییع را براه انداختند. درود خدا بر سپاه پاسداران و نیروی انتظامی و دیگران.
حسینا من ز تو شرمنده هستم
غلط کردم که ره را بر تو بستم
اسیر دست شیطان گشته بودم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
بگو تا خواهرت من را ببخشد
چرا که قلب طفلانت شکستم
به زندان گنه افتاده بودم
کنون بر خوان احسانت نشستم
نبودم حر ولی گردیدم آزاد
غلام تو شدم آزاده گشتم
دعای مادرت اعجاز کرده
که من از ذلت دنیا گسستم
ادب کردم به زهرا مادر تو
شهادتنامه ام را داده دستم
روزگار غریبی است .
نمکدان را که پر میکنی توجهی به ریختن نمکها نداری .اما زعفران راکه میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی!!
حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست.ولی بدون زعفران ماهها و سالها می توان آشپزی کرد و غذا خورد .
مراقب نمکهای زندگیتان باشید .ساده و بی ریا و همیشه دم دست  .که اگر نباشند وای بر سفرهٔ زندگی
با احتیاط حمل شود »، جان شکستنی است
این جام لب پریده ارزان شکستنی است
نگذار وا شود همه جا سفره دلت
این روزها عجیب نمکدان شکستنی است
وقتی نگاه می کنم از پشت پنجره
با چشم های خیس، خیابان شکستنی است
بی دست های گرم تو با یک نسیم هم
انگشت های ترد درختان شکستنی است
وقتی که حکم، حکم تو باشد، بدون شک
در دست شاه، شیشه قلیان شکستنی است
هربار مژه های تو را دیده‌ام، عجیب
حس کرده‌ام که میله زندان شکستنی است
اینقدر با غرور نگاهم نکن، که دل
مثل حباب کوچک ب
باسلام به همه دغدغه داران فرهنگ وطندر عصبانیت نباید قضاوت کرد و تصمیم گرفت. چرا که اگر حق هم باشی ناحق ظاهرخواهی شد.اصل انتقاد از عملکرد عده ای در تحریم مراسم خودشان، آنهم بخاطر یک حادثه غیر عمدی که در کنار عزت و شرف و اقتدار پدید آمد را نباید زیر سؤال برد. مواظب باشیم  جای جنایتکار و مظلوم » عوض نشود. تحریم کنندگان نمک خورده نمکدان شکن » باید پاسخگو و عذرخواه ملت باشند.
نت پیانو مینای دل هایده نت آهنگ مینای دل نت سنتور آهنگ مینای دل انوشیروان نت ویولن مینای دل هایده :: نت آهنگ های هایده نت پیانو مینای دل هایده نت اهنگ مینای دل برای پیانو خودم تنها نت اهنگ مینای دل برای پیانو مینای دل نت ساده آهنگ مینای دل برای سنتور نت اهنگ مینای دل برای پیانو کارائوکه مینا. ی دل (هایده) – وب سایت رسمی کارائوکه انوشیروان اجرای سنتور مینای دل از هایده توسط علی نوری دیدئو dideo دانلود آهنگ مینای دل از هایده از سایت م
هر بار که از قشم صحبت می‌شود، نام جزیره رنگ و عجایب طبیعت را به خود می‌گیرد. جاذبه‌های طبیعی این جزیره فراوان است. این بار  می‌خواهیم ۹۰ کیلومتر از شهر دور شویم و قدم در سرزمینی بگذاریم که هرگز برایمان تکراری نخواهد شد. غار نمکدان ، در جنوب غربی جزیره باورنکردنی قشم بعد از روستای زیبای سلخ. پیشنهاد اول ما برای بازدید از این غار این است که از مسیر غافل نشوید. رقص باد و خاک، مناظری بدیع را پیش روی‌تان گذاشته است. با مجله گردشگری سفرزون همر
حرف دل حضرت حجت عج با ما
گویم امام زمان نگاهم نمی کنیدبی سامانم آقا رو براهم نمی کنیدآقایی که کار دو عالم به دست اوست گوید شیعیان دعا برایم نمی کنید؟عمریست روز و شب دست شما را گرفته ام‌سرگرم به دنیا، نگاه به حالم نمی کنید؟چه قرن ها انتظار شما را کشیده امیک چله به اخلاص دعایم نمی کنید؟طوفان بلا را با دعا دور کرده امدر ساحل نجات صدایم نمی کنید؟هر صبح عهد خوانده ولی دلم راشکسته ایددر عمل رحمی، بر دل زارم نمی کنیدهر بار نمک خورده ، نمکدان شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفومن کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو
منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکستنه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو
نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟خسته ام زین همه آزار الهی العفو
با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو. چیده شد این همه دیوار الهی العفو
من زمین خورده ام و آمده ام توبه کنم. با چنین وضع اسفبار الهی العفو
بزنی یا نزنی مال تواَم جان علیپس بیا رحم کن این بار الهی العفو
چیزی از سوختن من که نصیبت
اى شاهد جان باز آ، در غیب جهان کم زننقش رخ زیبا را، در پرده عالم زنراز ابدیت را، در پردهْ نهان گردانیا رخ به جهان بنما وز سرّ ازل دم وضاع جهان بنگر، در هم شده چون زلفتبر نظم جهان دستى، بر طرّه پر خم زنچون دلبر آفاقى، مشکن صف دلها راچون کعبه عشّاقى حرفى ز صفا هم ز ابلق نُه گردون، جولان به جهان تا کىزان موکب ازرق سوز، بر اشهب و ادهم زنمانند خلیل اى جان، آتشکده گلشن کنبازار صنم بشکن، راه بت اعظم زنهم شعله موسى را، در وادى طور افروزهم سرّ مسی
خداوندا.
به من قوت و جرئت آن را بده که در مسیری که درست می‌پندارم گام بردارم.به من شجاعت بده تا بی‌قرار نباشم. تمامی گناه من آن است که از تو مهجور مانده‌ام. و مهجوری از توست و همین دردسرهای ریز و درشتش.این تاریکی از توست. کمی از نور بی‌انتهایت را دوباره به من بده. تا یک‌بار دیگر در جانم بگذارم. قوت بگیرم. جان بگیرم. دوباره راه بروم.شاید ادامه‌ی مسیر من سخت‌تر از پیش باشد. حالا که تازه دیدم که دل دارم بستمش»، تازه حالاست که جانم نور تو را می‌
 
خدایا ! 
من در مقام کسی ایستاده ام که همه ء نعمتهای تو را لمس کرده و معترف آمده است. 
خدایا !
من لباس اذعان بخششهای تو را _ هر چند کوتاه_ به تن کرده ام .
خدایا !
رشد گیاه من اعتراف به وجود خورشید توست.
اما خردیم ، گواه اهمال و ناشایستگی من.
خدایا !
کاروانهای امید در کنار بارگاه تو فرود آمده اند و پرندگان آرزو برگرد بام تو پرواز می کنند.
خدای من !
بال پرنده  امید را با تیر یاس مشکن و در کوچه  اشتیاق ، مرا به بن بست نومیدی مکشان .  

آمین

+
عنوان :  
از ح
به نام خدا
سلام بر همه عزیزانی که سلامم به آنها رسید.
اگر زلفت به هر تاری اسیر تازه‌ای دارد
مبارک باشد اما دلبری اندازه‌ای دارد
تغافل برد از حد شوخ چشم من، نمی‌داند
جفا قدری، ستم حدی و ناز اندازه‌ای دارد
محبت را لب خاموش و گویا هر دو یکسانست
چو بلبل، آتش پروانه هم آوازه‌ای دارد
اگر سودای لیلی بر سرت افتاد مجنون شو
که هر شهری به صحرای جنون دروازه‌ای دارد
دل مجذوب خود را با تغافل بیش از این مشکن
که در قانون خوبان امتحان اندازه‌ای دارد.
مجذو
نت سنتور فریاد انوشیروان نت سنتور فریاد انوشیروان دانلود نت اهنگ فریاد هایده :: نت آهنگ های هایده نت موسیقی فریاد آرشیو سایت نت کده – نت کده نت آهنگ های انوشیروان آرشیو سایت نت کده – نت کده نت آهنگ فریاد فریاد نت پیانو فریاد هایده آهنگ مهتاب هایده از انوشیروان با سنتور ع. لی نوری صفحه رسمی سایت نت دونی on Instagram: نت آهنگ فریاد اثر . نت پیانو فریاد از هایده نت آهنگ فریاد : نت آهنگ های جدید نت سنتور آهنگ سوغاتی از های
باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد
حضرت واژه‌ی برخواستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز نگاهت می‌شد
شمع بزم فقرا صورت ماهت می‌شد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخم‌های دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقد
مسیح، قهرمان امروز؛ ما مردم بدی هستیم؛ ما نمک میخوریم و نمکدان می شکنیم؛ هرچه برای اعتلای ایران و ایرانی تلاش کردی با دو عدد ساندیس به ورطه نابودی کشاندیم، اونهم در شرایطی که حتی حق انتخاب نداشتیم و نه لیموشو دادن، نه هلوشو و نه همه شو؛ مسیح عزیزم، این مردم بی لیاقت کسی را بزرگ داشتند و برای بدرقه اش سنگ تمام گذاشتند که نه مثل تو آنها را تشجیع می کرد و نه مثل تو حرف میزد. شنیده ام او مهره سوخته بوده و در جهت قهرمان سازی قربانی شد.همانطور که در
عشق ای تنها صدا تنها طنین .ای بت آخر تو مشکن در زمین
تو گل باغ سماع آدمی .تو نخستین اختراع آدمی
نخستین اختراع آدمها حالا یا با دخالت پیامبران یا بی دخالتشان آتش بوده است. 
آتش همان چیزی است که از درون چشم خانه و دل و روده و مغز و جگر جهنمیان زبانه می کشد بی آنکه از عذاب لهیبی که خود جهنم بر جهنمیان فرود می آورد بکاهدشعله ای دائمی که نه چشم و دل را با سوزاندن دردناک خود نابود می کند و نه پایان می پذیرد.
و آتش همان چیزی است که توی قلب و چشم و معده
فایل دستبافته های قشقایی 30 ص در دسته بندی #کامپیوتر در سایت فایل مهم قرار گرفت .
--------------------دستبافته های قشقایی 30 ص
دانلود فایل دستبافته های قشقایی 30 ص
عنوان فایل : دستبافته های قشقایی 30 ص
دسته بندی : کامپیوتر
برچسب ها:
دستبافته های قشقایی 30 صنام فایل : دستبافته های قشقایی 30 ص
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 3
حجم : 445 کیلوبایت
دستبافته های قشقایی دانشگاه:به طور کلی بافته های قشقایی را میتوان به دو دسته کلی پرزدار(قالی ، گبه ) و بدون پرز(گلیم ،
سلام علیکمطاعاتتون قبول
امشب اولین شب قدر ماه مبارک رمضان امساله.

باورم نیست که خیبر شکن از پا افتادحضرت واژۀ برخواستن از پا افتادکم نمکدان تو را هر که نمک خورد، شکستباز با زخم سرت کعبه ترک خورد، شکستیا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبودپدری مثل تو همبازی ایتام نبودهر شب کوفه منور ز نگاهت می‌شدشمع بزم فقرا صورت ماهت می‌شدچه بلایی به سرت آمده بابای همه؟تیغ که سر زده، بر سر زده، بابای همه؟نه فقط بین سرت فاصله انداخته استبین چشمان ترت فاصله ان
مخور ای دل غم بسیار مخور
ور خوری جز غم دلدار مخور
نه غم یار عزیزست؟ آن نیز
اگرت هست نگهدار مخور
یار تیمار تو چون می نخورد
پس تو بی فایده تیمار مخور
خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار
غم من اندک و بسیار مخور
من ز عشق تو زیم یا میرم
تو خود البّته غم کار مخور
پشت من بشکن و پیمان مشکن
خون من می خور وز نهار مخور
چشم تو دوش لبت را می گفت
با فلان باده دگر باره مخور
لب تو گفت بدو خیز بخسب
تو که مستی غم هشیار مخورکمال‌الدین اسماعیل
نت پیانو فریاد هایده نت آهنگ فریاد انوشیروان برای پیانو نت پیانوی آهنگ فریاد انوشیروان نت آهنگ فریاد اثر انوشیروان برای ویولن نت پیانو فریاد هایده انوشیروان نت پیانو آهنگ فریاد از هایده انوشیروان فریاد نت پیانو فریاد از هایده نت آهنگ فریاد نت پیانو فریاد هایده انو. آرشویو کامل دانلود نت اهنگ فریاد هایده شیروان – پیانوچی نت پیانو آهنگ فریاد از هایده انوشیروان دیدئو dideo نت آهنگ فریاد نت آه
ابعاد : 17 * 17 * 25 سانتی متر
محدوده سنی : 3 سال به بالا
کشور سازنده : ایران
ویژگی‌های کلیدی مدل : ست عصرانه
نمونه واقعی : دارد
شامل : پارچ و لیوان، قاشق و چنگال، قوری و قندان، پیش دستی، فنجان و نعلبکی، نمکدان
مناسب برای : کودکان بالای سه سال
سایر ویژگی‌ها : دارای سبد پیک نیک با در طرح‌دار
 
برای خرید عمده و تک محصولات شرکت زرین می توانید به وب سایت پخش اسباب بازی برادران به آدرس www.baradarantoy.ir مراجعه کنید و یا با شماره تلفن پخش برادران ۰۵۱۳۳۶۷۶۰۰۰ تما
گلدان‌ های سفالی شمعدانی‌ قرمز و آبپاش‌ های مسی لب حوض را که بنگری انگار همین الان مادربزرگ حیاط را شسته و گل ها را آب داده است. انگار فراموش کرده آبپاش را سر جایش بگذارد.
شده گاهی دلتان بخواهد بروید؟ کجایش مهم نیست. فقط بروید و نباشید. مثلاً جايي بروید کسی شما را نشناسد. بروید برای خودتان دو ساعت بنشینید حتی با کسی حرف نزنید. فقط شما باشید و خودتان و خودتان؟ خوب در مجله گردشگری ما امروز به شما می‌گوییم اگر اهل اصفهان هستید و یا به آنجا سفر ک

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها