نتایج جستجو برای عبارت :

به من بگو در روز جزا که بشکند

✨✨مرده شور ترکیبت را ببرند ✨
مردی به نزد قاضی آمد، گفت: ای راهنمای مسلمانان! اگر خرما خورم، دین مرا زیان دارد؟ گفت: نه. گفت اگر قدری سیاه دانه با آن خورم چه؟ گفت: عیبی نباشد. گفت: اگر آب خورم چه شود؟ گفت: بر تو گوارا! آن مرد گفت: خب شراب خرما از همین سه است. آن را چرا حرام گویی؟ 
قاضی گفت: ای مرد، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را ناراحتی پیش آید؟ گفت: نه. گفت: اگر مشتی آب بر تو ریزم، چه؟ گفت هیچ نشود. گفت: اگر این آب و خاک را با هم بیامیزم و از آن خشت
دل مظلوم که بشکند، شاید در این دنیا دادرسی نداشته باشد! اما خداوند، در دنیایی دیگر و جوری دیگر، از ظالم حساب پس می گیرد! او را به خاک سیاه می نشاند. چیز کمی نیست! شکستن دل، حق الناس است. وخداوند از حق الله و حق النفس می گذرد، اما از حق الناس هرگز!
"ای کاش قلبم بی آنکه بشکند مقاومت نماید "
این عنوان کتابیه که تازه باهاش آشنا شدم و هنوز نخوندم .
ولی خوندن عنوانش هم قلبم رو به درد آورد .
چقدر مناسب حال و هوای این روزهای من و شاید بسیاری از انسانهای اطرافمه .
خدایا کمکمون کن و رهامون نکن .
ای کاش این روزها زودتر بگذرند .
سد دز در آستانه یک فاجعه زیست محیطی
با سلام خدمت شما دوستان عزیز خیلی از شما ها پرسیده بودید اگر سد دز بشکند چه اتفاقی میفتد باید به شما بگم که ما این مطلب رو ساختیم تا شما در نظرات پاین این سایت به ما نظرتون رو درباره این موضوع بگید تا به یک نتیجه گروهی برسیم
دانلود قسمت 10 فصل 2 سریال ممنوعه، سریال ممنوعه فصل دوم قسمت دهم
بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟ گفت: هیچ کار!گفتند: مگر میشود؟پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟ گفت: من در تربیت خود کوشیدم، تا الگوی خوبی برای آنان باشم.فرزندان، راستی گفتار و درستی رفتارِ پدر و مادر را میبینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند پایان زندگیست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند آغاز زندگیست.همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود
هنوز هیچ کشوری موفق نشده رکورد تولید طلا در آفریقای جنوبی را در دهه ۱۹۷۰ که بیش از هزار تن در سال بوده، بشکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تجارت نیوز، طی دهه‌های طولانی و تا پیش از سال ۲۰۰۶، آفریقای جنوبی بزرگ‌ترین تولیدکننده طلا بود. استخراج طلا در این کشور اما در سال‌های اخیر کاهش یافته است. در مقابل، استخراج این ف گرانبها در بسیاری از کشورهای دیگر افزایش یافته است.
با این حال، هنوز هیچ کشوری موفق نشده رکورد تولید طلا در آفریقای جن
میدانی؟ از من چیزی نمانده. مگر یک نفر‌چند بار می تواند بشکند و خرده هایش را به هم بچسباند و دوباره بشکند؟ من خسته هستم. خسته تر از‌ این که دوباره جمع کنم خرده هایم را. ضربه ی سختی بود. عمیق بود و محکم! تا مغز استخوان دلم را شکافت. 
راستش را بخواهی، فکر نمی کنم من دوباره تکرار شود. حداقل منی که انقدر عاشق میشدم. فکر نمیکنم احساسم تکرار شود. تو اما قطعا تکرار خواهی شد. دنیا پر است از ادم های مثل هم. اما احساس من به تو قطعا تکرار نشدنی بود.هست؟ نمیدا
روزی شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.✍️شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر
ما خیلی به هم شباهت داریم,  من برای شاد بودنت خودم را می شکنم  تو هم برای شاد  بودنت مرا می شکنی . این که غصه ندارد   هر آدمی توی زندگی اش , یک جا می شکند ,  یا دلش  یا غرورش  اما خدا نکتد هم دل بشکند هم غرور .    #الهام_ملک_محمدی
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی دانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت 
ولی بسیار مشتاقم که با خاک گلویم سوتکی سازد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش 
که او یکریز و پی در پی 
دم خویش را سخت در گلویم بفشارد 
بدین سان بشکند در من سکوت مرگ بارم را
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد ، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید
از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند .
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند!
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت ، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت . ناگاه اسب لگدی زد . روستایی گفت : ا
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی. وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند.!)
جایت اوج است و از این فاصله کوتاه قدم
و نگاهت به من افتاد که در جزر و مدم 
 
هر که خوبست خدا دارد و بد شیطان را
من ولی با که بسازم که نه خوب و نه بدم
 
از دل خویش صدای کمکی می شنوم
که به فریاد خودم هم نرسیده مددم
 
مرده یا زنده اگر عشق نباشد یکی است
سر سودا به تنم نیست در این جسم بدم
 
در سقوطش رود از پلک اگر از چشم افتاد
بسته از جنس دل او شده سنگ لحدم
 
دو نفر می شوم آن دم که تو را می بینم
گفته ام با دل بی تاب صبور بلدم
 
یک نگاهت بس و کافی ست که دیوانه
عاقبت از دست عشقت سر به صحرا میگذارم یا به تسکین میرسم یا جان به غم ها میسپارم
ای نگارم نگارم به عشق تو دچارم بی قرارم بی قرارم
گفته بودن حرمت عشق مرا مشکن مگر نه داغ عشق پاک خود را بر دلت جا میگذارم
هر چه میخواهی دلم را بشکن اما با خبر باش گر غرورم بشکند روی دلم پا میگذارم
قصه ی امروز و فرداهای تو دنبالدار است من دگر شوقی برای دیدن فردا ندارم
قلب است.
ذو وجهین.
گاه اقبال دارد و گاه إدبار.
اقبالش نکو، إدبارش سخت.
کاریش نمی توان کرد.
وای از روزی ک بشکند و إدبار کند.
ب هیچ طریقی بر نمی گردد.
___________________
مخصوصاً اگر قلبی رؤوف باشد و رحیم
و مخصوصاً اگر چیزی یا کسی او را بشکند و درهم بریزد و خرد کند که.
چنین قلبی چگونه اقبال کند؟
می بینی؟
آنقدر شکسته ک باز هم.
فقط می گرید.
همین
دست ها در بند شد وقتی که پیمان پاره شدزیر پا افتاد چون اوراق قران پاره شد
در عزای حضرت هادی(ع) امام عاشقانشیعه از غم ناله ها کرد و گریبان پاره شد---مادری آزرده شد از ضربه ی در ناگهانزیر پا افتاده شد آیات کوثر ناگهان
شیعیان اشک عزا ریزید از چشمان خوددر غم هادی جهان گردید م ناگهان---در خطر افتاد روزی جان مولایم علی(ع)بسته شد با ظلم و جور آن روز دستان ولی
دست های حجت اللهی دگر هم بسته شدچون سوی بزم شراب آورده شد مولا نقی(ع)---بشکند پهلو چو ضرب از از
صدای خسته ای که از ته حلقومی  بغض زده بیرون میاید ارزش شنیدن ندارد 
دلم میخواهد سکوووت کنمگلویم باردار کلماتی است که همچون جنین نارسی قبل از به دنیا آمدن سقط میشودمن به سکوت عادت کرده امنخواه سخن بگویم، 
سکوت من شیشه ای  شده است که اگر بشکند  زخم های فراوانی به جا میگذارد
 اینبار تو حرف بزن بگذار کلماتت را عصایی کنم و  به آن تکیه دهم بگذار این روح خمیده ام دست در دست واژه هایت  از جا  بلند شود
من به سکووووت عادت کرده ام
اما تو حرف بزن
فرض می کنیم، بچه ای لیوانش را بیندازد و بشکند.
در خانواده های آشفته این حادثه ممکن است منجر به سخنرانی، خوردن سیلی و شاید تبعید کردن بچه با چشمان اشکی به اطاقش شود.ولی در خانواده بالنده ، به احتمال زیاد یک نفر خواهد گفت : پسرم لیوانت شکست ؟ ببینم انگشتت را هم بریده ای ؟ من برایت یک چسب زخم می آورم ، بعد برو جارو بیاور و تکه های شکسته را جمع کن .
خانواده ی بالنده میداند زندگی آدمی و احساسات بشری و تاثیر آن روی آینده ی کودک از هر چیز دیگر مهمتر اس
بعد از سه روز بغض اسمان اینجا کمی دارد میبارد
رگبار میزند و بعد یک دفعه همه چی تمام میشود و دوباره
انگار که بی مهابا بغضش بشکند و بعد به خودش بگوید:" گریه نکن بیخیال درست میشه" و بعد دوباره تحملش تمام شود و بشکند
توی تراس کوچکمان نشسته ام و دهنی جریده از فریاد را پلی کرده ام
دقیقا یک هفته پیش یک سال از سفر شیرازمان گذشت که فکرنکنم جز من کسی به ان اهمیت داده باشد
به هرحال با این بغض سنگین اسمان و دم هوا و صدای شاهین خواستم خاطره ان شب کازرون را برا
روز عرفه نهم و عید سعید قربان دهم ذیحجه الحرام را تبریک عرض می نماییم.
خداوند متعال در روز عرفه به 3 مکان و 3 گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:
1-­  کربلا و زائران حضرت امام حسین (ع).
2-­  صحرای عرفات (در نزدیکی مکه معظمه) و حجاج بیت الله الحرام.
3-­ هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.
براى عید قربان اعمالى چند نقل شده است:
1ـ غسل کردن .
2ـ نماز عید قربان .
3-­خواندن دعاى ندبه .
4ـ قربانى کردن در این روز .
بازی ویچر ۳ رکورد شکست
بازی ویچر ۳ توانست رکورد تعداد بازیکنان همزمان در استیم را بشکند. با توجه به آمار ۹۵ هزار بازیکن همزمان، کاربران بیشتری در مقایسه با زمان عرضه بازی در سال ۲۰۱۵، در حال تجربه این بازی هستند که تاحالا چنین چیزی کمتر در بازی‌های تک نفره دیده شده است.
انتشار سریال ویچر یکی از دلایل اصلی افزایش بازیکنان این بازی است.
 گمان می‌کنم از جنون فکر کردن به آن راحت شده‌ام و وقت گفتن است. این فکر چطور می‌خواهد گفته شود؟نمی‌‌دانم. اما یک سال یا دوسال یا شاید بیشتر است که از مشغولیت به آن فرار کرده‌ام. همین حالا هم قرار نیست بیاورم‌اش جلوی چشمم و نشان خودم و همه بدهم‌اش. 
یک روزی که یادم نمی‌آید ( چون یک روز خاصی ندارد اصلا) مقابل من ایستاد به اعتراف. و چهره‌‌ی عجیبِ سیاهی که حالا دیگر رنگ باخته است را به من نشان داد. من می‌گریختم یا شاید او مجال گریز به من می‌دا
یار مرا چو اشتران باز مهار می‌کشد

اشتر مست خویش را در چه قطار می‌کشد


جان و تنم بخست او شیشه من شکست او

گردن من به بست او تا به چه کار می‌کشد


شست ویم چو ماهیان جانب خشک می‌برد

دام دلم به جانب میر شکار می‌کشد


آنک قطار ابر را زیر فلک چو اشتران

ساقی دشت می‌کند برکه و غار می‌کشد


رعد همی‌زند دهل زنده شدست جزو و کل

در دل شاخ و مغز گل بوی بهار می‌کشد


آنک ضمیر دانه را علت میوه می‌کند

راز دل درخت را بر سر دار می‌کشد


لطف بهار بشکند رنج خمار ب
مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت : تو توانستی در عرض سی روز پسرم را ملتزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم ! و اشک در چشمانش جمع شد . عروس جواب داد : مادر داستان سنگ و گنج را شنیده ای ؟ می گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی  تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد، با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت : تو خسته شده ای، بگ
برای توضیح واژه سیسو (Sisu) بد نیست ابتدا مروری به یک حادثه تاریخی داشته باشیم. در سال های 1939 و 1940 بود که لشکری 350 هزار نفری از مردم کشور فنلاند در مقابل تهاجم شوروی سابق ایستادگی کردند. در آن زمان شوروی سه برابر فنلاند نیرو داشت و حتا با وجود عدم توازن نیروها و خشونت مهاجمان شوروی، این سرزمین کمونیستی نتوانست مقاومت فنلاندی ها را در استحکامات مرزی در هم بشکند و به ویژه در مناطق شمالی تر شکست های سختی را متحمل شد.
ادامه مطلب
#شعر_مهدوی

آسمـان پروانـه ای دور سرش
خلق پندارند خود را در برش
آسمان چـون حلقه در انگشت او
ملک امکان قبضه ای در مشت او
فـرش راه لشکـرش بــال ملک
جــای سم مـرکبش دوش فلک
مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا
بشکند پیشانـی از بوجهل هــا
شیعه گردد حکمران در آب و گل
کــوری این بازهـای کــور دل
عیــد موسا و عصا و اژدهاست
عید مرگ فرق? باب و بهاست
ای امـام عصـر عاشورائیـان
ای امیــد آخـر زهرائیــان
ای به عهد مهدویت مهـد مـا
ای نفس هایت دعای عهد ما
عمر ما ب
مرد هندی که 30 ساله مجسمه است
او شش ساعت در روز به طور مداوم بی حرکت و ساکن می ایستد، مردم زیادی تلاش می کنند تا او لبخند بزند، حرکتی کند و یا لاأقل تغییر کوچکی در حالت ایستادن خود بدهد. اما تا به حال هیچ کسی نتوانسته قدرت فوق العاده ی او را برای ایفای نقش یک مجسمه” در هم بشکند.
 عبدالعزیز اهل کشور هند است و یک شغل عجیب دارد. او بیش از ۳۰ سال است که به عنوان یک مجسمه ی زنده کار می کند و همه ی تلاش او این است که یک مجسمه ی ایده آل و خوب باشد.
ادامه م
 
فیلم مطرب از 1 آبان 1398 رویه پرده سینما رفته است ، مدت زمان فیلم 107 دقیقه می باشد هزینه که بابت این فیلم شده است 5 میلیارد و 500 میلیون تومان می باشد در حال حاضر فروش گیشه این فیلم 34,513,707,000 تومان می باشد به نظر می رسد این فیلم رکورد فیلم هزارپا را بشکند و تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شود و برای دانلود فیلم مطرب میتوانید به سینما مراجعه نمایید.
 
دانلود مطرب
گشته عالم غرق غم، گشته عالم غرق غم/ شد مدینه کربلا، شد مدینه کربلا
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
شد جدا از نخل عشق، میوه قلب بتول/ داده جان از زهر کین، صادق آل رسول
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
چرخ بازیگر نمک روی زخمش می‌نشاند/ دشمن او را نیمه شب از پی خود می دواند
سر خون جگر، آن عزیز مصطفی/ وا مصیبت زین عزا، وا مصیبت زین عزا
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
رنگ خاموشی گرفت، چلچراغ گلشنت/ بشکند دستی که بست ریسمان برگردنت
دخترم.
بلاخره یک روز میرسد که آن کسی که بیشتر از همه ی زندگی ات دوستش داری، رو به رویت می ایستد تا دلت را بشکند و برود
این یک حقیقت تلخ است، کسانی که بیشتر دوستشان داریم، قدرت بیشتری برای شکستن ما دارند.
غم قسمتی از زندگی است که اگر نبود، شادی معنی اش را از دست می داد،
دیر یا زود روز های سخت میگذرند. به خودت ایمان داشته باش!
| اهورا فروزان |
(وقتی چترت خداست)بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد         (وقتی دلت با خداست)بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند         (وقتی توکلت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند        (وقتی امیدت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند       (وقتی یارت خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند       (همیشه با خدا بمان )چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاستچتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
ممنون که مطالب رو دنبال میکنید و نظ
می دانم نامش بدی است و بدی روح انسان را پر از شیشه خرده می کند اما نمی توانستم حالا که نوبت من شده نبینم و لذت نبرم. دیدم و لذت بردم. من تمامی بدی هایی که در حق من و مادرم شد را دیشب در جشن پسرِ عمه ی کوچکم دیدم و لذت بردم. عمه ای که همیشه ی خدا هر عروسی را به صاحبش زهرمار می کرد، اشک همه را در می آورد، غرولند می کرد که فلان شد و بهمان شد و فکر می کرد که همه کاره و بزرگ خانواده است دیشب مراسم عقد پسرش بود و من با دیدن تمامی آن اتفاقات لذت بردم. یادم نمی
بعضی وقت ها نباید خوشحال باشینباید خیالت راحت باشدباید دلت بشکندباید با خودت مواجه شویو درست و غلط را در غیر حال خوب خودت بشناسیباید بدانی دلت سنگ است تا بشکنی تا خوشحال نباشی، خوشحال کنیباید بدانی شکستن بد نیست، باید شکست تا فهمید لگدمال شدن سخت تر است و بسیار سخت ترباید خود را در خود جستجو کرد تا سختی وجودت را بشکنیو برای شکستن این؛باید بفهمی سنگ چیستباید با خودت هر بار آشنا شویآخر خود آن آشنایی است که هر از گاهی با خویش بیگانگی میکند گم
می دانم نامش بدی است و بدی روح انسان را پر از شیشه خرده می کند اما نمی توانستم حالا که نوبت من شده نبینم و لذت نبرم. دیدم و لذت بردم. من تمامی بدی هایی که در حق من و مادرم شد را دیشب در جشن پسرِ عمه ی کوچکم دیدم و لذت بردم. عمه ای که همیشه ی خدا هر عروسی را به صاحبش زهرمار می کرد، اشک همه را در می آورد، غرولند می کرد که فلان شد و بهمان شد و فکر می کرد که همه کاره و بزرگ خانواده است دیشب مراسم عقد پسرش بود و من با دیدن تمامی آن اتفاقات لذت بردم. یادم نمی
ذهنت را خالی کن، بی شکل باش، مثل آب؛حالا آب را که درون فنجان بریزی، تبدیل به فنجان می‌شود. آب را درون بطری بریزی، تبدیل به بطری می‌شود. آن را درون قوری بریزی، تبدیل به قوری می‌شود. آب می‌تواند جریان داشته باشد یا در هم بشکند
مثل آب باش، دوست من.
 
#بروس‌لی
شعر سید محمد مهدی شفیعی برای شهید حاج قاسم سلیمانی
کوه باشی سیل یا باران. چه فرقی می‌کندسرو باشی باد یا توفان چه فرقی می‌کندمرزها سهم زمینند و تو سهم آسمانآسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کندمرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماستسامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کندقفل باید بشکند باید قفس را بشکنیمحصر اهرا و آبادان چه فرقی می‌کندهر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هستبی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کندشعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولیل
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم***همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد***تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود***تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد***نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن***وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در***رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد***گیسوا
پنهان نمی کنم که در آمد و شد این شب و روزها یادش می افتم 
هدایا
حرفها
خاطرات
و 
مچاله می شوم و سعی می کنم سریع بر خودم و عکس ها و حرف ها غلبه کنم. واقعیت را باید پذیرفت. 
او نیست و نخواهد بود. باشد هم من نیستم. حرمت دوستی شکسته از هر جهت و  دوستی که بشکند  دل می شکند زبان هم تلخ می شود.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها