نتایج جستجو برای عبارت :

به من بگو در روز جزا که بشکندgo

✨✨مرده شور ترکیبت را ببرند ✨
مردی به نزد قاضی آمد، گفت: ای راهنمای مسلمانان! اگر خرما خورم، دین مرا زیان دارد؟ گفت: نه. گفت اگر قدری سیاه دانه با آن خورم چه؟ گفت: عیبی نباشد. گفت: اگر آب خورم چه شود؟ گفت: بر تو گوارا! آن مرد گفت: خب شراب خرما از همین سه است. آن را چرا حرام گویی؟ 
قاضی گفت: ای مرد، اگر قدری خاک بر تو اندازم، تو را ناراحتی پیش آید؟ گفت: نه. گفت: اگر مشتی آب بر تو ریزم، چه؟ گفت هیچ نشود. گفت: اگر این آب و خاک را با هم بیامیزم و از آن خشت
دل مظلوم که بشکند، شاید در این دنیا دادرسی نداشته باشد! اما خداوند، در دنیایی دیگر و جوری دیگر، از ظالم حساب پس می گیرد! او را به خاک سیاه می نشاند. چیز کمی نیست! شکستن دل، حق الناس است. وخداوند از حق الله و حق النفس می گذرد، اما از حق الناس هرگز!
"ای کاش قلبم بی آنکه بشکند مقاومت نماید "
این عنوان کتابیه که تازه باهاش آشنا شدم و هنوز نخوندم .
ولی خوندن عنوانش هم قلبم رو به درد آورد .
چقدر مناسب حال و هوای این روزهای من و شاید بسیاری از انسانهای اطرافمه .
خدایا کمکمون کن و رهامون نکن .
ای کاش این روزها زودتر بگذرند .
سد دز در آستانه یک فاجعه زیست محیطی
با سلام خدمت شما دوستان عزیز خیلی از شما ها پرسیده بودید اگر سد دز بشکند چه اتفاقی میفتد باید به شما بگم که ما این مطلب رو ساختیم تا شما در نظرات پاین این سایت به ما نظرتون رو درباره این موضوع بگید تا به یک نتیجه گروهی برسیم
دانلود قسمت 10 فصل 2 سریال ممنوعه، سریال ممنوعه فصل دوم قسمت دهم
بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟ گفت: هیچ کار!گفتند: مگر میشود؟پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟ گفت: من در تربیت خود کوشیدم، تا الگوی خوبی برای آنان باشم.فرزندان، راستی گفتار و درستی رفتارِ پدر و مادر را میبینند، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند پایان زندگیست ولی اگر با نیروی داخلی بشکند آغاز زندگیست.همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد.درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود
هنوز هیچ کشوری موفق نشده رکورد تولید طلا در آفریقای جنوبی را در دهه ۱۹۷۰ که بیش از هزار تن در سال بوده، بشکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تجارت نیوز، طی دهه‌های طولانی و تا پیش از سال ۲۰۰۶، آفریقای جنوبی بزرگ‌ترین تولیدکننده طلا بود. استخراج طلا در این کشور اما در سال‌های اخیر کاهش یافته است. در مقابل، استخراج این ف گرانبها در بسیاری از کشورهای دیگر افزایش یافته است.
با این حال، هنوز هیچ کشوری موفق نشده رکورد تولید طلا در آفریقای جن
میدانی؟ از من چیزی نمانده. مگر یک نفر‌چند بار می تواند بشکند و خرده هایش را به هم بچسباند و دوباره بشکند؟ من خسته هستم. خسته تر از‌ این که دوباره جمع کنم خرده هایم را. ضربه ی سختی بود. عمیق بود و محکم! تا مغز استخوان دلم را شکافت. 
راستش را بخواهی، فکر نمی کنم من دوباره تکرار شود. حداقل منی که انقدر عاشق میشدم. فکر نمیکنم احساسم تکرار شود. تو اما قطعا تکرار خواهی شد. دنیا پر است از ادم های مثل هم. اما احساس من به تو قطعا تکرار نشدنی بود.هست؟ نمیدا
روزی شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید .از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.✍️شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر
ما خیلی به هم شباهت داریم,  من برای شاد بودنت خودم را می شکنم  تو هم برای شاد  بودنت مرا می شکنی . این که غصه ندارد   هر آدمی توی زندگی اش , یک جا می شکند ,  یا دلش  یا غرورش  اما خدا نکتد هم دل بشکند هم غرور .    #الهام_ملک_محمدی
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی دانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت 
ولی بسیار مشتاقم که با خاک گلویم سوتکی سازد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش 
که او یکریز و پی در پی 
دم خویش را سخت در گلویم بفشارد 
بدین سان بشکند در من سکوت مرگ بارم را
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد ، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید
از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند .
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند!
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت ، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت . ناگاه اسب لگدی زد . روستایی گفت : ا
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی. وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند.!)
جایت اوج است و از این فاصله کوتاه قدم
و نگاهت به من افتاد که در جزر و مدم 
 
هر که خوبست خدا دارد و بد شیطان را
من ولی با که بسازم که نه خوب و نه بدم
 
از دل خویش صدای کمکی می شنوم
که به فریاد خودم هم نرسیده مددم
 
مرده یا زنده اگر عشق نباشد یکی است
سر سودا به تنم نیست در این جسم بدم
 
در سقوطش رود از پلک اگر از چشم افتاد
بسته از جنس دل او شده سنگ لحدم
 
دو نفر می شوم آن دم که تو را می بینم
گفته ام با دل بی تاب صبور بلدم
 
یک نگاهت بس و کافی ست که دیوانه
عاقبت از دست عشقت سر به صحرا میگذارم یا به تسکین میرسم یا جان به غم ها میسپارم
ای نگارم نگارم به عشق تو دچارم بی قرارم بی قرارم
گفته بودن حرمت عشق مرا مشکن مگر نه داغ عشق پاک خود را بر دلت جا میگذارم
هر چه میخواهی دلم را بشکن اما با خبر باش گر غرورم بشکند روی دلم پا میگذارم
قصه ی امروز و فرداهای تو دنبالدار است من دگر شوقی برای دیدن فردا ندارم
قلب است.
ذو وجهین.
گاه اقبال دارد و گاه إدبار.
اقبالش نکو، إدبارش سخت.
کاریش نمی توان کرد.
وای از روزی ک بشکند و إدبار کند.
ب هیچ طریقی بر نمی گردد.
___________________
مخصوصاً اگر قلبی رؤوف باشد و رحیم
و مخصوصاً اگر چیزی یا کسی او را بشکند و درهم بریزد و خرد کند که.
چنین قلبی چگونه اقبال کند؟
می بینی؟
آنقدر شکسته ک باز هم.
فقط می گرید.
همین
دست ها در بند شد وقتی که پیمان پاره شدزیر پا افتاد چون اوراق قران پاره شد
در عزای حضرت هادی(ع) امام عاشقانشیعه از غم ناله ها کرد و گریبان پاره شد---مادری آزرده شد از ضربه ی در ناگهانزیر پا افتاده شد آیات کوثر ناگهان
شیعیان اشک عزا ریزید از چشمان خوددر غم هادی جهان گردید م ناگهان---در خطر افتاد روزی جان مولایم علی(ع)بسته شد با ظلم و جور آن روز دستان ولی
دست های حجت اللهی دگر هم بسته شدچون سوی بزم شراب آورده شد مولا نقی(ع)---بشکند پهلو چو ضرب از از
صدای خسته ای که از ته حلقومی  بغض زده بیرون میاید ارزش شنیدن ندارد 
دلم میخواهد سکوووت کنمگلویم باردار کلماتی است که همچون جنین نارسی قبل از به دنیا آمدن سقط میشودمن به سکوت عادت کرده امنخواه سخن بگویم، 
سکوت من شیشه ای  شده است که اگر بشکند  زخم های فراوانی به جا میگذارد
 اینبار تو حرف بزن بگذار کلماتت را عصایی کنم و  به آن تکیه دهم بگذار این روح خمیده ام دست در دست واژه هایت  از جا  بلند شود
من به سکووووت عادت کرده ام
اما تو حرف بزن
فرض می کنیم، بچه ای لیوانش را بیندازد و بشکند.
در خانواده های آشفته این حادثه ممکن است منجر به سخنرانی، خوردن سیلی و شاید تبعید کردن بچه با چشمان اشکی به اطاقش شود.ولی در خانواده بالنده ، به احتمال زیاد یک نفر خواهد گفت : پسرم لیوانت شکست ؟ ببینم انگشتت را هم بریده ای ؟ من برایت یک چسب زخم می آورم ، بعد برو جارو بیاور و تکه های شکسته را جمع کن .
خانواده ی بالنده میداند زندگی آدمی و احساسات بشری و تاثیر آن روی آینده ی کودک از هر چیز دیگر مهمتر اس
بعد از سه روز بغض اسمان اینجا کمی دارد میبارد
رگبار میزند و بعد یک دفعه همه چی تمام میشود و دوباره
انگار که بی مهابا بغضش بشکند و بعد به خودش بگوید:" گریه نکن بیخیال درست میشه" و بعد دوباره تحملش تمام شود و بشکند
توی تراس کوچکمان نشسته ام و دهنی جریده از فریاد را پلی کرده ام
دقیقا یک هفته پیش یک سال از سفر شیرازمان گذشت که فکرنکنم جز من کسی به ان اهمیت داده باشد
به هرحال با این بغض سنگین اسمان و دم هوا و صدای شاهین خواستم خاطره ان شب کازرون را برا
روز عرفه نهم و عید سعید قربان دهم ذیحجه الحرام را تبریک عرض می نماییم.
خداوند متعال در روز عرفه به 3 مکان و 3 گروه از انسانها، توجه ویژه دارد:
1-­  کربلا و زائران حضرت امام حسین (ع).
2-­  صحرای عرفات (در نزدیکی مکه معظمه) و حجاج بیت الله الحرام.
3-­ هر جا از دنیا که دستی به سوی او بلند شود و دلی بشکند.
براى عید قربان اعمالى چند نقل شده است:
1ـ غسل کردن .
2ـ نماز عید قربان .
3-­خواندن دعاى ندبه .
4ـ قربانى کردن در این روز .
بازی ویچر ۳ رکورد شکست
بازی ویچر ۳ توانست رکورد تعداد بازیکنان همزمان در استیم را بشکند. با توجه به آمار ۹۵ هزار بازیکن همزمان، کاربران بیشتری در مقایسه با زمان عرضه بازی در سال ۲۰۱۵، در حال تجربه این بازی هستند که تاحالا چنین چیزی کمتر در بازی‌های تک نفره دیده شده است.
انتشار سریال ویچر یکی از دلایل اصلی افزایش بازیکنان این بازی است.
 گمان می‌کنم از جنون فکر کردن به آن راحت شده‌ام و وقت گفتن است. این فکر چطور می‌خواهد گفته شود؟نمی‌‌دانم. اما یک سال یا دوسال یا شاید بیشتر است که از مشغولیت به آن فرار کرده‌ام. همین حالا هم قرار نیست بیاورم‌اش جلوی چشمم و نشان خودم و همه بدهم‌اش. 
یک روزی که یادم نمی‌آید ( چون یک روز خاصی ندارد اصلا) مقابل من ایستاد به اعتراف. و چهره‌‌ی عجیبِ سیاهی که حالا دیگر رنگ باخته است را به من نشان داد. من می‌گریختم یا شاید او مجال گریز به من می‌دا
یار مرا چو اشتران باز مهار می‌کشد

اشتر مست خویش را در چه قطار می‌کشد


جان و تنم بخست او شیشه من شکست او

گردن من به بست او تا به چه کار می‌کشد


شست ویم چو ماهیان جانب خشک می‌برد

دام دلم به جانب میر شکار می‌کشد


آنک قطار ابر را زیر فلک چو اشتران

ساقی دشت می‌کند برکه و غار می‌کشد


رعد همی‌زند دهل زنده شدست جزو و کل

در دل شاخ و مغز گل بوی بهار می‌کشد


آنک ضمیر دانه را علت میوه می‌کند

راز دل درخت را بر سر دار می‌کشد


لطف بهار بشکند رنج خمار ب
مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت : تو توانستی در عرض سی روز پسرم را ملتزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم ! و اشک در چشمانش جمع شد . عروس جواب داد : مادر داستان سنگ و گنج را شنیده ای ؟ می گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی  تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد، با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت : تو خسته شده ای، بگ
برای توضیح واژه سیسو (Sisu) بد نیست ابتدا مروری به یک حادثه تاریخی داشته باشیم. در سال های 1939 و 1940 بود که لشکری 350 هزار نفری از مردم کشور فنلاند در مقابل تهاجم شوروی سابق ایستادگی کردند. در آن زمان شوروی سه برابر فنلاند نیرو داشت و حتا با وجود عدم توازن نیروها و خشونت مهاجمان شوروی، این سرزمین کمونیستی نتوانست مقاومت فنلاندی ها را در استحکامات مرزی در هم بشکند و به ویژه در مناطق شمالی تر شکست های سختی را متحمل شد.
ادامه مطلب
#شعر_مهدوی

آسمـان پروانـه ای دور سرش
خلق پندارند خود را در برش
آسمان چـون حلقه در انگشت او
ملک امکان قبضه ای در مشت او
فـرش راه لشکـرش بــال ملک
جــای سم مـرکبش دوش فلک
مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا
بشکند پیشانـی از بوجهل هــا
شیعه گردد حکمران در آب و گل
کــوری این بازهـای کــور دل
عیــد موسا و عصا و اژدهاست
عید مرگ فرق? باب و بهاست
ای امـام عصـر عاشورائیـان
ای امیــد آخـر زهرائیــان
ای به عهد مهدویت مهـد مـا
ای نفس هایت دعای عهد ما
عمر ما ب
مرد هندی که 30 ساله مجسمه است
او شش ساعت در روز به طور مداوم بی حرکت و ساکن می ایستد، مردم زیادی تلاش می کنند تا او لبخند بزند، حرکتی کند و یا لاأقل تغییر کوچکی در حالت ایستادن خود بدهد. اما تا به حال هیچ کسی نتوانسته قدرت فوق العاده ی او را برای ایفای نقش یک مجسمه” در هم بشکند.
 عبدالعزیز اهل کشور هند است و یک شغل عجیب دارد. او بیش از ۳۰ سال است که به عنوان یک مجسمه ی زنده کار می کند و همه ی تلاش او این است که یک مجسمه ی ایده آل و خوب باشد.
ادامه م
 
فیلم مطرب از 1 آبان 1398 رویه پرده سینما رفته است ، مدت زمان فیلم 107 دقیقه می باشد هزینه که بابت این فیلم شده است 5 میلیارد و 500 میلیون تومان می باشد در حال حاضر فروش گیشه این فیلم 34,513,707,000 تومان می باشد به نظر می رسد این فیلم رکورد فیلم هزارپا را بشکند و تبدیل به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شود و برای دانلود فیلم مطرب میتوانید به سینما مراجعه نمایید.
 
دانلود مطرب
گشته عالم غرق غم، گشته عالم غرق غم/ شد مدینه کربلا، شد مدینه کربلا
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
شد جدا از نخل عشق، میوه قلب بتول/ داده جان از زهر کین، صادق آل رسول
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
چرخ بازیگر نمک روی زخمش می‌نشاند/ دشمن او را نیمه شب از پی خود می دواند
سر خون جگر، آن عزیز مصطفی/ وا مصیبت زین عزا، وا مصیبت زین عزا
وامصیبت زین عزا / وامصیبت زین عزا(۲)
رنگ خاموشی گرفت، چلچراغ گلشنت/ بشکند دستی که بست ریسمان برگردنت
دخترم.
بلاخره یک روز میرسد که آن کسی که بیشتر از همه ی زندگی ات دوستش داری، رو به رویت می ایستد تا دلت را بشکند و برود
این یک حقیقت تلخ است، کسانی که بیشتر دوستشان داریم، قدرت بیشتری برای شکستن ما دارند.
غم قسمتی از زندگی است که اگر نبود، شادی معنی اش را از دست می داد،
دیر یا زود روز های سخت میگذرند. به خودت ایمان داشته باش!
| اهورا فروزان |
(وقتی چترت خداست)بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد         (وقتی دلت با خداست)بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند         (وقتی توکلت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند        (وقتی امیدت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند       (وقتی یارت خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند       (همیشه با خدا بمان )چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاستچتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
ممنون که مطالب رو دنبال میکنید و نظ
می دانم نامش بدی است و بدی روح انسان را پر از شیشه خرده می کند اما نمی توانستم حالا که نوبت من شده نبینم و لذت نبرم. دیدم و لذت بردم. من تمامی بدی هایی که در حق من و مادرم شد را دیشب در جشن پسرِ عمه ی کوچکم دیدم و لذت بردم. عمه ای که همیشه ی خدا هر عروسی را به صاحبش زهرمار می کرد، اشک همه را در می آورد، غرولند می کرد که فلان شد و بهمان شد و فکر می کرد که همه کاره و بزرگ خانواده است دیشب مراسم عقد پسرش بود و من با دیدن تمامی آن اتفاقات لذت بردم. یادم نمی
بعضی وقت ها نباید خوشحال باشینباید خیالت راحت باشدباید دلت بشکندباید با خودت مواجه شویو درست و غلط را در غیر حال خوب خودت بشناسیباید بدانی دلت سنگ است تا بشکنی تا خوشحال نباشی، خوشحال کنیباید بدانی شکستن بد نیست، باید شکست تا فهمید لگدمال شدن سخت تر است و بسیار سخت ترباید خود را در خود جستجو کرد تا سختی وجودت را بشکنیو برای شکستن این؛باید بفهمی سنگ چیستباید با خودت هر بار آشنا شویآخر خود آن آشنایی است که هر از گاهی با خویش بیگانگی میکند گم
می دانم نامش بدی است و بدی روح انسان را پر از شیشه خرده می کند اما نمی توانستم حالا که نوبت من شده نبینم و لذت نبرم. دیدم و لذت بردم. من تمامی بدی هایی که در حق من و مادرم شد را دیشب در جشن پسرِ عمه ی کوچکم دیدم و لذت بردم. عمه ای که همیشه ی خدا هر عروسی را به صاحبش زهرمار می کرد، اشک همه را در می آورد، غرولند می کرد که فلان شد و بهمان شد و فکر می کرد که همه کاره و بزرگ خانواده است دیشب مراسم عقد پسرش بود و من با دیدن تمامی آن اتفاقات لذت بردم. یادم نمی
ذهنت را خالی کن، بی شکل باش، مثل آب؛حالا آب را که درون فنجان بریزی، تبدیل به فنجان می‌شود. آب را درون بطری بریزی، تبدیل به بطری می‌شود. آن را درون قوری بریزی، تبدیل به قوری می‌شود. آب می‌تواند جریان داشته باشد یا در هم بشکند. 
مثل آب باش، دوست من.
 
#بروس‌لی
شعر سید محمد مهدی شفیعی برای شهید حاج قاسم سلیمانی
کوه باشی سیل یا باران. چه فرقی می‌کندسرو باشی باد یا توفان چه فرقی می‌کندمرزها سهم زمینند و تو سهم آسمانآسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کندمرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماستسامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کندقفل باید بشکند باید قفس را بشکنیمحصر اهرا و آبادان چه فرقی می‌کندهر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هستبی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کندشعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولیل
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم***همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد***تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود***تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد***نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن***وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در***رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد***گیسوا
پنهان نمی کنم که در آمد و شد این شب و روزها یادش می افتم 
هدایا
حرفها
خاطرات
و 
مچاله می شوم و سعی می کنم سریع بر خودم و عکس ها و حرف ها غلبه کنم. واقعیت را باید پذیرفت. 
او نیست و نخواهد بود. باشد هم من نیستم. حرمت دوستی شکسته از هر جهت و  دوستی که بشکند  دل می شکند زبان هم تلخ می شود.
کتاب اندوهانمرتضی لطفی

در سینه ی من آرزوهای محالی ستکوچکترینش خوردن بالی به بالی ست!دیدار اگر رخ می دهد دیری به دیریلبخند اگر رخ می دهد سالی به سالی ستگاهی خوشم با خلوتم با خاطراتمیعنی دعاگوی غمم این نیز حالی ستخیری ندیدم از کسی، گفتند کور استچیزی نگفتم با کسی، گفتند لالی ستهر جا که آهی می کشم جای جوابیهر جا سکوتی می کنم، پشتش سوالی ستشاید قفس ها بشکند، فکر بعیدی استشاید به پرواز آیم، این هم احتمالی ستعمری پریدم از خیالی تا خیالیمردم ولی
گریه‌هایم که تمام شد از بالا آمدم پایین. دنبال کفشم گشتم که بگذارم در جاکفشی که دیدم درجاکفشی است. باورم نمی‌شد حتی در آن حالی که داشته‌ام هم ناخودآگاه کفشم را گذارده‌ام سرجایش. حالم اینطوری شد
حتی خودم در قوانین ساده‌ی مسخره‌ای مثل این گیر کرده‌ام، از من یک آدم قانون‌شکن، یک آدم که میله‌های قفس را بشکند درنمی‌آید.
این‌هایی که دارند در شبکه‌ی ورزش اسکی می‌کنند، متولد ۱۹۹۱، ۱۹۹۲ و همین حدودها هستند. من هم متولد ۱۹۹۳ هستم، البته آخره
قدری اینجا تفلسف بورزم؟!
+ مشکل ما، عدم مقاوله و قوه مقاوله است.
می‌ترسیم بگوییم و بیشتر از آن می‌ترسیم بشنویم چون شاید بت اندیشه‌های ما توسط ابراهیم عاقل و یا ابراهیم عقل بشکند و تبر را بر دوش بزرگترین بت بگذارد و ما بمانیم و یک بت‌کده از بتان شکسته لکن در آخر انسان به این می‌رسد که ابراهیم را در آتش اندازد:
الأنبیاء : 69 قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیم‏
خلیل در آن حال گریستن در گرفت، فریشتگان گمان بردند که خلیل ب
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت:
چرا بعد از عطسه الحمدلله میگوییم ؟!
علت گفتن الحمدلله بعد از عطسه اینست که ضربان قلب در هنگام عطسه متوقف میشود و سرعت عطسه 100کیلومتر در ساعت است و اگر به شدت عطسه کردی ممکن است استخوانی از استخوان هایت بشکند و اگر سعی کنی جلو عطسه را بگیری باعث میشود خون در گردن و سر برگردد و سپس باعث مرگ شود و اگر در هنگام عطسه چشم هایت را باز بگذاری ممکن است از حدقه بیرون بیاید!و برای آگاهی در هنگام عطسه همه دستگاههای تنفسی و گوارشی و ادراری از کار می ایستد و
.
.
.
مختار: بن کامل صاحبان قدرت اغلب خودشان به خودشان خنجر میزنند
از خودم مثال میزنم تا باورش برایت ناگوار نباشد اگر روزی شنیدی امیر مختار به مختار خیانت کرده تعجب نکن!
+باور نمیکنم ابو اسحاق ایمان امیر ابگینه نیست بشکند از سنگ سخت تر است از الماس برنده تر
همیشه در برق نگاه امیر نفس اماره را ذلیل دیده ام
مختار: پس هنوز شیطان را خوب نشناخته ای رفیق
او مرا به لذت و قدرت وسوسه نمیکند میداند شیفته ی عدالتم ؛ نقاب عدالت خواهی به چهره زده امیر مختار ر
باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
فعالیت های فرهنگی
قسمت(۸)
می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از راه دین
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست
سعی کردم ابتدا بادین، شناسم خویش را
وانگهی اشعار گویم ،در خصوص کیش را
خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است
چند سالی با تلمذ، گوش دادم، حرف دین
تا سخن سنجیده گویم، از کلام عارفین
گر ببیند مردمان، از ما تن
 فقط درایت یک رهبر شجاع و یک پرچم مقدس، که خون هزاران جوان مومن و انقلابی برای حفظ آن فدا شده است میتواند شاخ غول کاغذی و توخالی آمریکا را بشکند
 
به لطف و عنایت خدا همزمان با ماموریت بسیار بزرگ و ویژه کرونا برای رسوایی اروپا و آمریکا امروز با پهلو گیری نفتکش غول پیکر ایرانی در بندر ونزوئلا دیوار تحریمهای ظالمانه ایران ترک بسیار بزرگی برداشته است.
 
 انشا الله به همین زودی ها دولت ایالات متحده آمریکا با کمک ترامپ قمارباز یک فروپاشی بزرگ و ع
باید عروسک یا ماشین برای همدیگر هدیه یگیریم .شاید یاد بگیریم وسایل بازی عروسک و ماشین هستند نه قلب آدم هایی که پر از عشق و آرزوست .شاید کمتر با احساسات یکدیگر بازی کنیم وآرزو هایی که در قلب یک فرد است را نابود کنیم .یادمان باشد انسان عروسک و ماشین نیست که هرموقع کارمان با آنها تمام شد کنار بگذاریم .قلب انسان با ارزش است ،کاری نکنیم که بشکند چون دیگه قلب سابق نمیشه.مراقب قلب انسان ها باشیم ،قلب انسان وسیله ای برای بازی کردن نیست . .#امیر_راد #ami
هر شخصی که عمداً به دیگری ضربه‌ای وارد کند و موجب شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضا یا موجب بوجود آمدن بیماری دایمی یا از بین رفتن و ناقص شدن یکی از حواس یا از بین رفتن عقل مجنی‌علیه (فردی که صدمه به او وارد شده است) شود، در مواردی که قصاص امکان نداشته باشد، اگر عمل او موجب اخلال در نظم و امنیت جامعه شود، به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد و در صورت درخواست مجنی‌علیه مرتکب به پرداخت دیه نیز محکوم می‌شود.در بعضی از مواقع، ضرب و جرح ممکن است ب
روش تولید 
برای تولید پودر ابتدا تخم مرغ ها به واحد شستشو فرستاده شده و سپس به واحد جداسازی فرستاده می شوند که در آنجا تخمه مرغ های فاسد جداشده و حذف می گردند. مرحله بعد شکستن است، شکستن می تواند به دو روش دستی یا ماشینی انجام گیرد، یک کارگر ماهر می تواند 500 تا 800 عدد را در یک ساعت بشکند. .در مواردی که تعداد زیاد است از ماشین های تمام اتوماتیک استفاده می گردد. برای تولید پودر سفیده ، جدا سازی دقیق سفیده از زرده اهمیت فراوانی دارد. حتی یک مقدار کم
سریال Game of Thrones با قسمت آخر خود توانست تمام رکوردهای تاریخ شبکه HBO را بشکند و به پربیننده‌ترین قسمت یک سریال تلویزیونی تبدیل شود.
دیروز قسمت آخر سریال Game of Thrones پخش شد و پایان‌بندی آن به عنوان یکی از بزرگ‌ترین سریال‌های تاریخ تلویزیون بحث و جنجال‌های زیادی به دنبال داشت، اما در کنار همه این اتفاقات رکوردهای جدیدی برای این سریال ثبت شد.
بر اساس اعلام منابع مختلف، مجموع تعداد بینندگان رسمی قسمت آخر که در هنگام پخش اول از طریق تلویزیون‌های
باسمه تعالی
امور اجتماعی
نقش دین در زندگی
غزل(۲)
می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از سوی دین
ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره علم و یقین
یک مبلغ هر دو را باید کند سر مشق خود
ظاهر و باطن مهم است در عروج سالکین
حفظ انسان در اطاعت از خدا و اولیاست
آدمی محفوظ گردد، با عمل کردن به دین
خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، چراغ عابدین
لازم است هر کس شناسد دین و دستورات آن
چند سالی با ت
خوش باش بر لب جوی دریاب لحظه ها راگر بگذریم از این در ، نتوان به هم رسیدنچون برق در عبور است، عمرت ، اشاره کردمگر بگذرد جوانی ، نتوان دگر خریدنباخنده های شیرین ، غم را ز هم بگیریمزشت است عمر خود را ، دائم به هم پریدنگاهی سراغ ما را از باغ دل بگیریدطاقت ندارد این دل ، تا انتظار کشیدنبردار کوله بارت اینجا نمان و بشتابغفلت کنی بعید است تا مقصدت رسیدنگفتم ز راه چاه است آیا شود که روزیبهر نجات جانت پندی ز ما شنیدنبس پیچ خم ز راه است چشم بصیرتت کوگر
خوش نمایی خودنمایی می کند،
ناله نی از بینوایی می کند.
لب به لب بنهاده بر لبهای یار،
بس شکایت از جدایی می کند.
 
روز نومیدی ز تو کندم امید،
توت می گویم، تو می گویی ز بید.
آن قدر کردم سیاهت را سفید،
عاقبت موی سیاهم شد سفید.
 
رهگمزده در بیشة اندیشة خویشم،
هم تیشه زن پایه و هم ریشه خویشم.
من صبر کنم پیشه به پیش همه مردم،
شرمنده و رسواشدة پیشة خویشم.
 
لطف اگر از جانب یزدان شود
خیر و احسان در جهان ارزان شود.
شکر حق از جانب انسان شود،
یوسفستان کلبة احزان
کلمه باید یک وجهِ تکثیرکننده داشته‌باشد، یعنی آینه باشد، چیزها را از رهگذرِ خود بشکند، و چندگانه کند.
پس کلمه باید که شکننده باشد و شفاف. ملموس باشد و ناملموس.
اما آیا تمامِ کلمات چنین وجهی ندارند؟ حتی بی‌ریخت‌ترینشان؟
در واقع، چندگانگی را ما به کلمات می‌بخشیم. با نسبتی که بینِ خودمان و آنها برقرار می‌کنیم.
منظورم این نیست که معنایی غیر از خودِ کلمات به آنها ببخشیم. اتفاقاً باید تمامِ معانیِ حاشیه‌ای را از کلمه بزداییم. مثلاً "میز" باید
" غمزه شوخ تو خونم به خطا می ریزد/ فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد"
1.خونی که به خطا ریخته می شود شایستگی این را دارد که اتصال به حق پیدا کند و اگر به صواب ریخته شود یعنی این که کسی را مجازات میکنند که گناهکار است و به همین سبب قصاص می شود.
2. بدی و گناه یعنی این که چیزی بین من و خدا بنشیند و مرا از خدا دور کند. حال اگر نماز، من را از خدا دور نماید، این نیز بدی من است. اگر من به نماز خود عجب ورزم و به حسنات خود غرور پیدا کنم حسنه نیز تبدیل به سیئه میشود.
3.
بی تو تنهایی من مثل بهشت است بهشتبا تو این معرکه ی عشق چه زشت چه زشتتو پری چهره ولی دیو صفت بودی وایچه کسی با قلمش عقد مرا با تو نوشتبشکند آن قلمی که به تو پیوندم زدو چه بد کرد کسی که گل جان تو سرشتبه پرستاری من آمده بودی اماخانه ی قبر مرا ساخته ای خشت به خشتبذر نفرت که میان دل من میکاریمطمئنا نشود غیر علف چیزی کشتبه خدا مثل بهشت است جهنم بی توبی تو دنیای من از جنس بهشت است بهشت
داشتم به بچه‌مارمولک آن‌شب فکر می‌کردم که توی تاریکی راه‌رو دیدم‌اش؛ خسته و خواب‌آلود بودم؛آن‌قدری که یادم نمی‌آید آن‌ جسم سنگین چه بود؛ فقط می‌دانم گذاشتمش روی مارمولک تا به درک واصل شود که نشد. صبح آمدیم و دیدیم بچه‌مارمولک دم‌اش را جا گذاشته و رفته! یا سوسک آن روز عصر که یک‌هو رفت زیر تخت و در نیامد؛ یا عنکبوتی که ماه‌ها روی سقف هال زندگی می‌کرد و حالا نیست. کجا رفتند؟ شاید از یه سوراخی به دنیای زیرزمین. به این فکر می‌کنم که اگر ز
 
 
با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است  تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شودحتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شودبا عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیستدر انتهای موعظه دیگر مجال درس نیستکافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شودچیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود
 
شاعر : افشین یداللهی 
 
 
 
گشت مبعوث آن که عالم زنده شد از کیش اواز حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدیدیا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید
صوت اقرأ بسم ربک مى رسد بر گوش جانیا که از کوه حرا خلق عظیم آمد پدید
بانگ توحید است از هرجا طنین افکن به گوشفانى اصحاب شیطان رجیم آمد پدید
سید امى لقب بر دست قرآن مى رسدیا به گمراهان صراط مستقیم آمد پدید
فاش گویم عقل کل فخر رسل مبعوث شدآن که گردد ز اعجازش دو نیم آمد پدید
قصه لولاک باشد شاهد گفتار منیعنى امشب ع
خبر از عالم بحر و برم نیست،
خبر از سوزش خشک و ترم نیست.
ز خاک تر بود آب و گل من،
ز غم می سوزم و خاکسترم نیست.
 
انیس خوشگل خوشجقچقم نیست،
رقیب بدزبان احمقم نیست.
حقم را می خوری گرچه، غمت نیست،
غمی که می خورم، هرگز حقم نیست.
 
به غارت برده ای رزق گدا را،
به یغما می بری از کور عصا را.
زمین مال خدا گویی و ده چند،
به یغما می بری مال خدا را.
 
ز جام چشم جادوی تو مستم،
هم از لبهای نوشت میپرستم.
دل سنگین تو پیمان شکن شد،
تمام عمر در بند شکستم.
 
خزان افتاده در
عباس عباس 
من به طفیلی حسین آمده ام وبه عشق حسین زیسته ام .من آمدم که عاشقی رابه تجلی بنشینم من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم اما آسمان عشق حسین بلند تر از آن است که پرنده عاشقی چون من بر آستان عظمتش بال ارادت بساید .بزرگترین موهبت خدا در حق من این است که به من رخصت داده تا حسین رادوست داشته باشم وعاشق حسین باشم .
عباس مَشک را بردوش می اندازد دودست به زیر آب می برد وفرا می آردتا پیش روی چشم عجبا این تصویر اوست یا حسین ؟!
عباس سکینه 
عباس برای حسی
زن،
برعکس تصور خیلی ها،
 دو حرفیه ساده ایست -با هزار پیچ و تاب در اندامش- .
میتواند در اوج احساس منطقی باشد،
صبح برقصد،شب بگرید و عصر آرام بخزد گوشه ی دلت.
زن پیچیده نیست،اما،
میتواند از ظهر
 دست های بغض را که پیچک میشود دور گلویش گرامی دارد،
فیلم ببنید،
بخندد،
شام بپزد،
و نیمه شب ،
آرام آرام ترک بردارد.
زن چینی ظریفی است،که حتی میتواند به بوسه ای بشکند.
پس آهسته زمزمه کن زیر گوشش،حتی عشق را.

صاد.ن
یا لطیف
هفته ی پیش بود که دلم به شدت, به شدددت. (با هفت هشت تا تشدید) هوای مشهد کرده بود. از آن هوایی شدن هایی که در به در توی اینستاگرام بگردی دنبال عکس حرم و مثل تشنه ی آب ندیده از این صفحه به آن صفحه و از این لایو به آن استوری بروی بلکه دلت آرام گیرد ؛که نهه! جان دلم! این دلتنگی آب روی آتش میخواهد.
 وسط گریه ها و دلتگی ها یادم به بار  اول افتاد . که تازه درک کرده بودم امام رضای جان چه امامیست. که وقتی برگشتم. گریه امانم را بریده بود. آن هم شب ها توی خ
۱. خواستن چیز خطرناکی است. وقتی کسی را، چیزی را میخواهی، در ذهنت هربار که اذیت میشوی به خودت میگویی خفه شو! همین یکبار را خفه شو. خرابش نکن.» اما همین یکبار نیست. کسی/چیزی که یکبار باعث ناراحتیت شده دوباره و صدباره هم حالت را خراب می‌کند. آدم‌ها برای همدیگر تغییر نمی‌کنند. مگر اینکه دنیایشان بدون شما به طور محسوسی زشت‌تر باشد. آن وقت ممکن است کارهای زیادی بکنند که شما را کنارشان داشته باشند. اما ببین، حتی در آن مورد هم من دلم برای به کسی که ت
دبیر شورای عالی فضای مجازی امروز (۳۰ آبان) در حاشیه مراسم افتتاح بنیاد ملی توسعه فناوری در جمع خبرنگاران اعلام کرد که قطع اینترنت بین الملل باعث شده که رکورد ترافیک داخلی بشکند. او همچنین اعلام کرد که اگرچه بعضی پلتفرم‌های داخلی توانستند به مردم کمک کنند اما هنوز پیام‌رسانی که پاسخگوی نیاز مردم باشد در بین مدل‌‌های بومی وجود ندارد.
ادامه مطلب
وقتی دلت گرفته است
وقتی خسته ای
وقتی زخم خورده ای
وقتی فکر میکنی هیچکس تو را نمیفهمد
وقتی نمیفهمی
وقتی احساس ناتوانی میکنی 
وقتی وحشت زده میشوی

آغوشی هست 
که در همه حال دوستت بدارد
که تو را بفهمد
که شکست هایت را به رویت نیاورد
که تمام نقص هایت به اضافه‌ی او، کمال شود
و تمام وحشت هایت آرامش
که از دین و ایمانت نپرسد
که از دانش و کوششت نپرسد
که دلش برایت نسوزد
آغوشی آرام و بی نیاز
آغوشی که امشب هم مثل شب های قبل:
به نوزادان مکیدن میآموزد تا گرسنه

با این جملات، شکست عشقی را فراموش کنید
  
تمام کردن یک رابطه عاطفی، ساده نیست
 
تمام کردن یک رابطه عاطفی، ساده نیست. جدا شدن از فردی که روزها، ماهها و حتی سالهای زیادی را با او گذرانده اید، می تواند قلب شما را بشکند و زندگی را به کام تان تلخ کند. این احساس طبیعی است اما راههای وجود دارند که می توانند بهبودی حال شما سرعت بخشند. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که از جدایی رنج می کشید، جملاتی که در اینجا برایتان آورده ایم را بارها و بارها با
ه نام انکه زیباست و زیبایی را دوست دارداو را خلق کردنه از اتش . نه از گل. بلکه از جنس لطیف زیباییاو را در قالبی مخمل گون خلق کرد.و سپس از روح توانمند خود در او دمید روحی بس والاروحی سرشار از ظرافت و زیبایی و پاکیروحی توانمند تر از ادمبر او نظری انداختچقدر دلکش.چنان زیبا بود که دل جن و انس به درد امددردی نه از سر رنج.نه دردی از حسادت. نه دردی از سر غبطهبلکهدردی از رنگ و بوی دلبری.خدای من. این مخلوق چه بی پروا در برابر خ
الگوهای قیمتی یا پترن ها (Patterns) فرمی از رفتار قیمت هستند که به دلیل تکرار در گذشته برای ما امکان پیش بینی قیمت را فراهم کرده اند. این الگوها در گذشته آنقدر ایجاد شده اند که از لحاظ آماری برای ما با ارزش هستند و می توانیم برای آینده نیز آنها را تعمیم دهیم. اساسا الگوهای قیمتی زمانی ایجاد می شوند که بازار دچار بلاتکلیفی می شود و تقابل خریدار و فروشنده داخل فرم خاصی از تراکم که می تواند مستطیل یا مثلت یا …. باشد حبس می شود. حال اینکه خریدار بتواند
ایتزی(به انگلیسی:ITZI)گروه دخترانه اهل کره جنوبی است که درفوریه 2019 توسط کمپانی YGP Entertainment تشکیل شدند.ایتزی اولین گروه بعد از توایس است که توسط این کمپانی وارد دنیای موسیقی شد.
اعضای آن متشکل از:(از راست به چپ در تصویر)یونا،چریونگ،ریوجین،لیا و یجی است.
این گروه با انتشار سینگل آلبوم IT'z Different و تایتل ترک Dalla Dalla دبیو کردند.موزیک ویدیوی Dalla Dalla در 24 ساعت به 14 میلیون بازدید رسید و توانست رکورد لایک و بازدید موزیک ویدیوی دبیو را بشکند.
فندوم های ایتزی،
یکشنبه ۱۵ مرداد نماز مغرب
 
دوباره که دل سنگ‌ شد . در داخل می خواهد بلرزد ولی یک پوست سنگی اجازه نمی دهدفورا به سمت قبر آقای نخودکی رفتم، فکرکردم بچه زرنگ شده ام، ولی هیچ محل نگذاشت، گفتم شاید خلف وعده کردم. یا نه غذا زیاد خوردم. یا شاید بد کردم استخر رفتم، تفریح در مشهد؟؟؟ ولی امام رضا که اینطور نبود ‌‌.این دفعه گفتم بروم مقبره شیخ مجتهدی، نزدیک نماز شد و همه درها بسته بود، دورزدمذو دور زدم، وقت نماز نزدیکش رسیدم تا بعد نماز خدمت ایشان مشر
روزی ما هم سفر میکنیم . از بصره و بغداد و موصل و کرکوک تا دمشق و حلب . و از لاذقیه و طرطوس و طرابلس تا بیت المقدس حیفا و غزه و از آنجا به جده و عدن و صنعا و قطیف . و از تهران و اصفهان و مشهد تا مزار شریف و کابل جان و کوههای زیبای هندوکش . بدون نگرانی از مرزها و بدون ترس از ناامنی و بدون خوف از تروریستهای پرورش یافته در آزمایشـگاه ها و اتاق فکرهای امپراطوری و بدون شقه شقه شدن و تفرقه ای که حاصل استعمار است . و آن روز ، که کار تو به پایان رسیده ، تو همچنا
وقتی خسته ام و داغان ، و از یک بیرونِ پر هیاهو به آرامش خانه پناه می آورم ، با لبخند گرمی مواجه می شوم که ارزشش وصف ناشدنی است . یک نفر هست که در کنارش می توانم غصه هایم را فراموش کنم . اما گاهی غصه ها هردویمان را احاطه کرده است و سنگِ صبور بودن تبدیل می شود به یک دورِ باطل . یک نفر باید از خودگذشتگی کند و این دور باطل را بشکند .دیر وقت بود که به خانه رسیدم . همه خواب بودند . جز یک نفر که به انتظار نشسته بود . نه به انتظار یک لبخند ، یک محبت و یا یک آغوش
دیو را با خانه ی انسیّه الحورا چه کار؟
دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار؟
دشمن و بیت و لایت، هیزم و باغ بهشت
شعله ی آتش تو را با صورت زهرا چه کار؟
تازیانه شرم کن این دست، دست فاطمه است
ای فشار در تو را با عصمت کبرا چه کار؟
مرد کو، تا آورد دستی برون از آستین
این همه نامرد را با یک زن تنها چه کار؟
بوستانِ وحی و شیطان روبه و شیر خدا
ریسمان ظلم را با بازوی مولا چه کار؟
بیت حقّ را هیچکس نگشوده با ضرب لگد
درد را با پهلوی انسیّة الحورا چه کار؟
فاطمه پشت
این مردک احمق در صفحه فیسبوکش نوشته است: سهم هزاره ها به اندازه بینی هزاره ها است . این سخن، اهانت و توهین به مردم شریف هزاره است و محکوم است. از استاد سرود دانش انتظار می رود  که موقف خودش را در برابر این مردک احمق و سبک سر به صورت شفاف روشن سازد. و با اهانت کنندگان مردمش مسامحه ننماید و سکوت را بشکند.
ادامه مطلب
ناسزا میگویی چون حرفت به کرسی ننشست ؟
ناسزا میگویی چون احساسی شدی و اجتماعی هم سطح خودت تاییدت میکنند ؟
این کلمات از کدام سوراخت ساطع شد نیتی جز تخریب و نابودی داشت ؟
حرامزاده ها چرا باید از اسمشان به عنوان فحش یاد شود چه خطایی رو خود خواسته انجام داده اند؟  حرامزاده بودن خطا شخص ، نیست ، مهربان باش ،
یا حتی بی بته ، در این زمانه ، مگر میتواند فحش باشد ؟ چه افتخاری بالایی مثل این که ، اصل و نسبت به خرافاتی های تنبل متصل نباشد ،  به همین طریق اد
آقا استرس امتحانات پایان کورس داره من ره تباه میکنه ، اصلا هم نمیدونم مدل امتحاناش چه طوریه اصلا چند روزه؟ چند تا امتحان تو یه روز باید بدم؟ هیچی نمیدونم فقط میدونم همین دو هفته رو وقت دارم بخونم و نمره هام هم به طرز عجییبی این ترم مهمه دلیلش رو هم اینجا نمی نویسم ولی خب در جریانی که چرا؟
--
اگر روزی یا شبی، شبحی انه در خلوت ترین لحظات تنهایی، سراغتان بیاید و بگوید: عمری که حالا می گذرانید و تاکنون گذرانده اید، بارها و بارها خواهید گذراند،
اگر چیزی از دست‌مان بیفتد و بشکند، همه‌ی رنج‌اش می‌شود یک وحشت ناگهانی از صدای خردشدن شیشه و زحمتش می‌شود جاروکردن. اما اگر یک لیوان دست‌مان بدهند و بگویند:این را بشکن!» هزار بار قصد می‌کنیم زمین بزنیمش؛ اما نمی‌شود؛ گوش‌هایمان را می‌گیریم؛ جوری می‌اندازیمش که تکه‌هایش خیلی خرد و پخش نشوند و الخ. این زندگی‌ست؛ هر روز باید یک چیزی را بشکنی و نمی‌شکند؛ گاهی آن را با خشم پرت می‌کنی، اما نمی‌شکند؛ گاهی هم آرام می‌اندازی‌اش و هزار ت
چنانکه گفتیم "شرع" یکسری قوانین با الهام از دین مربوط به یک عصر در یک ملت با جغرافیای مشخص است و چندان عجیب هم نخواهد بود پیاده سازی برخی شرعیات با توسعه دین در حوزه جغرافیای زمینی در طول زمان با موانع و محدودیتهایی مواجه شود.
چرا که در فرایند گذر از یک برهه زمانی و عبور از مرزهای جغرافیایی، شاهد رشد فرهنگی و علمی و کشف برخی اسباب و علل مسائل هستیم وراهکارهای نوین در حل ریشه ای معضلات نصیب جامعه بشری میشود که گاهی اوقات با مقایسه دو نگاه شرع و
امروزه حتی دست فروش های خیابانی هم برای خودشان در شبکه های اجتماعی کمپین تبلیغاتی راه انداخته اند و خوب میدانند که بازاریابی اینترنتی چقدر تاثیرگذار است.
اینکه چقدر زود اینترنت توانست به همه جنبه های زندگی ما نفوذ کند، نشان از سرعت رشد فناوری است. روزگاری که رادیو پا به عرصه وجود گذاشت بسیار طول کشید تا به صورت عمومی استفاده شود و حتی می شود گفت که نتوانست همه دنیا را آنطور که باید فرا بگیرد. پس از آن نوبت به تلویزیون رسید اما اینبار سرعت نف
به نام انکه زیباست و زیبایی را دوست دارداو را خلق کردنه از اتش . نه از گل. بلکه از جنس لطیف زیباییاو را در قالبی مخمل گون خلق کرد.و سپس از روح توانمند خود در او دمید روحی بس والاروحی سرشار از ظرافت و زیبایی و پاکیروحی توانمند تر از ادمبر او نظری انداختچقدر دلکش.چنان زیبا بود که دل جن و انس به درد امددردی نه از سر رنج.نه دردی از حسادت. نه دردی از سر غبطهبلکهدردی از رنگ و بوی دلبری.خدای من. این مخلوق چه بی پروا در برابر
نابغه!(گفت و شنود)
گفت: وزیر سابق مسکن و شهر‌سازی نوشته است حالا دیگر برای رفع محدودیت‌های مالی در زمینه مقابله با کرونا باید FATF را بپذیریم!گفتم: ولی خود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و نیز مدیریت FATF رسما اعلام کرده‌اند که پذیرش FATF تغییری در محدودیت‌های مالی ایران ایجاد نمی‌کند، رئیس‌کل بانک مرکزی هم می‌گوید هیچ تاثیری ندارد.گفت: چه عرض کنم؟!گفتم: اصلاً از کدام رابطه مالی برای مقابله با کرونا حرف می‌زند؟! آمریکا و اروپا از شدت فلاکت به ماس
*پاسخ شهید مطهری به کسانی که با زبان انتقاد، روزه گرفتن را موجب کاهش نیروی کار می‌‌دانند*
مگر بشر فقط باید کار کند؟ مگر بشر یک ماشین است که حداکثر استحصال را باید از این ماشین کرد؟ مگر حیوانِ بارکش است؟ مگر بشر دل ندارد؟
مگر بشر روح ندارد؟ مگر بشر احتیاج به تقوا ندارد؟
️آیا بشر فقط احتیاج به یک چیز دارد و آن کار است؟
️دیگر احتیاج به آدمیت ندارد؟ احتیاج به اینکه طبیعت سرکش را رام کند ندارد؟ احتیاج به اینکه شهوات خودش را بشکند ندارد؟ احتیاج ب
دارم پشت  سر هم به رادیو بندر تهران گوش میکنم و مدام احساسات افسار گسیخته دخترانه ام اشک میشود و بغض و من 
اصلا اجازه نمیدهم بشکند
من وقت ندارم
وقت گریه کردن، خندیدن و مریض شدن
درس ها و پروژه های اخر ترمم مانده
اگر آمده ام و مینویسم فقط بخاطر این است که بتوانم ادامه بدهم 
صداهای توی سرم آرام نمیشوند
با مامان صحبت کردیم و گریه کردیم و گیسو فقط ما را نگاه کرد
مامان گفت: من نمیخوام باور کنم، تو نمیفهمی
گفتم: من میفهمم، گفتم درک نمیکنم قبول اما می
۱. پدر را رها کرده ام و آمده ام یک شهر دیگر
در واقع بین بدبخت شدن با او و خوشبخت شدن بدون او،‌ دومی را انتخاب کردم
از خودم متنفرم؟ شاید! 
پشیمانم؟ نه! 
این سوال را بارها، حتی در سخت ترین ساعاتِ اینجا بودن از خودم پرسیده ام و هر بار فقط به یک جواب رسیده ام
نه! 
هرگز پشیمان نیستم!
اما ناراحتم
و این بارِ عذاب را همه جا با خود حمل میکنم!
در زندگی ام،
در کارم،
در نوشته هایم
و در رابطه عاطفی ام! 

۲. پست جدید سمانه دیلی را برایش
ریپست میکنم و زیرش مینویسم
۱. پدر را رها کرده ام و آمده ام یک شهر دیگر
در واقع بین بدبخت شدن با او و خوشبخت شدن بدون او،‌ دومی را انتخاب کردم
از خودم متنفرم؟ شاید! 
پشیمانم؟ نه! 
این سوال را بارها، حتی در سخت ترین ساعاتِ اینجا بودن از خودم پرسیده ام و هر بار فقط به یک جواب رسیده ام
نه! 
هرگز پشیمان نیستم!
اما ناراحتم
و این بارِ عذاب را همه جا با خود حمل میکنم!
در زندگی ام،
در کارم،
در نوشته هایم
و در رابطه عاطفی ام! 

۲. پست جدید سمانه دیلی را برایش
ریپست میکنم و زیرش مینویسم
سنگینی چیست؟ بشکند و فرو ریزد! سیاهی چیست و سردی، که به زیبایی هجوم می‌آرد و طلب نکبت می‌کند؟ باشد بر طلب تو، پلشتی و نکبت از آن تو باد! این آرزو برآورده شود، بلکه آتش‌ات زند تا در آتش خویش از نکبت خویش خلاص شوی! باری همه‌ی آرزوها و نکبت‌ها برآورده باد!

باشد این جهان از آن تو! آن جهان هم از آن تو! بهشت می‌خواهی، پس دوزخ‌اش نیز خواستی. این بهشت و این دوزخ از آن تو باد! نور خواستی، ظلمتش نیز طلبیدی، این نور و این ظلمت ارزانی تو باد! 

صافی چیست؟
باورم شد که عشق منی
 بت نگاه کردم واز نگاهت خوندم که چقدر دوستم داری ،بعداشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم .
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار ی
می‌دانند، خوب هم می‌دانند که هرچه رشته‌اند در عزای اباعبدالله پنبه می‌شود. می‌دانند که دلباختۀ حسین(ع) از نان که هیچ، از جان هم می‌گذرد، اما از ایمان به اربابش دست نمی‌کشد. خواستند سیدالشهدا(ع) را به حکومت منتسب کنند و مردم را مقابل او بنشانند؛ خواستند با تحریم مشکی پوشیدن و عزاداری کردن، میان مردم و امامشان فاصله بیندازند؛ اما نفهمیده‌اند محبت امام حسین(ع) ریشه در جایی دیگر دارد. نفهمیده‌اند یعنی چه که هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را ب
شد صدای هلهله از گنبد اخضر بلندتا که شد دست علی با دست پیغمبر بلند
باده نوشان غدیری ساغر شادی زدندتا سر خُم شد به دست ساقی کوثر بلند
پیش جهل این جماعت، عاقبت نشنیده ماندهرچه عقل آواز حق سر داد بر منبر، بلند
از گلوی ظلم و ظالم آب خوش پایین نرفتهر کجا شد ذوالفقار حضرت حیدر بلند
پیش بازویش موظف شد به کوتاه آمدنگرچه بود آوازه‌ی سرسختی خیبر بلند
مثل روز از سخت و سست دست‌هاشان روشن استکی سرافکنده است فردا؟ کیست فردا سر بلند؟
از میان دست‌های بیعت
یراحی تو آهنگ "نمیشه ادامه داد" می‌پرسه: مگه ترسِ از شکست، کم‌تر از شکستنه؟
نیست.
وقتی به زندگیم نگاه می‌کنم، می‌بینم خیلی از تصمیم‌هایی که دوستشون داشتم و نگرفتم، به‌خاطر ترس از شکست خوردن بوده، به‌خاطر این بوده که نکنه یه وقتی جلوی بقیه کم بیارم؟ نکنه مسخره شم؟ نکنه نظر بقیه راجع‌به من عوض شه.
بدتر از ترس از شکست، من ترس از تنها شدن رو تجربه کردم، همون‌جاها که باید وایمیستادم و از حقم دفاع می‌کردم، اما با خودم گفتم: اگه این کار رو ب
تنها واقعیت موجود زندگی، نیستی ست. نه آن نیستی که به معنای مرگ است، بلکه عدمی ست شیرین و آرامش بخش. خودت را در کهکشان خیال ها رها می کنی و پرواز می کنی. رها می شوی، رهایِ رها. منظورم از نیستی و عدم هم همین است. آزادی که هیچ کس نمی تواند آن را از تو بگیرد، سکوتی که هیچ کس نمی تواند آن را بشکند. تصورش را می کنی؟ این همان عدم و نیستی است. آرامشی که همه در پی اش هستند و آن را در مادیات می جویند، غافل از اینکه این آرامش در نیستی ست، در وجودت است. آری، گوهر
اگر آب پشت سد‌ها را به روی مردم سیل‌زده باز
کنید، اگر با شیر آب جنگلتان را آبیاری کنید، اگر با آبروی مردم بازی کنید، کسی
شما را نمی‌زند، حتی پای تابلو هم صدا نمی‌زند. اما اگر آب بازی کنید سه چهارم برادران
کره‌ی زمین بر سرتان می‌ریزند که شما را بزنند. آخر دختر نمی‌تواند به آب دست بزند
مگر از برای بیعت کردن‌. به زبان خودشان ترجمه کنی یعنی هم‌جنسان فاطمه نمی‌توانند
به مهریه فاطمه دست بزنند. درست مثل سپاه یزید می‌گویند تا زمانی که دین ما را
 
دلم تنگ شده برای نوع چشم هایتان .
 
 برای شفافیت و زلالی وجودتان .
 
برای نور همه گیرتان .
 
 چقدر پابند دنیا شده ام که دیگر احساس میکنم تا گردن در لجن زارش فرو رفته ام .
 
غل و زنجیرهایش ، دست و پاهایم را رها نمی کند .
 
دیگر انگار به دور قلبم حلقه زده .
 
 سخت است .
 
هر روز دلت برای زیارت شهدا پر بزند ولی گفتم که . غل و زنجیر داری .
 
امید دارم . امید دارم این نور درخشان شهدا ، آخر سر بشکند این اسارتم را .
 
 در نهایت دوستتان دارم یاران خدای
بسمه تعالی
 
حادثه‌ای که چندی پیش در ورزشگاه شهر کربلا رخ داد و در آن چند زن بی حجاب جلوی چشمان میلیون‌ها جوان عراقی به آوازه خوانی و رقاصی مشغول شدند حادثه‌ای دلخراش و اسفناک بود ولی خب این حادثه هیچ ربطی به بنده نداشته و ندارد فلذا با استفاده از این فرصت توصیه‌ می‌کنم که با توجه به نزدیکی ایام اربعین حسینی ، شیعیان جهان مراقب پوستر‌های بنده که در تمامی معابر عمومی شهر کربلا، اتوبان‌ها، پل ها و روگذر‌های آن نصب شده باشند چرا که با دل
میخواهم سکوت کنم 
و یک فنجان چای بریزم 
بگذارم سرد شود 
و نخورم 
از همان ها کارها که همیشه می کنم 
و محو افکارم شوم
دلم برای خودم تنگ شده 
برای یک حال خوب 
توقع ام از خودم زیاد نیست 
اما ، دل گرفته را دوست ندارم 
یک کاغذ برمی دارم می خواهم لیوانم را نقاشی کنم
فکر لیوان چای من را می برد 
به خانه ، به نوجوانی ، به جوانی ، به دوستی ، به خانواده و هر چه بود
سعی می کنم بخاطر بیاورم چه گذشت بر من 
که اینهمه تغییر کرده ام 
خط به خط مرور می کنم زندگی را
سلام
دلم بدجور گرفته رفیق . درد دلم را به پای ناسپاسی نگذار 
ولی ما چه هیزم تری به کسی فروخته ایم . 
که هشتمان باید گرو نهمان باشد . 
دلم برای ح و خودم بسیار میسوزد 
دلم آشوب است 
شکرت میکنم برای هزار و یک نعمتی که هست 
ولی رفیق . دلم بدجور گرفته است 
تمام معادله هایم غلط از آب در آمد . 
من عشق و ایمان را بر هر چیزی برتر میدانستم ولی آنها که نگاه مادی داشتند بردند و ما حس شکست میکنیم . ما .همان مایی که حواسمان بود دلی رانشکنیم . حقی از کسی تض
دانش اموزان که جمعیتی نزدیک به 14 میلیون نفر را شامل میشود میتواند در تبیین الگوی استفاده از کالای ایرانی و اصلاح فرهنگ بیگانه تاثیر بسزایی داشته باشند .
- دانش آموز میتواند فضایی با نشاط برای تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی ایجاد نماید که اینان مهمترین سرمایه های کشور و بعنوان نسل پویا ، گام اول را در خانواده ها بردارند .
-تجربه استفاده از دانش آموزان بعنوان همیار پلیس در چند سال اخیر خود گواه روشنی بر این موضوع است که آنان میتوانند
پنینگ دایره‎ای عازم جالب برای خلق تصاویر دایره‎ای و جذاب است. از این تکنیک می‎توان از کف جنگل برای عکاسی سایه‎بانی از درخت‎ها یا ثبت یک تصویر متفاوت استفاده کرد که ترکیبی دایره‎ای از رنگ‎ها دارد. به کارگیری این تکنیک به ویژه هر زمانی خوب که کنتراست و نوراحسان وجود دارد، چون باعث خلق تصاویری بی همانند می‎شود.
چطور این پیشه را سپریدن دهید: پنینگ دایره‎ای شامل پیدا کردن یک نقطه کانونی وچرخاندن آهسته دوربین می‎شود یعنی چرخاندن آن از سمت
میگفت قهر نکن.میگفت  وقتی نیستی چشمانم تا آخر خیابان ورم میکند کش می اید ان وقت میشود گیت ایست بقیهزل میزند و خیره می‌شود بدون پلکچشمانم میخواهد از کاسه بزند بیرون.درد می گیرد از بس که دنبالت می‌گردد و نمیابدمیگفت ارباب تو چرا همیشه نیستی؟یعنی هستی ولی وقتی نیستی فقط میفهمم نیستی میگفت وقتی دیگر وسوسه نمی شوم میفهمم رفته ای ولی من تو را میخواهم.دماغش چین خورد میخواست عطسه کند از همان عطسه های بلند و ترسناک ولی عطسه ش در نیامد مث
بالاخره شاخص کل بورس تهران توانست سقف تاریخی خود را بشکند و وارد روند جدید صعودی شود. البته این روند جدید، هنوز تایید نشده و حداقل باید 2 روز بالاتر از این سقف باقی بماند تا این روند جدید، تثبیت شود. ارزش معاملات نیز رشد خوبی کرده و میتوان به ادامه رشد، امیدوار بود. در حقیقت باید بگویم که، در صورتیکه اتفاق غیر قابل پیش بینی رخ ندهد، شاخص کل از این محدوده عبور خواهد کرد و به سمت هدف بعدی خود که در محدوده 360000 واحد است، حرکت خواهد کرد. دیروز بودجه
کسی مرا بیدار نخواهد کرد. اگر بخوابم و خودم را بیدار نکنم،

کسی مرا نخواهد ساخت. اگر آوار شوم و خودم را نسازم،
کسی مرا آرام نخواهد کرد. اگر بهم بریزم و خودم را آرام
نکنم،
کسی نوشته هایم را نخواهد خواند. اگر بنویسم و خودم
نخوانم،
کسی زخم هایم را نخواهد بست. اگر زخمی شوم و خودم زخم
هایم را نبندم،
کسی مرا درک نخواهد کرد. اگر بفهمم و خودم را درک نکنم،
کسی با من حرف نخواهد زد. اگر تنها باشم و با خودم حرف
نزنم،

کسی مرا جمع نخواهد کرد. اگر از هم ب
از تلویزیون ، سیاه پوش شدنِ حرم امام رضا(ع) را نظاره کردم.
و باز هم غبطه به حال مردمانی که آنجا بودند تا به امامشان تسلیت بگویند و درکنارش عزاداری کنند در سوگ اباعبدالله(ع).
من هم لباس سیاه به تن کردمدر سوگ امامم
                                     وخونِ پاکِ ۷۲ تن بنده ی برگزیده
اما کاش این دل ، بیشتر سیاه پوش شود.
کاش این قلب سنگی بشکند و کمی حُریّت بیاموزد ؛
برخیزد.
سربند "یا حسین(ع)" بزند 
و هر لحظه در راه حسین(ع) بتپد.
کاش این لباس مشکی نشان
غزلی ناب از مولوی، دیوان شمسای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفازان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطازین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطاچندین چشش از بهر چه تا جان ت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیااز بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو رااز جرم ترسان می‌شوی و
 روزی آمد در قلبم.طوری آمد که متوجه آمدنش نشدم؛یک  روزی  آمد اما ای کاااش نیامده بود.قلبم دوستش داشت.هر وقت او را میدیدم  دیوانه وار بر سینه ام میکوفتچشمانم هرگاه او را   میدیدند میخندیدند.دلم میلرزید.زبانم بند می آمد.رگهایم منقبض میشدند ،ضربان های قلبم شدت میافتند، ای کاش هیچ وقت نمیدیدمَش.از دیدَنَش خوشحال میشدم.عاشق خنده های زیبا و دلبرانه اش بودم.حتی اخمهایش هم  دوست داشتم.اما ،اما،اماهمه ما  آدم ها در زندگی امان  ای کاش ه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها