گاهی احساس می کنم اگر یک پرنده می شدم آن قدر پرواز می کردم که آدمی مثل خودم حسودی اش شود اما حالا می بینی که خودم هنوز همان آدم هستم که با حسرت به آسمان نگاه می کند تا بتواند پرواز کند چه رمزی این آسمان دارد گاهی دوست دارم از زمین کنده شوم دم غروب تماشایم کنند که اوج می گیرم
اصلا آدم هم می تواند پرواز کند کاش می شد همه ی وجودم بگذریم گاهی سخت می خواهم از این شهر بروم و پناه ببرم به یک کلبه ی کوچک روستایی
تنهای تنها برای خودم
من یک انسان هستم. بیشتر از آن چیزی که میخواهم به آن اعتراف کنم ضعیف،ترسو،فانی و آسیب پذیر هستم. اما ذهنی بزرگ دارم و بصیرتی بزرگ تر. خیلی از مواقع هم آن قدری شجاع و قوی هستم که خودم هم نمیتوانم باورش کنم.
شاید بهترین کاری که میتوانم بکنم؛یا شاید هم تنها کار این باشد که آجری باشم برای پله ای که بشریت در حال ساخت به روی آسمان است. اگر چه همیشه صدایی در درونم خواهد خواست که رهبر و مهندس سازنده کل پله باشم. و همین طور صدایی که میگوید بالاتر ن
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروبهای زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برايم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم.
وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم.
راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
بسم الله الرحمن الرحیمهجوم می آورند با بی رحمی
نمیدانند من ضعیفم تاب همه شان را باهم ندارم؟
درگیر تصمیم کبری که هستم
درگیر قبولی در آزمون مورد نظر هستم
درگیر فکر های زجر آور تلف شدن عمر هستم
درگیر آماده شدن برای خیلی چیزها هستم
درگیر شناخت خودم و دینم هستم
درگیر تشخیص حق و باطل هستم
درگیر تحمل و صبر هستم
درگیر مبارزات مختلف هستم
درگیر گیر های کَغ دیگران هستم
درگیر پاسخ دادن به سوال های بی نتیجه شان هستم
درگیر شبهه هایی که برايم ایجاد شده هست
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروبهای زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برايم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم. وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم. راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
در هر نت آهنگ غرق شده و نیازمند کمک هستم. نیازمند یک تو گوشی جانانه که مرا از این حال و هوا بیرون بکشد. من برای تعریف کردن چیزی اینجا نیامدهام. برای داستان گفتن آدمهای دیگری هستند که میتوانید به آنها گوش کنید. من اینجا هستم که جملات را، خورههای ذهنم، پشت سر هم قطار کنم و از روی ریل افسردگیام به سمت شما بفرستم. قطاری با بار ویروس. ناقل درد و رنج و اشک و آه. خارج از این نوشتهها من خوبم، به بهترین نحو تظاهر به شادی میکنم و همه، به جز یک ن
هست مگه نه؟
آره هست
اما اینجا تعریف نشده
در حال حاضر من یک بی وارث هستم
در حال حاضر من یک پیر دختر هستم
در حال حاضر من زنی هستم که در آینده تنها می مونه
و برای همین باید ازدواج کنم
نيستم تازه نماز خوندم پس حال هورمونیم بد نيست
اما اشکم بابت نوشتن اینها دراومد
من در حال حاضر دختری هستم که اصلا خوب نيست رفتارهاش اصلا سنگین و دخترونه نيست و برای همین هم خواستگار نداره و برای همین هم مامانش همش جوش میزنه و آخرین دخترش میگه مواظب باش
عصبانی هستم، از خودم.
از سر به زیر بودنم.
از سکوت کردنم.
از قانع بودنم.
از بخشیدنهای پشت سر هم.
از دادن، بدون گرفتن.
آدم وقتی فقط میبخشد، فقط دوست میدارد، و در زمانی که احتیاج دارد حمایت نمیشود، دوست داشته نمیشود، تعادلش را از دست میدهد.
از این به بعد دوست داشتنهایم را هم میشمارم.
نوشتن از تاریکی.و سیاهی و درد و رنج خیلی ساده است ، به راحتی میتونیم این حالات رو به تصویر بکشیم ، چون با گوشت و پوست و استخوان درکش کردیم و به تک تک سلول هامون نفوذ کرده ، انقدری که جایی برای سفیدی نيست ، مجالی نيست تا شادی یه دل سیر جولون بده و بتازه .با خودم عهد کردم تمام تمرکزم بذارم روی خودم ، ببینم واقعا چی هستم، جهان ناشناخته درونم چقدر سیاهِ یا چقدر سفید باید بشکنم این دژ سرسخت خوشبینی رو، باید از نو بسازم ، تمام باورها و آموخته هاشو د
نوشتن از تاریکی.و سیاهی و درد و رنج خیلی ساده است ، به راحتی میتونیم این حالات رو به تصویر بکشیم ، چون با گوشت و پوست و استخوان درکش کردیم و به تک تک سلول هامون نفوذ کرده ، انقدری که جایی برای سفیدی نيست ، مجالی نيست تا شادی یه دل سیر جولون بده و بتازه .با خودم عهد کردم تمام تمرکزم بذارم روی خودم ، ببینم واقعا چی هستم، جهان ناشناخته درونم چقدر سیاهِ یا چقدر سفید باید بشکنم این دژ سرسخت خوشبینی رو، باید از نو بسازم ، تمام باورها و آموخته هاشو د
محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد صادق تقی زاده محمد
سلام
دارم به خودم ایمان میارم که روانشناس خوبی هستم حداقل برای خودم.
من یه اعتقاد عجیبی دارم اونهم این هست که هرکس میتونه برای خودش بهترین دکتر باشه در زمینه جسمی و روحی و
دلیلم این هست که هیچکس بهتر از خودمون ما رو نمیشناسه.
مثلا همین مدت که وضع روحیم افتضاح بود، دارم سعی می کنم حال خودم را بهبود بدم و کمی هم موفق بودم. البته اشاره کنم هنوز حالم خوب نيست ولی پیشرفت خوبی داشتم. درواقع امید را در بعضی از مسایل خاص از زندگيم حذف کردم ولی در کل
بارها نوشتم که کلید واژههایی را از قبل ثبت کردهام تا دربارهی آنها بنویسم. حتی عمر بعضیهایشان به 3 سال میرسد! من آدم حساسی بودم و هستم. روزهای زیادی از عمرم را جدی بودم. روزهای زیادی از شوخی دیگران ناراحت میشدم. روزهایی بودند که نگاهم به شوخی کردن این بود: شوخی کردن آدمها شبیه پرت شدن از ارتفاع است. آسیب میبینی و دردت میگیرد. آنوقت میگویند که شوخی کردهاند و منظوری نداشتند!» گفته بودم که توی دوران قرنطینه خیلی فکر کردم. و دید
به خودم میآیم و میبینم انگار گم شدهام. انگار توی
هزاردالان این شهر دراندشت و کثیف خودم را باختهام و هرچقدر هم که سراسیمه کوبهکو
میگردم دنبال خودم، که من» کو، باز هم هیچ نشانی از من نيست. باز هم خودم هستم و
هزاران میلیون آدم دیگر روی این زمین که بود و نبود این وجود برای هیچکدامشان
جذابیتی ندارد. میدانم باشم یا نباشم، زمین دور خورشید میچرخد و خورشید هم تا
وقتی شعلهاش زبانه بکشد و به کوتولهای سفید تبدیل نشده، توی این گیتی بی
اسیر خستگی این روز ها شده ام. خستگی مثل یک وزنه سنگین روی دوش هایم سنگینی می کند. و من نمی دانم تا کجا باید آن را به دوش بکشم. نمی دانم مقصد کجاست. بلاتکلیفی امانم را بریده. می خواهم همین جا خستگی را زمین بگذارم و نفسی تازه کنم اما چیزی مانع می شود که نمیدانم چیست. روز های سختی را سپری می کنم. پر از کسالتم پر از رخوت دلم کمی کار می خواهد. دلم خستگی هم می خواهد ولی خستگی بعد از کار نه خستگی ناشی از بیکاری. همیشه در زندگي ام مشغله های زیادی داشته ام. ح
مشغولم به قانع کردن خودم،که لطفا غمبرک نزن که لطفا بازم تحمل کن تو ضعیف نيستی یکم فقط یکم حالت خوب نيست بیاه و سعی کن همونی شی که میخوای حالا این وسط اگه یکمم ناآروم و خسته بودی طوری نيست حق داری،من بازم دست و پا میزنم ببینم چی میشه.تاحالا واسه هیچکی اینقده دلتنگ نشده بودم.
تو بیشتر خواب هایی که میبینم، در حال پرواز هستم. بی اینکه پری داشته باشم، خیلی راحت دست ها رو ت داه و پرواز میکنم یا اینکه گاهی حتی بی اینکه دست ها رو مثل پرنده ها ت بدم، پرواز میکنم.
البته این رو بگم به این سادگی ها هم نيست. خیلی وقت ها مردم اذیتم میکنن. با چوب و چماق و سنگ و خلاصه هر چیزی که بشه، سعی میکنن منو سرنگون کنن یا کاری کنن که پرواز نکنم.
ولی خوب چیزی که هست در این خواب ها، پرواز کردنِ من یا برای فرار از دست خطر یا کمک کردن به مردم ه
دانلود آهنگ یاسر محمودی پرواز
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پرواز * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , یاسر محمودی باشید.
دانلود آهنگ یاسر محمودی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Yaser Mahmoudi called Parvaz With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ یاسر محمودی به نام پرواز
من رو زمین تو روی ابرا منتظرم برسی از راهما از اهالی زمینیم اشتباهی رفتی سمت ماهبا اولین پرواز برگرد من زیر آسمون نشستمآغ
یادمه ترم هفت بودم و بایکی از سال پایینی هام منتظر بودیم تو ایستگاه اتوبوس و در حال گفتگوبا اینکه سال پایینی بود ولی از نظر سنی از من بزرگتر بود. داشتیم درباره ی اینکه من تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل بجای ادبیات انگلیسی روانشناسی بخونم صحبت می کردیم و یهو گفت من خیلی خوب میتونم شخصیت آدمهارو ببینم.
منم با خنده گفتم خب میشه شخصیت من رو هم تعریف کنی؟!
یه لحظه جدی شد و تو فکر فرو رفت
بعد گفت میدونی شخصیت تو رو بخوام تو ساده ترین حالت ممکن توصيف کن
مرا که سرگردان و بیآشیان ماندهام از طوفان بگیر و به خانهی خودت ببر. زخمهایم را مرهم بگذار، آب و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برايم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بالهای شکستهام و قصهی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آنکه از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید.
خ. حلال کنید لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دلهامون رو پاک کنیم از آزردگیها و بستگی
همه چیز زیادی یه جور جدیدیه خوبی زندگي همینه غماش جدیدن شادیاش جدیدن همیشه یه برگ داره که هنوز رو نکرده هر وقت فکر میکنی خوب شد درست شد افتاد روی غلتک یکهو میبینی نه بابا از این خبرا هم نيست دیشب فکر میکردم سقف خونه داره میاد روی سرم کتابم رو دستم گرفتم تا تمرکزم رو بزارم کلمات وگرنه درو باز میکردم کتابم رو پرت میکردم توی صورتش مدام به خودم میگفتم تو ارزشت بیشتر از اینه که با یکی مثل این دیوانه دهن به دهن بشی (همش برای توجیه بی عرضگی خودم بود)
معمولا خودم دوست ندارم چرا؟
چون همیشه میگم کاش انسان بهتری بودم
معلوم که کمالگرا هستم متاسفانه
ولی یک روزهایی هم هست بشدت خودم دوست دارم
از خودم خوشم می اد
زیر لب هر چند دقيقه یکبار لبخند میزنم
ته دلم قند آب میکنن
شاید بخاطر خودخواهی باشه یا هزار و یک صفت بد دیگه که میشه برای این کارم توصيف کرد
ولی برام مهم نيست
مهم اینکه از عمق قلبم خوشحال میشم
و حتی این حس اعتیاد آوره
مشتاقی به تکرارش
و اون کمک به آدم های دیگه هست
مخصوصا اگه بچه باشن
امروز د
بیژن قاسم زاده کیست | بیژن قاسم زاده بیوگرافی | بیژن قاسم زاده تلگرام
بیوگرافی بیژن قاسم زاده کیست
بیژن قاسم زاده کیست
برچسب: بیژن قاسم زاده. رد شکایت از بازپرس فیلترکننده تلگرام. درباره تعریف آزادی آغاز شده است اقدام بیژن قاسم زاده. کد خبر: ۶۳۱۲۱۵ تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۰۶/۲۱.
بیژن قاسم زاده. اردیبهشت- ۱۳۹۷ -. ۱۷ اردیبهشت. اخبار مهم. دادگاه. 1 266. شکایت جمعی از وکلا از بازپرس صادرکننده دستور فیلترینگ تلگرام. اعتمادآنلاین نوشت: .
رویداد۲۴-بعد از برگ
هیچی تو زندگيم به اندازهی اینکه از خودم راضی باشم نمیتونه حالمو خوب کنه و برعکسشم هست. هرچقدر هم همه چی خوب باشه وقتی خودم از خودم راضی نباشم اون ته مها حالم خوب نيست.
و اینکه این قضیه میتونست خیلی وخیم باشه اگه من آدم کمالگرایی بودم.
البته هنوز مطمئن نيستم که هستم یا نه. گاهی پالسهایی میگیرم مبنی بر اینکه هستم و گاهی هم برعکسش ولی خب همین که همهی پالسها مثبت نيستن هم نکته مثبتیه.
تو در اغوش کسی غیر خودم جا نشوی!♥️به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی!
هر طرف راه شود چون تو بخواهی بروی!نروی! غم نشوی! جان مرا پا نشوی!
امدی زندگيام گرم نگاهت شده است!♥️نروی غصه شوی، باعث سرما نشوی!
مثل پرواز و قفس، جان من و رفتن تومن مسلمان توام، ماه! تو ترسا نشوی!
زندگي را که فقط مرگ تمامش نکند♥️مرگ یعنی که به دنیای کسی جا نشوی!
تو منی، ماه منی، دور، ولی ماه! ببین!به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی!
#میم_پناهی#مجبور_به_دلتنگی!♥️
کتاب جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخمترجم: مهسا حمدیان
کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ،
حکایتی در قالب رمان کوتاه است.
این کتاب داستانی از زندگي همهی انسانها است؛
همهی انسانهایی که به زندگي در اجتماع خودساخته خو کردهاند
و هیچ برون رفتی از قوانین و چهارچوبهای
خودساخته متصور نيستند.
ریچارد باخ کتاب جاناتان مرغ دریایی
(Janathan Livingston Seagull)
را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریاییای که نمیخواهد
مثل بقیه مرغان دریایی زندگي کند،
می
بسم الله
سیمرغ می نویسد:
چشم بستم و رفتم زیارت. زیارت امام رضا علیه السلام.
فکر میکنی نمیشود؟ چشم بستم و رفتم تا خود حرم امام رضا. از صحن گوهرشاد عبور کردم و رفتم و رسیدم به کفشداری شماره یازده. تو خیال میکنی که نمیدانم دیگر از کفشداری شماره یازده خبری نيست؟ میدانم اما من در خیالم رفتم و رسیدم و بود.
تا پا در حرم گذاشتم، تمام صداهای اطراف قطع شد و دیگر من در جای خود نبودم. تو گویی خیالم تنها به زیارت نرفته بود و روحم به پرواز درآمده بود و رفت
اون دختره قانع هیچ گهی نشد متاسفانه
خیلی گشتم که پیداش کنم نتونستم
یعنی هیچ اکانتی انگار نداره
فقط سه سال قبل وقتی رفتم دهمون بهم گفتن شوهرش دادن و رفته اذریبایجان شرقی توی همون دهشون زندگي کنه.
این بود ماجرای همکلاسی شاخ من.
فهمیدن پوچی زندگي ساختگی ذهن ما و محدود بودن زندگي واقعی ، خیلی برام برکت داشت. حتی نمی دونم دقيقا کی و کجا توی چند ماه اخیر همچین تو دهنی خوردم که چه خوب هم بود. شایدم یهویی نبود. شاید یه روند یا مسیری بود که سال ها طول کشید. چه راه سختی هم داشت. الان که فکر می کنم به نظرم هر دوتاش.
هرچی هست ، دوست دارم پرنده های توی قفسمو آزاد کنم
میخوام بهشون بگم نترسین برین . بال بال بزنین . پرواز کنین
پرواز کنین هر جا که به دلتون قشنگ و روشنه . اوج بگیربن
منی که روزها، ماه ها و سال ها؛ صبح تا شب را با آدم ها خندیده ام و ادای آدم های خوشبخت را در آورده ام، زندگي ام روی لبه تیغی بُرنده است که راه رفتن رویش یا سقوط از آن، هر دو بد است، هر دو تمام شدن است.
من آدم ها را فارغ از جنسیتشان دوست داشته ام، احساساتشان حتی گاهی بیشتر از حال خودم برايم اهمیت داشته. من با همین تکه های شکسته ام، هنوز و هنوز عاشق محبت کردن مانده ام.
میدانم که تا همیشه، عشق به آدم ها در دلم می ماند، اما پشت این چهره، تکه های خرد شده
متن ترانه یاسر محمودی به نام پرواز
من رو زمین تو روی ابرامنتظرم برسی از راهما از اهالی زمینیماشتباهی رفتی سمت ماهبا اولین پرواز برگرد من زیر آسمون نشستمآغوش من بازه عزیزم من تا ابد منتظرت هستمبا اولین پرواز برگرد منتظرم دلتنگ و بی تابتو میرسی از راه ای کاش بلند نشم هرگز از این خواببلند نشم هرگز از این خواب .قراره زود برگردی قراره خونه روشن شهدارم آماده میشم تا بازم دنیا مال من شهتنم بارونیه مشکی دلم بارونیه امشبچقدر دیدار نزدیکه دارم م
فردا روز جهانی حافظه.احساساتم نسبت به حافظ رو در دو صد نامه محال است که تقریر کنم.بعضی روزا پرواز عشق استاد لطفی رو پلی میکنم و تو کوچه باغ های غزل های حافظ قدم می زنم،کوچه باغ هایی خلوت و ساکت با دیوارهای کاهگلی و کوتاه که درختا و گل هاش سر از دیوار بلند کردند و بوشون کل کوچه رو پر کرده،کوچه های آسفالت نشده و خاکی ای که پر از صفا و صمیمیت و زیبائیه. سر راهم،دست میکشم روی دیوارهای باغ،چند شاخه از دفتر نسرین و گل رو بو میکنم،نسيم صبح سعادت میوز
من ده سال است که از یک چیز میترسم. ده سال است که به من میگن در لحظه زندگي کن» و ده سال است که موفق نشدهام. من هیچوقت با آدمهای خوب زندگيم بیشتر از چندسال هممسیر نبودم. از جمعه تا حالا با خودم فکر میکنم که چقدر خوب میشد اگر من در زندگي ایستون، جک، اندرو، کایل، کریستینا، جرمی و جو میماندم. چقدر خوب میشد. میدانم که دلم ممکن است برایشان تنگ نشود. میدانم که دلشان ممکن است برايم تنگ شود. میدانم که شدهام چسپ این گروه و تمام دورهمیها معلوم نی
بنا به درخواست شما عزیزان و جهت آشنایی مسافران شرکت های هواپیمایی با انواع مختلف پرواز ها خلاصه ای از انواع پرواز ها را در ذیل آورده ایم:
1. پرواز های مستقیمپروازی که از مبدا تا مقصد نهایی با یک شرکت هواپیمایی و یک شماره پرواز باشدو شامل دو نوع باتوقف و بدون توقف است2.پرواز های اتصالیالف: با یک شرکت هواپیماییاتصال از یک پرواز به پرواز دیگر یک شرکت هواپیمایی ولی با شماره پرواز متفاوت.ب:با چند شرکت هواپیمایی3.پرواز های شاتل سرویسرفت وبرگشتی که
خانم شجری زاده! کاش همراه با روسری این فکر را نیز از سر خويش بر میداشتید که دولت ها و پارلمانها بیش از منافع ملت خويش، به فکر منافع دیگر ملتها هستند. البته که این تفکر نتیجه تنفس در هوای جمهوری اسلامیست که هیچ گاه به فکر منافع ملت خويش نبوده.
از دیشب حتی به حالت پرواز گوشی هم حساس شدم.این حالت پرواز بدجور جلد عوض کرد وتبدیل به حالت سقوط شد.
این حال الان ما رو پرنده هایی که به امید زندگي پرواز میکنن ولی توی دل آسمون شکار میشن باید خوب خوب بفهمن. مگه نه!
#حرف_زیادی #نارین_یازان #قربانیان_پرواز
یک چیزی متناقض به نظر میرسد ، یادم است که اینجا نوشته بودم چیزی که ساخته شده را میپسندم ، چیزی که ساخته شده را دوست دارم .ولی احساس من نسبت به خودم همیشه یکجور خودتخریبی شدید است. بهتر است بگویم که قبلاً هیچ چیز نمیدیدم ، شبیه خیلی ها که هیچ چیز نمیبینند. همین که شبیه جماعت اطرافم بودم برايم راضی کننده بود،چون وقتی همجهت با آدمهای اطرافم حرکت میکردم یا بهتر است بگویم همجهت با بیشتر آدمهای اطرافم ، همیشه گروهی بود که میتوانستم عضوش ش
+ چی شد بلاخره؟
- چی چی شد؟
+ مدرسه ؟ آخر هفته تو آب و هوای خوب قشنگ فکراتو بکن که شنبه دیگه قانعم کنی.
- آدمی که قانع نيست رو میشه قانع کرد ولی آدمی که نمی خواد قانع شه رو نمی شه.
+ انصافا قشنگ بود:))پس یکشنبه میریم ثبت نام دیگه؟
-اول قانعم کنید که باید مدرسه مو عوض کنم بعد.
+ آدمی که قانع نيست رو میشه قانع کرد ولی آدمی که نمی خواد قانع شه رو نمی شه.
- عجب سخنی!!! این سخن گرانقد از کی بود بابا؟!!!
+ از یه دختر باهوش و موذی که چند وقته موهاش گره نخورده یادش
برای برخی سوال شده که چگونه میتوانند در فیشنگار ماهی بگیرند! توضیح میدهم: چندی پیش تصمیم گرفتم به کامنت هایی که با بیان منطقی و روان به شرح فیشها پرداخته باشند و یا در پیشبرد بحثها موثر باشند یا کامنتهایی که با فیش همافزایی بیشتری داشته باشند امتیاز بدهم و نماد امتیاز هم شکلکِ ماهی انتخاب شد. گفتم توضیح بدهم تا در جریان ماهیگیری باشید.
در ادامه مطلب نام و تعداد امتیازها را قرار میدهم:
(اگه اسم یا امتیاز کسی رو جا انداختم خودش ب
درباره این سایت