نتایج جستجو برای عبارت :

پسره دختره ر در رخت خواب شیک میکنه انجخ را میخوره دختر ایرانی

دختره و پسره تو خونه تنها بودن.پسره ب دختره گفت دوسم داری؟؟.دختره گفت اره.پسرگفت ثابت کندختره  تک تک لباساشو دراورد.دختره ب پسره گفت تو چی دوسم داری؟؟.پسره گفت اره.دختره گفت ثابت کن.پسره تک تک لباسای دختره رو کرد تنش.از دید مثبتش ب این ماجرا فک کنید ن منفی.
دختره و پسره تو خونه تنها بودن.پسره ب دختره گفت دوسم داری؟؟.دختره گفت اره.پسرگفت ثابت کندختره  تک تک لباساشو دراورد.دختره ب پسره گفت تو چی دوسم داری؟؟.پسره گفت اره.دختره گفت ثابت کن.پسره تک تک لباسای دختره رو کرد تنش.
یه پسری هست خیلی خفن.اقا.مدیرر انرژی.باهوش.باشعور.مهربون.دنیا دیده.پولدار.
اصلا جامع الخصال
این پسر یه دوست دختر داره که امریکاست و سالهای ساله که با همن به قصد ازدواج و خانواده هاشونم کلی دوست شدن با هم و .
حالا یه دختری داریم که دوست پسر نداره و شدیدا زیرکه و دنبال یه دوست پسر خفن.
این دختر تمام مدت به اسم دوست توی دست و پای این پسره است و مثلا باهاش درس میخونه و
چند روز پیش هم چند تایی با همکلاسیاشون رفتن کشور دختره گردش.
ا
انیمه ی دختر گرگی و شاهزاده سیاه رو دیدم امروز چون نتم جدیدا کم سرعت شده نمیتونستم فیلمی چیزی دانلود کنم دیگه مجبوری نشستم دیدمش و توصیه میکنم که شده از بی حوصلگی کلتونو بکوبونید به دیوار نبینید این انیمه ی چرت رو:/ 
پسره قشنگ یه نکبت احمق از خود راضی چندشه که کلی سرش حرص خوردم دختره هم احمقههههه :/ اون یکی پسره که عتشق دختره شده بود خجالتی بود چقدر کیوت بود کاش دختره میرف با اون !! 
اصلا این انیمه رو که میدیدم فکر میکردم دارم از اون رمان ایرانی
دختره چینی ورودی جدید در حالی که به سختی انگلیسی حرف میزنه اومده در مورد دینها از پسره هندی میپرسه.همون پسره هندی مسیحی خیلی مهربون و خیلی خوب.
پسره براش میگه ببین توی دنیا ادیان خیلی متفاوتی هستن و توی هند هم همین طور.البته خیلیها هندو هستن و من کریسشن هستن.دختره میگه چی هستی؟ میگه جیسس رو میشناسی؟ میگه کی؟ 
پسره پا شده رفته عکس مسیح رو رو کامپیوتر به دختره نشون بده که بدونه کی رو میگه.
دختره میگه توی چین که دین نداریم ما.فقط یه تعداد ک
فکر کنم که (این جدیده و حاصل تجربیات دو سه ماه اخیرم)،
یک مرد
وقتی که واقعا یه دختر رو دوست داره
همه زندگی و عمرش و وقتش و همه چیزش رو صرف ميکنه که اون دختر رو خوشحال کنه و اون دختر کلا خوشحال باشه.
 
ممکنه سعی هم حتی بکنه که یکمی بهش زور هم بگه،
به دو دلیل:
1. کاری که دختره ميکنه ممکنه اون لحظه به نفعش نباشه و پسره نمیخواد اسیبی به دختره وارد بشه
2. مردها معمولا دوست دارن یکمی قدرت و کنترل هم روی دختری که دوسش دارن داشته باشن.
 
دختره رفته تو لایو اینستا به دوست دختر یه پسره فحش داده و پسره یه نقشه کشیده دختره رو از تهران کشیده سیرجان و بردتش تو یه باغ متروکه تا جایی که جا داشته کتکش زده و ازش فیلم گرفته و پخشش کرده تا به دوست دخترش ثابت کنه خیلی مرده!!!
-کجا داریم میریم ما!!
را زندگی خصوصیمون رو ریختیم دم دست همه!!!
-این حجم از ادبیات فحش از کجای ما درمیاد بیرون که به هر کس و هرچی فحش میدیم!!!
-این حجم از خشونت کجای ما نهفته و از کجا اومده!!!
-خانواده ها کجان؟؟؟
-فضای مجازی چ
از وقتی خبر ازدواج اون دختر 10 ساله با پسر 22 ساله رو شنیدم و اخبار رو دنبال کردم ، در نهایت این خبر اعلام شد که اون عقد باطل شد ، قوه قضائیه اون عقد رو باطل اعلام کرده ، دوستانی که در جریان هستن میتونن بهم بگن که مگه همچین چیزی ممکنه ؟؟؟
 
من کاری ندارم که اون کودک همسری هست و هزار داستان پشتشه ، اینا نه ، مگه میشه عقدی صورت بگیره بعد قوه قضائیه بگه باطله؟ اگه اینطوری باشه پس اگه  مثلا دوست دختر یه پسره ، در غیاب پسره میره با یکی دیگه ازدواج ميکنه
پسره با نامزدش رو موتور با سرعت بالا داشته میرفته
دختر محکم پسر رو بغل ميکنه .
میگه : من میترسم آروم تر برو
پسره میگه : اول بگو دوست دارم .
دختره میگه : دوست دارم .
پسره میگه :
بلندددددددددددددد تر
دختر داد میزنه دوسست داااااااااارم .
پسره میگه :
این کلاه ایمنی رو از سرم بردار بزار سرت اذیتم ميکنه .
فردای اون روز در رومه چاپ میشه .
دو سرنشین سوار بر موتور تصادف کردند
ولی یکی از اون ها زندس .
اونی که گلاه گذاشته بود سرش
سلامتی پسری که .
ف
تو جلسه خواستگاری دختره به پسره میگه خودتو معرفی کن
پسره میگه: 28سالمه، پزشکم، دوتا خونه دارم، ماشینم لکـسوس مشکیه، بابام کارخونه داره، تک فرزندم 
و شما ؟ 
دختر : دیونه این چه سوالیه
من زنتم دیگه
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تو تاکسی نشسته بودم یهو یه دختره گفت چیمنم گفتم هیچی!
دختر: چیمن: به ارواح خاک آقام هیچی!
دختر: چیمن: به حضرت عباس هیچی
دختر: چیمن: آقای راننده جون مادرت بزن بغل این دختره ول کن ما نیس.
راننده: خفه شو بتمرگ سرجات خانوم داره عطسه ميکنه
یادمه چند ماه قبل که داشتم می رفتم سر تمرین،پیاده بودم و راهمو گرفته بودم از یه پارک برم که حوصلمم سر نره،بعد یه دختر و پسر جَوون دیدم که نشستن رو چمنای پارک:)بعد پسره دستشو انداخته بود رو شونه های دختره و دخترم سرشو گذاشته بود رو شونه ی پسره:)))))
منکه با فاصله ی پنجاه سانتی از جلوشون رد شدم یه نگاه انداختم بهشونو ناخودآگاه نیشم تا بناگوش باز شد:))))همینطور داشتم می رفتم که دختره صدام کرد و خواست برم ازشون عکس بگیرم^~^ 
در طول دو دقیقه ای که طول کش
+دیشب لاتاری رو دیدم. دوستش داشتم، قشنگ بود.
+the notebook رو هم دیدم. اونم فیلم بدی نبود. عین گفته بود پایان تلخه، اما به نظرم در شادترین حالت ممکن تموم شد. 
برای کسایی که نمی دونن، داستان دو تا نوجوونه که تو تابستون عاشق هم می شن، اما وقتی تابستون تموم می شه، دختره با خونواده ش از اون شهر می ره. خانواده دختره خیلی پولدار بودن و پسره نبوده، برای همین مامان و بابای دختره با باهم بودن اینا مخالف بودن. وقتی دختره می ره، پسره برای یه سال هر روز براش نامه م
سلام
 اگه یه دختر عاشق پسری بشه و بخواد بصورت ناشناس حسش رو به پسره بگه ، آیا کار درستیه؟ هدف دختره هم فقط اینه که پسره بدونه یکی هست که اینقدر اون رو دوست داره و همه ش به فکرشه ،همین. چون دختره خودش اصلا اهل دوستی نیست بعلاوه واسه ازدواج هم دختره اصلا در حد پسره نیست و پسره خیلی سرتر از اونه.
مطمئنا دختر رو قبول نميکنه. اما دختر خیلی اون رو دوست داره و حالش اون قدر خرابه که کم مونده دیوونه بشه، حس ميکنه اگه پسره حداقل بدونه یه همچنین کسی هست یه
=================Lantern23.blog.ir»=================
پسره خواسته دختره رو بترسونه یه لیوان آب پاشیده تو صورت دختره
.
دختره صورتشوگرفته داد زده سوختم سوختم .
پسره خندیده گفته احمق آب بود.
دختره دستاشو برداشته از جلو صورتش.پسره دید صورتش عوض شده ترسید پا به فرار گذاشته.باورش
شده اسید پاشیده.نفهمیده آرایش دختره پاک شده .میگن هنوز پسره باز نگشته
==================================
ادامه مطلب
=================Lantern23.blog.ir»=================
پسره خواسته دختره رو بترسونه یه لیوان آب پاشیده تو صورت دختره
.
دختره صورتشوگرفته داد زده سوختم سوختم .
پسره خندیده گفته احمق آب بود.
دختره دستاشو برداشته از جلو صورتش.پسره دید صورتش عوض شده ترسید پا به فرار گذاشته.باورش
شده اسید پاشیده.نفهمیده آرایش دختره پاک شده .میگن هنوز پسره باز نگشته
==================================
ادامه مطلب
جوک جدید خنده دار
 
جوک آمپول دختره
دختره به پسره میگه میخوای جایی ک آمپول زدم رو نشون بدم؟
پسره با خوشحالی گفت آره !!!
دختره میگه ساختمان روبرو طبقه دوم :))))))
برای دیدن جوک های بیشتر روی لینک زیر یا تصویر بالا کلیک کنید
جوک چدید
 
- چقده ژولیده و خواب آلود!
بدو برو دست وصورتتو بشوی و موهاتو شونه بزن که مهدت داره دیر میشه!
- هوا خوب نیست مامان! امروز  دیگه مهد نرم!
- ای دختره ی زشت تنبل!
صدای گریه ی دختر بلند
- شوخی کردم. دختره ی خوشگل تنبل!
لبخند دختر تا به پهنای صورت!!
این دخترکای تازه آدم شده هم اولویتشون انگار جز قشنگی نیست!
چکار داریم میکنیم با آینده اونها و البته این مملکت؟!
دوستان میخوام براتون امشب از تجربه ی جدید و جذابم بگم.
داستان نیچه 
و اینکه هنوز کامل نمیدونمش ولی همینقدر دونستن هم بنظرم جذابه 
میتونید به پادکست رواق رجوع کنید
داستان از این قراره.
یه دختر کسخل و خود شیفته ی عجیب که خوشگل و با اعتماد بنفس هم بوده. میره با ۲ تا مرد تشکیل خونواده سه نفره بدون میده.
تو فاز روشنفکری و این حرفا.
ولی اون مردها جفت شون عاشقش بودن و خب قبول هم میکنن کا وارد این بازی بشن بدون اینکه حرفی از عشق بزنن.
یکی از اون مرد
یه جوونی بود یه دختری رو میخواست که سرپرست نداشت بعد
پسر عاشق میره خواستگاریش اما آشنایان دختره بهش جواب ردن میدن  میگه هیچی
نداری برو بیرون . اونم میره . دختر بهش زنگ میزه میگه من پدر ندارم
یعنی حامی ندارم اگه مرد زندگی هستی بیا منو ببر! پسر عاشق قصه ی ما تصمیم
میگیره با دختر قصه ی ما فرار کنه . اون پسر عاشق یه دوست نافهمی داشت
قضیه فرار رو بهش گفت اونم بهش میگه فرار کار درستی نیست اگه میخایش برو
باهاش عقد کن یه روز وقت محضر میگیره خودش ش
من هم کنکور هنر داده بودم
بسکه تعداد دختر ها زیاد بود فک کردم محل کنکور اشتباه اومدم
چند بار رفتم از نگهبانی پرسیدم 
گفتن هر دو گروه همینجاست
بعد یه پسره رو نشون داد که دنبال اون برو 
منم دوییدم به پسره برسم 
چند بار هم صدا کردم آقا 
انگار نه انگار 
تا اینکه رسیدم بهش فهمیدم اونم دختره
کلی هنگ کردم 
تازه به عمق نکته رشته هنر پی بردم
وارد سالن شدم 
دیدم جمعیت زیادی دختر تو راهرو هستن 
من با اینکه شماره اتاقمو پیدا کردم 
باز خجالت می کشیدم برم
سلام
برای من خیلی جالبه بعضی از دختران نمی خوان جواب نه بشنون! ولی وقتی به یک پسر جواب نه میدن اصلا اون رو نمی فهمن!
این مطلب رو برای اون مطالبی ارسال کردم که دختره عاشق پسره شده بود و نمیدونست چطوری بگه و یا اینکه به پسره گفتن و بعد پشیمون شدن و پسره نه گفت و یا بعدا جوگیر شد و .
بعد جالبه که دختران میان این جور جاها میگن که دختر نباید به پسر پیشنهاد بده! نه، وای چه کار بدی، چقدر آخه!، دختر غرورش میشکنه دختر فلان و بهمان ولی این طور نیست اصلا . 
ا
یه دختر پسره روبروی من نشستن، بعد از یه سری بحث‌ها که کردن، که البته تمامشون از سمت دختره بود از جمله: دیگه نمیخوام درس بخونم. مامانت کی تورو دنیا آورد(!). جایی کار میکنم چند برابر اتاقمه. پوستر فلان، این چاییه بهمان، عکس العملای پسره تبدیل شده به: عه! چه جالب.اوه! جدی؟.چقد خوب!
بعنوان یه ناظر، بطور واضح موضوعاتی برای دخترا جالبه برای پسرا نیست! سوالی که پیش میاد اینه تو زندگی متأهلی چجوری چندین سال باهم تعامل انجام میشه؟!
.
پ.ن: خدایی خیل
خلاصه : داستان درباره یه خواهر و برادر عاشقه که تو روستا زندگی می کنن؛برادر دختر ما عاشق دختر داییشه و بالاخره روز عروسی عشق پسره فرا میرسه بنظرتون عکس العمل پسره چیه؟ اصلا دختره برای عشقی که تو قلب برادرشه چیکار ميکنه؟روز عروسی چه اتفاقی میوفته؟رابطه عشق خون وقصاص چیه؟ حکم تو روستا چیه؟ این قانون خان و رعیته!.
لینک دانلود:
دانلود با فرمت PDF
رمان های پیشنهادی:
رمان عرق سگی
رمان این عشقه یا هوس
رمان جریر آتش(مسیحه زاد خو)
یادم رفت راجع این انیمه پست بزارم خیلی وقت پیش تمومش کردم خلاصش رو هم از یکی از پستای قبلیم برمیدارم :
خلاصه انیمه سواری در بهار جوانی: دختر و پسری خجالتی کم حرف در راهنمایی به هم علاقه مند میشن به روز قرار میزارن برن بیرون اتفاقی دختره به یه پسره که بهش گیر داده بوده که با فلانی(پسره) چه نسبتی داری این میگه اه ولم کن به خاطر همینه که از پسرا متنفرم. اون یکی پسره میشنوه شانسی و اون شب قرارشونو نمیره بعد تابستون دختره میفهمه که پسره مدرسشو عوض کر
الان دیگه هیچ پسری چشممو نمیگیره.
نهایتا برا دو روز روز سوم کلا یادم میره یارو کی بود.
پسره تو المان زندگی ميکنه اومده منو زارت فالو کرده.
با چند تا دخترای دیگه.
من نمیفهمم واسه چی یه نفر که تو المان زندگی ميکنه میاد فالو ميکنه دخترای ایرانی رو.
مطمئنم با روزی ۱۰۰ تا دختر میلاسه.
کاملا مشخصه دخترای اروپایی محلش نمیدن.
حالا پسره
بور با نمک حتی در مواردی ناز.
منم بهش بک داده بودم.
چندین ماه بود که فقط تو فالورام و اینا بود.
بعد یه روز داشتم استوری ش
من ازین جهت خیالم راحته که پسره رو میشناسم و یه جورایی دوسش دارم.
مراقبت ميکنه از اون دوستم و یا ازین شیلین وودلی :)))
از یه جهت دیگه اخلاقش گند هست بچه ها.
دختر دایی من خیلی آروم و خجالتیه.
میزنه له میکنتش.
ولی اون دختره تو انتاریو جنگجوئه واه واه واه.
میزنه اینو هشت تیکه ميکنه.
پس، شایلین رو نگه میدارم واسه خودم
این دراز رو معرفی میکنم
شب وقتی به جدی میگم که خوابه!! (سه ساعت از ما جلوتره ساعت اونها)
بچه ها اخلاقمون رو خوب کنیم
بداخلاقی خیلی خیلی ب
یادمه یبار تو مترو بودم، ی دختر و پسر هم جلوم نشسته بودند، دختره موهاش فرفری بود، نگاهم کرد، در گوش پسره پچ پچ کرد، پسره شونه ش رو بالا انداخت که نمی دونم! دختره دوباره نگاهم کرد و دوباره در گوش پسره پچ پچ کرد! که نامفهوم صداش اینطور می اومد که: بگم بهش؟! پسره دوباره گفت نمی دونم! بعد دختره بهم گفت آقا ببخشید، شما تو گروه فرفری ها تو تلگرام عضوید؟! ما ی گروه چند هزار نفری هستیم که همه موهامون فرفری هست! منم هنسفری سمت چپم رو درآوردم و گفتم من اصلن
چند روز که پیش که با همسر  رفته بودیم فروشگاه یکی از نیروهاشون که یه پسر جوونی هم بود داشت قفسه ها رو مرتب میکرد  دیدم دختری که تازه شده ارشدشون اومد و یه تذکری بهش داد و پسره گوش نداد رد شدیم و دوباره که از همین طرف برگشتیم دیدیم دختره با یه چیز خط کش مانند فی داره میزنه به پسره جدی نگرفتیم و بعد از یه مدت که مشغول بودیم دیدیم واقعا داره پسره رو میزنه من فقط نگاه میکردم باورم نمیشد بعد هم از سرو صدای اونا مدیرشون اومد و به پسره با تندی گفت
الان خیلیا هستن تو اینستا هم میبینمشون در به در دنبال اون پسرین که به خیال خودشون لگد زده به پهلوی دختر چادریه
خب مومن یه ذره چشاتو واکن ببین جفت پاهای پسره رو زمینه و رنگ شلواری که داره لگد میزنه با رنگ شلوار پسره فرق داره بعد تگ بزن مغیره زمانت را بشناس و جایزه بزار برا هرکسی که اون پسره رو بهت معرفی کنه :/
وقتی چند روز پیش به شوخی به مامان گفتم که فکر می‌کنم یه دختره تو مدرسه‌مون موادفروشه، فکر نمی‌کردم امروز رو ببینم. 

چند روز پیش داشتیم می‌رفتیم خونه. پسره تکیه داده بود بهنرده‌های جلوی مدرسه. دختره داشت رد می‌شد. پسره یه اشاره‌ای بهش کرد و بعد دو تایی بافاصله و خیلی نامحسوس رفتن تو اون مجتمعه، جلوی مدرسه. چی بگم. برای مامان که داشتم تعریف می‌کردم گفتم فکر کنم دختره موادفروشه.
امروز اومدیم بیرون. پسره رو دیدیم اون ور. طوطی_یکی از بچه‌ه
در کشورمان دیده ام و واقعاً دیده ام بعضی افراد به خاطر یه سؤال نکردن از هم دور شدند
و خانواده هایی به همین دلیل از هم جدا شدند.
بعضی وقت ها یه سؤال می‌تونه کلی برداشت اشتباه رو حذف کنه
بعضی وقت ها یه سؤال می تونه یه فرد رو به بالاترین جاهایی در فکرش برساند
بعضی وقت ها به سؤال می تونه یک گروه رو پایدارتر نگه دارد
بعضی وقت ها شده یک نفر یه کاری کرده که شمارو خیلی ناراحت کرده و شما تو دلتون بگید خاک برسرم
که برای ایشون این همه کار کردم و وقت گذاشتم
 
دیدین چند سالی هست تو ایران پسره زانو میزنه و خواستگاری ميکنه و دختره یهو از شدت خوشحالی اشک میریزه و بالا پایین میپره؟ من اینا رو اصلا درک نمیکنم.
بابا این خوشحالی برا دختر غربی‌ه. اونجا روابط دختر پسر آزاده و بدون محدودیت تو انتخاب، با هرکس بخوان هستن و نیاز به ازدواج نیست. بعد پیشنهاد ازدواج یعنی تثببیت رابطه عاشقانه شون. نه تو ایران که توی دختر نمیتونی رابطه ازاد داشته باشی و فقط از راه ازدواج میتونی باهاش باشی. تو که خواستگاری تنها گز
امشب یه وب رفتم فک میکردم دختره،
بعد یاد یه سوتی پارسال م افتادم
یه شبکه اجتماعی عضو بودم 
که اولین و اخرین بود حوصله 
شبکه های اجتماعی ندارم
تو اون صفحه من هیچ وقت با اقایون
حرف نمیزدم باهمه شون سازگاری نداشتم
دشمن خونی من بودن
بعد یکی بود وقتی انلاین میشد
منو صدا میزد سلام عزیزم خوبی
منم میگفتم سلاامم قربونت عزیزدلمم
این موضوع تا یک ماه ادامه داشت تا اینکه
یه روز که دوباره صدام زد و منم گفتم خوبم اجی
و همه استیکر خنده فرستادن
فهمیدم اون پ
سلام 
میخواستم بدونم ارتباطاتی که در دوران دبیرستان بین یک دختر و پسر اتفاق میافته تا چه اندازه درسته و تا چه اندازه غلط؟
اگه پسر یه کم سنش بالاتر باشه مثلا ۲۰-۲۱-۲۲ و دختر هم ۱۷-۱۸ سالش باشه و پسره هم قصدش ازدواج باشه چطور میشه به اون دختر اعتماد کرد؟، در واقع چطور میشه به حرف یک دختر دبیرستانی اعتماد کرد؟
آخه یه دوستی داشتم تو سال آخر دبیرستان با یک دختر همسن خودش رابطه داشت، اما وقتی دختر دانشگاه دلخواهش قبول شد خیلی راحت پسر رو کنار گذاشت
یه کارتونی هست به اسم "چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم"
یه دختر و یه پسر تو کارتون هستند که هرکدوم سوار بر اژدهای خودشون دارن پرواز میکنن. دخترک داره نگاه ميکنه
یهو با لبخندی شیطنت آمیز میگه: ببین چقدررررر دوسشششش دارهههههه
میگم: دوسش داره؟ چرا؟
میگه: بهش گفت از من دور نشو   (دختر و پسره ناگهان وارد یه منطقه خطرناک شده بودند پسره به دختره گفته از من دور نشو)
میگم : چرا خب گفته ازش دور نشه دختره؟
میگه: چون پسره نمیخاد دختره به خطر بیفته
میگم: عه چه
خب هنوزم که هنوزه نت قطعه و بیشترین جاهایی که میرم اینجا و سایت نماشاس. از اونجایی که دستم زیاد باز نیس همینطوری شانسکی انیمه از کانالای مختلف دانلود میکنم میبینم 
یکی انیمه ((بگو دوستت دارم)) رو دیدم که عاشقانه بود یکی‌ هم ((کاگویا ساما، عشق جنگه =لاو ایز وار)) اینم عاشقانه و کمدی بود. جفتشونم تهش به جوری تموم شد که به شخصه منتظر قسمت های بعدی بودم -___- ولی خب وجود نداشت -_-
الان هم دارم انیمه سواری در بهار جوانی رو میبینم امیدوارم این آخرش مثل قب
یکمی مغرور  هستم ،از آن دسته دختر هایی که دنبال هیچ مردی نمی روند چه دوست پسر یا نامزد یا شوهر مادرم میگوید اخه دختر اخر این غرورت کار دستت میشه ،ناز کن ولی نه دیگه اینقدر ،زیر لب غر میزند و میگوید چیکار میکنی با پسره که از دستت بغض ميکنه,حالا هی غرور این پسر بیچاره بشکن تا اخر تو آتیشش بسوزی ،ببین کی گفتم. .تفکر مادرم واسه عهد ناصر الدین شاهه فکر ميکنه زن باید مدام دنبال مردش بدوه و ناز و لوسش کنه ،اما این حرفا تو کت من نمیره زن ناز داره زن ب
 تغذیه با بطری یا ک، وضعیت
نادرست در زمان شیر خوردن یا احتقان ، فشار به پشت سر کودک به وسیله مادر یا
فرد کمک کننده، محدود کردن تغذیه با شیر در اوقات یا ساعات خاص، یکباره جاری شدن
جریان شیر( رفلکس جهش شیر در ابتدای شیردهی)، مشکل اولیه عدم هماهنگی در مکیدن،
گرفتگی بینی، وجود زخم یا برفک در دهان نوزاد، دندان در آوردن، مصرف آرام بخش ها
یا دارو های بیهوشی توسط مادر و خواب آلودگی نوزاد متعاقب آن، دسترس تنفسی نوزاد،
آشفته شدن شیرخوار ( شا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها