نتایج جستجو برای عبارت :

من یه آدم با مغز پر از حرف نیستم من یه مغز پر حرف یکم آدمم

همه آدم‌ها تلاش میکنن که کسی رو که باهاش وارد رابطه شدن رو به هیچ قیمتی از دست ندن.هیچکسی حاضر نیست مقدمات دور شدن عشق زندگی‌اش رو فراهم کنه و بعد در آتش دلتنگی خود بسوزه!
ولی من آن یک آدمم که یک قیمت برای از دست دادن طرف مقابلم دارم. قیمتی به نام خوشحالی او».
حاضری اگه بدونی طرف مقابلت کنار یک آدم دیگه خوشحال تره، کمکش کنی بهش برسه؟؟؟ 
برای نگه داشتنش تمام تلاشت رو بکن، تمام تلاشت رو بکن، تمام تلاشت رو بکن؛ اما اگه نشد، واقعی دوست بدارش.
د
 
من يه آدمم. واقعیِ واقعی. نه فیلمم نه عروسک. يه آدمِ واقعی‌ام. بابت همه‌ی حرف‌های بدی که می‌زنی ناراحت می‌شم. اگه بازوم رو زیادی فشار بدی دردم می‌گیره. بهم بی‌محلی کنی غصه‌م می‌شه. منو بزنی گريه می‌کنم. من يه آدمم. اگه منو بکُشی واقعن کشته می‌شم. به چشمام نگاه کن. هم‌رنگِ خورشیده. موقعِ غروب. غروبِ یک روزِ تعطیل. نارنجيه؛ مثلِ يه پرتقالِ خونیِ پرآب. دستام رو ببین. شبيهِ بالِ نهنگه. يه نهنگِ غمگین که وقتی گريه می‌کنه دریا بزرگ‌تر می‌شه.
یارو عاشق فرشته میشه، فرشته میگه: ما نمیتونیم باهم ازدواج کنیم.!
 
 
طرف میپرسه چرا.!؟
فرشته میگه: آخه من آدم نيستم.!
یارو میگه: توفکر کردی من آدمم :))
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌والا :)
آره اونیکه اعتماد میکنه 
تخریبش میکنن 
تنهاش میذارن به راحتی
بداخلاقه.
آره بفهمید چقد دارم دونه دونه زخم هاتونو تنهایی
يکم ترمیم میکنم .
بفهمید منم آدمم، ربات نيستم.
زمین ِ فوتبال‌بود منو هی ذخیره میکردن فقط وااسه روزایی که
خوش بودن.
دانلود آهنگ حامد همایون معجزه
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * معجزه * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , حامد همایون باشید.
 
دانلود آهنگ حامد همایون به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Hamed Homayoun called Mojeze With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه حامد همایون به نام معجزه
خوب ترین حال و هوای دلم کاش بمانی تو برای دلممن به تو وابسته ترین آدمم دور شوم خسته ترین آدممجام جهان تشنه ی لب های تو
من ترسیده‌ام!  
 از این مواجهه‌ی صریح با "کلاری زاخاریان" درونم! از فکر این‌که من آدمم و به قول شوپنهاور از هیچ یک از مناسبات مختص آدمیان مبرا نيستم.  
 من ترسیده‌ام از آن شبی که آن‌قدر ساده و روشن فهمیدم: "پس منم يه کلاری زاخاریان‌م." بانویی با ظاهری متین، موقر و شکیل با باطنی که هیچ‌وقت رام گردش دنیا و تقدیر و دست تاثیر کردار آدم‌ها روی زندگی‌اش نشد که نشد. اما به جای این، یک عقده‌ی گنده‌ی کنارنَیا با صلح درون خود و خطای بیرون بقيه شد.
می خوام بگم منم آدمم . منم بعضی روز ها خوشحالم ، بعضی روز ها ناراحت . بعضی روز ها اینقدر انگیزه دارم‌که می خوام بترکم و بعضی روز ها هم پوچ ترین آدم رو کره ی زمینم . می خوام راجب اون روز هایی‌که پوچم‌بگم‌. روز هایی که شاید خیلی از شماها هم تجربش کرده باشین .
احساس پوچ بودن خیلی راحت به دست میاد . می تونه از يه سر رفتن حوصله سر رفتن‌باشه ، از بی هدفی باشه یا از ناراحتی . يه مدت يه سوالی‌که خیلی ذهنمو مشغول کردا بود اینه که من واقعا هدفم چيه ؟ می خوا
#حکایتی_زیبا_از_ملانصرالدین
ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکردگفتن :ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی.!!! 
میگه :اون خره ولی من آدمم،من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم،بذار اون نفهمه!!!
حالا اگه به کسی احترام گذاشتی حالیش نبود، اصلا ناراحت نباشید،شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید، بذار اون نفهمه.
میدونی رفیق ، گاهی تنهایی خیلی اذیتم میکنه خیلیییییی خب منم آدمم منم جوونم دلم میخواد مثل بقيه یکی رو داشته باشم که دوس داشتنش واقعی باشه ولی بعد میگم : دخترک جان خودتم خوب میدونی که اینا همش کشک و تهش تویی و تو . 
و بیاد بیار که چه چیزایی رو تجربه کردی و به خودت چه قول هایی دادی 
پس تا اطلاع ثانوی رابطه ممنوووووووع
چقد خوبه راحت و بی دغدغه اینجا می نویسم هووم
سرخ و سفید و تپلممامان می گه مثل گلم
شیرین زبونی می کنمبابام می گه که بلبلم
وقتی که دامن می پوشممامان می گه عروسکم
ادابازی درمی آرمبابام می گه بانمکم
من نه گلم نه بلبلممن آدمم مثل شمام
شکل خودم رو می کشمکنار مامان و بابام
شاعر: شکوه قاسم نیا
 
سرخ و سفید و تپلم 
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من يه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
قسم به این باران و طوفان! من هم آدمم و دلم‌گرفته است. وقتی دل کسی خون شود، زندگی چه کار میتواند بکند یا چه چیز میتواند بدهد که این دلخونی استحاله به جام سرمستی شود؟! شاید هیچ دلم گرفته است و بهار نیز برای من سودی ندارد. هیچ فایده‌ای ندارد! من همه راهها را سنجیده‌ام‌مرا با هیچکس کاری نیست و مرا به هیچکس راهی نیست و کسی را با من همراهی نیست من عزادار صداقت خودم هستم، عزادار آرزوهایم و میبینم چه بسا من مستحق این ناله و مويه بوده‌ام که آه و
هیچ وقت مثل من خربازی درنیارین و آدرس صفحات تون رو به هرکس و ناکسی ندید!درسته که هرچی دوست دارم مینویسم اما آرامش اعصاب ندارم!برای کتاب خوندن الان بدترین شرایطه ولی من میخوام برعکس عمل کنم.خوب حس میکنم چه قدر ف.ح تحت فشاره و خودمم همینطور،امروز در حین خندیدن اشکم ریخت،آره من اکثر اوقات از شدت خنده اشکم در میاد اما این دفعه خیلی فرق داشت.آدمم بلاخره دلم میشکنه نیاین جلوی من از روابط تون بگین.حسودیم نمیشه فقط اعصابم از خودم خورد میشه که نصفِ ش
يه معده درد عجیب از ظهر گرفتم که سایز معده مو از رو لباس به قاعده شکم 3 ماه تغییر داده! لذا همینجور که به پشت روی تخت دراز کشیدم و صدای تبلیغ خاویار بادمجون چین چینو گوش میدم به این فکر میکنم که آدما معمولا از کساییکه انتظار ندارن، بیشتر میخورن. حالا ااما خوردنم میتونه نباشه چون بهرحال اون فردم از دید خودش حق به جانبه ولی دونستن این مطلبم حتی از درد اون خوردنه کم نمیکنه!
اگه سال 1384 بود قطعا میومدم سیر تا پیاز ماجرارو اینجا شرح میدادم، نه که ن
"هو الاحد"
گاهی فکر می کنم من ذاتاً اینجوری نبودم
تو و نوشته هات منو به اینجا و به این راه کشوند
نمیدونم شاید
و حالا نمیتونم اینجوری نباشم 
و اینجوری هم به کار و بار این دنیا -و چه بسا اون دنیا! - نمیرسم
 اما تو هیچ وقت کار و بار دنیا ت لنگ نمیزد
با این که عمیق تر از من اینجوری بودی
شاید تو یاد گرفته بودی
ولی من هیچ وقت هیچ وقت یاد نگرفتم
الان ولی همه کارام لنگ میزنه
همه، چه اینوری چه اونوری
نمیخوام لنگ بزنه نمیخوام
مخصوصا توی ماه عز
هر لحظه که میگذرد،هرروز که میگذرد، احساس میکنم که دیگر این من نيستم که داخل این اتاق‌ها راه میروم این من نيستم که میرود بازار و خرید میکند این من نيستم که درس میخواند احساس میکنم که اگر لای لپتاپم را باز کنی گرد و خاک‌های چیزی که قبلا من بوده میزند بیرون رو دکمه‌های کیبرد را که نگاه کنی اثر انگشتم را میتوانی تشخیص بدهیو میدانم که اگر بمیرم تنها چیزی که میتواند ثابت کند من قبلا این جا بوده‌ام همین اثر انگشت‌هاست که تا چندوقت بعد از م
واقعا فقط تو مملکت ماست که واسه لقب آدم ها انقدر ارزش قائلن یا کشور های دیگه هم انقدر در بند القاب و عناوین هستن؟
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من يه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
واقعا فقط تو مملکت ماست که واسه لقب آدم ها انقدر ارزش قائلن یا کشور های دیگه هم انقدر در بند القاب و عناوین هستن؟
من نباید تسلیم بشم نباید کم بیارم نباید بذارم کسی با حرف هاش تحقیرم کنه من يه آدمم هرجوری که هستم و درصورتی که از من به کسی آسیبی نرسیده نباید اجازه بدم آدم ها منو زیر سوال ببرن شادی هام تفریح هام کارهام و روال زندگیم رو. من نباید کم بیارم  بلکه باید اون آدم های سادیسمی رو از رو ببرم و وادارشون کنم منو هرجوری که هستم قبول کنن. 
می‌دانی که دلم نمی‌خواهد به تمثال واقعی‌ام بیاندیشم. از ترس آن‌چه ساخته‌ام. کريه‌تر، بدقواره‌تر، سیاه‌تر، ترسناک‌تر و ترحم‌انگیزتر از آن سراغ ندارم. تلی از چرکابه و کثافت بر دلم ریخته‌ام. دیده‌ای! چه‌شب‌ها و روزها که به حال خود گریسته‌ام. بارها به این حقیقت تلخ رسیده‌ام کارنامه‌ام هیچ ندارد از خوبی. گشته‌ام پی حتی ذره‌ای! نبود. ندیدم. کوله‌بار سنگینم را می‌بینم، آه‌های بی‌پایان و ناتوانی‌ام را می‌بینی. پل‌های درهم‌شکسته
سلام
تو فکر بودم که به مناسبت نیمه شعبان چه مطلبی رو قرار بدم.که خداروشکر به متن زیر برخوردم.
حرف هاش حرفای دل منه،منی که واقعا توی این سال ها نفهمیدم انتظار یعنی چی؟
متن زیر برای چندسال پیشه و الان تعداد سال های غیبت امام بیشتر هم شده ولی من هنوز همون آدمم.
 
                   
ادامه مطلب
 به نام خدا
ماهی: راستی حوری، می‌گم شما خیلی خونسردین، حتما هیچ وقت باهم دعوا نمی‌کنین؟!
من: چرا! دعوای خواهری همه دارن دیگه!
دکتر شین: نه بابا! تو حوری رو تصور کن که جیغ می‌زنه، گريه می‌کنه، غر می‌زنه، یا جدی جدی فحش می‌ده:-)))
من: خب منم آدمم دیگه!
دکتر شین: خب نهایتش می‌گی: از تو انتظار نداشتم و بعد پنج دقیقه سکوت می کنی:-))
من: خب معمولا بعد از دعوا سکوت می‌کنن دیگه:/
ماهی: کی واسه دعوا سکوت می‌کنه آخه؟! :|

چنین تصور گوگولی مگولی طوری دوستان از
به اینجای مناجات شعبانيه که میرسم حال خوشی پیدا می کنم.
حس می کنم دیگه تموم شد،دیگه قششنگ خودم رو جا دادم تو بغلش.
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ 
.
ای خدا من قدرتی که از معصیت باز گردم ندارم مگر آنکه تو به عشق و محبّتت مرا بیدار گردانی
عاشق این قسمت از دعاها هستم که میگیم خدایا من بریدم،من نمیتونم ،من خسته م، من بیچاره م .خودت آدمم کن:)
+وارحم استکانتنا بع
دلم میخواد داد بزنم و ب این دوتابگم ک من الف رو دوس دارم
اصلادلم میخوادگوشیو بردارم و ب خود بیشعورش زنگ 
بزنم بگم احمق روانی منم آدمم منم دخترم چرا ب چشت
نمیام؟ منی ک همیشه حواسم بهت بوده همه جا ،منی که ازاون
دختره کودن نازک نارنجی بهت نزدیکترم ،چرااا دوسم نداری؟
چراا جلو من از عالمو ادم میگی؟؟ چرا فک نمیکنی ک من 
قلبم ترک برمیداره چرا فک نمیکنی ناراحت میشم؟؟؟
چراااا نمیفهمی من دوست دارم
چرااا نمیفهمی هر روز نبینمت دلتنگت میشم
چراااااااااا
آدم گاهی خسته می شوداز درد مداوم.از دلتنگی های مداوماز انتظار برای اتفاق های خوب از همه چیز.از خراش های کوچک و بزرگ روی روحت از آدم هایی زندگی اتمن هم آدمم و خسته شدمخسته خیلی
می نشینم و اهدف کوچک و بزرگم را می نویسماستراتژی های راه ها راآدم هایی که می توانم روی کمکشان حساب کنمبعد کوله می بندم و راه می افتم.بدو بدو.دنبال آرزوهابعد کسی دروغ می گوید.کسی وعده دروغ می دهد.کسی بلد نیست.کسی راه را اشتباه می رودکسی ب
بی تعارف و خلاصه بخوام بگم
با دنیا مشکل پیدا کردم
خسیس يه چیزایی ازش میخواستم که بهم نداد
اونجور که معلومه قصد دادنشم نداره
در عوض يه چیزایی ازم گرفت که برام مهم بودند
از دست دوروبريهام که دیگه نگو
نمیتونم درست باهاشون تعامل بکنم
احساس میکنم منو اونجور که باید نمیخوان
احترام و عزت تو وجودشون مرده
بابا منم آدمم
منم زندگی میخوام
منم حس دارم
 
میخوام بگم این تصمیمو که گرفتم رو باد هوا نگرفتم
روش فکر کردم
خیلی هم فکر کردم
و نهایتا به این نتیجه ر
گاهی اوقات تمام چالشی که باهاش روبه رو ایم يه تصوره اشتباهه تو ذهنمون. و ذهنمون بی نهایت قدرتمنده که يه فکر رو شکل بده و به واقعیت تبدیلش کنه.
بعد حالا فکر کنین اون تصور اشتباه باشه! دقیقا چیزی که من باهاش درگیر بودم و هستم
من تو ذهنم از خودم آدم اشتباهی ساختم و تمام مدت به اون آدمی که ساختم سرکوفت میزدم و سرزنشش میکردم و میکنم.
امشب اون چیزی که لازم داشتم و دیدم، اون جمله ای که لازم داشتم رو خوندم. Let's change.
احتمالا تا حالا صد بار خواستم تغییر بد
بعضی ها این تجربه را داشتنه اند که از خواب بلند میشی و نمیتونی حرکت کنی و بدنت هنوز خوابه، ولی چشم میبینه و گوشت میشنوه
البته خیلی ها هم نداشتند این تجربه را، اما نگران نباشند چون يه بختک بزرگ تر افتاده روی همه آدم ها و اون خود هوشیاريه
چرا؟
چون وقتی خسته ای و میخوابی آدم ها و حوادث و وقایع جورواجور میان جلوت رژه میرن
چون حتی وقتی مخت پخش بشه روی آسفالت هم احتمالا این بختک ول کن ماجرا نیست و میگه کور خوندی که من يه جایی توی سرت هستم و من را دست ب
به چهره هاشون که نگاه میکنم اشکم درمیاد.صدای آهنگو زیاد میکنم ولی به پای این بلندگو نمیرسهاین همه آدمم خودشون نیومدن.اومدن؟
+خانومه میگفت به پسرش(دانشجوعه)گفتن اگه نره این ترم میفته. یعنی خاک بر سر ملتی که .
لعنت به هر کسی که داره ****** به این مملکتلعنت بهش
++اصلا برام مهم نیست که وبلاگم فیلتر بشه.اصلا بیایید خودم آدرس میدم منو آتیش بزنید ولی انقدر دروغ نگید!!!این ملت چه گناهی کردن که مجبور میشن خودشونو بزنن به خریت!! لعنت به تک تکتون.ای
من با زیاد کتاب خوندن مخالف نيستم .اما حس میکنم هر قدر زیاد تر بخونی ؛ کمتر زندگی میکنی.انگار با این زیاده خوانیِ زندگی دیگران ، از زندگی منحصر بفرد خودت جا میمونی.پس ملالِ خودساخته ؛ توهم هست و رنج عین واقعیت.بعضی چیزا رو‌فقط کوره راه های زندگی خودت ، بهت تزریق میکنه.اما صرفا خوندن ؛ توهم رو .توهم رنج ، زندگی و دانایی. چشماشون میگن.آخه چشم ها نوار فیلم آدماست.مال اینا شلوغِ اما دست نخورده س.اینارو‌میگم ! چقدر زیادن. اَه.تهش يه تیکه گوشتن که‌
من يه دختر حدود 25 ساله هستم که در طول ترم تحصیلی (الان که خوشبختانه تعطیلاته) چون دانشگاه مون خارج از شهره، مجبورم توی مسیر برگشت به خوابگاه با یکی از همکلاسی هام و دوست پسرش باشم. یعنی هم مسیر هستیم يه جورایی و منم مجبورم با اون ها برگردم.
حالا سه تا موضوع این وسط هست:
یکی که خیلی مهمه خودم معذبم، ولی راه دیگه ای ندارم. خوب دیگه يه دختر تنها مجرد بی دوست و این ها (نمیخوام توجيه بیارم که بگین دنبال دوست پسر پیدا کردنه و اهلش هم نيستم اگه بودم که ت
محبوب من! این زنبیلی است که من در صف گذاشته‌ام. اگر این صف به ترتیب حروف الفبایی نام عاشق‌هاست، اسم من عباس کیارستمی است.
اگر به ترتیب ورود به این دنیاست، من حضرت آدمم.
اگر به ترتیب آنهاست که مقتول گشته‌اند، من هابیلم.
اگر به ترتیب قد است، من برج بابلم.
اگر به ترتیب داستان است، من گیلگمشم.
اگر به ترتیب عاشقان است، من فرهادم.
اگر به ترتیب مظلومیت است، من یوسفم.
اگر به ترتیب غزل است، صلاح کار کجا و من خراب کجایم.
اگر به بلندی راه است، من راه ابریش
سلام به همه ی دوستان
صداقت تو زندگی و مخصوصا جلسه ی خواستگاری چقدر برای دختران مهمه؟، بعضی از دختران چرا این جوری هستن، وقتی پای صحبت هاشون میشینی ادعا میکنن طرفم باید صداقت داشته باشه و صداقت تو زندگی برام الویته. 
خودم هم آدم صادقی هستم، شایدم این صداقت زیادیم باعث میشه دیگران يه فکر دیگه ای بکنن!چندین مرتبه الان خواستگاری میرم، همین دیروز رفتم خواستگاری يه جایی به خانوم گفتم يه خرده از خودتون بگین، جالب اینجاست تا میپرسی از خودتون بگین
سلام به همگی 
اول  از همه ممنون از همه ی اون هایی که قراره وقت بذارن و جواب بدن، دختری م ۱۹ ساله و دانشجو، تقریبا يه بیست روز دیگه شاید عقد کنم با يه آقا پسری که ازم سه سال بزرگ ترن، تحت نظر خانواده مون حدودا ۴ ماه با هم حرف زدیم در حد چت و دو سه بار بیرون رفتن.
مشکلی که دارم و خیلی ناراحتم میکنه اینه که جزو اولویت هاش نيستم، مثلا همه کارهاش رو میکنه، مرتب کردن اتاق و خرید و .، بعدش میاد سراغ من تا چت کنیم، یا چند بار که بیرون رفتیم مثلا قرار شد
 
 
نمی دانم در این مورد چند بار خواهم نوشت. ناخن هایم را لاک صورتی زدم و منتظرم خشک شوند تا وسایل سفر فردایمان با مهربان را آماده کنم اما ذهنم در گیر است از خودم می پرسم چه شد رابطه ام تمام شد در موقعیتی به اصطلاح اوج دروغین! آدمم کجاست؟ روی مبل زرد رنگ دراز کشیده و زل زده به سقف؟ یا خیالش راحت است و به کارهایش می رسد؟ ته دلش هم یک انگشت وسط نشان دنیا میدهد و می گوید دیدی با تهمت و چهار تا لیچار پروندمش!دنیا با من خوب تا کرد و مهربانم را آورد به زن
که دلم میخواهد فقط و فقط بنویسم و آنوقت فاصله بگیرم و کنجکاوانه ببینم چه از آب درآمده است. بی‌نقشه و بی‌حساب و کتاب. فقط شروع کنم و ادامه بدهم و بنویسم. عشق به نوشتن.
یادم می‌آید از مثلا عشق‌های گنگ و نابلدی‌های گذشته، شک به نقص‌داشتن و کم داشتن چیزی.  انگار باید آدم دیگری می‌شدم تا مشکلاتم همراه با صورت مسئله پاک شود. بعد، از یک روز به بعد انگار که فهمیدم تاجی بر سر دارم و پادشاه سرزمینم هستم. فقط به‌خاطر اینکه کسی بود از جنس زمینِ من اما خ
 
داشت تو تلویزیون میگفت :
موقعی که حالمون خیلی  بده و نمیشه با هیچکی حرف زد با پدر و مادرهامون حرف بزنیم و درد دل کنیم !
داشت میگفت 
پسرها با پدرهاشون خلوت میکنن و حرف میزنن 
دخترها با مادرهاشون .
و من چشمم به تابلوی مادر که تو هال پذیرایی بود خورد و يه افسوس از ته دل 
 به چهره ی مادر نگاه کردم و گفتم 
تو که نیستی من باهات درد دل کنم و توام منو با حرفای مادرانه آروم کنی !
قد يه عمر باهات حرف دارم اما نیستی که من بگم ! حتی منم سر مزارت نيستم که باهات
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصيه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

من ازت حاجتمو میگیرم
از تو که از يه جهان آزادی
مهربان ارباب
 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها