نتایج جستجو برای عبارت :

معنی واژه به فارسی Kiznaiver

کییور رو دارم برای دومین‌بار تماشا می‌کنم و از اونجایی که داستان قشنگی داره تصمیم گرفتم معرفیش کنم.
کییور بهار سال 2016 پخش شده، 12 قسمته و درباره‌ی هفت همکلاسیه که هیچ شناخت چندانی ندارن از همدیگه و برای یک سری آزمایشات انتخاب می‌شن تا از طریق دردهاشون به همدیگه مرتبط بشن.
حوادث انیمه در شهر خیالی سوگوموری ژاپن رخ می‌ده که در اصل برای این ساخته شده بوده تا این آزمایشات به نام سیستم کی در مقیاس بزرگتری انجام بشه.
ادامه مطلب
ریشه ی واژه ظاهر واژه بوی یا بئی ، بیگ ، بزرگ در فارسي است.
اصل واژه انگار ت داشته به صورت باترام بوده ذ* بعدا ایجاد شده در فارسي به صورت بزرگ دیده شده است و بعد آن هم دارای *ی (بایرام ) شده استاز م اسم ساز نشانگر آن است که این واژه فرم ترکی دارد به فعلی م* اضافه شده و آن اسم شده با فعلی به صورت بایراماق برخورد میکنیم به معني بزرگداشتن جشن گرفتن (اولمک - اولوم مثال برای پسوند اسم ساز)
بزرگ داشتن - بایراماقواژه واضح است که بئی - بیگ واژه ی کاملا ترکی اس
از بن درمک به معنيدن چیدن است (از درون کندن - به تفسیر چیدن دقت کنید به طور منظم بدون برش از مکان صحیح کندن است. )
از تفسیر داراماق - تاراماق به معني نظم دادن مشتق شده است (لازم به خواندن پست قبلی است.)
از همین نظم دادن واژه ی دار به معني تنگ را ساخته است. (دار دار اولماق به چینش مو در تفسیر شانه کردن نگاه کنید.)
داریخماق هم از این واژه مشتق شده است.
حال واژه داریق به فارسي به صورت تاریک وارد شده است.
دار به معني تنگ است دار گورورم - تار میبینموسعت کمت
(اصلاحیه و مکمل)
 
در زبان ترکی ما فعل شاخماق چاخماق چیخماق را داریم.
شاخماق به معني جرقه زدن است در اصل حرکت سریع در زمان است به معني کوبیدن هم هست ( در اصل حرکت پر قدرت و نهایت نیرو است از شدت نیرو به اندازه و بزرگی اطلاق یافته و واژه ی چیخماق هم از این بن است)
چوخ به معني زیاد هم از این ریشه است چاق در فارسي هم از این بن استچاقو هم فارسيزه شده از چاخان به معني تبر استچاخان در فارسي هم گنده گویی از این فعل است.شاخ به معني بوینوز هم از این کلمه هست
گاهی دو واژه همسان وجود دارد که یکی عربی و دیگری فارسي است. در این صورت اولویت با واژه فارسي است. علت این پیشنهاد هم این است که اگر از واژه های  فارسي استفاده نشود، کم کم فراموش خواهند شد. واژه های یک زبان درحکم مصالح ساختمان آن زبان هستند که کاخ بلند زبان فارسي از این نظر سرمایه بزرگی در اختیار دارد.(بی اشکال)                                           (بی اشکال و بهتر)او لیاقت بیشتری دارد.                           او شایستگی بیشتری دار
این واژه از بن بوغماق به معني بستن و خفه کردن است.
بوغلاماق در ترکی به معني بخار شدن بخار دادن است.
واژه ی بوغ به معني سیبیل هم از شباهت بخار اطلاق شده است.
بوغار یا بوخارخفه کننده یا مانع تنفس شونده
وارد شده به عربی به صورت بخار ، تبخیر ،.
boğ
buğ
buğlamaq
معادل واژه ی بخار :بوغو - buğu بوغلانیش - buğlanış
دختر معني مشخصی ندارد
هر سال در این روز ها هر کس معني ای به آن میدهد، تبریک میگوید و به زندگی خویش ادامه میدهد. همین
و بعد فراموشی.
نمیدانم حالا معني دختر چیست؟
شاید دختر همانی ست که در شادی رفیق است و در ناراحتی شریک.
شاید هم همانی که وقتی رنجید صدایش در نیامد بلکه محکوم نشود به دوست داشتنی نبودن.
شاید هم یعنی مهربانی های بی دلیل.
دختر میتواند در آن واحد رفتارش را تغییر دهد
چه کسی میداند در سر او چه میگذرد؟
به نظر من نمی توان معني مشخصی بر
پس از یافتن بدنه برهان باید وضوح آن را در ذهن خود بیشتر کنید تا بتوانید به درستی آن را ارزیابی کنید
بیشتر واژه ها بیش از یک معني دارند
ابتدا واژه های با اهمیت را پیدا کنید:
1. کلماتی که در حیطه مورد بحث کاربرد بیشتری دارند
2.عبارات و واژه های انتزاعی که کمتر به مورد به خصوص اشاره دارند
حالا بدون ذهن خوانی بپرسسد:
1.آیا معني این کلمه بدیهی و روشن است؟
و اگر نه
2. منظور گوینده از این کلمه دقیقا چیست؟
لازمه بررسی ابهام ها دانستن معانی مختلف یک واژه اس
عدس، مَرجو یا مَرجُمَک،به تاجیکی نسک (نام علمی: Lens esculinaris)، گیاهی کوچک شبیه به نخود و دانهٔ آن از دانه‌های خوراکی (حبوبات) است که معمولاً در خاک‌های فقیری که برای کاشت دیگر محصولات مناسب نیست، کاشته می‌شود. عدس در انواع و رنگ‌های گوناگونی وجود دارد که عدس قهوه‌ای، سبز، نارنجی از آن جمله‌اند. از عدس قرمز برای تهیه شوربایرنگی استفاده می‌شود. برای پختن نان، عدس را با آرد مخلوط می‌کنند. در ایران، از این گیاه، برای تهیه عدس‌پلو استفاده می‌ک
وقتی میگوییم زبان را به آن ها آموختیم فکر میکنند ما نژاد پرست هستیم اما این یک واقعیت است به تفسیر این کلمات دقت کنید :
از فعل dönmək به معني چرخیدن ، تبدیل شدن  شروع میکنیم ما در ترکی فعلی به شکل چونمک - çönmək داریم که واژه ی چئویرمک - çevirmək از آن مشتق شده است 
(çöndürmək ^ çönurmək ^ çöyürmək  çevirmək)
با حذف *ن* و *د* مواجه هستیم
همان اتفاق بر دونمک افتاده است : 
döndürmək ^ döyür ^ devirmək
به اطراف 
حالا تکلیف devir هم مشخص است عواما döyür - döyrə به معني طرف (اطراف - دور -
من واژه ای را می شناسم
واژه ای سرشار از معجزه
واژه ای که بلندت می کند
وادارت میکند که تلاش کنی
واژه ای که باخودش
رویاهایی رادر ذهنت می آفریند
و خودش میگوید که این رویاها
دست یافتنی اند
زیرا من وجود دارم 
من در میان شب تار
در تاریکی یک غار
در هوای تار و
حال زار
وجود دارم
من همیشه و در هر حال
در اطراف تو پرسه ن
و قدم ن
هستم
اما تو
زمانی که به من پشت کنی
زندگی ات خاکستری خواهد شد
آنگاه است که خواهی مرد 
زیرا آدمی بدون امید می میرد.
همان موت ترکی به معني بخت استموتلو : بختلیبخت از بن باغماق بوغماق باماق به معني بستن استباغیشلاماق بخشایش در فارسياز صفات خداوند استدر زندگی انسان بخت و سرنوشت نسیب شده از خداوند است.بخششبختباغیشباغیت
در ترکی به دو صورت رایج است
mut
باغیت - بخت - بوخت - بوت - موت
pay
باغیت - بای - پای
هر دو از واژه ی آشنای باغیشلاماق ترکی هستند که با تغییر فرم معانی خود را با تفسیر های متفاوت گرفته اند.
فایل واژه به واژه دستگاه تنفس در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل تبادل گاز ها به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
فایل واژه به واژه دستگاه تنفس در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل تبادل گاز ها به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
فایل واژه به واژه دستگاه گوارش در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل گوارش به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
فایل واژه به واژه دستگاه گوارش در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل گوارش به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
واژه صنعت گردشگری، اصطلاحی است که از زبان­های خارجی ترجمه شده و به غلط در زبان فارسي بکار می‌رود. اینکه این واژه و استفاده از آن در زبان فارسي چرا نادرست است باید به مفهوم واژه صنعت یا Industry در زبان­‌های اروپایی توجه کرد. ترجمه درست واژه Industry در زبان فارسي کلمه صناعت است همان طور که واژه های فلاحت، سیاحت و زراعت به عنوان هم‌وزن‌های لغوی در زبان عربی ساخته شده‌اند. معادل‌های فارسي این اصطلاحات کشاورزی، بازرگانی، گردشگری و کشت و کار یا کشت
فایل واژه به واژه گردش مواد در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل گردش مواد به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
فایل واژه به واژه گردش مواد در انسان
این جزوه مخصوص حفظ متن کتاب در فصل گردش مواد به روش نوین می باشد. جزوات واژه به واژه را برای هر فصل حداقل دو بار با فاصله ی یک روز از هم مطالعه کنید. بار اول با نگاه کردن به پاسخ و بار دوم بدون نگاه کردن به پاسخ ها.

برای دانلود کلیک کنید
 
عصب‌شناسی یا نورولوژی (به انگلیسی: Neurology) دانش مطالعه ساختار، کارکرد و بیماری‌های دستگاه عصبی جانداران است. موضوع عصب‌شناسی بررسی دستگاه عصبی جانداران در سطوح گوناگون از سلولی و مولکولی تا آناتومی، علوم رفتاری، و آسیب‌شناسی پزشکی است. واژه عصب‌شناسی برگردان واژه انگلیسی Neurology (نورولوژی) است ولی موارد به‌کارگیری این واژه در فارسي و انگلیسی متفاوت است. عصب‌شناسی در فارسي برابر واژه Neuroscience انگلیسی است. به جای واژه عصب‌شناسی از اصطلاح
#مادر
مادر، اسوه ی تکرار نشدنی تاریخ بشریت که مانندش، بی مانند است!
مادر، مبهم ترین واژه ی هستی است. واژه ای که عالمیان از یافتن معني آن عاجز شدند، زیرا که واژه ها برای توصیفش نا چیز بودند!
او اسطوره ایی بود که هیچگاه شرح کامل فدا کاری هایش ثبت نگردید و صرفا خاطره شد…
ادامه مطلب
     واژه شناسان بزرگی همچون راغب اصفهانی (در مفردات)، ابن منظور (در لسان العرب) و ابن فارس (در معجم مقاییس فی اللغه)، معتقدند واژه اسلام(Islam)»  از ریشه س-ل-م» به معنای صحت، عافیت، تندرستی و دوری از هرگونه فساد و تباهی گرفته شده است.
   همچنین ابن منظور واژه اسلام را بمعنای انقیاد و سرسپردگی» دانسته، زیرا به دور از هرگونه گردنکشی و تباهی است. این واژه در معنا با دو کلمه انقیاد» و استسلام (تسلیم شدن)» هم معني بوده، و در نقطه مقابل واژه حرب»
     واژه شناسان بزرگی همچون راغب اصفهانی (در مفردات)، ابن منظور (در لسان العرب) و این فارس (در معجم مقاییس فی اللغه)، معتقدند واژه اسلام(Islam)»  از ریشه س-ل-م» به معنای صحت، عافیت، تندرستی و دوری از هرگونه فساد و تباهی گرفته شده است.
   همچنین ابن منظور واژه اسلام را بمعنای انقیاد و سرسپردگی» دانسته، زیرا به دور از هرگونه گردنگشی و تباهی است. این واژه در معنا با دو کلمه انقیاد» و استسلام (تسلیم شدن)» هم معني بوده، و در نقطه مقابل واژه حرب»
کاش می‌توانستم از تمام واژه‌نامه‌‌های دنیا دو کلمه‌ی زن» و مرد» را حذف کنم. بعد تمام متضادهای دوتایی دیگر را. تمام مرزهایی که دو واژه را از هم دور نگه‌داشته برمی‌داشتم، خٰم میکردم تا یک حلقه شود. هربار که از یک نقطه‌ آغاز میکردم و دور میزدم، هم زن» وجود داشت، هم مرد» هم هزار ؟» رنگارنگ دیگر. چنین شکل مهربانی است دایره. بی‌آغاز، بی‌پایان، کاملا همگون و بی‌برتری. 
واژه عنصری است جادویی، لشکری قدرتمند و پرشکوه که هم تفرقه‌ می‌آفری
ریشه یابی سپتیک تانک
در واژه اگه بخواهیم سپتیک تانک را تعریف کنیم بایستی به ریشه این کلمه که از دو واژه سپتیک + تانک تشکیل شده است دقت و اشاره کنیم .سپتیک مخزنی برای نگهداری فاضلاب و هرگونه ماده جامد دور ریختنی است . تانک یعنی محفظه و انباره مایعات یا هرآنچه که بایستی نگهداری یا تخلیه شود .البته این تعریف و جداسازی هم چندان درست نیست . چرا که در واژه سپتیک تانک باهم هستند ولی در زبان انگلیسی متمایز هم معنا هم میشوند .
بدین دلیل است که وقتی سپتیک
Shirazart.blog.ir 
*اطلاق لفظ مینیاتور : به معنای عام یا خاص واژه مینیاتور که بنگریم این لفظ در مورد نقاشی شیوه ی ایرانی مصداق ندارد .
* این واژه به معنای ریز نقش است .
* واژه ی (miniature) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی هجدهم. م روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد بکار می بردند.( در اینصورت گویا : از ریشه minuere به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است ( که در این صورت ، احتمالاً از کلمه ی لاتین ( miniare) یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است .
این چند سوال زیر را اول بخوانید و جواب بدهید بعد جواب را ببینید.
۱_کدام واژه با بقیه متفاوت است؟
۱)شیراز.            ۲)اصفهان.          ۳)قم.                  ۴)تهران .
۲_کدام واژه بین واژه های (پرینتر ، اسکنر، موس ، اسپیکر)قرار می گیرد؟
۱)کازه.         ۲)فتو کپی.         ۳) موش واره.              ۴)وبکم.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جواب ها 
سوال ۱ _ گزینه۱ چون بقیه گزینه ها اسم استان هستند ولی شیراز تا استان نمی باشد.
 
 
 
سوال ۲_گزینه ۴ چون کلمات بالا همه معادل انگلیسی
     واژه شیعه» یا تشیع»، لغتی است عربی که از ریشه شَ-یَ-عَ» اخذ گردیده، و بمعانی : پیرو، یار، دسته، گروه، امت و حزب به کار رفته است. تشیع» مصدر باب تفعل از همین ریشه میباشد.
     در زبان عرب شیعه» واژه ای است مفرد، لیکن برای تثنیه و جمع و نیز مذکر و مونث به همین صورت استعمال میشود. ولی در زبان فارسي شیعیان» صورت جمع این واژه به حساب می آید. 
     همانطور که ذکر شد این واژه به دومعنای بسیار نزدیک استعمال شده است:
1. الشیعه» به شکل مفرد و بدون
نماز" واژه قرآنی آن "صلاة"[۱]و جمع آن "صلوات" است، "صلاة" در اصل به معنای دعاء است که در بعضی از آیات قرآن به همین معني آمده است. در آیاتی همچون: سوره توبه آیه۹[۲]، سوره احزاب آیه۵۶[۳] وسوره بقره آیه۱۵۷[۴]، وجه نامگذاری نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به کل است یعنی نماز شامل دعاء هم هست.
⚡️ واژه گالشان» ترجمهٔ تحت الفظی رعا» به معنای چوپان/گاوبان در متون قدیمی گیلکی ثبت شده  است. 
در مناطق کوهستانی شرق استان گیلان و غرب استان مازندران، گالش» به نگهدارنده و چراننده دام سبک و سنگین اطلاق می‌شود. در گویش تبری شرقی از زبان گیلکی اما این لفظ فقط برای نگهدارندگان دام سنگین استفاده می‌شود و برای کسی که شغلش نگهداری از دام سبک است کلمات چَپپون» و کِرد» بکار می‌رود در مناطقی غربی دیلمستان (پیلا رودبار) هم اینچنین است و گالش
دانلود رایگان کتاب واژه های آسمانی+حق شناس


سوالات ضمن خدمت فرهنگیان واژه های اسمانی,دانلود سوالات ضمن خدمت آزمون واژه های آسمانی,دانلود رایگان نمونه سوالات تستی آزمون واژه های آسمانی,ضمن خدمت بصورت دانلود فایل دوره آموزشی واژه های آسمانی دانلود فایل دوره آموزشی واژه های آسمانی. برای دانلود فایل های pdf روی لینک های زیر کلیک کنید. دانلود صفحه 1 تا 60 · دانلود صفحه 61 تا 120 · دانلود صفحه 121 تا 180 دانلود کتاب واژه های آسمانی pdf دانلود کتاب و نمونه
 
در زبان عربی و فارسي چهار واژه مشترک وجود دارد که تعداد حروف و شکل مفرد آن ها یکسان است، اما از نظر  تلفظ، معني و شکل جمع باهم تفاوت دارند:
1-مَلَک، 2- مَلِک، 3- مِلک، 4- مُلک.
معني واژه ها:
1- مَلَک: یعنی فرشته. این اسم معمولاً در مقابل انسان به کار می رود و در فارسي هم کاربرد فراوان دارد.
 
2- مَلِک: با سه معني به کار رفته است.
اول: به معني پادشاه، سلطان، فرمانروا.
دوم: به معني خداوند.
سوم: کاربرد پیشوندی دارد که در فارسي بر سر اسم می آید و برتری کسی را
جمله برای چه چیزی ؟ (برای چی )
 
کازرونی : سی چه ؟
جمله این چیه؟
 
کازرونی :ای چِنَن ؟
 
واژه ببین 
 
کازرونی : سِی کو 
واژه شاید 
کازرونی : گاسم
 
واژه عصر 
 
کازرونی : پسین 
 
اصطلاح : در جایی کسی را وادار به ماندن کردن وخسته کردن
 
کازرونی : کُتُرُم 
 
اصطلاح بیخ گلو 
 
کازرونی : بُت خِر
 
‍ ⚡️ مالا در زبان گیلکی به معني ماهیگیر» است. همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید این کلمه در متۊن قدیمی گیلکی هم به همین شکل ثبت شده است. در زبان عربی، کلمه ملاح به معني دریانورد ؤ کشتی بان» وجود دارد که صورت اکدی (زبان قدیمی سامی تبار) آن malahu است. در زبان کۊردی مله» به معني شنا» وجۊد دارد و کلمات ملوان» و ملاح» در زبان فارسي از همین ریشه‌اند . اما ریشهٔ این کلمات نه هندؤاروپایی است، نه سامی!
در زبان باستانی سۊمری ma-lah» به معني دریان
برنامه اندروئیدیمجموعه‌ای از بازیهای واژه ای برای پارسی زبانها
لیست بازیها:
گمانه در گلشن: حکایتی از گلستان به شما نشان داده می‌شود که در آن برخی واژه‌ها مخفی شده اند و بجای آنها نقطه‌چین گذاشته شده است. شما باید واژه مخفی را حدس بزنید
نهان‌واژه‌ها: مانند بازی گمانه در گلشن ولی برای شاعران مختلف
نشانگان: صفحه شماره‌گیر تلفن در موبایل در ملاحظه کنید، زیر هر شماره حروفی از الفبا نوشته شده است که برای به خاطر سپردن شماره تلفن بکار میرود. د
 
واژه ها مدعی اند صاحب قدرت و نفوذ اند اما من سراغ دارم واژه هایی را که دست در دست هم, کنار یکدیگرند اما توان حمل عشق را ندارند, کم می آورند و زانو میزنند, من راهی جز این ندارم و دوباره همان واژه های کنار هم نشسته را تکرار می کنم:
"مولای من, دوستت دارم"
 
 
#افسرمولا
#امام_ _ای
اولین باری که رفتم راهیانشاعر شدم.بارها و بارها.شاید عاشق هم شدمکه واژه واژهمی‌نوشتمو سکووووت.هیچ کسو هیچ جمعیخلوت منو بهم نزد.خلوت آرامش بخشیکه زندگیمو خیلی تغییر دادنگاهم رونگاهم رو.نگاهم رو عوض کرد.طلبم روخواسته هام روواقعا اون اردوی راهیان 93نقطه عطف زندگیم شد.*شعرهاواژه هاخاطره ها.
دریافت
⚡️ در بررسی زبان‌های گیلکی و فارسي گاهی به واژه‌های هم‌ریشه‌ای برمی‌خوریم که در یک زبان صورت کوتاه‌تری نسبت به زبان دیگر دارند. در ابتدا شاید اینگونه به نظر برسد که صورت بلندتر، شکل قدیمی‌تر را بیشتر حفظ کرده است؛ اما با مقایسهٔ واژگان با زبان‌های قدیمی‌تر به این نتیجه می‌رسیم که وما اینطور نیست.
در ادامه چند نمونه را بررسی می‌کنیم:
کلمه زمی/ زیمی» در زبان گیلکی معادل زمین» در زبان فارسي است؛ برای مثال ملجا زیمی، خؤل زیمی» نا
واژه های دخیل در قرآن مجید
شاید این سؤال خیلی از مسلمانان غیر عرب باشد که چرا دین اسلام به عربی است؟
چرا ما باید قرآن نماز و دعا را به زبان عربی بخوانیم؟
مگر زبان فارسي چه نقص و کمبودی دارد که نمی شود با آن دعا خواند؟

با مواجهه و مطالعه کتاب نفیس واژه های دخیل در قرآن در می یابیم که خدای متعال گرچه دین اسلام را به زبان عربی نازل فرمود، اما در تنزیل آیات قرآن کریم از بسیاری واژه های غیر عربی زبان های موجود در آن زمان بهره برد. 
این نکته در عین

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها