نتایج جستجو برای عبارت :

لا تجمعون یعنی چه

در ادامه ترجمه از تمرین های کتاب
أیها        الفلاحون           أ         لا          تجمعون              الفواکه             للبیع؟
أیها       ال فلاحـ   ون     أ         لا        تــ  جمعــ  ون          ال فواکه ( فاکهه)       لـ    الـ     بیع   .
ای          کشاورز    ها    آیا     ( منفی )  جمع کردن                     میوه       برای     فروش
کلمه هایی که در فارسی بکار برده می شود .
فصعدت     الغزاله    الجبل     المرتفع    و    وص
مبینه چیست؟!
سید شرف الدین حسینی استرآبادی رضوان الله علیه، عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
قال محمد بن العباس رحمت الله علیه: حدثنا الحسین بن أحمد، عن محمد بن عیسى، عن یونس، عن كرام، عن محمد بن مسلم، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال لی: أتدری ما الفاحشة المبینة ؟ قلت: لا. قال: قتال أمیر المؤمنین علیه السلام يعني أهل الجمل.
محمد بن مسلم گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا می‌دانی مبینه ( آیه سی‌ام سوره مبارکه احزاب) چیس
پیشاپیش روز مرد را تبریک عرض میکنم
مرد يعني یار هستی در وجود
مرد يعني یک فرشته در سجود
مرد يعني یک بغل آسودگی
مرد يعني پاکی از آلودگی
مرد يعني هدیه ی زن از خدا
مرد يعني همدم و یک هم صدا
مرد يعني عشق و هستی، زندگی
مرد يعني یک جهان پایندگی
مرد يعني اردیبهشت، فصل بهار
مرد يعني زندگی در لاله زار
مرد يعني عاشقی، دلدادگی
مرد يعني راستی و سادگی
مرد يعني عاطفه، مهر و وفا
مرد يعني معدن نور و صفا
مرد يعني راز، محرم، یک رفیق
مرد يعني یار یکدل، یک شفیق
مرد
پدر يعني ستون و قلب خانه پدر يعني رئوف و جاودانه پدر يعني شوم قربان نامش پدر يعني خدا در روح و جانش پدر يعني چراغ و نورِ خانه پدر يعني عزیز و دلبرانه پدر يعني تپش در قلب فرزند پدر يعني رضایتِ خداوند پدر يعني شریک و یار مادر پدر يعني امیدِ عشق و.
عشق يعني خوبی 
عشق يعني صداقت 
عشق يعني آرامش ، گذشت 
عشق يعني هر صفت خوب که تو این دنیا هست 
عشق يعني زندگی که با تمام درد هاش باز پای اون ایستاده ایم 
عشق يعني یه دنیا حرف ، آرزو ، آرامش که با یه اخم به هم میریزه .
عشق يعني کسی که نیست و سال هاست کنارته و بهت امید میده .
عشق يعني انتظار و صبر که هر روز دلت مثل شمع بسوزه اما به خاطر اطرافیانت روشنایی رو نگه داری .
 
واسه گرفتن کادو از شوهراتون به مناسبت روز زن و عید نوروز
تقدیم به آقایون و داداشای گرامی  .
مرد يعني یار هستی در وجود
مرد يعني یک فرشته در سجود
مرد يعني یک بغل آسودگی
مرد يعني پاکی از آلودگی
مرد يعني هدیه ی زن از خدا
مرد يعني همدم و یک هم صدا
مرد يعني عشق و هستی، زندگی
مرد يعني یک جهان پایندگی
مرد يعني اردیبهشت، فصل بهار
مرد يعني زندگی در لاله زار
مرد يعني عاشقی، دلدادگی
مرد يعني راستی و سادگی
مرد يعني عاطفه، مهر و وفا
مرد يعني معدن نور و صفا

بغض!بغض مختصات عجیبی داره
اگه یه پسر بچه بغض کنه يعني زورش نمیرسه !
يعني خورده به غول آخر!
وقتی یه دختر بچه بغض میکنه 
يعني اذیت شده!
اذیتش کردن!
وقتی یه مرد بغض میکنه
يعني با احساساتش بازی شده
وقتی به زن بغض میکنه 
يعني شکسته شده!

.
.
وقتی من بغض میکنم
يعني        دیگه زورم نمیرسه!
يعني        رسیدم به غول آخر!
يعني        اذیت شدم!
يعني        اذیتم کردن!
يعني        با احساساتم بازی شده!
يعني        شکسته شدم!
يعني سالها تحمل کردم!
يعني فقط کاف
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.
عشق يعني مشکلی اسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی.
 
در میان این همه غوغا و شر
عشق يعني کاهش رنج بشر
عشق يعني گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
 
عشق يعني تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری اب را ، بر تشنه تر 
عشق يعني دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
 
عشق يعني ترش را شیرین کنی
عشق يعني نیش را نوشین کنی
هر کجا عشق اید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
فاطمه الیعرفهه من عدهه اشعرف
عود من بحر الفضیله اشوی غرف
 
عود من بحر الفضیله اشویه نال
منهو یگدر یطّلع کل الخصال
إله احمد وی علی او آله الال
هیّه نور الله عنوان الشرف
 
هیّه نور الله عنوان الصله
يعني دین الباری كلّه إبأكمله
هیّه حرمه او علمتنه المرجله
هیّه والحق صفحه والباطل طرف
 
هیّه والحق صفحه والباطل كِتَر
يعني لیحبهه  یضل یلعن  عمر
هذه نور الطاهره ابگبله انتشر
والظلام انزاح من گلبه انکرف
 
والظلام انزاح من گلبه انگلع
من نهد نور الر
جمعه يعني بندگی برکردگار/جمعه يعني بهترین در روزگار/وقت زیبای پرستش سررسید/جمعه يعني لطف آن پروردگار/کن مناجات ودعا وقت سحر/جمعه يعني بهرشیعه افتخار/هستی ازاحمد وآل مصطفی است/جمعه يعني صبح آن شو بی قرار/برولایت کن توسل تابه شب/جمعه يعني لطف هایی آشکار/هرنمازجمعه اش گلبانگ حق/جمعه يعني اشک برروی نگار/سخت گشته مسلمین را دوریش/جمعه يعني میرسد فصل بهار/روز موعود وظهور مهدی است/جمعه يعني بهرشیعه انتظار/
هر کسی تعریف متفاوتی از درد داره واسه یکی درد يعني یک پیام اعصبی واسه یکی درد يعني ناراحتی واسه یکی درد يعني بی دوستی و بی کسی واسه یکی دیگه درد يعني اخه کی افطار میشه » برای یکی يعني چرا این گوشی شارژ نمیشه واسه یکی دیگه درد يعني چرا شبا خوابم نمیبره !؟
 
 
 
#بی_خوابی
 
ساعت 3 هنو زور میزنم تا شاید برادر مرگ بیاد سراغم :/
مقام والای حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیه در بیان امام سجاد علیه السلام
شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
۱۰۱- حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، عن محمد بن عیسى بن عبید، عن یونس بن عبد الرحمن، عن ابن أسباط، عن علی بن سالم، عن أبیه، عن ثابت بن أبی صفیة قال: قال علی بن - الحسین علیهما السلام: رحم الله العباس يعني ابن علی فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطی
عشق يعني اربعینی ازنجف تا کربلا/عشق يعني دلسپاری برحسین و نینوا/همره زینب وسجادکاروانی آمده/عشق يعني گریه کردن ازبر خون خدا/شیعه داردیک شکوهی جاودانه درجهان/عشق يعني پاسداری ازحریم کبریا/میرود پای پیاده عاشقی سوی حسین/عشق يعني یاورانی دررکابش باولا/میکند دنیاتعجب ازشکوه زائران/عشق يعني دل بریدن رفتن تاانتها/با ولایت قلب مومن پربصیرت میشود/عشق يعني مثل زینب تا قیامت باوفا/اربعین کربلاشد جلوه روزظهور/عشق يعني کوی مهدی یاورانی آشنا/
بیا
بیا در میان عاشقان بهترین باشیم ، ما می توانیم عاشقترین باشیم.من و تو يعني عشق ، عشق يعني ما ، ما يعني یک دنیا خوشبختی.تو يعني بهترین ، زیباترین ، عاشقترین ، لایق ترین.تو يعني برای من ، برای قلبم ، تا ابد و برای همیشه.تو يعني اسیر ، یک اسیر در این قلب بی طاقت.من و تو با هم يعني یک قصه بی پایان.من برای تو ، تو برای من ، ما برای هم ،
ادامه مطلب
ای که می پرسی نشان عشق چیستعشق چیزی جز ظهور مهر نیست.عشق يعني مشکلی اسان کنیدردی از در مانده ای درمان کنی.در میان این همه غوغا و شرعشق يعني کاهش رنج بشرعشق يعني گل به جای خار باشپل به جای این همه دیوار باشعشق يعني تشنه ای خود نیز اگرواگذاری اب را ، بر تشنه ترعشق يعني دشت گل کاری شدهدر کویری چشمه ای جاری شدهعشق يعني ترش را شیرین کنیعشق يعني نیش را نوشین کنیهر کجا عشق اید و ساکن شودهر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
 
مولانا
 
دل تنگی.یه هو به خودت میای و میبینی بهار و تابستون هر چه قدرم برات نچسب باشه يعني اینجا ترم داره تموم میشه.
يعني اپریلمی.جون.و رفتن
يعني ارغوان منو میشناسه؟ يعني باهام دوست میشه؟ يعني میاد تو بغلم بخوابه براش قصه بگم؟ يعني میاد با هم قایم باشک بازی کنیم؟ يعني اسممو یاد میگیره؟
يعني علی اسباب بازی هایی که براش میبرمو دوست داره؟ يعني بازم از بامزگی ها و حرفای عجیبش قند تو دلم اب میشه؟ يعني بازم قد و بالاش و صورتش برام پر از نمک و جذابیته
عشق يعني کن عبادت درخفی/عشق يعني پیروی ازنبی/کل عالم برولایت محوری است/عشق يعني باش درخط ولی/بابصیرت کربلاحاصل شود/عشق يعني زینب آن نورجلی/جاودان گشته شهیدان وامام/عشق يعني حق بگردد منجلی/مکند دنیا به ایران افتخار/عشق يعني رهبرم سیدعلی/حضرت مهدی ظهورش میرسد/عشق يعني گوبه مولایت بلی/
مثلا آدم توی 27 سالگی بفهمد که پاهایش با لاک قرمز چقدر دلربا می‌شود.
 
 
پ.ن: زندگی‌ام ریخته به هم. کامنت‌های شما را هم جواب نداده‌ام. گاهی با خودم فکر می‌کنم که باید طور دیگری به دنیا نگاه کنم تا همه‌چیز را به چشم کار» نبینم. کار برای من يعني فشار روانی. يعني اضطراب. يعني فرار. يعني زجر.
  دختر يعني چی؟!؟!؟!؟
میگن دختر يعني ظرافت
يعني زیبایی در عین سادگی
يعني درست حرف بزن صاف وایسا درست راه برو
دختر يعني نجابت يعني سرت پایین باشه
يعني تو خیابون به هرکسی نگاه نکنی
يعني انقدر برا خودت ارزش قائل باشی که نزاری طرف مقابلت که
حتما عشقته یه بار گوشی رو روت قطع کنه
دختر يعني بابا بابا گفتناش
شبا تنها تو اتاق بودنو ترسیدناش
دختر يعني خانوم بودن  یه دختر مثه خواهر یلدا
دختر يعني بزرگ بودن تو بچه گیاش
دختر يعني تجربه تو بازیای بچه گونه
د
دهه شصت :يعني شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحاليعني عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتنيعني بخاری نفتی و مکافات روشن کردنشيعني از این تمبر کوچیکا بسته ای 10تا تک تومنيعني بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیفيعني بستنی خوردن و تکرار بستنیش خوشمزه تره مامان !”يعني ویدئو قاچاقی کرایه کردن و یواشکی دیدنيعني صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !يعني ته کلاس بچه تنبلا ، ردیف جلو خرخونايعني صدآفرین ، هز
عشق يعني نگاهی که هیچ وقت دیده نشد .
سنگ فرش های خیابان حکایت ها دارند
از خستگی ها
از امید
از عطش
از گرما و حرارت آفتاب عشق .
 عشقی که با تیزتر شدن تیغ آفتاب، بیشتر یخ می بست و شکل می گرفت
عشق يعني در خیابان یک طرفه ی عیش پررونق فریب دنیا، دنده عقب رفتن
عشق يعني توقف هنگام چراغ سبز چهاراه لذت ها  
عشق يعني چادری که وصل به قلب شده .
 نمی توان
 باور کنید نمی توان


عشق يعني  
بغض و نفرت امام جواد علیه السلام از قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها و آرزوی انتقام از آنان
طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است:
۱۸/۳۵۸- وأخبرنی أبو الحسین محمد بن هارون بن موسى، قال: حدثنا أبی (رضی الله عنه)، قال: أخبرنی أبو جعفر محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قال حدثنا محمد بن أحمد بن أبی عبدالله البرقی، قال: حدثنی زكریا بن آدم، قال: إنی كنت عند الإمام الرضا علیه السّلام اذ جیء بأبی جعفر علیه السّلام و سنه أقل من أربع سنین، فضرب بیده إل
اگر به من بگویند زیباترین واژه‌ای که یادگرفتی چیست❓
 میگویم پذیرش است.
پذیرش يعني :
پذیرفتن شرایط با تمام سختی‌هایش…
پذیرش يعني :
پذیرفتن آدم‌ها با تمام نقص‌هایشان…
پذیرش يعني :
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد…
پذیرش يعني :
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم…
پذیرش يعني :
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم…
پذیرش يعني :
پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست…
پذیرش يعني :
پذیرفتن اینکه انتظاری از دیگران نداشته باشم
تقدیم به همه ی خانومایی که داداش دارن.
داداش داشتن خودش یه زندگیه.
داداش داشتن يعني به جون داداشم راست میگم.
يعني به جون داداشم که میخوام دنیا نباشه.
يعني اق دادااااااااشمو عشقه
يعني.میگه اجی اینی که پوشیدم بهم میاد خوبه؟
يعنيدعوا،کتک کاری ،خنده ،اشتی
يعني فوتبال نگاه کردن وکل کل های باحال
يعني.روت غیرت داره
يعني .کسی نگات کنه مرگش حلاله
يعنيهمه بهت میگن تو ابجیشی برو باهاش حرف بزن راضیش کن
يعني.يعني انقداذیتش کنی کفر
فرهنگ يعني: عذرخواهی نشانه‌ی ضعف نیست.
فرهنگ يعني: کینه‌ها وبال گردن خودمان هستند.
فرهنگ يعني: لباس گران‌قیمت نشانه‌ی برتر بودن نیست.
فرهنگ يعني: به جای قدرت صدا، قدرتِ کلاممان را بالاتر ببریم
فرهنگ يعني: القاب ناپسند گذاشتن برای دوست، نشان صمیمیت نیست 
فرهنگ يعني: هر کتاب یک تجربه است، تجربه‌هایمان را به اشتراک بگذاریم
فرهنگ يعني: وجدان کاری داشته باشیم.
فرهنگ يعني: چشم و هم‌چشمی را کنار بگذاریم.
فرهنگ يعني: تفاوت نسل‌ها را درک کنیم
فره
نمی دونی وقتی میگم نفس های من يعني چی .
یه حرف عاطفی و رمانتیک نیست .
نفس يعني وقتی نیست قلبت خودش را به سینه میکوبه .
يعني تنگی نفس میگیری .
يعني فشارت میره بالا .
يعني بعد از یک مدت نه قلب داری و نه ریه .
يعني رگ هات داغون میشن .
يعني کم کم تند تند داری میمیری .
دقیقا حالی که الان دارم .
شدم مثل مجروحان شیمیایی که با دستگاه نفس می کشن و روزی هزار بار میگن کاش اینی که میره دیگه برنگرده .
روح وحشی
+نمیفهمید چی میگم . نکشیدید درد من را .
آمین که سلامت با
نام امام حسن، حسین و محسن علیهم السلام در تورات
ابن شهر آشوب مازندرانی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:
أبو بكر الشیرازی فیما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین علیه السلام ، عن مقاتل ، عن عطاء فی قوله تعالى : ولو آتینا موسى الكتاب كان فی التوراة : یا موسى انی اخترتك ووزیرا هو أخوك يعني هارون ، لأبیك وأمك كما اخترت لمحمد الیا هو اخوه ووزیره ووصیه والخلیفة من بعده طوبى لكما من أخوین وطوبى لهما من أخوین الیا أبو السبطین الحسن والحسین ومحس
برنده يعني !برنده يعني اختلاس گر!
برنده يعني کار کم و حقوق زیاد!
برنده يعني اونی که از زیر کارها در میره!
برنده يعني کسی که همیشه و هرجا قانون رو دور بزنه و میان بر پیدا کنه!
برنده يعني اونی که صد مدل دروغ بگه و صدتا چهره و رنگ عوض کنه!
.
ترجیح می دهم بازنده باشم
چون
بازنده يعني کسی که مطالعه می کنه
بازنده يعني کسی که خوب می نویسه
بازنده يعني کسی که خلوت و تنهایی رو به حضور در جمع بی ثمر و بی فایده ترجیح میده
بازنده يعني قانون مدار
بازنده يعني ا
بسم رب
 
 دیدیم که پشت کامیون‌ها نوشته:‏منمشتعلعشقعلیمچهکنممسابقه می‌گذاشتیم برای خواندنش و فسفر می‌سوزاندیم.ذوق می‌کردیم که کشف کردیم و توانستیم بخوانیم،ولی نه می‌فهمیدیم "من"يعني کی.نه "مشتعل"يعني چینه"چه کنم"يعني چیفقط "علی"اش برای‌مان آشنا بود.حالا چه زود بلدیم بخوانیمش.
چه خوب می‌فهمیم"من" را "مشتعل"بودن را،"چه ‌کنم"را فقط "علی"را نمی دانیم يعني کی.
 
یک گاز تربچه يعني لبخند، انرژی مثبت، و غلبه بر تمام نمی‌توانم‌های زندگی، يعني "دیدی راحت بود؟،" و بخصوص به فکر انجام کارهای عقب‌افتاده افتادن! پیش رفتن تا گاز دوم يعني انتخاب یکی‌ از این کارهای سخت. لذت بردن و کیف کردن از خوردنش يعني دیگر همین حالا حالاهاست که برود و بنشیند و کار را تمام کند. وقتی کار به تربچه‌های دوم و سوم و بیشتر می‌رسد، يعني شخص مورد نظر با قدرت تربچه برای مدتی تبدیل به آدم مرتب و منظم و خوبی شده‌است.
بی تفاوت يعني خبر مرگ و زندگی اش فرقی نداشته باشد برایت.
بی تفاوت يعني بودش با نبودش یکی باشد.
يعني بدون فرق.
يعني فراق بی معنی باشد!
يعني دور نمانده باشی از یک چیزی که نباشد.
يعني نبودن نداریم.
پس دلت که آشوب شده و ذهنت که پریشان تر از همیشه دور خودش می چرخد و دستهایت که پر درد و بی رمق کنار بدنت افتاده اند همه و همه دارند داد میزنند که فرق دارد. که فراق است. که هر چقدر هم چشمهایت را ببندی و رویت را بچرخانی دلت تمام قد به سمت او برگشته و تا آخرِ
الآن که نتایج کنکور اومده، یه معضل بزرگی توی تشخیص رتبه ها هست که تا بوده همین بوده!
زیر يعني چه، بالا چی میشه، پایین کدومه
ما آخرش نفهمیدیم بالآخره چی به چیه!
بذارید مثال بزنم:
طرف میگه رتبه من زیر هزاره، يعني چی؟ يعني کمتر از هزار (999 به قبل)
یکی دیگه میگه بالای هزار، يعني چی؟ بیشتر از هزار (1001 به بعد)
خب تا اینجا اوکیه؟
میگن طرف جزو رتبه های بالای کنکور شده، يعني چی؟ يعني رتبه های تک رقمی و دو رقمی.
چرا بالای هزار، شد بیشتر از هزار، ولی رتبه با
زهرای بابا سلام
می دونی "حسرت ابدی" يعني چه؟
يعني تو "زهرا" يعني جدایی که جز با مرگ به وصال نمی انجامد.
يعني هر شب وقت خواب کنارم را دست بکشم و جای تو خالی باشد.
يعني هر غروب که به خانه بر می گردم وقتی در را باز می کنم در سکوت وارد شوم و دیگر تو نباشی که جیغ جیغ کنان بدوی و بپری بغلم.
يعني هر شب سرتاسر خانه را نگاه کنی و ببینی که تو نیستی. ببینی که چقدر جایت خالی است.
ببینی که "دادا" در نبود تو گدای محبت دیگر بچه ها بشود و تو از درون بسوزی.
يعني زندگی سا
امروز بهت فکر نکردم و این يعني یه اتفاقایی داره بین اونهمه نورون خاکستری میفته يعني داری رسوب میکنی تو حافظه بلند مدتم یه جایی اون ته مهای ذهنم که دستم بهت نرسه این يعني عادتت داره کم کم میفته از سرم و نزدیک چله مونه این يعني خداحافظ تویی که تمامم بودی.
 
نمی دونم وقتی آدما میگن تو وجودم فلان حسو دارم دقیقا منظورشون کدومه قسمت از بودنشونه، " وجودشون " يعني چی؟ يعني تو قلبم یه احساسی دارم؟ يعني تو مغزم یه اتفاقی داره میفته؟ يعني تو انگشتام یه بی قراری هست؟ يعني تو چشمام یه دلواپسی هست؟ يعني تو صدام گیجی هست؟ يعني تو پاهام یه گم شدن هست؟ " وجود " کجاست؟
من تو وجودم یه احساسی دارم!
 
عباس يعني بندگی برخالق یکتا شدن/عباس يعني دلبری برحضرت زهراشدن/درروز عاشورانگر اوج وفاداری او/عباس يعني تشنگی اندرلب دریا شدن/بهرحسین و یاوران گشته علمداری رشید/عباس يعني جاودان درمحضرآقاشدن/بوده امیدکودکان بابانوان درحرم/عباس يعني مرهم اندردل مولاشدن/سردار عاشورائیان تاروز مگشته است/عباس يعني اسوه ای ازبهر این دنیاشدن/درروز تاسوعا زاو اوج وفاداری رسد/عباس يعني قهرمان در روز عاشوراشدن/دستان خودرا داده است ازبهردین مصطفی/عباس يعني
❣روانشناس سوئیسی تعبیرِ جالبی از انسانِ خوشحال دارد که بسیار از 
تعریفِ عادی و معمولِ خوشحالی فاصله دارد
 
بر اساسِ این تعریف، خوشحال بودن يعني: توانمندیِ بالای ما در شکیبایی و استقامت در برابر سختی ها. 
- خوشحالی يعني اطمینانی درونی به این که درد و رنج و سختی و بیماری و مرگ جزء لاینفک زندگی ست 
اما هیچ کدام از آنها نمی تواند مرا از پا بیاندازد. 
- خوشحالی يعني میل به زندگی علی رغم علمِ به فانی بودنِ همه چیز، خوشحالی يعني در سختی ها لبخند زدن
شهادت ابن سکیت رضوان الله علیه در راه ولایت امیر المومنین علیه السلام
سیوطی از علمای اهل تسنن می‌نویسد:
وفی سنة أربع وأربعین قتل المتوكل یعقوب بن السِّكِّیت الإمام فی العربیة فإنه ندبه إلى تعلیم أولاده، فنظر المتوكل یومًا إلى ولدیه المعتز والمؤید فقال لابن السكیت: من أحب إلیك هما أو الحسن والحسین؟ فقال: قنبر -يعني: مولى علیّ- خیر منهما، فأمر الأتراك فداسوا بطنه حتى مات، وقیل: أمر بسلّ لسانه فمات وأرسل إلى ابنه بدیته، وكان یعقوب رافضیًّا.
پسر نوجوونِ مشکی پوش، در ماشینو که باز کرد که بشینه، راننده مشکی پوشِ جدول سودوکو به دست، برگشت نگاهی بهش کرد و با لبخندی گفت: آقا پسر، جیبتو نگاه میکنی بعد میشینی تو ماشین من؟
پولتو حساب کتاب میکنی؟
يعني من دو تومن هم تورو مهمون نمیکنم؟
يعني ما ازین مراما نداریم؟
.
باباجون پول نداشته باشی هم، تو این ماشین با یه صلوات به مقصدت میرسی.
.
|يعني هنوز خیلی چیزا دودی نشده مونده|
يعني دودوتا چهارتای ریخته شده تو جدول،
يعني زیر این پرچم،
يعني سیستم‌

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها