نتایج جستجو برای عبارت :

قانع هستم به بخت خویش

در هر نت آهنگ غرق شده و نیازمند کمک هستم. نیازمند یک تو گوشی جانانه که مرا از این حال و هوا بیرون بکشد. من برای تعریف کردن چیزی اینجا نیامده‌ام. برای داستان گفتن آدم‌های دیگری هستند که می‌توانید به آن‌ها گوش کنید. من اینجا هستم که جملات را، خوره‌های ذهنم، پشت سر هم قطار کنم و از روی ریل افسردگی‌ام به سمت شما بفرستم. قطاری با بار ویروس. ناقل درد و رنج و اشک و آه. خارج از این نوشته‌ها من خوبم، به بهترین نحو تظاهر به شادی می‌کنم و همه، به جز یک ن
خدایا شکرت که مسیر را برام روشن میکنی، خدایا شکرت که پیشاپیش من قدم بر می داری و موانع را از سر راهم بر می داری. تو که هستی نقشه راه برام مشخصه، من قوی هستم، من باهوش هستم، من تحصیلکرده هستم، من دارای روابط رویایی هستم، من دارای شغل ایده آلی هستم، من سالم و سرحال هستم، من داری زیبایی ظاهر و باطن هستم، من راستگو هستم، من درستکار هستم، من بسیار مهربان و صبور هستم.
اون دختره قانع هیچ گهی نشد متاسفانه
خیلی گشتم که پیداش کنم نتونستم
یعنی هیچ اکانتی انگار نداره
فقط سه سال قبل وقتی رفتم دهمون بهم گفتن شوهرش دادن و رفته اذریبایجان شرقی توی همون دهشون زندگی کنه.
این بود ماجرای همکلاسی شاخ من.
من غرق دریای شما هستم
محو تماشای شما هستم 
هرکس‌ در این دنیا پیِ چیزیست
من در تمنای شما هستم
در سر خیال خام می سازم
مبهوت رویای شما هستم
آینده ای با عشق می خواهم
در فکر فردای شما هستم
اما ، اگر، شاید، نمیدانم.!
درگیر ‌حاشای شما هستم
سجاد نوبختی
****
پیونشت : 
یک روز اگر بی عشق سر کردم
دل‌ را فقط درمانده تر کردم
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زان که طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خويش حقا که به است
کالوده و بپالوده هر خس بودن
( حکیم عمر خیام)
قومی متفکرند در مذهب و دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
( امروز روز بزرگداشت حجت الحق الامام عمر ابن ابراهیم خیام نیشابوری است)
عصبانی هستم، از خودم.
از سر به زیر بودنم.
از سکوت کردنم.
از قانع بودنم.
از بخشیدنهای پشت سر هم.
از دادن، بدون گرفتن.
آدم وقتی فقط می‌بخشد، فقط دوست می‌دارد، و در زمانی که احتیاج دارد حمایت نمی‌شود، دوست داشته نمی‌شود، تعادلش را از دست می‌دهد.
از این به بعد دوست داشتن‌هایم را هم می‌شمارم.
من در خط به خط دفتر چشمان تو یک دنیا مکر و حیله‌ی عاشقانه می‌بینم!
گویا که مردمک چشمانت دانه، پلک و مژ‌ه‌هایت دام و چشمان من بی‌تاب هم صید.
.
پی‌نوشت: تا میای که خودت رو قانع کنی که سمتش نری، آروم آروم از کنارت رد میشه و میگه که من هنوز هستم! اگه میتونی منو بگیر!!!
پی‌نوشت: به قابلیت تشخیص فقط با احساس حضور رسیدم!
+ چی شد بلاخره؟
- چی چی شد؟
+ مدرسه ؟ آخر هفته تو آب و هوای خوب قشنگ فکراتو بکن که شنبه دیگه قانعم کنی.
- آدمی که قانع نیست رو میشه قانع کرد ولی آدمی که نمی خواد قانع شه رو نمی شه.
+ انصافا قشنگ بود:))پس یکشنبه میریم ثبت نام دیگه؟
-اول قانعم کنید که باید مدرسه مو عوض کنم بعد.
+ آدمی که قانع نیست رو میشه قانع کرد ولی آدمی که نمی خواد قانع شه رو نمی شه. 
- عجب سخنی!!! این سخن گرانقد از کی بود بابا؟!!!
+ از یه دختر باهوش و‌ موذی که چند وقته موهاش گره نخورده یادش
بسم الله الرحمن الرحیمهجوم می آورند با بی رحمی
نمیدانند من ضعیفم تاب همه شان را باهم ندارم؟
درگیر تصمیم کبری که هستم
درگیر قبولی در آزمون مورد نظر هستم
درگیر فکر های زجر آور تلف شدن عمر هستم
درگیر آماده شدن برای خیلی چیزها هستم
درگیر شناخت خودم و دینم هستم
درگیر تشخیص حق و باطل هستم
درگیر تحمل و صبر هستم
درگیر مبارزات مختلف هستم
درگیر گیر های کَغ دیگران هستم
درگیر پاسخ دادن به سوال های بی نتیجه شان هستم
درگیر شبهه هایی که برایم ایجاد شده هست
احساسات متناقضی در من هست، که چندتاییشم میتونم ریشه یابی کنم. میتونم به دلیلی که دچار اون حس شدم فکر کنم و تصمیم بگیرم عکس العملم منطقیه یا غیرمنطقی. وقتی بفهمم دارم غیرمنطقی رفتار میکنم میتونم خودمو قانع کنم که دلیلی برای داشتن این حس بد وجود نداره و باید از دستش رها شم. چی گفتم؟ میتونم خودمو قانع کنم؟ نه! مشکل دقیقا همینجاست، فکر میکنم باید بتونم خودمو قانع کنم ولی نمیتونم. کلی احساس متناقض در من هست که حتی حس میکنم نتونستم درست هم ریشه یاب
باید آدم خلیفه الله بشه تا نزاع های بیخودی تمام بشه.
زن اینطور و زن اونطور و. 
چه همه مسأله رو باید به اثبات برسونیم تا جامعه از راه دیگری غیر از خلیفه الله شدن و مومن شدن به آیات خدا، قانع بشه که بعضی از رفتارهایی که با زن می کنه غلطه.
بعضی اتفاقایی که داره می افته درباره ی زن و خانواده، از روی غلط اندیشیدن و غلط بودن شخصیت های آدم هاست.
فکرشو بکن.
کسانی که اونقدر جوهره ی انصاف و عبدالله بودن ندارن رو با چه استدلال فلسفی و منطقی و علمی ای می خ
نیاز به راه رفتن،گام های بلند برداشتن،دویدن.
من پاهایی هستم که هیچ گاه ندویده‌اند.
نیاز به چشم باز کردن،دیدن،زل زدن.
من چشم هایی هستم که هیچ گاه باز نشده اند.
نیاز به لمس کردن،نوازش کردن،مشت زدن.
من دست هایی هستم که هیچگاه حرکتی نکرده ‌اند.
نیاز به فکر کردن،حساب کتاب کردن،بحث کردن
من مغزی هستم که هیچ گاه به کار نیفتاده‌ام.
نیاز به خندیدن،عصبانی شدن،گریه کردن.
من احساساتی هستم که هیچ گاه خودشان را بروز نداده‌ اند.
ادامه مطلب
قبر هر روز پنج مرتبه انسان را صدا میزند :1.من خانه فقر هستم با خود تان گنج بیاورید2.من خانه ترس هستم با خود تان انیس بیاوردید 3. من خانه مار ها و عقرب ها هستم با خود تان پادزهر بیاورید 4. من خانه تاریکی ها هستم با خود تان روشنایی بیاورید5. من خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بباوردید
1. گنج . لا اله الا الله 2. انیس . تلاوت قرآن کریم3. پادزهر .صدقه و خیرات4. روشنایی . نماز نماز شب 5. فرش . عمل صالح
┈┈•✾✾•┈┈
 
چشمان و دست و دلم گرمِ کارِ خويش
فکرم اسیرو گرفتارِ زار خويش
مثلِ غریبه ها شده ام با نگاهِ خود
در جستجوی ذرّه ای از اعتبار خويش
درمانده ای میان زمین و هوا منم
معتاد چشم مست تو اکنون خمار خويش
آتش کشیده ام همه ی هستی ام ، سپس
دادم بدست باد تمام غبار خويش
هستم اگرچه بظاهر میان شهر
چون سایه در مجاز مدار حصار خويش
از آدمی که خروش است و ادّعا
نشنیده ام بجز از افتخار خويش
گفتند حق طلبیم و شنیده ام
وقت عمل ندیده یکی از هزار خويش
پایان گرفته زندگی و راه
hello everyone 
عایم سو دپرسد
یک عدد دختر هستم که بی افش ولش کرده چون بهش گفته چند روز دیگه از ایران میره :) ایشون هم صلاح دیدن رابطه ای درکار نباشه تا برا طرفین سخت نباشه :) 
یک عدد دختر هستم که هنوز باباش رضایت به رفتن نداده و از طرف دیگه مامانش اصرار داره که بره 
یک عدد دختر هستم که دوستاش دارن بش فشار میارن که چند روز دیگه حرکته و تو چیکار کردی ؟ 
یک عدد دختر هستم که بین موندن و رفتن گیر کرده
یک عدد دختری هستم که الان دلش میخواد سر بذاره رو بالش و دی
این روزها نیمه شب و دم صبح و اوایل صبح از نظر اضطراب و کلافکی در اوج هستم.دلیلش رو نمیدونم.در این حد که با ناامیدی چشم باز میکنم و کارهای اول صبحم رو انجام میدم.در صورتی که قائدتا آدم ها باید اول صبح حالشون بهتر و امید به زندگیشون بیشتر باشه.بعد هرچی که میگذره بهتر میشم و غروب و شب عالی هستم و دوباره آخرشب وخوابیدن و هجوم افکار منفی.
 الان هم تو دلم آشوبه.آشوبی که دلیل قانع کننده و مهمی نمیتونم براش پیدا کنم.هستن.ولی همون نگرانی های دم دستی و ه
دیده ام در یک شب تاریک راز
گور بود و من در آن بودم دراز
فرق بسیاری میان من و من
مثل فرق بانماز و بی نماز
بندگی میکردم از روی ریا
بوده ام از ذلّت خود سرفراز
هر بدی را مرتکب در خلوتم
باطنی مسموم و ظاهر سروناز
هرچه گفتم هرچه کردم با نظر
از حقیقت دور ، در بند مجاز
چون اسیری که شدم گُم در خودم
کفر و ایمان کار و کسبم ، یک نیاز
یک تصادف روشنی شد در دلم
عبرتی آورد با خود کارساز
بندگی از سر گرفتم ، بنده ام
میکنم از نفس و شیطان احتراز
باقیش را من نمیدانم دگر
✅ قناعت اسلام
استاد علی صفایی حائری
و قناعت اسلام به معنای کم به دست آوردن نیست، که کم برداشتن و به همراهان رسیدن است. قانع آن نیست که روزی ۵ تومان به دست می آورد؛ چون این فقیر است. قانع کسی است که با تمام استعدادش کار می کند، وگرنه احتکار کرده و تمام داراییش را برای او[خدا] خرج می کند، وگرنه اسراف کرده است.
قانع کسی است که برای همه می کوشد و به اندازه ی خودش برمی دارد. و این است که قناعت عزّت می آورد و ثروت می آورد. کوشش زیاد و برداشت کم، ثروت و مس
بله ممکن است دیگران رفتار ما را نفهمند، اما چه باید کرد؟
اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهایی انجام دهیم که آنها بفهمند و تصمیم هایی بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند، یعنی عملاً انتظار دارند آنگونه که آنها زندگی کرده اند زندگی کنیم!
بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضداجتماعی هستیم اما به این می ارزد که خودمان باشیم. 
تا زمانی که رفتار ما و تصمیم های ما به کسی آسیبی نمیزند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی ها که با این توضیح خو
مهندسی اجتماعی امری تکنولوژیک به نظر میاد, اما درواقع یک کلمه ی باکلاس است که به جای واژه ی حقه و دستکاری استفاده می شود.
ها از ان استفاده می کنند تامحصولاتی به مردم بفروشند والبته از همین ترفند برای رده های بالای دولت و قانع کردن شهروندان برای رای دادن به ت هایی که به نفعشان نیست بهره می گیرند.مهندسی اجتماعی به احساساتی نظیر ترس,همدردی,کنجکاوی و طمع بستگی دارد.می توان آن را یکی از قدیمی ترین شیوه های هک دانست و هکر های مدرن از
من هر کاری دلم بخواد میکنم به هیچکسم مربوط نی
حالت تحو هستم که هستم به تو چه مربوط
دلم میخواد رابطه یسریا رو به گ.ا بدم بازم به تو چه مربوط
الان مثلا اون عطستون شاه کار کرده تونسته اینجا رو پیدا کنه؟؟؟؟؟؟ فکر میکنین میترسم؟؟؟
من اینجا هستم نظراتم بازه که ثابت کنم همچین پخی هم نیستین ازتون بترسم
بی تی اسم ارزونی خودتون
دیده ام در یک شب تاریک راز
گور بود و من در آن بودم دراز
فرق بسیاری میان من و من
مثل فرق بانماز و بی نماز
بندگی میکردم از روی ریا
بوده ام از ذلّت خود سرفراز
هر بدی را مرتکب در خلوتم
باطنی مسموم ، ظاهر سروناز
هرچه گفتم هرچه کردم با نظر
از حقیقت دور ، در بند مجاز
چون اسیری که شدم گُم در خودم
کفر و ایمان کار و کسبم ، یک نیاز
یک تصادف روشنی شد در دلم
عبرتی آورد با خود کارساز
بندگی از سر گرفتم ، بنده ام
میکنم از نفس و شیطان احتراز
باقیش را من نمیدانم دگر
من اهورا پردل هستم مخلص تک تکتون هستم من اومدم برای کسانی که میخان کنسولی جدید داشته باشن از جمله خودم  که بنظرم کنسولی بهتر از ایکس باکس نیست خدمتتون هستم تا ببینید چرا و چگونه ایکس باکس از نظرم بهترین
کنسوله ممنون از وقتی که برای خوندن این بخش گذاشتین 
 
 
ارادتمند شما اهورا پردل 
 
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
دانلود کتاب صوتی قدرت من هستم اثر جول اوستین با صدای مژگان مالوردی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
دانلود کتاب صوتی قدرت من هستم -جول اوستین - فراکتابwww.faraketab.ir › content › قدرت-من-هستمخلاصه اثر. جول اوستین در کتاب صوتی قدرت من هستم، به صورت کامل درباره قدرت کلام و "من هستم" هایی که بر زبان می آوریم صحبت کرده است. این کتاب از روی نسخه .
دانلود کتاب قدرت من هستم | جول اوستین | طاقچهtaaghche.com › . › موفقیت و خودیاریجول اوستین در کتاب قدرت من هستم» درباره مثبت‌ا
من محمدامین ربیعی نژاد هستم  ۱۶ ساله از خوزستان :)
طراح گرافیک رایانه و طراح وب  :)
کار من دیزاین/طراحی  هست. لوگو ،پوستر،قالب وب،وب،کارت ویزیت و.
من چندین سال هست در این کار هستم و خود را به یک دوستار هنر گرافیک 
معرفی میکنم ، من مدیر یه آکادمی مجازی هستم به نام آکادمی مارن شما میتوانید 
آکادمی من رو داخل فضای مجازی دنبال کنید ،
کار های گرافیکی من و. در فضای مجازی انتشار داده میشن و میتوانید آن هارو نگاه کنید و امید کار هستم لذت ببرید :)
من مد
سوال :
 
چرا بعد از گذر  چهل سال همچنان مراسم ۲۲ بهمن را جشن میگیریم ؟!
چرا اصلا همچین جشنی بعد از گذر سالیان سال وجود داره ؟!
علت این جشن چیست ؟!
این سوالات رو  مرتباً این روزها از خودم میپرسم و جواب قانع کننده ای براش پیدا نمیکنم !
واقعا جدیدا هیچ جواب قانع کننده ای براش پیدا نمیکنم :|

+
کامنتا رو جواب نمیدم ! ولی هر کی تونست جواب قانع کننده ی داشته باشه خیلی 
خوشحال میشیم جوابشو بخونم !

++
ب ن اضافه خواهد شد یه چیزی  تا الان یادم بود ولی یهو از یاد
سلام . امروز گفتم دلیل اینکه اکثر پست های من خاطره و زندگی و شعر و . نیست و اکثرا درمورد برنامه نویسی یا کامپیوتر هست رو بگم .
دلیل اولم اینکه من توی دنیای برنامه نویسی راحت و آزاد هستم و میتونم کاری که دلم میخواد رو راحت انجام بدم .
دلیل دومم اینکه من راحت میتونم هر چی که بخوام رو توی دنیای برنامه نویسی اجرا کنم و بسازم .
دلیل سومم اینکه این کار برای من یه جور تفریح هست و من ازش لذت میبرم .
دلیل چهارمم اینکه با برنامه نویسی ذهنم باز تر میشه و من ا
آدامسم رو تو کاغذ رسید عابر بانک مچاله می‌کنم. نماز میخونم. توی زمین تنیس توپ ها را با بقیه تقسیم می‌کنم. ایمیل می‌دهم. احساس می‌کنم زیبا هستم. می‌‌پرسم بدنم روی یک خط راست است؟ راه می‌روم. می‌نشینم. صدای باز و بسته شدن درهای دانشگاه را چک می‌کنم  منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم
گروه ضد شیطان
مارپلا کنار آتیش اون افراد که توی کلیسا بودن نشست و گفت: معذرت می خوام واقعا فکر کردم مزاحمین من مارپلا هستمو بعد اونها به ترتیب شروع به معرفی کردن خودشون کردن:من نادیا هستممن جک هستممن اولویا هستممن مایک هستم
ادامه مطلب
طبیعتِ اینجا همون سبزی رو داره که من دوست دارم. سبزِ روشنِ اول اردی‌بهشت. یاد حرف چند سال پیشم میفتم که "هر سال اردی‌بهشت سفر کنیم". هم‌سفر ها سر و صدا راه انداختن و میخندن. دوست داشتنی‌ن. یه کم دور میشم ازشون. رو یه سنگ، وسط جنگل، تنها. هوا یه کم بادی‌ه. صدای درخت ها وحشت رو به جونم میندازه. پیش خودم میگم "من قوی هستم، من قوی هستم، من قوی هستم."بلند میشم، قدم برمیدارم. تپش قلبم رو حس میکنم. هر لحظه محکم تر. هر لحظه تندتر. مصمم هستم که جلو برم. نمی
آموخته ایم بر اعمال وکارکردهای خود توجیه باشیم این توجیه نوعی تدبیر بر افکار و اعمال خويش است که در هر شرایطی دست به عمل هایی می زنیم که به نفع مان باشد  خیلی ساده خود را قانع و توجیه می کنیم 
حالا شاید این اعمال منفی و یا نادرست باشد
مثال::تعقیب نماز باعث عدم اقامه نماز است 
یا کمک به فقرا و نیازمندان جهت منیت های ریایی و.
این نوعی توجیه است که در این توجیه خود را گول زده ایم
یا بدهی پولی که از مستحقات و واجبات است که به دلیل اختلافاتی لج و ل
مذهبی، اسلامگرا، انقلابی و میهن‌دوست قطعاً هستم؛
سنّتی، پان‌اسلامیست، محافظه‌کار و ناسیونالیست قطعاً نیستم؛
حزب‌اللهی، اصولگرا، اصلاح‌طلب و روشنفکر هم نمی‌دانم هستم یا نیستم؛ شاید باشم، شاید نه. چرا که متأسّفانه هنوز که هنوز است، تعاریف روشنی ازشان ارائه نشده است که مورد قبول همۀ موافقان و مخالفانش باشد.
با این که مانیتور سفید از وحشت ناک ترین های امروزمه تا یه ساعت بهش زل زدم ولی ننوشتم
این جوری نمی شه ادامه داد ،من تموم امروز به رمانی که می خوام بنویسم فکر کردم نمی خوام تسلیم بشم بسه دیگه خسته ام از دوری 
من چه طور عاشقی هستم تا کی می تونم از نوشتن دور باشم 
 
راستی متن دیروز بهم کمک کرد یه ایده توی ذهنم شکل بگیره یکی می گفت اگه حتی نمی تونی بنویسی روی کاغذ بنویس نمی تونم بنویسم چون .
 
نمی تونم بنویسم چون نمی دونم چرا 
نمی تونم بنویسم چون می ت
هوالمحبوب
گاهی نیاز دارم که بعضی از آدم‌ها رو از دایره توجهم خارج کنم، بهشون فکر نکنم، بود‌و‌نبودشون برام یکی باشه، بی‌محلی‌هاشون برام بی‌اهمیت باشه، اما اغلب مواقع ناموفقم، وقتی می‌خوام به اون آدم خاص فکر نکنم، بیشتر از همیشه پیگیرش می‌شم، بیشتر از همیشه میاد تو مرکز توجهم، مدام تو پیجش هستم، مدام عکس‌های پروفایلش رو چک می‌کنم، بیوش رو می‌خونم، ببینم هیچ ردی از من تو زندگیش هست یا نه، تو دنیای بلاگی هم رد کامنت‌هاشو تو وبلاگ‌های
با قانع نشدن نمایندگان؛
وزیر علوم از مجلس کارت زرد گرفت





نمایندگان مجلس شورای اسلامی، پاسخ‌های وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در مورد ساماندهی دانشجویان دوره دکتری را قانع کننده ندانستند.


به گزارش خبرنگار مهر،
در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی طرح سوال رضا انصاری نماینده مردم
داراب از منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مبنی بر سامان دهی
دانشجویان دوره دکترا در دستور ک
میگم اسباب بازیهات و جمع کن
میگه نمی خوام.
میگم چرا؟میگه چون دوست ندارم.
میگم تو که پسر خوبی باید بعد بازی اسباب بازیهات و جمع کنی اصلا توجه نمیکنه؟ یک جلد سی دی کارتون باب اسفنجی میاره، میگه اسم اینا چیه(عکس ۲۸ قسمت باب اسفنجی)
میگم اول برو اسباب بازیهات و جمع کن بعد اسم ها رو واست میخونم میگه اول بخون بعد جمع میکنم میگم قول میدی میگه آره.
میگم خوب حالا جمع  کن میخنده و میگه نه!!!
هرکار میکنم در برابرش قاطعیت داشته باشم نمیشه!! از قلدریش خندهام
همه مشکلات و دردامون یک طرف
بیشرفی مسئولانمون یک طرف دیگه
یا هر روز یکی با حرفاش نمک میپاشه به زخم مردم
مثال:
خودتون بمالید
نون خشک و لنگ بپوشید
قانع تر باشید
دو وعده غذا بخورید
کار هست یک عده جوهر کار کردن ندارند
و
 
یا مثل شرایط الان که 
همه شون به حول و قوه الهی کرونا گرفتند
و بعد هم شفا گرفتند
والا خون دماغ هم اینقدر زود بند نمیاد که کرونای این آقایون (و خانوم) مسئول
آخه اصلا شما با مردم عادی سر وکار دارید که درد و بلای مردم عادی بیفته به ج

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها