هر چه زشتی ست درین معرکه زیبا بشود اگر از خوابِ گران دیده ی ما وا بشود
نه فقط یوسف مصری که خدا را بیند دیده ی کور اکر سهمِ زلیخا بشود
بذرِ گل بودن و گل دادنِ تو نیست هنر هنر آنست خَسی زهره ی مینا بشود
برکه باشی فقط ماه درونت پیداست آسمان هدیه به آنست که دریا بشود
نشد از هر نَفَسی زنده تنِ مرده ی ما تنِ ما زنده به انفاسِ مسیحا بشود
هر کسی عاشقِ لیلا ست مخوانش مجنون بوده مجنون ، اگر کشته ی لیلا بشود
نیست هر رهگذری لایقِ چشمِ پر اشک حیف ب
غیر حیدر چه کسی شافع م بشود
جز علی کیست که بر فاطمه همسر بشود
عشق مولا نشود قسمت هر بی سر و پا
تا ملک سجده کنان سائل این در بشود
تا سحر شیعه فقط ذکر علی میگیرد
تا که مشمول دعای شب مادر بشود
در زمین گشتم و در اوج فلک هم حتی
هیچکس نیست که هم پایه ی حیدر بشود
تیغ ابروش کند معرکه در میدانها
لشکری در پی یک حادثه بی سر بشود
جز علی هیچکسی لایق این منسب نیست
تا که بر خلق جهان سید و رهبر بشود
حق علی، قبله علی ، اصل عبادات علی
منکرش گفته نبی بزدل و کافر بش
من دلم عشق ميخواهد.
چیزی که ارزشش برابر با یک عمر زندگی باشد.
عشقی به موقع
که در فراز سالها ببالد
و خاطراتش بشود قصه های شب فرزندانم!
دلم عشقی جاری ميخواهد
که طعم گرمش
بی هیاهوی روزگار
کامم را به شیرینیش روشن کند.
و صدایی که در آغوش هایش
خفته در او محبتی
هرچه زشتی ست درین معرکه زیبا بشود
اگر از خوابِ گران دیده ی ما وا بشود
نه فقط یوسفِ مصری ، که خدا را بیند
دیده ی کور اگر ، سهمِ زلیخا بشود
بذرِ گل بودن و گل دادنِ تو نیست هنر
هنر آنست ، خسی زُهره ی مینا بشود
برکه باشی ، فقط ماه درونت پیداست
آسمان مژده به آنست که دریا بشود
نشد از هر نَفَسی زنده تنِ مرده ی ما
تنِ ما زنده به انفاسِ مسیحا بشود
نیست مجنون ، هرآنکس که به لیلا برسد
هست مجنون ، اگر کشته ی لیلا بشود
نیست هر رهگذری ، لایقِ چشمِ پُر
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجهای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبهی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبهی عمومی شد و گفتمان شد، بهطور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید اینقدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که بهصورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجهای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبهی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبهی عمومی شد و گفتمان شد، بهطور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید اینقدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که بهصورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
دانشآموز باید در طول این دوازده سال، جایگاه خود را در این کاروان عظیمی که به سمت پیشرفت در جامعهی اسلامی حرکت میکند، پیدا کند؛ باید بداند که در این مجموعهی عظیم، در این حرکت عظیم او چهکاره است؟ جایگاهش کجا است؟ شأنش چیست؟ برای خودش نقش تعریف بکند؛ ما باید اینجور فرزندانمان را تربیت بکنیم. دانشآموز، باید دارای حسّ مسئولیّت تربیت بشود؛ دارای روحیّهی آزاداندیشی تربیت بشود؛ راستگو تربیت بشود؛ بلندهمّت تربیت بشود؛ شجاع، فداکار،
اگر دیر این پیام را میفرستم به خاطر اینه که بنده به همراه جمعی از دوستان ٬ سه روز خدا تو خانه اش ما را زندانی کرده بود و شروع سال نو اسیر خدا بودیم . ان شالله قسمت همگی بشود این اسارت . آدم خوبه اسیر خدا بشود . اسیر شیطان نشه
در پناه حق
یک مسلمان راه آن بیابان سرد و ساکتِ وِرد زبان خَلق را نشان دهد،باید سر به آن بیابان بگذارم. حتما آنجا شایسته ترین است برای رهایی از فشار و سنگینی بغض های این شب ها،راحت می شود فریاد زد،آه کشید. شاید با ستاره های آن برهوت بشود حرف زد،بشود به آنها فهماند سوختن را،بشود آن ها را متوجه این غم کرد،خلق را که نشد. شاید ماهِ آن بیابان شنید و دید و به حالمان،رخت تیره بر تن کرد و گرفت!در شهر که عزیزترین هایمان هم به ریشمان خندیدند و باور نکردند،راه ن
برای امثالِ مَنی که عادت کرده ایم، ضرورت های مان هدیه هایمان باشد، پدیده ی روز زن و خرید کادوهای بدرد نخور و روی اعصاب، حال به هم زن است. من با اصل هدیه دادن مشکل ندارم. با اینکه خانواده ی عده ای مثل مردم عادی زندگی بکنند و عاشقانه طلا را مظهر تام و تمامِ محبت بدانند و همان عده مجبوراً برای حفظ محبت و مودت برای خانواده هایشان طلا بخرند هم مشکلی ندارم. واقعا مشکلی ندارم. مشکل این جاست که این عرف بشود. این فرهنگ بشود. این مسئله ای بشود که تخطی از آ
همیشه یک نفر باید باشد که وقتی از زمین و زمان شاکی شدم بشود وکیل و حق را به من بدهد.حال ميخواهد حقوق خوانده باشد یا نه.حال ميخواهد حق با من باشد یا نهاصلا مهم نیست!!!!
فقط یک نفر باشد که ترجیح مکررش ،اولویت اکیدش به همه دنیا فقط من باشد.
یک نفر که وقتی در غربت دنیا گم شدم.وقتی بغض و حجم عظیم درک و اتفاقات اطرافم سخت بود واسمبایک ."دیوانه غصه چرا میخوری من هستم" گفتن ، ویران کند همه ی دلتنگی ها ،درد ها، بغض ها را !
باید یک نفر
بر سر کوی خیالش منشین ، شیداییای سبک بال بپر عشق تو را ميخواهدخرقه از تن بکن و جامه بدر خویش بجوبه خودآ و به خدا عشق تو را ميخواهداز ازل محرم اسرار تو بودی و تو باشعشق انگار ، تو را ميخواهدمنتظر مانده به کویی نگران تو نگارین دلداریاره خممار تو را ميخواهد
چقدر خوبه آدم چند تا دوست خوب داشته باشه بتونه باهاشون حرف بزنه.
گاهی اوقات حصارها ی تنهایی را باید شکست . با کسی که بتوان به همه وجودش اعتماد کرد. به رفتار و گفتار و کردارش،بتوان اعتماد کرد . .
حصارهای تنهایی را باید با کسی شکست که وقتی دستش به سمتت دراز می شود، بشود به بودنش تا به ابد اطمینان داشت. دستش را گرفت و تا افق ها پرواز کرد.
کسی،که بال پروازت بشود نه عامل شکستن بالا هایت.
کسی که دوست و یار و غمخوارت باشد ،نه اینکه دشمنی در لباس
دلم ميخواهد دوباره به مسیر دو سال پیش برگردم
این بار اشتباهات گذشته را تکرار نخواهم کرد
خدایا مرا بازگردان به جایی که بودم
این کابوس های شبانه مرا رها نمی کنند من کار نیمه تمامی دارم که اگر تمام نشود بسان خوره تمام مرا خواهد خورد
خدایا نوری در قلبم هست که می گوید من به آنجا بر خواهم گشت تا کارم تمام شود
می شود که بشود
باسمه تعالی
اماکن مقدس
صحرای عرفات
غزل۴
وقوف عرفات است، ز ارکان زیارت
حاجی برود دشت و کند ذکر و عبادت
از ظهر الی عصر توقف کند و شام بیاید
شیطان بزند سنگ و شود پاک ز غفلت
بخشیده شود هر گنه و کار خطایی
این گفته ی صادق بود و هست کفایت
یک مرحله از حج بشود کامل و انجام
چون ذبح کنی یا که شود ذبح برایت
اعمال نکو در پی حج روح فزاید
چون ادعیه و ذکر خدا باشد و عزت
دیگر عمل حج و فرامین الهی
هفت مرتبه طوف است وگواهی و شهادت
باید بشود فاصله ی مرو و صفا طی
هفت مر
دانلود سريال مانکن
مانکن که باشی خیلی ها دوست دارند مثل تو باشند
بعضی ها هم دوست ندارند مثل تو باشند
و قطعا حساب خود را جدا می کنند
ولی مانکن بودن دنیای عجیبی دارد
چرا که اعتماد به نفس به آدم ها منتقل می کند
سريال ایرانی مانکن
در چندین و چند قسمت ساخته شده است
ولی قسمت ۳۰ ام آن خیلی مشخص نیست
که قرار است چه بشود
به نظرم تنها
دو قسمت اول آن کاملا روشن است
و نه بیشتر
خب دوستان من زیادی
صحبت کردم ولی فقط خواستم بدونید
که سريال ایرانی مانکن سريال
هیچ زیربناى اجتماعى از آن زیربناى شوم خطرناکتر نیست که انسانى، یا انسانهایى، بتوانند هر چه میخواهند بکنند بیآنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بیآنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعه اسلامى مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئولاند.
محمد حسینی بهشتی
نشستهام به تماشای چشم چون پریاتکه سهم من بشود یک نگاه سرسریاتکه سهم من بشود سرزمین موهایتاگر اجازه دهد مرزهای روسریاتزمان عرضهی لبخندها حواست نیستکه کشته میدهد این خندههای دلبریاتنگاه کن که دوباره به خود بگویم کاشکه این نگاه نباشد نگاه آخریاتمگر چه کرده دل بیگناه من خانمکه دل نمیکنی از شیوهی ستمگریات؟!چه قدر مثل تو باشم، تو هم کمی من باشکه در معامله ثابت شود برادریات!مصطفی الوندی سطوت
پریروز برای بار ششم آزمون تو شهری دادم (افسر) و قبول شدم. بار سنگینی بر روی دوشم بود که خلاص شدم. فرق این دفعه که افسر دادم با بقیه دفعات این بود که این حس کمال گرایانه که حتما باید بشود را کنار گذاشتم. با روانشناسام زیاد سر این موضوع صحبت کردیم بتوانم حس کمالگرایانه و نتیجه گرایانه خودم را کنار بگذارم. مثلا در دفعات قبلی همیشه به این فکر که اگر این دفعه قبول نشوم فاجعه می شود و همین باعث می شد که استرس خیلی زیاد و بیهوده ای به خودم وارد کنم و کار
عهد و عهد و عهد
می نویسم اینجا و چند جای دیگر
که عهد یادم باشد.معاهده عدم گسترش سلاحهای دادی!
توی خانه ما جا برای خوشبختی و عمیقا سر به سجده گذاشتنهای مکرر زیاد هست اما چیز نادرست آبرو ریز افتضاح دیگری هم که توی خانه ما زیاد است داد و بیداد است. خجالتش برای نه نه خانواده است که گفته اند مثل صدا و کوه است اعمال ما و دنیا
هر وقت از سلاح داد برای جلوگیری از خطر و سر و صدا و برای به کار واداشتن بچه ها و برای خیلی کارهای دیگر استفاده کرده ام این داد تو
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود.:)
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
هفتاد سالمان که بشود، حسرت چه کارهای نکردهای را خواهیم خورد؟ کدام روزها، ماهها، کتابها، صداها، فیلمها یا آهنگها برایمان تداعیکنندهٔ اتفاقات و آدمهای رفته و نرفتهٔ زندگیمان خواهند بود؟از کدام روزهای زندگی و جوانی با برق آشکاری در چشمها و تپش پنهاننشدنیای در قلبمان یاد خواهیم کرد؟تنها روی نیمکت پارک، خانهٔ خودمان یا خانهٔ سالمندان، در جمع دوستان، خانواده یا فرزندان، در هرکدام از این موقعیتها به چه چیزی فکر میکنیم؟
تو بیا تا که شب تیره منور
بشود
نام تو ترجمه ی سوره کوثر بشود
تو بیا شیعه تو را خادم و نوکر بشود
با پر ابر بیا تا که هوا تر بشود
دشت ها خرم و هر کوچه معطر بشود»
خسته از ظلمتم و
ماه دلم می خواهد
راز ها مانده به دل، چاه دلم می خواهد
مثل تو یاور دلخواه دلم می خواهد
روز باز
آمده از راه دلم می خواهد
حال این جمعه ی بی حادثه بهتر بشود»
همه دادند مرا وعده ی عید فردا
آرزویم همه دم عید سعید فردا
پس از این شام سیه روز سفید فردا
مردم از بس که دلم را به امید فر
بسم الله الرحمن الرحیم-با تاسف وتاثر از
درگذشتگان حادثه هوائی ایتوپی یک هوایپمای مک –هشت دیگر با دستگاه های مجهز
موردازمایش قرا دهید که زمانی باد شدید ميخواهد بشود دستی عمل کند این اشکال یا ازمیلنگ است کهتمام بوئینگ ها دارند یاباطری
است بازهمینطور است وای از برق والکترونیک است ویا ازشمع است ویاکارباتور ویا پمب
بزنین ویا جریانات الکترونها فضای اطراف-
چناچه ميخواهد سقوط کند باچتر نجات بیرون بپرید انشالله مسله حل میشود به امام
حسین علیه
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود.:)
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
این هم پی نوشت:) بالاخره کار این دو فصل تمام شد. تحلیل بخش کمی و بخش کیفی پایان نامه ام.
تعطیلاتمان تمام شد.
امروز رفتم باغ.
قیچی را برداشتم و افتادم به جان چند تا درخت و هرس کردم.
هرچه می خواهد بشود، بشود.
گاهی باید شهامت داشت.
دوباره هوایی شدم، دلم خواست بشوم مثل آن نوجوانی که تمام روزهای تابستانش را میان باغچه کوچک روستا سپری می کرد.
برای فردا دو تا گزینه پیش رو دارم: بمانم، کمک کنم، سنگ تمام بگذارم و سختی را تحمل کنم، یا پنهان و راحت باشم.
ماندن " مرد " ميخواهد .
میشود زن بود و مرد بود ،
میشود مرد بود و مرد نبود .
مردانگی به عاقل بودن نیست .
پشت کسی که آمده ای و اهلیش کرده ای را دم به دقیقه خالی نکردن " مرد " ميخواهد .
مردانگی به منطقی بودن نیست .
عشق و عاشقی کردن " مرد " ميخواهد .
احساس امنیت " مرد " ميخواهد .
شانه شدن برای بهانه ها و دلشوره ها و دلتنگی های . ، آخ دلتنگی هایش
شانه شدن برای دلتنگی های زنی که دوستت دارد " مرد " ميخواهد .
مردانگی به موهای سفید کنار شقیقه ها نیست .
م
چرا خیال میکنی همه مردم باید صد سال تنهایی را خوانده باشند؟ پدر من صد سال تنهایی را زیسته است و ما به ادبیات مردمی تری نیاز داریم، ادبیاتی که بشود آن را به قهوهخانه برد، ادبیاتی که بشود آن را توی خشاب گذاشت، ادبیاتی که عین عینک دودی باعث تخدیر چشمها نشود، ادبیاتی که در غیبت مذهب هم دلشوره ابدیت را درما زنده نگه دارد، ادبیاتی که قناری قفسهها نباشد، ادبیاتی که ما را به خاور دورِ خورشید ببرد، ادبیاتی که ما را به اعماق مینیاتورها پرتاب کن
قرارمان به اتمام رسید.
نه تنها نشد که بشود، بلکه دنیا تعطیل شد. تمام کائنات دست به دست هم دادند تا نشود. ای جهانیان! این اعتراف را از یکی از زندانیهای زندان سراسری دنیا میخوانید: باشد! قبول! من منتظر میمانم؛ چون تو نخواستهای که همه چیز تمام شود. با همهی سختیهایش منتظر میمانم. باشد که سرانجام بشود آن که هردویمان میخواهیم .
سلام.این سایت نکته ای دارد که باید توجه کنید
اگر فیلم یا سريال مورد نظر را پیدا نمیکنید:شاید روزانه فیلم یا سريالی پخش بشود که شما میخواهید آن را پیداکنید اما در صفحه اول نمیتوانید آن را پیدا کنید باید از طریق پایین صفحه به دنبال کلمه بعدی بگردید و بر روی آن کلیک کنید تا به صفحه بعدی منتقل شوید و فیلم و سريال مورد نظر را پیدا کنید
اگر سوال و انتقاد و پیشنهادی دارید میتوانید از طریق راه زیر بامن درمیان بگزارید
تلگرام:nimak13842005@
اینستا:nima_k84
حضرت آیتالله ای: در داخل متأسّفانه بعضیها غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهرالصّلاح -مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست؛ مثل تقیزاده. در دورهی طاغوت، آدمی مثل تقیزاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی
این خاک نه مسلمان ميخواهد نه دین ستیز.نه مذهبی ميخواهد و نه خداناباور.نه شیعه میخواد و نه سنّی.نه فمنیست میخواد و نه روشن فکر. ما می توانیم برای خود و فقط برای خود این ها را باشیم .این مملکت فقط وطن پرست و ملی گرا ميخواهد.نه مدافع حرم بلکه مدافع وطن.نه مغز فراری که ریشه در خاک.این مملکت فردوسی و شاملو ميخواهد .فرخزاد ميخواهد.آریو برزن .فرح پهلوی .شاپور و کاوه و رستم و چوبین.سورنا و بابک خرم دین.این خاک دلال بهشت نميخواهد ، اندیشمند ميخواهد.علوی ن
مونس جان راست می گفتی،عشق آنقدر بزرگست که براحتی نمی شود از پَسَش برآمدهم دلی میخواهد دریایی ، هم احوالی بهاری هم شجاعتی ، استوار . هم عقلانیتی، ماندگار . عشق چیزی شبیه کف بر موج نیست . عمق دارد. گردابیست . نه گودالی تهی . دریایی ست وسیع . اینست که هرکسی که نتواند بزرگ و بخشنده باشد از دایره اش بیرون می افتد. برای عاشقی باید "فهم" داشت . نه فقط احساسکه اگر بشود عشق را فهمید، می دَود در رگ و پی آدمی.و دیگر جز به جزء اش می شود عش
کار آمریکا ایجاد ناامنی است؛ هرجا آمریکاییها در این سالها پا گذاشتند ناامنی ایجاد کردند. در هر نقطهای ایجاد ناامنی کردند؛ یا جنگ داخلی راه انداختند، یا برادرکُشی راه انداختند، برای مردم بدبختی آوردند هرجا که رفتند. برای همین هم هست که جای پای آمریکا در منطقهی غرب آسیا باید برچیده بشود؛ آمریکاییها بایستی از منطقهی غرب آسیا بیرون بروند؛ آن که باید پایش قطع بشود از اینجا آمریکا است، نه جمهوری اسلامی. ۱۳۹۷/۲/۱۰
. یکی از چیزهایی که حتماً در این خاطرات شهدا و خانوادهها و مصاحبهها و مانند اینها باید در نظر گرفته بشود، این است که سؤال بشود، پرسیده بشود و آنها شرح بدهند که انگیزهی این جوان چه بود که رفت، انگیزهی این همسر جوان که راضی شد به رفتن شوهرش چه بود، انگیزهی این پدر و مادر که این نهال را پرورش دادند و حالا دارند رها میکنند در راه خدا، در میدان جنگ، چه بود؛ انگیزههای اینها خدا بود، انگیزههایشان رضایت الهی بود، انگیزههایشان ذکر و نا
شیعه حق ندارد مأیوس و ناامید بشود
انتشار برای نخستین بار؛ بیانات رهبرانقلاب دربارهی انتظار فرج
رهبرانقلاب: مسئلهى انتظار ظهور صاحباّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعهى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به وجود مىآید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایهى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در ج
هوالهادی
.اگر میخواهیم به این محبت دست پیدا بکنیم ، اوّلا باید حجابها از روی قلب برداشته بشود که نور خداوند به این قلب بتابد و باران رحمت بر زمین این قلب ببارد ، بنابراین این قلب باید تصفیه بشود .
مطلبی که هست برای اینکه این قلب تصفیه و تزکیه بشود ، یک مقداری در دست خودم آدم هست ، امّا مقداری هم در دست خود آدم نیست ، انسان میتواند مقدّماتش را فراهم بکند ، دنیا را کم بکند .اگر انسان واقعاً ميخواهد به آن محبّت دست پیدا بکند و زمین قلبش را پاک و ت
هو العشق
. تمامیت عشق به درد و سوز هست .ملائکه عشق دارند ولی درد ندارند ، چرا عشق دارند ؟ چون در حوزه جاذبه هستند ، حیوانیت ندارند و به منطقه ظلمانیت نزول نکرده اند .آن ها در منطقه جذب نورانیت خدا هستند .لذا عشق دارند اما درد ندارند .درد مال آدم است ، سوز مال آدم است ، چون درد در اثر فراق است .این که انسان در اول کار وقتی جذب او را میگیرد وارد همان منطقه نورانیت میشود در اوائل که آن منطقه جذب را احساس میکند . انسان است دیگر ( ملائکه در همان مرتبه ای
یکی از مهمترین کارکردهای وقف در نظام جهانی استفاده از ظرفیت موقوفات جهت اداره کردن بهینه دانشگاهها است و یکی از ویژگیهای اصلی وقف که همانا ماندگاری و بقای آن در طول سالیان متمادی است موجب شده تا دانشگاههای زیادی در سراسر دنیا به صورت موقوفه ساخته شده و با ساز و کار وقف مدیریت گردد.
اسامی ۷ دانشگاه برتر دنیا با پشتوانه وقف عبارتند از:
1⃣ رتبه اول: دانشگاه هاروارد با ارزشی بیش از ۳۴ میلیارد دلار
2⃣ رتبه دوم: دانشگا ییل با ارزشی بیش از ۲۵ م
درباره این سایت