نتایج جستجو برای عبارت :

ریاضی دوست داشتی در میشد اگر

عیدت مبارک 
تو وقتی دوسم داشتي زندگی یه جور دیگه بود. انرژیهایی که میومدن حرفایی که میشنیدم بادهایی که بهم میخورد ساعتهایی که میگذشت همشون بوی عشق میدادن . 
تو اگه دوسم داشتي حالم خوب ميشد قلبم شکسته نبود. اینقد عشق و گدایی نمیکردم. وقتی دوسم داشتي نگاه کردنات بغل کردنات دست گرفتناتم فرق داشت. زنده بودن. با دوس داشتنت خیلی کارا میتونستم بکنم بدون اون حتی نمیتونم بخندم. 
منو ببین که چقد شکننده ام با ۳ روز حرف از نخواستن و دوست نداشتن بزرگترین
درد این است که نه فقط چیز هایی که دوست داشتي و چیز هایی که داشتي
بلکه چیز هایی که دوست نداشتي و انزجار بی پروایت وقتی از آن ها حرف می زدی
و حتا چیز هایی که هرگز خاطره ی مشترکی برایم تداعی نمی کنند
و حتا چیز هایی که هرگز نداشتي و هرگز ندیده هایت هم
 همه به شکل بی رحمانه ای مرا به یاد تو می اندازند!
همه چیز مطلقن همه چیز مرا به یاد تو می اندازد. هیچ چیزی خارج از تو و بدون تو برایم وجود ندارد. درد این است.
این نوت رو ۲۸ جون ۲۰۱۸ نوشته م
روز جهانی دوستی یادی هم بکنیم از اون بزرگواران که در قالب دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه ، دوست داری با دوست من که که دوست داره با دوست تو دوست بشه، دوست بشی ! اومدن جلو. بعد نگو اون زیر میرا یه هدفای دیگه داشتن. از جنس آستین بالا زدن واسه شازده پسرشون. بعد چون از نه شنیدن هراسان بودند واسطه بدبخت رو پاس میدادن سمت ما خودشون مشغول جا باز کردن تو دل ما بودند. بعد ما به واسطه که گفتیم نه، دیگه رویی ازشون ندیدیم! یه جوری نیست شدند که انگار هیچ
دوست داشتن تو دنیا رو جای امن تری میکرد. دوست داشتم چون مثل همیشه خودخواه بودم. دوست داشتن تو رو دنیا رو جای امن تری می‌کرد. باعث ميشد نترسم. دوست داشتن تو گرمم می‌کرد. باعث ميشد حس نکنم تنهام. حس نکنم پناهی ندارم. که نصفه شب یارو چرت و پرت می‌گفت و به تو پناه آورده بودم. پناهم دادی و بم گفتی نترسم، که هیچ تقصیری ندارم و طرف لاشیه. دوست داشتن تو دلمو گرم می‌کرد. خودخواه بودم، میخواستم دوسم داشته باشی که دووم بیارم. که آدمی رو داشته باشم که براش
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم . دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه . پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم .

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
فاصله بین پست گذاشتن هایم کم شده که به خاطر کمبود وقت نیست، بخاطر عدم مدیریت زمانم است.
امروز لیلا چیز جالبی میگفت؛ میگفت تو بدون این که بدونی در وجود کسی که دنبالش میگردی تا دوستش داشته باشی دنبال چیز هایی میگردی که دوست داشتي خودت داشته باشیشون، دوست داشتي خودت اون ها باشی. دیدم دقیقا راست میگه و من دنبال همچین آدمی ام و بخاطر این این جوریه  که فکر میکنم نمیتونم خودم اون باشم که اشتباهه. میتونم خودم معشوقه خودم رو توی خودم بسازم. نمیدونم بر
خیلی وقتا دوست داری تنها باشی و با هیچ آدمی در ارتباط نباشی 
حوصله هیچکسیو نداری حتی حوصله خودت 
دوست داری یه گوشه بشینی و منتظر گذشت زمان باشی 
دوست داری این روزا بگذره 
روزهای که از خیلیا رنجیدی 
روزایی که غمهات از دیگران بود 
روزایی که خیلیا دوست داشتن تو کله پا بشی ولی تو لبخند زدی و گفتی خوبم .بقیه غمهاتو ندیدن 
با سیلی صورتتو سرخ نگه داشتي 
اینجا را انتخاب کردم برای نوشتن .برای روزهای که می گذرن و من دوست دلرم ثب کنم 
شاید نوشتن بهانه ا
گوشیشو جواب میداد و منو از نگرانی درمیورد
خونه تمیز ميشد
اتاقم مرتب ميشد
لباسا شسته ميشد
ظرفا شسته ميشد
جا ظرفی خالی ميشد 
این ۲۵ طرح مونده کشیده ميشد
کتاب تاریخ هنر تموم ميشد
جز از کل شروع ميشد
عکسا انتخاب ميشد و بالاخره میرفت برای چاپ
کلاس رفته ميشد
هوا خنک ميشد
من از تو رخت خواب ، از بین رخت خوابا بیرون میومدم
و زندگی قشنگ ميشد .
+ خدا این حجم از بیحالی من از کجا داره نشات میگیره
 
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
بدجور بهم ریختم خیلی آشفته ام نمیتونم فکرمُ جمع کنم ُ درس بخونم 
هزار ُ یک فکر توی ذهنمه‌ ته همه فکرا به این میرسم که دوست پسر داشتن بزرگترین‌ اشتباه محضِ کاش ميشد به راحتی و بدون ذره ای ناراحتی واسه همیشه دل کند ُ رفت کاش ميشد 
کاش هیچ وقت شروع نمی شد دوست پسر داشتن هیچی جز فکر آشفته ، درگیری‌ ذهنی و نگرانی ُ ‌ این چیزا به همراه نداره عشق ُ دوست داشتن ِ شیرین ِ ولی تلخی عذاب کشیدنا‌ بیشتر  از  شیرینی عشق ِ واسه همین سخت ِ و هر چند مدت یک
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
دانلود آهنگ غمگین و احساسی از مهدی جهانی به نام من دیوونه از این دنیا فقط دستاتو میخوام ببین با دل دیوونه من هرجوری دوست داشتي با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ من دیوونه از این دنیا فقط دستاتو میخوام ببین با دل دیوونه من هرجوری دوست داشتي
اگه بودی حال و روزم با الانم خیلی فرق داشت غم تو از دل من اینجوری زندونی نمیساخت
♪♪♪ ♪♪♪
افتادم این گوشه ی دنیا تک و تنها دلم تنگ تو که نیستی چی قشنگه توی این دنیای ب
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
سلاااااااامممممممم
بعد از یه قرن برگشتم با یه چالش هفته بیجار
از همه چی هست
از همه چی قاتیهههه ککککک
فکر کنم تکراری باشه براتون
ولی لفطن شرکت کنینو دلمو شاد کنین
خوب دیگه خیلی حرفیدم
بریم سراغه چالش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
1.اسم:
2.سن:
3.قد:(فکنم جدیده:))
.
.
4.غذای مورد علاقه:
5.نوشیدنیه مورد علاقه:
6.درس مورد علاقه:
7.عضو مورد علاقه در صورت:
.
.
8.اکیپت تو اینجا کیان:
9.دوست داری از اعضایه اکیپت کیو از نزدیک ببینی:
10.کدومشون برات عزیز ترن:
11.دوست داشتي اگه پسر بو
دوستت دارم.
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
قبل از خواب تبلت به دست تو اینستاگرام می‌چرخیدم. بین پیشنهادات، پروفایل یار سابق رو دیدم. رفتم اسمش رو سرچ کردم ببینم هنوز ایرانه یا رفته، رسیدم به فیلم درس دادنش. به خودم اومدم دیدم میخکوب شدم به صفحه و دارم فکر می‌کنم چقدر این پسر باهوش بود و چقدر اینش رو دوست داشتم. می‌شد بشینم تو رو تماشا کنم وقتی داری رياضي حل می‌کنی. چی شد که بین‌مون خراب شد؟ اصلا خوب بودیم با هم هیچ‌وقت؟ از وقتی با هم بد حرف زدیم من خودم رو تردم، چرا اینجوری کردی
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
گروه رياضي
قسمت(۱۰)
یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است
دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد رياضي، می برم لذت و حض
دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم
کاربردی از رياضي، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان
رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا
بود بیکر صاحب فهم و شعور کم
عطر خوش پیراهنش را دوست دارم
گلهای روی دامنش را دوست دارم
گفتند: دیوانه، ندیدی شوهرش را؟!
دیوانه هستم، شوهرش را دوست دارم
سیامک کیهانی

سیگارهای بهمنش را دوست دارم.
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه شنیدی زن گرفته؟
دیوانه‌ام حتی زنش را دوست دارم
نفیسه بالی

این عاشقان پیوسته غم را دوست دارند
بی سهم می مانند و کم را دوست دارند
قانون و حرمت را نمی فهمند انگار
زن ها و شوهرهای هم را دوست دارند
داوود جمشیدی

کپی شده از eshtebahi.blog.ir
تیپ شخصیت مردانه آپولو به عقیده یونگ خدای خورشید است.
خصوصیات شخصیتی آپولو:
*در کودکی خیلی مودب اند و خانواده ها دوست دارند فرزندشان با آنها دوست باشند.
*از کودکی به دنبال یادگیری هستند و دوست دارند چیزی را که یاد گرفته اند به دیگران آموزش دهند.
*خیلی قدرت طلب نیستند.
*قانون گذاران بزرگ آپولو هستند.
*کودکان آپولو کنجکاو هستند و سوالات زیادی می پرسند.
*آپولو از قوانین طبعیت می کند.
*آپولوها هدف دارند.
*از نظر اقتصادی در سطح متوسط هستند.
*از زیر کار
 
خدا رو شاهد میگیرم اگه من اختلاس میکردمُ
 بعدش بار و بندیل می بستم میرفتم کانادا!
 هنوز پام رو نذاشتم توو کانادا، اگه قیامت نميشد؛
 صد در صد همون لحظه این کشور هم؛ تبدیل ميشد به جمهوری اسلامی کانادا.
 بعدش همون شهری هم که میخواستم اقامت بگزینم تقدیم ميشد به رهبر!
 
  #قربون حکمت خدا برم! که نمیذاره برم جهنم!  
 #عاشق منِ! دوست داره منو؛ قسم میخوره دوست داره منو!
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
در مهمانی شام یا ناهار یا افطار یا.
اگر دستپخت میزبان را دوست داشتي در آخر بگو خیلی ممنون خیلی خوب و خوشمزه بود
اگر دستپخت میزبان را دوست نداشتي در آخر بگو خیلی ممنون خیلی زحمت کشیده بودید
در حینش چیزی نگو اولش چیزی نگو
در مورد دستور پخت لطفا سوال نپرس برو از نت سرچ کن
 
هر چقدر میزبان غریبه تر بود این اصول را بیشتر رعایت کن
مرا گویی که چونی؟ چونم ای دوستجگر پر درد و دل پر خونم ای دوستحدیث عاشقی بر من رها کنتو لیلی شو،که من مجنونم ای دوستبفریادم ز تو، هر روز، فریاداز این فریاد روز افزونم ای دوستشنیدم عاشقان را می نوازیمگر من زان میان بیرونم ای دوست؟تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دستاز این افتاده تر کاکنونم ای دوست؟غزلهای نظامی بر تو خواندمنگیرد در تو هیچ افسونم ای دوستنظامی گنجه ای (گنجوی)
دلم می خواد کسی رو پیدا کنم که 
اهل کتاب خوندنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب خریدنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب ورق زدنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب نوشتنه و باهاش دوست شم
اهل شکار کردن کتاب های خوبه و باهاش دوست شم
با کتاب خون جماعت خیلی دوسته و باهاش دوست شم
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
تو اینستا ۳۰۰ دوست تو تلگرام ۲۰۰ دوست توی موبایل ۱۰۰ دوست ! وقت ناراحتی ۱ همراه اما داخل قبر تنهای تنها پس مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم         آی     اهل نت                 بی                      اهل بیت،                                نشید.
دیشب تو مسجد دیدم که یه گوشه نشسته و تو خودشهرفتم پیشش و بهش گفتم چکات برگشت خورده؟انگار دوست داشت بهم یه چیزی بگه و نمیتونستمیگفت یه مشکلی دارم ولی نمیگفت چیبهش گفتم اگه دوست داشتي رو کمک من حساب کن و ازش جدا شدم و رفتم تو صف نمازبعد از نماز اومد پیشم و گفت مشکلش چیهمشکل خودیی داره و بهم گفت هر کاری میکنه نمیتونه ترکش کنهاز دیشب ذهنم درگیر همین مسئله است و خیلی ناراحتمدوست دارم کمکش کنم ولی نمیدونم چه جوری+به دلیل اینکه حتی دیدن این پست
من هومانم چیز هایی را دوست دارم که هیچ کس دیگر دوست ندارد یا افراد کمی دوست دارند و از چیز هایی بدم می آید که همه دوست دارند تنها چیزی که هم من دوست دارم و هم شما ها ادبیات است پس اکثرا راجع به ادبیات حرف میزنم ولی درباره ی چیز های دیگری هم که دوست دارم هم مینویسم
نکته :من نه نردم نه گیگ نه آدم معمولی 
پرستو برای من مثل نان بود.مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی.من نه فقط پرستو،که هرچیز مربوط به او را هم دوست داشتم.پرهام،برادرش،را هم بیشتر از همه پانزده  ساله های دنیا دوست داشتم.مادرش،ناهید خانم،را مثل مادر خودم دوست داشتم،پدرش،اقای خسروی،دبیر بازنشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم،آنقدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی هم علاقه مند شده بودم.کارمند های بانک پاسارگاد شعبه امیرآباد را،خیلی ساده،چون پرستو را میشناختند،و به او
ی شب تو خوابگاه تا4 شب مریم حیدرزاده گوش میدادم زیر پتو با هنزفریامشب دوست داشتم علیرضا قربانی گوش بدمدوبیت شعری که از عصر رژه میرن تو سرمبخونه وباهاش زمزمه کنم.دوست داشتم یه معجون بود یه معجون عجیب بودچکارمیکرد؟خودمم نمیدونممیخوردی بعد همه چیز ب طرز عجیبی خوب ميشدخوب یعنی چی؟نمیدونممنچه قشنگ میریزه پایین.
داشتم میرفتم سمت ایستگاه اتوبوس . از پله های زیر گذر مترو که بالا میرفتم یه پسر که تقریبن همسن خودم بود نشته بود لبه ی پله ی کنار آسانور زیرگذر . نمیدونم چی شد همینجوری که از کنارش رد شدم یه سناریو شروع شد تو مغزم به تصور شدن . سناریو این بود که رفتم نزدیکش نشستم کنارشو دستمو انداختم تو گردنشو بش گفتم آقا پسر خوشتیپ ، میای با هم دوست شیم ؟ بعد اونم با یه لبخند تمسخر آمیز که این رو بم بفهمونه که فکر میکنه دارم باش شوخی میکنم بم جواب بده آره بیا دوس
داشتم میرفتم سمت ایستگاه اتوبوس . از پله های زیر گذر مترو که بالا میرفتم یه پسر که تقریبن همسن خودم بود نشسته بود لبه ی پله ی کنار آسانور زیرگذر . نمیدونم چی شد همینجوری که از کنارش رد شدم یه سناریو شروع شد تو مغزم به تصور شدن . سناریو این بود که رفتم نزدیکش نشستم کنارشو دستمو انداختم تو گردنشو بش گفتم آقا پسر خوشتیپ ، میای با هم دوست شیم ؟ بعد اونم با یه لبخند تمسخر آمیز که این رو بم بفهمونه که فکر میکنه دارم باش شوخی میکنم بم جواب بده آره بیا دو
میام بگم کاش دانشگاهم عوض ميشد، رشته‌ام عوض ميشد، بچه‌های رشته‌مون کلا عوش ميشد میبینم دلم نمیخواد و&کاقعا. ولی من نمیتونم هرروز هعی تپش قلب ناشی از حرص خوردن و عصبانیت رو تحمل کنم.
من نمیتونم این حس بد لحظه‌های دیدنت و حتی بعدش و تحمل کنم، حالا یا حالم و به هم میزنی یا عصبیم میکنی یا دوست دارم یا یه مرگی این وسط هست که میدونم توام دچارشی فقط کاش بگذره کاش یه چیزی بشه که تموم بشه.
.
.
آسمونم دلگیر و تیرس مثل آخرین لحظه قبل از یه بارون شدید
ی شب تو خوابگاه تا4 شب مریم حیدرزاده گوش میدادم زیر پتو با هنزفریامشب دوست داشتم علیرضا قربانی گوش بدمدوبیت شعری که از عصر رژه میرن تو سرمبخونه وباهاش زمزمه کنم.دوست داشتم یه معجون بود یه معجون عجیب بودچکارمیکرد؟خودمم نمیدونممیخوردی بعد همه چیز ب طرز عجیبی خوب ميشدخوب یعنی چی؟نمیدونممنخخخ جالبه ؛ چه قشنگ میریزه پایین اشکام.
صالح علا توی هندزفیری گوشم حرف که میزنه و من صدای تو رو جاش تصور کنم .ناراحت نمیشی که؟وقتی میگه محبوب من .آخ که دلم گرفته امشب!
چی ميشد تو این موقع شب از پشت یه گوشی .با هر خطی از هر جای دنیا .نه اینقدر قشنگ .نه اینقدر آهنگین .نه با این همه موزیک و نه توی اتاق آتیکی .که از شلوغ ترین جای دنیا .از دور ترین نقطه دنیا به من.ار یه تلفن عمومی حتی و نه حتی دوستت دارم .یه شب بخیر به من و به مقصد من .پچ پچ میکردی .؟محبوب من که نه .اسم کوچیکمم یه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها