نتایج جستجو برای عبارت :

جمله بساز نقاشی

به یکی می گن با بالش (بالشت) جمله بساز. می گه زدم به بالش. می گن نه با بالش (بالشت) جمله بساز.می گه خوب زدم به اون یکی بالش.می گن با تشک جمله بساز می گه توشک داری زدم به بالش؟می گن با پتو جمله بساز.می گه پتو شک داری زدم به بالش؟میگن با تخت جمله بساز.می گه خیالت تخت زدم به بالش.
معلم: سلیم جان، با مکتب» جمله بساز.سلیم: فاروق وردک حدود ده سال وزیر معارف افغانستان بود و فعلآ وزیر مشاور ریس جمهور غنی در امور پارلمانی معلم: من گفتم با مکتب» جمله بساز. جمله تو اصلا مکتب نداشت. سلیم: نخیر استاد، جمله من حدود یک هزار مکتب داشت که شما متوجه نشدید.معلم: چه گفتی؟ من متوجه نشدم؟ تو فکر کردی من احمقم؟ برو از صنف بیرون.مجیب! ایستاد شو. با پول» جمله بساز.مجیب: در حکومت حامد کرزی، فاروق وردک وزیر معارف افغانستان بود.معلم: پسرم، کج
سلام عزیزای دل
از سالی که این بلاگ تاسیس شد ۴سال میگذره من الان یه دانش اموز کنکوریم
فقط خواستم بهتون بگم التماس دعا
ممنون از همه کسایی که حمایت کردن دوستتون دارم 
وقتی نتیجه تلاشتو ببینی به پیروز شدن معتاد میشی :)
یادت نره رفیق زمان مثله سرعت نور میگذره درست بگذرون لحظه هاتو 
ایندتو بساز
حتما یادت هست که گفته بودم خرابمان کن
و از نو بساز، کمی دیر شده امّا هنوز هم برایمان جا گذاشته‌ای. مثلا فردا در میان
قنوت نماز شیدایی‌ات که پُر است از حس‌ دوگانه‌ی شوق عید و ناراحتی تمام شدن ماهت،
آن جایی که می گوییم اللهم اهل الکبریاء والعظمه و اهل العفو و رحمه» دقیقا
همان‌جا فرصتی دادی برای دوباره از نو ساخته شدن. سرگردانی سخت‌تر از ویرانی‌ست. ویرانمان کن و از نو بساز.
حتما یادت هست که گفته بودم خرابمان کن
و از نو بساز، کمی دیر شده امّا هنوز هم برایمان جا گذاشته‌ای. مثلا فردا در میان
قنوت نماز شیدایی‌ات که پُر است از حس‌ دوگانه‌ی شوق عید و ناراحتی تمام شدن ماهت،
آن جایی که می گوییم اللهم اهل الکبریاء والعظمه و اهل العفو و رحمه» دقیقا
همان‌جا فرصتی دادی برای دوباره از نو ساخته شدن. ما طاقت بلاتکلیفی نداریم.
سرگردانی سخت‌تر از ویرانی‌ست. ویرانمان کن و از نو بساز.
 میگه شهامت داشته باش و بمون ، حتی اگه تنبیه بشی. شهامت داشته باش و فرار نکن ، حتی اگه بهترین راه فرار کردن بود. بهم گفت بمون و بساز . گفتم من معمار نیستم ،گفت تو از خاکی ؛ خودتو بساز . گفتم درد ، رنج ، من تحمل اینا رو ندارم سختمه ، گفتی مقاوم خودتو بساز که در برابر شدیدترین لرزه ها فرونریزی ؛ میتونی بلرزی یا تکان بخوری ولی فرو نریز.گفتم اگه بد ساختم چی؟ اگه خونه بد شد؟ گفتی باورم داری؟ اگه داری که میگم من هستم ، حتی اگه کج شد ساختمونت درستش میکنم
دانلود کتاب زندگی را خودت بساز اثر نایجل آلستون
دانلود PDF کتاب زندگی را خودت بساز
تنها سایت ارائه دهنده ی فایل پی دی اف PDF کتاب زندگی را خودت بساز توجه : این فایل بر روی تمامی گوشی ها و سیستم های کامپیوتری به صورت نامحدود قابل اجرا می باشد . توجه : از مجموعه ی بی نظیر محصولات دیگر ما نیز دیدن نمایید معرفی کتاب زندگی را خودت بساز کتاب زندگی را خودت بساز .
دریافت فایل
دانلود کتاب زندگی را خودت بساز - نایجل آلستون - کتابراه https://www.ketabrah.ir › روانشناسی
در این نوشته دو کتاب بسیار عالی را به شما معرفی خواهم کرد .
اول: کتاب از دخترت قهرمان بساز راهنمای والدین برای تربیت دخترانی موفق.
دوم: کتاب معجزه گر خاموش که به طور خلاصه بررسی خواهد شد.
 
کتاب از دخترت قهرمان بساز
کتاب از دخترت قهرمان بساز نوشته دارلین براک می باشد. ترجمه فارسی آن را انتشارات نیک فرجام انجام داده که ترجمه ای بسیار عالی و روان می باشد.
تربیت دختران با توجه به روحیه ظرف و شکننده آنها، کاری بسیار حساس و مهم می باشد. بنابراین با
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
آخ دلم هیشکی کنارت نیست،سرکن با خودت
 
زیرو روشو دنیارو زیرو زبرکن با خودت
 
وقتی میبینی خودت داره کلافت می کنه
 
ازخودت پاشو ، خودت باشو ، سفرکن باخودت
 
.
 
.
 
هرزمستون پیش ازاین که ریشه پابندت کنه
 
شاختو بردار و تمرین تبرکن با خودت
 
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
 
یا بسوز و جنگلی رو شعله ورکن باخودت
 
سربچرخونی مسیر روبروتو باختی
 
از پل تردید با قلبت گذرکن باخودت
 
تنها موندی باخودت بادشمنت با دوستت
 
آخ دلم هیشکی کنارت نیست سرکن با
عزیزان من! سعی کنید روز اوّل فروردین را برای خودتان نوروز» کنید. اوّل فروردین نوروز» برای آن‌هایی که در درون خود، به فساد و انحطاط گرایش پیدا می‌کنند و خود را از خدا دور می‌کنند، نوروز و عید نیست، روز جشن و شادی نیست؛ شوم است!
۱۳۷۷/۱/۱-رهبر انقلاب
           
دیگه کی میخوای شروع کنی ؟ هومممم ؟؟ پاشو تو رو خدا پاشو و واسه ارزوهای قشنگت تلاش کن و بجنگ پاشوووو جانم پاشوووووو که خدا پشتته . تو فقط تلاشتو کن بقیشو خدا خودش جفت و جور میکنه باور کن جانم باور کن عزیزم 
خدا اونقدر حواسش هست به تو که خودتم باورت نمیشه 
از روزمرگی خارج شو و پاشو زندگیتو بساز جانم پاشووووو
از کارای خونه دست بکش پاشو بیخیال همه چیز شو و فقط به هدفت فکر کن و براش تلاش کن 
به دانشگاه علوم پزشکی تهران فکر کن 
به موفقیت فکر کن 
به وق
یا علیما بضری و مسکنتی
ای واقف از حال زار و ناتوانم.
این وجودم مثل ماشینی شده که
به خرج افتاده،هر چه هم هزینه کنی برایش
دوباره روز از نو،روزی از نو.
خدایا بیا و این وجود مرا با لطفت ،بخششت مهربانیت، اصلاح کن.
ازم آدمی دیگر بساز.
آن چنانم کن تو میخواهی.
مرا دریاب الله.
دریاب فقیر را.
دریاب مسکین را.
دریاب بنده ات رو.
روسیاهم .
روسفیدم کن.
ارباب فقط حسین.
رکود بازار ساخت و ساز و تورم  60 درصدی مصالح ساختمانی در کنار قیمت زمین موجب شده تا بساز بفروش‌ های  بازار مسکن هم قیدخرید خانه‌های کلنگی را بزنند.
  
گزارش‌های اخیر از روند معاملات  مسکن نشان می‌دهد که حتی تحرک اندک بازار خرید و فروش املاک در نیمه مهرماه  سال جاری نیز به دلیل کناره‌گیری بساز بفروش ها از داد و ستد خانه‌های کلنگی، نتوانسته است حریف رکود موجود در خرید و فروش این خانه‌ها شود.
به گزارش مجله دلتا مناطق چهار و پنج تهران که پر م
وضع حال آدمی مثل من، وقتی خدا باهاش حرف می زنه، چه خوفناکه 
چرا اینقدر کوبندس خدا جون؟؟
بندگی کردنه تو کار سختیه
خییییلی سخته
 
تمام تدابیر من غلط از آب در میاد خدایا چرا کمکم نمی کنی ؟؟؟!!!!!
اینم کار شیطونه یا نَفسَم که فکر می کنم کمکم نمی کنی؟؟ چطور تفکیک کنم اینا رو از هم ؟؟!!!
خدایا هدایتی ببببببببببببببببببببببببببببزرگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ از تو می خوام 
تَل گناهام نمی ذاره تو رو ببینم !!!!!
حرفات هم نمی فهمم
قوه فهم و ادراک و تعقلم ا
خب جمله فلسفی و منطقی این بود: به هر چه در ظاهر تظاهر کنی در درونت بازتولید می شود.»
اگر میخواهی حس و حال بهتری رو تجربه کنی، از ظاهر خودت شروع کن و ظاهر یک آدم شاد رو برای خودت بساز، کم ترین کاری که می تونی انجام بدی، یک لبخند ساده ولی مستمر بر روی زبانت هست، معجزه می کنه، همین حرکت بسیار کوچک و ساده.

شادی از بیرون شروع میشه و درون سرایت پیدا می کند
تاج
اللهم صل علی محمد و آله
و توّجنی بالکفایه
خدایا تاج بی نیازی را بر سرم بگذار.
خدایا بی نیازم گردان از غیر خودت
خدایا به درگاهت راهم بده
به آن مجالس ذکرت راهم بده
به آن سرای راز و نیازت
راهم بده.
خواستنم یه چیز میگه
و عملم چیزی دیگر.
کمکم کن.
عشقی از خودت در دلم بینداز
و از نو بساز آدمی دیگر.
خدایا هوامو داشته باش.
بزرگی میگفت ؛
زنده بودن حرکتی است افقی ،
از گهواره تا گور  
اما زندگی کردن حرکتی است عمودی ،
از فرش تا عرش  
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست .
ماموریت ما در زندگی
" بی مشکل زیستن " نیست ، 
" با انگیزه زیستن " است .
" سلطان دلها " باش , 
اما دل نشکن .
پله بساز ،
اما از کسی بالا نرو .
دورت را شلوغ کن ،
اما در شلوغی ها خودت را گم نکن . 
" طلا " باش ،
اما خاکی
این درس با راهنمایی معلم ، توسط دانش آموزان نمونه ی کلاس تدریس خواهد شد
 
روش کار :
 
فعالیت هر قسمت توسط یک دانش آموز انجام خواهد شد،
 
پس اول پیشنهاد بدید و شماره قسمت مورد نظر خود را انتخاب کنید
 
بعدا فعالیت خود را تولید و ارسال کنید.
 
اگر فعالیت شما مورد قبول واقع شد ، فیلم  شما
 
در این جا نمایش داده خواهد شد.
 
 
16 قسمت ، برای 16 نفر
هر قسمت را یک نفر می تواند جواب دهد
 
پیشنهاد بدید ، اسمتان نوشته شود ، بعدا فعالیت خود را ارسال کنید.
 
1 - ر
مردم اینجاچقدرمهرباننددیدندکفش ندارم،برایم پاپوش دوختنددیدندسرمامیخورم سرم کلاه گذاشتند وچون برایم تنگ بود کلاه گشادتری.ودیدندهواگرم شد،پس کلاهم رابرداشتندچون دیدندلباسم کهنه وپاره است به من وصله چسباندند.چون ازرفتارم فهمیدندسوادندارم،محبت کردندحسابم رارسیدند.خواستم دراین مهربانکده خانه بسازم،نانم رااجرکردند گفتندکلبه بساز.روزگارجالبیست مرغمان تخم مرغ نمیگذارد ولی هرروزگاومان میزاید،.
حسین پناهی
 
رفتم حجامت 
سه بار لیوان رو زد و گفت هر بار اینقدر اومده (یه ته لیوان مثلا ۲۰ سی سی یا شاید ۳۰) گفت من تیغها رو ریز زدم 
از همکارهای قدیم خودم بود 
خانمی که خیلی دنبال عروس کردن این و اون بود 
خدا خیرش بده 
گرچه من چون اصصصصلا به خودم نمی رسیدم و یه سیاه زامبی بودم فقط یبار منو نشون داده بود اونم بس که بهش گفتم برا همه میسازی برا منم بساز :| (خیلی سال پیش ها!) 
الانم که به خودم می رسم که بهم زامبی معرفی می کنن :/ 
ولش کن 
الان نمدونم چی بخورم! 
اومدم با یه من غر و گلایه د بغض
من چه هیرمی تری به کسی فروختم آخه؟
تو که میدونی من چقدر شکنتده ام . تو که میدونی من حال و هوام بهم ریخته 
تو که میدونی بغض دارم تو که میدونی حسرت میخورم که میدونی عوض شدم که میدونی گم شدم که.
اشکهام امان نمیدن 
با تمام وجودم با تمام عجز و ناتوانی و بغض و گریه و نادمانه و هر چی که بخوای
زندگیمو بساز . حالمو خوب کن 
آخه من کیو جز تو دارم بیام پیشش زار بزنم و کمک بخوام 
تموم شدم رفیق 
من آدم این روزا نبودم
بیا کمکم رف
این بازی دو نفر است. هرکس پنج بار نوبت دارد تا شکل اول را بسازد و نفر روبرو باید شبیه آن را در زمین خودش بسازد و خط وسط مثل آینه است.
برای شکل ها به مقوا شطرنجی نیاز است. چهارتا صد تایی. شش تا پنجاه تایی. هشت تا بیست و پنج تایی و ده تا ده تایی.
باز ای الهه ی ناز با دل من بسازکین غم جانگداز برود زبرم
 
گر دل من نیاسود از گناه تو بودبیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت درازبیا تا غم خود را با راز و نیازز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدفبه خدا همچو مرغ پر شور شعفبه سویت بپرم
آن که اوبه غمت دل بنددچون من کیست؟ناز توبیش از اینبهر کیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم بنشینمن تو را وفا دارم بیا که جز ایننباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمربه خدا اگر ازمن نگیری خبرنیابی اثرم.
 
کریم ف
تمرینات  نگاره ها فارسی کلاس اول ابتدایی
       برای دانلود فایل روی کلمه دریافت فایل کلیک کنید
                                       
 تمرینات صوت آموزی وبخش کردن نگاره ها              
                                              دریافت فایل     
پاورپوینیت نشانه ها وترکیب ها پایه اول
                                              دریافت فایل
فارسی اول ، کلمه پیدا کن جمله بساز
                                             دریافت فایل                            
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام  ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است . 
 
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام  ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است . 
 
بعضیوقتا آدم یهو بین تمام مشکلات و گرفتاری ها بین اون همه کاری که ریخته سرش دوس داره یه لیوان قهوه دبش بخوره.از اونایی که کلی لفت و لعاب داره.از اونایی که وقتی تریلی 18 چرخ زندگی ازت رد میشه و لهت میکنه به دادت میرسه و خاکا رو از رو زانوت میته و میگه:((ناراحت نباشیا.این تریلیا کارشونه.هی میان از روت رد میشن و میرن.کک شونم نمیگزه که هردفعه این همه آدمو له و لورده میکنن.تازه ناراحتم میشن وقتی بهشون خوش آمد گویی نمیکنی!))
از اونایی که بوش آدمو تا ن
مردم اینجا چقدر مهربانند!
دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش دوختند.
دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتن و 
چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری و
دیدند هوا گرم شد ، پس کلاهم را برداشتند و
چون لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند و
چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم
محبت کردند و حسابم را رسیدند.
خواستم در این مهربانکده خانه بسازم
نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز.
روزگار جالبی است
مرغمان تخم نمی گذارد ولی 
هر روز گاومان میزاید!
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیرپیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر
در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغبر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرشدر غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باکآتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقصور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر
صوف برکش ز سر و باده صافی درکشسیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باشبخت گو پش
برام یه قفس بساز؛بدون پنجره،بدون در،منو بنداز اون تو و خودت بیرون در وایساتو کِ اون بیرون باشی میتونم فقط بِ نشستن تو پشت دیوارِ سرد فکر کنمتو کِ منو محصور کنی فقط ذهنم درگیر تویی میشه کِ منو بِ خاطر نجاتِ خودم بِ زنجیر کردیتو منو حبس میکنی ولی خودت هم با من داخل قفسِ بی نور نفس می کشی!کنار منی و نمیذاری لحظه ای ذهنم بِ خطا بره،نمیذاری لحظه ای بِ جهنمی ک توش بودم برگردم!تو باش؛پشت دیوار باش.لمس نشدنی باش.باش کِ بودنت اجزای متلاشی منو کنار ه
بین همه‌ی دعاها و مناجات‌ها خوانده و نخوانده، همین دو تا کلمه‌ی کوچک را جا گذاشته بین بقیه تا بعد از این همه سال سیاه بیاید و بیاید و بیاید و. برسد به دست من!
و اعمُر قلبی» عمران یعنی آبادی، ساختن. دلم را بساز»، آباد کن دلم را». اگر خرابی نباشد، اگر ویرانی نباشد، کدام عمران؟!
خرابم. دلم ویرانه است. بسازش!
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیرپیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر
در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغبر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرشدر غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باکآتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقصور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر
صوف برکش ز سر و باده صافی درکشسیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باشبخت گو پش
شما خودتو بکش! کی بهتره از کی؟ هیــــــــــــــــــــــچ کس! یه درصد فکر کن بتونی بفهمی! بعد حالا فهمیدی، که چی؟
چی کار می خوای کنی باهاش؟
 
Totally useless and nonsense (as far as I can see) l
بعد، در روز حقیقت، ببین اونکه بدتر از تو بوده در ظاهر، با توجه به شرایطش خیلی بهتر از تو بوده. یعنی اگه تو رو جای اون می ذاشتن، خیلی بدتر می شدی.
جای این کارا، برو خودتو بساز! که وقت تنگ است! که می خوای نور شی. پرواز کنی بالای آسمونا! مهساسازی در حال انجام.
 
راهنمایی: مثلا یکی
قیمت نقاشي در یک بازه کاملا مشخص است اما گاهی برخی عوامل وجود دارند که این هزینه نهایی را تحت تاثیر خود قرار می دهند. عواملی مانند میزان و نوع رنگ انتخابی شما، متراژ کار، تعداد اتاق ها، انجام کار های مربوط به ترمیم و بازسازی قبل از شروع نقاشي، قیمت مصالح نقاشي، میزان انجام بتونه کاری و زیر سازی های لازم از جمله مواردی هستند که بر قیمت نقاشي ساختمان به صورت مستقیم تاثیر می گذارند.
ادامه مطلب
چند سالی میشد که می‌خواستیم قرار بگذاریم و نمیشد. اون که همیشه سرش شلوغ بود و من هم حتی وقتی که اون وقت داشت سر بزنگاه یه ماجرایی اتفاق برام پیش میومد که نمیشد. امروز خیلی اتفاقی بهش زنگ زدم و یه قرار گذاشتیم و ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم دخالتی نکردند و لقمان خالدی اومد خونه‌ی من.از پشت ماسک اولین چیزی که به چشمم خورد موهای جوگندمی و امانتهایی بود که دوازده سال با دقت حفظشون کرده بود تا بهم پس بده. نشستیم و گپ زدیم و کار به دیدن فیلمهای قد

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها