نتایج جستجو برای عبارت :

بنگر بشنو، بگذر بِهْ شو

بگذر تا در شرار من نسوزی 
بی پروا در کنار من نسوزی 
بگذر زین قصه ی غم افزا 
غمگین چو پاییزم از من بگذر 
شعری غم انگیزم از من بگذر
 
× سید علی صالحی میگفت ما مادر رویاهامون هستیم!
بیشتر از هر چیزی آدما دلشون برای رویاهاشون می سوزه، وقتی مجبور میشن خاک بریزن روش یا بدن دست آب که بره و دیگه برنگرده 
 
× ولی ناامید نباش آدم! هرکدام از ما مادری درونمان داریم که همیشه رویاهای جدیدی برایمان به دنیا می آورد
 
× تصمیمم اینه که نه کسی رو توی توهم نگه د
حافظ، سعدی و مولانا سه برداشت خودشون از صحبت موسی در کوه طور بیان میکنند.
موسی به خدا میگه ارنی (خود را به من نشان بده)
خدا در جواب میفرماید لن ترانی (هرگز مرا نمیبینی)
 
برداشت سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی
 
برداشت حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب لن ترانی
 
برداشت مولانا
ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه تری چه لن ترانی
 
سه بیت، سه نگاه و سه برد
 سه  نفر برداشت خودشون از صحبت موسی در کوه طور رو  بیان میکنند.
موسی به خدا میگه ارنی (خود را به من نشان بده)
خدا در جواب میفرماید لن ترانی (هرگز مرا نمیبینی)
 
برداشت  نفراول:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی
 
برداشت  نفر دوم:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب لن ترانی
 
برداشت نفر سوم:
ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه تری چه لن ترانی
 
سه بیت، سه نگاه و سه برداش
خدایا امشب خودت برای منه رو سیاه و گنهکار بهترین هارو رقم بزن. خدایا من شرمنده ام بابت تمام گناهانم. خدایا من روسیاهم بخاطر تمام گناهانم. تو بر من ببخش. خدایا هزار بار توبه کردم و ده هزار بار توبه شکستم. دیگه حنام برای خودم رنگی نداره ولی تو بزرگتر از این حرف هایی. به بزرگیت قسم بگذر از گناهان این بنده ناسپاست. خدایا شرمنده ی امام زمانم هستم، خودت دستم رو بگیر و به راه راست هدایتم کن. خدایا بهترین ها را برای من و دوستان و خانواده و همه بندگانت
موسی (ع) خطاب به خداوند در کوه طورمیگوید:
اَرَنی ( خود را به من نشان بده)
خداوندمیفرماید:
لن ترانی ( هرگز مرا نخواهی دید)
و حالا 
برداشت سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
برداشت حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
برداشت مولانا:
ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی
    
سه بیت، سه نگاه، سه برداشت:
همچو سعدی ، عاقلانه
همچو حافظ ، عا
بگذر و از خانه قلبم برو
زله ام ، درد و پریشانیم
گفته و هرگز نشنیدی چرا؟
باعث بدبختی و ویرانیم
حادثه ام ، منتظر واقعم
دور شو من عنصر بحرانیم
دامن هرکس که بگیرد پَرَم
شعله ی سرکش و پشیمانیم
راه خودت را بکش و دور شو 
ابر سیاه شب ظلمانیم  .
.
یه حال عجیبی دارم!
یه تنهایی عجیبی تو وجودم حس میکنم!
اینکه به هیچ‌ادمی هیچ حسی برام نمونده جالبه واسم.
شاید از این تنهاییم ناراضی‌هم نیستم.نمیدونم
با تقریب خوبی از همه کس و همه چیز دارم فرار میکنم :)
من همیشه ادم فرار بودم تا قرار!
من ادمیم که الان علاوه بر اینکه میتونم خودمو کنترل کنم تا به کسی پیام ندم و کاره احمقانه ای نکنم میتونم دیگرانم قانع کنم که از این کارا نکنن :)
ادما بزرگ میشن دیگه خب :)
حرف زیادی نبود ! فقد خواستم بگم این جمعه هم گذ
برو از مرزها بگذر بدان سربگفتت نه برو یکبار دیگر 
هزاران نه شنیدی و تو منشین تو را گوید نه و یعنی که بپّر
دلیران آری و یاری ندانندکه یاری از تو خیزد بهر دلبر
دلا عطر وفا از خون بخیزدوفا می‌کن جفای عشق می‌خر
برو سویش مگو ماندیم و رستیم که ماندن می‌نداند قلب پرپر 
برون بودی، میان خیز و نهان رو تمام خویش را بردار و بگذر
شبان از جان حلمی شعله خیزدسحرگاهان ز لب لفظ منوّر 
امام صادق علیه السلام :
♦️هر کس ناشتا یک بِهْ بخورد ،♦️نطفه اش پاکیزه مى شود♦️و فرزندش نیکو مى گردد.
کافى(ط-الاسلامیه)ج6،ص357،ح3
#طب_اسلامی_ایرانی
 
با انتشار مطالب، گسترش دهنده معارف اهل بیت(ع) باشید و به سلامتی جامعه کمک نمایید.
اسمتونو جمع کنید ببینید چه شعری ساخته میشه! 

الفای مهربان یارم
بباعشق تو میمانم 
پپای خسته ای دارم 
تتا هستی منم هستم
ثثابت میکنم هستم
ج.جان من فدای تو
چ.چند وقتی بمان بامن
ح.حال از من نمیپرسی
خ.خوابم با تو شیرینه 
د.در جانم زدی رخنه
ذ.ذره ذره آبم کن
ر.رسوای جهانم کن
ز.زلف خود پریشان کن
ژ.ژنده جامه ای پوشم
س.سر برشانه ام بگذار 
ش.شوق من دو چندا
من اینجا
میان انبوهی از دلواپسی ها
غرق شده در موج خروشان دلتنگی ها
ایستاده ام تا که از تو 
برسد ندایی، خبری،پیامی
ای من و از من
دور ترین نقطه را بنگر 
بنگر که چگونه دورم از آسمان چشمانت
کاش در این واپسین لحظات 
در این آخرین ساعات شب
در این هوای سرد و رشت بارانی
تو می آمدی
و برآیم از خودت سوغات می آوردی!
زهرا محدثی (گیلانی)
تو بجو کلام پنهان، تو بجو اذانِ در جانتو بجو حروف رقصان، تو بجو شراب جوشان
تو بجو به هر دو سویت، به درون و روبرویتتو بجو به های‌و‌هویت، به سرود و رقص عریان
بِنِشین و نیک بنگر که عمارتیست افتانبِنِشین و نیک بنگر که عمارتیست خیزان
سر آن گرفته این شب که ز قلّه‌ها بخیزددم آن گرفته این تب که کشد مرا ز انسان
برو آدمی چه سانی که سراب عقل خاک استبرو خادمی بیاموز به حروف و رمز رحمان
برو این چنین نپایی، که به ساعتی و جاییبرو بی‌زمان به پا کن سر و سین و
چند سال پیش داشتم تست قرابت میزدم به این شعر سعدی برخوردم
 
سعدی چو اسیر عشق ماندی/ تدبیر تو چیست؟ ترک تدبیر
 
خیلی حال کردم باهاش یادداشتش کردم یه روز اگه روز سعدی یه خبرنگار جلومو گرفت گفت یه بیت از سعدی بگو به جای سعدیا مرد نام و بنی ادم که همه بلدن اینو بگم ضایع نباشه.امروز یادش افتادم دیدم حفظش نیستم:/
رفتم سرچ زدم قبل از اینکه بهش برسم اینو پیدا کردم و واااای باز عنان از کف دادم:
 
موسی خطاب به خداوند در کوه طور:اَرَنی ( خود را به من نشان
انسان چو فرو ریزد در پیش خدا خیزداین هوش فرو سوزد آن هوش به پا خیزد
درویش خدا بودم از دست خدا دادماز دست خدا می‌ده تا نور و نوا خیزد
من عشق روا کردم تا خویش رها باشدچون خویش رها باشد بنگر که چه‌ها خیزد
من امر نمی‌دانم من نهی نمی‌دانممعروف نمی‌خوانم منکر که سوا خیزد
آزادم و سرمست‌ام با جام تو در دستمپیمان تو چون بستم پیمانه ز جا خیزد
این مستی کشمش نیست هرچند که کشمش خوشاین مستی چشم توست کز حدْقه به نا خیزد
هم باد هم آتش باش، هم تیر هم آرش باش
غنچه گل محمدی-رزماری-چای کوهی-چای ترش-به لیمو-استویا- کاکوتی
پونه-نسترن-بابونه-گل گاو زبان-هل-دارچین-نعناع- چای بِهْ  خریدم.
سوای از اینکه اتاقم بوی بسیاااار خوبی میده، که هربار واردش میشم اینشکلی میشم.
دمنوش های فوق العاده متنوع و پر خاصیت باهاشون درست میکنم اصن روحم سبز شده :))
صد لشکر به فرمان دارم اما حبس و پاگیرت شدممیخکوب محکم به دیوار و به زنجیرت شدم
بی وفا این بی وفایی تا کجا مستمر است؟
آن زمان گفتی برو چندی است دلگیرت شدم
بگذر ای روز بدون یار و عشق
خود به چشم خود نبینی من که دل سیرت شدم؟
باز آی هر شب تو ای رویایی عشق
بنگر این رویازده بی شک که تعبیرت شدم
مردمان گویند که عمر بر حسب قسمت گذرد
هر زمان فکرت که کردم بی درنگ ترسان ز تقدیرت شدم
آنچنان آرامش جانی که هر شب قبل خواب
آن قدر فکرت کنم گویی که درگیرت شدم
من که با
قصد شروع فتنه دارد نقش لبخندت
_از جنگ های پیش این بوده ست ترفندت_
با روی خندان آمدی اما نمایان بود
برق نگاه خنجر از زیر کمربندت
با بند های این امان نامه گمان کردی
آزادگان را میکشانم باز در بندت؟!
ای منجی هر داستان! با خویش خلوت کن
بنگر چه کردی با جوانان برومندت!
بنگر چه کردی با کسانی که به جبر نان
بودند عمری از سر اخلاص! پابندت
دیری نمیپاید به زیر دشنه میبینی
میخواند اشعار مرا با خشم، فرزندت!
محمد صادق امیری فر
امتحانم می کنی بی آنکه من بدانم.
 بی آنکه من متوجه امتحانت شوم
و من غرق می شوم در امتحانت، آنقدر که یادم میروم کسی هم هست که تو را به اندازه ی تک تک مولکولها،سلولها نه اصلا بگذار بگویم تو را به اندازه ی تک تک قطعات وجودت دوست دارد 
همانکه تمام فرشته هایش برای آمدنت به دنیای حقیق بر تو سجده کردند
همانکه همیشه و همه وقت پیش توست اما تو.
اما تو خوب می دانی؛
میدانی که پاهایم سست و دستانم ناتوانند در برابر امتحاناتت.
تو خوب میدانی من تمام ام
زیبایی بعضی تصمیم‌ها، کارها، اتفاق‌ها اینه که دلیل واقعیشون رو فقط خودت بدونی و به کسی هم توضیح ندی.بذار فکر کنن چون خسته شدی، چون کم آوردی، چون زورت نمی‌رسه یا هرچیز دیگه اون تصمیم رو گرفتی. مگه مهمه نظرشون؟ تو راه خودتو برو، کار خودتو بکن.سکوت کن بذار چند وقت دیگه با نتیجه جوابشونو بگیرن که هم قشنگ‌تره هم محکم‌تر. بذار بعضی چیزا فقط و فقط برای خودت بمونن. هرچقدر هم که بخاطرشون بهت کم لطفی بشه، قضاوت بشی، پوزخند بهت بزنن یا هر کوفت دیگه.
دانلود آهنگ جدید غمگین مهدی مقدم به نام بگذر از من اره بهتر اصلا ( آره سخته ولی بالاخره میوفتی از سر ) با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ بگذر از من آره بهتر اصلا ( اره سخته ولی بالاخره میوفتی از سر)
اهنگ زیبا را گوش کنید و لذت ببرید
دانلود اهنگ بگذر از من آره بهتر اصلا ( اره سخته ولی بالاخره میوفتی از سر)
لینک دانلود آهنگ
محسن بنگر کاپیتان سابق پرسپولیس درباره مرگ هادی نوروزی توضیحاتی ارائه داد.
هادی نوروزی پس از حضور چند ساله در پرسپولیس به نفت تهران رفت، اما دوباره به این تیم برگشت، اما عملکردش مورد قبول هواداران نبود و موجب شد تا بعضی از آن‌ها به کاپیتان تیم فحاشی کنند. از نظر محسن بنگر این فحاشی‌ها باعث مرگ نوروزی شد.
نمی توانم از این بغض بی اراده بگویمکه با سواره چه حرفی منِ پیاده بگویم؟به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونهاز آتشی که نگاهت به جا نهاده بگویم؟چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟سرم کم از بدنم باد اگر زیاده بگویمنه طاقتی که از آن چشم تیره، دست بدارمنه فرصتی که از این حال دست داده بگویمپناه می برم از شرّ شهر بی تو به غربتبه گوشه ای که غمم را به گوش جاده بگویمچه سخت منزوی ام کرده است عشق تو، بشنو:"دلم گرفته برایت، سلیس و ساده بگویم"سجاد رشیدی
صد لشکر به فرمان دارم اما حبس و پاگیرت شدممیخکوب محکم به دیوار و به زنجیرت شدم
بی وفا این بی وفایی تا کجا مستمر است؟
آن زمان گفتی برو چندی است دلگیرت شدم
بگذر ای روز بدون یار و عشق
خود به چشم خود نبینی من که دل سیرت شدم؟
باز آی هر شب تو ای رویایی عشق
بنگر این رویازده بی شک که تعبیرت شدم
مردمان گویند که عمر بر حسب قسمت گذرد
هر زمان فکرت که کردم بی درنگ ترسان ز تقدیرت شدم
آنچنان آرامش جانی که هر شب قبل خواب
آن قدر فکرت کنم گویی که درگیرت شدم
من که با
Mehdi Yarrahi
Enkar
#MehdiYarrahi
هر چه کردم بذر شعرروشاد بپاشم هیچ نشد
پشت گندم زار هر سال آرام غصه هیچ نشد
به ساز گوش کن و آرام از این مزرعه بگذر
این مزرعه پیشین تر از این حادثه پوسید
هر چه کردم زخمه ها زخم نخوانم هیچ نشد
مثل آواز های امروز من هم انکار شم هیچ نشد
به انکار گوش کن و مدیون از این واقعه بگذر
این مرثیه پیشین تر از این ترانه پوسید

هر چه کردم بذر شعرو شاد بپاشم هیچ نشد
پشت گندم زار هر سال آرام غصه هیچ نشد
به ساز گوش کن و آرام از این مزرعه بگذر
این مز
Nejla Belhaj - Hezz Ayounek
https://www.aparat.com/v/Y1ntf

به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران
برکت باد بر مسافر
و دست‌بندی از نقره 
و جامه‌ی صحرا
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران
ای زیبای من، زیبای صحرا
زنهار مرگ را که شکارت کند، 
در اعماق صحرا 
ایشان برآنند تا جسمت را هدیه‌ی عقابان کنند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادر
امروز روزه گرفتم. :) اولین ماه رجب و اینا. خیلی جدی تصمیم گرفتم ببخشمشون شاید هم تقصیر منه. اصلا تقصیر هر کی هست که هست، مهم اینه که من امشب براشون میخوام دعا کنم و فراموش کنم که چی شد اصلا. آرامش خودم از همه چی توی این دنیا مهم تره. بله من خودخواهم. :))) شاید هم خودخواه ترینم. :))) امشب باید همه چی تموم بشه. درست همین امشب!اگه بدونید با چه مصیبتی روزه گرفتم. :/ ساعت ٤:٥٥ بیدار شدم و اذان ٥:٠٨ بود. اصلا نفهمیدم چطوری غذا رو گرم کردم، چایی درست کرد
امروز روزه گرفتم. :) اولین ماه رجب و اینا. خیلی جدی تصمیم گرفتم ببخشمشون شاید هم تقصیر منه. اصلا تقصیر هر کی هست که هست، مهم اینه که من امشب براشون میخوام دعا کنم و فراموش کنم که چی شد اصلا. آرامش خودم از همه چی توی این دنیا مهم تره. بله من خودخواهم. :))) شاید هم خودخواه ترینم. :))) امشب باید همه چی تموم بشه. درست همین امشب!اگه بدونید با چه مصیبتی روزه گرفتم. :/ ساعت ٤:٥٥ بیدار شدم و اذان ٥:٠٨ بود. اصلا نفهمیدم چطوری غذا روگرم کردم، چایی درست کرد
مفضل گوید امام صادق ع بمن فرمود ای مفضل انچه بتو مبگویم بشنو و  بدانکه میگویم بشنو و بدانکه حق است  انجام ده و به برادران بزرگوارت خبر ده عرضکردم برادران بزرگوارم کیانند  فرمود کسانیکه 9در رواساختن حوایج برادران خود رغبت دارند سپس فرمود هرکس یک حاجت برادرم. مومن. خودرا رواکند خدای عزوجل روز قیامت صد هزار حاجت اورا رواکندکه نخستین انها بهشت باشد دیگرش اینکه خویشان واشنایان وبرادرانش را اگر ناصبی نباشد ببهشت برد و رسم مفضل این بود که چون یک
 گفته بودم شادمانم ؟ بشنو و باور مکن !
گاه می لغزد زبانم ، بشنو و باور مکن !
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم . بشنو و باور مکن !
عشق اگر افسانه  می
سازد که در زندان دل
چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن !
در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت :
"با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن !
گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو
گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن !
سجاد سامانی
گنج در درون ماست و ما از آن بی خبریم. بخشی از وجود ماست. و ما همه جا آنرا جستجو می کنیم مگر در درونمان. از اینروست که بدبخت و بیچاره و ناکام و ناامیدیم.
 
 به درون خود بنگر! به وجود خود بنگر تا پادشاهی خداوند از آن تو شود. تو هرگز این گنج را گم نکرده ای، حتی برای یک لحظه. 
 
در حقیقت، حتی اگر بخواهی آنرا گم کنی نمی توانی. گنج، خود وجود توست. اما تصمیمهایی که گرفته ای، حماقتهایی که به خرج داده ای تو را گدا ساخته است.
 
 فراموش کرده ای که چگونه زبان نوش
 
کدام خوانش دیگر رامیان جمله بگردانمکه در به پنجره‌ها بنگر»خیالِ پرزده‌ای باشد؟کدام خواهش دیگر رابه گوش باد فروخوانمبه شوق آنکه پس از چندیمحالِ سرزده‌ای باشد؟کدام پنجره می‌بازد؟کدام پنجره می‌بندد؟کدام آینه غمگین است؟کدام آینه می‌خندد؟میان قاب لب دیوارهجوم جمعیتی خوشحالاز آن جهت که حضوری نیستبه راه وحشت و استیصالرسیده‌ایم به فرداهازمان کرشمهٔ نو داردبه جنگلی که در آن حتیشغال حق وتو دارد. 
غلامرضا آقاسی
بیادت هستم واین شعر گفتن ها بهانه ستغزل گفتن فقط یک گوشه از این حرفهای عاشقانه ستدلم بدجور می گیرد چواز تو دور ومهجورمبخوان حال دلم بنگر که اینها ناله هایی شاعرانه استزدرد دوریت از چشم خونبارم شب وروزموازهجران وغربت شام تارم چون فسانه ستغزلهایم همه مملو زدرد وغربت وعزلتواشعارم همه مرثیه هایی غمگنانه ستسپاهانی ام وعشق وطن دارم چه فرقی می کند من راکه شهرم اردبیل وفارس ، قم یاهگمتانه ستدرآشوبم و بد جوراین  دلم گیر است می دانیواین دلتنگی من
برخی به کجاها رسیدند؛و ما در ظلماتِ عالم کثرات فرو رفته‌ایم.گر خبر از مُلک جان داری بیاریا نشان از بی نشان داری بیاراز بیان و لفظ بگذر یک زمانعشقِ بی لفظ و بیان داری بیارظنّ و علم و قطع را یک‌سو فکنرؤیت و حسّ و عیان داری بیارگفتگو از جام و مِی دیگر بس استحالتی از مِی کشان داری بیارعلم و حکمت را به اهلش واگذارهای و هوی عاشقان داری بیاربوسه شیطان بُوَد داغِ جبینداغِ جانسوزِ نهان داری بیاربزم وحدت جای هر بیگانه نیسترنگ و روی مَحرمان داری بیا
جامه ی سبزه و گل 
رقص پروانه و شور و احساس 
نغمه ی مرغ سحر 
و شکوفایی گل بر ساقه 
مژده ای دل که بهاران امد 
باز کن پنجره را 
 به تماشا بنگر 
موسم چهچه بلبل 
به گلستان امد 
مژده ای دل که بهاران امد 
زندگی را به تماشا بنگر 
که خدایی ایست  همین نزدیکی 
روی یک فصل بهار 
به شکوفایی احساس گل و جرعه اب
درتراود پس فصلی بوران 
نفس لاله سرخ در گلدان
موسم عطر بهاران آمد 
مژده ای دل که بهاران آمد 
شاعر:::محمد علی خالقی 
یادت میاد یه روز برات
دوسِت دارم می خوندم
با شوق رویت تا سحر
چشم انتظار می موندم
اما دیگه تموم شد
عمرم به پات حروم شد
از من نصیحت بشنو ای دل
آآآه
آروم بگیر تو سینه
که زندگی همینه
روز از نو روزی از نو ای دل
خسته شدم از بس
که با غریبه ها دیدمت
به راه عشق و عاشقی
چه بی وفا دیدمت
دلتنگیات برای من بود
لطفت برای دیگرون
رنج و غمت تو سینه من
خودت سرای دیگرون
اما دیگه تموم شد
عمرم به پات حروم شد
از من نصیحت بشنو ای دل
آآآه
آروم بگیر تو سینه
که زندگی همینه
رو
جامه ی سبزه و گل 
رقص پروانه و شور و احساس 
نغمه ی مرغ سحر 
و شکوفایی گل بر ساقه 
موسم عطر بهاران آمد 
مژده ای دل که بهاران امد 
باز کن پنجره را 
 به تماشا بنگر 
موسم چهچه بلبل 
به گلستان امد 
موسم عطر بهاران آمد 
مژده ای دل که بهاران امد 
زندگی را به تماشا بنگر 
که خدایی ایست  همین نزدیکی 
روی یک فصل بهار 
به شکوفایی در خارا سنگ
درتراود پس فصلی بوران 
نفس لاله سرخ در گلدان
موسم عطر بهاران آمد 
مژده ای دل که بهاران آمد 
شاعر:::محمد علی خالقی 
هر کتاب کسالت باری را که نمی توانی تمام کنی ببند و با خیال راحت از آن بگذر. اصلا از هر کاری که به نظرت چرت آمد با خیال راحت بگذر. شاید روزی برایت جالب شد و شاید هم نه. ولی این وسط به پیر و پیغمبر؛ وقتِ تویی که از هزار چیز دیگر می زنی و می آیی سراغ خواندن باارزش تر از هزار هزار تا از این کتاب هایی است که جز مصرف کاغذ و قطع درخت و بگایی طبیعت هیچ فایده یی نداشته اند. کتاب را که می بندی هم مغزت و هم وقتت را از ن نجات میدهی!
 
پ. ن: از دیدن کلمه ی  گای
شاید هر کدوم از ما تو زندگیمون دروغ گوی اعظمی داشته باشیم که علیرغم اینکه می دونیم با دروغ نهادینه شده ولی نمی خوایم ذاتش رو باور کنیم . و در واقع خودمون رو گول میزنیم .
من با خودم عهد بستم که با هر کسی اگر روراست نیستم ، با خودم حتما حتما رو راست باشم .
دروغ گوی اعظم زندگیتون رو اگه شناختین دُمش رو قیچی کنید . این دسته از افراد باعث میشن شما کم کم به خودتون شک کنید ولی به اونها نه . بهشون مجال دفاع از حیثیت دروغینشون رو ندین . چون این دسته ی عظم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها