نتایج جستجو برای عبارت :

باز از آن کوچه گذشتم فریدون مشیری

 متن شعر زیبای شعر کوچه از فريدون مشيري
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودمدر نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیمساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ما
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم 
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
 
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت خود خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
 
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
 
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروریخته در آب 
ش
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ماه فرو ریخته در آبشاخه ها دست برآورد
کانال ما در سروش
من گذاشتم مثل پاییز توی کوچه ها تنهادل سپردم به یه نشونی روی دل برگهاراه افتادم توی کوچه دنبال رد پا هاترد پا ها منو کشوند زیر اون درخت خاطراتتو نبودی،تو نبودی تکه بدم به شونه هاتدست  کشیدم رو درخت که حس کنم گرمای تو روولی از گرما نبود و روی تن اون درخت.
میلاد شکیبا ✒
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی: شعر مشيري به یکبار خواندن تمام زیبایی ها و رازهای خود را به خواننده می بخشد. سعدی هم زیبایی ها و هنرهای شعرش را در یک لحظه به خواننده عرضه می دارد. به نظر من مشيري به سعدی نزدیک است و این قلمرو پسند خواننده است.___استاد سیروس آموزگار: از فريدون پرسیدم "چرا 'زورق صبح'؟ این سوی ابرها نیز صبح است منتهی نوری در میان نیست. بهتر نبود به جای 'زورق صبح' می گفتی 'زورق نور'؟" . خیال می کردم هم اکنون در چهره ی وی حالت یک اشراق و مک
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
تحقیق زندگینامه فريدون مشيري فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: docتعداد صفحات: 10حجم فایل: 1078قیمت: 5000 تومانبخشی از متن:توضیحات:تحقیق زندگینامه فريدون مشيري، در قالب Word در 10 صفحه.بخشی از متن فایل:فريدون مشيري در سال 1305هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. از آنجایی که جد پدری فريدون مشيري، به خاطر یک ماموریت اداری به شهر همدان مهاجرت کرده بود. در دوران جوانی اش به تهران رفت و در سال 1298 هجری شمسی که در وزارت پست مشغول به کار شد. مادر فريدون مشيري ز
maryam rad:*نجوا ▪️ وضو گرفتم به اشکهایت تطهیر شدن مسلک من است تیمم می کنم به نگاهت مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت لبخند می زنم به خنده هایت نجوا می کنند که اغوا شده است ▪️چشم ها را می بندم دریچه ی بسته سو سو نمی زند و از چشم هایت از خنده هایت از دستهای نوازشگرت گذشتم گذشتن سهم کوچکی از من بود هنگامی که ضرورت عبور بود مثل عابری ساده از رد پای خاطرات من عبور عبور عبور ▪️سجاده سجاده سجده کردم به رد پای تو انگار حک شده است عطر تنت در کوچه پس کوچه
تو کوچه پس کوچه ها ی قدیمی دور حرم نمیدونی چی انتظارتو میکشه درست عین زندگی یهو میری تا ته یک کوچه بعد کلی پیچ میفهمی بن بست بوده یا یهو یه کوچه باغ پیدا میکنی یا یه جا یه کوچه پیدا میکنی و می پیچی و خب چند بلوک رو تو یه دقیقه دور میزنی . بر عکسِ خیابون کشی های منطقیِ محله ی های نوساز که 2 به علاوه 2 توش همیشه 4 میشه نه کمتر نه بیشتر
گذشتم تا گذشت، اینجا رسیدمبه کوی و منزل آوا رسیدم
دمی دیروز و هم فردا ندیدمز حالا بودم و حالا رسیدم
پریدم تا پرید از دل غم دل ز بالا بودم و بالا رسیدم
می خونین‌دل رقصیده در عشقبنوشیدم که نوش‌آسا رسیدم
سرم تا قلّه‌های مست پاشیداز آن نادرکجا در جا رسیدم
نه درجایی و ناجایی ندانمکه بی‌خود بودم و بی‌جا رسیدم
چو بی‌دنیا بدم آسان گسستم چو با زیبا بدم زیبا رسیدم
مرا گوید شبیه عشق گشتیبلی شکل تو گشتم تا رسیدم
به حلمی بس کن این شیرین‌زبانیکه تلخی
توی جاده ی زندگی ام که قدم برمیداشتم ، از جنگل ها گذشتم ، از علفزار ، از سایه ی آن دیوار بلند که گل‌های کاغذی بغلش کرده بودند در یک عصر تابستانی با پیراهن زرشکی که دامنش در باد شنا میکرد گذشتم ، رفتم و گذشتم ، رفتم و رفتم . حالا اینجا ام . یخ زده ام . اینجا سرد است ، خیلی سرد.خاکستری است . بوی خاکستر هم میدهد . منجمد و خاکستری. آدمهای اینجا همان اسم های قبلی را دارند . اما انگاری این یک تشابه اسمی است. اینجایی که  جاده ی زندگی ام مرا آورده هوا گرگ و م
دانلود آهنگ جدید آرتان و آرشام به نام گذشتم
Текст песни Ghozashtam Artan and Arsham
من نتونستم شبیه مرد رویای تو شمЯ не мог ыглядеть как мужчина тоей мечты
تو برو من با خیالت توی تنهایی خوشمТы иди, я люблю тебя с одиночестом
  من به درد تو نخوردم فرق بین ما بود

ادامه مطلب
maryam rad:
*نجوا 
▪️  وضو گرفتم به اشکهایت 
تطهیر شدن مسلک من است 
تیمم می کنم به نگاهت 
مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت 
لبخند می زنم به خنده هایت 
نجوا می کنند که اغوا شده است 
▪️چشم ها را می بندم 
دریچه ی بسته سو سو نمی زند 
و از چشم هایت از خنده هایت 
از دستهای نوازشگرت  گذشتم 
گذشتن سهم کوچکی از من بود 
هنگامی که ضرورت عبور بود 
مثل عابری ساده 
از رد پای خاطرات من 
عبور عبور عبور 
▪️سجاده سجاده 
سجده کردم به رد پای تو 
انگار حک شده است
 
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست ب
بسم الله
نه آذر!؟
چقدر زیاد نبودم!
نه فاطمه؟!
فکر می کردم ته تهش چند ماه
نه حدود یکسال!
حالا شروع کنم؟
برای کی؟!
چرا؟
بذار اینجا مثل این چند ماه خاک بخوره
قلمم خشک شد وقتی دیدم گذشتم با حالم چقدر فرق داره!
از ترس آینده قلمم خشک شده.از ترس اینکه خودم نباشم!
پ.ن:
آن گاه از خودم ترسیدم
که وقتی باران گرفت
زیر چتر رفتم و ترسیدم از خیس شدن!
آن روز فهمیدم با باران غریبه شدم
با زمین قهر کرده ام
و دیگر خودم را دوست ندارم

حوالی شهریور
که از قضا باران می ب
سکوت این جاده تنین انداز شده 
صدایی نمی اید 
همه غرق مطالعه اند 
فانوس بدست از کوچه ای به کوچه ی دیگر برای پیدا کردن مسیر موفقیت. 
به راستی که موفقیت را پیدا می کنند؟ 
تراز های بالا را میبینی این ها چه میکنند؟
چطور درس می خوانند من که این همه میخوانم بزور شش هزار می شود ترازم تراز 7300 را دیگر کجای دلم بگذارم 
خلاصه که در این کوچه ی تنهایی در این تاریکی ظلمات هیچکس به داد دیگری نمی رسد 
خیلی تنها شده ام دلم برای ان موقع ها که دلم برای ماجراجوی پ
سکوت این جاده تنین انداز شده 
صدایی نمی اید 
همه غرق مطالعه اند 
فانوس بدست از کوچه ای به کوچه ی دیگر برای پیدا کردن مسیر موفقیت. 
به راستی که موفقیت را پیدا می کنند؟ 
تراز های بالا را میبینی این ها چه میکنند؟
چطور درس می خوانند من که این همه میخوانم بزور شش هزار می شود ترازم تراز 7300 را دیگر کجای دلم بگذارم 
خلاصه که در این کوچه ی تنهایی در این تاریکی ظلمات هیچکس به داد دیگری نمی رسد 
خیلی تنها شده ام دلم برای ان موقع ها که دلم برای ماجراجوی پ
کوچه شارع الشیوخ 
این کوچه بسیار زیبا و دست نخورده به عهد امارت بنی کعب با قدمتی بیش از 300 سال باز می گردد که بعد ها به نام خیری نام گذاری شده است ، دیوار بلند ضلع غربی این کوچه خانه بیت الشیوخ و ضلع شرقی آن ، دیوار خانه بیت مزبان عامری است .
ادامه مطلب
 
بهارزمانی است که حتیبا کفش های پر از گِل و لای هم حس و حالِ سوت زدن دارید.
 
"دوگ لارسون"
 
پ.ن:
من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدممن از سیاه‌ترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم، هم از فریب گذشتمکه از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهیبه جلوه‌ٔ تو به خورشید بی‌نقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتمبه یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو هم‌آغوش از انجماد گذشتمبه تب، به تاب، به آتش، به التهاب رسیدم
 ‍ عاشقم…
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم
به کسی
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار خوش به حال روزگار.
 
 
 
  بهاریه سرایی سنتی کهن در ادب فارسی است و معمولا بیشتر شاعران ایرانی در خصوص بهار و نوروز سروده‌اند.
امسال هم در آستانه نو شدن طبیعت، هر روز شعر یا ترانه‌ای از شاعران و
خواننده‌های ایرانی را با هم می‌خوانیم یا گوش می‌دهیم. بهاریه زیر سروده
فريدون مشيري، شاعر معاصر است. بوی باران، بوی سبزه، بوی خاکشاخه‌های شسته، باران خورده، پاکآسمان آبی و ابر سپیدبرگ‌های سبز بیدعطر نرگس، رقص بادنغ
فريدون مشيري عاشقانهدوستت دارم» را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم به خدا
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
دوستم داری» را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
******
منبع:persian-star
✨﷽‌✨
شیخ صدوق رحمه الله از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: حضرت عیسی بن مریم علیه السلام گذشت به قبری که صاحب آن قبر را عذاب می‌کردند، پس از یکسال، دیگر باره حضرت عیسی از آنجا عبور کرد، دید عذاب از صاحب آن قبر برداشته شده. پس گفت: ای پروردگار من! من گذشتم به این قبر در سال گذشته، دیدم صاحبش در عذاب بود و امسال که بر او گذشتم می‌بینم عذاب از او برداشته شده؟ پس وحی رسید به عیسی علیه السلام که یا روح ا
_____________________
______________
برای نوشتن دلیل میخواستم. 
دلیلی پر از آرامش که شعرهایم را آنچنان در خود غرق کند که جایی  
برای مضمونی جز تو باقی نماند. 
تو آن گمشده ای که سالهاست قلبم را به تسخیر خود در آورده و من  
آن شاعر بی پناهم که در کوچه پس کوچه های شعر پرسه می زند تا  
بلکه خبری یا اثری، و یا نشانی از تو بیابد. 
افسوس که همه ی شعرها بی تو غمگینند و همه ی کوچه ها بن بست.

✅ انتشار چاپ اول مجموعه شعر " همه ی کوچه ها بن بستند"
بهمن ماه ۱۳۹۷
مجموعه اشعار ح
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
کوچه ها باریکن دا بستس
خونه ها تاریکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، امید و از بد گله نداره
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم

دانلود
از کوچه های خیس گیشا تا کافه های گرم دربند
از برج میلاد کمی کج تا کوه مغرور دماوند
از روزهای خنده بازی تو پارک ساعی ریسه رفتن
شب زیر عطر گیج بارون دور تئاتر شهر گشتن
تهران بدون تو تهران بدون تو فقط سردرد داره
هر کوچه ای اسم تو هر کوچه ای اسم تو یادم میاره
شبها پیاده تو ولیعصر رو هر درختی اسم ما بود
ماهی که میرقصید رو آب تعبیر خواب جمعه ها بود
بازی نور و سایه و اشک تهران من تهران بیدار
بازم دارم هزیون میبافم بازم دلم تب داره انگار
تهران بدون تهرا
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضایی 
Download New Music Hossein Rezaei – Koche Be Koche Delbara
دانلود آهنگ جدید حسین رضایی به نام کوچه به کوچه دلبرا با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
 
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضایی 
متن آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره حسین رضایی
آهنگ پیشنهادی :
دانلود آهنگ مردی و مردانگی هم دورانی داشته دادا از حسین رضایی
 
دانلود آهنگ کوچه به کوچه دلبرا دارمه خاطره از حسین رضا
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
دیروز .
عبور تو در کوچه ها وزید .
و هنوز .
راستی !
اگر تو نبودی .
این کوچه .
با کدام بهانه بیدار می‌شد ؟!
و این شب .
با کدام قصه می‌خوابید ؟!
پ.ن : نام گذاری کوچه خانه پدری شهید لطفی نیاسر 
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
عماد و محمد یاوری –من از من

دانلود آهنگ  جدید عماد و محمد یاوری به نام من از من با دو کیفیت ۱۲۸ ♥ ۳۲۰ از رسانه موزیک ۳۶۴
Emad & Mohammad Yavari ←♥→ Man Az Man

 
 
♫♫♫♫♫♫♫
♠♣♥♦
♠♣♥♦متن آهنگ عماد و محمد یاوری به نام من از من ♦♣♥♦

باید حس دوریت عذابم بده منو طرد کن چون سزاوارشم
ی جور گم میشم توی تنهاییام
میرم جای دوری که پیدا نشم
تا نفهمیدی بی تو گمم توو خودم نتونستی عشقم رو درکش کنی.
تو دور از منو من چه نزدیکه تو
میخواستی غرورت رو سرکش کنی.
♫♫♫♫
در فرو بسته ترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم: هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!” .
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!
وَه چه نیروی شگفت انگیزیست
دستهایی که به هم پیوسته ست…! .
 
 
فريدون خان ه مشيري
سلام سلام سلاااام.
بی مقدمه بگم(البته اگه خود اینو یه مقدمه به حساب نیاریم)،تا جایی که یادمه از کلاس پنجم عاشق شعر بودم و هرجا صحبت از شعر میشد فوری هوش و حواسم پر می کشید اونجا.
 
یادمه کلاس هفتم بودم که تصمیم گرفتم بزنم تو خط شعر و شاعری.
فکر می کردم به همین سادگیه!
خیلی سعی کردم؛خیلی خیلی!
اما نتیجش فقط سه تا شعر شد که یا قافیه هاش لنگ می زدن!
یا وزنش دست و پا شکسته بود!!
یا کلا شعرم حتی با عصام به زور راه می رفت):
اما خب هر چی که باشه دوسشون دار
یه سری کوچه های پرت و پر از درخت هست که توی خواب هام گاهی میبینم. کوچه هایی که به سراشیبی میرسه و دوباره بالا میره. توی نقطه ای از شهرِ که از ارتفاع دیدی به باقی قسمت ها داره. توی خوابم زیاد از این کوچه ها گذاشتم. قشنگیش اینجاست مکان همون مکانه و مشترکه، اما رویاهای من متفاوتن. دیشب توی همون کوچه ها بودم. انگار از پیش مامان داشتم برمیگشتم، یا میرفتم؟ نمیدونم. هوا رو به تاریکی بود و چراغ ها دونه دونه در حال روشن شدن. ترس مبهمی زیر پوستم بود. انگار
یکی رو مخمه که میخواد هر جور هست منم بیاره توی بازیش ولی نمیذارم
و باید یه مدت دیگه تحملش کنم متاسفانه
شاید واسه اینه که بعد ۸ روز اومدم
گفتم با خونه م حرف بزنم بهتر شه حالم 
باحاله .
مریم میگه تو آخرش دلت براش می سوزه. ولی من دیگه دلم برای کسی نمی سوزه. نمی دونه اینو نه ؟ 
بهش میگم این فقط برای عذاب روح منه. برداشت مثبت تر اینه که برای آزمودن من در مسیرمه!! برداشت دیگه هم اینه که یکی از اتفاقات طبیعیه که سر راه من زیاد قرار می گیره
از آدم فیک خوشم
سیری در اشعار
فريدون مشيري از دوران خردسالی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سال اول دانشگاه دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد.آشنایی با شعر نو و قالب های آثار او را از ادامه شیوه کهن باز داشت.
مشيري، نه اسیر تعصبات سنت گرایان شد، نه مجذوب نوپردازان. راهی را که
او برگزید، تعادلی در شعر نوین ایران بود. به این معنا که، او شکستن
قالبهای عروضی، و کوتاه و بلند شدن مصرع ها و استفاده ی بجا و منطقی قافیه
را پذیرفته و از لحاظ محتوی و مفهوم هم با نگ
10
روند بازاریابی که در سال 2019 دیده می شود :
بازاریابی در حال شکل
گیری فن آوری ها، روش ها و الگوهای در حال ظهور است.
بازاریابی همیشه در حال تغییر است و لذا
دشوار است که پیشبینی کنیم که کدام روشها موثرتر خواهد بود . فقط زمانی که بازاریابان معتقدند مخاطبان خود را
درک می کنند، تکنولوژی جدید، رفتار جدید و یا حتی یک مخاطب کاملا جدید، همه چیز را
تغییر می دهد.
به این منظور ، عملی است
که منعکس کننده الگوهای سال گذشته و توجه به روند رو به رشد است که موفق

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها