نتایج جستجو برای عبارت :

از دل برورد هر انکه از دیده برفت گسترش

کانال ما در سروش دنبال کنید گاهگاهی که دلم میگیرد پیش خود میگویم انکه با خود دل من برد هنوز یاد کند از دل بیچاره ی من؟گفته بودند که از دل برود انکه از ديده برفت رفتی و یادت هست که چه کردی بامن؟سالهاست که از ديده ی من رفتی حیفدلم از مهر تو اکنده اس هنوز.و خدا میداند که تو یادت با کیستدلم ارام بگیرانکه جانت را سوختحال عشقش دگریستارسالی #نفس
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی ل
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت 
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت                                                     روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود                                                بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفتبس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم                                                وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفتعشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد              
گسترش ضرب المثل از دل برود هر آنکه از ديده برفت+عکس پروفایل

 سایت تفریحی » کد تو ابزار وبلاگ » سایت سرگرمی
در این پست از سایت کد تو انشا ضرب المثل از دل برود هر آنکه از ديده برفت و گسترش از دل برود هر آنکه از ديده برفت,  داستان و مفهوم یا ریشه ضرب المثل از دل برود هر آنکه از ديده برفت به طور مفصل همرا با بازنویسی به صورت جامع مطالعه می کنیم.
سوالات و موارد بررسی شده شامل موضوعات:
گسترش از دل برود هر آنکه از ديده برفت
معنی شعر از دل برود
بازپروری مثل نویسی از دل برود هرآنکه از ديده برفت
بازنویسی مثل نویسی از دل برود هرآنکه از ديده برفت
انشا درباره مثل نویسی از دل برود هرآنکه از ديده برفت
پایه دوازدهم صفحه۲۶ مثل نویسی از دل برود هرآنکه از ديده برفت
ادامه مطلب
از دل نرود هر آن‌که از ديده برفت / مانده به دلم همچو ایمیلان درفت
CC شدم و به سمت دیگر رفتی / غافل شده‌بودم ز حقوقی نفتی
گشتی به سرم نقطه‌ی مرجع زان رو / دیگر نرود ز سر به دل یک مهرو
گاهی ز رقیب در خیالم نالم / گاهی زخیال فارغ از احوالم
از دل برود هر آن که از ديده برفت / لکن چه کنم خیالش از ديده نرفت
لابد که پرستیژ ندارد سحرت / سحر از سر من نشد ز شب تا سحرت
حتی نروی ز ديده‌ام تا بروی / از دل که عجیب سمت او می‌گروی
خامش شو غریب بن‌دهاتی ور نه / شد آب رخت
⭐⭐⭐⭐⭐
ویژگی های محصول:
قطع: جیبی
نوع جلد: زرکوب
خرید با تخفیف ویژه کتاب چشمی خر برفت
دسته بندی محصول :
#کتاب_لوازم_تحریر_و_هنر
برای خرید با تخفیف ویژه کتاب چشمی خر برفت یا دیدن جزئیات بیشتر بر روی لینک زیر یا بر روی عنوان محصول کلیک کنید.کتاب چشمی خر برفت
[عکس 320×320]
دیدن توضیحات و خرید با تخفیف ویژهمشاهده مطلب در کانال
ديده مکر آدمی را تا عدم شیطان گریخت،
در نبرد خودستایی ننگ از میدان گریخت.
تاب و تب از من برفت و هم طبیب از من گریخت،
درد آمد یک زمان و از تنم درمان گریخت.
کم شود روزی ز عمرم، کم نگردد غصه ام،
سنٌ من بالا برفت و عمر من پایان گریخت.
بخت بگریزد ز ما و صبر بگریزد ز دل،
اشک حسرت با الم از ديده گریان گریخت.
گر شود عریان درختی، سایه بگریزد ز او،
گه حیا هم از خجالت از تن عریان گریخت.
تا به کی جان را نگه داریم در زندان تن،
جان که یک آزاده بود، آخر از این زندان
  و سلام ورحمت و برکات خدا بر تو باد ای. امیرالمومنین  سپس بر خاست و برفت  امیرالمومنین  گفت  ای ابا محمد دنبالش برو ببین کجا میرود حسن بن علیهماالسلام بیرون  امد  و فرمود  همینکه پایش را از مسجد بیرون گذاشت نفهمیدم کدام. جانب از زمین خدا را گرفت و برفت سپس خدمت امیرالمومنین ع  باز گشتم و باو خبر دادم فرمود ای ابا محمد آورا میشناسی گفتم خدا و پیغمبرش وامیرالمونین داناترندفرمود  او حضرت خضر علیه اسلام است
رسولخدا ص فرمود سه خصلت است که هرکه هر سهیا بکی از انها را داشته باشد در سایه عرش خدا روزیکه جز او سایه یی نباشد 1 مردیکه بمردم دهد انچه خودش از انهامیطلبد 2 مردبکهگگامی پیش وگامی پس نگذارد تا انکه بداند خدا بان راضی است 3 مردی که از برادر مسلمانش عیبی نگیرد جز انکه ان عیب را از خود بزدابد زیرا عببی از خود نزداید جز انکه عیب دیگری برایش هویدا گردد وانسانرا همین بس که بخود بپردازد نه بدیگران 
گسترش ضرب المثل از دل برود هر ان که از ديده برفت
مثل از دل برود هر ان که از ديده برفت»
باسمه تعالی
روزگاری جهان دوشهر بود، که در موازای هم قرار گرفته بودندو آسمانی همچو آیینه ،حَدّ واسط این دوشهر،به تماشای زندگانی بشر در دو جهان نشسته بود.
نام شهر بالا دل و شهر پایین ديده بود ،مردم شهرِ دل ،حقیقت بودند و سایه آنها در شهر ديده زمام اختیار زندگی را به دست داشت و مردم شهر دل نظاره گر سایه خودشان در شهر ديده بودند .درواقع داستانی که میخواهم از جو
امام صادق ع فرمود عدالت شیریتر از عسل ونرمتر از عسل و نرمتر از از کره و خوشبو تر از مشگ است  16 رسولخدا ص فرمود سه خصلت است که هرکه هر سه یا یکی از انها را داشته باشد در سایه عرش خدا باشد روزیکه جز سایه او سایه او سایه ایی نباشته  ا مردیکه بمردم دهد انچه خودش از انها میطلبد  2 مردیکه گامی پیش و گامی پس نگذارد تا انکه بداند خدا بان راضی است 3 مردی که از برادر مسلمانش عیبی نگیرد عیبی نگیرد جز انکه ان عیب رااز خود بزداید زیرا عیبی از خود نزداید جز انک
غمت داره منو با خودش میبره به گذشته بودنتبه مادرم گفتم: دیگر تمام شد»گفتم: همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می‌افتدباید برای رومه تسلیتی بفرستیمهمیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد همیشه پیش از انکه فکر کنی اتفاق می افند همیشه پیش از انکه فکر کنی اتفاق میافتد همیسه پیش اط انکه فکر کنی اتفاق میافتد همیشه پیش از آنگههمیشهفکر کنی اتفاق افتاده بود ذیگر تمام شده بود تمام شده بود باید برای خودم تسلیتی بفرستم چرا که غمت مرا خواهد کشت
 ابان بن تغلب گوید شنیدم حضرت صادق ع میفرمود هیچ بنده ای نیست که گناهی کند واز ان پشیمان گردد جز اینکه پیش از انکه طلب امرزش کند خدا گناهش را بیامرزد هیچ بنده ای نیست که خداوند بر او نعمتی ارزانی دارد وبداند که ان نعمت از طرف خدااست جز اینکه خداوند پیش از انکه او سپاسگزاری انرا کند اورا بیامرزد 
خر برفت و خر برفت و خر برفت
یا
دست افشانی ما در جشن رفتن اداره کل هفتاد ساله راه و ترابری از شاهرود
قدیم تر ها که ماشین و قطار و طیاره نبود؛ قاعدتا، "اداره کل راه و ترابری" و "فرودگاه بین المللی" هم همینطور؛ مردم با خر و اسب و قاطر و شتر رفت و آمد می کردند. در این میان "خر" وسیله نقلیه مناسبی برای مسافت های کوتاه بود. یعنی حکم "پراید" امروز خودمان را داشت. به همین علت روستاییان برای رفت و آمد به شهر و بازار از "خر" استفاده می کردند. شتر و اسب هم در مسیر
حضرت ابوالحسن ع قرموده هرکه برادر مومنش  برای حاجتی نزد او اید رحمتی باشد که خدای تبارک وتعالی بسوی او کشانبده پس اگر انرا بپذیردبولایت ما پیوستن داده وولایت ما بولایت خدا پیوسته است و اگر با وجود انکه توانابی بر قضاحاجت او دارداورا رد کند خدا در قبرش ماری از اتش باو مسلط کند که تا روز قیامت اورا بگزد وچه انکه امرزیده باشدیا معدب گناه دیگری داشته باشد یا نداشته باشد  واگر حاجت حواه اورا معذو ر دارد وضعش بدتر است  شرح یعنی علاوه بر گردن مار
نام فیلم بهنام بهزادی ست. فیلمی که شاید قصه ی این دوره و زمانه باشد. همه ، جای خودشان هستند دقیق و درست. انکه پایین است. انکه بالاست و انکه ان وسط ها جای گرفته.منظورم آدمهای مختلف طبقات اجتماعی اند.
 
 نمیدانم به این خاصیت چه میگویند این که فیلمی برای مخاطبش دیر روی غلتک می افتد. " من میترسم " بهنام بهزادی هم این گونه است.
 نماهایی که از بالا از میدانهای شهر گرفته شده جالب هستند.
 
رسول خدا ص فرمود زمانی برای مردم پیش اید که سلطنت جز بوسیله کشتن ستمگری بدست نیابد و ثروت جز با غضب و بخل پیدانشود ودوستی جز بوسیله ببرون بردن دین وپیروی هوسهوس بدست نیابد پی کسبکه بان زمان برسد وبر فقر ثبر کند با انکه بر ثروت توانایی داسته باشو د و بر دشمنی مردم صبر کند با انکه بردوستی توانا باشد یعنی بتوانداز راه از دست دادن دین و پیروی هوس جلب دوستی کند ولی نکند و بر ذلت صبر کندبا انکهبر عزت توانا باسد خدا ثواب پنچاه صدیق از تصدیق کنندگان
ابان بن تغلب گوید شنیدم حضرت صادق ع  میفرمود  هیچ بنده ای نیست که گناهی  کند از ان پشیمان گردد  جز  اینکه پیش از  انکه طلب  امرزش کند  خدا گناهش را بیامرزد و هیچ بنده ای   نیست که خداوند بر او نعمتی. ارزانی دارد و بداند که ان نعمت از طرف خدا است جز اینکه خداوند  پیش از انکه او سپاسگزاری  انراکند اورا بیامررد   1 عباس غلام   حضرت رضا ع کوید  شنبدم انحضرت  ع  میفرمود  پنهان. کننده  کار نبک کردارش برابر  هفتاد  حسنه است و اشکار کننده ان کار بد م
  رسولخدا. ص  فرمود نبود زمانیکه  جرییل نزد من اید جز ان انکه غالبا میگفت ای محمد ازو دشمنی  مردم بپرهبز  5 امام صادق ع فرمود جبرییل به پیغمبر  گفت  از گفتگو  و ستیزه با مردم. بپرهیز   7 امام صادق فرمود از بر انگیختن شر بپرهیزید زیرا دشمن دل را مشغول کند و مو جب. نفاق شود و کینه ها پدید ارد 10 رسولخدا. ص فرمود هیچکاه نبود  که جبرییل  نزد من ابد جز انکه  مرا موعظه مبکردو اخرین  سخنش بمن این بود که ار دشمنی با مردم بپر. هیز زیرا که ان عیب  نهفته را ا
وقتی معرفی مولانا حرام می شود.                                                
 
چند سال پیش در یکی از مراکز آموزشی ، در کلاس فارسی عمومی ، بحث مولانا و مثنوی مطرح شد.
سوال کردم:
چند نفر مثنوی را مطالعه و با مولوی آشنایی دارند؟
آشنایی در حد کلاس های دبیرستانی بود.
دوباره سوال کردم ، چند نفر کتاب مثنوی را ديده اند؟
فقط یک نفر پاسخ داد : در کتابخانه این کتاب را ديده است ؛ اما مطالعه نکرده است.
بحث به شمس تبریزی کشیده شد  و دوباره سوال کردم: کسی با شمس تبریز
 حضرت صادق ع فرمود رسولخداص فرموده است خدای عزوجل فرماید و هیچ  بنده این نباشد که من بخواهم  اورا ببیهشت ببرم  جز انکه اورا پس ببلایی در تنش دچار کنم پس اگر ان کفاره گناهنش شد که پاک.شود وگرنه هنگام مرگش بر او سخت گیرم. تا نزد من اید و گناهی بر او نبآشد  سپس اورا ببهشت برم وهیچ بنده ای  نباشد که بخواهم اورا بدوزخ برم جز انکه تنش را سالم کنم  پس  اگر بدان سبب انچه از من خواهد بپابان رسد حسابش پاک  شود که اورا بس باشد و گرنه در اخر کار مرگ را بر او
امام صادق ع فرمود خدای تبارک و تعالی  در فران بیان هر چیز را فرو فرستاده تا انجاکه بخدا سوگند چیزیاز احتیجات بندگان فرو گذار نفرموده و تا انجا که هیچ بنده ای نتواند بگوید ایکاش این در قران امده بود جز انکه در قران فرو فرستاده است 2 امام باقر ع میفرمودخدای تبارک وتعالی چیزی از احتیاجات امت را وانگذاشت جز انکه
 انرادر قرانش فروفرستاد وبرای رسولش بیان فرمود و برای هر چیز اندازه. و مرزی فرار داد و برای  رهنمایی ان رهبری گماشت برای کسیکه از ان مر
نافع بن ارزق بامام باقر ع عرضکردم بمن بفرماییدخدا  از چه زمانی بوده  فرمود مگر چه زمانی نبوده تا بتو گویم از چه زمانی بوده  منزه باد انکه همیشه  بوده و همیشه باشد  یکتا بی نیاز است همسر و فرزند  نگیرد 2 مردی از پشت نهر بلخ امد و خدمت حضرت رصا ع رسید و عرضکردمن از شما مساله ای میپرسم اکر  چنانچه میدانم جواب گویی بامامنتت معتقد شوم  امام فرمود هرچه خواهی  بپرس عرضکرد بمن بگو پروردگارت  از کی بوده و کجا بوده وچگونه بوده وتکیه اش بر چیست امام فرم
امام صادق ع از پیغمبر نقل میکند که فرمود ای علی هیچ تهیدستی  سخت تر از نادانی و هیچ مالی سود بخش تر از عقل نیست 26 امام باقر ع فرمود چون خدا عقل را افرید باو فرمود پیش بیا پیش امد فرمود برگرد بر گشت فرمود بعزت و جلالم مخلوقی بهتر از تو نیافریدم امر ونهی و پاداش وکیفرم متوجه تو است 27 اسحاق بن عمار گوید بحضرت صادق ع عرض کردم نزد او میروم وتمام سخنم را میگویم او تمام مقصود مرامیفهمد و مردی دیگر نزد او میروم وسخنم را باو میگویم او طبق گفته من جواب می
زیبا،مهربان و نجیب بود
چشمانش همانند طلوع آفتاب در میان کوهی زیبا بود،لبخندش گلی سرخ بود که در میان گاری از لبخد مردمان میدرخشید و من همیشه ی همیشه ی همیشه برای بدست آوردن آن لبخند میکوشیدم.وزش باد در میان موهایش زیباترین نقشی بود که میدیدم و صدایش زیباترین سمفونی بود که گوش هایم را نوازش میداد.
دوستش داشتم، ولی جرعت گفتنش را نه
با خود میگفتم:فردا بهش خواهم گفت. و شب را با خیال به آن که چگونه به او ابراز کنم میگذراندم.
حال در فردایم اما دخت
ضرب المثل صفحه 27 نگارش دوازدهم باز فیلش یاد هندوستان کرد
 
مثل های زیر را بخوانید سپس یکی را انتخاب کنید و آن را گسترش دهید.
1- از دل برود هر آن که از ديده برفت.
2- باز فیلش یاد هندوستان کرد.
3- به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی.
 
ادامه مطلب
در دومین جلسه این دوره که جهت آشنایی اعضا کودک با یکی ازمیراث ارزشمند شعر و ادب پارسی برگزار می گردد، دو داستان موسی و شبان و خر برفت و خر برفت، از سری کتابهای داستان های زیبای مولوی توسط اعضاء جمع خوانی گردید. این اثر اقتباسی است از کتاب مثنوی معنوی که توسط آقای پرویز امینی به نگارش درآمده است و تصویرگر آن فرهاد جمشیدی می باشد.
زهرای بابا سلام
امشب شب چله بود و چه شبی شد امشب!
مثل همه مناسبتها دوست نداشتیم جایی باشیم اما انگار برایمان چیده شده بود که باشیم. خبر تعطیلی آلودگی هوا سبب شد  شبانه قصد سفر کنیم. امروز هم بیاییم و دیداری کنیم و فاتحه ای و دعایی.
 
امشب آقاجانت خوشحال بود که فرزندان و نوه هایش پیرامونش بودند. همه قسم تدارک ديده بود و همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رفت. وقت فال حافظ شد و به ترتیب بزرگی  هر کس فاتحه ای می خواند و نیتی می کرد. کلی اسباب شادی شده بود
 رسول خدا ص فمود چه زشت است فقر بعداز ثروتمندی وچه زشت از است گناه بعداز خواری و درویشی وزشت تر از ان کسی عبادت خدا کنو و سپس انرا واگذارد شرح زشتی فقر بعداز ثروتمندی یا از لحاظ  اسراف و تبذیرو بکار ماندن  و خرج کردنست وبا از لحاظ اینستکه انسان با وجود انکه ثروت  دارد مدتی با دست باز زندگی میکرده است نا گاه طریق بخل وخستپیش گیرد و چون فقرا زندگی کند و یا مقصود زشتی در نظر اهل  دنیاست اگر چه نزد خدا پسندبده باشد و تما زشتی گناه بعداز خواریو درو
برای لوکس بودن یک سفر اولین قسمتی که از سوی
گردشگر حس می شود نحوه ی اقامت است. سفر به جزیره کیش جزو سفرهای لوکسی است که در
پی نظرات و عقیده مسافران این نتیجه حاصل شده است و هتل های کیش به عنوان اولین
مکانی که مسافران نزدیک ترین برورد را با آن دارند قوی ترین عامل برای ایجاد این
حس هستند که توانسته اند بهترین عملکرد و بازخورد را داشته باشند.
امام باقر ع فرمود در رسول خدا ص سه چیز بود که در هیچ کس جز او نبود 1 سایه نداشت نور تحتاشعاع خورشید نمیگشت 2 ازراهی نمیگذشت جز انکه هر کس بعد از دو روز و سه روز از انجا میگذشت واسطه بوی خوشش میفهمید پیغمبر از انجا عبور کرده است 3 از هیچ سنگ ودرحتی عبور نمیکرد نمیکرد جز انکه برای او سجده میکرد واین بعنوان احترام بود نه عبادت و معنوی بود نه ظاهری نظیر نظیر تسبیح موجودات خدا را امام صادق ع فرمود چون رسولخدا ص را بمعراج بردند جبرییل او را بجایی رسانی
حضرت ابوالحسن ع هر که برادرمومنش براب حاجتی نزد اواید  رجمتی باشد که خدای تبارک وتعالی بسوی او کشانیده  پس اگر انرا بپزرد بولایت ما پبوستن داده وولایت مابولایت خدا  پیوسته است و اگر با وجود انکه توانایی بر قضا حاجت او دارد اورا رد کند خدا در فبرش ماری از اتش باو مسلط کند که روز قیامت اورا بکزدچه انکه امرزبده یا معذب گناه. دیگری داشته یا نداشنه باشد  واگر حاجت خواه اورا معذور دارد وضعش بدتر است شرح یعنی علاوه بر گزیدن مار عذابش بیشترش  کنند
امیرالمومنین ص میفرماید باید در دلت احتیاج بمردم و بی نیازی از ایشان پیدا گردد. و احتیاچ بانها در نرم زبانی و خوشروییت باشد وبینیازیت ازانها در خفظ  ا.برو ونگهدآری عزتت باشد  شرح عالیترین دستور معاشرت  و بر خورد با مردم را  امیرالمومنین ع در این جمله بیان میکند و حاصلش اینستکه انسان باید دوعقیده داشته باشد یکی انکه در معاشرت بهم نوع محتاجست زیرا  طبعااجتماعی افریده شده و در بقا ی خود بانها محتاجست پس لازم است رم گفتار وخوش برخورد باشددیگر
هر شب به گردون می رسد فریاد یا رب یا ربم
کز سوز عشقت دلبرا پیوسته در تاب و تبم
چون مرغ حق شب تا سحر می نالم از سوز جگر
شاید که یار آید ز در یا جان شیرین بر لبم
بی رویت ای خورشید جان تاریک می بینم جهان
گویی برفت از آسمان مهر و مه و روز و شبم
بی پرده رخ بنما شبی ای مهر زرین پرده ام
بی غمزه از ما دل ستان ای ماه سیمین غبغبم
هی نیکی آید یا بدی شادم که ایزد خواهدی
روشن شود گر اخترم یا تیره ماه نخشبم
مهدی الهی قمشه ای
شاید به تو حسی دارم و بی رحمانه در حال انکار آنم
شاید علاقه ای به من داری و هزار و یک اما و اگر در ذهنت می چرخد
شاید هیچ کدام از ما این حس غریب اما آشنا را جدی نگیریم
یا شاید در حال حاضر همین احساسات، بازی و واکنش هورمون هاست
اما اگر روزی رسید و دستانت در دستانم بود، اگر روزی نوشته هایم را میخواندی، اگر روزی فرا میرسید که کنارم قدم برمیداشتی دوست دارم برایت تعریف کنم:
"امروز بعد دیدنِ دوباره ات پس از روزهایی که برای من بمثل سالها گذشت، دوباره دل
مجموعه پایتخت ، به هنجار شکنی خود در حوزه اجتماع،اخلاق و حتی مذهب ادامه می دهد.و تا کنون هیچ اعتراضی از متولیان مذهبی ، و اخلاقی شنیده نشده است ، شاید به این خاطر که در شرایط فعلی کرونایی مردم نیاز به خنده دارند!!و اگر چنین باشد که واویلاست!
دروغگویی های پی در پی به یکدیگر ، تمسخر واجبات دینی ، استهزاء گویش مازندارنی ، عادی جلوه دادن منکرات اخلاقی، دختر بازی و اخاذی یک فرد بی ادب که مدافع حرم بوده است،خلف وعده وبی توجهی به حق الناس ، فحاشی به ی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها