امروز داشتم از مریض نمونه خون می گرفتم کارم که تموم شد رفتم تو استیشن تا وسایل رو بزارم سر جاش بعد سوزن رفت تو دستم.این یعنی نیدل شدن.وقتی مثلا نمونه خون می گیری همون سوزنی که وارد خون مریض شده بره داخل بدن یعنی نیدل شدی.یکی از پرستارها نمونه خون فرستاد از اون مریض تا بفهمیم مریض ایدز یا هپاتیت داره یا نه.فردا باید جوابش رو پیگیری کنم.ان شالله که خیره.خیلی از پرستارها این اتفاق براشون افتاده.
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران از شهروندان خواست که دستکش، دستمال و ماسک استفاده شده خود را در یک کیسه جداگانه و دربسته به درون سطلهای زباله بیندازند.
صدرالدین علیپور درخصوص آخرین وضعیت امحاء پسماند بيمارستانهای ایزوله در تهران گفت: از هفته گذشته که موضوع شیوع کروناویروس مطرح شد، مجهز کردن کارگران پسماند به ماسک و دستکش در ایستگاههای میانی بازیافت و سایت آرادکوه در دستور کار قرار گرفت، گفت: بعد از آن نیز به معاونت خدما
سه شنبه دو هفته پیش بهتون گفتم قراره عمل لیزیک چشم انجام بدم ولی به خاطر اشتباهات پرستارها و بی اطلاعی من متاسفانه کنسل شد و به هفته بعدی موکول شد. تا سه شنبه بعدیش انقدر ناراحت و عصبی بودم که دستم به نوشتن نمی رفت و دو تا کتاب رو تموم کردم.
گذشت تا سه شنبه هفته پیش، این دفعه دیگه همه چیز روال بود و نفر اول عمل بودم. نگم براتون که وحشتناک بود. همه چیز رو میدیدم و حس می کردم، مثل وقتی می ری تو دندون پزشکی، فقط با این تفاوت که چشمته و خیلی وحشتناک
این روزها اگرچه آگاهی مردم از بيماری کرونا و راههای مقابله با ویروس بالا رفته، اما در عین حال استفاده بیشتر از لوازم بهداشتی مشکلات تازهای به وجود میآورد.
این روزها در خیابانهای شهر ما شاهد پسماندهای لوازم بهداشتی مانند ماسک و دستکش را زیاد میبینیم، اما مسئله نگران کنندهتر جمع آوری این اقلام ویروسی توسط رفتگران است، رفتگران بیش از هر قشر دیگری در معرض مواجه با ویروس کرونا هستند. زباله گردها و کودکان کار نیز قربانیان دیگر
دیروز که شیفت بودم یکی از پرستارها بهم گفت آقای فلانی رو برات جور کنیم برای ازدواج.
گفت همکار که هستید دانشجویید قدتون هم که بهم می یاد.یکی دیگه از پرستارها رفت ازش بپرسه متولد چه ماهیه.قبلا شنیده بودم که از من یه سال کوچیکتره ،شاید هم چند ماه کوچیکتر.
قد من ۱۸۰ و قد این آقا نزدیک ۲ متره.فوریت خونده یعنی بعد اینکه درسش رو تموم کنه با آمبولانس کار می کنه و بيمارها رو به اورژانس منتقل می کنه که ما پرستارها بهش می گیم EMS.
وقتی اینو بهم گفتن منم گفت
طبق فرمایشات همسر الان اینطوری شدم که دستکش دستم میکنم. میرم مغازه تو راه هم به همه چی دست میزنم. تا میشینم پشت میز، یهو خارشتَک میگیرم.
سر و صورت و لب و دهن و دماغ و چش و چال.
دستکش رو در میارم. متوجه میشم حین درآوردن،دستم دستکشی شده. میرم دستمو میشورم.
با دستمالی که داره تموم میشه خشک میکنم. چش و چالو میخارونمو دستکش رو بر میدارم و باز دستم دستکشی میشه. همونطوری دستمونو میکنم توش. حالا دیگه توي دستکش هم دستکشی میشه.
ویروسِ احتمالیِ روی دستک
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
بلند شدم و محکم زدم روی میز و به عطا گفتم:
+ لعنتی تو اگر همونجا هم بهم میگفتی هم چیز رو من نجاتت میدادم. اما نگفتی. خودت با دست خودت رفتی توي لجن.
احساس کردم دستم سرد شده و انگار یکی یه پارچ آب یخ ریخته روی دستم. یه لحظه متوجه شدم دستم خونریزی داره میکنه و انقدر ذهنم درگیر بازجویی شد نفهمیدم دستم زخمیه و نباید باهاش مشت میزدم.
فوری اومدم سمت در رو باز کردم که برم بیرون، دیدم عاصف توي حیاط ايستاده. سوت زدم براش و اومد س
هزاران هزار سرباز
هر روز سپیده دم
با دستکش و بی دستکش
مایع ظرفشویی می ریزند
اسکاچ می مالند
کف درست می کنند
آب می ریزند
و انتظار می کشند
تا ظرف بعدی کثيف شود
تا دوباره دستکش به دست کنند
تا بشورند
تا وقت بگذرد
.
.
.
آیا بهتر نیست برای تبلیغات مایع ظرفشویی دورتو و اکتیو از یک سرباز استفاده کنیم ؟
امروز، رفتیم توي خونه ای در پودنک که مُشتی وسایل رو بیاریم انبار مثل قفسه، کولر، لوله، پله و در یک کلام خرت و پرت! اول صبح دوستم بهم زنگ زده می گه محمّد دستکش من هم بیار. گفتم باشه و دستکش رو گذاشتم توي ماشین و با مهدی به سمت پودنک حرکت کردیم. توي راه فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که برای هممون یه دستکش نیاز هست چون هم وسایلا سرد بودن و هم تیز و ممکن بود به دستامون آسیب بزنن. رفتم ابزارفروشی و 3جفت دستکش صنعتیِ دیگه گرفتم. رسیدیم پودنک و یکی از دست
تا به حال شیش تا سرم نوش جون کردم،هفتمی هم مثل آیینه دق جلوم هست :|
دیشب دو واحد خون گرفتم
تراژدی ترین و درعین حال کمدی ترین لحاظات رو میگذرونم
دستام کبود شده از جای سرنگ برای ازمایش های ساعت به ساعت، آنوژکت (تسنیم املاش درسته؟) هم امونم رو بریده،برش داشتن دستم ورم کرده :|
تا به اینجا بدترین تزریق ها از جانب پرستارها بوده اما تا دلت بخواد بهیارها حرفه ای هستن
دیشب تراژدی ترین شب زندگیم بود :| توي یک دستم سرم،اون یکی دستم کیسه خون بهم وصل بود :|
حا
تخم مرغ رو از جا تخم مرغی درآوردم
تخم مرغ به دست چرخیدم سمت مامان
پرسیدم مامان این تخم مرغ.
و در همون حال که نه چرخشم به سمت مامان کامل شده بود و نه جمله ام
تخم مرغ از دستم افتاد روی سرامیکا و زاررررت شکست
خیلی صحنه کمدی ای بود :))))))))
در ایران درسته که هنوز سیستم تفکیک زباله به شکل درست و مدرن جوامع پیشرفته جا نیوفتاده است اما کماکان بیشترین مشکلی که در بخش تفکیک زباله مشهود است عدم رعایت شهروندان می باشد حتی اگر فرض کنیم که تمام سیستم دیافت زباله و دفن و تفکیک آن مدرن و به روز باشد تا زمانی که زباله ها از منازل تفکیک نشود نمی شود به کارایی بالای آن دلبست.
پس بهترین ایده این است که از همین امروز تک تک در خانه هایمان زباله ها را تفکیک کنیم. زباله خشک تر و بازیافتی ها حتی اگر س
* مردم ما همیشه عادت کردن به نالیدن. به اینکه وای چقدر بدبختیم. همه چیز گرونه. نمیشه هیچی خرید. شرایطمون بد شده. کاش بمیریم راحت شیم. این چه زندگیه و.
بعد که کرونا اومد و سایه ی مرگ رو دیدن، حمله ور شدن به داروخونه ها و لوازم بهداشتی فروشی ها برای چاپیدن ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده.
این میان هم برخی با خوردن الکل (مـشـروبات الکلی) سعی بر این داشتن که خودشون رو مصون کنن از این ویروس که یا اون دنیا تشریف بردن یا رفتن تو کما یا کور شدن!
* این رو
یک سال و نیم قبل.اینترن کشیک جراحی بودم و موقع تحویل گرفتن اورژانس،اینترن شب قبل گفت اون چندتا مریض order انتقال به بخش دارن و رزیدنت سال چهار ویزیتشون کرده و هیچ پیگیری ندارن و من هم به روال این مواقع فقط مریض های جدید رو تحویل گرفتم و مشغول ویزیت هایی شدم که بعد از اون برامون میذاشتن.
قانون بخش جراحی این بود که تا ساعت دوازده شب اینترن فیکس اورژانس باشه و خب بعد از دوازده هم انقدر مریض زیاد بود که عملا فیکس بودیم.اورژانس اون بيمارستان چند بخ
ساعت ۲ صبح مریض رو با ایست قلبی تنفسی اوردن ،واقعا توي چرت بودیم همگی که در لحظه پریدیم بیرون از اتاق و رفتیم اتاق cpr ، دستکش پوشیدیم و شروع کردیم پشت هم cpr.
حین cpr مقنعه ی من افتاد .
اون وسط هعی میدیدم یه دستی میخوره به سر من سعی میکنه مقنعه بذاره سرم.
منم هعی گفتم نکن نکن.
تهش مجبور شدم بدجور فریاد بزنم دست به من نزن.
آخرم موفق نشد.
و این تمرکزم رو به هم میزد وسط cpr واقعا روی مخم بود.
اومدم پایین استراحت (پله میذاریم بغل تخت مریض میریم بالا ت
مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی و مسئولیت اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه رهاسازی دستکشها و ماسکهای آلوده در محیط علاوه بر به خطر انداختن سلامت افراد، سبب آلودگی محیط میشود، گفت: سازمان حفاظت محیط زیست به شهرداریها پیشنهاد داده است که سطل های زباله ویژهای را برای پسماندهای کرونا در سطح معابر تعبیه کنند.
ژیلا آقایی با بیان اینکه به دلیل شیوع بيماری کرونا در کشور مصرف دستکشهاي پلاستیکی و ماسکها افزایش پیدا کرده ا
سطل زباله
سطل زباله یکی از وسایل مورد نیاز در هر محیط است ، فضاهای باز و یا بسته از جمله ادارات و یا پارک ها از سطا های زباله برای حفظ بهداشت محیط و نظافت استفاده می شود ، مسلما نمی توان اهمیت و اام سطل های زباله را در هر مکان نادیده گرفت، بنابراین اگر در محیط کاری ، منزل و مجتمع های خود جای خالی این محصول را در مکان هایی خالی میبینید همراه ما باشید. برای تهیه آن باید ابتدا با انواع سطل زباله که با محیط شما سازگار باشد آشنا شوید.کال
وقتی دستم می سوخت یا بلایی سرم می اومد منم مثل بقیه یه مامان داشتم که براش ناز کنم و اونم با جون دل خریدارش باشه
ولی امروز هم دستم سوخته و هم دلم ولی مادر نیست
روز مادراتون مبارک میشه هرکسی این نوشته رو خوند از طرف من هم بره پیش مامانش و محکم بغلش کنه و بوسش کنه ؟
شاید دلتنگی من رفع بشه
تعطیلات عید و شیوع ویروس کرونا اوقات فراغت زیادی را برای همه فراهم کرده است. این اوقات فراغت اجباری بیش از اندازه باعث بیحوصلگی و کسلی می شود. سرگرمی های زیادی وجود دارد که در خانه می توان با آنها سرگرم شد. مانند بازیهای دسته جمعی، کنسول های بازی، دیدن فیلم، خواندن کتاب. اینها راهکارهایی است که در ابتدا به ذهن همگان می رسد. اما فقط همین ها هستند؟ البته که نه. کارهای دیگری هم وجود دارد که علاوه بر سرگرمی باعث تحرک و نشاط هم می شود.
یکی از کارهای
سیستم شوت زباله با هوباد صنعت
در مجتمع های مسی و ساختمان های پر تراکم حمل زباله ها به صورت دستی موجب پخش زباله ها و ایجاد بوی نامطبوع و همچنین تولید میکروب های بيماری زا می شود.این امر در مجتمع های ساختمانی پیشرفته با سیستم های شوتینگ زباله جایگزین شده است.
این روش در واقع یک روش مکانیزه برای جمع آوری زباله های ساختمان است که برای راحتی ساکنان و البته رعایت بهداشت بسیار مناسب می باشد.
- این چیه؟! چی شده؟! نکنه دوباره کسی بهت صدمه زده؟!
گیج بهش نگاه کردم صورتش از خشم قرمز شده بود، رد نگاهش رو که گرفتم به دستم رسیدم، سریع دستم رو زیر میز بردم، با خونسردی لب زدم:
- نه بابا کسی نمیتونه منو اذیت کنه، من که با کسی کاری ندارم.
پر از خشم گفت:
- ولی اون بیسروپاها کرمشون با اذیت کردن بقیه درمیاد.
با شنیدن حرفش از خجالت سرمو انداختم پایین، عصبی تر از قبل غرید:
- خدا شاهده اگر بدونم دوباره کار اون بچه ســ.
سریع پریدم وسط حرفش، به قرآن
تعدادی کیسه زباله بردارید و در طول هفته هر یک از زبالهها را درون کیسه خودش بیندازید، در آخر هفته بررسی کنید که کدام یک از آنها قابل بازیافت است و می توان از حجم آنها و فرستادن به گورستان زباله ها جلوگیری کرد.اگر همه زباله ها را یک جا و در یک سطل بریزیم تفکیک و تجزیه آنها بسیار هزینه بر و سخت تر خواهد شد و متوجه نمیشویم که حتی چیزهای با ارزشی بین آنها هست و میتوان دوباره از آنها استفاده کرد. انواع فات، شیشه ها، پلاستیک، کاغذ و. ر
در پی شیوع کرونا ویروس جدید» و افزایش استفاده از ماسک، مواد ضدعفونی کننده، دستکش و ماسک. علاوه بر ضرورت رعایت نکات بهداشتی، بر ضرورت دفع صحیح پسماندها از سوی مردم و مسوولان تاکید میشود. بهمنظور رعایت نکات بهداشتی و پیشگیری از ابتلا و انتشار این ویروس در ادامه به چند نکته و توصیه که توسط مردم و مسولان باید رعایت شود اشاره میکنیم.
اقدامات مردم
*رها کردن دستکشها و ماسکهای خود در خیابانها میتواند منجر به انتشار و انتقال ویروس شود،
کارگران صنعتی، هنرمندان خالکوبی و تکنسینهای خودرو، دستکش با رنگ تیرهتر را ترجیح میدهند، زیرا کثيفی، کثيفی یا خون را پنهان میکند و ظاهری تمیز و حرفهای به دستکش میدهد. نیتریل یک جایگزین عالی برای لاتکس برای کسانی است که آلرژی دارند.
آیا می توان از دستکش های نیتریل دوباره استفاده کرد؟
آیا می توانید از دستکش نیتریل آبی استفاده مجدد کنید؟ تحت هیچ شرایطی نباید از دستکش های نیتریل یکبار مصرف مجدد استفاده کرد. این فرم از PPE برای شستشو، آ
تعدادی کیسه زباله بردارید و در طول هفته هر یک از زبالهها را درون کیسه خودش بیندازید، در آخر هفته بررسی کنید که کدام یک از آنها قابل بازیافت است و می توان از حجم آنها و فرستادن به گورستان زباله ها جلوگیری کرد.اگر همه زباله ها را یک جا و در یک سطل بریزیم تفکیک و تجزیه آنها بسیار هزینه بر و سخت تر خواهد شد و متوجه نمیشویم که حتی چیزهای با ارزشی بین آنها هست و میتوان دوباره از آنها استفاده کرد. انواع فات، شیشه ها، پلاستیک، کاغذ و. ر
دستم خورد به اتو. بوی پلاستیک سوخته بلند شد.
گفتم: من دارم آب میشم.
کسی چیزی نگفت.
گفتم: دستم. دستم رفت، ریخت رو زمین.
کسی چیزی نگفت.
بقیه دستم رو فرو بردم تو آب سرد. بخار بلند شد. بقیهش دیگه آب نشد.
نشستم بالا سر دست آبشدهم. بوی نمک میداد. با کاردک جمعش کردم و ریختمش تو استوانه شیشهای. نخای کلاس شمعسازی رو پیدا کردم.
دستم شمع شد.
دستم گریه کرد.
جریان از چه قراره؟
اقا من دسته بیستوریم مشکل داره و نمیتونم ازش استفاده کنم و هی پشت گوش انداختم که برم عوضش کنم
امروز رفتم از تنکسین اونجا گرفتم حین کار خورد توي دستمویه خون "ریزی" اومد و تموم شد منم زیرشیر اب شستمش(البته زمان زیادی دستم زیر اب بود)
خلاصه چون بچه های اونجا که برای مریض کار میکنن امکان داره از این استفاده میکردن(شاید البته) یکم ترسیدم و خب به جز مامانم به کسی چیزی نگفتم
الان یه استرس ریزی دارم نکنه هپاتیت؟
برم ازمایش بدم یعنی؟
زباله های خانگی چیست؟
زباله های خانگی به پسماندهای تولید شده توسط خانوار گفته می شود که شامل باقیمانده غذا و میوه، ظروف پلاستیکی و سلوی، کاغذ و . است. زباله های خانگی از مهمترین و باارزش ترین پسماندها می باشد. چرا که در صورت تفکیک درست، فواید بسیاری دارد. تفکیک درست زباله و بازیافت آنها باعث جلوگیری از هدر رفتن منابع می شود و همچنین باعث درآمدزایی نیز می شود. همچنین تفکیک از مبدا زباله ها مشکلات بهدشاتی و آسیب های محیط زیست جلوگیری می کند.
بارها و بارها عنوان شده است که زباله های شهری و مدیریت و دفع آنها بزرگترین دغدغه در زمینه پسماند است. روزانه مقدار زیادی زباله توسط انسان ها تولید می شود که دفع آنها بسیار دشوار است. مکانهایی که برای دپوی زباله ها در نظر گرفته شده است، به سرعت پر می شوند. کوههای زباله در اطراف شهرها قد کشیده اند و بوی تعفن زباله ها تا مرکز شهرها نیز پیش می آید.
سوزاندن زباله روشی برای دفع زباله هاست که مدیریت های پس از دفع، مانند دفن زباله را ندارد و چالش های کم
زباله های شهری و دپوی آنها همیشه یکی از معضلات بزرگ شهرداریها و سازمانهای پسماند است. حجم زیاد تولید زباله از طرفی و کمبود فضا برای ذخیره آنها از طرف دیگر این معضل را بزرگتر می کند. در کشورهای غیرپیشرفته و در حال توسعه این معضل شدیدتر نیز می باشد، چرا که تفکیک زباله ها از مبدا عمدتا انجام نمی شود و زباله های خانگی حاوی انواع مختلف زباله اعم از زباله خشک، تر و خطرناک می باشند.
دفع زباله
زباله های شهری پس از جمع آوری توسط شهرداری به مکانهای دفن
اگر پرونده ای را تازه ایجاد کرده باشیم در هنگام ذخیره(save)آن برای نام آن پرونده از شما یک اسم می خواهد تا آن پرونده را با آن اسم ذخیره کند.
اما اگر پرونده ای را که قبلا ذخیره کردیم را باز میکنم بعد از اتمام کار اتفاق خاصی برای ذخیره آن نمی افتد و روی پرونده قبلی ذخیره میشود.
حال اگر پرونده ای را که قبلا ذخیره کردیم را باز کنیم و تغییراتی را روی آن اعمال کنیم میتوانیم پرونده را با تغییرات آن در پرونده جدید ثبت کنیم save as نسخه جدید را که با قبلی متفا
اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش میکنند
اما یک اهانت را سال ها به خاطر میسپارند …!
آن ها مانند آشغال جمع کن هایی هستند که
هنوز توهینی را که مثلا بیست سال پیش به آنها شده با خود حمل میکنند
و بوی ناخوشایند این زباله ها همواره آنان را میآزارد …!
برای شادبودن باید بر افکار شاد» تمرکز کنید و باید ذهن خود را از
زبالههای تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید …!
ما را در تلگرام دنبال کنید.>
واردات انواع دستکش کار توسط بازرگانی فیروزه
شما بخش اندکی از مبلغ خرید دستگاه تولید دستکش کار و یا خرید دستکش کارگری ، دستکش ایمنی ، دستکش کار نانو ، دستکش کار ضدبرش ، دستکش کار تبلیغاتی ، دستکش کار چرمی ، دستکش کار مارک ، دستکش کار ارزان قیمت ، دستکش کار جنس خوب و… را در چین یا تایوان می پردازید و مابقی را در زمان تحویل کالا می پردازید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید.
ادامه مطلب . . .
سراوان یکی از جنگل های قدیمی استان گیلان است که متاسفانه مورد بی مهری قرار گرفته است. در نزدیکی این جنگل یک جایگاه تخلیه زباله های شهری قرار دارد که طی سالها، عریض و طولانی شده است. ارتفاع کوه زباله ها در این منطقه به 90 متر می رسد و این یک فاجعه وحشتناک است. این مشکل آنقدر عمیق است که اهالی منطقه سراوان را با مشکل های فراوانی مواجه کرده است. از بوی بد تعفن زباله ها گرفته تا بيماریهایی که گریبان اهالی را گرفته است.
کوه زباله
فاجعه از آنجایی بیشت
دیشب که این لحاف زرد قشنگ رو از ته کمد درآوردم و روی تختم پهن کردم، دیشب که آخرین صفحهی کتاب رو ورق زدم، دیشب که آهنگای شاد افغانی گوش میدادم و دلم براشون ضعف میرفت، دیشب که داشتم نسکافه و کیک میخوردمهیچ فکر نمیکردم اون همه خوشی کوچیکی که برای خودم ساخته بودم اینقدر زود تموم شه. فکر نمیکردم برنامه ریزی رو پرت کنم تو زباله دونی و بگم که چی؟چقدر احساس این روزهام ناپایداره. دلم میخواد از همه دور باشم ولی یک آن تنهایی همهی وجودم رو میگیره و اح
در این شهر به جز کلیه هایشان، قلب هایشان را هم می فروشند گم شدم گم با پاره یی از وجودت که در هر لحظه دنیایی که بودن یا نبودنم برایت فرقی با اشغالی سرگردان ندارد که در زباله دانی ذهن فراموش کارت جان می دهد
کاش در این دنیای غریبه اگر باری دیگر روبه رویت آرام آرام در خودم فرو شکستم دستم را بگیری با یک سلام بندم کنی کاش آن قدر فهمت بود دستم گنجشک شکسته بالی ایست که پناهی ندارد این گوشها زنگ زده اند از بس که راه کج کردی نیامدی خرجی ندارد یک بار
کتاب ، جدول ، سریال Friends ، موزیک و بازی Carrom Disc Pool همه تایم من تو این روزا رو پر میکنه و تقریبا یکی دو ساعتی هم پیاده روی روزانه توي پارک با ماسک و دستکش که البته تصمیم گرفتم دیگه از فردا دستکش استفاده نکنم چون چه فرقی داره وقتی به صورت دست نمیزنم دستکش بپوشم چندان تفاوتی نداره در عوض مدام با اسپری الکلی ضد عفونیش میکنم.
بالاخره روز
موعود فرارسید؛ آخرامان. میدان تیر. از همان ابتدا همه چیز برخلاف انتظار بود.
وقتی رفتیم اسلحه تحویل بگیریم، گفتند باید به آن یکی اسلحهخانه برویم؛ چون باید
با ژ3 تیراندازی کنیم و نه کلاش. غرزدن سربازها را دیدم که مثل بخار از میان جمعیت
بلند میشد و بالا میآمد و به هوا برمیخاست:
ای بابا. خب
چه فرقی میکنه؟»
بعدا معلوم
شد که تفاوت میان ژ3 و کلاش به اندازه فاصله میان آن دو اسلحهخانه است. بعدا که
میگویم خیلی طول نکشید. همین
درباره این سایت