نتایج جستجو برای عبارت :

خیلی زیباست

آفتابِ زندگی زيباست
با ترانه های دلنوازش
طلوع زندگی زيباست
با خاطره هایش
غروب زندگی زيباست
با تلخی ها و درد هایش
آری زندگی زيباست
اگر تو بخواهی .
( عکس مربوط به بوم گردی روستای درونه  واقع در 55 کیلومتری غرب شهرستان بردسکن - پاییز 1397 )
 
 
آه ای مرگ خونین منعزیز منزیبای منکجایی.وقتی بوسه ی انفجار تو  تمام وجودم را در خود محو می کنددود می کند و می سوزاندآه چقدر این لحظه زيباستچقدر این لحظه را دوست دارم.در راه عشق جان دادن خيلي زيباست.
خدایا سی سال برای این لحظه تلاش کرده امزخم ها برداشته امبا رقبای عشق در افتاده امواسطه ها فرستاده ام
آه ای مرگ خونین منعزیز منزیبای منکجایی.
 
زيباست، وقتی می گوید: روسریت را جلو بکش! زيباست، وقتی می گوید: بدون آرایش بیرون برو! زيباست، اوج عاشقی است، وقتی بگوید: زیبایی ات، زینتت، فقط وفقط از آنِ من است. زلف های پریشانت رافقط من می توانم ببویم و ببوسم! حق نداری آن گیسوان شب رنگ را در معرض دید همگان بگذاری! شاعرانه است،.
چه زيباست  رویش جوانه ها ی سر براورده از یخهای زمستان .
چه زيباست خرمی دشت و دمن و چه دلچسب است گرمای افتاب اردیبهشت .
چه باطراوت است  باران بهار   که می شوید صورت های اشک الود  از جفای سرما  و می زداید  غصه از دلهای   اکنده از غم انتظار بهاران را .
چه زيباست بازگشت پرتدها ی مهاجر  و  رقص سنجاقکها و بازیگوشی سنجابهای  بیشه زار .
و چه زیباتر که میلادت  فرخندگی و میمنت این  همه موهبت را دوچندان می کتد .
میلادت مبارک .
حسین. مروارید سرخ کربلا.
حسین. ابر چشمان پر از اشک مؤمنان.
حسین. لانه ی پرنده های بی خانه.
.
وقتی محرم می آید، انگار همه چیز طلسم می شود؛ قلب ها همه عاشق می شوند، دل ها همه بی تاب می شوند، چشم ها همه گریان می شوند.
 
چه زيباست پرواز دسته دسته پرستو به حرمت حسین!
چه زيباست فریاد عاشقانه ی نامت حسین!
چه زيباست زمزمه ی زیارت عاشورایت حسین!
.
.
.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست.؟
نگاهش که می‌کنی زيباست؛ در پیچ و خم الفاظش که گرفتار می‌شوی، زيباست؛ به نسیم ملیح آیاتش که گوش جان می‌سپاری، زيباست؛ می‎نویسی‌اش زيباست؛ می‎خوانی‌اش زيباست؛ از حیاط آیاتش که می گذری زيباست؛ گل‌های نرم و رنگارنگ و خوش عطرش را که با دستانت می‌نوازی، زيباست امّا. امّا هنگامی که می‌ایستی و با ذرّه‌بین اندیشه‌ات آن را می‌کاوی، می‌شکافی، هر آیه را خوب زیر دندان می‌جَوی، می‌بلعی و چشمانت را گاه ریز و گاه گرد می‌سازی، به عقب باز م
اگر حق با شماست،  به خشمگین شدن نیازی نیست؛و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!صبوری با خانواده عشق است،صبوری با دیگران احترام است،صبوری با خود اعتماد به نفس استوصبوری در راه خدا، ایمان است.اندیشیدن به گذشته اندوه، و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زيباست، همیشه خوب نمی‌ماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زيباست.
گر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!صبوری با خانواده عشق است،صبوری با دیگران احترام است،صبوری با خود اعتماد به نفس استوصبوری در راه خدا، ایمان است.اندیشیدن به گذشته اندوه، واندیشیدن به آینده هراس می آورد؛به حال بیاندیش تا لذت را بهارمغان آورد.در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛ زیرا هر آنچه زيباست، همیشه خوب نمی‌ماند؛اما آنچه خوب است، همیشه زيباست
آه خانمحرف‌های شما زيباستنمی دانم چطور بگویمشکل مربای گندمشکل گریستن با دلیلشکل خندیدن بی دلیلشکل دویدن بی وقفهشکل خاک باران خوردهآه خانمموهای‌تان چقدر بوی خاک می دهدو تن‌تان بوی دریا.بوی دریا بگیر و بماندریایم باش.دریایم باشامازیر پایم را خالی نکنگمم کن در اعماق پر غوغایتموج به موجبر من بتازصدف به صدفصدای دریا بده.آه خانمحرف های شما زيباستشکل پراکندگی خاکستر سردشکل پرواز پرنده ای بی پرشکل سقوط کلمه از ذهن به کاغذشکل تکیه‌ی س
ساعت 4:24دقیقه ی صبح دوستم ک از torentoاستوری گذاشته و رنگ موی جذابش 
و منم روی تختم دراز کشیدم و دارم تک ب تک ستاره های روشن رو میخونم و 
دونه دونه خاموش میشن
زندگی هنوزم زيباست؟ نه؟
زيباست با همه اختلاف که نه با همه ی شکاف های طبقاتیش
امروز برا تکمیل این حس خوب ۲تا چیز کم بوداولیش یه همسفر خوب
دومیش یه شغل خوب
تو سال جدیدم بگردم دنبال اینا
۲۵ سالگیم مبارک.
.
زندگی زيباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زيباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت.
 
عاشق خدا باش و هر لحظه با او سخن بگو
همانطور که با یک دوست صمیمی سخن می گویی
او همواره عاشق توست و تو را می شنود
و هر آنچه را که نیاز داری، به تو خواهد بخشید .
اعمال خود را به او هدیه کن
نام او را بر قلب و ذهن و زبانت جاری کن
و پیوسته به او عشق بورز
و برای او زندگی کن .
اینها پیوند تو را با او عمیق تَر می کند.
خدا همواره مهربان و بخشاینده است
و هرگز تو را، رها نکرده و تنها نخواهد گذاشت .
آه چه زيباست عشق، آتش بالاست عشقمزّه کنم بر زبان، به چه مربّاست عشق
خشک بسوزد در او مشک برآرد ز خویشبا تو بگوید سخن چون که همین‌جاست عشق
این کپک عقل چیست، ککّ و مک عقل چیستبیم و شک عقل چیست، گفت که بی‌جاست عشق
با همه سر بر زند، گرچه نهان ز آدم استسر کشد و سر زند، وه که چه غوغاست عشق
لشکر او غرب و شرق، شعبده‌ی صوت و برقهر دم و در هر میان بر همه پیداست عشق
حلمی از این راه شد، خاک بُد و ماه شدبنده بُد و شاه شد، وه چه شکیباست عشق
بندرعباس را هنوز هم دوست داشتم، آفتاب گرم و سوزانش، ساحل آرام و زیبایش، پشت شهر و بازار شلوغ ماهی فروش هایش ، مردم آرام و خونگرمش، پیشرفت شهر و حفظ ساختار سنتی اش، سمبوسه نادر و سمبوسه فرهاد! کتاب فروشی سیار و ساختمان های فرسوده هدیش و سورو. 
هرمز زيباست، هرمز زيباست و هرمز زيباست.
قشم هنوز مهجور است.
__________________________________
یک سری درد ها و سختی باعث قوی تر شدن و بزرگتر شدن انسان میشه و هروقت بهشون فکر میکنی یا یادآوری میشه احساس غرور میکنی و لبخند
آقا دختر عموم رف خوش بحالش 
منم میخوام خب 
دلم براش تنگ میشه
نگا کنین دنیا دو روزه حالا هی نبخشین!
Who رو گوش دادین؟
زيباست خيلي زيباست
Who are you
Cause you're not the girl
I fell in love with, baby 
Who are you
Cause something has changed
you're not the same, I hate it
Oh, I'm sick of waiting for love, love
Oh, I know that you're not the one, one
 
Download
چه زيباست شهادت در راه خدا و چه زيباست جهاد در راه خدا و چه زيباست که انسان روز قیامت کنار خداوند باشد! الآن که این راه را در پیش دارم، خيلي خوشحال هستم و این مرگ را از عسل، شیرین تر میدانم. بنده حقیر با دیدی باز به جبهه ها میروم تا هیچ وقت این منافقین کوردل فکر نکنند که من کورکورانه به طرف جبهه ها حرکت کردم و کورکورانه شهادت را پذیرفتم؛ من تمام مسأله ها را، سنجیدم و فکر کردم و بعد انتخاب کردم. بر همگی ما واجب است که اسلام و قرآن را تنها نگذاریم و
عاشق هیچگاه دلمرده نمی شود . 
عاشق هیچگاه از حرکت در مسیر عشق و معشوق خسته نمی شود  
خستگی راه عشق هم زيباست
گرمای چادر و آستین بلند هم زيباست . احساسی با طعم پیروزی در دل  
زیباترین زیبایی دنیا حیا و مقاومت جوان در برابر دنیایی است که زیباترین گرداب ها را تزیین کرده
سلام
این فیلم را تازه دیدم. فیلمی که در اسکار 2019 نامزد دریافت چندین جایزه شد.
من این فیلم را دوست داشتم. پر از کنسرت و اهنگ و اشعار رمانتیک بود.
به نظرم لیدی گاکا و بردلی کوپر خيلي خوب بازی کردن. فیلم پر از اشعار خيلي زيباست.
باز هم این فیلم را نگاه خواهم کرد.
از من بپرسی می‌گویم زیباترینِ مردمانِ ایران، آن‌هایی هستند که تا شروع به صحبت می‌کنند، لهجه و گویش منطقه‌شان در  سخنانشان جاری می‌شود. آن‌ها وارث و حافظ هویت و فرهنگشان هستند. 
پی‌نوشت: یکی از هدف‌های دور و درازم این است که روزی تمام ایران را بگردم و به مردم مناطق مختلف گوش کنم. زيباست؛ واقعا زيباست این رنگارنگی فرهنگ و زبان.
 و چه زیبا یک سال بزرگتر می شویم و اسم بزرگ شدنمون رو می ذاریم تولد:)
و چه زيباست که خاطراتمان هم بیشتر و بیشتر می شوند.
و چه زيباست هر چه بزرگتر شویم، چه دختر باشیم چه پسر، قوی تر و محکم تر در برابر مشکلات زندگی می شویم.
ولادت امام محمدتقی(ع) مبارک باد»
بعد از یک پیاده‌روی کوتاه بارانی، آمده‌ام به کتابخانه. کنار پنجره نشسته‌ام و دفتر و قلم و یک عاشقانه آرام را پهن کرده‌ام روی میز مقابلم. هیچ وقت در هیچ کتابخانه‌ای رمان نخوانده بودم! دارم فکر می‌کنم چه زيباست که مادرم. چه زيباست که دو جفت چشم کوچک در خانه انتظارم را می‌کشند. این زندگی تازه که دیگر تنها متعلق به خودم نیست را دوست دارم و بیشتر از همه عمرم احساس مفید بودن می‌کنم. دارم بنده‌های کوچک خدا را با صبوری بزرگ می‌کنم و مثل همیشه شا
حس میکنم امسال مادرانه‌تر در آغوشتم :) 
و خب این یه دنیاست . . . 
 
الحمدلله که مادرمی.
 
بزودی به شکرانه این حس، یه نماهنگ میسازم برای شما، حضرت مادر جان
به مدد امیرالمومنین . . . 
این حس اینقدر زيباست
که اگر خيلي چیزها رو ازم بگیری و همین یه دونه رو بدی، احتمالا بیارزه :)
هفت سین نوروز 98 با باران رحمت خداوند، 8 سین شد و سین آخر را نه از سیل خروشان و بی رحمی که خانمان برانداز شد بلکه از سیل مهربانی مردمی از آن خود کرد که غیرتی به شکوه تمام سرزمین زیبای ایرانمان داشت.سالها بود از خشکسالی و کمبود آب در اکثر نقاط سرزمینم، مردم به بالای بلندی رفته و دست به دعا برمی داشتند ولی امسال همه چیز عکس بود و چیزی که شایان تر بود پریشانی مردمی بود که زندگیشان روی آب بود، دست رنج سالها تلاششان، دست رنج جوانیشان.
ولی هنوز هم خدا
اینکه برادر آدم بیاد مثل این بچه ها بخواد خيلي زیر پوستی نظرت رو درمورد یه موضوع مشکوک بپرسه و تو هم خيلي بدجنسانه به حرف کشیدن ادامه بدی و بدونی رو یه دختره ای کراش داره :| بعد درحالی که خيلي ناباور به قیافه ی جدید برادرت خیره شدی و همه ش تو دلت میگی مگه میشه ؟!.نه مگه میشه ؟!:/ و یه لبخند متحیرانه و شوک زده رو لبته همه ش میگی :عه!, نه !!، خووب ؟!://. خيلي زيباست:| 
میخواستم بهش بگم پاشو جم کن این اسکل بازیارو :| اینا همه ش وقت تلف کردنه و آخرشم آدم می
سفید هیچوقت رنگ من نبوده. طوسی و قهوه‌ای هم همینطور. هیچوقت در کنار این رنگ‌ها خودم را حس نکردم. هیچوقت از این رنگ‌ها لذت نبردم. هیچ‌وقت مرا شاد نکردند. دیوار سفید نه تنها برایم هیچ لذتی ندارد بلکه آزار دهنده است. دیوار سفید یعنی یک دنیا تنهایی! یعنی رنگ‌ها و طرح‌هایی که نادیده گرفته شدند. سفید یعنی یک چیزی این وسط کم است! ترکیب طوسی روشن با رنگ‌های شاد زيباست اما مرا نمی‌کند. زيباست اما مرا متقاعد نمی‌کند که او را بخواهم. این رنگ‌ها
هرگز پیش نیامده برسم کلید خونه رو پرت کنم روی میز یا گوشه کناری؛ کلیدهای خونه مثل یک راز عزیز هست که فقط من و چند نفر دیگه داریمش.خيلي عزیزه. جا نمیگذارمش، گمش نمیکنم. مثل شناسنامه م مهمه و مثل تصویر آدمهای خونه همیشه در نظرم هست و برای من زيباست.
*این داستان خيلي زيباست* *مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید* *پسرکوچکش از او پرسید:* *-چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟* *پدر گفت پسرم سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور* *پسر گفت:غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.* *پدر گفت امتحان کن پسرم.* *پسر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد* *سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دویدولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند* *پس به پ
سلام
شبکه آی فیلم داره یه سریال خيلي قدیمی را در مورد اعتیاد پخش میکنه. اسم سریال مسافر هست. 
یه جایی پانته‌آ بهرام که نقش یه معتاد را بازی میکنه از یک درمانگر پرسید:من میخوام ترک کنم. چکار کنم؟ ؟
تون درمانگر گفت: تو حرکت کن راه مشخص میشه.
این جمله خيلي زيباست. تو حرکت کن راه مشخص میشه. 
نمیدونم این چندمین نفری شد که گفت نوشته هات قشنگن . خزعبلاتی که زيباست؟ 
 ولی وقتی این آدم یعنی ع.ی که من به عنوان یک انسان چقدر چقدر قبولش دارم بیاد سراغ پست های قدیمی رو بگیره یه چیز عجیبیه . اونقدر عجیب که حالا دارم خيلي عمیق بهش فکر میکنم .
سه تا بیته در وصف اینکه دنیا خيلي مسخره و مضخرفه که خيلي زيباست صرف نظر از اینکه با این اندیشه موافقم یا مخالف این بیت ها عجیب به جون ادم میچسبن :
 
اولی : مجو درستی عهد از جهان سست نهاد  که این عجوزه عروس هزار داماد است 
دومی : برکام دل به گردش ایام دل مبند کاین چرخ کج مدار نه بر ارزو رود ( البته این بیت بیشتر رو غیرقابل اعتمادی دنیا تاکید داره) 
و اخری: گنده پیر است جهان چادر نو پوشیده  از برون شیوه و غنج و ز درون رسوایی 
چرا از آدم‌های خيلي معمولی بت می‌سازیم که بعد شکستن‌شون سخت باشه؟

موسیقی متن: ne me quitte pas
یکی از آهنگ‌های قدیمی فرانسویه به معنی ترکم نکن. ترانه‌اش خيلي زيباست. این ترانه رو خواننده‌های دیگه بارها بازخوانی کردند، حتی به زبان‌های دیگه.
  چرا حیا در ن زیباتر است؟

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند: حیا زيباست اما در ن زیباتر است.»[1]

اما چرا حیا در ن زیباتر است؟ حیای زن و مرد چه فرقی دارد که حضرت می‌فرماید در ن زیباتر است؟
ادامه مطلب
عاشق کانادا نیستم.
کانادا ادمای مهربون و ساده زیاد داره.
ادمای دلسوز
ادمای دوست داشتنی
هوای خوب
شهرهای تمیز
قوانین و مقررات
و.
ولی عاشق کانادا نیستم. مثل هر جایی مشکلات زیادی داره.
ولی ونکوور رو خيلي دوست دارم.
خيلي.
 
ونکوور شهر منه. شهر فانتزیامه تا حد زیادی.
 
زيباست
پاکه
دلبری میکنه
 
ونکوور رو دوست دارم.
 
تغییر خيلي وقتا میتونه قشنگ باشه.
من قبل از این که بیوشیمی بگیرم خيلي میترسیدم چون خيلي از خرخون‌ها هم میگفتن درس سخته و نچسبیه ولی خب من عاشقش شدم این برمیگرده به علاقه ام به شیمی و یک استاد خيلي خوب و جذاب انقدر جذاب که باعث شده به این فکر کنم بیوشیمی چقدر زيباست و بخوام برم برای فوق بیوشیمی بخونم ولی هنوز اون بخش زیست دوستم میگه نه نه زیست بخون بازم توش بازم بیوشیمی هست 
خلاصه که دو سال وقت دارم که تصمیم بگیرم بیوشیمی بخونم و یا همین زیست سلولی و مولکولی‌ رو
در روشنای خاموشی : داستان بعضی زندگی ها آنقدر زيباست که ختم در یک کتاب نمی شود
 
در روشنای خاموشی : فاطمه اکبری، نشر آهنگ قلم، مروج
معرفی:
خيلي از زندگی ها دچار مشکل می شود چون زن و مرد و یا بچه ها مشکلی دارند که همه شیرینی ها را مبدل به تلخی می کند. دلیلش هم بد زندگی کردن ماست.در روشنای خاموشی داستان زیبا و پر روح یک زندگی است که هم شیرین بوده، هم موفق و هم پر از زیبایی.حتماً حتماً بخوانید. نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.
بریده کتاب:
مادرم شوکت،
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلامباز هم زائرتان نیستم از دور سلامبا زبانی که به ذکرت شده مامور سلامبه سلیمان برسد از طرف مور سلام
 
کاش سمت حرمت باز شود پنجره هاباز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرمپس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرمزود ما را برسانید به مشهد به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایمما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم
 
یاد دادید به ما رنج کشیدن زيباستپس از این فاصله تا ط
رها کرده ام زندگی را،شاید برایش بجنگم،اما اگر از خدا بپرسی می گوید:خودش را سپرده به موج سرنوشت.راست هم می گوید،با تمام وجودم منتظر سرنوشتم هستم،زندگی را زندگی می کنم و لبخند می زنم،حتی اگر فروشنده سر کوچه هم به ازای هر لبخندم بگوید:اخه نمیفهمم چی خنده داره تو این دنیا! باز هم لبخند می زنم و می گویم:حتی اگه نباشه،بزا من بشم یه دلیل:) باورتان نمی شود اگر بگویم خندید:) آزاد شدن از اسارتی که تمام فکر و خیالت را در بر گرفته بود خيلي زيباست،لذت دارد
 
سرسبزترین بهار جاویدتو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشان‏ها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران!تو آن روز خروشیدى و امروز. باور نمیکنم که با آن همه خروش در خاک خفته ‏اى! اى که حضور دریایى تو در آسمان‏ها جارى‏تر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان می‏افکند.ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته‏ اى. چه زيباست قاب عکس خالى‏ات بر دیوار قلب‏مان. هنوز در

آخرین جستجو ها