نتایج جستجو برای عبارت :

کف خیابون 2 pdf

یکی از معضلات زندگی من اینه که وقتی دارم کنار خيابون در جهت عکس حرکت ماشین ها راه میرم ( جایی که پیاده روها اشغالن) مدام تاکسی ها واسم بوق میزنن و همیشه با این سوال مواجه میشم که چرا وقتی دارم در جهت عکس راه میرم تا به جایی برسم، دلم بخواد سوار تاکسی شم تا با سرعت بیشتری از مقصدی که دارم به سمتش میرم دور شم؟ :|
+ خوشم میاد وقتی ایستادی تا از خيابون رد شی، تاکسی ها هی وایمیستن بوق میزنن ولی تا بفهمن میخوای از خيابون رد شی، به قصد کشتنت گاز میدن تا م
برعکس مهم ترین هدف پارسال عیدم که عدم ازدواج و تمرکز بر رشد شخصی و از این جور خزعبلات باکلاس بود که بحمدالله حاصل شد، امروز  بهش گفتم: اگر امسال ازدواج نکنم، در پایان سال اسمم رو میذارم چقندر!! 
و از حالا باید فراخوان بزنم و بگردم دنبال کیس موردنظر چون با سلام و صلوات کیسی نمیاد دنبال آدم و اگر بیاد هم کیس غیرموردنظر خواهد بود. فلانی نذری درست کرده بود واسه پدر خدابیامرزش با این خواسته که امسال دیگه دخترش عروس بشه.من به این حرکت اعتراض داشت
برعکس مهم ترین هدف پارسال عیدم که عدم ازدواج و تمرکز بر رشد شخصی و از این جور خزعبلات باکلاس بود که بحمدالله حاصل شد، امروز  بهش گفتم: اگر امسال ازدواج نکنم، در پایان سال اسمم رو میذارم چقندر!! 
و از حالا باید فراخوان بزنم و بگردم دنبال کیس موردنظر چون با سلام و صلوات کیسی نمیاد دنبال آدم و اگر بیاد هم کیس غیرموردنظر خواهد بود. فلانی نذری درست کرده بود واسه پدر خدابیامرزش با این خواسته که امسال دیگه دخترش عروس بشه.من به این حرکت اعتراض داشت
دلم برای کافه های خيابون فلسطین تنگ شده، حوالی خيابون انقلاب، سر بذارم توی دستام و به قهوه خوردناشون نگاه کنم. پولی نمیموند اگر کافه میرفتم. یه وعده کافه رفتن، پول یه روز شایدم دو روز غذام تو خوابگاه بود. البته یادمه یکی دو بار رفتم، و الان که فکر میکنم میبینم چرا خودم نمی رفتم؟ تنها. مگه تنهایی چشه. سیگار بود. قهوه بود. بوی ذرت مکزیکی بود. کتاب بود. اهنگ بود. خيابون بود. شب بود. تهران بود. دلتنگی بود. دلشوره بود. چراغ زرد تیر چراغ برق ها تو تاریک
.
می‌خوام معلم زبانی باشم که شاگردش توی یکی از خونه‌های قدیمی خيابون‌های مرکز شهر زندگی می‌کنه. می‌خوام عصرها پالتو قدیمی‌ام رو بپوشم و رژلب تیره بزنم.  می‌خوام از پارک وی تا باغ فردوس رو پیاده بریم و مهم نباشه که داریم یخ می‌زنیم. می‌خوام مثل فروردین هزار سال پیش، موقع رد شدن از خيابون بهت بگم من پر از ترس‌های عجیبم. بعد دستم رو بگیری و وقتی تقریبا داریم وسط خيابون می‌دویم صدات بین شلوغی ماشین‌ها گم بشه و هیچ وقت نفهمم که چی گفتی.
نه ای
عاشق اسمم شدم
تا صدا کردی منو
روزی که داشتم از خيابون رد میشدم
اون L90 سفید رو دیدم، ولی بازم رفتم وسط خيابون
ترسیدی
اسممو بلند داد شدی
با جیغ و با ترس
ولی نمیدونی من او لحظه چقدر خوشحال بودم
اولین بار بود که اسممو صدا میزدی
عاشق اسمم شدم
تا صدا کردی منو
یادش بخیر :)
امروز داشتم از یه کوچه میانبر که همیشه از اونجا رد میشم، ردمیشدم که.دوتا پسر جوون یهو جلوم سبز شدن! قشنگ مشخص بود توی خماری بودنـ ینی من قلبم وایساد یه لحظه. خودمو از سمت راستشون رد کردم و سریع دویدم خودمو رسوندم به خيابون اصلی.بعد پشت سرم بودن دادمیزدن تـو چه میدونه تـوله.( گفتم آره والا منچه میدونم حال شمارو)خدا رحم کرد که خيابون اصلی نزدیک بود
تازه دارم میفهمم واقعا ما با همون ارتباطات کم و زیادی که داشتیم زنده بودیم،اینکه تو خيابون با خیال راحت قدم بزنی و به آدمایی که از کنارت رد میشن لبخند بزنی ،خرید کنی ، تو خيابون ساندویچ کثیف بخوری و هیچ ترسیم تو دلت نباشه که یه ویروسی هست که میتونه جونتو بگیره،اینکه وقتی عزیزاتو میبینی محکم بغلشون کنی .دلم برای همه چیز تنگ شده دلم برای یه زندگی عادی و روزمره داشتن هم تنگه ،حسرت به دل نمونیم امیدوارم.
راستش اولین باری که تهران این مدلی میدیم خیلی خسته کننده بود وقتی چهره عبوس و ناراحت آدما تو خيابون تو مترو میدیدم یه حس بهم میگفت چی شده  اینجا شبیه یه کابوس بود .شب که داشتیم تو خيابون قدم میزدیم باره اولی بود که گربه ای رو میدیم سوسک بخوره اونم به شکل زنده  هنگام فرار سوسک  .اصلا  هر اتفاقی که اون روز افتاده بود با دیدن این صحنه به کل از ذهنم اون لحظه به  فراموشی رفت .
پی ن : هوا شهر تهران خفس نمیشه نفس کشید .
می‌مونم تو خونه‌ قرنطینه میشم، ولی خیالم تو خونه نمی‌مونه‌. دور می‌زنه واسه خودش‌. خيابون به خيابون، چهارراه به چهارراه، میدون به میدون، اتوبان به اتوبان، میاد و خودشو می‌رسونه بهت و باعث میشه ویروسو فراموش کنم‌. ویروس فکر توئه، عکس توئه، با درجه شیوع پایین، ولی درصد مرگ بالا. ویروس وقتیه که دیگه کاری از دستم بر نمیاد. ویروس منم، وقتی نمیتونم شاعرانه به ماجرا نگاه کنم و کثافت و تلخ می‌نویسم. 
دانلود آهنگ رحمان و رحیم هوای دنیام بدجوری سرده در پایتخت 6 (شش) تو خيابون ریکادو
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * هوای دنیام بدجوری سرده نذار ( تو خيابون ) * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , رحمان و رحیم (ریکادو) باشید.
دانلود آهنگ رحمان و رحیم (ریکادو) به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Rahman Va Rahim called To Khiaboon With online playback , text and the best quality in mediac
دانلود آهنگ 
متن اهنگ رحمان و رحیم هوای دنیام بدجور
دانلود آهنگ رحمان و رحیم هوای دنیام بدجوری سرده در پایتخت 6 (شش) تو خيابون ریکادو
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * هوای دنیام بدجوری سرده نذار ( تو خيابون ) * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , رحمان و رحیم (ریکادو) باشید.
دانلود آهنگ رحمان و رحیم (ریکادو) به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Rahman Va Rahim called To Khiaboon With online playback , text and the best quality in mediac
دانلود آهنگ 
متن اهنگ رحمان و رحیم هوای دنیام بدجور
درست وقتی که احتیاج داری دورت شلوغ باشه زندانی میشی!
آدما واقعا موجدات مهمی تو زندگی ما هستن
صرف نظر از غریبا و آشنا بودنشون
حتی همون عابریم که تو خيابون یه لحظه نگات میکن
داره بهت میگه تو وجود داری!
درختا پرنده ها گربه های خيابون همه همینو بهت میگن
تو این کنج تنهایی و خلوتی که هر کدوممون گیر کردین
انگار بی معنا شدیم
یا تازه فهمیدیم که همه چیز سایه بوده!
به دنبال واقعیت، حقیقت رو گم کردیم اینه که حالا کلافه ایم
چون هنوزم حقیقت و ندیدیم
داشتم میومدم خونه
کنار خيابون ی پسر کوچولو بود
از همین کوله های کلاس اول یا دومی که ی بچه بهشون وصله
پسر کوچولو میخواست از خيابون رد بشه ولی نمیتونست
خيابون خیلی شلوغ و بزرگی نیس ولی برای بچه ای که شاید زیاد این کار رو نکرده شاید ترسناک باشه
پسرک چند بار اقدام ناموفق داشت و من از چند متر مونده بهش داشتم دیدش میزدم
وقتی رسیدم پیشش 
گفتم: میخوای کمکت کنم رد شی؟
با ترس واضحی که تو صداش بود سریع گفت: نه نه مرسی خودم رد میشم
گفتم: باشه آفرین بهت
و نت
دختر باید علاوه بر اینکه سنگین باشه، تو کوچه و خيابون بلند بلند حرف نزنه و هرهر و کرکر راه نندازه، دیرتر از ۱۰ برنگرده خونه، لباسای باز و کوتاه و راحت و هر چی خوشش اومده نپوشه، با فراغ بال تو کوچه‌ها و خيابون‌های شهر قدم نزنه، تنهایی پارک و سینما نره، رژ قرمز نزنه چون واویلاست، اگه کسی دستمالیش کرد سکوت کنه و. دختر باید حواسش باشه وقتی میخواد از این سر شهر بره اون سر شهر، ونی رو انتخاب کنه که پنجره‌هاش بزرگ باشن. که اگه لازم شد خودش رو پرت ک
بعضی روزا اتفاقای ناخوشایند پشت سرهم اتفاق میفتن.مثلا امروز که رفته بودیم بیرون تو فروشگاه در یخچال رو که باز کردم دستم به یه چیزی گرفت برید و یهو دیدم داره خون میاد ازش.بعد هم اومدم از کنار قفسه رد شم یکی از کنارم رد شد و دستم خورد به گوشه قفسه که لبه تیز داشت.وقتی هم می رفتیم اون طرف خيابون وسط خيابون وایساده بودیم تا رد شیم یه موتورسوار هول کرد نزدیک بود بزنه بهمون:|
همه اینا به کناررر ظهر قرمه سبزی گذاشتم وخوابیدم . با صدای زنگ در همسر از خو
چه حماقتی کردم امشب،
یه لحظه فقط یه لحظه بی احتیاط شدم.
وقتی مسیر مسابقه رو مشخص کردم به ذهنم رسید که توی جاده است شاید خطرناک باشه، اما توی یه لحظه این تهدید رو دست کم گرفتم،
با اینکه هزار بار با این بچه ها بازی کردم، هزار بار خوشحالشون کردم، با هم خندیدیم و و و
این دفعه هزار و یکم، این یک لحظه، این بی احتیاطی من،
شکر خدا. خدا رو شکر. خدا رو شکر که اتفاقی نیافتاد.
یه لحظه حواسم رفت و بچه ها دویدن و یه ماشین لعنتی با سرعت پیچید توی جاده و آرمانی ک
امروز یه گنجشک افتاده بود وسط خيابون 
فکر کنم خورده بود به شیشه ماشینی چیزی
یهو متوجهش شدم قبل اینکه ماشینا لهش کنند پریدم وسط خيابون و برش داشتم.
قلبش تند تند میزد و بیحال بود
هر کاری کردم اب نخورد و هی چشاشو باز میکرد نگاه میکرد
همونطور که تو دستام گرفته بودمش سوار تاکسی شدم تا زودتر برسم خونه شاید بتونم برسونمش بیمارستان حیوانات نزدیک خونه 
اما از تاکسی که پیاده شدم . یهو دیدم هر دو تا چشاشو باز کرد و بالهاشو یه تی داد و یهو قلبش
 
شلوغی خيابون و آفتاب مرداد ماه کلافه اش کرده بود؛
خیلی وقت بود از خونه نزده بود بیرون؛
خيابون ها و آدمها براش غریبه بودند؛
خوشحال نبود ناراحت هم نبود یه احساس مسخره و کسل آور همه وجودش رو گرفته بود؛
بالاخره به ساختمون مورد نظر رسید از پله ها بالا رفت  و نشست تو نوبت؛
مثل همیشه بارم کلی هم صحبت پیدا کرد؛
از دختربچه سه ساله بانمک گرفته تا پیرمرد شصت ساله؛
همه باهاش حرف می زدند و اونم خوب گوش میداد.کارش تو ساختمون یه کم طول کشید ولی بالاخره تمو
فردا تولدمه و این نمیخوام ترین تولد منه.
 انتظار تبریکی رو دارم که حکم مرگ رو داره برام. انتظار انتظار
میگم انتظار شبیه این گیفه‌ست. که پنجره بازه و پرده و درختا ت میخورن. باده. ترسناکه.
مچاله میشی تو خودت و پالتوت رو جمع میکنی تو بغلت. سرخيابون و ته خيابون رو نگاه میکنی. نورِ تیر چراغ برق میره رو مخت و خلوتی خيابون میترسوندت. کسی نیست. نخواهد بود.
انتظار انتظار انتظار
 
تلخ‌ه. روزهایی که میگذرن تلخ‌ن. و من تو این تلخی تنها نیستم.
دارم رو
‍ یہ خانوم چادرے
از همه رنگا لباس داره 
نگاه به مشڪیه چادرش نڪن
چادریاهم آرایش ڪردن بلدن
چادریا هم لباس زیبا خریدن بلدن 
چادریا هم بلدن لاڪ بزنن

 خلاصه 
خانومے ڪہ
رنگارنگ میرے تو خيابون 
و فڪر میڪنے چادرے جماعتـ
عقبـ موندس و بہ روز نیستــ  

چرا چادریا همــــــہ
این ڪارها رو بلــدن

منتها فقط ☝ ️
براے یه نَفَر،اونم همسرشون
نه مرداے تو خيابون  
دلم اونقدری گرفته که برم سراغ آینه و زل بزنم به اون دو تا حفره ی معصوم و بی روح که بار غصه های عمر من رو به دوش می کشن
اون دوتا زبون بسته که مثل بقیه اعضای بدنم دلم براشون ریش ریشه
اعضایی که می تونستن مال کسی باشن که خیلی بهتر از من بهشون برسه
حیف! طفلکی ها به نام من سند خوردن و محکومن به تحمل
اگر زبون داشتن حتما تا حالا از من به هر کجایی شکایت برده بودن
 
دلم اونقدری گرفته که برم پشت پنجره ی بلند نشیمن بایستم و از ورای برج های بلند و مزاحمی که آ
دلم اونقدری گرفته که برم سراغ آینه و زل بزنم به اون دو تا حفره ی معصوم و بی روح که بار غصه های عمر من و به دوش می کشن
اون دوتا زبون بسته که مثل بقیه اعضای بدنم دلم براشون ریش ریشه
اعضایی که می تونستن مال کسی باشن که خیلی بهتر از من بهشون برسه
حیف! طفلکی ها به نام من سند خوردن و محکومن به تحمل
اگر زبون داشتن حتما تا حالا از من به هر کجا و هر کسی شکایت برده بودن
 
دلم اونقدری گرفته که برم پشت پنجره ی بلند نشیمن بایستم و از ورای برج های بلند و مزاحم
یادش بخیر پارسال این موقع ها آخرین ترم دانشگاه بودم و یه شب که از دانشگاه برمیگشتم خونه تا رسیدم کرج بارون گرفت و تا رسیدم سر خيابون که سوار تاکسی شم شدت گرفت و تو این مواقع هم تاکسی ها غیب میشن و (حقم دارن انقدر ترافیک و خطر تصادف بالا میشه که میرن خونه هاشون) منم کلی کنار خيابون وایستادم و منتظر ولی دریغ از یه تاکسی از اونجایی هم که اهل سوار ماشین شخصی ها شدن نیستم دیگه بیخیال شدم و پیاده تا خونه رفتم بماند که هرکی از کنارم رد میشد هرچی سوره و
می‌گفت: بچه که بودیم وقتی جنازه یا لاشه‌ی حیوونی رو تو خيابون می‌دیدیم که زیر چرخ ماشین له شده و یا به هر دلیلی کشته شده و دل و روده‌ش پاشیده شده بیرون، تف می‌کردیم که یه وقت شاخ در نیاریم. 
می‌گفت: اینطوری به ما گفته بودن و باور کرده بودیم. یعنی از یه زنبور له شده تا یه توله‌سگی که تو خيابون زیر لاستیک ماشین له شده بود، می‌تونستن در صورتِ تُف نکردن، شاخ بشن رو سرِ ما.
می‌گفت: هنوز هم هر وقت لاشه‌ی یه گربه‌ای رو میبینم پِرِس شده رو زمین، دل
ذره ذره پذیرفتن حقیقت‌ها، اشک ریختن براشون، و غم‌شون رو زندگی کردن بهتره یا ناگهان کندن ازشون؟ دومی به نظرم اصولاً ممکن نیست. فقط نادیده گرفتن‌ه. چیزی کنده نمیشه. همه چیز جای قبلیشه با همون میزان دل‌گیری و غم‌انگیزی. فقط انگار میدونی که سر کدوم کوچه نشسته یا تو کدوم خيابون راه میره. سعی میکنی گذرت به اون خيابون و اون کوچه نیفته. یا سرتو برگردونی که سرِ اون کوچه رو نبینی. و این هیچ چیزی از این واقعیت که اون اونجا نشسته کم نمی‌کنه.
ولی وقتی م
بی‌محابا رد شدنم از خيابون شهره است! کمپین #عبور_از_خط_عابر_پیاده_با_چشمان_بسته رو که یادتونه؟ کلا تصور واقعی از تصادف نداشتم تا حالا.
امروز کنار ایستگاه اتوبوس بودم که یه دونه از این تاکسی زردها دنده عقب اومد و زد بهم و روی پای راستم وایستاد! چند ثانیه‌ای توقف کرد همونجا! و بعد رفت جلو و رفت که رفت. حتی پیاده نشد که ببینه چی شده. شایدم چون اومدم نشستم تو ایستگاه فکر کرد حالم خوبه دیگه. البته شکر خدا پام کاملا خوبه و اصلا درد نداره. اما بعدش دیگه
امروز به عنوان چهاردهمین روز قرنطینه در منزل، روز پرماجرایی بود. 
بعد از دقیقاً ۱۴ روز مجبور شدم از خونه برم بیرون، چون باید می‌رفتم دکتر.
از اون جایی که یکی از دشوارترین کارهای یک راننده توی بعد از ظهر خيابون کوهسنگی پیداکردن جای پارکه، یک ساعت و بیست‌دقیقه زودتر راه افتادم. بیست دقیقه‌ای رسیدم، یک جای پارک درست‌درمون نزدیک به ساختمان پزشکان هم پیدا کردم و یک ساعت هم توی ماشین نشستم. اما وقتی رفتم مطب، دیدم تعطیل‌ئه و یادشون رفته بود به
گر با دگران سحر کنی وای بر من
از کوی دگر گذر کنی وای بر من
چه آشوبی شوم هر دم 
که دل میبری از هرکس 
چه جنجالی به پا کردی 
تو در این قلب دلواپس
چه جنجالی به پا کردی 
تو در این قلب دلواپس
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفرادی همه شب من به خيابون میزنم
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیست
از توبگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران
دانلود اهنگ اهای بارون تو خودت شاهدی من چه حالیم با اون mp3 کیفیت 320
دانلود اهنگ اهای بارون تو خودت شاهدی من چه حالیم
دانلود اهنگ اهای بارون تو خودت شاهدی من چه حالیم
هر بار منو میبینی اخمات تو همه آخه هر روز دیدنت واسم بازم کمه
دوست دارم میدونی عذابم نده قهرای طولانی واسه هر دومون بده
آهای بارون تو خودت شاهدی من چه حالیم با اون
شب من و تو خيابون نم بارون زده دل به هیشکی به غیر از من عاشق نده
نه حساب منو با همه قاطی نکن نه منو به یه لحظه دیدنت راضی
دانلود آهنگ مصطفی و مجتبی حبشی ( گروه ریکادو ) تو خيابون 
Download New music Ricado – Tou Khiaboun
دانلود آهنگ جدید گروه ریکادو به نام تو خيابون با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه : مهشاد عرب   آهنگ : مصطفی و مجتبی حبشی   تنظیم : مسعود جهانی
متن آهنگ تو خيابون گروه ریکادو 
تو خيابون زیر بارون قدم زدم باز؛ تو نیستی
نم نم بارون؛ خاطره هامون
کوچه باز خیس شده، تو نیستی
برگرد هوای دنیام بدجوری سرده
 
نیودنت، بازم دلو دیوونه کرده
برگرد نذار که
سه شنبه اسباب کشی  کردیم  خونه جدید طبقه ۴ یه ساختمان تو یه خيابون. چی نوشتم من
همه خونه ها تو طبقه یه ساختمون تو یه خيابون هستن 
الان هم خیلی خسته ام و فردا هم کلاس دارم و دوشنبه هم امتحان دارم و من لای جزوه هامو باز نکردم جزوه هامو ننوشتم که لاشون باز کنم.
و اما پایان نامه ام که  فرستادم برا استاد دو هفته قبل و فرمودن که اصلاحیات انجام بدم قراره باز این یکشنبه براشون بفرستم خونه جدید فعلا وضعیت اینترنتش مشخص نیست.
.
می‌دونی در نهایت اگه یک تصویر از این یک ماه گذشته بیشتر از همه توی ذهنم بمونه، احتمالا اون لحظه‌ایه که آخر شب بعد از اینکه ظرف‌ها رو شستم و آشپزخونه رو مرتب کردم، لباس گرم‌ها رو پوشیدم که بعد مدت‌ها برم بالا. چند روز گذشته مدام بارون می‌بارید و با اینکه خونه بودم ولی حس میکردم هوا باید خیلی خوب باشه. رفتم بالا و باد سرد بعد از کلی وقت خورد به صورتم. بارون هنوز می‌بارید و نسبتا شدید. رفتم لب پشت‌بوم ایستادم و خيابون رو نگاه کردم و ماشین‌ها
دانلود اهنگ تو خيابون زیر نور چراغا ساعت از نصف شبم گذشته بود 
دانلود اهنگ مهدی احمد وند بنام دلتنگی
هم اکنون در وبلاگ اهنگ موزیک ترانه عاشقانه و غمگین از مهدی احمدوند بنام تو خيابون زیر نور چراغا ساعت از نصف شبم گذشته بود اماده دانلود یا شینیدن انلاین می باشد و همچنین برای دانلود اهنگ های بیشتر به بخش دانلود اهنگ های مهدی احمدوند دیدن فرمایید
متن اهنگ دلتنگی مهدی احمد
تو خيابون زیر نور چراغا؛ ساعت از نصف شبم گذشته بود ●♪♫جز من و تنهایی و
بچه ها خيابون فانتزی زدنهام رو پیدا کردم! خيابونی که کلی طولانی باشه و همزمان پر از دار و درخت باشه و دلگشا باشه و به چند خيابون دیگه که خونه های توش دقیقا مثل قصر هستن و حتی دور و تا دور حیاط رو لامپای رز خوشگل کاشتن! راه داره رو پیدا کردم! بلاخره بعد از کلی تلاش!
مقاله سال 2019 م یه سایتیشن جدید داره! تا اینجا تعداد سایتیشن هاش شد 5 تا!
بهترین سایت برای چک کردن تعداد سایتیشن ها اسکوپوس و وب آو نالج یا وب آو ساینس هست.
ولی در کل شد 5 تا!
حالا اون استاد
کنار بلوار بعثتم 
همکارمو از قوامی انداختم تو بعثت و تا نزدیک هفده شهریور بردمش 
هرچی هم گفت مسیرته مسیرته گفتم خونه مادربزرگم تو بعثته 
ولی مادربزرگ تو آیسیو هست 
تازه نمی بود هم که من هیچ وقت جایی تنها نرفتم 
یبار دیگه هم همکاریو بردم شهرک! و بهش گفتم خونه مادربزرگم تو نوره 
راست گفته بودم اما 
من که نمیخواستم اونجا برم 
خانم میم نمی دونه من الان کنار خيابون ایستادم و حوصله ی خونه رو ندارم 
نمی دونه دارم فکر می کنم کجا برم و چکار کنم 
نمی
بعضی دختر خانما می گن من هر جور دوس دارم می خوام برم توی خيابون و به هیشکی هم ربطی نداره.حجاب اجباری رو دوست ندارم رعایت کنم.
خواهشاً فقط منصفانه به این کلیپ دقت کنید. قبول هم نداری حداقل بشنو:
برای تماشای فیلم کلیک کنیددلیل وجدانی حجاب/قرائتیحجم: 4.66 مگابایت 
دانلود بازی Monster Energy Supercross 2 برای کامپیوتر
| نسخه CODEX |
این بازی در سبک مسابقات ورزشی موتورسواری می باشد و تمرکز آن بر روی شبیه سازی دقیق این نوع مسابقات است. استودیو Milestone S.r.l. وظیفه توسعه و انتشار این بازی را داشته است. دانلود بازی Monster Energy Supercross 2 توسط استودیوی سازنده بازی Gravel توسعه یافته است و در این بازی شاهد استادیوم‌های واقعی مسابقات موتورسواری خارج از جاده، موتورها و ورزشکارانی از مسابقات قهرمانی سوپرکراس سال ۲۰۱۹ خواهیم بود.
قهرمانی ک

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها