نتایج جستجو برای عبارت :

پسر عموی منgo

سال گذشته مثل امشب زن عموي من به دنبال سرطان متاستاتیک فوت کرد
سارکوم که از عضله پای چپش شروع شده بود طی دو سال _حتی با درمان_ تا مغزش پیشروی کرد
و از پا درش آورد .
موندن عمو و دختر عموي 3 ساله ی بیچاره ی من .
این دو نفر رو که ببینم دلم آب میشه از غصه
هیچ کلمه ای نیست که بشه غم و تنهایی و دلتنگی عمو و دخترعموم رو باهاش توصیف کرد
دختر عموي بیچاره ی تنهای من ، بی پناه ترین دختر دنیاست
هرچی میخوام دعا کنم ، میگم خدا دلش شاد باشه، زندگیش قشنگ باشه .
 
ا
امشب بعد مدت ها با عموي خانوم.م هم صحبت شدیم.
گفته بودم که یک فامیل مشترک با هاشون داریم.
اون فامیله رفته بود کربلا و ولیمه داده بود امشب.
به محض این که اومد داخل و نشست و من رو دید، برگشت از داداشم پرسید که محمدرضا چی شد؟ سربازیش تموم شد؟
داداشم گفت آره، بعدشم سریع رفت سرکار.
عموي خانوم.م یک آهی کشید.
چند دقیقه بعد من رفتم دوباره باهاش هم صحبت شدم. اصلا انگار نه انگار که خانوم.م  هم وجود داشته.
من به قسمت اعتقاد دارم، شما چی؟!
به عموي خودتان فکر کنید
ابتدا در مورد خانواده اش مطالبی را به یاد بیاورید
سپس در باره ی همسرش و خانواده ی همسرش فکر کنید
دوباره بر موضوع اصلی یعنی عموي نازنینتان فکر کنید اینبار سعی کنید عمل فکر کردن را روی شغلهای موفق و ناموفق عموجان تمرکز دهید
شما دارید یک لایه ی جدید روی موضوع عمو میکشید یک طلق رنگی با نام شغلهای عموي من
حالا بیایید راجع به اخلاق و رفتار عمويتان در مهمانی ها و اجتماعاتی که با ایشان مشترکا حضورداشته اید فکر کنید ناچارید اس
حضرت زین العابدین علیه السلام پس از تشییع باشکوه مردم مدینه، در بقیع که قبور بسیاری از اولیاء خداوند، همسران پیامبر، فاطمه بنت اسد و بسیاری از صحابه گرانقدر پیامبر و تعدادی از شهدای صدر اسلام در آن قرار دارد، در کنار مرقد مطهر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، عموي بزرگوارش، مدفون گردید.در این قطعه از بقیع عباس، عموي پیامبر، نیز دفن شده بود و بعداً حضرت امام صادق و حضرت امام باقر نیز مدفون گردیدند. این بخش دارای قبه و بارگاه بوده ولی
زندگینامه حضرت حمزه(ع)
حمزة بن عبدالمطلب، عموي پیامبر و برادر رضاعی اوست. یعنی هر دوی آنها همزمان از شیر یک زن، تغذیه کرده اند.
او یکی از شجاع ترین و قوی ترین مردان قبیله ی قریش بود. مسلمان شدن او و حمایتش از پیامبر در دل مشرکان، هراس انداخت و باعث شد از برخی آزارهای خود دست بردارند.
او در برخی جنگهای پیامبر، از جمله جنگ ابواء» که اولین جنگی بود که پیامبر در آن بر ضد مشرکان شرکت داشت، پرچم لشکر پیامبر را بردوش داشت.
در جنگ بدر، بسیاری از دشمنان
حجت الاسلام علی اکبر راوند امام جمعه شهر دیشموک در پی درگذشت عموي شهردار پیام تسلیتی صادر کرد.
انالله و انا الیه راجعون جناب آقای اکبری شهردار محترم دیشموک خبر در گذشت عموي مهربان ودلسوزتان یادگار هشت سال دفاع مقدس مصیبتی سخت و سنگین است خدمت شما و خانواده محترم آن مرحوم تسلیت عرض میکنم خداوند روحش را با اولیا الله و همرزمان شهیدش محشور گرداند
 
 
 
پیام تسلیت فرمانده حوزه مقاومت بسیج دیشموک در پی درگذشت عموي شهردار
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫
دختر عموي 4 ساله م دور ستونی که درست وسط خونه ی پدربزرگم هست میچرخه
میچرخه
میچرخه
میچرخه
 
مادربزرگم بهش میگه نچرخ حالت بد میشه ها
می ایسته
با حالت پرخاشگری به مادربزرگم میگه :
مگه نگفتم هر وقت دلم واسه مامانم تنگ بشه انقدر میچرخم دور این تا غش کنم ؟
خب مامانم رفته پیش خدا و فکر نمیکنم دیگه برگرده
 
 
 
من . هزار بار میمیرم و زنده میشم
هزار بار تو دلم میشکنم واسه دل تنهای این بچه
و هزار بار به خودم فحش میدم بابت کارهایی که کردم و مامانمو رنجوندم
 
اخبار فرهنگی گزارش : شاهد خبر به گزارش پایگاه خبری مجمع جهانی خادمین شهدا، کتاب به چاپ می رسد. مدیر این مجمع با تشریح این خبر افزود: کتاب بهترین عموي دنیا ، که برای رده سنی کودکان و نوجوانان به نگارش در امده است ، بخشی از رشادت های حضرت ابوالفضل علیه السلام و نهایتا شهادت ایشان را روایت می کند. همدانی اظهار داشت : این کتاب به همت همکاران گرامی سرکار خانم قاسمی کیا و برادر رجبی ، در ١٠ صفحه ، به صورت متن داستانی و تصویری به رشته تحریر در امده اس
سلام خدمت دوستان عزیز
من پسری هستم ۲۳ ساله، من دارم به ازدواج فکر می کنم ولی یک مشکلی دارم، به نظر خونوادم که خیلی سعی کردم تغییر کنم ولی نمیشه اصلا.
اونم اینه که در هر حالتی خیلی شوخی می کنم و همیشه در حال خندیدن. گاهی وقت ها اینقدر می خندم تا سر درد بگیرم، گاهی حتی دلیل خنده هم از دستم در میره. کلا ذهنم در این یه مورد به خصوص خیلی خلاقه و سعی می کنم از بدترین مشکلات چیزهای خنده دار بسازم و شاد باشم. باورتون نمیشه حتی مجلس ختم دختر عموي ۶ ساله م
دانلود فیلم Viridiana 1961 با کیفیت 720p
 
 
 
ژانر فیلم : درام کمدی
امتیاز فیلم :
رده سنی :
کارگردان : Luis Buñuel
نویسنده : Luis Buñuel
بازیگران : ernando Rey, Francisco Rabal, José Calvo, Silvia Pinal
محصول کشور :
تاریخ اکران :
زمان فیلم : 
زبان فیلم :
 
خلاصه داستان : ویریدیانا ، تازه کار جوان که نذرهای آخر خود را به عنوان راهبه می گیرد ، متعهد شد و صرفاً با احساس تعهد به آنجا منتقل شد ، به درخواست عموي بیوه خود برای دیدار با او. او که از شباهت او به همسر فقیدش برمی خیزد ، سعی در اغوا کرد
بسمه تعالی.
خبر رو که شنیدم کل دنیام تیره و تار شد.انگار جهان یه لحظه وایساد که من بتونم خبر رو درک کنم.
مامانم گریه میکرد.
تموم جهان هم انگار با من شروع به گریه کرد.

عموي چهل ساله م به دلیل سرطان دستگاه گوارشی فوت کرد.
خیییلی درد کشید.از سال تحویل سال 1397 تا الان درد کشید.
شده بود پوست و استخون.
از همه ی ده تا عموي دیگه م بیشتر دوسش داشتم.
توی ذهنم تموم خاطراتم رژه می رفتن.
و این خاطره از همه پر رنگ تر.:
قبل از اینکه عمل کنه و روده شو برد
بسمه تعالی.
خبر رو که شنیدم کل دنیام تیره و تار شد.انگار جهان یه لحظه وایساد که من بتونم خبر رو درک کنم.
مامانم گریه میکرد.
تموم جهان هم انگار با من شروع به گریه کرد.

عموي چهل ساله م به دلیل سرطان دستگاه گوارشی فوت کرد.
خیییلی درد کشید.از سال تحویل سال 1397 تا الان درد کشید.
شده بود پوست و استخون.
از همه ی ده تا عموي دیگه م بیشتر دوسش داشتم.
توی ذهنم تموم خاطراتم رژه می رفتن.
و این خاطره از همه پر رنگ تر.:
قبل از اینکه عمل کنه و روده شو برد
.
پسر عموي دوست اجی چن ساعت پیش سر درگیری شهید شدع بعد من اینجا دلم ی جور ناجور:|یکی نی بگع تورو سننع!!ولی راسش ع بعد قضیع هاله ی ترسی تو وجودم رخنع کردع ک هیجورع نمیتونم باش کنار بیامحتی خبر فوت ی غریبع هم ب کل منو بهم میریزع-_-خدا رحمت کنع هر عزیزی ک الان بینمون نیس:)#ضربان قلب رو صد با دس و پای یخ کردع
سلام دوستان وقت همگی بخیر 
من اینجا تازه واردم و سایت جالبی هم نیست چون یه خورده گنگ و مبهمه
من ۲۶ سالمه از بچگی حدود ۱۲ ۱۳ سالگی به یکی از دختران اقوام نسبتا نزدیک(بابا هامون پسر دایی پسر عمه هم بودن) علاقه داشتم ایشون یه سال از من کوچکتر بودن  وقتی حدود ۱۷ ۱۸ سالم بود به ایشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ایشون هم نسبت به من حس داشت بعد از دوسال یکی از دوستاش ایشون رو نسبت به من سرد کردن و اون رو با یه نفر دیگه آشنا کردن(عموي دوستش که دوسال از من
خوشحالیی ینی عموجون(عموي همسری)بهم پی ام بده و بگه چقدر بهم ایمان داره و میتونم فدات بشممممم عموي خوشگل و خوشتیپم آخه دخترا حق دارن روت کراش بزنن ازبس ماهی تو
میگم یه وخ زشت نباشه من تا الان تونستم نصف برناممو بخومم میبینین وختی قبلا خونده باشین واستون حکم مرور رو داره درس خوندن !
خدایا من امسال واسه زیر 100 میخونما نه قبولی! چون کلید قبولی رو باز کردم چون خیالم از قبولی راحته :) خودت کمکم کن بین اینننننن همه مشکل و دغدغه کم نیارم! :)
خب من یه چیزی
  چند شب پیش حساب کردم دیدم عموي بزرگم ۱۹ نوه دارد. سریع با بابا تماس گرفتم و گفتم: حاجی تکلیف زمین های ارثی تان را سریع تر مشخص کنید. پرسید: چرا؟ گفتم: اگر این وسط دعوایی چیزی شد، بزن بزن که هیچ، این همه آدم اگر بخواهند روی ما تُف هم بیاندازند، بی برو برگرد غرق می شویم.
متن آهنگ عمو عباس از سید مجید بنی فاطمه
عمو عباس بی تو!…! قلب حرم می گیره
عمو عباس بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس علمت !…! کو عموي خوبم
عمو عباس تو نرو تا که پا نکوبم
عمو عباس بی !…! تو قلب حرم می گیره
عمو عباس بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس بی تو !…! هر لحظه دل می لرزه
بی تو هرشب هوای خیمه ها چه سرده
دانلود مداحی عمو عباس از مجید بنی فاطمه
عمو عباس بی تو!…! قلب حرم می گیره
عمو عباس بی تو بابا تنها می میره
عمو عباس علمت !…! کو عموي خوبم
عمو عباس تو
گریه و مرثیه سرایی برای حضرت حمزه سید الشهدا(ع)
در جنگ احد، آنگاه که حمزه شهید شد، صفیه دختر عبد المطّلب در دامنۀ احد به دنبال پیامبر می گشت. وقتی حضرت او را دید، میان انصار و او فاصله انداخت و فرمود: او را به حال خود واگذارید. صفیه کنار جنازۀ حمزه نشست و گریست. هرگاه صدایش به گریه بلند می شد، صدای گریۀ پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بلند می شد و اگر او آهسته می گریست پیامبر هم آهسته گریه می کرد. فاطمه، دختر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله نیز می گ
یک عدد دانشجوی سابق بهم پیام داده
پیامشو عیناً کپی میکنم
حتی بدون حذف اسامی:
با سلام وقت بخیر عیدتان. مبارک. سوالی داشتم. شما عمه داماد خانم نجاتی هستید؟ خواهر خانم نجاتی (مهسا)زن عموي بنده هستن و دامادشان با عروس ما(زنداداش ) گویا هم کلاسی بودن. (همسر سمیه خانم)
الان من کی ام؟؟
 
باراد طالب زاده متولد 1368 اصفهان است، پسر عموي خواننده های معروف موسیقی پاپ ایرانی عماد طالب زاده و حمید طالب زاده است  که فعالیت خود را از سال 1388 آغاز کرده است.کارها و فعالیت خود را در ابتدا با همکاری پسر عموي خود عماد آغاز کرد و به صورت دو نفره در کنار هم به خوانندگی ادامه دادند.از آهنگ های باراد میتواند از آخرین بار و انتقام نام برد که از معروف ترین آهنگ های منتشر شده توسط این خواننده است باراد طالب زاده تاکنون بیش بیست تک ترک و چندین موزی
یکی از مثال هایی که در خصوص گفتمان حقوقی در حوزه حقوق خصوصی می توان زد این است که در احکام ارث آمده است که وقتی که فقط یک پسرعموي ابوینی باشد بر تنها عموي ابی مقدم در ارث بری است؛ در حالی که این مورد اصولا باید خلاف واقع باشد واصل بر این است تا وقتی که عمو باشد نوبت به پسر عمو نمی رسد ولی نکته ای که مدنظر است این است که دال مرکزی گفتمان ولایت در قرون اولیه اسلام در زمان حکومت عباسیان، وراثت در خلافت بوده است که این گفتمان در تقابل و تضاد با گفتما
روز نیمه ماه شوال سالروز وقوع جنگ احد شهادت حضرت حمزه سید الشهداء وجمعی از شهداء احد تسلیت باد
در سال سوم هجری جنگ احد در دامنه کوه احد واقع شد ودر اثر عدم اطاعت از رسول خدا پیروزی به شکست منجر شد وخیلی به شهادت رسیدند من جمله حضرت حمزه عموي پیامبر صلی الله علیه وآله
موضوع اینه که این روزا همه چی ترسناک شده. مثلا وقتی سه هفته بعد عروسی عروس سبز بود، حالا، امروز صبح پدر شوهرش فوت کرد و من هیچ کلمه خاصی ندارم هیچ نمیدونم کلا 
و عمو دیروز دختر عمه زنگ زد و گفت حال عمو خوب نیست دیگه و من اصلا باورم نمیشه این حرفا درباره عموي منه نمیدونم فقط کاش خوب بشه 
امروز دخترک کله تهیونگی قراره بیاد اینجا. امید به زندگی یا انرژی برای ادامه دادنم 
انگار کلمه ندارم چی شد یهو آخه 
خلاصه :
در این داستان مالفوی و هری با هم همکاری میکنند تا برای سازمانی به نام شکارچیان ماموریتی انجام دهند.از طرف دیگر فرزندان دوقلوی عموي هرمیان برای سال چهارم خود به مدرسه آمده اند
تعداد پارت: نا معلوم
پارت های منتشر شده : 1  (2 پارت فردا آپ میشه)
 
دور از جون اقای یگانه عزیز که جای برادر بزرگ ما و عموي ما هستن
بقیه شما منحرفا و بی تربیتا کلا فحش دوست دارین
تعداد کامنتهای تحسینی که برای اون پست فخش برانگیزم دریافت کردم خیلی زیاد بود بی تربیت ها.
خنگول های بی ادب.
جدی تو همینجوری نت وردار همزمان که بعدا سرکوفت بزنی و خودیی کنی بدبخت خود گر (خواستم بد بنویسم گفتم ولش کن باز هم به اون ورژن مودب برگردم)
خاک تو سرت
ملت weekend هاشونو میرن بیرون
این خود گر میشینه تو خونه پستهای منو میخ
پیش از خواندن این متن خواهش می کنم با توجه دقیق به استیکر ها بخوانیدشان ممنون. البته اگر امکانش هست چون باحال تر می شوند .
خب، بابا جان عزیز علاقه ی بسیار شدیدی به لوازم التحریر دارند حتی بیش از من که از این لوازم استفاده می کنم.( باید اضافه کنم خودکار و پاک کن ها و مغز های اتود بالا مال قبلا هست. پایینی ها خرید دیشب )
من نمی گویم، بد است دستش درد نکند اما خب گاهی واقعا تعجبم را بر می انگیزد
مثلا .
همان دیشب که رفتیم کتابفروشی چشم های من کتاب ها
امیرمؤ منان علیه السلام از صلب پدرى چون ابوطالب دیده به جهان گشود.
ابـوطـالب بزرگ بطحاء و رئیس بنى هاشم بود. وی فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموي پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام علی علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است. سراسر وجود ابوطالب، کانونى از سماحت و بخشش ، عطوفت و مهر، جانبازى و فداکارى در راه آئین توحید بود. (ادامه مطلب)
روزمیلادعلی اصغرشده/شادمان ازاو چوپیغمبرشده/آمده باب الحوائج درجهان/موسم الطاف آن سرورشده/درولایت محوری سرباز دین/چون فدایی درره حیدرشده/طفل شش ماهه شده الگوی ما/مقدمش پرخیرچون کوثرشده/عشق بابایش حسین بن علی/نور چشمان چنین رهبرشده/کربلا گشته تجلی وصال/بهردین مصطفی پرپرشده/همره عباس و اکبر شدشهید/بهرشیعه اسوه برتر شده/حضرتش مشکل گشای عالم است/شافع والای درمشده/او عموي حضرت صاحب زمان/دلبر آن حجت آخرشده/
یکی از تصنیف های زیبای مردمان سرزمین باران مازندران است، در مایه شور نواخته می شود و همانند منظومه طالبا دارای تم داستانی است که ریشه در داستانی عاشقانه و مضمونی افسانه ای دارد و بصورت تصنیف اجرا می شود.
 
 
و داستان آن از این قرار است:در یکی از روستا های مازندران جوانی فقیر زندگی می کرد که چوپان قراری (روزمزد) گوسفندان اهالی محل بود. این جوان عموي ثروتمندی داشت که بیشتر گوسفندان نزد او برای عمويش بود.عمو برای اینکه هم برادر زاده فقیر را کمک ک
برترین کتاب در بین 100 کتاب برتر جهان
ژانر : رمان و داستان
نوشته جورت الیوت در دو جلد
تاریخ انتشار : 1871 
داستان دو خواهر که بعد از مرگ والدین خود به سرپرستی عموي خود به زندگی ادامه میدهند 
ادامه مطلب
دیشب ساعتا جدید شد! و یک ساعت رفت جلو،امروز صبح ساعت ۱۰:۳۰ بود که بیدار شدم.بعد هول هولکی رفتم حموم و موهامو سشوار کشیدم تا فر جلوش صاف وایسه چون مهمون داشتیم.شوهر عمه م و عمه و دختر عمه اومدن.کلی شوهر عمه م که عموي مامان هم هست نصیحتش کرد که اینقدر غصه نخور و اینا و یهو مامان بغضش ترکید و های های گریه کرد.و ما ینی من و داداشم فرش رو نگاه میکردیم :/ بعدم هرچی اصرار کردیم ناهار نموندن و ما هم رفتیم خونه پدربزرگ.اونجا بعد از ناهار زن دایی مردم آزار ا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ١مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ ٢ سَیَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ٣وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ٤ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ٥  
بریده باد دو دست ابولهبمالش و آنچه کسب کرد برای او سودی نبخشیدبه زودی وارد آتش شعلهوری میشودهمراه همسرش که هیزم کش استو در گردنش رشته ای از لیف خرماست
ابولهب که عموي پیامبر بود چطور به این درجه رسید که قرآن به این واض
این چند روز احساس می کنم ظرفیتم پر شده پرشده از تحمل کردن فداکاری کردن صبر کردن خیلی چیزا اطرافم هست که میتونه اگر بهش فکر کنی خیلی مهم باشه ولی میفهمم که الان فقط گذروندن این زندگی مهم است فقط حل شدن دیروز  فیلم یک آهنربا رو دیدم که در فضای القایی قرارش دادن انقدر معلق و سرگردان موند تا سرخ شد داغ شد در نهایت ذوب شد و فرو ریخت نابود شد من در فضایی القایی قرار دارم در فضایی که بهش میگن عشق میگن ماندن در یک حس سردرگم و در نهایت یک حس بشدت خنثی .
ب
بابا خواب عمو رو دیده دیشب دیده توی حرم حضرت معصومه بوده! بابا گفته بخاطر تو ناراحتم میگن درد داری به بابا گفته من حالم خوبه چرا ناراحتی؟ ببین! اصلنم هیچ دردی ندارم و به بابا گفته اینجا خونه داره بابا گفته میخوام خونتو ببینم و در کسری از ثانیه دیده یه جای سرسبز و پر صدای پرنده و قشنگی ن! 
دلم برات قدر دنیا تنگه عمو دلم برات خیلی تنگه دردت به جونم تو چقدر درد کشیدی و هیچکس نمیدونه باور نمیکنم که نیستی دیگه هیچوقت عمو میشه به خواب منم
بسم الله النورقراره خدا بهمون یه نی نی خوشگل هدیه بده
این نی نی تو دل دخترعمو جانه
دخترعمو که چه عرض کنم از خواهرام برام عزیزتره.
طفلی خیلی بد ویاره و اصلا نمیتونه غذا بپزه سر اون یکی بچه هاشم همین بود 
بارداریش و مخفی کرده بود و سه ماه در به در دنبال یه ادم درست میگشت که براش غذا درست کنه
بیشتر از اینکه به فکر تمیزی و دست پخت باشه فکر اینه که از کی لقمه میگیره
ما خبردار نبودیم وقتی فهمیدیم کلی ذوق کردیم
خبردار شدم برای غذا به مشکل خورده بود
خی
فلفل سیاه را فراموش نکنید. پسر عموي فلفل هندی یعنی همان فلفل سیاه غنی از پیپرین است و پیپرین همان چیزی است که باعث به وجود آمدن طعم خاص فلفل سیاه می شود. یکی از ویژگی های آن، مهار تولید سلول های چربی است که به لاغری نیز کمک می کند. شما می توانید فلفل سیاه و فلفل کایین را برای سرعت بخشیدن به روند سوخت و ساز چربی با هم ترکیب کنید.
ادامه مطلب
سلام 
من دختری ۱۶ ساله م، پسر عموم از من خوشش میاد البته تا حالا مستقیم بهم نگفته ولی از حرف ها و رفتارش میشه فهمید. پسر خیلی خوب و آقاییه، قصد بدی نداره و به نظرم قصد ازدواج داره، ولی من اصلا نمیتونم به ازدواج باهاش فکر کنم، همین که پسر عموي من باشه برام کافیه.
ایشون یک سال از من کوچیکتره و اگه حسی هم داشته باشه به نظرم خیلی زودگذره. من دوسش دارم و نمیخوام باهاش بدرفتاری کنم و آسیبی بهش بزنم، ولی میخوام که این حس از سرش بیفته چیکار کنم؟
مرتبط:
ی
مرجانه گلچین بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۴۷ در رشت می باشد .بد نیست بدانید او برادر زاده نادر گلچین خواننده موسیقی می باشد و نادیا گلچین دختر عموي او بود .از فیلم های این بازیگر می توان غزاله , شاباش , واقعیت پوشالی , آرماندو , نفس گرم و سه دونگ سه دونگ را نام برد . برای آشنایی بیشتر با این بازیگر با ما همراه باشید.
آشنایی با مرجانه گلچین بازیگر
ادامه مطلب
کربلابااربعین درجستجوی مهدی است/زائراو باهدف درگفتگوی مهدی است/نام زیبای حسینی زینبش تسکین دهد/نینوا آمادگی اش بهرکوی مهدی است/دلسپاری بر ولایت شرط ایمان ووصال/قلبها بهر عنایت هم بسوی مهدی است/میرود پای پیاده شیعه باعشق حسین/بین راهش دائما درآرزوی مهدی است/گریه واشک وتوسل حاصل آن معرفت/زمزم چشمان مهیابهر روی مهدی است/میکند گنج بصیرت در دل شیعه خروش/نینوادائم معطر هم زبوی مهدی است/این شکوه عاشقانه زمزم عصرظهور/شیعه گریان ازبرای آن عموي م
دیشب دوباره راهی بیمارستان شدم!۹شب رفتیم بیمارستان و یک و نیم شب برگشتیم!
دکتر گفت بایدپیش یه متخصص قلب برم،همون دیشب خواستن بفرستنم بیمارستان رجایی که با اصرار خودم اومدم خونه و گفتم فردا میرم پیش دکتر قلب:)
سه تا امپول بهم زدن و پنج تا قرص دادن!حسابی خوابم میومد
خوابیدم و برای اولین بار تو زندگیم خواب عمو رو دیدم!البته قبلا هم یه بار تو خواب دیدمش ولی در حد چندثانیه و در حد یه نگاه!
ولی اینبار فرق میکرد!
تو شلمچه بودم ،عمو سوار هلی کوپتر بود
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراونا-آم-این، شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمان زاده شد. پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود.مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پول)، دومین دختر عموي آلویس بود. او شش بچه به […]
نوشته زندگی نامه آدولف هیتلر اولین بار در بدانید ها. پدیدار شد.
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراونا-آم-این، شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمان زاده شد. پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود.مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پول)، دومین دختر عموي آلویس بود. او شش بچه به …
نوشته زندگی نامه آدولف هیتلر اولین بار در بدانید ها. پدیدار شد.
توی حال خودم بود و فکرها توی سرم چرخ می خورد. رشته یکی‌شان ادامه پیدا کرد و به این جا رسید که دیدم دور و برم چقدر آدم شصت ساله و همان حدود دیده می شود. دایی و عمو و خاله و. انگار این ها همان دایی و عموي بچگی هستند و همیشه جوان!
بعد تلنگردار بعدی داستان اینجاست: اگر این عزیزان در کانال 60 سالگی پیش می روند [که ان شاءالله عمرشان پربرکت و دراز باشد] و دیگر آن دایی و خاله کودکی نیستند، یعنی من هم دیگر آن کودک نیستم. من هم بخش زیادی از مسیر را آمده ام؛ ف
عموي همسرم یکشنبه یعنی همین امشب افطاری دارن، چهارشنبه که دیدمشون دعوتم کردن و اصرار کردن که مامان بابا رو هم دعوت کنم و سفارش کنم که حتتتتما بیان! و خب برای رسوندن این منظور از یه عبارتی استفاده کردن که خیلی جالب و شیرین بود برام! فرمودن که : مامان بابا رو از طرف ما سخت دعوت بگیرید ! 
"سخت دعوت گرفتن" یه چیزی مثلِ سخت در آغوش گرفتنه انگار! یعنی یطوری دعوتشون کن که نگن نه! دعوتش سرسری نباشه خیلی قرص و محکم باشه!
داشتم فکر می‌کردم خدا ما رو برا
چرا نباید از وردپرس استفاد کنیم ! برعکس باور عموي در ایران وردپرس cms محبوبی در جهان حساب نمی گردد. وردپرس یک سیستم مدیریت محتوای بسیار قدرتمند هست که صرفا جدا شده از بلاگ میباشد. وردپرس در ابتدا برای برطرف کردن نیاز کاربرانی که اطلاعی از کد نویسی نداشتند و نمی خواستند هزینه ای برای طراحی سایت پرداخت کنند بوجود آمد. اما پس از گذشت مدتی از بخاطر راحتی کار گسترش خوبی پیدا کرد و اکثر کسانی که دارای سایت های پیچیده و یا فروشگاهی بودند از وردپرس بر
به نام جذاب واقعی
همراهان عزیرم سلاااااام با یه روز برگ دیگه در خدمتونم
دنیای ما ادما الان چهره خوبی نداره اگه گفتین چرا؟
آفرین درست حدس زدین‌. چون ما تو این دنیامون خودمون رو محصور کردیم. چون تو این دنیامون خودمون رو فقطططططططط می بینیم. چون تو این دنیامون حس همه کاره بودن داریم. 
تا حالا چقدر به این فک کردین که واااای پول ندارم، وااااای غذا چی درست کنم، واااای فردا قسط دارم، وااااای قراره دختر عموي بابای مامانم بیاد خونمون و. وهمین فکرا
بنام خدا 
بجا مانده از سیدی با خدا 
که عبد الوهاب است عموي ما 
چنانچه بخواهی شناسی تو آن 
بنام هاشم از آل هاشم بخوان 
گهی در کویت و گهی در وطن 
کند یاری مردم از مرد و زن 
به یک دست گیرد به دستی دهد
بکوشد به آبادی این بلد
دو فرزند ایشان دراین انقلاب 
نمایند خدمت چه شیخ و چه شاب 
بسیجی دلاور دو خدمتگذار
خدایا تو بنمایشان پایدار
زمن برگ سبزی است تحفه عمو 
نمودم بوصف شما گفتگو 
عمو چون پدر پور عمو چه بال 
به پرواز آیی به اوج کمال  
اگر قوم خویشت فر
چرا نباید از وردپرس استفاد کنیم ! برعکس باور عموي در ایران وردپرس cms محبوبی در جهان حساب نمی گردد. وردپرس یک سیستم مدیریت محتوای بسیار قدرتمند هست که صرفا جدا شده از بلاگ میباشد. وردپرس در ابتدا برای برطرف کردن نیاز کاربرانی که اطلاعی از کد نویسی نداشتند و نمی خواستند هزینه ای برای طراحی سایت پرداخت کنند بوجود آمد. اما پس از گذشت مدتی از بخاطر راحتی کار گسترش خوبی پیدا کرد و اکثر کسانی که دارای سایت های پیچیده و یا فروشگاهی بودند از وردپرس بر
ژانر:عاشقانه
نویسنده:ساحل شعبانی
خلاصه:آوینا دختر تاجر بزرگ و پولداری بوده که از بچگی نشون کرده ی پسر عموي خود بوده با اینکه علاقه ای بهش نداشته ولی به ناچار قبول می کنه که وصلت کنه و درست چند روز مونده به ازدواجش در شب بارونی تصادف می کنه تصادفی که باعث میشه زندگیش دچار تحول و تغییر بشه.
دانلود رمان باران عشق با فرمت pdf 
ثابت ابی سعید گوید امام صادق. ع  بمن رمود شما را با مردم دست بدارید و هیچکس را بمذهب خود نحوانید بخدا که اگر اهل اسمان واهل زمین تصمیم گیرند که بنده ای رو که خداهدایتش را خواسته گمراه کنند نتوانند از مردم دست بداربد وهیچکس از شمااز راه دلسوزی نگوید این برادر منست پسر عموي منست همسایه منست زیرا هرگاه خدای عزوجل خیر بنده ای را خواهد روحش را پاکیزه کند انگاه هر خوبی را بشنود بشناسد وبپذیرد وهر زشتی بکوشش رسد انکار کند سپس خدو دردلش کلمه یی افکن
ثابت ابی گوید امام صادق  ع بمن فرموی شما را با مردم  چار از مردم دست بداریدو هیچکس را بمذهب خود نخوانید بخدا که اگر اهل اسمان واهل زمین تصمیم گبرند که بنده ایکه خدا هدایتش خواسته. گمراه کنند نتوانند از مردم دست بداریدو هیچکس از شما از راه دلسوزی نگوید این برادر منست پسر عموي منست. همسایه منست زیرا هر گاه هرگاه خدای عزوجل خیر بنده ای خواهد روحش را پاکیزه کند انکاه هر خوبی را بشنود و بشناسد وپپزیردو هر زشتی بگوشش انکار  کند  سپس خدا در دلش کلم
 ابی الطفیل گوید روزیکه ابوبکرمرد سر جنازه. اش. حاضر بوده ام و زمانیکه باهمر بیعت کرد حضور داشتم. که علی بن ابیطالب ع گوشه یی نشسته بودجوانی یهودی خوش صورت زیبا  نیکو لباس که از اولاد هارون وصی موسی بود وارد شد بالای سر عمر ایستادو گفت یا امیرالمومنین تویی دانشمندترین این امت بکتابشان و امر نبوت پیغمبرشان عمر سرش پایین انداخت  یهودی با تو هستم و سخنس را تکرار کرد  عمر چرا این سوال را میکنی  یهودی نرد تو امده ام تا برای خود راهی بجویم زیرا در
دختری ازنسل عاشورابود درکربلا/ اورقیه جانفشان وهمره خون خدا/ازمدینه تابه مکه مونس باباشده/بوددر روز حماسه ناظربر نینوا/یک یک یاران باباباشهادت رفته اند/دیدهریک رارقیه باسعادت درولا/اکبرواصغربه پیش چشم اوشد جاودان/درکنارعلقمه دیده عموي باوفا/تل زینب یادگار لحظه پرواز شد/عصرعاشورا شهادت رفت تا بی انتها/وقت جانسوزاسارت موسم سختی اوست/کوفه وشام بلارا دیده است اودرجفا/راس خونین پدررا درمیان تشت دید/تاقیامت این مصیبت میشودشوروعزا/در خرابه
بااشک دیده شویم هرلحظه کوی مهدی/شایدکه چشم بیند باعشق روی مهدی/هرجمعه ای بیاید با انتظار نامش/کاشانه محبت جاری بسوی مهدی/عطروصال مولا برشیعه رخ نماید/ای کاش خانه ما مملوزبوی مهدی/اصلاح قلب مومن دردشمنی شیطان/پاکیزه دل بگردد با شستشوی مهدی/آدینه ها به یادش باشد نمازجمعه/جاری به قلب عاشق گردیده جوی مهدی/مژده بر ظهورش داده است آل احمد/هر مجلسی مصفا باگفتگوی مهدی/دنیا به ظلم دشمن سختی زیاددیده/مستضعفان عالم درآرزوی مهدی/آخرزمان رسیده بانگ فر
#حدیث_مهدوی
امام مهدی از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا
هذه اسماء الأوصیاء اولهم ابن عمی واحد عشر من ولدی، آخرهم القائم».
اینها اسامی اوصیاء است که اول آنها پسر عموي من است، و یازده تن از فرزندان من می باشند که آخر آنها قائم است».
اام الناصب/ ج1/ ص205
هنگامی که علی ـ رضی الله عنه ـ ابن عباس ـ رضی الله عنهما ـ را برای گفتگو با خوارج فرستاد در ابتدا به آنها چنین گفت:‌ از نزد یاران پیامبر ـ صلى الله علیه و سلم ـ سوی شما آمده‌ام، از نزد مهاجرین و انصار، از سوی پسر عموي رسول الله ـ صلى الله علیه و سلم ـ و دامادش، کسانی که قرآن بر آنها نازل شده و در فهم تفسیر آن از شما داناترند و در میان شما هیچ یک از آنها وجود ندارد».
این روایت را عبدالرزاق در مصنف ح۱۸۶۷۸ و نسائی در الکبری ح:۸۵۷۵ (۵/۱۶۶) روای
، امام علی النقی مشهور به امام هادی (ع) امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال ۲۱۲ هجری قمری در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرشان امام جواد (ع) و مادرشان سمانه نام دارد. [۱] حضرت هادی (ع) در ۸ سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت شدند و پس از ۳۳ سال امامت، در سن ۴۱ سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند. [۲] امامت امام هادی (ع) همزمان با خلافت ۶ خلیفه عباسی بود و با ۷ سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون،
#حدیث_مهدوی

امام مهدی از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا
هذه اسماء الأوصیاء اولهم ابن عمی واحد عشر من ولدی، آخرهم القائم».
اینها اسامی اوصیاء است که اول آنها پسر عموي من است، و یازده تن از فرزندان من می باشند که آخر آنها قائم است».
اام الناصب/ ج1/ ص205
عروسی دختر خاله ام بود و رفته بودیم خونه خاله ام
عموي دخترخاله ام اومد تو و گفت جلوی این جماعت چادری نمیشه رقصید نه؟
اینو که گفت خیلی بهم برخورد
از رقصشون میشد گذشت ولی از توهینشون به چادر مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها نه
به برادرم گفتم سوئیچ ماشین رو بده میخوام برم تو ماشین
برادرم بهم گفت زشته ها
گفتم من نمیتونم
گفت منم سختمه ولی چاره ای نیست ولی من کار خودم رو کردم و رفتم
40 روز پیش خبر مرگ دختر عموي سی و چند ساله‌ام را شنیدم. مرگی ناگهانی و بی‌خبر. همانقدر ناگوار و شوکه کننده مثل وقتی که در بچگی امتحانی را خوب می‌دادم و وقتی با نمره‌ی افتضاحش روبرو می‌شدم نمی‌دانستم چه کار کنم.امروز 40 روز از آن بُهت گذشت. بُهتی که آرام آرام یخش شکسته شد. یخی که برعکس همیشه، سرد نبود، داغ بود.زندگی این روزهایم جوری بود که پدر و مادرم را نمی‌دیدم. هرروز و هرساعت کنار زنعمو و عمويم بودند. روزهایی که سرکار بودم م چت می‌کر
سلام مابه حمزه شد همانکه عشق پیغمبر/عموي حضرت احمدمصفای دل حیدر/بود شیرخداوندی برای جنگهای او/شده مرهم نه مولامثال سوره کوثر/همیشه مثل سرداری حمایت ازنبی کرده/درودحق فراوان شدبرای این چنین گوهر/به قرآن خداباشد حمایتگربه هرجایی/درون آسمانها شدستاره یاهمان اختر/اُحد از حضرت حمزه شجاعتهای خوددیده/زچشم شیعیان اشکی ببارد ازبردلبر/شهیدراه اسلام وولایت حضرتش گشته/عزای آل پیغمبر برای این چنین رهبر/ظهور یوسف زهرا امیدحضرت حمزه/دعاهر شیعه ای دا
پرسپولیسم تنها کاری که تونستم برات بکنم این بود که وقتی بچه ها میخواستن پرچمتو ۱۰۰ تومن بین هم مبادله کنن فریاد بزنمو بگم پرسپولیسی نیستی اگه کمتر از ۱۰ میلیون بفروشی اصن پرچم پرسپولیس قیمت نداره و عرق پرسپولیسی همو رو بلند کنمو صدای اونا دربیاد که کمتر از ۲۰ بفروشی پرسپولیسی نیستی . کمتر از ۳۰ پرسپولیسی نیستی .
و اینکه جلو رفتن پسر عموي روح الله باقری برای پیوستن به تیم نوجوانان استقلالو بگیرمو بگم پسر تو باید تو پرسپولیس توپ بزنی نه است
ژانر:عاشقانه
خلاصه:
آوینا دختر تاجر بزرگ و پولداری بوده که از بچگی نشون کرده ی پسر عموي خود بوده با اینکه علاقه ای بهش نداشته ولی به ناچار قبول می کنه که وصلت کنه و درست چند روز مونده به ازدواجش در شب بارونی تصادف می کنه تصادفی که باعث میشه زندگیش دچار تحول و تغییر بشه.
 دانلود رمان باران عشق با فرمت pdf
دانلود رمان باران عشق با فرمت apk
سلام،  عیدتون مبارک خواننده های خاموش و روشن عزیز من ❤
خب واستون بنویسم از روز اول عید تا همین الان
روز اول ناهار رو خونه ی بابا بزرگم بودیم سمت پدری ، خونه و زندگی خیلی معمولی یا حتی ضعیف
تو یکی از شهرهای کوچیک استان خودمون و نزدیک شهر خودمون ، تو اون خونه مادر بزرگ و بابابزرگ و
عموي بیچاره و دختر عموي 3 ساله م زندگی میکنن،زن عموم شهریور بر اثر سرطان متاستاتیک فوت
کرد و حالا عموي بیچاره م مونده با دختر 3 ساله ای که نمیدونه کی میخواد واسش ماد
هزاران خورشید تابان را می خوانم قطره های اشک دانه دانه از چشمانم جاری میشوند بهم می پیوندند ،  از گونه هایم سر میخورند و در زیر گلویم پخش می شوند. به این قسمت می رسم که طارق می گوید : وقتی که طالبان نقاشی ها را پیدا کردند از تصویر پاهای دراز و ی فلامینگو ها عصبانی شدند و آن را توهین آمیز خواندند . بعد از آنکه پسر عموي بیچاره ام را به خاطر کشیدن نقاشی ها بستند و کف پاهایش را شلاق زدند تا خون از کف پاهایش بیرون زد به او پیشنهاد می کنند که یا ب
در ادامه ی ماجراجوهای نفس گیر و هیجان انگیز من ، امروز صبح با این خبر از خواب پا شدم که عموي دامادمون فوت کرده . البته از اونجایی که سنش خیلی زیاد و داشت با سرطان مبارزه می کرد و حالش خیلی بد بود ، خانواده خیلی از فوتش سوپرایز نشده بودن . راستش اولین فکری که به ذهن بی احساس و بی شعور من رسید ای بود که (( ای بابا ، شانس ما دو روز اومدیم حال و هوامون عوض شه !)) . اولش گفتم شاید به طور نا محسوس بتونم مراسم ها رو بپیچونم ، نه فقط برای اینکه مسافرت عزیزم خر
ژانر:عاشقانه 
 نویسنده:ساحل شعبانی
 خلاصه: آوینا دختر تاجر بزرگ و پولداری بوده که از بچگی نشون کرده ی پسر عموي خود بوده با اینکه علاقه ای بهش نداشته ولی به ناچار قبول می کنه که وصلت کنه و درست چند روز مونده به ازدواجش در شب بارونی تصادف می کنه تصادفی که باعث میشه زندگیش دچار تحول و تغییر بشه.  
 دانلود رمان باران عشق با فرمت apk  
دانلود رمان باران عشق با فرمت pdf  
ژانر:عاشقانهنویسنده:ساحل شعبانی
خلاصه:
آوینا دختر تاجر بزرگ و پولداری بوده که از بچگی نشون کرده ی پسر عموي خود بوده با اینکه علاقه ای بهش نداشته ولی به ناچار قبول می کنه که وصلت کنه و درست چند روز مونده به ازدواجش در شب بارونی تصادف می کنه تصادفی که باعث میشه زندگیش دچار تحول و تغییر بشه.
 دانلود رمان باران عشق با فرمت pdf
دانلود رمان باران عشق با فرمت apk
داستان بازی از این قرار است که زنی به نام ekk قصد دارد اروپا را بوسیله بمب اتمی نابود کند و اگر او این کار را بکند جنگ جهانی سوم شروع میشود در این حال شرکت IGI دست به کار شده و مامور حرفه ای خود یعنی (David jones) را برای متوقف کردن این کار میفرستد. آنها برای گرفتن اطلاعات درباره بمب های ekk نیاز به jack priboy یعنی عموي josef دارند.
ادامه مطلب
 
 
باسمه تعالییاران پیغمبرمقدادغزل۳
گفت پیغمبر پیام نور مطلق ذوالجلالدر خصوص حب جمعی، صاحب شأن و جلال
می نماید نام آنها را، پیمبر این چنینهست مقداد و ابوذر ، مظهر صد ها خصال
همره سلمان و مولا ، می کند تاکید حقچون نمی خواهند آنان، ذلت و ظلم و ظلال
گفت صادق در خصوص ابن اسود اینچنیندر مقام هشتم ایمان و فهم است و خیال
او نگوید فاطمه قبرش کجا مخفی بودمی کند تشییع وی را، می برد بهر وصال
هست پیوندی ورا ، با دخت عموي نبیچونکه احمد دید وی را صاحب درک
زائران اربعین آماده سوی مهدیند/راهی تاکربلامجنون روی مهدیند/ذکرشان باشدحسین وزینبش درهر کجا/گوهرچشمان آنان وصل کوی مهدیند/زمزم آمادگی رادرجهان آماده باش/موقع ذکروتوسل شوق بوی مهدیند/اشک چشمان بهاری یاد عاشورائیان/هرقدم باگریه ها در آرزوی مهدیند/دررکاب رهبرخود فکر یاری میکنند/کربلایادرنجف در جستجوی مهدیند/درعبادت هر مسیری اشکریزنینوا/درمحافل هرزمانی گفتگوی مهدیند/وقت یاری ولایت درعمل آماده باش/تاظهورش تشنه مشک عموي مهدیند/
 
 
باسمه تعالییاران پیغمبرمقدادغزل۳
گفت پیغمبر پیام نور مطلق ذوالجلالدر خصوص حب جمعی، صاحب فهم و کمال
می نماید نام آنها را، پیمبر این چنینهست مقداد و ابوذر ، مظهر صد ها خصال
همره سلمان و مولا ، می کند تاکید حقچون نمی خواهند آنان، ذلت و ظلم و ظلال
گفت صادق در خصوص ابن اسود اینچنیندر مقام هشتم ایمان و فهم است و خیال
او نگوید فاطمه قبرش کجا مخفی بودمی کند تشییع وی را، می برد بهر وصال
می کند وصلت ، با دخت عموي مصطفیچونکه احمد دید وی را صاحب درک و
دیروز رفته بودم مراسم تشییع و خاکسپاری بی‌بی طاهره، روز قبلش وقتی از نماز مغرب و عشا برمی‌گشتند خونه، راننده بی‌مبالات وانت به سرعت می‌زنه به یه ماشین پارک شده کنار خیابون و اون ماشین هم می‌خوره به بی‌بی طاهره، می‌خورن زمین و متاسفانه اتفاقی که نباید، رخ میده.
بی‌بی طاهره دختر خاله‌ی بابام و دختر خاله‌ی مادربزرگ مادرم بودند، همچنین دختر عموي مادر خانمم. شوهرشون هم چنین نسبتی با ما داشتن. میان مراسم به جمعیت نگاه کردم دیدم تمام اقوام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مادر. همو که بار ها گفتیم از او و بار ها قلم زدیم از او؛ اما هیچگاه نتوانستیم کنه وجود او را درک کنیم؛ همانند کودکی که دستش به بالای طاقچه نمی رسد. مادر نه فرشته است، نه پری و نه انسان؛ مادر، مادر است؛ همو که خدایش آفرید تا فردوس برین را به پایش بریزد.
مادر، فانوس فروزان آویزان بر دیوار خانه است؛ می سوزد و می سازد برای ما؛ اما به چشم نمی آید. تا هست، بودنش برای کسی تفسیر نمی شود. برای فهمیدن روشنایی و گرمای حاصل از سوختن مادر
دعایی که مستجاب شد ولی.
یادش بخیر
پدربزرگ شهید محمد مهدی لطفی نیاسر همیشه یه شعر می‌خواند: (برادر پشت، برادرزاده هم پشت درخت بی برادر کی کند رشد) نیمه دوم اسفندماه ۱۳۹۶ بود که عمو مشکل قلبی پیدا کرد و دکترها خیلی امیدوار نبودن، بلاخره قرار شد عمل قلب باز بشه، برادرزاده(شهید مهدی) به جهت شدت علاقه، تو این مدت هر وقت از ماموریت می‌آمد با یکی از دختر هاش می‌رفت دیدن عمو،  بیشتر در مورد گذشته و کودکی  با هم صحبت می‌کردن، عمو میگه: وقت خداحافظی
به گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از بلومبرگ، پیونگ-ایل ۶۵ ساله که تقریبا همسن و سال کشور کره شمالی است، در تمام این سال ها یکی از گزینه های رهبری حصه شمالی شبه جزیره اکراه بوده است. تنها فرزند شخص زنده از کیم ایل-سونگ (پیشگام و بنیانگذار کره شمالی) رقابت برای بلندی رفتن از پلکان قدرت را داخل دهه ۱۹۷۰ بوسیله برادر ناتنی خود واگذار کرد و این کیم جونگ-ایل بود که از ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ به خشکی امدن اضطرار شمالی امر راند. درون این دوران پیونگ-ایل وقت و فر
جایی از فیلم هست که عموي بیلی بهش می‌گه تو زیادی توی غرب (آمریکا) بودی و زندگی آدم‌ها رو شخصی و متکی به فرد می‌بینی. تفاوت مکتب شرق با دیدگاه تو اینه که این‌جا آدم‌ها فقط به خودشون تعلق ندارن، بلکه عضوی از یه خانواده و جامعه‌ی بزرگ‌ترن. واسه همین گاهی لازمه بهشون دروغ بگیم، چون این وظیفه‌ی ماست که بار سنگین حقیقت رو به‌جای اون‌ها به دوش بکشیم. 
ملموسه، نه؟ چقدر مجبور شدیم به خاطر عرف و بندهای اجتماعی از خودمون بگذریم و فردیت رو قربانی تص
دیشب یه مقدار کم تحمل بودم و الکی ناراحت می شدم معلوم نبود دقیقا ریشه این حسم چی بود . و امروز صبح همین طوری یک حدیث کسا خوندم و کلی گریم گرفت ( کم پیش میاد گریم بگیره ) و الآن حالم خوبه . می دونید این دقیقا مثل چی میمونه ؟ مثل یک مریض که نمی دونه دردش چیه و میره دکتر . و دکتر هم یک آمپول بهش می زنه که مریض اصلا ازش خبر نداره ولی خوب میشه .
+ چند هفته پیش مادر بزرگم به رحمت خدا رفتن ، اگه ممکنه براشون فاتحه ای بخونید .
اون کودکی که در وبلاگِ مرحومم از
داودبن عباس دنبالم فرستاد ومرا در مجلس  خود احضار کرد و دانشمندان را گرد اورد تا با من مباحثه کنند من بانها گفتم من اشهر خود خارج شده در جستوی پیغمبری میباشم که نامش را در کتابها دیده ام گفتند او کیست  و نامش چیست  گفتم محمد است گفتند او پیغمبر ماست که تو در جستجویش هستی سپس شرایع اورا از انهاپرسبدم انها مرا اگاه ساختند بانها گفتم من میدانمکه محمد پیغمبراست ولی نمیدانم او همین کس ست که شما معرفیش میکند یا نه شما محل اورا بمن نشان دهید تا نزد
نشانه‌های وجود تو کم‌کم در ظاهر مادرت آشکار می‌شود.این را از غذا خوردنش، اضافه وزن پیدا کردنش و لباس‌هایی که پشت هم به قامتش تنگ می‌شوند می‌فهمیم. آمدن تو به این جهان جدی است. ببین چقدر ساده و مسخره به دنیا می‌آیی. ناگهان از عدم متولد می‌شوی. فقط نه ماه فاصله است بین نیستی و هستی تو در این جهان.تو در کشاکش فهمیدن درستی ِ جهان با خودت و جهان اطرافت هزار بار درگیر می‌شوی. احتمال می‌دهم برایت چنین باشد. پدربزرگ و مادربزرگت متشرع‌اند، مادر
Google Duo یک برنامه پیام رسانی از غول جستجو است که احتمالاً زیاد درباره آن فکر نمی کنید ، اما از قضا این تنها شخصی است که به نظر می رسد موفق شده است ، در میان تعداد بیشماری از تلاش های ناموفق (به یاد داشته باشید Allo؟ فکر کرده اید).
اکنون Duo قرار است با برنامه شماره گیری سامسونگ در خانواده Galaxy S20 یکپارچه شود ، این بدان معناست که شروع به مکالمه تصویری با یکی از مخاطبین خود آسان تر از همیشه خواهد شد. شما حتی نیازی به باز کردن یک برنامه جداگانه ندارید ، فق
اسد الدین شیرکوه بن شاذی از کوردهای ارمنستان و سردار جنگی و عموي صلاح الدین ایوبی بود.
وی سردار زنگی و والی حمص بود.
شیرکوه حمله صلیبیون به مصر را دفع کرد و انطاکیه و اسکندریه را متصرف شد.سپس به حکومت مصر رسید.
منبع:تاریخ کورد و کوردستان-محمدامین زکی بیگ/الکامل فی التاریخ-ابن اثیر/سیر اعلام النبلاء-شمس الدین ذهبی
دریافت عکس نوشتهحجم: 280 کیلوبایت
ماه محرم از غمگین ماه های سال است و شما می توانید با تعریف کردن انواع داستان محرم برای کودکان آن ها را با وقایعی که در این ماه اتفاق افتاده است آشنا کنید. داستان های محرم مضامینی مذهبی دارند و کودکان به شنیدن این داستان ها علاقه مند هستند بنابراین بهتر است این داستان ها را در مهدکودک و یا منزل برای کودکان تعریف کنید. 
داستان پیامبران، داستان محرم، داستان حضرت یونس و داستان حضرت موسی از انواع داستان های مذهبی شنیدنی و جالب هستند و اگر شما تما
سخنان زینبی دختر سپهبد شهید قاسم سلیمانی 
دختر شهید سلیمانی خطاب به رهبر انقلاب: آقاجان نکند شهادت پدرم ناراحتی به چهره شما بیاورد.پدرم خواب راحت را از چشم تمام مستکبران و تکفیری‌ها ربودامروز جهانیان استقبال ایرانیان را از پیکر پدرم نظاره کردند و این استقبال امروز در تهران و فردا در کرمان ادامه‌دار خواهد بود.ترامپ! خیال نکن با شهادت پدرم همه چیز تمام شدعموي عزیزم سید حسن نصرالله پیام خودش را داد.پدرم یک همراه دیگر هم داشت که من دلم نمی‌آ
مردم! ببینید چه کسی پیش روی شما ایستاده است. سپس به وجدان هایتان مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم؟ و فرزند وصی او و پسرعم او و اولین ایمان آوردنده به خدا، تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموي من نیست؟ آیا جعفر طیار عموي من نیست؟ آیا مادر من، فاطمه دختر پیامبر شما نیست؟ آیا جده ام خدیجه، اولین زن اسلام آورده نیست؟ آیا پیامبر درباره من و برادرم ن
دیشب مصمم و با اراده دل از اینترنت و گوشی و لپ تاپ و فضای مجازی کندم و خانواده رو هم هل دادم و رفتیم به دیدن یک فرد دوست داشتنی که دایی مادرم و عموي پدرم هست. ۲ ساعت بیشتر طول نکشید اما بسیار شیرین و دلچسب بود.
امروز ما به این دورهمی های واقعی و ارتباطات حقیقی بسیار نیازمند شده ایم و چوب ارتباطات غیر حقیقی مجازی را می خوریم، هر چند استفاده نادرست و فضای حاکم بر بستر مجازی هر کدوم از ما رو به سمت یک فرد منزوی و بریده از دیگران سوق میده و هزاران اخت
جوک جدید خنده دار خفن 2019,جوک خنده دار باحال ,اس ام اس خنده دار ,جوک جدید, جوک های جدید خفن ,جوک خفن برای وایبر و لاین ,جک های جدید ,جک جدید خفن 1398
جک خنده دار جدید

تارزان بود…سیندرلا 12 شب به بعد میومد خونه …پینوکیو دروغ میگفت بتمن با سرعت بالای 300 مایل برساعت رانندگی میکرد…سفید برفی توی ی خونه با هفت مرد زندگی میکرد …پس تقصیر ماها نیست !!!الگوهامون مورد داشتن … چرا نمیخوایم باورکنیم : ملوان زبل اسفناج نمیخورد ماری جوانا بود آخه کدوم برگ
روایت خواندنی {شهید مدافع حرمی که همنام عموي شهیدش است}
 عمو و برادرزاده ای  با یک نام : محمد ؛ با یک نام خانوادگی : تاج بخش.عمو و برادرزاده ای که هیچوقت همدیگر را ندیده اند اما هردو یک راه رفته اند، دریک مسیر قدم برداشته اند و نصیب هر دو هم شهادت بوده. یکی ، 29 سال پیش در جزیره مجنون شهید شده و حالا همه او را با عنوان آخرین شهید دفاع مقدس گتوند می شناسند و دیگری ، در مهلکه تدمر ، در حمله بی رحمانه نیروهای تکفیری در سوریه آسمانی شده و حالا همه او ر
سلام برادران و خواهران گرامی ضمن عرض تسلیت به مناسبت وفات عموي پیامبر و پدر امیرالمومنین امشب  یعنی شب مبعث از شب‌های مبارکی است و برای آن چند عمل ذکر شده است:
1- شیخ در مصباح فرموده روایت شده از حضرت ابوجعفر امام جواد علیه السلام که فرمود در رجب شبى است که بهتر از هر چیزی است که آفتاب بر آن می‌تابد و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا صَلَّى الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید. و هر کس از شیعیان ما در آن شب اعمال را انجام دهد، اج
کربلا موکب عترة ابی تراب
کاظمین - مهمان نوازی عراقیها
ایران والعراق لا یمکن الفراق
حرم حضرت سلمان سلام الله علیه
کربلا - مهمان نوازی عراقیها
حرم سید محمد عموي امام زمان (ع)
مهمان نوازی عراقیها- حب الحسین یجمعنا
مهمان نوازی عراقیها
ایران و العراق لا یمکن الفراق
حب الحسین یجمعنا

ایوان مدائن - جاتون خالی بود


امسال اصلا قرار نبود برم 
اما .
رشته ای بر گردنم افکنده دوست 
میکشد هرجا که خاطرخواه اوست.
دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم
خیلی حسین زحمت
خدا رو شکر انقدر خانواده سالمی دارم که اکثریت دوستام وقتی میان سراغم مشاوره میگیرن که کدام دکتر خوبه این آشنایی ما با انواع و اقسام دکترها باعث شده ما شماره موبایل یکسری هاشون رو هم داشته باشیم . 
اضافه کنم ما در استان های مختلف مثل زنجان اصفهان تهران اراک کاشان هم خدمات ارائه می دیم کافطه بگین مریضیتون چیه و چه دکتری میخواین بهترینش رو بهتون معرفی میکنیم فقط هیچ کدوم از بچه های فامیل پزشک نشدن که بازم چیز عجیبی نیست.
دوستم از شما تماس گرفته
دیروز غروب نیم ساعتی رو با زن عمو گذروندم. اصلا یه حال خاصی داشت. خیلی عوض شده بود. اون آدم شاد و سرخوش طور ساده، شده بود یه زن جا افتاده و
بهم گفت بیا با هم نماز بخونیم. نماز خوندیم. اون حسو هیچ وقت نداشتم. یه حسی بود شبیه آخرین گفتگوی یه آدم از زمین با خدا. (البته که منم فکر می کنم که این گفتگو هزار تا شیوه می تونه داشته باشه و هیچ آدمی بی خدا نیست) 
خیلی آرامش داشت. از اینکه عموم اینقدر مراقبشه خوشحال بود. می گفت انگار برگشتم به سی سال قبل و
زهرای بابا سلام
 
امروز صبح خبر از دست دادن عمو قاسم را از "ماما" شنیدم. بهت زده سکوت کردم و در خودماندم. باورم نمی شد.نمی خواستم قبول کنم.مثل لحظه ای که تو را از دست داده بودم. سریع رفتم کامپیوتر را روشن کردم و اخبار را نگاه کردم.همانی بود که نباید می بود. چطور می شد این قدر راحت"حاج قاسم" را از دست داده باشیم. باباجان دوستش داشتم مثل برادر بزرگترم،مثل عموي تو. نگاهش که می کردم مردانگی را در چهره اش می دیدم. احساس می کردم تکیه گاه من است.انگار که بر
دانلود رایگان سریال کره ای - مراکشی بی خانمان ها محصول کمپانی نتفلیکس
سریال کره ای - مراکشی Vagabond 2019 با زیرنویس چسبیده اختصاصی
قسمت 16 زبان اصل + قسمت 16 زیرنویس فارسی اضافه شد
تیزر و پیش نمایش قسمت 16 اضافه شد + اخبار غیررسمی فصل 2
Free Download Korean Series Called Cagabond 2019 (배가본드) Hdaedsub Farsi
جهت دانلود سریال + خلاصه داستان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
عناوین سریال : بی خانمان / بی خانمان ها / خانه بدوش / Vagabond / 배가본드
ژانر : عاشقانه، هیجانی، جنایی
زبان : انگلیسی / مراک
 
امام صادق علیه السلام در وصف حضرت ابوالفضل العباس می فرماید:
 
کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا»
 
عموى گرانقدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین علیه السّلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگى- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهاى بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر بر آورد
 
دیروز یه روز خاص بود. چند وقت پیش رفته بودیم زیارت عموي امام زمان ، حسین ابن علی ع ، در نزدیکی نطنز . دیروز صبح قبل از اذان صبح همتا خوابی دیده بود.  تو خواب صدایی می شنیدن که می گفت ممنون که اومدین زیارت من ، همتا از شخصی که اونجا بودن می پرسن ایشون کی هستن و اون فرد پاسخ می دن عموي امام زمان عج هستن. . شاه سلطان حسین یا حسین ابن علی ، عموي امام زمان عج در نزدیکی نطنز هستن و به قول همسر هر وقت اونجا و از ایشون چیزی خواستن ، حاجت روا شدن. جای خیلی ب
✨✨﷽✨✨
اگر انصاف داشته باشیم 
 
همسر مرحوم شهید نواب صفوی»  اعلی الله مقامه؛ نقل می‌کند؛ یک شب بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم حتی نان خشک! هر چه بود؛ امشب افطار تمام شد.
☺️مرحوم نواب لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛ وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحر چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد.
بعد نماز صبح گفتم و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و
چند روز پیش آقایی که فامیلش با من یکی بود، در اینستاگرام دنبالم کرد. صفحه‌ی اینستاگرام من عمومی‌است و هر کسی می‌تواند دنبالم کند، اما تا کسی را نشناسم دنبالش نمی‌کنم.
چند دقیقه بعد، تقریبا نصف پست‌هایم را لایک کرد. یکی دو روزی خبری ازش نبود، اما بعد از یکی دو روز برگشت و باقی پست‌هایم را هم لایک کرد.( چقدر پیگیرند مردم!)
باز هم چند روزی گذشت و این بار به یکی از استوری‌هایم جواب داد و من را "دخترعمو" خطاب کرد و برایم آرزوی موفقیت کرد.
از طرفی
بچه ها من شوخی شوخی حرفام روی بقیه اثر میذاره!!!
قبلنا، دختری که همکارم بود،  کنارم میشست،
وقتی داشت کتابای به درد نخورشو میفروخت، وقتی بهش گفتم به پولش نیاز داری؟ گفت نه!
گفتم خب من اگه جای تو بودم donate میکردمش! 
گفت واقعا؟! گفتم اره!
بچه ها باورتون نمیشه رفت همونجا اهداش کرد!
خیلی اتفاقای اینجوری افتاده
الان که میبینم دختر عموي بابام هم داره حرفمو گوش میده و میره جلو و دنبال اهدافشه، احساس خیلی خوبی به خودم دارم!!!
احساس میکنم واقعا دارم موفق
!
وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ
و خویشان نزدیکت را بیم ده.
 
 
وقتی این آیه شریفه نازل شد رسول اکرم به علی(ع) فرمود غذایی ترتیب بده و بنی هاشم و بنی عبد المطّلب را دعوت کن. علی (ع) هم غذایی از گوشت درست کرد و مقداری شیر نیز تهیه کرد که آنها بعد از غذا خوردند. پیغمبر اکرم اعلام دعوت کرد و فرمود من پیغمبر خدا هستم و از جانب خدا مبعوثم. من مأمورم که ابتدا شما را دعوت کنم و اگر سخن مرا بپذیرید سعادت دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد. ابو لهب که ع
ونوس کوچولو در شیراز بدنیا آمده بود اما چونکه پدر ونوس یک پزشک بود
برای کمک به مردم نیازمند به بندرعباس رفته بودند تا پدرش بتواند به انها کمک کند.
از زمانی که ونوس کوچک بود انها همیشه زمستانها در جنوب کشور بودند و در انجا زندگی می کردند
جنوب کشور همیشه هوا آفتابی است و هیچ وقت باران و برف نمی بارد.
در زمستان که هوای همه جای کشور سرد می شد
تازه هوای بعضی از قسمتهای جنوب کشور خوب و قابل تحمل می شد.
تابستان گذشته، وقتی ونوس پنج ساله شده بود همراه پ
یه روزی روزگاری ساااالها پیش ما یه دوست شهید انتخاب کردیم!اینم لیــــــنک لحظه خداحافظی یه کری هم خوندیم که آقای سردار مهدی خان خودت صدا کن بیام
یک سال گذشت و من اتفاقی برای پایگاهش فعالیت کردم بدون اینکه بدونم و بعد متوجه شدم! فهمیدم صدام کرده چون اصلا یادش نبودم بعد از اون خداحافظی تو این یک سال.
حالا چند روزه فهمیدم دختر عموي ایشون همکار بندست و دخترِ دخترعموشون شاگرد بنده!من اصلا از فامیلی همکارم متوجه نشده بودم که فائزه جون دوست جونی
سیّد حسنی پسر عموي نسبی همۀ ما سادات حسینی، حسنی، و رضوی است؛ نه پسر عموي تنی. وی هنگام سردادن ندای یاریخاهی نخست از سادات کمک می‌خاهد. نویسنده تا کنون ندیده است که کسی از وی باخبر بوده و او را یافته باشد. زیرا او و قیامش از اسرار الاهی در آخراّمان‌اند که کمی پیش از ظهور می‌بایست فاش شوند. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که هدفش ماندن و حکومت‌کردن و پادشاهی در ایران نیست، و مردم، به‌ویژه سادات محترم و توانمندان، را به یاری خیش دعوت
سلام
دوستان خانواده برتری عزیز سال نو همگی تون مبارک، حالا که دید و بازدیدِ عید تعطیله بیایید از خاطرات سال های گذشته دید و بازدیدهامون برای همدیگه تعریف کنیم و شاد باشیم. من یکیش رو بگم.
ما پارسال رفتیم خونه عموي همسرجان، منتهی ساعت ۱۲ شب بود و عمو جون خواب بودن، بعد همسر من به اصرار که من باید برم و عموم و ببوسم. عمو هم که روی تخت دراز کشیده بود با بوسه همسر ما از خواب بیدار شد و بنده خدا چشماش قرمز شد حسابی و کلی من خجالت کشیدم البته ته دلم
میدونی از تابستون که همه تفکرات بچگیم نابود شد من عوض شدم
به خاطر مامانم به خاطر بابام 
من دیگه عصبی نبودم .، اروم شدم . خیلی اروم
همه چیو توی خودم میریختم همه چی خوب پیش رفت و منم سعی کردم خیلی خوشحال نشون بدم و بگم قضیه برام مهم نیست تاااا شهریور
 از ضبح باشگاه بودم اومدم خونه یه دوش گرفتم  و با زهرا و بقیه دخترا رفتیم پاساژ سانا شام رو توی رستورانش خوردیم و بعدش رفتیم پارک تا 1 پارک بودیم و بعدش بابام اومد دنبالمو رفتیم خونه عمو مهدیم اونج

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها