نتایج جستجو برای عبارت :

وبلاگ کودکانه هايم

بسم الله الرحمن الرحیم . آموزش سوره فلق به همراه شعر کودکانه *قاری: استاد حسین محمدی یاد دادن سوره‌های کوتاه جزو سرفصل‌های کاری آموزش خردسال هست اما آیا این آموزش به چه صورت انجام میشه این خیلی مهمه. در بحث آموزش مفاهیم دینی همونطور که گفتم خیلی اهمیت داره که چه قدر از مفهوم رو لازمه به کودک منتقل کنیم. آیا چیزی که بش یاد میدیم مطابق سنش هست؟ نیاز سنش هست؟ اصلا براش قابل درک و فهم هست؟ اگه نمیفهمدش آیا میشه براش توضیحش داد به صورت کودکانه و
دانلود آهنگ کودکانه سلام
کاربران عزیز امروز در خدمت شما هستیم با دانلود مجموعه فوق العاده از آهنگ های کودکانه در مورد سلام به همراه متن شعر و کیفیت عالی این مجموعه شامل آهنگ های سلام کودکانه برای شروع کلاس پیش دبستانی, شعر و ترانه سلام بابا سلام مامان, آهنگ سلام یه حرف خوبه میباشد دانلود به صورت یکجا و کاملا رایگان با لینک مسقیم امیدوارم این مجموعه را دوست داشته باشید و برای دوستان خود ارسال کنید
 
دانلود آهنگ کودکانه سلام
 
دانلود آهنگ های شاد کودکانه
درود، امروز موزیک های شنیدنی شاد و دلنشین برای کودکان را آماده دانلود کرده ایم. آهنگ های عاشقانه برای کودکانه عزیز و دلبندتان ، مامان و بابای
عزیز دانلود کنید و با فرزند خود گوش کنید و لذت ببرید. یکی از بهترین
مطالبی که تا به امروز در جوان موزیک منتشر شده بدون شک همین مطلب خواهد
بود.

ادامه مطلب
سلام امیدوارم از آپدیت جدید قالب وبلاگ خوشتون بیاد اول اینکه دوتا کادر ساختبم یکی اخبار وبلاگ و اون یکی دلنوشته های بنده حالا میگید چرا اصلا من دلنوشته مینویسم؟ چون نوشتن دلنوشته هایم منو راحت میکنه و یه نوعی احترام وبلاگ نویس حفظ میشه :)
و کلا اخبار و دلنوشته هارو از میان مطالب خارج کردیم این مطلب نیز در میان اخبار وبلاگ است :)
لطفا نظرتون رو در مورد آپدیت جدید وبلاگ مشترک شوید :)
دلم بچگی ام؛
سادگی های کودکانه ام
مهربانی های از ته دلم را میخواهد،
میخواهم چشم هایم را روی تمام انهایی که دلم را رنجانده اند
ببندم و بروم گوشه ای دنج و پشت کنم به همه دنیا وادم هایش
به سختی ودردهایش به بی مهری وبی ملایماتش
 
روزی سوفیا تصمیم گرفت که با دوستش به پیاده روی بروند،
او یک ساندویچ و یک سیب را درون کیفش قرار داد و کلاهش را گذاشت
دست دوستش را گرفت و با هم به سمت جنگل رفتند.
در راه بودند که ناگهان باد تندی شروع به وزیدن کرد به طوری که باعث شد
کلاه سوفیا از سرش بیرون آمده و به شاخه ی بلند درختی آویزان بشود.
سوفیا از این اتفاق ناراحت بود با خودش فکر کرد
که چکار کند که بتواند کلاهش را از روی شاخه بردارد
و وقتی دید نمی تواند کاری کند ناامید و ناراحت شده بود،
در ه
روزی سوفیا تصمیم گرفت که با دوستش به پیاده روی بروند،
او یک ساندویچ و یک سیب را درون کیفش قرار داد و کلاهش را گذاشت
دست دوستش را گرفت و با هم به سمت جنگل رفتند.
در راه بودند که ناگهان باد تندی شروع به وزیدن کرد به طوری که باعث شد
کلاه سوفیا از سرش بیرون آمده و به شاخه ی بلند درختی آویزان بشود.
سوفیا از این اتفاق ناراحت بود با خودش فکر کرد
که چکار کند که بتواند کلاهش را از روی شاخه بردارد
و وقتی دید نمی تواند کاری کند ناامید و ناراحت شده بود،
در هم
وقتی که تو آمدی دوبارهاز هر طرفی سپیده سر زددر باغ، شکوفه شد شکوفاپروانه به سوی غنچه پر زد
در خانه و کوچه و خیابانگل های قشنگ خنده روییداز شادی دیدن تو آن روزهم غنچه و هم جوانه خندید
گیسوی قشنگ سبزه آن روزبا دست نسیم شانه می شدباغ دل ما ز دیدن توسر سبز و پر از ترانه می شد
********** شعر کودکانه دهه فجر **********
از آسمون دوبارهبارون گل می بارهتو این هوای برفیتولد بهاره
بادکنکای رنگینقل و گل و شیرینیشروع جشن فجرهلاله ها رو می بینی
********** شعر کودکانه دهه
 "شعر کودکانه جوجه من"جوجه پر طلاییزرد و سرخ و حنایی
پرهات رنگا رنگهراه رفتنت قشنگه
ای جوجه قشنگمجوجه رنگارنگم
حناییه سر توچه خوشگله پر تو
   بیشتر بخوانید: "شعر کوتاه برای کودک 2 ساله"
 
**********اشعار کودکانه**********
 
"جوجه نافرمان"
گفت با جوجه مرغکی هشیارکه ز پهلوی من مَرو به کنار
گربه را بین که دُم عَلم کردهگوش ها تیز و پشت خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بردتتا کُله چرخ داده ای خوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوستبه خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خو
من تمام لحظه هایم، خنده هایم، گریه هایم
اشک هایم، درد هایم، غصه هایم، زجر هایم
شادی و آرامش من، کودکانه خنده هایم 
با تو بوده، با تو مُرده، سر به نیستی ها سپرده
التماست، گریه هایت، زجر توأم با صدایت
خنده هایت، ترس هایت، بغض هایت، درد هایت
مرگ شیرینْ خنده هایت، حاصل خبط تو بوده
با دورویی با دورنگی، خاطراتم با تو مرده
دوست دارم تو بدانی رفتنت پایان من شد
این منی که می‌نویسد، زاده باران غم شد
جناب شاهین گرسنه بود. از آن دورها مواظب یک دسته کبوتر بود؛ اما جلو نمی رفت و حمله نمی کرد. فقط از آن بالاترها آن ها را نگاه می کرد. چون که شاهین ها از آن بالاها حمله می کنند.
جناب شاهین بالا و بالاتر رفت. درست بالای سر کبوترها رفت. از آن بالا یکی از آن ها را نشانه گرفت. چونکه شاهین ها پرنده های کوچک‏تر را شکار می کنند.
جناب شاهین، بال هایش را بست و از آن بالا، مستقیم به طرف کبوتر شیرجه رفت. چونکه شاهین ها موقع حمله، بال هایشان را می بندند.
نزدیک کبو
نگاه بی رمقش هنوز در پس سالها درد، نشانه هایی از شیطنت کودکانه اش داشت.
منم نوجوان، کنار تختش ایستاده بودم. بی آنکه حرفی برای گفتن داشته باشم.
گاه گاهی مرا به لبخندی کودکانه مهمان میکرد.
بی انصافی بود که بگویم ناراحت از دست معلم که بهم نمره نداده
یا از جای کبودی دعوای دیروز با یکی از بچه ها سر توپ
یا از خستگی و کلافگی این روزها
دورش که خلوت شد ارام مرا صدا زد.
گفت: مگر مرگ، دردش بیشتر از این سوزنهاست!
ناگهان
 
تا همینجا خاطرات قابل خواندن هستن
ابگیر کوچکی در میانه راه سبز و دلپذیری وجود داشت که در ان سه ماهی زندگی می کردند.
ماهی سبز، باهوش و زرنگ بود ، ماهی نارنجی ، هوش کمتری داشت و ماهی قرمز ، کم عقل بود.
روزی دو ماهیگیر که به قصد تفریح  به فضای سبز رفته بودند
تصمیم گرفتند که فردا برای ماهیگیری به اینجا بیایند
بنابراین تصمیم گرفتند که تور ماهیگیری خود را برای فردا اماده کنند.
ماهی ها صحبت های ماهیگیران را شنیدند
و با نگرانی خواستند که چاره ای بیندیشند.
ماهی سبز ، که زرنگ و باهوش بود
همستر کوچولو دنبال غذا می گشت. یک شاخه ی گندم پیدا کرد.
خوش حال شد و دانه های گندم را گاز گاز کرد.
چونکه غذای همسترها دانه های گندم است.
همستر کوچولو ناگهان صدای پایی شنید. خوب گوش کرد و بو کشید.
بوی راسو بود. همستر کوچولو ترسید و فرار کرد.
چونکه همسترها غذای راسوها هستند.
همستر کوچولو با دانه هایی که توی دو تا کیسه قایم کرده بود، دوید و رفت توی لانه ی زیرزمینی.
چونکه همسترها دو تا کیسه ی کِشی توی لپ هایشان دارند.
همستر کوچولو توی لانه اش، با خیال
یک بادبادک بود که دنبال دوست می‌گشت. یک روز توی فیس بوک با یک باد آشنا شد. از آن روز به بعد باهم چت کردند.
یک روز گذشت، دو روز گذشت، روز سوم باهم قرار گذاشتند، کنار یک ابر پنبه‌ای سفید که شکل بره بود یکدیگر را ببینند.
بادبادک خیلی خوش‏حال شد. حمامی رفت. سر و رویی شست. مویی شانه کرد. ابرویی کمان کرد. دستی به گوشواره‌ها و دنباله‌هایش کشید و رفت آسمان. کنار بره ابر سفید. بره ابر گوشه‌ی آسمان واسه خودش می‌چرید. بادبادک منتظر بود و هی این ‏ور و آن‏
ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳ ﺮﺳﺪﻧﺪ:ﺑﻬﺘﺮﻦ ﺍﻟﻮ ﺑﺮﺍ ﺮﻭ درزندگی ﺴﺖ؟ﻔﺖ : ‏ ﻮﺩﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﻦ ﺍﻟﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻔﺘﻨﺪ :ﻮﺩﺎﻥ ﻪ ﻫ ﻧﻤﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺪ ،ﻮﺩﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻪ ﻧﺒﺎﺪ ﻫﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺮﺩ . ﺍﻭﻝ ﺍﻨﻪ ﻫﻤﺸﻪ ﺑﺩﻟﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪﺩﻭﻡ ﺍﻨﻪ ﻫﻤﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺎﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﺳﻮﻡ ﺍﻨﻪ ﻭﻗﺘ ﺰ ﺭﺍ ﻣﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﺩﺍﺭﻧﺪ ﻬﺎﺭﻡ ﺍﻨﻪ : ﺑﻪ ﻫ ﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﺑﻨﺪﻧﺪ
فروش ویژه زیر پیراهن بچگانه
تا پایان اسفند ماه
به قیمت عمده تکی خرید کنید
زیر پیراهن کودکانه سایز 4 سال فقط 20.000 تومان
قبول انواع سفارشات و تغییرات سفارشی اندازه و جنس و.
مشخصات:
رنگ سفید
سایز کودک 4سال
جنس پارچه: 100 درصد نخ پنبه
 
فروش ویژه زیر پیراهن بچگانه
تا پایان اسفند ماه
به قیمت عمده تکی خرید کنید
زیر پیراهن کودکانه سایز 4 سال فقط 20.000 تومان
قبول انواع سفارشات و تغییرات سفارشی اندازه و جنس و.
مشخصات:
رنگ سفید
سایز کودک 4سال
جنس پارچه: 100 درصد نخ پنبه
 
فروش ویژه زیر پیراهن بچگانه
تا پایان اسفند ماه
به قیمت عمده تکی خرید کنید
زیر پیراهن کودکانه سایز 4 سال فقط 20.000 تومان
قبول انواع سفارشات و تغییرات سفارشی اندازه و جنس و.
مشخصات:
رنگ سفید و سبز آبی
سایز کودک 4سال
جنس پارچه: 100 درصد نخ پنبه
 
از وبلاگ نویسی دور شدم. همه چیز را می‌ریزم توی یک کانال برهوت. سنگ ریزه و الماس با هم. حیات جاودان را ازشان می‌گیرم. نوشته‌هایم دیگر عمق ندارند. نگاه جدیدی ندارند. بهشان جفا می‌کنم. انگار که یک رستاخیزی لازم است همه ما را برگرداند به وبلاگ نویسی. کاش پیامبری بودم برای این قوم از راه به در شده. این قومی که اسیر زرق و برق مجازآباد شده‌اند. ندایم را بهشان برسانید. راه بازگشت باز است هنوز.
بسم الله الرحمن الرحیم. امام زمان (عج) و کودکان این به پست اشعار آموزشی و کلیپ‌های کودکانه مهدوی ویژه آشنایی با امام دوازدهم برای سنین خردسال و دبستان اختصاص دارد. تصاویری هم برای ساخت کلیپ‌های مناسبتی در این پست برای شما قراردادیم تابتوانید به بهترین شکل محتواهای آموزشی بسازید. کلیپ های کودکانه مهدوی برای مشاهده کامل مطالب این پست به آدرس زیر مراجعه کنید .
فروش ویژه زیر پیراهن بچگانه
تا پایان اسفند ماه
به قیمت عمده تکی خرید کنید
زیر پیراهن کودکانه سایز 4 سال فقط 20.000 تومان
قبول انواع سفارشات و تغییرات سفارشی اندازه و جنس و.
مشخصات:
رنگ سفید
سایز کودک 4سال
جنس پارچه: 100 درصد نخ پنبه
 
فروش ویژه زیر پیراهن بچگانه
تا پایان اسفند ماه
به قیمت عمده تکی خرید کنید
زیر پیراهن کودکانه سایز 4 سال فقط 20.000 تومان
قبول انواع سفارشات و تغییرات سفارشی اندازه و جنس و.
مشخصات:
رنگ سفید و سبز آبی
سایز کودک 4سال
جنس پارچه: 100 درصد نخ پنبه
 
وبلاگ هاونگاه وبلاگی است برای نقد به اشتراک گذاشتن تجربه های فرهنگ نویسنده آن
وبلاگ هاونگاه یک وبلاگ فرهنگی است.
وبلاگ هاونگاه یک وبلاگ ادبی است.
وبلاگ هاونگاه یک وبلاگ سینمایی است.
وبلاگ هاونگاه یک وبلاگ نقادانه است.
وبلاگ هاونگاه  مروج تفکر انتقادی و تحلیلی است.
من یکی از دوست‌های عسل، یعنی همان بچه خرسه هستم. من هم دیگر بچه آدم نیستم، من تازگی یک بچه گربه شده‌ام؛ اما نه برای اینکه عاشق غذای گربه‌ای باشم، نه! من حالم از موش به هم می‌خورد. من آرزو کردم بچه گربه شوم، فقط برای اینکه گربه‌ها به مدرسه نمی ‏روند. گربه‌ی خانه‌ی ما که همین طور بود. از او یاد گرفتم که گربه شوم.
گربه‌ی خانه از صبح تا شب دور حیاط ش بازی می‌کرد. وقتی می‌رفتم مدرسه، می‌پرید روی دیوار و به من پز می‌داد که از درس خواندن
من یکی از دوست‌های عسل، یعنی همان بچه خرسه هستم. من هم دیگر بچه آدم نیستم، من تازگی یک بچه گربه شده‌ام؛ اما نه برای اینکه عاشق غذای گربه‌ای باشم، نه! من حالم از موش به هم می‌خورد. من آرزو کردم بچه گربه شوم، فقط برای اینکه گربه‌ها به مدرسه نمی ‏روند. گربه‌ی خانه‌ی ما که همین طور بود. از او یاد گرفتم که گربه شوم.
گربه‌ی خانه از صبح تا شب دور حیاط ش بازی می‌کرد. وقتی می‌رفتم مدرسه، می‌پرید روی دیوار و به من پز می‌داد که از درس خواندن
چرا فرزندم کودکانه رفتار می کند؟
در  نوشتار چرا پسرم حرف گوش نمیده؟ به این موضوع اشاره کردیم که علت این که بسیاری از والدین باید ده ها بارکاری را از فرزند خود بخواهند تا انجام دهد این است که فرزند آنها در مواجهه با آن والد خودکودکانه اش را بروز می دهد
و در ادامه اشاره کردیم که خود کودکانه با لوس شدن،در هم پاشیدن،استراحت کردن و جذب کردن همه چیزهای خوب تغذیه می شود

ادامه مطلب
چرا فرزندم کودکانه رفتار می کند؟
در  نوشتار چرا پسرم حرف گوش نمیده؟ به این موضوع اشاره کردیم که علت این که بسیاری از والدین باید ده ها بارکاری را از فرزند خود بخواهند تا انجام دهد این است که فرزند آنها در مواجهه با آن والد خودکودکانه اش را بروز می دهد
و در ادامه اشاره کردیم که خود کودکانه با لوس شدن،در هم پاشیدن،استراحت کردن و جذب کردن همه چیزهای خوب تغذیه می شود

ادامه مطلب
****شعر کودکانه راز و نیاز با خدا****پیش از طلوع خورشید
وقتی سپیده سر زدوقتی پرنده‌ی شب
از بام خانه پر زدبر خواستم من از خواب               
رفتم وضو گرفتمدست دعا گشودم
یاری از او گرفتماز پشت بام مسجد
آمد ندای توحیدبار دگر به دلها
نور نشاط بخشیدمن جانماز خود را
آهسته باز کردمآنگاه با خدایم
راز و نیاز کردم
اولش که دستم زخم شد، حس بدی داشتم. تمام چیزی که به آن فکر می‌کردم این بود که جایش میماند و دست‌هایم زشت می‌شود. آن لطافت و زیبایی نه را از دست می‌دهد. آنقدر زمخت می‌شود که دیگر کسی دلش نمبخواهد آن را در دست بگیرد و بفشارد. همیشه روی دست‌هایم حساس بودم. همیشه به آن کرم می‌زدم و همیشه سعی داشتم تمیز نگه‌شان دارم. چون دست‌ها تنها خروجی‌های فیزیکی جریان احساسات ما با دیگران هستند. وقتی زیبا و پرانرژی باشند، دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهن
از سنین خیلی پایین علاقه بسیار به نوشتن داشتم. حتی زمانی که مدرسه نرفته بودم و سواد خواندن و نوشتن نداشتم، دفتر خاطرات برای خودم درست کرده بودم و به مادرم می‌گفتم تا برایم بنویسد. 
بعد تر که به مدرسه رفتم و نوشتن را یاد گرفتم، نقاشی های کودکانه ام را با نوشتن داستان هایی که گاه برایم روایت کرده بودند و گاه خودم و دنیای کودکانه ام خالق آن ها بودیم، همراه می‌کردم. آن زمان نوشتن همین داستان هایی که توی سرم می‌آمد به مراتب برایم مهم تر بود از در
در تاریخ 1398/08/01 شورای دانش آموزی دبستان طالقانی توسط 208 نفر دانش آموز با سیستم سنتی انتخابات ساعت 9 صبح مشخص گردید و کار خود را آغاز نمود در این برنامه بعد از ثبت نام دانش آموزان جهت کاندید شورا ، مدت پنج روز تبلیغات بود که دانش آموزان با هیجان خاص ،به وسیله ی بنر ، پوستر و نوشتارهای کودکانه در مشارکت اجتماعی شرکت نمودند سپس در مراسم آغزین به معرفی خود پرداختند .تعدادی از روی نوشته؛ تعدادی با گفتار کودکانه ، و بعضی با تصویر و نوشته جهت انتخاب ش
در کنار جنگلی سبز و پر درخت مزرعه ای زیبا بود
که داخل ان پر از مرغ و خروس بود .
یک روز صبح روباهی گرسنه تصمیم گرفت که راهی پیدا کند
و وارد ان مزرعه بشود و مرغ و خروسی شکار کند.
او ارام ارام رفت تا به پشت نرده های مزرعه رسید .
مرغ ها با دیدن روباه از ترس فرار کردند
و هر کدام به گوشه ای امن پناه بردند و خروس هم روی شاخه درختی پرید.
روباه با مهربانی سلام کرد و گفت: صدای قشنگ شما را شنیدم
برای همین نزدیک تر آمدم تا بهتر بشنوم، حالا چرا بالای درخت رفتی ؟
خ
با  سلام و احترام
من یکی از خوانندگان وبلاگ "یک مرد" بودم و هستم.
دوستان  این وبلاگ در حال حاضر در اختیار " یک مرد " نمی باشد و بنده تنها این آدرس رو به منظور حفظ این وبلاگ برای نویسنده سابق ، ثبت کرده ام . امیدوارم ایشون برگردند و به نوشتن ادامه بدهند و تا اون روز در این وبلاگ هیچگونه فعالتی صورت نمیگرد.
 
این وبلاگ جایگزین وبلاگ قبلی گروه به آدرس www.rayanehuae.wordpress.com گردیده است. امیدواریم که با فعالیت کلیه ی همکاران محترم, وبلاگ فعال و قابل استفاده ای داشته باشیم. لطفا نظرات و پیشنهادهای خود را جهت ارتقاء وبلاگ برای مدیر گروه ارسال نمایید.
****شعر کودکانه راز و نیاز با خدا****پیش از طلوع خورشید
وقتی سپیده سر زدوقتی پرنده‌ی شب
از بام خانه پر زدبر خواستم من از خواب
رفتم وضو گرفتمدست دعا گشودم
یاری از او گرفتماز پشت بام مسجد
آمد ندای توحیدبار دگر به دلها
نور نشاط بخشیدمن جانماز خود را
آهسته باز کردمآنگاه با خدایم
راز و نیاز کردم
توی این سال ها به عنوان مطلب یعنی "عوامل ماندگاری یک وبلاگ" زیاد فکر کردم، از طرفی وبلاگ ها و وبلاگ نویس های سابقه دار هم مرور شد و به یک سری خصوصیاتِ تقریبا مشترک رسیدم. همچنین کسانی که تا تقی به توقی می خوره و اقدامات نامناسب مثل حذف وبلاگ و یا خداحافظی انجام می دن هم بررسی کردم و خصوصیات اونها یه جورایی برعکس وبلاگ نویس های سابقه دار هست.
ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها