نتایج جستجو برای عبارت :

هرکی نیاز جنسی داره زنگ بزنه فقط تو قم باشه

.
کوکو سیب زمینیش خیلی چربه. بدم میاد. جاش نارنگیای خوبی داره. خب نارنگی میخوریم.
میگه نت تو هم ضعیفه؟ میگم آره.
این کیبورده هم نیم فاصله شو پیدا نمیکنم، بهتر. دلم ساده نوشتن میخواد.
جزئی شد؟ خب باشه. نه که حواسمون به کل از کل پرت باشه که. نه، حواسمون هست. اونم به موقعش.
چقدر قویه این دختر! چقدر محکمه. چقدر وسیعه. چقدر خوبه. چقدر شبیهش نیستم.
نارنگیشم که مزه نداره. منم حواسم نیست که سرما خوردم.
این نیومده بود اتاق ساکت بودا! خوب بود حالمون.
دمخور آدم
اگر ازم بپرسید الان چی میخوای؟ جواب میدم که اونیکه همیشه بوی شامپو میده و پشت دستای خوش رنگش یه خال داره و دندوناش خرگوشیه، بهم زنگ بزنه و اونقدر باهام و برام حرف بزنه که خوابم ببره. 
شما که نمیدونید چه صدای شیرینی داره. میدونید؟ 
به نظرم لازمه هر شهری یه مرکز داشته باشه. جایی که رسیدن بهش آسون‌ترین راه‌ها باشه، جایی که از ساکن و مسافر، هرکي توشه، اگه راه گم کنه، اگه خسته باشه، اگه خوشحال باشه، اگه ناراحت باشه، اگه می‌خواد از خونه‌ش بزنه بیرون، اگه بی‌جا و مکان باشه، اگه بخواد قرار بذاره، اگه بخواد خلوت کنه، اگه بخواد خوش بگذرونه، اگه بخواد عزاداری کنه، اگه تازه متولد شده یا اگه تازه مرده، در هر حالی بتونه روش حساب کنه. مرکزی که آغوشش باز باز باز باشه، مرکزی که خود
آدم باید یکی رو داشته باشه که دیوونگی‌ها و هوسونه‌هاش هم مثل خودش باشه‌. امامزاده هاشم بزنه کنار و یه آش رشته‌ی توپ بخورید. آبعلی نگه داره و کنار هم دوغ آبعلی بخورید. تو جاده‌ی برفی بزنه کنار و یه چای گرم بنوشید. پا به پات تو ماشین بخونه و بزنه و برقصه یکی باید باشه که پا به پات دیوونگی کنه و کنارش خودِ خودِ واقعی‌ت باشی :)
یه روزایی هست که به شدت دلت میخواد یکی باشه تا براش حرف بزنی و اونم برات حرف بزنه اصلا یه روزایی ادم حس میکنه به یکی نياز داره که باشه گرچه این همه ادم دورمو گرفته اما به وقتش خیلی تنها میشم انقد دورم خالی میشه که ترس ورم میداره!
چه به درد میخوره این همه شلوغی وقتی هیچکی نیست به حرفات گوش کنه ؟!
امشب ازون شباست که کلی حرف دارم و هیچکی نیست یعنی هستن، ولی نیستن برای من نیستن!
امیدوارم زندگیمون خالی باشه ازین نبودنااااا
یه  پرنده دوست دارهآسمون  آبی باشهروزای خوب خداصاف و آفتابی باشه
 یه  پرنده دوست دارهخوب و مهربون  باشهشب پیش ستاره هاروز تو آسمون  باشه
یه  پرنده دوست دارهتو دلا غم نباشهلبا پرخنده باشهدرد و ماتم نباشه
 یه  پرنده دوست دارهرو  زمین جنگ نباشههمه دل ها شاد باشنهیچ دلی تنگ نباشه
یه  پرنده دوست دارهقفسش باز بمونهاز قفس فرار کنهراحت آواز بخونه
یک توپ بسکتبال توى دست من تقریبا ۱۹ دلار می ارزه اما توى دست مایکل جردن تقریبا ۳۳ میلیون دلار!بستگی داره توپ توى دست کی باشه!یک عصا توى دست من می تونه سگ ها رو دور کنه اما توى دست موسی(ع) دریای بزرگ رو می شکافه!بستگی داره عصا توى دست کی باشه!دو تا ماهی و یه تکه نان توى دست من یه ساندویچ می شه اما توى دست حضرت عیسی(ع) هزاران نفر رو سیر می کنه!بستگى داره روزى شما دست کى باشه!همانطور که می بینید ، بستگی داره هرچیزى ، توى دست کی باشه!پس ، دلواپسی هایت ،
چقدر دوست دارم توی این سرمای شب،کافشنمو بپوشم، یه شال بپیچم دور گردنم و تا زیر چشمام بکشمش بالا بعد کلاه کافشنمو سرم بذارم و با یه نفر دوشادوش هم ،راه بریم.  اولش بدون اینکه کسی حرف بزنه قدم بزنیم و قدم بزنیم تا هر وقت یکیمون  حس کرد که حرف تا گلوش رسیده و ممکنه منفجر بشه  اون وقت بزنه زیر آواز .بخونه و بخونه هرچی از گرمای درونش رو لباش اومد بخونه ،، بعد  آروم آروم صداش یواش تر شه و دوباره سکوت برقرار بشه تا ترانه بعدیحتی اگه آواز خوندنم را
 سلام به هرکي حرفام رو خوند:) یک کوچولو دیر امدم .
یسری ادما هستن واقعا نياز به روان درمانگر دارن روان کاوه یا هرچیز دیگه ای که هست آخه چرا تا کی میخوان این اخلاقاشونو تو خودشون نگه دارن .
دلم میخواست حرفام رو بزنم باهاشون خیلیییی محترمانه و مودبانه ولی متاسفانه وقتی حرفای من با اون همه ارزشی که داره یکی ک شعورشم پایینه بیاد سرت بخاطرش داد بزنه قطعا ک نتیجه خوبی نمیده و ارزشی نداره خودمو خراب کنم .
سختی کشیدن در گرو موفقیت می ارزه تو بدترین
آقا ما نفهمیدیم بالاخره جوون با غریزه جنسيش چه غلطی کنه؟!
ازدواج رو قبول دارم کاملا اوکی. ولی اون راه بلند مدته. الان» جوون با غریزه جنسي مرگباری که توش داره شعله میکشه چکار کنه؟ ازدواج دائم که سیمکارت دائم نیس هرموقع لازم داشتی بری سر کوچه تهیه کنی.
کی راهکار درست و عملی داره واسش؟
اسلام هم با اون عظمتش با راههای خوبی که داره تو فرهنگ افتضاح ما قابل عملی شدن نیس. راه‌هایی مثل عقد موقت.
الان عقد موقت مثل روابط نامشروع قبح داره تو ذهن خیلی از
آدم باید خوشحال باشه؟ آدم باید تو زندگیش لذت ببره؟ آدم باید چه‌جوری باشه دقیقا؟ چی درسته؟
من الان لذت یک غمی رو می‌خوام که بشینه تو دلم و درام کنه تو خیال و زندگی رو رنگ بزنه. من الان دلم لذت عشق می‌خواد، آره همون که جز هورمون نیست. من الان دلم نوشتن می‌خواد از این زندگی از منی که دلم حواسش داره پرت میشه. اما کجا؟ من که کسی رو نمی‌بینم بشه باهاش عاشقی کرد. کاش س کمی وا میداد. اما همون بهتر که عاقله. من دلم می‌خواد کسی به عشق و دوست داشتن من احت
خوش به حال اونایی که سخت نمیگیرن و هرکي به پستشون بخوره که بنظرشون یه ذره معیارهای همه پسند جامعه رو داره عاشقش میشن و باهمون ادامه میدن
دوس دارم از یه نفر خوشم بیاد
خسته ام از اینکه هرکي دور و برمه اونی نیست که من عاشقش باشم. دوس دارم دوسش داشته باشم فقط اون نباشه که دوسم داره. پس دل خودم چی؟ 
نمیخوام فقط ازدواج کنم واسه رفع تکلیف. شاداب تو همچون ازدواجی میشه یه دیکتاتور  جالب اینجاس هرچی bossy تر هم رفتار میکنه،  بیشتر دوسش دارن انگار جذ
فکر کنم پاییز و زمستون 93 بود.حال روز خوبی نداشت.زندگی بهش سخت گرفته بود.سعی میکردم حواسم بهش باشه.بیشتر باهاش حرف بزنم.بیشتر بخوندونمش.ترغیبش کنم به کارایی که دوست داره.حرف میزدم براش میخندیدم تا بخنده.حالا انگار اون داره همه اون کارا رو برای من میکنه.میخواد باهام حرف بزنه.میخواد بگه زندگی میشه که قشنگ باشه.میگه که نگرانمه.سعی میکنه حالمو خوب کنه.ادم کم حرف و کم خنده همیشه حالا از چیزاییی حرف میزنه که برام جالبه
اون موقعا میفه
می دونین به این وبلاگ چه حسی دارم ؟ دقیقا یه نفر به سگش داره . نه هر سگی ، بلکه سگی که صاحبش نمی خوادش . با اینکه نمی خوادش در عین حال به قدری دوستش داره که نتونه ازش دل بکنه . سعی می کنه دیر به دیر بهش سر بزنه ولی همش عذاب وجدان می گیره که اون به جز من‌کسی رو نداره و حتما همین الان هم داره به من فکر می‌کنه و منتظر منه ! نه ، ایچ جوره نمی تونم بیخالش بشم !
یکی از شاعرانه ترین تعبیرها رو از مرگ شازده کوچولوی اگزوپری داره که فکر میکنه قراره جای دیگه ای بره و اونجا به بدنش نيازی نداره( وقتی مار قراره نیشش بزنه) شازده کوچولو هم تعلقات زیبای زمینی داره؛ بائوباب ها که روزه گی های ملال آورن شاید و گلش و روباهی که برای ترک تنهایی اهلیش میکنه تا دوستش باشه اما در نهایت به جای دیگه ای سفر میکنه.
دیروز کاغذ بی خط رو دیدم. اصلا خوشم نیومد خیلیا دوسش دارن خیلیا روش غیرت دارن و معتقدند شبیه هامونه اما واقعا فیلمی نبود که من دوست داشته باشم فیلم سیاه و سفیدی بود واقعی نبود یه کاراکتر رو  یه جوری نشون میده که تو از ته دلت عاشقش شی مثل رویا خوشگل، خلاق، جذاب، حاضر جواب، مادرخوب، همسرخوب در مقابل یه نفر احمق بیشعور و بی جنبه حسود و با خوی وحشی
کلام خاصی هم ردو بدل نمیشه که مشکل رو عنوان کنه. یعنی دو تا ادم نابالغ 12 سال نشستن به زند
از استدلال های عجیب و غریبی که بعضا می شنوم از آقایون متاهل اینه که می گن مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
این جمله رو وقتی شنیدم که به یکی از دوستان متاهل که شاید نگاه خاصی به دختران خیابون داشت گفتم تو که متاهل هستی و از تو این حرف ها و نگاه ها تا حد ممکن نباید سر بزنه ، که در جواب بهم گفت مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
منم بهش گفتم خیل خب استدلال تو قبول ، ولی قبول کن که خانم تو هم می تونه همین استدلال رو داشته باشه برای خودش ، ت
کاش خداوند یه ساعاتی رو مخصوص حرف زدن با مخلوقاتش تعیین می‌کرد، نه با ایما و اشاره، نه با برگزاری امتحان و گرفتن آزمایش الهی و بیماری‌ها، نه با ریزش برگها و تغییر فصل‌ها، نه در بدو تولد که گریه نوزاد رو در میاره، نه در زمان مرگ که نفسها رو بند میاره، همیشگی باشه، مستقیم، رودررومثلا بزنه رو شونه ات و بگه؛ چته فرزندم؟
کاش.!
اگه کسی در حال مرگ باشه و بالا سرش باشی و بتونی نجاتش بدی. اما هیچکاری نکنی جز نگاه کردن. نگاه بکنی تا نفسهای آخر . و مرگ.چه فرقی داره با اینکه اسلحه برداری شلیک بکنی به کسی، تا جلوی چشمت نفس آخر رو بزنه . و مرگ؟ها؟ سلب مسئولیت؟
 
گلدانی که یکسال پس از بین رفتن گل سنبل، در گوشه‌ای از تراس در مقابل نور خورشید بدون آب و هیچ رسیدگی گذاشته بودم؛ حالا با کمال تعجب از خاکش جوانه‌ای بیرون زده و حدود دو هفته است که داخل اتاق گذاشتم. واقعا جای تعجبه. چون کاشتن و پرورش گل سنبل کار آسونی نیست و نياز به رسیدگی می‌خواد. باید پس از کلی اقدامات اولیه جهت کاشتن، در تاریکی در دمای خنک و سرد قرار بگیره و آبیاری مناسب لازم داره.
خواهرم می‌گه باید به فال نیک بگیری. اینکه این گلدان بدون ه
به نام او
چند روز پبش در مسیر برگشت از شرکت سوال شد که چرا من دارم می رم بک اند بزنم. هر چی فکر کردم به ذهنم نرسید. در حالی که شاید یک ماه یا نهایتا دو ماه نمی شه کل داستانش این مهاجرت از فرنت به بک. به سید گفتم اونم گفت ذهن آدم چیز هایی که دوست نداره را فراموش می کنه. دیدم اه راست می گه ها جدیدا خیلی سریع دارم مسایلی که انرژی روحی ازم می گیرن را فراموش می کنم. حتی مهم ترین مسائل زندگیم را.
بعدش که داشتیم غر می زدیم با بهمن. گفت حاجی ما خیلی لوس بار او
اصولا آدم نباید دختری باشه که حتی از خطرناک ترین وسایلِ شهربازی هم نترسه و با شوق بره سمتشون، حداقل اینکه نباید همش رو جدول راه بره. نباید دختری باشه که ساده ترین تیپ ها رو بزنه نباید دختری باشه که ندونه کانسیلر یا رژگونه رو چطور استفاده میکنن. نباید نسبت به همه بی تفاوت باشه. نباید ساده و مهربون باشه. نباید کلِ روز رو از خستگی خواب باشه. نباید به جای شوآف توی اینستا بیاد ساده توی وبلاگ بنویسه. اصولا دختر نباید یه چیزی تو مایه های من باشه. چن
کافیه براتون بزنه زیر آواز تا ببینید چقدر ردیف و گوشه های موسیقی رو میشناسه و صداش دوست داشتنی هست برای همه؛  کافیه روبه روش بشینید و چند کلمه باهم حرف بزنید تا ببینید چقدر خوش صحبته.
کافیه به کمکش نياز داشته باشید تا ببینید چقدر مشتاقانه حمایت و کمک میکنه.
خونه شون که میرفتیم همپای همیشه ی مادرش بود با عشق؛ پسری که جای دخترِ نداشته ی مادرش بود و حالا به دلیل ام اس آقای دکتر ما در سی و چند سالگی دیگه نمیتونه راه بره.
مامان اگر بود یک دل سیر گری
شرایط زندگی هر کسی برای خودش سخته . دیروز داشتم با دانیال حرف می‌ زدم . می گفت که داره خوب کار می کنه . پول خوبی هم درمیاره . اما واقعا دلیلی برای زندگی نداره . از طرفی یکم وضعیت کاریش سخت شده و نياز به یک پارتنر رو حسابی توی زندگیش احساس میکنه . ولی هرگز این پارتنر رو نداشته . همیشه درگیر کار بوده و هم گیم میزده و هیچ وقت فرصتش رو پیدا نکرده که دنبال یه پارتنر باشه و حالا باید فشار زیادی رو تحمل کنه . من داشتم به حرف هاش فکر میکردم و فکر میکنم حرفش ب
نمیدونم نمیدونم نمیدونم !
+ کاش یکی باهام حرف بزنه و براش درد دل کنم و بهم راهی نشون بده و تهش نگه چقدر عوض شدی ! حالم از این جمله بهم میخوره !
چرا چپ و راست به ادم میگید چقدر عوض شدی !؟ خب ادم عوض میشه بدیهیه ! عوض نشه و تو همون حالت بمونه جای تعجب داره ! پ انقدر با یه لبخند احمقانه خشک شده رو لبتون نیاید به ادم بگید چقدر عوض شدی ! باشه ؟
+ من عصبانی نیستم :)
عدم که همیشه مرگ نیست
میتونه توقف آدم تو زمانی باشه که لازمه بجنگه!
من اسمشو میزارم عدم
علت توقف هم میتونه نشات گرفته از عشق باشه، تنبلی باشه
منطق باشه! یا ؟! .
نمیدونم اما هرآدمی یه جایی میرسه به باتلاق عدم ک لازمه دست و پا بزنه و خلاص کنه خودشو از اون وضعیت
این وسط به خیلی چیزا! و خیلی کسا چنگ میزنه و هدفش فقط رهایی
گرچه ب قول ی بزرگ "به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد"
 
پ.ن: این روزا میجنگم با هوس! عقل! زمان! چاره!عشق! و همه چی 
الهی بشه همونی
الان یه حسی تو ته دلم داره میگه این ادم ادم خوبی نیست این ادم قراره دهنتو سرویس کنه ولی هر چی نگا میکنی میبینی اصلا بد به نظر نمیاد و حتی به نظر نمیاد اگه بدونه ادم بدیه بتونه تهمل کنه .ولی اصن  بد ها میدونن  که بد هستند ؟ ممکنه ناخداگاهش ادم بدی باشه . ممکنه خودش ندونه و بزنه نابودم کنه . چون اگه خداگاه باشه حداقل احتمال میدم لحظهی اخر  نکنه ولی اگه ناخداباشه چی؟ممکنه دوباره مثل سریای پیش یه هو خل بشه و خودش نفمه اخه وقتی خل میشه بعدش اصلا حس
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل ی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی ااما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
بله رفقا حقیقتیه
 
ما دخترا نه مرد لاغر مردنی دوست داریم نه مرد خیلی چاقال.
 
ما مرد پر و تپلی کپلی مانند میخوایم که حتما شکمش چربی داشته باشه :)
 
مرد بی شکم مرد زندگی نیست :)
 
ما توی خوابگاه چه ایران چه خارج همیشه میگفتیم که مرد خوب اونیه که تپلی مانند باشه و شکمش چربی داشته باشه و بزنه بالا و بهش تند تند بگی بده عقب اونو! :))))
⭕️ این مطلب به شدت آشفته و بی سر و ته است ⭕️ ولی دوستش دارم.   
به نظر شما حل مسائل ریاضی طور جذاب تره یا مسائل ی اجتماعی ؟ دوست دارین جواب مسئله صفر و یک باشه یا طیف عظیمی از جواب ها که هرکدوم طرف دارهای خاص خودش رو داره ؟ دوست دارید سرمسئله ای چونه بزنید که مطمئنین که یا شما جواب درست رو میگید، یا طرف مقابل و یا حتی طرف سوم، ولی ااما یکی درست میگه، یا مسئله ای که شاید جواب هر دوتون درست باشه با فرسنگ ها فاصله از هم و یا که جواب هردو تون ا
به دنبال این پستم. 
http://breathe.blog.ir/1397/10/27/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%84
 
 
خب از رفتارم باهاش واقعا ناراحتم و پشیمون از اینکه چرا دلش رو شکستم، گاهی ولم براش تنگ میشه و یاد اون روزها و حرفها و دعواها و 
هیچوقت نخواست و نتونست ناراحتم کنه، همیشه دوستم داشته و با نهایت احترام باهام رفتار کرده، اما من دلش رو بدجور شکستم. 
 
میترسم نکنه منم حسم شبیه اونه و نمیخوام قبول کنم. میترسم یه حس زودگذر مسخره باشه اما خب بعد یک
امروز فهمیدم پولی که قراره برای کارم بگیرم خیلی کمتر از اون چیزیه که انتظارش رو داشتم . خیلی زیاد نبود اما چون اصلا انتظارش رو نداشتم ، بد جوری خورد تو برجکم . رو حال و هوام و نمازم تاثیر گذاشت اصلا :( داشتم با خودم فکر می کردم با مرگ می خوام چیکار کنم که قراره همین طور غیر منتظره تمام دنیا رو ازم بگیرن .
+ برام خیلی مهمه که پسرم بهم به عنوان یک تکیه گاه نگاه کنه . این که کنارم احساس امنیت کنه . این که وقتی دستش رو میگیرم انگار که دیگه هیچ چیز نمی تو
سلام. 
خیلی وقت بود که اینجا نیومده بودم،نه وبلاگی رو میخوندم،نه تلاشی برای خوندن میکردم، نه چیزی می‌نوشتم و نه تلاشی؛برعکس دفعات قبل که میگفتم نمینویسم چون چیزی برای نوشتن نیست ایندفعه خیلی چیزا هست،خیلی اتفاقاتِ در خور نوشتنی افتاده،از سفر یک هفته ای با دوست صمیمی به بندرعباس تا همین الان که درحال برنامه ریزی برای رفتن به کردستانم.
اما یه دلیل وجود داره که نمینویسم،اینجا دیگه مأمن امن من نیست!
میدونید،آدم هرچقدر هم با دیگران صمیمی باش
متن اهنگ مرتضی اشرفی به نام بی معرفت
رفتم گفتم اینجوری دلت برای من تنگ میشهدیدم خاطره هام هی داره کم رنگ میشهوایسا تو داری جای منو به کی امانت میدیبی معرفت مگه از این غریبه ها چی دیدیتورو جون هرکي دوسش داری بیا اینجا دارم دق میکنمبیا که با اسم تو چند ساله دارم مردمو عاشق میکنمزخمی که عشقت بزنه عمری برات درد میشهآدم با این رابطه هاست که آخرش مرد میشهدور و وریام میگن ازش بخواه برگردهطاقتم انگار طاق شد غم منو عاصی کردهبا اینکه امروز خوبی دلواپ
سلام!
از اون نوجوانی که آرزوش بود حس خوب داشته باشه و بالاخره در فضایی که حس راحتی داره، قرار بگیره، رسیدم به یه زنی که داره سعی می کنه از تخصص اش پول در بیاره. و الآن درک می کنم یاسِ تمام فارق التحصیلات دانشگاهی را که بیکار هستند با این که سال ها تلاش کردند برای آموزش تخصص شان. باید یاد خودم بندازم که من می توانم موفق شوم! من می توانم. تو هم می توانی. یادمون باشه.
بدرود.
فی‌الواقع حالم خوب نیست و واقعا نياز دارم یکی باشه که منو دوست داشته باشه و باهام حرف بزنه و بهم بگه کافی هستم.
ولی خب نیست هیچ‌کس. و من دارم سعی می‌کنم گریه نکنم هنوز.
 
اونیم که همیشه بهش ازش می‌پرسیدم که بقیه وقتی ناراحتن و فلان تو می‌ری نازشون رو می‌کشی و بهشون خوبی می‌کنی که حالشون خوب بشه. من که حالم بد باشه کی ناز منو بکشه؟ می‌گفت من. همون!! الان بهم گفت "لطفا ول کن" همون که همیشه می‌گه می‌خوام پیشرفت کنی و بهترین خودت باشی چند هفته ست
الفرد ی پسر دبیرستانی مغروره که القصه خجالتی هم هست در بعضی مواقع موهای فر و مشکی داره و اصلا برای همینه که بهش میگن الفرد (؟) ، پوست برنزه ای داره و رنگ چشم هاش هم تقریبا قهوه ای هستن اما از دور احتمالا شما سیاه تشخیصشون بدین ، لبش به نسبت صورتش بزرگه اما نه اونقد که توی ذوق بزنه !
یه عینک میزنه که غالباً کثیفه ، کثیف که چه عرض کنم ، چرک از سر و روش می‌باره و از اونجا که الفرد ه هست با این که دیگه کف کرده اما هنور ریش نداره و اون هایی هم که داره

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها