نتایج جستجو برای عبارت :

من میخواستم با ی

امشب تمامِ سلول هاي بدنم تورا ميخواهد.امشب من رفت و جايش را يک تو پر کرد.
امشب شانه هاي مردانه ات را ميخواستم براي گريه کردن.
امشب دلم قدم زدن هاي بي وقفه ميخواست با تو در تمام پياده رو هاي جهان.
امشب يک شمع ميخواستم و يک شب و يک حل شدن در آغوشت.
امشب يک کافه ميخواستم و قهوه و شيريني چشم هايت.
امشب تورا ميخواستم و شيطنت هاي دخترانه ام.
امشب مردانگيت را براي تعريف نگي هايم ميخواستم.
امشب يک شب سرتاسر با تو ولي سرتاسر بي تو بود.
من از کودکي آرزو داشتم کشاورز بشوم. چه دست نيافتني!
ميخواستم وقتي قامت درختها از پرباري خم ميشود، چوبي زير آن بگذارم که درخت نشکند. 
ميخواستم تمام شکوفه ها را بو بکشم، جوانه هاي تازه روييده را دست بکشم.
بوي گل صدپر را تا سال ديگر براي خودم ورچينم و به ديگران شماتتش را کنم!
ميخواستم خدا را به دستهاي خاکي ام قسم بدهم.
ادامه مطلب
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا همديگرا ببوسيم 
ميخواستم باهم  ازدواج کنيم تا يکديگر را در آغوش بگيريم ، تا هم آغوش شويم ! 
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا بچه هاي خودمان را داشته باشيم . 
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا .
راستش عزيزم ياد آوري هيچکدام از اينها شايسته ي عزاداري و لايق اشک هاي بي وقفه ام نبودند ، جز اين : 
ميخواستم ازدواج کنيم تا باهم حرف بزنيم . 
مثلا يک جمعه صبح در آرامش بعد از هم آغوشي وقتي مرا بغل گرفته اي و مدام بر صورتم بوسه ميزني
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا همديگرا ببوسيم 
ميخواستم باهم  ازدواج کنيم تا يکديگر را در آغوش بگيريم ،
 تا هم آغوش شويم ! 
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا بچه هاي خودمان را داشته باشيم . 
ميخواستم باهم ازدواج کنيم تا .
راستش عزيزم ياد آوري هيچکدام از اينها شايسته ي عزاداري و لايق اشک هاي بي وقفه ام نبودند ، جز اين : 
ميخواستم ازدواج کنيم تا باهم حرف بزنيم . 
مثلا يک صبح جمعه  در آرامش بعد از هم آغوشي وقتي مرا بغل گرفته اي و مدام بر صورتم بوسه ميزن
.
دلم خرده خرده شده بود. پي امش دادم:‌ برايم داستان ميخواني؟ 
ميخواستم کمي بيشتر داشته باشمش. ميخواستم به ياد بياورم چگونگي تلفظ کلماتش را.
اما وي طبق معمول هميشگي اش بود. بي خبر از حال من و تماما راحت طلبي و خود دوستي.
نخواند حتي جمله اي را!
من پناه بردم بر پشت بام و رفتم در جاي امن هميشگي ام ، خيالم. 
و يعني مثلا که بيايد پشت در ناز کشد و زنگ زند و من برندارم و.
اما او؟ من؟ خيال خام :)
يک ساعته پيش ميخواستم چيز هاي ديگه اي بنويسم ميخواستم خيلي بگم دلم گرفته بود ولي بعدش تصميم گرفتم يک ساعت درسمو بخونم و بعد بيام همونا رو اينجا بگم يه ساعت درسم که واقعا يه ساعت نبود اين وسطا اينستا و تلگرام و پيامم بود ولي خب از هيچي بهتر بود.
و همين بين که با گوشي کار ميکردم يه پيام فقط يه پيام هر چي که ميخواستم بگم و از سرم پروند.الآن ديگه غمگين نيستم خوشحالم نيستم دلم گرفته نيست ولي خب پر انرژي هم نيستم.
و الان بعد يه ساعت جاي همه اون خزع
من انقدر به دنيايِ خودم عادت کرده بودم که وقتي تو يه جمعي بودم همه سلول هاي تاريکم مثل بمب منفجر ميشدن و انقدر سروصداهاي مغزم زياد ميشد که فقط ميخواستم فرار کنم بدوم بي مقصد فقط بدوم
گاهي وقتا انقد از دنيام و تاريکي هاش خسته ميشدم که فقط ميخواستم دو دستي آدمايِ دنيامو نگه دارمحس جنون بهم دست ميدادميخواستم کله مو بکنم بندازم دور
کلمه ها
خودم
دوست دارم خودمو رها کنم
روياهامو
و متلاشي بشم
من زندگي رو نمي فهمم .
ا ي ن ح س ن ف  ر ت م
چشامو
در سيماي تو
روشنايي عجيبي ‌ست
که درختان نارنج را بارور مي‌کند
و صدايت، دريايي لاجوردي ست
که هنوز
در گوشم مي‌خواند
عطرت، سنجاقکها را مست ميکند
تا سرخوشانه روي برکه ها به پرواز درآيند
آه ! ماهرخ ، چه ميخواستم بنويسم!

پاي تو که به ذهنم باز مي شود به فراموشي عميق فرو مي روم.

ديهور انتهورا
خب ميخواستم يکمي سايت رو بهتر کنم
همش نميشه اجرا و موزيک ويديو گذاشت که
ميخوام لايو ها و برنامه هاشون رو بزارم 
مثل a picnic in a sunny afternoon و. 
ميخواستم ببينم اگر کسي هست که ميتونه کمک کنه 
شمارش رو تو خصوصي برام بفرسته
شرايطش هم که فقط بايد زبان انگليسي تون خوب باشه
واقعا اگر کمکم کنيد خوشحال ميشم
انقدر خسته ام که چشمام رو صفحه دو دو ميزنه
ژوژمان هام تموم شده خداروشکر و الان ميخوام برم بيهوش بشم قبلش ميخواستم براي استراحت فيلم ببينم و بيسکويت و چايي بخورم ولي اين کار از توان و انرژيم خارجه
فعلا .
+: ميخواستم بعد از نوشتن اين پست يه کاري انجام بدم ولي هرچي فکر ميکنم يادم نمياد ، برم بخوابم تا مغزم نسوخته
مي‌خواستم بهت بگمميخواستم تو کافه بشينم روبروت و بهت بگم از همه ي اين روزها و شب هاي لعنتيميخواستم بهت بگم ما دوتايي کنار هم افسردگي‌ هاي زيادي پشت سر گذاشتيمولي هيچکدوم مثل اينبار عميق نبودهيچوقت مثل اينبار به پوچي نرسيده بودم. ميخواستم بهت بگم که نبوديهمونطور که خودت هميشه ازم ميخواي ميخواستم بهت بگم که ازت ناراحتمميخواستم بهت بگم که همه ي روزهاي سخت و تنهاييم پيشم نبوديميخواستم بهت بگم که نبودنت بيشتر زمينم زدميخواستم بهت بگم که ج
بهش پيام ميدادم
حقيقتش فقط ميخواستم باهام حرف بزنه!
گير ميدادم، داد و بيداد، دعوا، ناله و نفرين گاهي!
ميخواستم جوابمو بده و از بين حرفاش يه چيزي بکشم بيرون، براي خودم
يه چيزي فقط براي من.
ولي ديگه جواب نداد
فکر کنم راحت‌تر بود براش که حرفامو ببرم پهلو غريبه بگم.
نامحرم بشنوه درد دلامو
بي رحم شده انگار.
ميخواستم برايت بنويسم دوستت دارم!بنويسم نبودنت دارد نابودم ميکنددارد مثل موريانه ميخوردمدارد تمامم ميکند!ميخواستم برايت بنويسم اين روزها بي تو نمي‌ گذرد،بي‌تو اصلا هيچ چيز نمي گذرد،برميگردد به عقب و جايي ميان بودن هايت مکث مي کند.بعد مي رود روي دور تکرار و هر روز تکرار ميشودو تکرار مي شودو تکرار مي شود!آنقدر که فکر‌ ميکنم هستيبا تو ميخندم،با تو ميرقصم،با تو خاطره ميسازم.ميخواستم برايت بنويسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردي”م
من همونم که يه روز ميخواستم دريا بشم رئيس مزرعه
دانلود اهنگ من همونم که يه روز از فرهاد
دانلود اهنگ من همونم که يه روز با صداي فرهاد
من همونم که يه روز گوگوش

اهنگ ميخواستم دريا بشم از فرهاد
دانلود آهنگ من همونم که يه روز از حبيب
دانلود آهنگ ميخواستم دريا بشم از فرهاد
اهنگ ميخواستم دريا بشم از حبيب
ديروز آمده بود کافه. نمي‌دانست من آنجا کار مي‌کنم. متنفرم وقتي کسايي که ميشناسم را سر کار مي‌بينم. قلبم از ديدنش ايستاد. به بهانه‌اي رفتم پشت. نفس عميقي کشيدم و برگشتم. گفتم "ببين کي اينجاست!" از ديدنم خيلي تعجب کرده بود. باورش نميشد که از اول سال اينجا کار مي‌کنم و او خبر نداشته. ازم در مورد مقاله‌ام پرسيد، در مورد برنامه‌هاي تابستانم. وقتي جوابش را دادم با ناباوري و بهت WHAT گفت. بعد بلافاصله پرسيد why didn't you tell me? و من نمي‌دانستم چه بگويم. ياد
خاطرات ِ چادر مشکي
 
 
گفت: به خدا اعتقاد داري ؟گفتم: با تمام وجود حس اش کردمگفت: چه جوري ؟گفتم: هر کسي خودش بايد خدا رو يه جوري پيدا کنه حس کنه يا شايدم لمس اش کنه و صداشو بشنوه منم وقتي هشت سالم بود دنبال خدا گشتم ميخواستم ببينم اصلا هست يا نهميخواستم ببينم اون خدايي که پنج شنبه ها توي صف مدرسه بعد از دعاي فرج سه بار بلند صداش ميکرديم و ميگفتيم خدااا اصلا صدامونو ميشنوه !؟ميخواستم پيداش کنم و بهش بگم ارزوهامو. فکرامو .تصوراتمو چيزي ازش نم
تا شنبه هفته پيش همه چيزمو باختم. ديگه هيچي ندارم. يه دلشکسته بازنده تمام عيارم. ديگه بيشتر ا اين ضربه بهم وارد نميشه. 
خداااا
تو که ميدونستي من از زندگي چي ميخوام چرا يه چيز ديگه جاش دادي که من براي به دست آکزدن خواسته خودم به جايي کشيده بشم که حالا بخواي مجازاتم کني‌. 
 
اون چيزي که ميخواستم تو بهترين سالهاي عمرم ندادي حداقل الان بده . من گناهي نداشتم که زندگيم اين بشه. فقط يه چي ميخواستم. حقم اين نبود. اين نبود
ديروز تو دانشگاه ميخواستم يه چيزي رو کپي بگيرم بعد ديدم تو انتشاراتيه لوازم تحرير ودفتراي پارچه اي گل گلي و. داره.اينقدر خوشحال شدم به خاطر اينکه چند وقتي بود ميخواستم بگيرم وقت نميشد. خلاصه يه دفترچه سايز کمي بزرگ برداشتم خريدم .وقتي اومدم خونه يکم پشيمونشدم آخه ميخواستم پولامو نگه دارم اما بعدشبه خودم گفتم حال خوبمو خراب نکن -__-
نميدونستم چه استفاده اي بکنم ازش که خيلي شانسکي تصميم گرفتم اونو تبديل کنم به دفترچه خودم . يعني اسم خودمو روش
کرم مرطوب کننده محبوبم را برميدارم
صداي علي زند وکيلي سکوت خانه را در هم ميشکند
"دلم را لرزاندي و رفتي،چو مرغ شب خواندي و رفتي،اخه تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندي و رفتي"
کرم رو ميزارم سرجاش
خط چشم رو برميدارم و خودم رو گم ميکنم در خط چشمهاي ناهماهنگ
علي زند وکيلي مي خواند
"تو مي آيي آي تو مي آيي"
حرفهايي که ميخواستم بزنم و کيلومتر وار اينجا ثبت شود،خيلي هم مهم نبود،پسبيخيال،اين روزها،بيخيال خيلي چيزها.:)
از حريص بودن نسبت به هر چيزي اکراه دارم. حتي اگر زندگي باشه.
توي اين مدت، ترس و وحشت باعث شد از خودم دده بشم. 
هنوز چيزهاي زيادي بود که از زندگي ميخواستم. ميخواستم هنوز دنبال جواب سوالم باشم. ميخواستم فرصتي پيدا کنم براي زندگي کردن با امر قدسي. "هنوز صورت عشق را بر سينه نفشرده‌" بودم. 
سرزنش و بي فايده ميدونم و گرنه اينکار رو ميکردم. چيزي که بايد درست بشه نحوه نگاهمه.
اين همه خواستن اصلا زيبا نيست. ترس چهره آدمها رو رقت انگيز ميکنه. دقيقا، هر
من همونم که يه روز ميخواستم دريا بشم رئيس مزرعه
من همونم که يه روز گوگوش
دانلود اهنگ من همونم که يه روز از فرهاد
دانلود اهنگ من همونم که يه روز با صداي فرهاد

دانلود آهنگ ميخواستم دريا بشم از فرهاد
دانلود آهنگ من همونم که يه روز از حبيب
اهنگ ميخواستم دريا بشم از حبيب
دانلود اهنگ حبيب به نام من همونم که يه روز
من برديا شاه محمدي متولد ۱۳۹۲ ميخواستم به شما دوستان پيشنهاد کنم تو اين روزها که کرونا اين بيماري خطرناک اجازه نميده بريم بيرون و تو خونه هستم کارتون نگاه کنيم و پيشنهاد من کارتون زيباي ماجراجويي در پاريس هست که من خودم خيلي اونو دوس دارم و تقريبا تمامي قسمت هاي اين کارتون ديدم در ضمن اين کارتون واسه بزرگترها نيز ميتونه يه سرگرمي خوبي باشه و در آخر ميخواستم از تمام شما دوستان تشکر کنم در خانه ميمانيم و کرونا رو شکست ميديم
دلم ميخواست اينو زود‌تر بهت بگم.
ولي! از دستت يکم ناراحت شدم و بخاطره همين جواب‌تونو ندادم.
با اينکه کاري‌هم نکرده بودي
اني‌وي. ميخواستم اينو بهت بگم. نشد اما اينجا ميگم‌ش.
وقتي پرسيدي من يه لحظه‌دلم سوخت و خواستم بيام پيويت و بگم ولي خب:/
و حتي وقتي بخاطره تام ناراحت بودي و دلداري ميخواستي بازم ميخواستم بيام پيويت ولي بازم خب:/
يعني يکم رفتارم عجيب ميشد درنتيجه هيچي نگفتم.
هي ميخواستم قبلش پست بذارم هي نشد
هي ميخواستم بذارم هي تشد
آخرش الان مجبورم از چين پست بذارم
يکشنبه شب من و دوست صميميم زر پرواز کرديم به مقصد شانگهاي
حالا سعي ميکنم پستاي بعد چندتا عکس هم بذارم و توضيحات بيشتري بدم.
علي الحساب اينو داشته باشين
سمت راستيش بدمزه بود بهش ميگن چو دو فو ، chou dou fu. ولي چپ خوب بود سيب زميني بود ولي بامزه :))
به ناخونم هم گير ندين شکسته :d
مهر 91 بعد از يه تابستون جانفرسا به اينجا رسيدم
به همينجايي که امروز رسيدم
اون موقع فکر کردم ازين بدتر ديگه وجود نداره و کاش همون لحظه دنيا براي من تموم بشه و فردا رو نبينم
الان ولي ميدونم فردا و فردا و فردا ها رو متاسفانه ميبينم.
شيش سال اون سنگي که اون موقع غلطيد و سقوط کرد با سرعت سر راهش هر نقطه اتکايي رو نابود کرد و يه تنهاي تنهاي تنها بر جا گذاشت.
اونروز بعد از يه تلفن فقط ميخواستم راه برم و .
امروز سي ساعت نخوابيدم و با همون آدم از صبح تا
اول از همه و قبل شروع بايد بنويسم که الان يکي گفت تهران داره تگرگ مياد، ياد تگرگ اون روز افتادم يهو، اون روزيکه يهو تبديل شد به برف، اون روزيکه سر خوردم افتادم زمين! اون روز برفي که رفتيم پالاديوم، همون روز که داشتيم تو تجريش تو برف و سرما قدم ميزديم، موقع برگشت که از جلوي باغ فردوس رد شديم و يکم جلوترش سيگار کشيديم، همونجا که من بهت گفتم. 
ولش اصلا، 
چي ميخواستم بنويسم چي شد.
*پست فقط با فکر کردن به چنتا دونه تگرگ تغيير مسير داد.
**محتواي چيزي
امروز عصر رفتم آرايشگاه براي کوتاهي موهام
بهم ريخته و آشفته شده بود
ميخواستم يکم مرتب بشه
بيکار نشسته بودم تا نوبتم بشه
يه سرچ گوگل مپ زدم
ديدم آرايشگاه روي نقشه گوگل مشخص نيست
هيچي ديگه منم بيکار بودم
روي نقشه ثبتشون کردم با اطلاعات دقيق
بعد که به کارمندها گفتم همشون انقدر خوششون اومد و خوشحال شدن
براي کوتاهي بهم تخفيف داد و
بقيه پولم هم کاملا پول خرد بهم داد
با سلام و صلوات و عزت و احترام راهيم کردن
فقط ميخواستم کمکشون کنم همين
ميخواستم يه چيزيو بگم
ولي خب يادم رفت در عوض دري وري ميگم
فردا مهمون داريم
ميخوام براي دينو قفس جديد بخرم ولي فکر کنم خيلي گرون بشه و کسي متقبل نشه هزينه شو:))
ميخوام دينو رو ببرم دامپزشکي تعيين جنسيت کنم و يه جفت هم براش بگيرم بعد بچه پس بندازن نوه هاي خوشگلمو ببينم. اسم عروسمو ميخوام بذارم جو. اميدوارم که دينو واقعا پسر باشه چون اونوقت اسم گذاريم خراب ميشه
بايد الان آماده شم برم باشگا
.
.
.
.
نه هيچ مدله يادم نمياد چه کشفي کرده بودم که ميخواستم
تصميم گرفتم يکم روي پاي خودم وايستم ولي فقط يکم براي همينم همين قالب اين وب رو براي اون وب ويرايش کردم و به زودي اون وب رو براتون رونمايي مي‌کنم البته يه ويرايش ناشيانه است و ميدونم خودم پس فعلا گير ندين تا بعد چارلي وقت کنه اولش ميخواستم تا عيد تو دفتر يا ورد بنويسم بعد به مرور وارد اون وبلاگ کنم ولي ديدم نوچ من اينجوري سختم ميشه تنبليم ميشه و تهش هم فراموش ميکنم ميخواستم چنين وبي بزنم و به استادم نشون بدم در اين حد ترکيب پاندا و ماهي قرمز يک
يدونم عکس بي کيفيته ولي علاقه ي عجيبي به اين عکس از شهيدچمران دارم)
هميشه ميخواستم که شمع باشم،بسوزم،نور بدهم و نمونه اي از مبارزه و
 کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم.
مي خواستم هميشه مظهر فداکاري و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در
 راه خدا به دوش بکشم.
ميخواستم در درياي فقر غوطه بخورم و دست نياز به سمت کسي دراز
 نکنم.
ميخواستم فرياد شوق و زمين و آسمان را با فداکاري و آسمان
 پايداري خود بلرزانم.
ميخواستم ميزان حق و باطل باشم و دروغگويان و مصل
اين اسم و انتخاب کردم و فک کنم بار ها و بارها هم اين اسم و انتخاب خواهم کردماهي سياه کوچولو» 
ميخواستم مث اون باشم بجنگم، قوي باشم ، آرزو داشته باشم، شجاع باشم و به تلاشم ادامه بدم.
ميخواستم از برگه بيام بيرون برم تا به اقيانوس برسم. 
ماهي سياه کوچولو بهم بگو چرا شبيه تو نشدم؟ منم يه ماهي ام اما يه ماهي بيرون از آب داره ذره ذره جون ميده
ماهي جون کاش بياي نجاتم بدي دستمو بگيري ببريم تا رودخونه تا دريا تا اقيانوس.
به حرف هاش گوش ميدم 
و با تک تک کلماتي که از دهنش خارج ميشد من رو ياد اون وقتايي که تمام اين چيزا رو تجربه کردم مي انداخت 
نميگم که وضعيت ما دقيقا مثل هم هست اما يه وقتايي منم همين حس رو داشتم 
.
.
.
حالا من بودم که حرف ميزدم و نميدونم  چطور اون حرف ها به ذهنم ميومدن 
انگار داشتم اونا رو به خودم ميگفتم 
اره من داشتم تک تک حرفايي که يک روزي ديگران بهم گفته بودن رو به اون ميگفتم ولي انگار داشتم اينا رو به خودم ميفهموندم 
ميخواستم بهش دلداري بدم 
ميخ
ميدونم فکر‌ کرديد کلاس نويسندگي گذاشتم ولي نه،من خودم درست و حسابي نويسنده نشدم کلاس بخوام بزارم آخه؟؟حقيقتش يه سوالي داشتم ميخواستم ببينم کسي تا حالا کلاس نويسندگي شرکت کرده؟و نظرش چي بوده؟
يه پيجي هست به اسم سندرم نويسندگي با همکاري يه موسسه فرهنگي کلاس مجازي آموزش نويسندگي گذاشته،ميخواستم ببينم کسي تجربه داره در اين مورد که بتونه کمکم کنه؟اصلا آشناست با اين موسسه يگانه فاخر توانا»؟
خيلي وقت ها سوالي هست در ذهن هايمان !! که زندگي چيست؟؟ چگونه زندگي کنييم ؟؟ چگونه زندگي کنيم تا بعد ها پشيمون نشيم ؟؟ و کلي از اين دست سوال ها !!
وقتي بچه بودم ميخواستم فضا نورد شم و ميخواستم شم (برعکس بقيه بچه ها که دوست دارند پليس شند(کهه دليلش هم فک کنم اين بود که هميشه تو فيلم ها ها هم خوشتيب بودن  هم پولدار بودن هميشه تو بهترين جا ها زندگي ميکردند و کار هاي با حال ميکردند که پليس ها هيچ کودوم
ادامه مطلب
در توافقي که داشتيم قرار شد با گرفتن ماشين ومقداري پول از هم جدا بشيم وهمسرم با اين مقدار راضي شد ومهرش رو هم بخشيد ايشون مطلقه بودند وهيچ ارتباطي هم نداشتيم طلاق صادر شده وجدا شديم من ميخواستم بدونم خانمم ميتونه زيرش بزنه بگه نه من مهريمو کامل ميخوام يا اينکه برگرده زندگيش ؟ 
ميخواستم بدونم دفتر الکترونيک که ثبت شده حله يا دادگاه بايد تصميم بگيره يا محضر ؟ چجوريه ؟ خانمم دم دميه ميترسم زيرش بزنه لطفا راهنمايي کنيد
خيلي وقت ها سوالي هست در ذهن هايمان !! که زندگي چيست؟؟ چگونه زندگي کنييم ؟؟ چگونه زندگي کنيم تا بعد ها پشيمون نشيم ؟؟ و کلي از اين دست سوال ها !!
وقتي بچه بودم ميخواستم فضا نورد شم و ميخواستم شم (برعکس بقيه بچه ها که دوست دارند پليس شند(کهه دليلش هم فک کنم اين بود که هميشه تو فيلم ها ها هم خوشتيب بودن  هم پولدار بودن هميشه تو بهترين جا ها زندگي ميکردند و کار هاي با حال ميکردند که پليس ها هيچ کودوم.(ادامه)
ادامه مطلب
هميشه سعي ميکنم با آدمهايي بشينم، صحبت کنم و رابطه داشته باشم که از نظر خط فکري باهام هماهنگ باشن، در حالي که قبلاها هميشه ميخواستم با آدمهايي که باهام خيلي فرق دارن و حتي در جهت کاملا مخالفي هستن گفتگو کنم، به عبارتي دلم ميخواست خودم رو به چالش بکشم! واقعا نميدونم با اينکه آزار ميديدم با اينکارم، چرا ادامه مي‌دادم. لذت نمي‌بردم و فقط مي‌خواستم باورهاي خودم رو مدام به چالش بکشم و ازشون ايراد بگيرم، يه نقطه ضعف توشون پيدا کنم و به خودم ثابت
دانلود اهنگ جديد غمگين به نام من همه جوره ميخواستم : ديگه فکر ميکنم عاشق تو بودن اشتباه بود با کيفيت بالا 320 لينک مستقيم mp3 موزيک صوتي همرا با متن ترانه
Ahang man hame jore mikhastam dige fekr mikonam asheghe to bodan eshtebah bod
دانلود آهنگ من همه جوره ميخواستم : ديگه فکر ميکنم عاشق تو بودن اشتباه بود
ديگه فکر ميکنم عاشق تو بودن اشتباه بود
ديگه فکر ميکنم عشق براي من يکي گناه بود
تو رو با اينکه رفيق نيمه راه بودي ميخواستم
ولي وقتي که تو‌ رفتي تازه اول هاي راه بود
من همه جوره مي
جا داره ثبت و اعتراف کنم که تو عمرم تا حالا انقدر حوصله م از بلاتکليفي سر نرفته بود و حاضرم از صبح تا شب بيرون خونه مشغول کلاس و مدرسه دانشگاه باشم ولي تو خونه زل نزنم به در و ديوار و فکر نکنم به اينکه چقدر همه چي زندگيم انقدر تو هواست :)
پ.ن: خيلي عوض شدم! دارم آدم عجيبي ميشم :) برخلاف بيشتر آدمايي که تو استرس و بي حوصلگي غذا نميخورن و بي اشتها ميشن و در نتيجه لاغر و ضعيف چند روزه به زمره آدماي خوش اشتها پيوستم و به عنوان کسي که دوتاشو تجربه کرده

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها