نتایج جستجو برای عبارت :

من در حادثه فاجعه میمانم من تنهایم من در اوجم من در سکوت

در اینبخش همه ی چیز درباره حادثه چرنوبیل را مرور می‌کنیم، فاجعه چرنوبیل کـه در دهه هشتاد میلادی اتفاق افتاد بدترین حادثه هسته ای در تمام تاریخ می‌باشد. این حادثه در نیروگاه چرنوبیل ودر کشور اوکراین اتفاق افتاد، البته در ابتدا این حادثه و خسارات آن توسط دولت جماهیر شوروی پنهان شد اما فاجعه بـه حدی بود کـه بـه تمام کشور هـای همسایه اوکراین خسارت زد. 
ادامه مطلب
در این غروبِ سرد، تَشَر می‌زند سکوت 
امشب دوباره سازِ دگر می‌زند سکوت 
وقتی دهانِ پنجره‌ها بسته می‌شود 
یعنی که بی‌ملاحظه پَر می‌زند سکوت
خورشید مُرده است و در این زمهریرِ مرگ
در لابه‌لای آینه سر می‌زند سکوت 
وقتی زبانِ زنجره‌ها را بُریده‌اند
بر حنجرِ ترانه، تبر می‌زند سکوت
نقشی شبیه بُغضِ کبودِ کبوتران 
در کوچه‌های سردِ سحر می‌زند سکوت
من در اتاقِ کوچکِ خود فکر می‌کنم 
روزی هزار بار به در می‌زند سکوت
یدالله گودرزی
 
 
در جریان فاجعه چرنوبیل یک اپراتور یک دکمه را فشار نداد و از فاجعه جهانی جلوگیری کرد هر چند عواقب حادثه و انفجار راکتور چرنوبیل هنوز هم بر جان مردم و آن جغرافیا نشسته. ( متاسفانه اسم اپراتور را به خاطر ندارم)
در حادثه سقوط هواپیما چه کسی پشت دکمه های پدافند سپاه نشسته بود؟و آن لحظه که هواپیما اوج می گرفت به چه فکر می کرد؟
 
 
بسمه تعالی
 
حادثه‌ای که چندی پیش در ورزشگاه شهر کربلا رخ داد و در آن چند زن بی حجاب جلوی چشمان میلیون‌ها جوان عراقی به آوازه خوانی و رقاصی مشغول شدند حادثه‌ای دلخراش و اسفناک بود ولی خب این حادثه هیچ ربطی به بنده نداشته و ندارد فلذا با استفاده از این فرصت توصیه‌ می‌کنم که با توجه به نزدیکی ایام اربعین حسینی ، شیعیان جهان مراقب پوستر‌های بنده که در تمامی معابر عمومی شهر کربلا، اتوبان‌ها، پل ها و روگذر‌های آن نصب شده باشند چرا که با دل
برای یک ملت و یک کشور آمدن زله و سیل فاجعه است اما عمیق تر از فاجعه حرف و حدیث ها و تفسیر های گوناگون و خود حرف زدن در ان رابطه  فاجعه آمیز تر است.هر کسی برای خودش حرفی می زند و تفسیری ارایه می دهد . و آن بیچارگانی که در سیل و زله درمانده شده اند نیازی به این همه تفسیر و همهمه ندارند بلکه نیازمند کمک هستند. وای از آخر و عاقبت این مردم. گوشی بدست و حراف
#بیا حرف بزنیم .
₩راجع به چی ؟
#هر چی !
₩بیا سکوت کنیم .
#چرا؟!
₩چون از حرف زدن راجع به هر چی بهتره !
#آهان . باشه .
راستی شنیدی که .
₩نه نشنیدم . قرار شد سکوت کنیم .
#میخوام اما نمیشه خب . 
₩اوهوم میفهمم . ترک عادت سخته .
بیا حرف بزنیم .
#راجع به چی ؟
سکوت !

روح وحشی
+دلم سکوت ذهن میخواد . زیر فشار شلوغی ذهنم دارم له میشم .
.
تحمل صدای موسیقی را هم ندارم . چیزی که واقعا دوست دارم سکوت محض ه .
سکوت می‌کنم ولی ته دلم غوغاستبه طعنه فاش بگویم، قیامتی برپاست
قیامتی که چه سنگ وچه شیشه می‌شکندتفاوتی نکند، شعله تند و بی‌پرواست
میان مهر سکوت و تلاطم دل منهمیشه هاله‌ای ازعشق؛ انجمن آراست
همیشه ناب‌ترین نوع عشق ورزیدندرون سینه آشفته و پر از نجواست
سکوت لحظه اقرار حرف‌های دل استسکوت می‌کنم اما دلم پر از غوغاست
شاعر: نجمه مولوی
صندوق تامین خسارت های بدنی یک نهاد عمومی غیر دولتی مستقل بیمه ای است که با هدف تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از زیاندیدگان حوادث رانندگی که به دلایلی امکان دریافت خسارت از مقصر حادثه یا شرکت بیمه را ندارند تشکیل شده است.
 
این نهاد در صورت
1- فقدان یا نداشتن بیمه شخص ثالث مقصر حادثه
2- انقضای بیمه شخص ثالث مقصر حادثه
3- ابطال بیمه شخص ثالث مقصر حادثه
4- شناخته نشدن وسیله نقلیه مقصر حادثه
5- کافی نبودن تعهدات بیمه شخص ثالث مقصر حادثه
6- تعلیق یا لغو فع
بسم رب
 
حتی اگر بامن حرفی نداری، باز هم با من حرف بزن
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداری برایت بگویم
از روزهایی بگویم که تو نبودی.
از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم.
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن
من از سکوت واهمه دارم.
سکوت اصلا علامت رضایت نیست.
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود
 
 
 
 
مسئولان راه آهن از حادثه دیدگان عذرخواهی کرده و تاکید کردند که تیم کارشناسی  برای روشن شدن علت این حادثه به محل اعزام شده است
به گزارش ایران آنلاین به نقل از میرر، این حادثه در خط ریل شرقی ایستگاه هونگ هوم » رخ داده و چند واگن از ریل خارج شده است.در پی این حادثه ایستگاه راه آهن تعطیل شده است. گفتنی است در زمان حادثه 500 مسافر درون قطار حضور داشته اند .مسئولان راه آهن از حادثه دیدگان عذرخواهی کرده و تاکید کردند که تیم کارشناسی  برای روشن شدن
سکوت و سکوت و سکوت
شاید جایی در میان این جاده ی تاریک کسی ایستاده باشد به تماشا
به تماشای جان دادن من 
شاید کسی باشد که بخواهد جلو بیاید و ببیند از درون مردمک های حیرانم دلیل این همه سکوت را 
شاید صدای فریاد مرا شنیده باشد
شاید کسی در تاریکی ایستاده باشد 
نقص عضو
پایان نگرانی ها در مورد پرداخت هزینه های پزشکی حادثه و نقص عضو .
پوشش های حادثه
 
نقص عضو و از کارافتادگی (حادثه) نقص عضو
هزینه های درمانی و پزشکی (حادثه)
 
 
بیمه پاسارگاد برای اولین بار در بیمه های عمر و تامین آتیه پوشش نقص عضو و از کار افتادگی بر اثر حادثه و همچنین پوشش هزینه های پزشکی حادثه را برای بیمه گذاران خود لحاظ کرده است.در این پوشش اگر بیمه شده تا سقف 250 میلیون تومان پوشش بیمه داشته و می تواند از بیمه سرمایه (غرامت) استفاده نما
 هیچ حادثه ی وقوع یافته یی را ضمن مردود شمردن انکار نمی کرد و وهم حادثه ای دلخواه را هرگز به جای حادثه ی وقوع یافته ی نادلخواه نمی نشاند بلکه هر دو صورت را پیش روی تخیل فعال می آورد و به مقایسه ی آنها می پرداخت و در این همیشه عبرتی بود.
 
گویا در ایران همیشه در برابر سکوت و س مسلط بر موسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرک سر برمی دارد و  چون سکوت عظیم است، این سربرداشتن چنان تند و ناگهانی میشود که زیر پای آنکه جنبیده و سربرداشته خالی می شود و عاقبتش : اعدام، تبعید و سکوت اجباری. و اینهمه عزیزان شهیدشده اند، تبعید شده اند و از دست رفته اند تا همان سکوت دوام داشته باشد.
جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران جلد دوم ص ۵۷
 
سکوت با من …بی من …همه لحظه هایم سکوت است …درد هایم از سکوت استاشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کردهکاش نبودنبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
 
 
دلتنگی فقط یک اسم مستعار استبرای تمام حس هایی کهاسمشان را نمی دانیمو هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
 
 
 
زندگی نوشتنی زیاد دارهاما گاهی هیچی پیدا نمی کنی بنویسیجز ، سکوت . . .
ادامه مطلب
بارالها…از کوی تو بیرون نشودپای خیالمنکند فرق به حالم چه برانی،چه بخوانی…چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی…نه من آنم که برنجمنه تو آنی که برانینه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشمنه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهیدر اگر باز نگردد…نروم باز به جاییپشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی به غیر از تو نخواهمچه بخواهی چه نخواهیباز کن در که جز این خانه مرا, نیست پناهی»خواجه عبدالله انصاری
امروزپنجم دیماه سالروز زله بم هر سال، یادآور یکی از بزرگ‌ترین فجایع طبیعی ایران است فاجعه‌ای که در چند دقیقه جان ده‌ها هزار شهروند بمی و برواتی را گرفت و پنج دی را به یکی از روزهای سیاه تقویم تبدیل کرد.اما سوای از تلخی و مصائب این حادثه جانسوز، خلق لحظه های زیبایی که منجر
ادامه مطلب
اشتباه کردم، ترسیدم نکنه کارها خراب شود فاجعه ای درست شود پس چیزی نگفتم خنده هایم را پنهان کردم نکنه به کسی بر بخورد پس دردها را فرو خوردم دردها عمیقتر شد تا اینکه از همه کناره گرفتم چون نقش دیگران را در اشتباهات نادیده گرفتم وفداکاری های بی موردی در حق دیگران  کردم که اول از همه به خودم لطمه میزد خود را ناقص یافتم چونکه چیزی برای عرضه به دیگران نداشتم بلکه همه چیز را در درونم ریخته بودم پس سکوت کر کننده ای رخ داد که دیگران را اذیت میکرد این س
گاهی دنیای ادم ها قبل از وقوع لرزش زمین اوار شده است ،گاهی سیل قبل از شروع باران میاید و تمامت را با خودش میبرد ،ان وقت بی ترس تر از همیشه ،دیوانه وار مینشینی گوشه ای از جهان گویا سونامی شهر را دفن کرده که کسی این درد را نمیفهمد و عمق فاجعه از هر بلایی ویرانگر تر است ."نبودنت علت طبیعی این فاجعه هاست "#خواهرانه ای دلتنگ
جمعی از معلمان در اعتراض به فقدان مدارس ایمن و استاندارد در ایران در بیانیه‌ای خواهان محاکمه عاملان اصلی فاجعه آتش‌سوزی اخیر مدرسه زاهدان شدند.
معلمان با صدور بیانیه‌ای ضمن همدردی با خانواده‌های دانش‌آموزان جان‌باخته در حادثه آتش سوزی مدرسه در زاهدان، به فقدان مدارس ایمن و استاندارد در کشور اعتراض کردند و خواهان برخورد با عاملان اصلی این حادثه فاجعه‌بار شدند.
مدرسه پیش‌دبستان و دبستان غیردولتی دخترانه اسوه حسنه در زاهدان ساعت ۹ صب
دانلود رمان همش یک حادثه بود
 
نام رمان:همش یک حادثه بود
نویسنده:monika
موضوع:عاشقانه،اجتماعی
تعداد صفحات:۴۲۲
خلاصه :
دانلود رمان همش یک حادثه بود داستان درمورد مردی متاهل که یک
زندگی معمولی رو داره باهمسرش میگذرونه اما یک حادثه مسیر زندگیشو عوض
میکنه و…سال گذشته اما هنوز هیچی عوض نشده .
 

دانلود با فرمت pdf
DOWNLOAD
صورتت را هم  یادم رفتهولی خودت را نه . غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد  بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم . تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم   تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی شعر نمی باف
صورتت را هم  یادم رفته ولی خودت را نه .  غمی بی پایان دارم  شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم  طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید  نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد   بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من  من و درد تو به هم خو کرده ایم .  تو خوش باش که غمت را من می خورم  حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم    تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود  اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی
 تهران در این روزها با آمار صعودی بستری بیماران کرونایی در بخش های مراقبت های ویژه مواجه است و این یعنی، فاجعه‌ای در راه است.
این روزها صحبت از طرح فاصله گذاری هوشمند است که به دنبال اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی، از ۲۳ فروردین در کشور کلید خورده و قرار است از ۳۰ فروردین نیز در تهران اجرا شود. این در حالی است که مواضع انتقادی زیادی نسبت به این شیوه قرنطینه در کشور مطرح است.
ادامه مطلب
دوستی نوشته بود؛
● یک دوچرخه سوار برای اقتصاد "فاجعه" است، زیرا:
۱-خودرو نمیخرد۲_وام خودرو نمی گیرد۳-دیر مریض می شود۴-بنزین نمی خرد۵-قطعات یدکی خودرو نمی خرد۶-پول پارکینگ نمی‌دهد۷-چاق نمیشود۸-جریمه نمیشود
پس چرا توسعه دوچرخه سواری؟!
فاجعه پشت فاجعه
دیوار پشت دیوار
درد پشت درد
پشت سر گذاشتم. بزرگتر شدم اما. برای خودم زندگی میکنم. تجربه میکنم. و از الان میدانم اگر شکست بخورم چیزی که از من باقی میماند قوی‌تر هست.
یادم باشد این تجربه ها شاید به بهای چند قطره اشک یا غم یا درد به دست آمده باشد یا بیاید. 
روزهای عجیبی است. انگار که یک مسیر بی بازگشت آغاز شده است. انگار که دیگر هیچ چیز مثل سابق نخواهد شد. بعد از شهادت حاج قاسم، در حال التیام و التجاء بودیم که حادثه ی تلخ دیگری رسید. آن جمعِ غریبانه که رفتند و کسی هیچ نگفت! عاشقانه زیر تابوت را گرفته بودند که در ازدحام شهر جان دادند و کسی دم بر نیاورد و در مظلومیت محض به خاک شدند. سکوت پیشه کردیم تا مصیبت دو نشود، نقصان مایه و شماتت همسایه! در بهت این بودیم که آن حادثه ی تلخ تر رسید. طوری نفس را در سین
رود 
شعر تازه ای سرود 
با مداد آبی اش
روی خاک
شعر تازه را نوشت 
خاک شد بهشت.
باد
ساز تازه ای نواخت.
 ابر
چکه
چکه
 قصه گفت 
 دانه دانه غنچه ها
توی باغ
گل شدند
رنگ رنگ. 
من چرا سکوت کرده ام
مثل سنگ؟؟؟!!!!!
انسیه ان
پ.ن: من که نه، اونایی که سکوت کردند و حتی تخته کردند و رفتند.
×نماز صبح چند رکعته؟-دو رکعت×نماز ظهر چند رکعته؟-سه رکعت×بعد نماز ظهر چی می‌خونم؟-نماز مغرب×اون چند رکعته؟-چهار رکعت×کلا در روز چند وعده نماز می‌خونیم؟-خب، نماز صبح [چند لحظه سکوت و تفکر] نمیدونم!و مامان در زمانی که داشت بهش یاد می‌داد که بعد از نماز ظهر نماز عصر می‌خونیم گفت "خب، حالا نماز عصر چند رکعته؟" و علی ای که جواب داد "سه رکعت!"عمق فاجعه رو فهمیدید یا بیشتر بگم؟؟؟این خانه از پای‌بست ویران است
شب ها  که  سکوت  است  و  سکوت  است  و  سیاهی
آوای   تو   می خواندم   از   لابتناهی
آوای ِ  تو  می آردم  از  شوق  به   پرواز
شب ها  که  سکوت  است  و  سکوت  است  و  سیاهی
امواج   ِنوای   ِتو  به   من   می رسد  از  دور
دریایی  و  من  تشنه  مهر ِ  تو؛  چو  ماهی
وین؛   شعله  که   با  هر نفسم؛ می جهد  از   جان
خوش   می دهد   از   گرمی ِ  این   شوق    گواهی
دیدار    تو   گر    صبح   ِابد   هم؛  دهدم  دست
من   سرخوشم   از   لذت ِ  این  چشم   به  راه
مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور، در گفت وگو با ایلنا درباره جزئیات این واقعه گفت: یک تک حادثه واقعه بین یک دستگاه اتوبوس- خودرو پراید- دو دستگاه کامیون ایسوزو در اتوبان زنجان به سمت قزوین، ۲ کیلومتر مانده به ضیاءآباد، داخل روزگار ۰۱:۵۹ به سامانه اورژانس کشور اطلاع داده می شود. وی با اشعار این که بلافاصله ۹ دستگاه آمبولانس به محل حادثه گسیل شد، دنباله داد: ۲۴ نفر پهلو اثر این حادثه مصدوم شده اند یک نفر از مصدومان در نگرش علاج شده است. سخنگوی
سکوت را دوست دارم.سکوت در برابر کسانی که تمسخر کردند,سکوت در برابر تحقیرشان,سکوت در برابر بی مرام بودنشان .
سکوت در برابر دروغ,سکوت در برابر کسی که با چوب عقایدی که خودش هم قبولش ندارد تورا تربیت میکند!
آنقدر نسبتم با این آدم ها نزدیک شده است که غیر از سکوت راهی ندارم.
در پی حادثه ویرانگر سیل شیراز، رهبر انقلاب در پیامی به امام جمعه شهر شیراز، ضمن تسلیت به مردم داغدار، سرعت و جدیت در امر امدادرسانی به حادثه دیدگان را خواستار شدند: ضمن ابلاغ سلام و تسلیت اینجانب به خانواده های مصیبت دیده و نیز به مجروحان این حادثه، در تلاش برای غمگساری و جبران مصیبتها و خسارت و کمک به مردم، با مسئولین دولتی همکاری و همگان را توصیه به سرعت و جدیت در انجام وظیفه نمائید.
و هنر هیچگاه قلب مرا به سخره نگرفت. 
هیچگاه تنهايم نگذاشت. در سکوت و عقل کنار من بود، 
و هر زمان، هر زمان-دیر یا زود- حضور من را پذیرا شد. 
برایم با عشق چای ریخت و نگذاشت هیچ سرمایی در من نفوذ کند. 
چه معشوقی از آن بهتر میتوان یافت؟ در نهایت مهر، بی توقع و زیبا. 
باشد که لایق باشم 
کنسرت استاد شهرام ناظری! 
هنوز تو اوجم
خدایا این آدم چققققققدر هنرمنده 
ماشاءالله 

عطار :) عطططار ^____^ 
الان قلبی قلبی ام
الان احساس می کنم خودم وسط قعسه سینه ام وایستاوم و دارم می رقصم .
آخه دو آهنگ آخری که اجرا کرد نوستالژی کودکی های من بود 
فکر کن! اشک تو چشمم جمع شد! که من تو سالن نشسته بودم و از خشکی چشم داشتم بیچاره میشدم! :) 
بچه بودیم و رادیو روشن بود و صدای تو می اومد 
خدا حفظتون کنه 
یه سره می گفتم ماشاءالله 
ماشاءالله ♡♡
به به 
چه شب
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی. وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند.!)
عما: من باید از اینجا برم
ویلیام : کی برمیگردی؟
عما : هیچوقت 
ویلیام : نه . نرو 
عما : باید برم 
ویلیام : نمیشه نری؟
عما : نه . نمیشه . تو باهام بیا میای؟
ویلیام : نه 
عما: سکوت
ویلیام: سکوت 
عما: پس من میرم پنج سال بعد برمیگردم :)
 اگه برگردم فقط به خاطر تو بر میگردم ویلیام 
ویلیام: :) . پشیمون شدم . برنگرد . فقط موقع رفتن برام دست ت بده :)
عما: سکوت 
حادثه تروریستی نیوزلند نتیجه هالیوود: وقتی سران صهیونیستی هالیوود فیلم هایی مثل جنگ جهانی z را با مضامین اسلام هراسی می سازند ، و آنان را مستحق کشتار دسته جمعی وسوزاندن می دانند و مسلمانان را انسانهای خطرناک برای بشر معرفی می کنند ، بینندگان خود را نسبت به اسلام و مسلمانان بدبین می کنندو از طرفی با ترویج اسلام هراسی توسط برخی سران کشورهای غربی از جمله ترامپ، نتیجه اینها می شود حوادثی شبیه حادثه تروریستی نیوزلند که تروریست این حادثه در رژی
(بازگشت به طبیعت)
چند پیشنهاد مثلا خلاقانه از نواجوانان دهه هشتادی برای بحران آب!
1.درخانه: آب نخوریم، حتی اگرسنگ کلیه بگیریم!
حمام نروریم،نهایت ماهی یک بار!بیشتر ازآن اصلا و ابد!!
از ظرف های یکبارمصرف استفاده کینم؛ظرف شستن باعث هدر رفت آب می شود!لباس شستن،هم زحمت دارد و هم آب را هدر می دهد!
خانه را تمیز نکنیم،آب راهم هدر نمی دهیم.تازه اگرحالمان از این خانه به هم خورد،می رویم یک جای دیگر!

2.درمدیریت: ببینیم در کجای کشور آب زیاد است؛
آب دریا را ش

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها