نتایج جستجو برای عبارت :

معنی شعر مدتی شد کاتش سودای

۹۹- شکر نعمت مدتي شد کاتش سوداي او درجان ماست   زان تماناها که دایم دردل ویران ماست مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آنک     چشمه مهر رخش در سینه نا لان ماست آب حیوان قطه ای زان لعل همچون شکرست     قرص خور عکسی زروی آن مه تابان ماست تا … شکر نعمت – مدتي شد کاتش سوداي او درجان ماست – غزل
منبع : فالگیر
۹۹- شکر نعمت مدتي شد کاتش سوداي او درجان ماست   زان تماناها که دایم دردل ویران ماست مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آنک     چشمه مهر رخش در سینه نا لان ماست آب حیوان قطه ای زان لعل همچون شکرست     قرص خور عکسی زروی آن مه تابان ماست تا … شکر نعمت – مدتي شد کاتش سوداي او درجان ماست – غزل
منبع : فالگیر
نشستم روی صندلی پشت میز و تکیه دادم به دیواری که سرده و سرمای کمرم حس اینسکیوری میده، بهرحال، دارم قهوه ی تلخ میخورم که نمیدونم چرا یهو تصمیم گرفتم شکر توش نریزم و ازش لذت نبرم و یه دونه شکلات قهوه ی خیلی خوشمزه ی مگا استار آوردم بجاش. بله بله من از همونام که قهوه ی تلخ بخورم قیافه م تو هم پیچ میخوره و حرفه ای و خفن نیسم:)) تازه یه وقتا سعی میکردم شکلاتای تلخ یا که قهوه رو با توجه به مکان گیرنده های تلخی روی زبون بخورم بلکه کمتر حس بشه اما موفقیت
برای شادمانی دل‌هایمان‌، برای آمدن بهار ماه رجب، ماه شعبان، ماه رمضان
در دل و جان خانه کردی عاقبتهر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنیوانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شدهقصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول می‌کردم دلایاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بی‌خویش بردی در حرمعقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر رااستن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گرشمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر
انواع سودا
۱. سوداي طبیعی: رسوب خون۲ .سوداي غیر طبیعی: که از صفرا ، دم ، بلغم، سوداي طبیعی، خلط سوخته ایجاد می کند و به سوداي غیر طبیعی تبدیل می شود.

سودا، سرد و خشک، خاکسوداي طبیعی، رسوب خون است. به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ آن سیاه و مزه ای آمیخته از شیرینی و ترشی است.
وظایف سوداي طبیعی در بدن

حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.
ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون
وقتی هدفی را در ذهن داشته باشیم و به معنای واقعی در سوداي آن به سر ببریم ، شرایط اطراف نیز بر وفق مراد ما می شود.
مثلا وقتی که من در سوداي بدست آوردن هدف الف باشم ، برای مثال حتی سرچ های اینترنتی ام هم در آن راستا خواهد بود و چه بسی که زود تر به آن برسم.
عهد می بندم از این خانه روم جای دگربه هر آن سو که نباشد غم فردای دگر
آخر از لعل لبت شهد شکر خا نرسیدمی روم تا برسم بر لب  دریای دگر
همه شب خواب ربودی تو ز  چشمان ترممی گریزم که بسازم به نی و نای دگر
حیف از این دل که مرا غرق تمنای تو کرد می روم تا  نرسد  وقت تمنای  دگر
همه از شعله ی آتشکده عشق تو بودکه مرا سوخت ، به هر آینه پروای  دگر
نشدی ساقی و از باده نکردی مستممی روم تا بشوم مستِ  چلیپای دگر
سر سوداي تو دارد دل احساسی من بهتر آن است که باشم پِیِ
.
حس بدیه ، حسِ درجا زدن ،
حسِ ترسناکیه .
همون ترس های دیروز از نگاهِ آدما .
همون حرکت ها و انگیزه گرفتن ها باز هم از نگاه آدما .
همون سوداي محبوبیت . سوداي رفاقت ، سوداي همراهی .
همون دلِ افسار گسیخته .
همون ذهنِ فراموشکارِ همیشگی .
همون . 
هعععی .
از خود امید هیچ ندارم به راه راست 
تنها طلب کنم ز خدا نورِ راه را
رویم به حقِ روی رضا جان زمین مزن
دل بیقرار واسطه کردست شاه را
+ ببخشید ک پستام به درد خودم می خوره فقط 
سودا -سرد و خشک -خاک سوداي طبیعی رسوب خون است به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ ان سیاه ومزه ی امیخته از شیرینی وترشی است.وظایف سوداي طبیعی در بدن تعادل ۱.حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.۲.ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون.۳. تقویت دهانه ی معده وتحریک اشتها
سیمین بهبهانی:
 
 یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم 
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم 
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین 
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم 
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری 
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم 
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم 
چون بنده در سوداي زر ، کالای بازارش کنم 
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود 
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم 
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر
سودا -سرد و خشک -خاک سوداي طبیعی رسوب خون است به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ ان سیاه ومزه ی امیخته از شیرینی وترشی است.وظایف سوداي طبیعی در بدن تعادل ۱.حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.۲.ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون.۳. تقویت دهانه ی معده وتحریک اشتها
تن اگر برای ارتباط ما با آدم‌ها بکار نیاید برای چه به‌کار آید؟ سوداي تن در دادن دارم. تن دادن. تن را پیش‌کش کردن. دلم می‌خواهد تنم را نثار کنم. تن. تنها چیزی که از خود دارم و می‌توانم پیش‌کش کنم.دلتنگم برای عاشقی و تن دادن به رابطه‌ای عاشقانه. این سودا مرا تا به کجا خواهد برد؟ 
کاش تن زیبایی داشتم، اگر داشتم شاید به این راحتی سوداي حراجش را در سر نمی‌پروراندم. این تن بی شکل من را چه کسی خواهد خواست؟ به‌کار چه می‌آید؟
این تن محبوس من در غربت
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سوداي آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سوداي آغوش تو دارم
 
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
زمینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سوداي آغوش تو دارم
 
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سوداي آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سوداي آ
دلم هیهای او دارد سرم سوداي او دارد
نمک بادا فدای جان که جان غوغای او دارد
گهی در جعد مشگینی گرفتارم ببوی او
گهی این آهوی جانم غم صحرای او دارد
گهی در دام هجرانم اسیر قید حرمانم
گهی در قاف قربت دل سر عنقای او دارد
زمانی از گلی مستم که آرد بادی از بویش
گهی از لالهٔ داغم که آن سوداي او دارد
گه از زلف پریشانم بروی گاه حیرانم
که آن سوداي او دارد که آن سیمای او دارد
گهی محو قمر گردم که دارد داغ او بر روی
گهی حیران خورشیدم رخ زیبای او دارد
بگار جهان گ
سی و یک نما - پس از روزها انتظار بالاخره اسامی داوران مهمترین بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر ( سوداي سیمرغ) در حالی اعلام شد که به نظر می رسد یکی از کم حاشیه ترین و متنوع ترین گروه داوران انتخاب شده اند. داورانی که در زمینه ی حرفه ی خود، تخصص و تجربه لازم را هم دارند و شاید در این میان حضور دبیر امسال جشنواره جهانی فیلم فجر تا اندازه ای دور از ذهن بود اما اتفاق خوب، حضور سعید راد بازیگر پیشکسوت در بین اسامی داوران است.
 
به گزارش روابط عمومی جشنو
افتتاحیه طرح سوداي بندگی با حضور حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا امام جمعه شهرستان سلسله،حجت الاسلام والمسلمین حاج آقاصالحی امام جمعه موقت شهرستان،دکتر خسروی فرماندارشهرستان، یوسفوند معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش شهرستان،یوسفوند کارشناس قرآن،عترت و نماز آموزش و پرورش شهرستان، و مسئولین محترم و زحمت کش مدارس شهیدمفتح و امام جعفرصادق(ع)، در مصلی نماز جمعه برگزارگردید.
۶۷- واعظ شحه شناس روزگاریست ه سوداي بتاندینمناست   غم اینکار نشاط دل غمگین من است دیدن لعل ترا دیدهجان بین باید   وین کجا مرتبه چشم جهانبین من است یارمن باشکه زیب فل و زینت دهر   از مه روی تو واشک چو پروین من است تامراعشق تو تعلیم سخنگفتن داد   خلق راورد … واعظ شحه شناس – روزگاریست که سوداي بتان دین من است – غزل ۵۲
منبع : فالگیر
۶۷- واعظ شحه شناس روزگاریست ه سوداي بتاندینمناست   غم اینکار نشاط دل غمگین من است دیدن لعل ترا دیدهجان بین باید   وین کجا مرتبه چشم جهانبین من است یارمن باشکه زیب فل و زینت دهر   از مه روی تو واشک چو پروین من است تامراعشق تو تعلیم سخنگفتن داد   خلق راورد … واعظ شحه شناس – روزگاریست که سوداي بتان دین من است – غزل ۵۲
منبع : فالگیر
شاد باش ای عشق خوش سوداي ما

ای طبیب جمله علتهای ما


ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما


جسم خاک از عشق بر افلاک شد

کوه در رقص آمد و چالاک شد


عشق جان طور آمد عاشقا

طور مست و خر موسی صاعقا


با لب دمساز خود گر جفتمی

همچو نی من گفتنیها گفتمی


هر که او از هم‌زبانی شد جدا

بی زبان شد گرچه دارد صد نوا


چونک گل رفت و گلستان درگذشت

نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت


جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای

زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای


چون نباشد عشق را پ
مازیار اسم پسرانه است، معني مازیار: (= ماه ایزدیار، مازدیار) 1- صاحبِ کوه ماز؛ 2- (اَعلام) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرای بزرگ، وی از سال 208 هجری قمری از جانب مأمون حاکم طبرستان، رویان و دماوند شد و در اندک مدتي سراسر طبرستان را به تصرف درآورد وی از سال 224 هجری قمری به … معني اسم مازیار
منبع : اسم دونی
افتتاحیه طرح سوداي بندگی با حضور حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا امام جمعه شهرستان سلسله،حجت الاسلام والمسلمین حاج آقاصالحی امام جمعه موقت شهرستان،دکتر خسروی فرماندارشهرستان، یوسفوند معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش شهرستان،یوسفوند کارشناس قرآن،عترت و نماز آموزش و پرورش شهرستان، و مسئولین محترم و زحمت کش مدارس شهیدمفتح و امام جعفرصادق(ع)، در مصلی نماز جمعه برگزارگردید.
نام هایی که دارای جز مشترکی هستند⭐️سِتا سِتایش : به معني پرستش اِستاتیرا : به معني دختر ستایشگراَوِستا : به معني اشعار مورد پرستشسِتایان : به معني ستایش کنندهاِسپانتا : به معني مقدس و قابل ستایشسِپَنتا : به معني مقدس و قابل ستایش
به صحرا شدم عشق باریده بود. و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گار فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد.
عطار
 
قصه ام تکراریست.بی خوابی و صبح بیدار شدن به زورِ ساعت.نمایشنامه خوانی را هنوز برایم خودم نگه داشتم که پایم در عشق باشد شب ها.
فیلم سینمایی من می ترسم» ساخته بهنام بهزادی در بخش سوداي سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
فیلم سینمایی من می ترسم» ساخته بهنام بهزادی در بخش سوداي سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد.بازیگران اصلی این فیلم النازشاکردوست، پوریا رحیمی‌سام، امیرجعفری، ستاره پسیانی، مهران ، پیام یزدانی، مجید جعفری و یگانه رفتاری هستند.در من می‌ترسم» بازیگران هر کدام در نقش‌های متفاوتی جلوی دوربین رفته‌اند .
ادامه م
مهر
اول بهتر است خود واژه مهر را معني کنیم:
مهر به معني مهربانی و محبت. هم چنین به معني خورشید است.
حالا چند اسم زیبا که با مهر شروع می شوند:

نام های پسرانه جدید که مهر در اول آن ها هست:
مِهرسام : به معني فرزند خورشیدمِهرکام : به معني آرزومند مهر و محبت
مِهرداد : به معني افریده خورشیدمِهراد : به معني خورشید جوانمرد‌مِهربُد : به معني نگهبان خورشید و محبتمِهرزاد : به معني زاده خورشید و مهربانی
مِهرشاد : به معني خورشید شادمِهرساد : به معني خورشید زند
دانلود آهنگ قند منی    #  جانِ منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن من  #  شاه منی لایق سوداي من
قند منی لایق دندان من #  قند منی…
نور منی باش در این چشم من #  چشم من و چشمه حیوان من
گل چو تو را دید به سوسن بگفت # سرو من آمد به گلستان من
قند منی …
ادامه مطلب
زندگی فرصت پرواز در آگاهی توبا غم عشق نشستنسر آواز تو بودتوی تنهایی کوچههمه ی فکر و خیالم پی توتا ته کوچه دلممحو تماشای تو بودمیزند باز در این باغقناری به هوایت چه چهمرغ تنها به خیالشهمه سوداي تو بودچون که با عشق توپرواز کشیدمسر هر کوی رسیدمجلوه ای از هنرخلقت بی تای تو بود
معني اسم آرشا و کیاشا
آرشا
به معني مقدس و پاک با ریشه پارسی
http://iraniannames.blog.ir/
کیاشا
به معني شاهنشاه و شاه شاهان با ریشه پارسی (مرکب از کیا یه معني حاکم ، سلطان و فرمانروا و شا مخفف شاه)
البته معني و توضیحات بیشتر در مورد نام آرشا را سایت نام فارسی تهیه کرده است که می توانید ببینید:
اسم آرشا
ماری؟
یکم حرف بزنیم باهم؟
ماری من خیلی فکر کردم،
هیچ چیزی از بیرون باعث خوب شدن حال ما نمیشه،
و من به شخصه واقعا اینو درک نمیکنم،
ماری من گاهی از درک کردن معني دنیا عاجز میمونم،
من بدترین بلاهای ممکن رو سر خودم آوردم، بدترین چیزای ممکن رو تجربه کردم، ولی درونم عوض نشد!
ماری الان یچیزی به ذهنم رسید!
وقتی مردم دلم می خواد واقعا یچیزی رو از این دنیا بگیرم،
میخوام انقد با دنیا دوست باشم که نبودمو حس کنه و فراموش نشم، فراموش نشم؟
هان؟ مگه من همیشه
معني شعر خبر داغ شکوه قاسم نیا شعر خبر داغ کلاس چهارم صوتی شعر خبر داغ را به صورت یک قصه بنویسید معني کلمات درس خبر داغ معني شعر باران کلاس چهارم معني شعر چهارم دبستان معني و مفهوم سبزه خمیازه کشید شاعر شعر خبر داغ کیست
معني شعر در ادامه مطلب
ادامه مطلب
 
این آخرین غر منه.
نه معني عشق را فهمیدیم، نه معني عقل را فهمیدیم، نه معني انسانیّت را فهمیدیم، نه معني عشرت را فهمیدیم، معرفت را فهمیدیم، نه معني لذّت را فهمیدیم نه معني ایمان را فهمیدیم، نه معني علم نه معني جوانی نه معنای سکوت نه معني تفکّر نه معني فراغت نه معني بندگی نه معني مستی نه معني خواب و بیداری نه معني جاودانگی نه معني شادمانی نه . فقط درد کشیدیم، بیهوده درد کشیدیم و غصّه خوردیم خودم را میگویم ها، دقیقا خود لعنتی‌ام را میگویم
دست مرا بگیر،انگیزه ی قلمبا کاغذ و غزل،قلاب کن به هم
چشمان خیس را باور کن و سپسدست مرا بگیر،آقای محترم
دست مرا بگیر،آرام میشوم
آرام میشود،سوداي خاطرم
از من جدا نشو اینگونه بی هوامن بی هوا چطور،طاقت بیاورم
از یاد میبری اما نمیرویاز خاطرات من تا موعد عدم
پس دست روی دست نگذار و بگذراناین ابر تیره را از گیر و دار غم
فاطمه کاسب تهران
تا الان فکر میکردم معني اسمم خیلی مزخرفه
آشکار،روشن
ولی امروز تواینترنت چند تا معني دیگه پیدا کردم
مثلا روشنی بخش زندگی
درخشنده
ماه درخشان
نور عشق
و.
امروز برای اولین بار از اسمم خوشم اومد
به خاطر همین یکی از معني هاشو رو اسم وبم گذاشتم،خوبه؟
+شماام اگه خواستید معني اسمتونو بگید:))
مرسی
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی! سوداي هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند
معني نام های دوقلو پسر پسر
اسم پسرانه با معني
سری اول اسامی دوقلو پسرانه را ببینید.
ماژان به معني بزرگان با ریشه کردیماردین به معني برج و کلات با ریشه آرامی
کایا به معني صخره عظیم با ریشه ترکیآتیا به معني متعلق به پدر با ریشه ترکی
شِروین به معني  مانند شیر و معشوق مردمان با ریشه پارسیاَشوان به معني کسی که راستگو و درست کردار است با ریشه پارسی
بِهناد به معني کسی که از او به نیکی یاد می شود با ریشه پارسیبهاوَند به معني دارنده نیکی ها با ریشه پار
سوداي جام این دل دیوانه می کندراهش جدا زمسجد وبتخانه می کندبا واعظان شهر به مجلس نمی رودترک ریا و مسند و حنانه می کنددرکش قدح که موسم رسوایی آمدهکو آن  بتی که قسم پیمانه می کندهشدار وقت را که تباهی تمام شدشاهد زغیب رو سوی میخانه می کندالحق چه مسندی ست تبانی عقل ودلکان هر کدام کار حکیمانه می کندپرکن پیاله عقل ببین کارگر شدهپیش آر می که مصدر جانانه می کند(ناظم) به عیش کوش وزمستی حذر نکناین جام وباده لطف کریمانه می کند 
حرص های بیخودی، نگرانی‌های بیخودی، فکر و خیال بیهوده 
پیر میشیم تو روزهایی که هیچی ازش نمیفهمیم و میگذره 
روزهایی که قبل از اومدنشون حرصشونو خوردیم :) 
من خیلی اینطوریم و دارم روز به روز بدتر میشم 
درست کردنش سخته ولی با مراجعه به طبیب شاید بشه کمی این سوداي لعنتی رو پایین آورد 
قبل از اینکه همه چیمو از دست بدم باید برم .
اون بهداشت و روستای لعنتی رو یادته چقد بدم میومد ازش؟ چند روز پیش درمانگاه بودیم با دکتر س. گوشیم زنگ خورد و کلمه دکتر م، مدیر گروه بهداشت روش نمایان شد. کاملا متوجه شدم که زنگ نزده حالمو بپرسه اما دیگه خب من دو تا امتحانمو خوب داده بودم، حقم این نبود. رفتم بیرون جواب دادم که گفت ببین خانم دکتر! چارتا غیبت داشتی تو یک ماه که خیلی زیاده. گفتم خانم دکتر من خیلی بدحال بودم و اون گفت که من برای زایمان هم چار روز مرخصی نمیدم :/ و بعدم هم اضافه کرد که یا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها