نتایج جستجو برای عبارت :

معنی شعر عاقل تر از انیم که دیوانه نباشیم؟

استاد قائدی یک پستی گذاشته است با عنوان "شهروند عاقل". برایش نوشتم بعضی وقتها دلم میخواهد عاقل نباشم. نه شهروند عاقل، نه همسر عاقل، نه مادر عاقل. نه فرزند عاقل و نه هیچ چیز عاقل دیگری. دلم می خواهد بی خیالِ همه ی مسئولیتهایم بروم ديوانه وار دیوانگی کنم. زیر این نظر نوشته است: این خودش عین عقل است .
 
 
 
بی دوست شبی نیست که ديوانه نباشیممستیم اگر ساکن میخانه نباشیمما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیستاز عمر که با نالۀ مستانه نباشیمسرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرتعاقل تر از آنیم که ديوانه نباشیمچون می نرسد دست به دامان حقیقتسهل است اگر در پی افسانه نباشیمهر شب به دعا می طلبیم اینکه نیایدآن روز که ما در غم جانانه نباشیم#مهدی_اخوان_ثالث
استاد قائدی یک پستی گذاشته بود با عنوان "شهروند عاقل". دلم گرفته بود. زیر نوشته اش در بخش نظرات نوشتم: "بعضی وقتها دلم میخواهد عاقل نباشم. نه شهروند عاقل، نه همسر عاقل، نه مادر عاقل. نه فرزند عاقل و نه هیچ چیز عاقل دیگری. دلم می خواهد بی خیالِ همه ی مسئولیتهایم بروم ديوانه وار دیوانگی کنم". 
پاسخم داده است: این خودش عین عقل است .
 
سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرتعاقل تر از آنیم کِ ديوانه نباشیمچون می نرسد دست به دامان حقیقتسهل است اگر در پی افسانه نباشیم
 
                                                                  "اخوان ثالت"
 
بله؛ از آفتاب بِ ماهتاب،
 
از خشکی بِ دریا،
 
از خورشید بِ برف!
 
 
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی را گسترش دهید

انشا درمورد چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
انشا در مورد چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
انشا درمورد ضرب المثل چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

گسترش ضرب المثل چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
داستان کوتاه درباره چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
مثل نویسی عجله کار شیطان است

ضرب المثل هم معني چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
کفاره ی شرابخوریهای بی حساب
هشیار در میانه ی مستان نشستن است
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون»
قسم به جان تو (ای پیامبر) که آنان در مستیشان سرگردانند .
سوره ی حجر آیه ۷۲
داستانی رو از کودکی شنیده بودم مضمونش این بود:
جادوگری نیمه ی شب معجون دیوانگی رو داخل چشمه ی شهر که مردم ازون آب میخوردند میریزه
یکی از مردم  متوجه میشه فردا هرچی به مردم میگه آب چشمه آلوده شده هیشکی گوش نمیکنه و همه از چشمه آب میخورن و همه ديوانه م
" آقا جّان ! تو رو به فاطمه ی زهرا قسمت می دیم ، آقا جّان ! ظهور آقامون امام زمان برسان
آقاجّان ! تو رو به فاطمه ی زهرا قسمت می دیم آقا جّان ! همه ی مریضای اسلامو شفا بده 
آقا جّان . " .
این ها دعاهاییه که معمولا هر روز صبح وقتی میرم حرم یک نفر دمِ بست نوّاب فریاد می زنه ! هر کس رد مشه پوس خندی می زنه و رد میشه . انگار که همه فکر می کنن که یارو دیوونه است . شاید من هم اولش همین فکر رو می کردم . اما فک نمی کردم یک روز با نواش بغض کنم و اشک بریزم . 
+ هر که را مج
یکی را از وزرا پسری کودن بود پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مرین را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و مؤثر نبود، پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیشود و مرا ديوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل               تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نخواهد کرد           آهنی را که بد گهر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند        چون بیاید هنوز خر باشد
سعدی
داستان کوتاه در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته داستان در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته داستان عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته گسترش عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته گسترش مثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته گسترش ضرب المثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته معني عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته داستان ضرب المثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
داستان ضرب المثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته داستان عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته انشا عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته یعنی چه انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته گسترش مثل نویسی عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته داستان درباره عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته گسترش عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
هر وقت دلم پر شد 
بیشتر خواندم و رقصیدم 
هرجا گریه ام گرفت فقط و فقط خندیدم 
انجا که پاهایم یار من نبودند 
بال در اوردم 
هرجا  دلم گرفت 
دیگران را دلداری دادم 
فقط 
در حکمت این امور مانده ام 
که در این بازار مخلوط دنیا 
ایا هنوز لازم است ديوانه بمانم 
یا
باید 
عاقل شوم؟ 
 
ح آزارم میده و راستش من بیمار این آزارم. چرا؟ چون دلم هیجان می‌خواهد، دلم وادادگی می‌خواهد. لعنتی این را خوب فهمیده، خوب بازی می‌دهد. اما تا کجا؟ مگر قرار نبود من عاقل باشم؟پس بسم است از قبول علمی و صلاح و نیکنامی. هرچه دل افشار کشد دیگر نمی‌روم. آری خواست دل را می‌شناسم اما من نه آنم. بسم است.
پیعمبر فرمود خدا به بندگانش چیزی بهتر از عقل نبخشیده است زیراخوابیدن عاقل از شب بیداری جاهل بهتره در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل بسوی حچ وجهاد بهتر است وخدا پیعمبر و رسول راجز برای تکمیل عقل مبعوث نسازد  تا عقلش را کامل نکند مبعوث نسازد و عقل اوبرتر از عقول تمام امتش باشد و انچه پیعمبر در خاطر دارد از اجتهاد و مجتهدین بالاتر است و تابنده ای واجباترا بعقل خود در نیاد انها را انجام نداده است همه عابدان در فصیلت عبادتشان بپای عاقل نرسند عقلا
حکایت امشب:
یکی را از وزرا، پسری کودن بود. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مر این را تربیتی می‌کن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و موثر نبود. پیش پدر کس فرستاد که این عاقل نمی‌شود و مرا ديوانه کرد. 
چون بود اصل گوهری قابل/تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد/آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفت‌گانه بشوی/که چو تر شد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش به مکه برند/چون بیاید هنوز خر باشد
+بیت اخر :)))
عجیبه. می‌گن محبت از شناخت میاد، ولی می‌تونم قسم بخورم این محبت، این اشکی که سه روزه تموم نمی‌شه، این غمی که هر لحظه تازه‌تر می‌شه، این که امروز صبح فهمیدم نمی‌شه، باید پاشم برم تهران تو اون اقیانوس آدما یا غرق شم یا حداقل بتونم به جای گریه‌های بی‌صدای توی اتاق، با صدای بلند زار بزنم، اینا فقط از شناخت نمیاد. مگه من کلا چقدر از تو می‌دونستم یا همین الان می‌دونم سردار؟ اشکم بند نمیاد ولی. غصه‌م تموم نمی‌شه انگار.همهٔ روضه‌ها انگار ا
نه که عاقل بودم ، عشق تو مجنونم کردمن همه چشم شدم مهر تو حیرونم کرد❤این و هر دم و هر ثانیه در فکر تو امعاشق و واله و ديوانه و مجنون ، منمدم به دم یاد در خاطرات ما شیرین استقصه ی عشق من و دلبری ات استیاد تو مرهم جان و دل افگار من استچهره ات حافظه ی پرده ی افکار من استای دلم بردی و هوش از سر و جان از جسمممن فراموش کنم نزد تو حتی اسمم 
نه که عاقل بودم ، عشق تو مجنونم کردمن همه چشم شدم مهر تو حیرونم کرد❤این و هر دم و هر ثانیه در فکر تو امعاشق و واله و ديوانه و مجنون ، منمدم به دم یاد در خاطرات ما شیرین استقصه ی عشق من و دلبری ات دیرین استیاد تو مرهم جان و دل افگار من استچهره ات حافظه ی پرده ی افکار من استای دلم بردی و هوش از سر و جان از جسمممن فراموش کنم نزد تو حتی اسمم 
چند وقتی است یعنی خیلی وقت است که بی خیال شده ام.نمیدانم ديوانه شده ام یا عاقل.
یا شاید هم ديوانه ای که در حال عاقل شدن است و روزبه روز ديوانه تر میشود.
دیگر خیلی چیزها برایم اهمیت ندارد.شاید به خاطر این است که وقتی ماجرایم با آن ها شروع میشود با خودم میگویم که چی؟و وقتی جوابم به آن ها این است که هیچ.دیگر فرصت فکر کردن به آن ها را به خود نمیدهم.
برای مثال همین روزها که ایام امتحانات دانشگاه است.یکی از درس هایم را افتادم.و حتی احتمال دادم مشروط شوم
در خبر داریم که:قَدِمَ الْمَدِینَةَ رَجُلٌ نَصْرَانِیٌّ مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ وَ کَانَ فِیهِ بَیَانٌ وَ لَهُ وَقَارٌ وَ هَیْبَةٌ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَعْقَلَ هَذَا النَّصْرَانِیَّ فَزَجَرَ الْقَائِلَ وَ قَالَ مَهْ إِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ وَ عَمِلَ بِطَاعَتِهِ.»ترسایى از مردم نجران به مدینه آمد و او را زبانى گویا و ظاهری جذاب و با هیبت بود. پس گفته شد: اى پیامبر خدا، این ترسا چه اندازه عاقل است! حضرت گوینده ر
آب : فقط زمانی خسته میشود که از حرکت باز ایستد! آب، نرم ترین است اما سخت ترین ها را نرم نرم، نرم میکند!
آب نبات چوبی : اگر آدم بزرگ های جدی آن را به دهان گیرند از شخصیت چوبی » خود خارج میشوند.
آتش: اگر به زیر افکنده شود باز هم به رو میرود.
آجیل : مشکل گشای آن اگر در جمع ن مشکل دار شکسته شود مشکل تراش خواهد شد.
آدم بی عرضه : بیچاره ای که فرصت درست و حسابی برای عرض اندام نداشته است و اگر نه بیا و ببین.
آدم پر حرف : وزن مغز او با وزن فهمش نسبت مع دارد
به نظرم اشتباه کردن هم سن داره. 
بعدش دیگه عاقل شدی. 
وقتی عاقل بشی
یا اون اشتباهِ دیگه مزه نمیده
یا اینکه اصلا از روی مود اون مدل هیجانات که منجر به اون اشتباهات میشده اومدی بیرون.
گاهی اوقات جای اشتباه های نکرده خیلی دردالود میشه!
اون قدرهام جذاب نیست عاقل بودن.
فرایند اشتباه نکردن اون قدرهام رفتار بهینه ای نیست.
یهو میرسی به یه سن خاصی احساس میکنی چقدر خودت رو دست نخوره و بی استفاده باقی گذاشتی!
مثل سیستمی که ۱۶ گیگ رم داره ولی تو هیچ وقت ب
یه رفیق دارم که ازم بزرگتره. یعنی خیلی رفیق دارم که ازم بزرگترن. منتهاش این از همه شون بزرگ تره. نزدیک چهل سالشه. ولی مجرده. دیشب حرف می‌زدیم. لو داد بالاخره. عاشق شده قبلا . همه ی این سال ها سعی کرد خودش رو تو نظر همه مون یه تیکه سنگ جلوه بده. 
دیشب بهم گفت می‌دونی اشتباه تو توی زندگیت چی بوده؟
گفتم چی؟
گفت قبل اینکه عاشق بشی، عاقل شدی .
گفتم مگه دست من بود؟ دنیا منو این طور چرخوند. دنیا نخواست من مثل بیست ساله ها رفتار کنم. بگم. بخندم. حرف بزنم.
حالا این عمه من خوبه هروقت میاد رشت میره رازقی و شکم الملوکو کبابی فلان و بسار کلی به خودش میرسه
ما
۹ تا آدم عاقل و بالغ رفتیم دربند املت زدیم بر بدن کلا شد ۱۲۰تومن
میخواست مارو به کشتن بدهههه که چرا واسه املت انقد پول دادین
البته
نظرشون اینه اگه عاقل بودین اینقد پول پای املت نمیدادینولی به قول
آروین اینجوری خودمونو توجیح کردیم که نهههه خوب بود گوجه گرون شدهههه
پ.ن:یادم باشه حق تبلیغو از این رستورانایی که نام بردم بگیرم
+یاسمن.
-جونم؟!
+خیلی دیوونه ای.!!
-. [نگاه]
+دیوونه بمون. این خیلی خوبه. :)
.
ديوانه تر از من تویی، ديوانه میخاهی مرا!
دیوانگان را عالمیست، عاقل نداند حالِ ما.
شاه دلی و بعد از این، با تو در این ره میروم
حکم است این دیوانگی، ديوانه تر هم میشوم :)
Yasaman.G.R
.
این روزا خیلی اذیتت کردم و هنوزم دارم ب این کار ادامه میدم
و در مقابل. تو درکم کردی. برخلاف همه، درکم کردی و کنارم موندی و هنوزم.
یه حرفایی زدم که حس میکنم ناراحتت کرده.
و بازم اینو میدونم که ح
نوشین لبم در خواب خوش،بی تاب رویش گشته امآذین زدم شب رابه دل، مدهوش مویش گشته امدانم که درخوابست ومن عاقل ترین ديوانه ام بی تاب او، بی خواب او، آواره میخانه اممن با شراب چشم او، ساغرترین مستانه امبربستر تاریک شب امشب غزل را زاده ام 
شاعر: اکرم (قلمدون)
ولم کن . هیچ جا سراغمو نگیر . تا وقتی بودی نمیتونستم عاقل باشم. دیگه میخوام‌عاقل باشم. لطفا تمومش کن.
 
اینقد که حرفات ازارم داد. اینقد که دوست داری حرصم بدی رفتنت سخت نبود. 
تا ابد برو پستهای پیج سپهر خدابنده که به من مربوطه لایک کن من میکوبم خودمو از اول درست میسازم. 
 
http://sakhamusic.ir/music-puzzle-band-jaaddeh/
عاقل شدم , دوباره که ديوانه ات شوم با پای خود شکار تو آمد سر کمند جان می دهم برای تو چون شمع و وقت صبح بر خویش دل نبندی و بر عشق دل ببند این جان که در هوای تو از تن بدر نرفت ساده ولی برای تو صد دل ز خویش کند افتاده ام به پای تو چون خاک در رهت مگذر ز من که خاک ز جایش شود بلند در قلب و نبض من به میان است پای عشق جان داده ام به خنده ات آرام تر بخند . #الهام_ملک_محمدی
چند وقتی است یعنی خیلی وقت است که بی خیال شده ام.نمیدانم ديوانه شده ام یا عاقل.
یا شاید هم ديوانه ای که در حال عاقل شدن است و روزبه روز ديوانه تر میشود.
دیگر خیلی چیزها برایم اهمیت ندارد.شاید به خاطر این است که وقتی ماجرایم با آن ها شروع میشود با خودم میگویم که چی؟و وقتی جوابم به آن ها این است که هیچ.دیگر فرصت فکر کردن به آن ها را به خود نمیدهم.
برای مثال همین روزها که ایام امتحانات دانشگاه است.یکی از درس هایم را افتادم.و حتی احتمال دادم مشروط شوم
چند روز پیش صاحبان مکینه خوشی حالا یادرست یا غلط در حال لایروبی چاه این مکینه بودند که گویا از اداره کشاورزی میایند و ضمن جلوگیری از اینکار ، گویا وسایل لایروبی را به داخل چاه میندازند و عملا این چاه را بی استفاده می کنند .جهاد کشاورزی برخوار یک طرف و صدها نفر کشاورز شاکی هم یک طرف .دادگاه وطومار واستانداری ونماینده و بیا ودرستش کن .هیچ راهی هم نداره جز اینکه یک چاه دیگه بزنند اونم با این خرج و مخارج بالا میگند یک ديوانه یه سنگ میندازه تو چ
من :باز از دور می آیی جانا ؟؟!! .من : دور ماندن گاهی تمام عقل است و گاهی تمام بی عقلی ،من همان عاقل ديوانه ام که شرط دیوانگی را به مرگ دنیای نزدیک ترجیح میدهم ،مجنون که باشی از بام شهر هم ،از همان دور همان پنجره ی معروف معلوم است ."گاهی تمام عقل به دور ایستادن است "
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه‌وقت پامون نلغزه.ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست هرکدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام هیچ کار احمقانه‌ای چطور می‌خو
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه وقت پامون نلغزه. ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست کدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ 
ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام  هیچ کار احمقانه چطور می‌خواس
قابلیت دانلود اپلیکیشن اینستاگرام برای کاربران ایرانی غیر‌فعال است، چون از خارج تحریم هستیم. قابلیت استفاده از اینستاگرام برای کاربران ایرانی به زودی غیرفعال خواهد شد، چون از داخل تحریم هستیم. دارو نیست چون از خارج تحریم هستیم، دارو هست، دست من و تو نیست، چون از داخل تحریم هستیم. دست امامزاده بر سر دست‌های داخل است و دست شاهزاده در دست دست‌های خارج. دست بوسی حضرت آقا و اعلیحضرت همایونی برقرار است اما دست دلال‌ها دست خدا شده، هر توپی را و
از این دعواها خسته شدم
مامان و آبجی  هر روز با هم دعوا می کنن. آرزومه برم برای خودم خونه مستقل بگیرم و از این دعواها راحت بشم.طاهرم آرومه از درون داغون 
یه وقتای با این دعواها ی چند ساله دست و پاهام  میلرزه.سردردهام زیاد شده و تمرکزم رو از دست می دم
از زمانی که ف توی زندگیش مشکل پیدا کرد و اومد اینجا دردسر ما بیشتر شد 
خدایا به ادمات بفهمون با جیغ و داد و بیداد هیچ مشکلی حل نمیشه 
اینا همه حق الناسه.چرا توی یه خونه باید این همه حرفهای تکرار باش
حکمت 40
راه شناخت عاقل و احمق‏
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.[10]
(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون م و فکر و سنجش رها نمى‏سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مى‏گوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى‏گیرد).
(حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده)
نوشین لبم در خواب خوش،بی تاب رویش گشته امآذین زدم شب رابه دل، مدهوش مویش گشته امدانم که درخوابست ومن عاقل ترین ديوانه ام بی تاب او، بی خواب او، آواره میخانه اممن با شراب چشم او، ساغرترین مستانه امبربستر تاریک شب امشب غزل را زاده ام 
شاعر: اکرم (قلمدون)
این پست
امروز دوباره اومد شرکت
از صبح ۲تا لیوان چایی
یکی بابونه
ویکی هم گاوزبون و بابونه قاطی به زورواجبارو قسم ریخت تو‌حلقم
دیگه از دشویی نگم براتون
میگفت بخور برای چشات خوبه!
تو همشم انگشتشو فرو برد
منم که با تف تو رابطم همشو خوردم که ناراحت نشه
کل‌امروز رو فکرکردم و باید بگم بلاخره فهمیدم چراییشو
وقتی دستشو فرو میبره تو یکی از فنجون ها چون داغه و انگشتش میسوزه میبره تو دهنش و دوباره میره استکان بعدی
یه جور وسواس داره روی داغ بودن یا نبو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها