نتایج جستجو برای عبارت :

مسیحای عشق جلد دوم

هنر، تفکر و عرفان
شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر می نویسد: هنر از لحاظ مضمون و محتوا،
عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه
اصلی هنر نیز عشق وعرفان است. مسيحاي عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد
و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست». و در جایی دیگر می نویسد:
شایسته است که هنرمندان، خود را در این آینه عبرت بنگرند، مبادا که برای هنر شأن
استکمالی مستقل از دین و کمال و فض
شاید یکم موضوع مطلب خنده دار یا گنگ باشه ولی میخوام بگم اگه اهل خوندن رمان های اینترنت هستید همه‌ی رمان هاشو کنار بزارید وفقط اینو بخونید
مسيحاي عشق »
من خودم وقتی می خونم تا چندین ساعت یا حتی چندین روز داستان یادم می مونه یا حتی بیشتر خیلی زیاد ازش تعریف نمی کنم که بیمزه نشه داستان واستون
فقط اینو بدونید که داستان در مورد عاشق شدن یک دختره که تازه وارد دنیای بندگی شده نمی دونه تکلیف دلش تویه این دنیای شیرین چیه 
باید علاوه بر خدا فرد
شاید برای خیلی ها 
رویاهای ما
خنده دار باشد.
اما همین که بافکرش هم عشق می کنم
برایم کافی ست
همین که به یقین برسم" الاعمالُ بالنیّات"
خودش یک دنیا رسیدنه
مثل همان که; سالهادرخیالِ خود
باکوله باری از عشق
پیاده عازمت می شدم
و آخر هم شدم!!!!.
وحالا دوباره همان خیالات با
بارهای دوچندان به سرم می زند.
چقدر سنگین تر قدم برمی دارم این بار
چقدر سخت تر و شیرین تر است سفرِعشق!!!!.
نمی دانم به یادِ محمدابراهیم
یا حتی همان حبیب که بارها برایت جان داد
اما
زمستان شما عبارت "زمستان
شما عبارت "زمستان ." را انتخاب کرده اید ، جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب نمائید. سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش
اپرای مسيحاي موتزارت به کارگردانی رابرت ویلسون، برای نخستین بار در
جشنوارهٔ موسیقی کلاسیک سابورگ به اجرا در آمد، جشنواره‌ای که خود میزبان
هفتهٔ بزرگداشت موتزارت است.
اجرای رابرت ویلسون از اپرای مسیح
موتزارت که خود ملهم از سرودی کلیسایی‌ (اوراتوریو) به همین نام اثر هندل
است، به سفری معنوی می‌ماند.
رابرت ویلسون که او را پشروترین هنرمند
تئاتر آمریکا و حتی جهان لقب داده‌اند استاد سبک مینیمال است. او دربارهٔ
شیوهٔ کار خودش در کارگردان
شاعر مهدی زراعتی این بار گفتم از چه دلم غرق ماتم استگفتا عزای مادر سادات عالم استباید دوباره کار خود از سر بگیرمُمثل همیشه اذن ز حیدر بگیرمُزان پس وضو ز چشمه ی کوثر بگیرمُرخصت به ذکر نام تو مادر بگیرمُکودک صفت به مادری ات عشق می کنمکودک نشد به نوکری ات عشق می کنمعطری که از حوالی جنت رسیده ایموجی که تا کرانه ی عصمت رسیده ایسیبی که بر درخت نبوت رسیده ایچون لشکری که بهر ولایت رسیده اینُه سال با پیمبر و نُه سال با علیدادی به هر دوشان زِ ازل دستِ
رویت
اگر نبود که قرص قمر نبود
قند لبت نبود که شهد و شکر نبود
سرو قدت نبود که چشم و نظر نبود
زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود»
آقا تو آمدی و مسيحاي ما رسید
تاج شرف و حضرت مولای ما رسید
آن کس که بود اوج تمنای ما رسید
مهر شما به یاری فردای ما رسید
ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود»
ای باعث طپیدن دلهای مومنین
تو جلوه ی خدایی و تو قبله یقین
مدیون لطف و مرحمتت جمله متقین
مثل شما برای بشر  روی این زمین
از چهارده نفر قسم به خدا بیش
رویت
اگر نبود که قرص قمر نبود
قند لبت نبود که شهد و شکر نبود
سرو قدت نبود که چشم و نظر نبود
زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود»
آقا تو آمدی و مسيحاي ما رسید
تاج شرف و حضرت مولای ما رسید
آن کس که بود اوج تمنای ما رسید
مهر شما به یاری فردای ما رسید
ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود»
ای باعث طپیدن دلهای مومنین
تو جلوه ی خدایی و تو قبله یقین
مدیون لطف و مرحمتت جمله متقین
مثل شما برای بشر  روی این زمیناز چهارده نفر به خدا بیشتر
 
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم راهیِ بیت‌الکرمِ قم شدم   رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر رد شدم از تشنگیِ گرمسیر   کیست که این‌گونه جلا می‌دهد بوی غریبیِ رضا می‌دهد   پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس! فاطمه ای خواهر شمس‌الشّموس»!   عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان»! روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!   از سفر سختِ کویر آمدم شاعر و رنجور و فقیر آمدم   اذنِ زیارت بده بانو! به من رو به تو کردم، بنما رو به من   اذنِ نمازم بده، بانویِ آب! روضه‌ی معصومیت آفتاب!   شیعه» به نام ت
 
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم راهیِ بیت‌الکرمِ قم شدم   رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر رد شدم از تشنگیِ گرمسیر   کیست که این‌گونه جلا می‌دهد بوی غریبیِ رضا می‌دهد   پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس! فاطمه ای خواهر شمس‌الشّموس»!   عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان»! روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!   از سفر سختِ کویر آمدم شاعر و رنجور و فقیر آمدم   اذنِ زیارت بده بانو! به من رو به تو کردم، بنما رو به من   اذنِ نمازم بده، بانویِ آب! روضه‌ی معصومیت آفتاب!   شیعه» به نام ت
ما ملت ایران همه با فرهنگیمصد قوم و نژادیم، ولی یکرنگیم
در سنگر خانه های خود می مانیمبا یاری حق با کرونا می جنگیم---فصل بهار آمد و  ایام شاد ماستشور و نشاط و عشق همه در نهاد ماست
امروز خانه ها شده سنگر برای ماماندن درون خانه ی ایمن جهاد ماست---آمد بهار  و وقت تماشای گل رسیددر باغ و راغ  فصل شکوفای گل رسید
در خانه ماندن است وظیفه برای ماوقت مدد به روح مسيحاي گل رسید---حکم جهاد فرض به پیر و جوان ماستحتی سلاح رزم به دوش ن ماست
مایی که سربلند ز هر ا
آسمان
با چشم دل امشب تماشا کن زمین را
 سجده ی شکر علی(ع) آن قبله ی اهل یقین را
چشم بگشا و تماشا کن یل ام البنین(س) را
آسمان امشب ببین ماه امیرالمومنین(ع) را

حضرت
عباس(ع) را بنگر به بالای دو عالم
او ز او ج آسمان کرده تماشای دو عالم
راه و رسم او شده اکنون معمای دو عالم
اوست ابراهیم و موسی یا مسيحاي دو عالم

ماه
و خورشیدند هر دو ذره ای از نور رویش
هر که او را دید شد مست از می ناب سبویش
آب دریاهای عالم قطره ای از آبرویش
مرغ جان دائم به پرواز است در بالای
متن فارسی و ترجمه انگلیسی شعر زمستان، مهدی اخوان ثالث.Thrusting their heads in their collars,They won’t greet you back.سلامت را نمی خواهند پاسخ گفتسرها در گریبان است.No head is raised to greet and meet friends.As the road is dark and slippery,The eyes could hardly see.کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران رانگه جز پیش پا را دید، نتواندکه ره تاریک و لغزان است.If you stretch your hands in affection towards someone,As it is freezing cold,وگر دست محبت سوی کس یازیبه اکراه آورد دست از بغل بیرونکه سرما سخت سوزان است.He will unwillingly take out his hands from his warm pocket
در آیین مسیحیت و یهودیت واژه موعودگرایی در میان مسیحیان ابتدایی باور به معنای انتظار فردی که توسط خدا فرستاده شود (مسیحا) تا صلح و عدالت را در زمین برقرار کند است. جنبش های موعودگرایی در مسیحیت و یهودیتدر آیین مسیحیت و یهودیت واژه موعودگرایی در میان مسیحیان ابتدایی باور به معنای انتظار فردی که توسط خدا فرستاده شود (مسیحا) تا صلح و عدالت را در زمین برقرار کند است و دوران مدرن نیز به معنای جنبش های اجتماعی موعودگرایانه از طریق فعالت های انقلا
دست هایش را داخل جیب هایش مخفی می کند، و مسیر پیاده رو را آهسته گز می کند، به انتهای افق خیره شده و رد برف روی قله را تماشا می کند، ذهن مشوش خود را ورق می زند، به خاطره ها فکر می کند، و به آینده مبهم پیش رو، آینده ای که امیدی به روشنی آن نیست، امیدی به تماشای آن نیست. قصه این نسل پر است از بیم و امید، بیم از آینده و امید به آینده! ناگهان می ایستد تا نفسی تازه کند، در این سرمای خاکستری، و گنجشکی تیره بخت فرو می نشیند تا جرعه ای به کام کشد از آب سیاه
امسال زمستان چه زود از راه رسید، باز هم لباس گرم نپوشیده‌ای؟! نه، چطور؟ چطور؟ هیچی! بالاخره از سرما می‌میری.  من سیلی‌خورده‌ی سرمایم. دیگر تنم به سوزش نمی‌سوزد. نگران نباش نمی‌میرم. باز شعر گفتی؟! وقتی سوختی و نمردی و همچنان نفس کشیدی، می‌فهمی واقعیت دارد و شعر نیست.  کی می‌خواهی بفهمی ما در دنیای اشعار نیستیم؟  اتفاقا خیلی وقت است که فهمیده‌ام. پس چرا نمی‌فهمی "هوا بس ناجوانمردانه سرد" است؟ زودتر از این که تو بفهمی، فهمیده‌ام. ظاهرت

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها