نتایج جستجو برای عبارت :

مانهوا مادر خود را به خانه ببرید

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مادر. همو که بار ها گفتیم از او و بار ها قلم زدیم از او؛ اما هیچگاه نتوانستیم کنه وجود او را درک کنیم؛ همانند کودکی که دستش به بالای طاقچه نمی رسد. مادر نه فرشته است، نه پری و نه انسان؛ مادر، مادر است؛ همو که خدایش آفرید تا فردوس برین را به پایش بریزد.
مادر، فانوس فروزان آویزان بر دیوار خانه است؛ می سوزد و می سازد برای ما؛ اما به چشم نمی آید. تا هست، بودنش برای کسی تفسیر نمی شود. برای فهمیدن روشنایی و گرمای حاصل از سوختن مادر
 
فقیه بزرگ شیخ اعظم، مرحوم شیخ مرتضی انصاری که از مجتهدان و مراجع به نام زمان
خودش بود و کتابهای او اکنون از دقیق ترین کتابهای حوزه های علمیه است، مادرش را تا
نزدیک حمام به دوش می گرفت و او را به زن حمامی سپرده می ایستاد تا بعد از پایان
کار، او را به خانه برگرداند. هر شب به دست بوسی مادر می آمد و صبح با اجازة او از
خانه بیرون می رفت. پس از مرگ مادر به شدت می‌گریست، فرمود: گریه ام برای این است
که از نعمت بسیار مهمی چون خدمت به مادر محروم شدم. شی
روز مادر و ولادت حضرت زهرا (س) بر تمام مادران مبارک باد .
ای آن که تویی صبور خانه ، مادر
ای شمع تویی فروغ خانه ، مادر
 
ای عطر تو عطر هر بهار است ، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است ، مادر
 
ای نام تو ملک ،چه بی ریایی ، مادر
هم شاه غم و ملک وفایی ، مادر
 
ای آن که بهشت بود تو را ، ای مادر
کآن وعده ی اوست ، خدا ، تورا ای مادر
 
ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم ، مادر
زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر
 
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز 
زآن لحظه خدا تو را
دریای شوکتی که به دنیای باور استاز منتهای عشق مصفای مادر استآن عطر بی بدیل که بر تارک گل استیک قطره از حضور مطلای مادر استدر واژگان کلام محبت شنیده ایاین نام زیب زیور زیبای مادر استآن در عصمتی که به عالم نشانه استاز غمزه ی نگاه وتمنای مادر استعشقی که جملگان به پناهش قدم زننداز سایه سار مقدم زیبای مادر استآن جنتی که جمله مش قلم زننددر زیر گام ها وقدم های مادر استناظم به قصد حرمت مادر بگو به بانگآری بهشت زیر قدم های مادر است
29اسفند1378:
ساعت  حدود شش عصر.هوا گرگ و میش است و باد سردی می‌وزد.مادری در حال به پایان رساندن خانه تکانی قبل از عید است.بیست و سه روز مانده به وضع حملش.مادر بار دار است.بچه دومش قرار است بیست و سوم فروردین به دنیا بیاید.طبیعتا با این وضعش نباید در خانه کاری بکند.برای او استراحت کردن واجب ترین کار دنیاست!مادر اما در این شهر،غریب است.هیچ آشنایی ندارد.شوهرش هم بنده خدا آنقدر بیرون از خانه کار سرش ریخته که نمی‌تواند کمکی بکند.مادر آشپرخانه را تمیز
پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد. یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند. از مادرش پرسید: مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟ مادر گفت: از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من
 
​​​​​
نام مانهوا : عشق مثل شکوفه گیلاسهژانر: عاشقانه ، کمدی ، درام ، مدرسه ایوضعیت: در حال انتشار خلاصه: لین دختری ١۶ ساله ست که عاشق پسری شده ولی روش نمیشه که بهش اعتراف کنه یه روز که داشته با خودش حرف میزده یه نفر صداشو میشنوه و. 
 
​​​​​
نام مانهوا : عشق مثل شکوفه گیلاسهژانر: عاشقانه ، کمدی ، درام ، مدرسه ایوضعیت: در حال انتشار خلاصه: لین دختری ١۶ ساله ست که عاشق پسری شده ولی روش نمیشه که بهش اعتراف کنه یه روز که داشته با خودش حرف میزده یه نفر صداشو میشنوه و. 
 
​​​​​
نام مانهوا : عشق مثل شکوفه گیلاسهژانر: عاشقانه ، کمدی ، درام ، مدرسه ایوضعیت: در حال انتشار خلاصه: لین دختری ١۶ ساله ست که عاشق پسری شده ولی روش نمیشه که بهش اعتراف کنه یه روز که داشته با خودش حرف میزده یه نفر صداشو میشنوه و. 
 
​​​​​
نام مانهوا : عشق مثل شکوفه گیلاسهژانر: عاشقانه ، کمدی ، درام ، مدرسه ایوضعیت: در حال انتشار خلاصه: لین دختری ١۶ ساله ست که عاشق پسری شده ولی روش نمیشه که بهش اعتراف کنه یه روز که داشته با خودش حرف میزده یه نفر صداشو میشنوه و. 
بسم الله
 
خواب می‌بینم مادر را برده‌ام غسال‌خانه. صبح فردایش باید برویم مادر را برداریم و برویم تشییع. پشت در غسال‌خانه ضجه می‌زنم. طوری که شاید نشد هیچ‌وقت در بیداری گریه کنم. یک نفر می‌خواهد آرامم کند اما دیگری می‌گوید بگذار بلند بلند گریه کند.یکی از رفقا زنگ می‌زند که انگار نتوانسته در هیچ مراسمی حتا چهلم شرکت کند. می‌پرسد امشب خانه هستید که بیاییم؛ می‌گویم خبر می‌دهم. همان طور که از غسال‌خانه برمی‌گردم و قرار است صبح برویم تشی
UnTouchAble
پایان یافته
 
خلاصه داستان: خون آشام ها ، شکارچیان سنگدل و خونخوار که با زیبایی خیره کننده ی خود انسان ها را فریفته و با بی رحمی نهفته ای ، از آنها تغذیه می کنند . نگاه جامعه به این موجودات هنوز هم به شکلی است که گفته شد . اما در واقعیت ، این گونه مدتهای مدیدی است که وابستگیشان به خون را ترک نموده و به اعضای صلح طلب احتماع مبدل شده اند ، و برای حفظ و تقویت انرژی خود تنها به لمس انسان ها نیازمندند . این مانهوا ، داستان خون آشام حواس پرتی است
آره مادر.امروز  هفتم حسین تو است. و هفتم که می‌شود و هفتم که می‌شود‌ و هفتم که می‌شود.
آره مادر.دخترت آن ‌قدر این چند روز بغض کرده که صدایش گرفته.و گلویش درد می‌کند.
آره مادر دخترت بی بهانه دنبال باریدن است .
آره مادر.مادر. مادر.
مادرم فدای مادر حسین.
 
این یک داستان واقعی درباره سربازی است که پس از جنگ ویتنام می خواست به خانه خود بازگردد.
 
سرباز قبل از این که به خانه برسد، از نیویورک با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت: پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.
پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم.
پسر ادامه داد: ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید، او در جنگ به شدت آ
 
نام مانهوا : انقدر با شاهزاده نپرژانر: فانتزی ، عاشقانه ، کمدیوضعیت: در حال انتشارخلاصه: علاوه بر اینکه توی تابوت بیدار شدم من مرد شدم! آیا سفر در زمان کردم؟این چه وضع سر و لباسه  ؟! زندگی در دنیای دیگه آسون نیست و حتی باید با اون شاهزاده سرد و حیله گر سروکله بزنم.
 
نام مانهوا : انقدر با شاهزاده نپرژانر: فانتزی ، عاشقانه ، کمدیوضعیت: در حال انتشارخلاصه: علاوه بر اینکه توی تابوت بیدار شدم من مرد شدم! آیا سفر در زمان کردم؟این چه وضع سر و لباسه  ؟! زندگی در دنیای دیگه آسون نیست و حتی باید با اون شاهزاده سرد و حیله گر سروکله بزنم.
 
نام مانهوا : انقدر با شاهزاده نپرژانر: فانتزی ، عاشقانه ، کمدیوضعیت: در حال انتشارخلاصه: علاوه بر اینکه توی تابوت بیدار شدم من مرد شدم! آیا سفر در زمان کردم؟این چه وضع سر و لباسه  ؟! زندگی در دنیای دیگه آسون نیست و حتی باید با اون شاهزاده سرد و حیله گر سروکله بزنم.
به نام او
وقتی مادر گم شد!
توی خانه مان وقتی چیزی گم‌میشد، اولین کسی که آن را پیدا میکرد، مادر بود.از جورابهای من گرفته تا حلقه ازدواج آبجی منیژه؛ حتی کلید مغازه ی کوچک آقاجون که هیچوقت آن را از خودش جدا نمیکرد. آخر آقاجون همیشه میگفت: "کلید محل کاسبی یک مرد، کلید همت بلندشه!"
هر موقع در خانه با عجله و کلافگی دنبال چیزی میگشتیم، مادر درحالیکه شی گمشده (و حالا پیداشده) را توی دستش گرفته بود و روی هوا تکان میداد، از راه میرسید و پیروزمندانه میگفت:
آباد عالم ما، از یک دعای مادر،
صد سد ره شکسته از یک صدای مادر.
شیر سفید او شد شعر سفید شاعر،
بالا نبوده شعری از الّه های مادر.
گر بخت خود بیابیم در عالم حوادث،
در عالم دل ما خالی است جای مادر.
غرق گنه شود دهر از آب دیده او،
اشکی اگر بریزد از دید ه های مادر.
خوشبخت عالمستیم از هر کلام نیکش.
حرف خوشی نیابیم اندر بهای مادر.
 راضی از این جهان و راضی ز خویش باشیم،
راضی ز ما خدا هم، باشد دعای مادر.
جنّات نقد آدم باشد کنار مادر،
جنّات هر دو عالم در پیش پای
سایه ی تو بر سر ما سقف این کاشانه می شدخانه تنها با صدای خنده ی تو خانه می شد
شور و شوق بچگی لنگ صدای قفل در بودخانه با پیچیدن عطر تنت دیوانه می شد
یک بغل احساس بودی ساده و بی شیله پیلهتوی آغوش تو آدم یک شبه پروانه می شد
بی گمان حجم حضورت بیشتر از یک نفر بودبی تو این خانه وگرنه این قدر تنها نمی شد
پشت ما همواره مثل کوه بودی، کاش امشبسنگ قبر تو برای بغض هامان شانه می شد
#علی_اصغر_طلوعیدی ۹۸
۱: غزل رو به عشق پدر بزرگم حاج ولی» نوشتم.
۲: اگر زحمتی نیست
 
 
نام مانهوا : حماسه ی خونینژانر: تاریخی، عاشقانه، اکشن، درامخلاصه ی داستان : گو چیانگ ژو برای گرفتن انتقام مادرش به شهرش جایی که پدرش زندگی میکنه برمیگرده ولی در این حین اون با ژنرالی آشنا میشه و با اون فرد درگیر روابط پیچیده میشه و.
 
 
 
نام مانهوا : حماسه ی خونینژانر: تاریخی، عاشقانه، اکشن، درامخلاصه ی داستان : گو چیانگ ژو برای گرفتن انتقام مادرش به شهرش جایی که پدرش زندگی میکنه برمیگرده ولی در این حین اون با ژنرالی آشنا میشه و با اون فرد درگیر روابط پیچیده میشه و.
 
نام مانهوا : Mr Luژانر: #عاشقانه ، #کمدیوضعیت: #در_حال_انتشارخلاصه: دختری که مجبوره بخاطر ورشکست نشدن شرکت پدرش خودش رو جای برادر دوقلوی گمدش جا بزنه و سعی کنه با رئیس یکی از بزرگترین شرکت ها رابطه دوستی برقرار کنه.

ادامه مطلب
 
 
نام مانهوا : حماسه ی خونینژانر: تاریخی، عاشقانه، اکشن، درامخلاصه ی داستان : گو چیانگ ژو برای گرفتن انتقام مادرش به شهرش جایی که پدرش زندگی میکنه برمیگرده ولی در این حین اون با ژنرالی آشنا میشه و با اون فرد درگیر روابط پیچیده میشه و.
 
 
 
نام مانهوا : حماسه ی خونینژانر: تاریخی، عاشقانه، اکشن، درامخلاصه ی داستان : گو چیانگ ژو برای گرفتن انتقام مادرش به شهرش جایی که پدرش زندگی میکنه برمیگرده ولی در این حین اون با ژنرالی آشنا میشه و با اون فرد درگیر روابط پیچیده میشه و.
 
#داستان_کوتاه‌مادر نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و میگریست .فرشته ی فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزو های ترا برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهـی؟مادر رو به فرشته کرد و گفت: از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟ مادر پاسخ داد: نه!فرشته گفت: اینک پسرت شِفا
ادامه مطلب
 
مانهوا : بانوی حرمسرا ژانر : تاریخی ، عاشقانه ، کمدی ، درامخلاصه : یی وی دختری از خانواده ای اشراف زاده به امپراطور برای همسری وی پیشنهاد میشه ولی امپراطور اونو رد میکنه یی وی از امپراطور کینه به دل می‌گیرد و برای دیدن چهره ی امپراطور با لباس مبدل و بعنوان نقاش وارد قصر می‌شود و.
 
مانهوا : بانوی حرمسرا ژانر : تاریخی ، عاشقانه ، کمدی ، درامخلاصه : یی وی دختری از خانواده ای اشراف زاده به امپراطور برای همسری وی پیشنهاد میشه ولی امپراطور اونو رد میکنه یی وی از امپراطور کینه به دل می‌گیرد و برای دیدن چهره ی امپراطور با لباس مبدل و بعنوان نقاش وارد قصر می‌شود و.
مادر چه کلمه ی دلنشینی است با اینکه یک زن است ولی انگار ستون خانه است
گویی چراغ امید در آن خانه روشن است.
حس و بوی زندگی در آن خانه میپیچد و اهالی خانه با شادی مادر شاد و با ناراحتی او ناراحت هستن.
وقتی مادر هست انگار ته ته ته دلت گرم است و خیالت آسوده
ولی وقتی نیست انگار اضطرابی تمام تنت را در بر میگیرد و مدام فکرت را مشغول خود می کند.
این مادر است که .
وقتی دل شکسته ای
وقتی مریضی
وقتی افسرده ای
وقتی تنهایی
وقتی نا امیدی
مرهم دردهایت می شود و م
بسم ربِّ الشُّهداء والصّابرین
#نذر_مردم_یمن
سرش گرم است مادر.
گرم.
با دستان فرزندش
که می گردند سردرگم پی آغوش مادر
مادری که بر لبش یخ بسته لبخندش
سرش گرم است مادر 
گرم.
با دستان نوزادی که _ بیزار از عروسک هاش _ از سرمای بی حد تن مادر
نومید از گریبانش
پناه آورده بر پیشانی اش.
گرمای چشمانش.!
که در آیین مادر آخرین عضوی که بی جان می شود چشم است.!
نگاهش کن.
نگاهش کن.
که سر کرده دوباره از همین دیروز یا ماه گذشته یا دو سال پیش شاید 
پیش چشمان کری
من مادر سخت گیری دارم که همیشه نحوه تربیتش شکل دادن من به یک دختر سنتی با هنرهای خانه داری بود
 
مریم درونم دختر سرکشی بود که دوست نداشت مانند مادر و خاله ها وعمه هایش همه عمرش در اشپزخانه باشد.
 
شاید معنی اینکه مادرم با ذوق غذای مورد علاقه مان را میپخت تا ما لذت ببریم را الان درک میکنم ، اینکه با کمترین توقع بقیه را 
 
خوشحال کنی کار هرآدمی نیست جز مادر.
 
نتیجه ادغام مریم درون با تعلیمات شبه نظامی مادر درقالب آشپزی و شد من الان!
ادامه مطلب
پسر آیت‌الله بهجت :مرحوم پدرم، همیشه در مسائلی که پیش می‌آمد از مادر خانواده حمایت می‌کرد تا احترام او در خانه حفظ شود. حتی به شوخی هم می‌گفت: رئیس ایشان است. او معتقد بود اگر می‌خواهید زندگی دوام داشته باشد راهش این نیست به هر چیزی پاسخ و واکنش نشان دهید.
خلاصه داستان:
"چوون-وو" معلم جدید انگلیسی ، بنظر معلم عادی ای نمی آید. "شیون" در حالی که مورد آزار قلدرهای مدرسه قرار گرفته ، بطور غیرمنتظره قدرت رزمی چوون-وو را می بیند و بعد از چوون-وو خواهش می کند تا به او "هنرهای رزمی" آموزش دهد. چوون-وو از شیون می خواهد تا برای اثبات مصمم بودنش از
ادامه مطلب
تنها عشقی که تاریخ انقضا نداره مادر است
مادر یعنی تمام دلخوشی یک انسان
مادر یعنی بهونه زندگی کردن
مادر یعنی تمام امید و آرزوی یک انسان
کاش در این قطار زندگی که بلیط برگشتی هم نداریم مادرمان همیشه در کنارمان باشد تا برای دردهایمان آرامشی باشد
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بودکلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین،برای شروع آشنایی …
گفت: "مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم،دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”گفتم: "مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
گفت: "کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن!آخه اون جامادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا،
 اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بم
حال مادر جان خیلی بد بود ، فریبا گریه می کرد و به آقای دکتر بد و بیراه می گفت . دیشب زنگ زده بودند ، اما هنوز خبری از آقای دکتر نبود . فریده لیوان آب را داد دست فریبا و آرام گفت : برسونمش بیمارستان ! معلوم نیست آقای دکتر کدوم گوریه ؟!  هنوز حرف فریده تمام نشده بود که صدای فریبا بالا رفت : خدا لعنت کنه ! زنگ بزنیم اورژانس بیاد ! که صدای زنگ در آمد . غوغایی به پا شد و آقای دکتر و فریبا افتاده بودند به جان همدیگر . حواس کسی به مادر جان نبود ، که به سختی می
ته تغاریمان رفته سربازی. فعلا دوره آموزشی را می گذراند. متأسفانه جای دوری افتاده. البته از آنجا که حساسیتهای ما و مادر را می داند زود به زود با خانه تماس می گیرد. گوشی موبایلش را تحویل داده و تنها با معدود تلفن های پادگان می تواند با ما ارتباط بگیرد. به قول خودش باید مدتی را توی صف، منتظر بماند تا نوبتش بشود. شماره پادگان را هم به ما داده که تنها از هفت شب تا نه و نیم شب پاسخگو هستند. امشب تماس گرفتیم، گفتند رفته سر پست! مادر نگران شد. همه افکار من
⚫️ یا فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها).مادر به دلم بد آمده زود، نرومن تشنه ام ای تو آب، ای رود، نروآتش که در خانه ی ما را بد سوختشد آینه‌‌های شهر پر دود، نرودیروز مگر خودت نگفتی حالترفته ست کمی به سمت بهبود، نروبابایی من میان نامردان ماندبعد از تو دگر نخواهد آسود، نروآن شب که یکی عیادتت آمده بودجای لگدش به پهلویت بود، نروای کاش جهان ببیند آن وقتی راکه دشمن تو شده است نابود، نرو#زهراراسته‌نیا @arastehnia#فاطمیه
آخ مادر، مادر، چگونه توانستی این همه رنج را تاب بیاوری و دیوانه نشوی؟ چگونه صدای شکستن استخوان‌هایت را شنیدی و دم برنیاوردی؟ چگونه پسرِ شیرخواره بر دوش به دیدار مردت رفتی که آن‌سوی میله‌ها از درد شلاق‌های شب، می‌نالید؟ چگونه لب به شکوه نگشودی؟ چگونه روزگار، زخم بر زخمت افزود و تو تاب آوردی؟ چگونه آخر؟ چگونه آن همه زخم ِ زبان و توهین را نادیده انگاشتی و انگار نه انگار برخاستی و روز از نو ادامه دادی این زندگی را؟ چگونه به این انباشت انبوه
مانهوا : معشوقه ی فرعونژانر:عاشقانه ، فانتزی ، اکشن ، تاریخیخلاصه :آیوی دختر کوچک خانواده ثروتمند مورتیر آیکزین علاقه زیادی به مصر و فرعون ها داره و برادر بزرگترش بخاطر تولد ۱۷ سالگیش بهش کتاب مردگان باستان و دستبند نفرتاری که رامسس سوم به همسر مورد علاقش داده رو هدیه میده ولی همه چیز خوب پیش نمیره و.
مانهوا : معشوقه ی فرعونژانر:عاشقانه ، فانتزی ، اکشن ، تاریخیخلاصه :آیوی دختر کوچک خانواده ثروتمند مورتیر آیکزین علاقه زیادی به مصر و فرعون ها داره و برادر بزرگترش بخاطر تولد ۱۷ سالگیش بهش کتاب مردگان باستان و دستبند نفرتاری که رامسس سوم به همسر مورد علاقش داده رو هدیه میده ولی همه چیز خوب پیش نمیره و.
مانهوا : معشوقه ی فرعونژانر:عاشقانه ، فانتزی ، اکشن ، تاریخیخلاصه :آیوی دختر کوچک خانواده ثروتمند مورتیر آیکزین علاقه زیادی به مصر و فرعون ها داره و برادر بزرگترش بخاطر تولد ۱۷ سالگیش بهش کتاب مردگان باستان و دستبند نفرتاری که رامسس سوم به همسر مورد علاقش داده رو هدیه میده ولی همه چیز خوب پیش نمیره و.
مانهوا : معشوقه ی فرعونژانر:عاشقانه ، فانتزی ، اکشن ، تاریخیخلاصه :آیوی دختر کوچک خانواده ثروتمند مورتیر آیکزین علاقه زیادی به مصر و فرعون ها داره و برادر بزرگترش بخاطر تولد ۱۷ سالگیش بهش کتاب مردگان باستان و دستبند نفرتاری که رامسس سوم به همسر مورد علاقش داده رو هدیه میده ولی همه چیز خوب پیش نمیره و.
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام مادر
آهنگ زیبا و خاص در موزیکِ تو : ♫ دانلود آهنگ مادر
Download New Music BY : Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشود
تک
در تریبون‌های مختلف دربارۀ مقام زن، مادر و اهمیت خانه‌داری و شوهرداری سخن می‌گویند؛ اما در عمل و اجرا، ما ساختار و سیستمی را نمی‌بینیم که از زنِ خانه‌دار حمایت عملی کند و مقام وی را به اندازۀ یک زن شاغل در جامعه بالا ببرد.
ادامه مطلب
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
 
مادر باید از شما راضی باشد.اگر میخواهید بهشتی شوید، مادر باید از شما راضی باشد. مادر از پدر مهم تر است. 
 
☘️ در روایت آمده کسی از رسول خدا ص پرسید : من به چه کسی خوبی کنم؟»
 
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : #مادرت
 
مجددا پرسید ، فرمودند : #مادرت . بار چهارم در جواب فرمودند : #پدرت .سه مرتبه فرمودند مادر و یک مرتبه فرمودند پدر.
 
چون مادر رقیق القلب است. اگر انسان مقداری به حرف مادر نرود، دلش میگیرد. اما پدر ا
انشا درمورد مادر با مقدمه بدنه و نتیجه انشا در مورد مادر با مقدمه بدنه نتیجه انشا درباره مادر کلاس هفتم انشا مادر ابتدایی انشا عادی درمورد مادر انشا در مورد مادر پایه هفتم مقدمه در مورد مادر انشا در مورد مادر به زبان ساده
ادامه مطلب
❤❤❤❤❤#شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س) سر در گم سرّ سحرم مادر گل هادل مردۀ اسرار درم مادر گل هاای محور درد همه ی عالم وآدمای هالۀ احساس وکرم مادر گل هاهم اسوۀ مهر و مدد و گوهر علمیهم سورۀ طاهای حرم مادر گل هاعلامه دهری وسراسر همه عدلیای حامی و امدادگرم مادر گل هادر معرکه گل کرده همی آه کلامیگاهی سر و گاهی کمرم مادر گل هاای ماه دل آرای علی در دم مرگمدلگرم طلوعی دگرم مادر گل ها
دانلود آهنگ آرون افشار مادر
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * مادر * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , آرون افشار باشید.
دانلود آهنگ آرون افشار به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Aron Afshar called Madar With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ آرون افشار به نام مادر
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من
مادر، قلب خانه ومظهر مهر و عاطفه، عشق و احساس، محبت و صفاست، و مادری، فضیلتی است ملکوتی، ناشی از عالم قدس که در وجود انسان خاکی تجلی می کند و درآن صراحت و صداقت، مهر و صفا، عدل و تقوا به عالی ترین شکل خود آشکار می شود. مادری، حالتی است که صفات عالی زیبایی را، در پرورش فرزند می داند و در این راه، از همه زمینه ها و امکانات شخصی می گذرد. مادر، هنرمندی است که در نتیجه تلاش خستگی ناپذیرش، فرزندی نیکو پرورش یافته، نیکوکار و با تقوا در مسیر حق گام برمی
حرف زیاد هست و گله ها و دردها و اشک ها و سوزِ دل ها و آه که در سینه نهفته اما بی هیچ کدومشون و بی هیچ مقدمه ای میدونم هرچند که رهگذری هستی و شاید به تصادف پنجره ی کلبه ی مجازآبادی من به روت باز شده اما تمنا دارم برای خوب شدن حال یک مادر دعا کن.+مادر تکه سهم زمینی فرزند آدم است از خدا.
{شناخت شناسنامه ای امام زمان(عج) - شماره 30}
 
سرگذشت مادر امام مهدی.
 
در منابع معتبر هیچ گونه اشاره ای به سرگذشت مادر امام زمان، بعد از تولد فرزندش نشده، البته سخنی که در این باره نقل شده این است:
چون جعفر کذّاب، خانه امام عسکری را غارت نمود، ابوعلی می گوید: کنیزی از منزل ایشان از دست جعفر فرار کرده و به خانه من پناه آورد. او گفته که در ولادتِ سید حاضر بود و مادر او صقیل نام داشت (از دیگر نامهای مادر امام مهدی است)
امام عسکری صقیل را از آنچه در آ
کاش همه مادران می دانستند محبت به کودک از برترین اعمال مقبول است و کاش همه، اندکی در معنای معصوم» اندیشه می کردند و میفهمیدند خانه هایی که به حضور کودک، نورانی شد مدیون برکتی است که خدا ارزانی این معصوم» زنده و حاضر کرده" تا دیگر کسی کودک را بارِ خویش نداند بلکه خود را زیر بار منت او ببیند.
فاطمه (س) یک مادر بود و چند جهان را در یک آن، در زمین جا داده بود.
فاطمه(س) یک مادر بود و برای ن چه افتخاری بالاتر از این که همانی هستند که فاطمه بود؟ اگر
خلاصه داستان:
سلسله شنگ بزرگ سال‌ها در مسند قدرت بوده است اما اینک خدایان از امپراطور جدید دل چرکین گشته‌اند. امپراطور، به جای تسلیم در برابر اراده خدایان به بهای اسارت مردمش، تصمیم می‌گیرد که یوغ خدایان را دور انداخته و انسان‌ها را آزاد سازد. هر چند، نه تنها خدایان بلکه رقیبش، ژوی جوان نیز که به خاطر اهدافش سرسپرده خدایان شده است، در برابرش قرار خواهند گرفت! سرنوشت سلسله شنگ، خیر، سرنوشت بشریت در گرو
ادامه مطلب
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،،، 
کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
ادامه مطلب
پسربچه از درخت توی حیاط دو سیب چید و به خانه برگشت.
مادر ، پسرک را دید و پرسید : به منم سیب می دی ؟ پسرک به دو تا سیب یه گاز زد. لبخند روی لبان مادر خشک شد و او که با ناراحتی و ناامیدی پسرک را نگاه می کرد و از کار پسرک سخت آزرده شد پسرک سیب را جلوی صورت مادر گرفت و گفت : مامان بگیر این شیرین تره!
هرچند که با تجربه و فهیم باشید نباید هیچ گاه زود قضاوت کنید.
نام مانهوا : کتاب مقدس و عالیجناب ژانر: #فانتزی ، #عاشقانه ، #کمدیمنتشر شده از #webcomicsوضعیت: #در_حال_انتشار
خلاصه: دختر سی ساله ای که به خاطر اهانت به کتاب مقدس وارد دوره باستان میشه به عنوان یک کتاب تا پرنسی که تمایلی به داشتن فرزند را ندارد مجبور به بچه دار شدن کند که در این صورت می‌تواند به دنیای خود بازگردد و.

ادامه مطلب
بین افرادی که من میبینم، و با معلومات و محسوسات امروزم، اینطور فکر می کنم که اثر مادر روی بچه بسیار بیشتر از اثر پدره.
مثلا یه آدم که پدر خوب و مادر بدذات داره، نمی تونه براحتی از شر بدجنسی و خباثتی که از شیر گرفته خلاص بشه.
البته و صدالبته که انسان در بند نیست و راه هدایتش بازه، ولی همون طور که هدایت ولدالء سخته و خب قاعدتا لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ هدایت فردی که شیر از مادر خبیث خورده هم سخته.
روزهای آخر، از شهادت هم سخت تر بود.
وقتی مادر در بستر بیماری باشد وکاری از دستت برنیایدوقتی چشم های خسته مادر را ببینی و بدانی مادر دیگر ماندنی نیستاوج درد، همین شب های شرمندگی استشب های سردِ سکوتِ خانه علی و دست های سردِ مادر.
سردی این شب هاست که شیعه را برای گرمای روزهای انتقام مشتاق میکند؛و چنان شوقی در تو به وجود می آورد که هر لحظه را به شوقش زندگی میکنی؛حتی اگر بین مردم باشیحتی اگر بالای منبرگریه میکنی و شَوْقاً لِرُؤْیَتِهِ» سر مید
ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت :
این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند:
"فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید"
 سالها گذشت مادرش درگذشت 
روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند،
نوشته بود:کودک شما کودن است از فردا او را به م
باید برای خودت روضه‌ای داشته باشی. دخیلی به حضرت مادر!
آن وقت در هر مجلسی که بنشینی و چراغ‌ها خاموش شود، فرقی نمی‌کند مداح چه بخواند، خون گریه می‌کنی!
حالا پای روضه خوانی حاج آقا عالی باشی یا یک مداح ناشناس.
یک روضه‌خوانی عارفانه یا یک روضه خوانی عوامانه.
می‌دانی چرا گریه می‌کنی.
برای حضرت مادر همیشه یک روضه داشتم. امسال شد دو تا.
روضه اول، روضه بی حرمتی است. روضه مسلمانی نامسلمانی!
ای وای بر ما که در قالب مسلمانی‌مان درب خانه‌ات را
باید برای خودت روضه‌ای داشته باشی. دخیلی به حضرت مادر!
آن وقت در هر مجلسی که بنشینی و چراغ‌ها خاموش شود، فرقی نمی‌کند مداح چه بخواند، خون گریه می‌کنی!
حالا پای روضه خوانی حاج آقا عالی باشی یا یک مداح ناشناس.
یک روضه‌خوانی عارفانه یا یک روضه خوانی عوامانه.
می‌دانی چرا گریه می‌کنی.
برای حضرت مادر همیشه یک روضه داشتم. امسال شد دو تا.
روضه اول، روضه بی حرمتی است. روضه مسلمانی نامسلمانی!
ای وای بر ما که در قالب مسلمانی‌مان درب خانه‌ات را
دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادر شوهر مدارا کند
این #کتاب سال ۷۶ چاپ شد و تمام اشعار #شعرای_ایرانی پیرامون #مادر را گردآوری کرده است. جز پنج اثر، هرچه #شعر پیرامون #مادر است نوعا اثر #شاعران_قرن_چهاردهم_هجری یعنی #قرن_معاصر است و از عصر #رودکی تا پایان قرن سیزدهم، تنها از #خاقانی_شروانی، #نظامی و #سعدی، شعری پیرامون #مادر خواهید خواند! و اگر از آن بزرگان هم این پنج اثر مشاهده نمی شد، یقین می بردم که #شاعران پیش از قرن معاصر، ابدا طعم مهر #مادر را نچشیده اند!___#مظاهر_مصفا :راستی مادر! از تو بهتر کیس
دلم این روزها زیاد می سوزد.از وقتی که تو چمدان لعنتی ات را که چندروزی بود جمع کرده بودی و برای اینکه من نفهمم زیر تخت قایمش کرده بودی. از همان روز که جلوی در ایستادی و نگاهم کردی دلم می سوزد.دلم می سوزد که چرا نگفتی خدانگهدار. دلم می سوزد برای خودم که چند شب روی تختی میخوابیدم که تو همه ی تصمیمت را برای رفتن جمع کرده بودی و زیر ان گذاشته بودی.دلم برای خانه یمان می سوزد. برای کتاب هایی که خاک گرفته اند. گل هایی که پژمرده شده اند.مادرم امده است. این
در زمان بودا، زنی به نام کیساگوتامی از مرگ تنها فرزندش رنج می‌برد. او که نمی‌توانست مرگ فرزندش را بپذیرد، به این سو و آن سو می‌دوید و به‌دنبال دارویی می‌گشت تا زندگی را به او بازگرداند و بودا گفت چنین دارویی نزد اوست. کیساگوتامی نزد بودا رفت، با او بیعت کرد و پرسید: آیا شما می‌توانید دارویی بسازید که فرزندم را دوباره زنده کند؟»بودا گفت: من این دارو را می‌شناسم، اما برای اینکه آن‌را بسازم به موادی احتیاج دارم.»زن که آرام گرفته بود پرسی
دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادر شوهر مدارا کند
داستان درباره سربازی است که پس از جنگ ویتنام می خواست به خانه خود بازگردد. سرباز قبل از این که به خانه برسد، از نیویورک با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت: پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.» پدر و مادر او در پاسخ گفتند: ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم.» پسر ادامه داد: ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید، او در جنگ به شدت آسیب دیده، مع
متن ترانه آرون افشار به نام مادر

مادرم حرفی بزنکه تشنه لالایی اممن که جان میدمبرایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشودمادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنممادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنمماد
#مادر
مادر، اسوه ی تکرار نشدنی تاریخ بشریت که مانندش، بی مانند است!
مادر، مبهم ترین واژه ی هستی است. واژه ای که عالمیان از یافتن معنی آن عاجز شدند، زیرا که واژه ها برای توصیفش نا چیز بودند!
او اسطوره ایی بود که هیچگاه شرح کامل فدا کاری هایش ثبت نگردید و صرفا خاطره شد…
ادامه مطلب
 
***
براى اینکه خانه اى، خانه باشد باید کسى مدام در آن راه برود.
باید یکى باشد که ظرفهاى کثیف را بگذارد توى سینک. تمیزها را بچیند سر جایش. تختها را مرتب کند. میوه ها را بشورد. به گلدانها آب بدهد. ملافه ها را عوض کند. لباسها را مرتب کند. به ناهار فردا و شام شب فکر کند.
جارو بزند و گردگیرى کند. براى اینکه خانه، خانه باشد یک عالمه قدمهاى خاموش از تراس تا آشپزخانه، از آشپزخانه تا اتاق خواب، از اتاق خواب تا حمام، از حمام تا دم در بارها و بارها با
مادر نقش الگویی بیشتری نسبت به پدر دارد به دو دلیل :
1.مدت بیشتری را با فرزند خودش هست .طی حسابی که شده از لحظه تولد تا پایان دوره کودکی  
 یعنی تا خر 11 سالگی 95 هزار ساعت کودک زندگی کرده که 85 هزار ساعت ان با مادر خود بوده  
و10 هزار ساعت بقیه در کوچه مدرسه یا پیش پدر
2. رابطه عاطفی بچه با مادر خیلی بیشتر از پدر است چه دختر چه پسر. پس مادر خیلی باید به خودش توجه کنه.
امام صادق فرمودند: اگر حب ما اهل بیت در دلتون هست برید مادرتون رو دعا کنید. مادر تون خو
پدر یعنی ستون و قلب خانه پدر یعنی رئوف و جاودانه پدر یعنی شوم قربان نامش پدر یعنی خدا در روح و جانش پدر یعنی چراغ و نورِ خانه پدر یعنی عزیز و دلبرانه پدر یعنی تپش در قلب فرزند پدر یعنی رضایتِ خداوند پدر یعنی شریک و یار مادر پدر یعنی امیدِ عشق و.
متن در مورد خانه مادربزرگ توصیف مادر بزرگ انشا در مورد صندوقچه مادربزرگ انشا در مورد مادربزرگ مهربان متن در مورد خانه قدیمی مادربزرگ انشا در مورد خانه های قدیمی توصیف حیاط خانه مادربزرگ انشا در مورد خانه های قدیمی در پاییز
ادامه مطلب
Red Storm
چپتر 310 اضافه شد

نوع : مانهوانحوه خواندن : از راست به چپژانر : Action, Comedy, Dramaنام انگلیسی: Red Stormنویسنده و طراح : (Cyungchan Noh, Hyun Ahm (Story & Artتعداد جلد : نامشخصتعدا چپتر : نا مشخصوضعیت: در حال انتشارمنبع: forums.animworld.net

خلاصه داستان: مرد مرموزی به طور ناگهانی در صحرای مابین اقلیم شرق و غرب ظاهر میشود. پسر جوانی به نام یولیان از قبیله پاریا این مرد را پیدا میکند و به قبیله خود میبرد. از قضا این مرد فردی قدرتمند و شگفت‌انگیزـه که آموزش مهارت‌های مب
 
 
اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده ام مادرنسیم سردم و بوی خزان آورده ام مادرنیاید کس به استقبال من زیرا که می سوزدز هرُم شعله ای کز سوز جان آورده ام مادربه این بی دست و پایی بی پر و بالی نمی دانمچه باعث شد که رو در آشیان آورده ام مادراگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت هاز صدها مرگ تدریجی نشان آورده ام مادررهانیدم ز طوفان ستم ها کاروانی راکه اینک بی برادر کاروان آورده ام مادرحسینت را نیاوردم من و از داغ جانسوزشدل خونین و چشم خون فشان آورده ام مادرب
 می‌گفت: مادر هرکاری کند، اهل خانه هم یاد می‌گیرند. مثلا اگر شهید شود. 
همیشه از معمولی بودن و شبیه دیگران بودن، بدم می آمد. تا اینجای زندگی ام هم الحق که خاص بودم. خدا از دلم شنیده بود و رنج های خاصش را برایم انتخاب کرده بود. 
از مادر این روز خواستم که چون ایشان زیست کنم. چونان همسری، چونان فرزندانی و چونان رفتنی.
این چنین شبیه شدن، همانا خاص ترین زندگی است.
آرزو که بر جوانان عیب نیست! آدمی با علایقش محشور می‌شود. 
لباس ست مادر و دختری
ست مادر و دختری که بیشتر برای مراسم های خاصی مثل عروسی، جشن و برای گرفت عکس در آتلیه
دوخته و تهیه می شود. همچنین می توانید این ست را برای جشن تولد خودتون و یا دخترتون این ست
رو تهیه کنید. شما همچنین باید در انتخاب مدل لباس مجلسی چه مانتو و چه پیراهن خیلی دقت کنید که
هم به سن شما و هم به سن دخترتون بیاید.
انتخاب لباس در مدل های مختلف مورد توجه تمامی خانم ها می باشد چرا که آن ها دوست دارند
همیشه شیک و جذاب باشند. برای خانم ها اه
رهبر انقلاب: امروز نیاز جامعه‌ی ما به این است که بداند مادری، زنِ خانه بودن، کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمه‌ی زهرا با آن رتبه و مقام و عظمت، یک خانم خانه دار است؛ این تحقیر او نیست؛مگر این عظمت را می شود کوچک شمرد؟ یکی از شئون و یکی از مشاغل همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانه‌داری کردن؛ با این چشم به این مفاهیم نگاه کنیم. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹
چهار برادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدم های موفقی شدند. چند سال بعد، بعد از میهمانی شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی برای مادر پیرشان که دور از آنها در شهر دیگری زندگی می کرد، صحبت میکردند.
 
اولی گفت : من خانه بزرگی برای مادرم ساختم.
 
دومی گفت : من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
 
سومی گفت : من ماشین مرسدس با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
 
چهارمی گفت : همه تون میدونید که مادر چه قدر خواندن کتاب مقدس را دوست د
با ازدواج مجدد مادر حضانت از وی سلب می گردد ، لکن در صورت متواری بودن پدر ، چنانچه خبری از وی نبوده و عدم دسترسی به وی طولانی باشد مادر می تواند با مراجعه به اداره سرپرستی به عنوان امین موقت تعیین و حضانت طفل را برعهده داشته باشد .
در ایامی نه چندان پیش از این تر        سه خواهر بودی اندر شهر دختر
دو خواهر از یکی دیگر بزرگتر            یکی کوچکتر از آن هر دو خواهر
پدر بر هر سه عاشق تر ز مجنون         به عشق دختر کوچک که برتر
ز عشق بیش او بر دخت کوچک          دو خواهر دوست تر میداشت مادر
پدر چون رخت از این دنیا بدر کرد      حکومت گشت اندر دست مادر
ز ثروت آن دو خواهر را فزون داد       نصیب دختر کوچک که کمتر
چو آن دختر برفت از پیش مادر          به شوهر خار شد زآن کار مادر
تمام عمر با ای
بیسکویت مادر قدیمی‌ترین بیسکویت‌ تولیدشده در ایران است که از سال ۱۳۳۷ توسط شرکت ویتانا تولید می‌شود. بر روی بسته‌های این بیسکویت تصویر یک مادر به همراه نوزاد خود دیده می‌شود. شعار این بیسکویت برای سال‌ها این بود:
مهر مادر، شیر مادر، بیسکویت مادر
روز مادر.
امسال دومین سالی که به معنای واقعی مامان شدم.
خدایا خیلی ازت ممنونم که منو به بالاترین درجه مقام یک زن رسوندی.
مادر بودن یعنی همه چیز.
وقتی مادر میشی تازه معنای اصلی خیلی چیزها رو می فهمی، دیدت و دریچه نگاهت به دنیا عوض میشه و اون وقت دنیارو خیلی قشنگتر می بینی و قشنگتر می خواهی.
الهی شکر.
ادامه مطلب
من مادری دارم که او هستهم مهربان و هم فداکارمی‌بافد او بادستهایشدر خانه قالی‌های بسیارهر قالی خوبی که او بافتمانند یک صحرای زیباستدر نقش قالی‌های مادرگل‌های رنگارنگ پیداستچندی است قالی بافتن رامادر به من هم یاد دادهدر ذهن دارم چند قالیبا نقش‌های خوب و سادهمی‌خواهم از امروز من همبا مادرم قالی ببافمبرگرفته از کتاب نغمه‌های فرش فارس (زمزمه‌های ن صاحب دل دیار فارس به هنگام قالی بافی)
انتخاب، تنظیم و ویرایش اشعار: شاپور پساوند، سید
تحقیق کردم دیدم هیچ روزی به اسم روز مادر بزرگ نداریم. فک کردم وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
به این نتیجه رسیدم که 18 مرداد یا 9 اگوست رو به عنوان روز مادر بزرگ نام گذاری کنم.
 
 
 
 
 
 
 
 
همتون موظفید پست بذارید و تبریک ب
♫ دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام به نام مادر با صدای آرون افشار به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Ali Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد
علت فاسد شدن شیر مادر چیست ؟
شیر مادر یکی از بهترین غذاها برای کودکان است که خاصیت فراوانی در رشد فکری وجسمی کودک دارد . در دوران شیر دهی ن باید رژیم غذایی مطلوب داشته باشند تا شیرشان از کیفیت بالایی بر خوردار شود اما برخی عوامل باعث می شوند تا شیر مادر فاسد شود با این عوامل آشنا شوید.
چه چیزهایی شیر مادر را فاسد می کند؟
یکی از بیشترین غصه های مادران بعد از زایمان این است که آیا شیر خوب و کافی برای تغذیه نوزادم دارم؟در این مطلب سعی کردیم
علت فاسد شدن شیر مادر چیست ؟
شیر مادر یکی از بهترین غذاها برای کودکان است که خاصیت فراوانی در رشد فکری وجسمی کودک دارد . در دوران شیر دهی ن باید رژیم غذایی مطلوب داشته باشند تا شیرشان از کیفیت بالایی بر خوردار شود اما برخی عوامل باعث می شوند تا شیر مادر فاسد شود با این عوامل آشنا شوید.

ادامه مطلب
علت فاسد شدن شیر مادر چیست ؟
شیر مادر یکی از بهترین غذاها برای کودکان است که خاصیت فراوانی در رشد فکری وجسمی کودک دارد . در دوران شیر دهی ن باید رژیم غذایی مطلوب داشته باشند تا شیرشان از کیفیت بالایی بر خوردار شود اما برخی عوامل باعث می شوند تا شیر مادر فاسد شود با این عوامل آشنا شوید.

ادامه مطلب
سلام
امروز وقتی ازخواب بیدار شدیم وبعداز صبحانه خوردن کارهایمان را کردیم واز خا نه رفتیم بیرون ومادرم رفت که برایدایی من مایه ی لبا شویی بخرد ولی تمام کرده بودوبعد امد تا باهم  با اوتوبوس برویم خانه ی مادر بزرگ چون من عسر نوبت دکتر دندان پزشکی داشتموبرای اینکه کسی نبد تا بچه ها را نگه دارد رفتیم انجا تا ما در بزرگم بچه هارا نگه دارد  وقتی رسیدیم به انجا  لبا س هایمان را اوز کردم  یعنی کردیم وبعد کمی  میوه خوردیم وبعد مادرم رفت کمک مادربزرگ
دسر تیرامیسو یکی از پر طرفدارترین دسرها است. که به روشهای مختلف و با انواع بیسکویت‌ها تهیه می‌شود. در یکی از این روش‌ها استفاده از بیسکویت مادر ویتانا است. آموزش دسر تیرامیسو یکی از آموزش‌های جذاب و دوست داشتنی برای همه کسانی که به دنبال تهیه دسری خوشمزه و آسان هستند. این دسر تیرامیسو که از ترکیب بیسکویت مادر پنیر ماسکارپونه، خامه، شکر، قهوه غلیظ و پودر کاکائو تهیه می‌شود، به کیک یخچالی معروف است. با ما همراه باشید درست کنید و لذت ببريد.
در رابطه با شب یلدا جشن ویژه ای با حضور اعضاء شورای دانش آموزی ،سفیران سلامت ، و پیشتازان در آموزشگاه داشتیم با دعوت از چند نفر از مادر بزرگان دانش آموزان جهت بیان خاطره و قصه گویی وا ستفاده از سازهای متنوع توسط دانش آموزان و اولیاء باگذاشتن کرسی در نماز خانه و تزئین نماز خانه آموزشگاه و پذیرایی از کلیه دانش آموزان توسط مدیر آموزشگاه و تهیه کاردستی انار و هندوانه و قرار دادن نخودچی و کشمش داخل کاردستی ها جهت اهداء جوائز به کلیه دانش آموزان
.
آخ به قربونِ جنابِ سایه که: "اساسا برای مادر و مقام او احترام زیادی قائل است و با حرمت زیاد از مادر نام میبرد، همیشه میگوید《خانوم، مادرِ.》. مادر شهریار و غیر شهریار هم ندارد. یادم هست که در غیاب آقای باقری از مادرشان با عنوان《خانوم، مادرِ آقای باقری》 یاد میکرد. وقتی میخواهد از مادر من هم نام ببرد و احوال پرسی کند، تعبیرش《خانوم،مادرتون》 است.
 
"از کتابِ پیر پرنیان اندیش"
UnOrdinary
چپتر 130 اضافه شد


نوع : مانهوانحوه خواندن : از راست به چپژانر : Drama , Fantasy , Supernaturalنام انگلیسی: UnOrdinaryنام فارسی : غیر عادینویسنده و طراح : (uru-chan (Story & Artتعداد جلد : نامشخصتعدا چپتر : نامشخصوضعیت: در حال انتشاروضعیت ترجمه : آنگوئینگسال انتشار : 2016منبع: forums.animworld.net

خلاصه داستان: دنیای ما کامل نیست، سر و کله زدن با نقص های این دنیا یه بخش عادی از زندگیه ماست. اما زمانی میرسه که این نقوص، به ما میفهمونن که…. یه چیزی این وسط باید عوض بشه!
ادا
♫ دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام به نام مادر با صدای آرون افشار به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Ali Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد
مادری که ساعت ها برای تمیزکردن خانه وقت گذاشته، طبیعی است که با ریختن غذا بر روی فرش توسط کودکش خشمگین شود؛ این مادر ممکن است برچسب شیطنت یا لجبازی را بر رفتار کودکش بچسباند. روی دیگر این سکه کودکی است که بی خبر از همه جا با خشم مادر مواجه می شود و نمی داند به خاطر چه چیز تنبیه می شود. کودک تنها در پی کشف محیط و استفاده از حواسش بوده و گرچه خشم مادر را درک می کند، اما نمی تواند دلیلی منطقی برای آن پیدا کند. تا قبل از سه سالگی، رفتارهای بچه ها حتی
در رحم مادر خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند، و خداوند روزیِ جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او می‌رساند.
پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند از غذای جنین چیزی کم نمیشود.
بخاطر وجود غده هایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوان مادر غذای جنین را تأمین میکند و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مر

حق پدر و مادر
⬅️ برگرفته از کتاب حسنات و سیئات نوشته استاد حسین انصاریان
✍️ از رسول خدا(صلی اللّٰه علیه و آله و سلم) درباره حق پدر و مادر بر فرزندان سوال شد، در جواب فرمود: هُما جَنّتک و نارُک؛ پدر و مادر بهشت و جهنم تو هستند.»  
✍️ نوع رفتار با پدر و مادر در سرنوشت انسان نقش تعیین کننده‌ای دارد. خوش رفتاری با آن‌ها سعادت دنیا و آخرت و بد‌رفتاری با آن‌ها شقاوت دنیا و آخرت را به دنبال دارد. رضایت خداوند در گرو رضایت پدر و مادر و خشم و غضب
دانلود آهنگ جدید عماد ایزد خواستی به نام مادر
متن آهنگ جدید مادر - عماد ایزد خواستی
Скачать ноую песнюEmad IzadKhasti Madar
Текст песни Madar Emad IzadKhasti
خونه بهشته با حضور تو مادرРайский дом с тоей мамой
دنیا کنار تو خوب و آرومه مادرМир рядом с тобой добрый и материнский
چادر نمازت بوی گل میده مادر

ادامه مطلب
نمونه ی عینی خشت اول گر نهد معمار کج
مدت زیادی از ازدواج نگذشته بود خانوم سنش پایین بود اقا دستپاچه شد که تو نازایی رفت یه زن دیگه گرفت اون زن حامله شد و با فاصله کمی همسر اول اون زن ۲بچه اورد و همسر اول ۵ تا 
همون اوایل آقا از همسر اول جدا شد چون با هم نمیساختن
۲تا بچه یه دختر و یه پسر بودن که دختر پیش مادر موند تو یه شهر دیگه و پسر هم گاهی با پدر بود و گاهی با مادر
مادر درامد و دارایی داشت البته. اما خب پسر یه جورایی قربانی حق خواهی مادر
سلام
 ام روز ظحر بعد از ابنکه ناحار خوشمزه ی مامان صادات را با پدر ومادرم وبا دوتا از برادر هایم خوردم    من امروز یک غذای خوشمزه خوردم ما کارانی  بود امروز مادرم توی غذا شاهکار کرده بود  چون مادرم  امرو ز دو نوع غذا درست کرده بود  یک ماکارانی ساده ویکنوع کوکو ماکارانی درست کرده بود  ومن از هر دوی آن ها خوردم  وهر دوی
آن هارا دو ست داشتم بعد از غذا پدرم لباس های  کاری اش  راپوشید  وبا ما شین از خانه رفت بی رون  ومن با دو تا برادر هایم  نشستم و
مادر 3 فروردین رفت 
و 21 فروردین روز مادر بود
از قبل رفتنش و وقتی توی کما بود شروع کردم به خواندن قرآن برای سلامتیش
بعد از رفتنش قرآنش را ادامه دادم با حالی که.
20 فروردین سر خاکش قرآن را ختم کردم و بهش هدیه دادم هدیه روز مادر
آخرین و تلخ ترین هدیه من به مادرم 
لطفا اگر حال روضه ندارید از خوندن این غزل صرف نظر کنید .
دختری در نیمه ی شب می دود با چشم ترسوی خاکی که سه ماه پیش شد قبر پدرشکوِه دارد از تمام مردم و همسایه هااز تمام ظلم ها ، قلبش پر از داغ و شررنیستی بابا بزرگِ بی قرینم ، نیمه شبمادرم را می برند از خانه اش جای دگرهر چه پرسیدم کجا ، بابا دمادم اشک ریختیک نفر می گفت کرده مادرت عزم سفر هر چه گفتم حال او آشفته و بی طاقت استهیچ کس قانع نگشت و ماند حرفم بی ثمرنیستی یا رحمةٌ للعالمین ، بعد از شما نیست
دخترکی دو سیب در دست داشت مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟ 
دخترک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید !سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شدهاما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : بیا مامان!این یکی شیرین تره!!!!!!
مادر خشکش زد .چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود .! 
هر قدر هم که با تجربه باشید ، قضاوت خود را به تاخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها