نتایج جستجو برای عبارت :

بابام دردم گرفت اخ

درد دارم
دستم را که در گچ است نمی گویم
دکتر گفت بی حس است
دردم چیز دیگری ست
می دانم که می توانی حدس بزنی
آری،دردم تویی
درسته،از صبح تا شب پیشمی
اما فکرت جای دیگری ست
می دانی که می توانم حدس بزنم
آری،به او فکر می کنی
اما جانم،بدان
او به تو فکر نمی کند
اما من از صبح تا شب که پیشمی
به تو فکر می کنم 
به تو نگاه می کنم
و هر روز دوباره عاشقت می شوم
همیشه فکر می‌کردم بابام مامانمو اونقدری که باید دوست نداره
وقتایی که دعوا می‌کردن، تو ذهنم طلاق گرفتنشون رو هم تصور می‌کردم.
همیشه حس میکردم بابام یه آدم سنگ دل و سختیه که اگه یکیمون یه چیزیش بشه، نگاهمونم نمی‌کنه
از وقتی که مامانم مریض شد، بابام کاری کرد که فهمیدم این همه سال اشتباه کردم، کار کرد که فکر می‌کنم حتی مردای امروزی که انگار مهربونتر و عاشق‌ترن برای زنشون نمی‌کنن.
ذهنیتم کاملا عوض شد
بابام میتونه عاشق‌ترین مرد دنیا باشه
دی
بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت
همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن
مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!
حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم
به  ایلم  رستم  و  زالی  نواساوَ  شوهینِ   دلم   بالی   نواساز نسلِ قوچ و برنو دی کسی نیبهون و چاله و مالی  نواسا#میلاد_بهزادی 
 
یه دَم شَرتُو یه دَم بارونِ دردم
یه دَم بی اُو یه دَم کارونِ دردم
ندیدم روز خش وا تییَلِ خوم
چه کردم تا ابد مدیونِ دردم
#میلاد_بهزادی 
 
 
اجل  ری  وَ قِلبَم  کی  ایویی
چقد باید بووینم بی وَفویی  
غریوی وا دلِ پُر دَهسِ خوم نی
خدا  تقدیرمه  ایخا  جدویی
#میلاد_بهزادی 
 
عقابم باد و بارون پَر نَهِش سیم
زمونه ی نامسلم
چند وقت پیش تو ماشین وقتی داشتیم می‌رفتیم کلاس، بابا گفت زنگ بزن ببین ننه‌ رو بردن دکتر یا نه. شماره رو تو گوشیش وارد کردم، آورد م بابا». یادم افتاد که بابا آقا رو تو گوشیشبابام» سیو کرده بود عمو هم بابای خودم». کیان همیشه مسخره می‌کرد می‌گفت انگار می‌خوان باباشونو ازشون بگیرن. 
الان ۷۳ روزه که باباشونو ازشون گرفتن. 
سرخ و سفید و تپلممامان می گه مثل گلم
شیرین زبونی می کنمبابام می گه که بلبلم
وقتی که دامن می پوشممامان می گه عروسکم
ادابازی درمی آرمبابام می گه بانمکم
من نه گلم نه بلبلممن آدمم مثل شمام
شکل خودم رو می کشمکنار مامان و بابام
شاعر: شکوه قاسم نیا
 
سرخ و سفید و تپلم 
امشب شب سوم ماه رمضانه  تو مجلس بی اختیار همینطور یاد شب سوم محرم میوفتادم.شب سوم محرم خیلی احساسیه خیلی خاصه. خیلی دلتنگ محرم شدم؛ یعنی میتونم محرم امسال رو هم درک کنم.امشب به جای شعر روضه شب سوم رومیزارم
اومدی کنج ویرونهسرزدی آخر به این خونهتو ببخش گرفته ام لکنتچون لبام مثل تو پرخونهبابام بابام کجا بودی تو تاحالابابام بابام انگار تو هم زدن اینابابام بابام عمه میگفت رفتی سفربابا رفتی چرا رو نیزه هامن میدونم اخرشم از دیدنت سیر نمی
مامان و بابام کفش ست خریدن و باهم‌میرن پیاده روی
بابام‌تقریبا هر روز برای مامانم پاستیل میخره
و قبل از اینکه لیوان هویج بستنیشو بخوره میپرسه مامانتون خورده؟!
(بعضی وقتا فکرمیکنم نکنه مامانم حاملست)
مامانم پیاله ی آخر‌ماست رو برای بابام‌نگه میداره و آروم‌بهم میگه دیگه به طور کامل پامو از خونه زندگیشون بکشم بیرون،مگه بابام با یه حقوق چقد میتونه به بچه هاش کمک کنه؟!
بابام بهم میگه این‌چند روز‌که اینجام من ظرفارو بشورم
مامانم میگه شام در
به بابام گفتم زن میخوام، گفت درآمدداری؟ گفتم تو هستی!گفت پول؟ گفتم تو داری!گفت خونه؟ گفتم: بگیر واسمگفت اگه قرار اینهمه خرج کنم خودم زن میگیرم خبهیچی دیگه قانع شدمالانم داریم برای بابام میرم خواستگاریبچه فامیلمون تازه به دنیا اومده واسش ۱۲۰ میلیون سیسمونی خریدن اونوقت من تا ۳ ماهگی تو بیمارستان گرو بودم تا بابام اینا پول بیارن منو ببرن
ادامه مطلب
 
+عمل انجام شد. توده خیلی بزرگ بود مجبور شدن مقداری از بافت برست رو هم باهاش بردارن بالاجبار. 
 
+ دردم زیاد بود نمیتونستم گوشی بگیرم دستم . منم که راست دستم! الانم با دست چپم گوشی رو گذاشتم رو پام تایپ میکنم که راحت تر باشه. شاید بگم لپ تاپ بیارن . حداقل دکمه هاش بزرگتره. 
 
+دردم واقعا زیاده و دست راستم هم شده بادکنک :|
 
جدیدا بابام یاد گرفته هر چی کاره سخته بخاطر اینکه ورزش نمیکنم به اسم "بذار یه کم کار کنه ورزش شه بدنش سرحال بیاد" بندازه رو دوش من.
تو کوچه ما که فاضلاب آورده بودن ما میخواستیم لوله بندازیم از حیاطمون تا اگو،مامانم گفت برو به بابات کمک کن.(توجه کن،برو به بابات کمک کن)خلاصه رفتم بابام یه بیل داد دستم گفت زمینو بکن.یکی دو ساعت زمینو کندم (حالا بابام در طول این مدت داره با همسایه ها حرف میزنه منو نظارت میکنه 0_0 ).در همین حال و احوال مامانم اومد به با
دیشب سر سفره شام بودیم یهو واسه گوشی ام که روی اوپن بود ، پی ام اومد ؟ . . .بابام گفت بشین من میرم تا ببینم کیه و چی پیام داده . . .اما من سریع بلند شدم و قبل از اینکه پدرم بخودش حرکتی بده ، رفتم سمت گوشی متن را که خوندم ، دیدم بابام برام اس داده و نوشته که : حالا که پا شدی ، آب بیار سر سفرهیعنی هیتلر تو جنگاش اینجوری مغزش کار نمیکرد
1. دیشب ساعت دو و نیم نصف شب از خواب یهو پا شدم رفتم چراغ اتاقو روشن کردمرفتم سر کیفم زارتی زیپشو وا کردم بابام بیدار بود همه خواب بودن دندوناش ریخت گفت چی شده؟؟بعد من با این قیافه 0.o بودم. گفتم سلام. برو بیرون قیافه بابام :|بعد گفتم میخوام برم مدرسه. برو بیرونقیافه بابام :|بعدش گفت ساعت دو و نیمه.گفتم اره. میخوام درس بخونم. برو بیرون بعد بابام فهمید رد دادم، رفتمنم باز ساعتو نگاه کردم. زیپ کیفمو بستم چراغو خاموش کردم خوابیدم :))
واقعا باور نمیک
آبروی باد اگر سمباده بر یاد بکشد، وای من که چه تو را از یاد من خواهد برد؟ وای که هر باد و برف و بورانی زخمه‌ای جدیدم می‌زند از عمق زخم تو. وای من که هر گریه‌ی آسمانم، آبستن از بخار خیس تن توست. وای من که از یادت نمی‌بَرم و نمی‌بُرم. وای من که دریغم از مرهمی برای یادت. وای من که از بی‌پناهی تو پناه بر شعر و الکل و سیگار و بیهودگی روزگار. وای من که مبتلای تو و اسیر بطالت بی‌تو. وای من که خشکه خشکه تکه‌های لبم زنده به بوسه‌باران لب‌هایت. وای من که
وای وای اصن نمیتونم باور کنم بعضی از
مردم اینقدر اشغالن
من بابام تو اژانس کار میکنه
یه رستوران تو محلمون هست زنگ میزنن 
ماشین میخوان حال اشپزشون بد بوده الکی به بابام 
میگن با موتور خورده زمین ببرش بیمارستان
بابامم سوارش میکنه میبره نگو کرونا داشته
الان جلو بیمارستان از هوش میره بابام میفهمه که کرونا بوده
نمیدونم بابام گرفته یا نه.
وای
 
متن آهنگ سالار عقیلی بنام نگار
دوستش میدارم و دردم نمیداند نگار
مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی
بی وفایی کرد مرا
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
طاقتم تاب است و گشتم
بی تحمل این زمان
با شکیب و بی صبور
از درد دوری های یار
بیم رسوایی نمانده
آبرویم رفت و رفت
تا شدم انگشت نمای کوی و برزن
ای نگارا عشق من را
از نگاهم بر بخوان
ای طبیبا کو دوای درد
بی درمانِ یار
گر بماند یک نفس از عمر باقی
م
چند تکه نبات ریز رو ریخت در دستمال کاغذی گذاشتم در جیبم رفتم سرکار. نبات ها که تموم شد دیدم در دستمال نوشته: فاطمه خانم تو قلب منی.
همون لحظه تماس گرفتم خونه گفتم مامان؛ تو هم قلب منی دردت به جونم.
گفت لال بشی دختر. من پر از دردم. خدا نکنه دردی از من جون تو بریزه.
کاش میشد با فاطمه ای که کنار مامانش زندگی میکرد ملاقات داشته باشم بهش بگم چقدر خوشبخته. شاید هم لازم نیست بگم چون اون روزها با صدای بلند به مامان بابام میگفتم کنارشون خوشبختم. 
نه اینکه
به خاطر نگرانیم بابت نزدیک بودن ازمون و مطالب زیادی که باید بخونم و ترسم از خوب نشدن نتیجه و این همه پولی که خرجش کردم و قراره با بابا بریم ترکیه امتحان بدم و اگه خوب نشه احتمالا به خاطر هزینه ش دیگه امتحان ندم، مامانم گفتشقایق اصلا نگران پولش نباش، بابات همه هزینه ها رو میده، فقط تمرکز کن رو امتحانت که خوب بدی» بابام گفتبد هم امتحان دادی اشکال نداره!! باز امتحان میدی؛ فقط بعدی رو بنداز آنتالیا»:))دلم گرم شد. با اینکه می دونم ته تهش تو حساب
بعد از ظهر داشتیم میخوابیدیم داداشم نشسته بود بهش گفتم خب بخواب اومد بخوابه بالشو از زیر سرش کشیدم
 بابام اینو دید اومد یکی خوابوند زیر گوش راستم بعد یکی هم زیر گوش چپم
مادرم اینو دید اومد یه عالمه داداشمو زد
بابام اینو دید یه مشت زد تو کلیه ام
 ‌رفتم تو اتاق داداشم با کمربند بابام منو زد
اومدم بیرون دیدم داداشم داره بابامم میزنه
بعد چند سال این اولین باره که بابام مجبوره بدون ماشین بیاد. می‌دونی چرا؟ نمی صرفه. (این قسمت: بنزین) البته از دو ماه پیش که رفته بود قرار نبود بیاد تا عید ولی برای کار اداری مجبور شد. من چند روز پیش هر چی با اون شخصی که نشسته بود پشت باجه حرف زدم اصلا حاضر نبود بشنوه. اون طرف شیشه با یکی دیگه مثل خودش سرشون تو کله هم بود. ما هم یه جمعیت ببو این طرف شیشه بودیم که اون نمی‌شد زبونش رو بچرخونه تو دهنش و جوابمونو بده. آخه می‌دونی چرا؟ نمی‌صرفه. (این قس
‏پسر همسایمون کرونا گرفت خوب شده مامانم چپ چپ نگام میکنه قشنگ معلومه میخاد بگه ببین پسر مردم کرونا گرفت خوب شد تو هنوز نگرفتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
آبجیم میخواست بره تا عابر بانک سر کوچه و بیاد
انگار میخواست بره میدون مین
حال و هوای خانواده اندوهگین بود
حتی بابام از زیر قران ردش کرد
ادامه مطلب
الان بهار منه، اوج بهار یه هفته ای من الانه که بابام اومده پیشمون.
با هم میریم بیرون، حواسش هست سرم درد می گیره و کولرو روشن می کنه، برنامه شو با برنامه م هماهنگ می کنه که بیاد دنبالم، شبا جلوی تلویزیون سرمو می ذارم رو پاش نازم کنه، برام هله هوله بخره یهویی و از همه مهم تر بی توقع از کنارم بودن خوشحال باشه.
بابام با همه ی ایردای کوچیک و بزرگی که داره بهشت منه
پ.ن: قشنگی ماجرا اون جاست که آقای همسر از دیدن رابطه ی منو بابام ذوق میکنه کلی و خوشحاله
یادش بخیر قدیما خونه بابام یک تلویزیون سیاه سفید داشتن و اون زمان فقط کانال یک و دو رو میگرفت بعد کم کم شبکه سه رو هم میگرفت . من و داداشام عاشق فوتبال بودیم و از همین تلویزیون سیاه و سفید فوتبال نگاه میکردیم . بعد که به دبیرستان رسیدیم بابام تلویزیون رنگی خریده بود و ما باهاش فوتبال نگاه میکردیم لذت می بردیم . بعضی وقتا هم داداش علی که بزرگتر بود دستگاه پلی استیشن از کلوپ نزدیک خونمون اجاره میکرد و به تلویزیون وصلش میکردیم و سه نفره ( من و دادا
دانلود آهنگ لعنت به این زندگی 
لعنت به این زندگی اخه دردم بگم به کی

متن آهنگ لعنت به این زندگی اخه دردم بگم به کی
با سلام خدمت شما دوستان عزیز در این مطلب می‌خواهیم که آهنگ اسفندیار رنجبری درباره دردم به کی بگم برای شما عزیزان در ادامه مطلب قرار بدهیم امیدواریم که از این مطلب خوشتان آمده باشد و از آن استفاده لازم را برده باشید در پایین براحتی میتوانید این آهنگ زیبا را دانلود کنید و از آن لذت ببرید.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ از مرتضی جعفرزاده جدید غمگین و احساسی به نام سلطان قلب بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang Morteza Jafarzade – Slotane Ghalb – Khabar Dadan Ke Yaram Yar Gerefte
دانلود آهنگ مرتضی جعفرزاده سلطان قلب : بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم
خبر دادن که یارم یار گرفته دلم از دوریش ماتم گرفته
دیگه یاره وفا داری ندارم دلبرم رفته دلداری گرفته
بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها
بابام جوری با ذوق و شوق سر سفره از حرفایی که با همکارش در مورد روانشناسی زده بودن و کلا چیزایی که فهمیده بود حرف میزد که با این همه پررویی اصلا روم نشد بگم پشیمون شدم و واقعا نمیتونم به روان فکر کنم
خاک تو سرم که ملت رو بیخود امیدوار میکنم:)) واقعا عین بچه ی دو ساله ذوق کرده بود بابام-_-
من از بچگی خیلی ورزش رو دوست داشتم! شدیدا! همه‌چی رو پیگیری می‌کردم. حتی احبار ورزشی کریکت تو اون طرف هند رو!
اما بابام به زور منو از پیگیری این‌مدلی ورزش دور کرد.
مثلا یادمه یه روزی اومد و گفت از این به بعد ماکزیمم روزی اجازه داری نیم‌ساعت اخبار یا هرچیز ورزشی ببینی
من از بچگی خیلی نقاشی رو دوست داشتم و کلی هم زمان براش می‌ذاشتم.
اما بابام به زور منو از اون فضا دور کرد.
یادم میاد یه روزی جلو خودم به مامانم گفت من هرچی به این بچه بی محلی می‌ک
متن نوحه قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پناه حرم کجا داری میری برادرم
بدرقه راه تو باشه چشم ترم
آهسته تر برو داداش مضطرم
حسین وای وای وای وای
قافله سالار من کجایی ای دوای دردم
پی تو هر کجا می گردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم
***
دانلود نوحه قافله سالار من کجایی ای دوای دردم با نوای حاج امیر عباسی
***
ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی
چرا مقطع الاعضایی
بگو کجا برم تنهایی
حسین وای وای وای وای وای
پناه حرم هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت
بمیره خواهرت
۵۸- صید او شدم دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت   مار چو دود برسرآتش نشاند و رفت مخمور باده طرل انگیز عشق را     جامی نداد و زهر جداییچشاند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را       دربحر غم بماند و جنیبت براند و رفت … صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
منبع : فالگیر
۵۸- صید او شدم دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت   مار چو دود برسرآتش نشاند و رفت مخمور باده طرل انگیز عشق را     جامی نداد و زهر جداییچشاند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را       دربحر غم بماند و جنیبت براند و رفت … صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
منبع : فالگیر
سلام
یه سوال، شما اگه امکانش رو داشته باشین برای خودتون و امواتتون چه کار خیری میکنین؟؟
+ دلم خیلی واسه بابام تنگ شده، هفته دیگه دو سال میشه که از دستشون دادم، این مدت فقط یه بار بخوابم اومدن، نمیدونم کجان، چطورن، چی کار میکنن؟؟ حال بابام خوبه؟ غذا اینا چی میخوره؟ جاش گرم هست؟ کسی هست بالش بذاره زیر پاش؟ پتو از پشتش نیافته یه وقت پشتش سرما بخوره! اگه بخواد بره دسشویی کی میره کمکش کنه؟ ویلچره بابا رو کی هل میده.
:((((
دانلود آهنگ فرهاد جهانگیری به نام رفیق نارفیق (رفیق نا رفیقم بغض و ترانه و دردم )
Download Music Farhad Jahangiri – Refighe Narefigh (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید رفیق نارفیق (رفیق نا رفیقم بغض و ترانه و دردم ) با صدای فرهاد جهانگیری با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان فرهاد جهانگیری رفیق نارفیق همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی رفیق نارف
شاید باورش براتون سخت باشه:/ . ولی از اینکه رفتم دکتر و تونستم نسخه ای که برام نوشته بود رو بخونم بسیار ذوق کردم:/
همیشه از بچگی آرزو داشتم بفهمم این عجیب غریبایی که تو دفترچه مینویسن معنی و مفهومش چیه. و الان میتونم بگم از ذوق فهمیدن این مسئله رو ابرام:/
اوج ذوق کردنم اونجا بود که داشتم میرفتم تزریق متوجه شدم یه دارویی اشتباه داده شده (آمپول فی الواقع) و به بابام گفتم و تزریق نکردیم بعد رفتیم عوضش کردیم:/. 
پ.ن : بچه بودم این دفترچه هایی که تموم شد
خدانکنھ برین حموم بعد ى مدت ى سوسک ببینین:||||
دىیشب رفتم حموم بعد3دقھ یھو رو دیوار سوسک بالدار دیدم
اومدم بکشمش جاخالی داد!
بھش گفتم مثل بچھ ى سوسک ھمونجا وایسا     بعد حموم کل اینجا براتو
تو ھمین موقع بابام گف باکی حرف میزنى؟
من*ى بچه خوب
بابام*جان؟!
من*بابا  سسسسوسسسک
بابا*خخخخ
من*@~@


*خدایى سوسک خوبى بود تا آخر سر جاش واستاد:)
۳۸۸- دولت وصل دردم از یاراست و درمان نیز هم     دل فدای او شد وجان نیز هم این که می گویند آن خوشتر زحسن یارما این دارد وآن نیز هم دوستان در پرده می گویم ولی     گفته خواهد شد به دستان نیز هم هردو عالم یک فروغ روی اوست     … دولت وصل – دردم از یار است و درمان نیز هم – غزل ۳۶۳ – ۳۸۸
منبع : فالگیر
جشن تولد چهارده سالگیم بابام دستم رو گرفت و من رو به زیر زمین خونمون برد وگفت: "حالا وقتش رسیده که چیز مهمی رو بهت نشون بدم، این یه راز بزرگه"
من هیچ وقت اجازه نداشتم به زیر زمین برم، واسه همین همیشه فکر می کردم که تو زیرزمین خونمون یه نقشه گنج یا یه راه مخفی وجود داره، اما وقتی بابام در زیر زمین رو باز کرد، دیدم که اونجا کلکسیونی از پروانه های کمیاب رو جمع کرده. بابام که انگار دیدن اون پروانه ها همیشه واسش تازگی داشت، سیگارش رو روشن کرد و به من
کارگاه رو از دست دادم ولی مهم نیست ترم بعد برش میدارم 
دلم نمیخواست بیشتر بمونم دلم برا اتاقم تنگ شده برا بغل بابام صدای مامانم برا شیطونیای بلفی دلم برا خونه تنگ شده 
الان تو راه کاتوره مهردادو گوش میکنم و به فکر برگمم
فقط به لحظه ای که قراره پیش مامان بابام باشم فکر میکنم 
الان 4 ماهه که ندیدمشون و چیزی جز صداهای چند روز یکبار ازشون نداشتم 
دلتنگم 
حتی دلتنگ تنهایی های تو اتاقم 
به الف شدن فکر میکنم ولی بیشتر از همه دلتنگم 
ما جلسه قبل خدمت دوستانی که بودند لا اله الا الله را از جهت ربوبیت مورد بررسی قرار دادیم و خلاصه مطالب این شد که اله یعنی موجود موثر یعنی موجود دارای تاثیر، موثر یعنی یک اثری را از خودش نشان می دهد. و مثال زدیم که نمک یک اله هست چون شوری از خودش نشان می دهد. اله یعنی رب، شکر یک اله است یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد. آتش یک رب هست چون از خودش اثری را نشان می دهد که گرما ست. همین جور خورشید یک اله هست، ماه یک اله هست. بنابراین اینها می شوند

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها