نتایج جستجو برای عبارت :

فیلم سینمایی استادش به دختره ب میگه ش

دختره و پسره تو خونه تنها بودن.پسره ب دختره گفت دوسم داری؟؟.دختره گفت اره.پسرگفت ثابت کندختره  تک تک لباساشو دراورد.دختره ب پسره گفت تو چی دوسم داری؟؟.پسره گفت اره.دختره گفت ثابت کن.پسره تک تک لباسای دختره رو کرد تنش.از دید مثبتش ب این ماجرا فک کنید ن منفی.
دختره و پسره تو خونه تنها بودن.پسره ب دختره گفت دوسم داری؟؟.دختره گفت اره.پسرگفت ثابت کندختره  تک تک لباساشو دراورد.دختره ب پسره گفت تو چی دوسم داری؟؟.پسره گفت اره.دختره گفت ثابت کن.پسره تک تک لباسای دختره رو کرد تنش.
داشتم با دختره تو اتاقم نماز می خوندم.
یهو چشمم افتاد به عکس روی طاقچه.
یه فکری تو ذهنم خطور کرد.
به دختره گفتم این عکسه کیه؟ میشناسیش؟
دختره گفت نه.
گفتم این آبجی منه.
یه نگاه متعجبانه کرد.
گفتم الان پیش خداست.
 
یهو چند قطره اشک اومد توی چشمام.
سریع نماز دوم رو خوندم و دعا کردم دختره جلو مامان بابام راجع به اون عکس حرف نزنه، سخته یه زخم کهنه دوباره باز بشه.
دختره چینی ورودی جدید در حالی که به سختی انگلیسی حرف میزنه اومده در مورد دینها از پسره هندی میپرسه.همون پسره هندی مسیحی خیلی مهربون و خیلی خوب.
پسره براش ميگه ببین توی دنیا ادیان خیلی متفاوتی هستن و توی هند هم همین طور.البته خیلیها هندو هستن و من کریسشن هستن.دختره ميگه چی هستی؟ ميگه جیسس رو میشناسی؟ ميگه کی؟ 
پسره پا شده رفته عکس مسیح رو رو کامپیوتر به دختره نشون بده که بدونه کی رو ميگه.
دختره ميگه توی چین که دین نداریم ما.فقط یه تعداد ک
یه فيلم ژاپنی محصول 2017
در مورد یه دختر دبیرسانی که عاشق معلم تاریخش میشه و در روز جشن معلمش کههمیشه دوست داشتن اونو انکار می کرده می بوستش ولی یکی عکس می گیره و پخشش می کنه.معلم توبیخ میشه ولی بعد از اون مدرسه میره و تا روز فارغ التحصیلی دختره صبر می کنه و همون روز میاد سرراهش و دست همو می گیرن.
جدیدا به هم ریختمتو بعضی صحنه ها یاد ملعون می افتادم و کلی گریه ام گرفت.
خدا لعنتش کنه.امیدوارم نابود بشه
فيلمش خیلی کودکانه بود و عشق یه دختر دبیرست
جوک جدید خنده دار
 
جوک آمپول دختره
دختره به پسره ميگه میخوای جایی ک آمپول زدم رو نشون بدم؟
پسره با خوشحالی گفت آره !!!
دختره ميگه ساختمان روبرو طبقه دوم :))))))
برای دیدن جوک های بیشتر روی لینک زیر یا تصویر بالا کلیک کنید
جوک چدید
 
تومغازه بودم،زنگ زده ميگه دارم میرم کت شلوار بگیرم 
برم خواستگاریش بالاخره 
پکر شدم دستام یخ زد وگفتم آها
گف ناراحتی؟ خوشال نشدی ازاینکه بالاخره دارم بهش 
میرسم؟ ب توام میگن رفیق؟؟ 
گفتم خوشال شدم ،خستم همین
ميگه برات عکس میفرستم تیپ روز خواستگاریمو انتخاب کنی
میفهمین؟ 
حتی برنامه چیده واس سورپرایز کردنش،با مامان دختره
هماهنگ کرده، ب دختره بگن ی خواستگار دیگسو فلان
ک سورپرایز شه:))))) 
وسط خیابون ب زور خودمو کنترل کردم گریم نگیره
انیمه ی دختر گرگی و شاهزاده سیاه رو دیدم امروز چون نتم جدیدا کم سرعت شده نمیتونستم فيلمی چیزی دانلود کنم دیگه مجبوری نشستم دیدمش و توصیه میکنم که شده از بی حوصلگی کلتونو بکوبونید به دیوار نبینید این انیمه ی چرت رو:/ 
پسره قشنگ یه نکبت احمق از خود راضی چندشه که کلی سرش حرص خوردم دختره هم احمقههههه :/ اون یکی پسره که عتشق دختره شده بود خجالتی بود چقدر کیوت بود کاش دختره میرف با اون !! 
اصلا این انیمه رو که میدیدم فکر میکردم دارم از اون رمان ایرانی
یه چیزی رو توی ااین مدت متوجه شدم.مردی که یه دختر رو دوست داره، طاقت نمیاره ببینه که اون اذیت میشه؛
همه تلاشش رو خواهد کرد که دختره بهترین تصمیمها رو بگیره و تمام کمکها رو بهش انجام خواهد داد.
همیشه کنار دختره خواهد بود و به جلو هولش خواهد داد
و دلش نخواهد امد که حتی یه دقیقه دختره رو توی زندگی تنها بذاره.
اون مرد ارزش داره باهاش بمونین، حتی اگه تفکرش رو قبول نداشته باشین.
مردی که ایتطوری نیست دو حالت داره:
1. یا دختره رو دوست نداره
2. یا دوست دار
خلاصه داستان:
قسمت دوم منهوای زیبای موج شکن: شیوون پس از آنکه کانون نیروی "کی" خود را توسط استادش درهم شکسته می بیند به دنبال آن است که از "موریم" یا همان دنیای رزمیکاران فاصله گرفته و به زندگی عادی بازگردد. اما این پایان ماجرا نیست؛ از سویی، دشمنان استادش، گومون ریونگ، همچنان در پی انتقام هستند و از سوی دیگر، نشان ققنوسی که
ادامه مطلب
یه جوونی بود یه دختری رو میخواست که سرپرست نداشت بعد
پسر عاشق میره خواستگاریش اما آشنایان دختره بهش جواب ردن میدن  ميگه هیچی
نداری برو بیرون . اونم میره . دختر بهش زنگ میزه ميگه من پدر ندارم
یعنی حامی ندارم اگه مرد زندگی هستی بیا منو ببر! پسر عاشق قصه ی ما تصمیم
میگیره با دختر قصه ی ما فرار کنه . اون پسر عاشق یه دوست نافهمی داشت
قضیه فرار رو بهش گفت اونم بهش ميگه فرار کار درستی نیست اگه میخایش برو
باهاش عقد کن یه روز وقت محضر میگیره خودش ش
سلااااااااااااااااااااااااام.
بچه ها من دنبال دوتا فیک هستم.
1یه فی بود توش کوک با خواهر جیمین ازدواج کرده بعد خواهر جیمین میمیره  
2 یکی دیگه که جیمین با یه دختره ای ازدواج کرده بعد دختره و خیمین هم را دوس ندارن و یه بچه هم  دارن بعد دختره با کوک میخواد ازدواج کنه اما کوک عاشق جیمینه
کسی این دوتا را نداره؟
بگید جان مننننننننننننننننننننننننننن
روزی بود ، روزگاری . خیاطی در شهری زندگی می کرد و برای مردم لباس می دوخت . او شاگردی داشت که بسیار با سیلقه بود و دوخت هایش ، مثل استادش خوب و با دوام بود . اما از نظر سرعت به پای استادش نمی رسید . مثلاً لباسی را که استاد در یک هفته می دوخت ، شاگرد در دو هفته
روزی شاگرد به استاد گفت : نمی دانم چرا سرعت کارم به اندازه ی شما نیست . دلم می خواهد بدانم کجای کارم ایراد دارد ؟
استاد گفت : من در کارم رازی دارم که حالا به تو نمی گویم .
شاگرد گفت : چرا نمی گویی ؟
ا
تو تاکسی نشسته بودم یهو یه دختره گفت چیمنم گفتم هیچی!
دختر: چیمن: به ارواح خاک آقام هیچی!
دختر: چیمن: به حضرت عباس هیچی
دختر: چیمن: آقای راننده جون مادرت بزن بغل این دختره ول کن ما نیس.
راننده: خفه شو بتمرگ سرجات خانوم داره عطسه میکنه
سلام
همراه خانواده رفتیم یه جا خواستگاری، دختره بد نبود. سه تا خواهر کوچیکتر داره که شوهر نکردن. پدرش مرحوم شده و مادرش سن و سالی نداره. دختره شرطش اینه که نزدیک خونه مادرش خونه بگیریم. اما خونه ای که من قبلا خریدم از خونه شون فاصله داره. دختره ميگه خونه ت رو بفروش و نزدیک مادرم خونه بخر، اما من نمیخوام بفروشم چون ضرر میکنم.
به نظرتون ارزشش رو داره به خاطرش خونه خودم رو بدم مستاجر و یه جا نزدیک خونه مادرش رهن کنم؟البته پدرم ميگه این ازدواج غلطه
وایییی 
همین الان شبکه نمایش داشت یه فيلم سينمايي نشون میداد اسمش *تصویر ذهنی* بود
فقط یه کلام بخوام توصیفش کنم: وحشتناککککککک جذاب و خفن
اصلا اینقد محوش شده بودم که فقط مونده بود تلویزیونو با چشام بخورم.
اصلا دو تا چشم واسه دیدنش کم بود با پوست و خون و رگ و قلب و مغز و ذهنم نگاهش کردم، حسش کردم
یعنی هنوز تو کفش موندم! اخه چقد یه فيلم میتونه خفن باشه
عاشق دختره که اسمش انا بود شده بودم اوایل فيلم! چقد این بشر خوب بازی میکرد لامصب باورم شده بود
یه خبر بد تموم نشده بعدیش شروع میشه
چرا کیپاپ دیگه رنگی رنگی نیست
خلاصه مطلب اینکه ونهوو چند وقتی بود توسط یه دختره اذیت میشده و اون دختره خیلی قبلا با ونهوو یه گذشته داشته.
و الانم که دختره رفته همه چیزو جلو رییس کمپانی لو داده و ونهوو هم بخاطر فشار ها و این اتفاقی که افتاده گروه رو ول کرد و کمپانی هم هیچ تلاشی واسه برگردوندنش نکرد:/
این دختره قبلا همین بلا رو سر یه ایدول دیگه هم اورده بوده
تبریک میگمجایزه نفرت انگیز ترین دختر کیپاپ ۲۰۱۹ ر
دختره رفته تو لایو اینستا به دوست دختر یه پسره فحش داده و پسره یه نقشه کشیده دختره رو از تهران کشیده سیرجان و بردتش تو یه باغ متروکه تا جایی که جا داشته کتکش زده و ازش فيلم گرفته و پخشش کرده تا به دوست دخترش ثابت کنه خیلی مرده!!!
-کجا داریم میریم ما!!
-چرا زندگی خصوصیمون رو ریختیم دم دست همه!!!
-این حجم از ادبیات فحش از کجای ما درمیاد بیرون که به هر کس و هرچی فحش میدیم!!!
-این حجم از خشونت کجای ما نهفته و از کجا اومده!!!
-خانواده ها کجان؟؟؟
-فضای مجازی چ
+دیشب لاتاری رو دیدم. دوستش داشتم، قشنگ بود.
+the notebook رو هم دیدم. اونم فيلم بدی نبود. عین گفته بود پایان تلخه، اما به نظرم در شادترین حالت ممکن تموم شد. 
برای کسایی که نمی دونن، داستان دو تا نوجوونه که تو تابستون عاشق هم می شن، اما وقتی تابستون تموم می شه، دختره با خونواده ش از اون شهر می ره. خانواده دختره خیلی پولدار بودن و پسره نبوده، برای همین مامان و بابای دختره با باهم بودن اینا مخالف بودن. وقتی دختره می ره، پسره برای یه سال هر روز براش نامه م
دختره زنگ زده دکتر هلاکویی ميگه من 6 ساله امریکام و با یه پسر کره ای دوستم زنگ زدم با شما مشورت کنم! ما دو تا مشکل داریم : یک اینکه من دوست دارم با این اقا ازدواج کنم اما این اقا هنوز حتی به خانواده ش هم نگفته (تا اینجا که اوکی و منطقیه) و دو اینکه این اقا به شدت غیرتیه و ميگه نباید من با دوستای پسرم شب برم بیرون شام و مشروب بخورم !البته اون پسری که من باهاش میرم شام میخورم عاشق من شده و از من خوشش میاد اما من چنین حسی نسبت بهش ندارم نمیدونم چرا این ا
بعد قبل طلوع هیچ  فيلمی دیگه اونقدر نرفت تو دلم. تا دیشب. از همون یه ریع اولش حس کردم دارم فيلم معرکه‌ای رو میبینم. و بله. معرکه بود. تا تهش. که شد قشنگ ترین فيلمی که دیدم. تموم شبو بعد دیدنش فکر کردم به اینکه خب منطقیه محبوبت بشه ولی چرا اینقدر محبوب شد برات؟ چون شخصیت اول فيلم شبیه تو بود. من شبیه تو دیدمش. که تو پیش از طلوع هم اون شخصیت تو بودی. که اصلا شاید منظورم خود خود شخصیت هم نیست، یه سری رفتارا، یه سری ری اکشنا. نمیدونم! ولی تویی. چه بد مین
دختره اومده سر فلان قضیه نصیحتم کنه، که برم علت انگیزه‌های درونی‌مو پیدا کنم، و حالا وسط حرفاش می‌گه: من به دراگ خیلی علاقه دارم. کنجکاوم دربارش. یه دفعه به رفیقم که پسر هم هست، گفتم و با تعجب زل زد تو چشمم و منو نهی کرد که اصلاً سمتش نرم و فلان.این دختره خیلی هم با من رودروایسی داره. یه زمانی رو من کراش داشته و اینا.من کاری به دراگش ندارم. همه چی به کنار.چه ومی داره که با تأکید بگی که رفیقت پسره؟ :))آقا، من خودم هم داغونم. منم معصوم نیستم. م
سلام
میخواستم ازتون یه سوال بپرسم لطفا آقایون جواب بدن. 
خیلی وقت ها میشنوم از بعضی ها میگن که من اگه بخوام برم خواستگاری، حتی یه نفر هم نباید تو خانواده دختر معتاد باشه! مثلا اگه شوهر خواهر دختره معتاد باشه یعنی چی؟ (مثلا پدر دختره معتاد باشه . ولی آدم خوبی باشه. تو شهرشون آبرو داشته باشه.، دستش به دهنش میرسه. وضع مالی متوسط به بالا .)
دختره خودش پاک، با حجاب، باشخصیت، شاغل، از نظر زیبایی در حد خوب .، خب آخه آقا پسر خوب، شما میخوای بری دخ
- چقده ژولیده و خواب آلود!
بدو برو دست وصورتتو بشوی و موهاتو شونه بزن که مهدت داره دیر میشه!
- هوا خوب نیست مامان! امروز  دیگه مهد نرم!
- ای دختره ی زشت تنبل!
صدای گریه ی دختر بلند
- شوخی کردم. دختره ی خوشگل تنبل!
لبخند دختر تا به پهنای صورت!!
این دخترکای تازه آدم شده هم اولویتشون انگار جز قشنگی نیست!
چکار داریم میکنیم با آینده اونها و البته این مملکت؟!
من با 26 سال سن، تو درمانگاه، لیسک (آبنبات چوبی) می‌خورم، بعد دختره اومده، دقیقا نصف سن منو داره، 13 ساله، متاهله.
دکتر از خواهرش می‌پرسه چرا اینقدر کوچیک عروسش کردین؟ ميگه خودش خواست، پسرعمه‌مونه، هجده سالشه. دختره ميگه میرم کارگاه گلسازی. میگم مدرسه چی؟ ميگه شوهرم نذاشت دیگه.
الان من بچه‌ترم یا اون؟ :)

+ انصافا لیسک خوردن، جلوی مریض، از وقار آدمی می‌کاهد! ولی خب ضعف کرده بودم و چیزی جز لیسک تو کیفم نبود. تازه این لیسک هم برای خودم نخریده بو
=================Lantern23.blog.ir»=================
پسره خواسته دختره رو بترسونه یه لیوان آب پاشیده تو صورت دختره
.
دختره صورتشوگرفته داد زده سوختم سوختم .
پسره خندیده گفته احمق آب بود.
دختره دستاشو برداشته از جلو صورتش.پسره دید صورتش عوض شده ترسید پا به فرار گذاشته.باورش
شده اسید پاشیده.نفهمیده آرایش دختره پاک شده .میگن هنوز پسره باز نگشته
==================================
ادامه مطلب
=================Lantern23.blog.ir»=================
پسره خواسته دختره رو بترسونه یه لیوان آب پاشیده تو صورت دختره
.
دختره صورتشوگرفته داد زده سوختم سوختم .
پسره خندیده گفته احمق آب بود.
دختره دستاشو برداشته از جلو صورتش.پسره دید صورتش عوض شده ترسید پا به فرار گذاشته.باورش
شده اسید پاشیده.نفهمیده آرایش دختره پاک شده .میگن هنوز پسره باز نگشته
==================================
ادامه مطلب
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره ميگه بیا بریم بیرون یا همش ميگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش ميگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو یه باتلاق که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. اقااااا یعنی پشمام ریخت فقط!!!!!!!!فک کنننننننن دقیقا هم
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره ميگه بیا بریم بیرون یا همش ميگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش ميگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو راهی که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. اقااااا یعنی پشمام ریخت فقط!!!!!!!!فک کنننننننن دقیقا همون کا
یه بنده خدایی از دوستهامون چند روز قبل عکس گذاشت که عقد کرده ، و هممون کلی خوشحال و تبریک و .
من اصلا همسرش رو نمیشناختم .
از بچه های سراسری ترم پایینی بود .
هیچی خلاصه همون موقع دوست من که از دی ماه مهمانی گرفته رفته تهران به من پیام داد که اینا چجوری آشنا شدن و کی آشنا شدن و.؟ 
گفتم والا من نمیدونم ! 
یهو گفت این پسره تا همون دی ماه به من پیام میداد  ، پیشنهاد میداد ‌.
اضافه کنم که این دوستم هرکی ازدواج میکنه یا دوست میشه ميگه شوهر طرف یا دو
بسم الله مهربون :)
دخترخاله م امشب اومده بود خونمون، بعد شام هی اصرار داشت فيلم ترسناک ببینیم. علاقه ی عجیبی داره به این مدل فيلم ها! اولش مخالف بودم، ولی بعدش وسوسه شدم و گفتم باشه!
فيلم کینه رو دیدیم. هر جایی که آهنگش ترسناک میشد یا حس میکردم الان اتفاق وحشتناکی میفته چشمامو میبستم و نمیدیدم ولی هی میپرسیدم چی شد، چی شد، دلم میخواست ببینم و بدونم چی میشه ها ولی خب میترسیدم d;
یه سکانسی بود دختره با روح توی یه اتاق بودن، هی صدا های وحشتناکی میو
تو جلسه خواستگاری دختره به پسره ميگه خودتو معرفی کن
پسره ميگه: 28سالمه، پزشکم، دوتا خونه دارم، ماشینم لکـسوس مشکیه، بابام کارخونه داره، تک فرزندم 
و شما ؟ 
دختر : دیونه این چه سوالیه
من زنتم دیگه
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چند سال پیش، یکی از بچه‌های کلاس -سینا- که با هم رفیق بودیم، بهم گفت از شیدا -همکلاسی- خوشش اومده.من از ترم ۱، که نماینده بودم، با دختره گه‌گاهی حرف می‌زدم. صمیمی بودیم. می‌دونستم دختره از یکی از پسرا خوشش میاد. خیلی هم خوشش میاد. عاشق بود دیگه. بدجور هم عاشق بود.اما اینو به دوستم نگفتم. گفتم شیدا رو دوسش داری؟ برو بهش بگو. عاشقشی؟ برو بهش بگو.رفت گفت. و طبیعتاً، شیدا هم بهش گفته بود من آمادگی رابطه رو ندارم.بعد، سینا اومد پیشم گلایه کرد
فک کنم داشتم خواب میدیدم که بچه هامون گفتن که
ما میدونیم ک الف رو دوسش داری
+بعضی وقتا احساس میکنم دارم ب خودم تلقین میکنم که بهش
علاقه دارم،شاید من فقط چشاش وخنده هاش رو دوس دارم ب عنوان ی رفیق ک خیلی عزیزه برام!! نمیدونم تکلیفم مشخص نیست
فقط میدونم دلم نمیخواد ازدواج کنه بااون دختره 
ازاون دختره مزخرف که همش اعصابشو خورد میکنه وخیلی هم
ترحم انگیزه واقعابدم میاد
آره، هیچی قد بی تفاوتی آزارت نمی‌ده. دارم آزار می‌بینم از بی‌تفاوتی‌هاش از این که بود و نبود من به هیچ جاش نبود ولی خب باید بگم ببند و جمع کن خودت رو. چیه اینقدر ک س شعر می‌گی. داشتین لاس می‌زدین دیگه می‌خوای بگی نمی‌دونی؟
دیشب تو هایپر یه پسره کارگر اونجا التماس یه دختره که کارگر اونجا بود رو می‌کشید که باهاش خوب باشه و دختره می‌گفت حال نداره. دلم گرفت. راستش هیشکی جز ع منتم رو نکشید و نخواست باهاش خوب باشم. همیشه من اونی بودم که منت می‌ک
عطر یاس:# کمی_تفکر
بهش گفتم امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارمگفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟گفت: آره!گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دلهگفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میادگفت: چرا؟براش یه مثال زدم:گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شدهو الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
دختره با دوست پسرش و مادرش اومده دفتر که از دوست پسر قبلی شکایت کند .
هفته دیگه هم نامزدی با دوست پسر جدید بود 
یک نسخه وسیع از روانپزشک معروف شهر هم برای حال بد خودش داشت و راستش دختره ته خیلی چیزها بود 
فکر کردم چطوری می تونه اینقدر زرنگ باشه .یا شاید چقدر بلده یا شاید چطوری این قدر خوشبخت و دوست داشتنی است که طرف با علم به تمام اتفاقات عجیب گذشته می خواهد باهاش ازدواج کند . 
پ ن : قیافه اش معمولی بود 
پروفسور مولانا رئیس و بنیانگذار بخش ارتباطات بین المللی دانشگاه واشنگتن دی سی بیان می کنند:کتاب 
به عقیده من هیچ صدایی در قرن بیستم مثل صدای امام رحمة الله علیه جهان را به لرزه درنیاورد و حضرت امام پس از جنگ جهانی اولین شخصیتی بود که به صورت جهانی طلسم سکوت را در مقابل طاغوت و ظلم شکست. اگر این طلسم شکسته نشده بود امروز شوروی زنده بود. اخیرا که پس از بیست سال نگاهی که برای شرکت در کنفرانس بزرگ جهانی در همین رشته در دانشگاهی در آلمان شرقی رفت

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها