نتایج جستجو برای عبارت :

صفت سپس مفعول در گیلکی

مفعول مطلق:
مفعول مطلق اسمی است منصوب هم باب وهم ریشه فعل اصلی(  َو  ً یعنی منصوب)
مفعول مطلق دو نوع است:تاکیدی ونوعی(بیانی)
مفعول مطلق تاکیدی:
۱_اگر بعد مفعول مطلق کلمه نیاید تاکیدی است ودرترجمه از (حتماًوقطعاً)استفاده میکنیم.
۲_اگر بعد مفعول مطلق حرف عطف(وَ,فَ,ثم,لکن)وحروف ناصبه(اَن,ل,لِکی)بیاید مفعول مطلق تاکیدی است.
مفعول مطلق نوعی:
۱_اگر بعد مفعول مطلق کلمه ای منصوب بیاید صفت است و خودش معنی می شود.
۲_اگر بعد مفعول مطلق فعل بیاید فعل نق
تمرین هفتم:
۱_قطعا ما برای تو به صورت آشکار فتح کردیم.(فتحاً:مفعول مطلق نوعی / مبیناً:صفت)
۲_قطعا ما قرآن را بر تو تدریجی نازل کردیم.(قرآن:مفعول به / تنزیلاً:مفعول مطلق)
۳_هیچ فقری مانندنادانی نیست وهیچ میراثی مانندادب نیست(لافقرَ:اسم لای نفی جنس/کالادب:شبه جمله(جارومجرور)خبر اسم لای نفی جنس)
۴_کم میشود هر چیزی با انفاق جز علم پس همانا آن زیاد می شود.(کل:فاعل /بالانفاق:جار و مجرور/علم:مستثنی)
۵_بخیل در دنیا زندگی میکند مانند نیازمندان و در آخرت مان
شما انسان ها دقت کردین
که در تمام این سالها
و سالهای قبلی
هر وقت من اومدم اینجا نوشتم
یعنی ناخوداگاه venting رو انجام دادم؟
و شماها همه رو خوندین؟!
یعنی الان شماها قربانی پروسه venting هستین مفعول های خاک تو سردون؟ :)))) الان شماها مفعولین مفعول
مفعول به : این
مفعول همون مفعولی است که شما از کلاس سوم راهنمایی باهاش آشنا میشید .
همونی که در جواب به سوال چه چیزی را؟  یا چه کسی را ؟ می اید . در ضمن اگر
کلمه ای هم داشتید که معنای متمم فارسی رو داشت (می دونید که متمم اسمی
است که بعد از حروف اضافه میاد ) ولی حرف اضافه قبلش نیومده بود و فقط در
معنا معنی اون حرف رو می شد فهمید ، اون هم جزء مفعول به حساب میشه . توجه: تمام
ضمایر متصل منصوبی (ه . هما. هم . ها .هما .هنّ . ک .کما . کم . ک . کما
.کنّ . ی . نا) در صو
 
❗️سوال : شیوه بلاغی یعنی چه ؟
 
✅ پاسخ #شیوه_بیان_جمله_در_زبان_فارسی
گروه‌های سازنده‌ی جمله به دو صورت در پی هم قرار می‌گیرند :
الف) شیوه ی عادی :کاربرد این شیوه در نوشته های خبری ، اداری ، آموزشی» به روش زیر معمول است:
 
نهاد همه ی جمله ها در ابتدای جمله می اید.
فعل همه جمله ها درپایان جمله می آید.
ترتیب سایر جمله ها نیز به این صورت است :
1) نهاد + مفعول +  فعل 
 مجید  او  را دوست دارد
 
2) نهاد + مسند +  فعل
 من  خوشحال  بودم
 
3) نهاد + متمم + فعل
م
لازم فعل حالتی هیسه که مفعول نخأنه.
 
✔️ بؤؤن » گودن➖ کار می دوروس ئابؤ.➖ مو می کارء دوروس ئاگودم.
 
✔️ همأن » هوردن➖ می جؤن واج بومئه.➖ ترانه می جؤنء واج بیأرده.
 
➖ کتری آو جوش بومأ.➖ مو کتری آوء جوش بیأردم.
 
✔️ گیتن » دئان➖ وچه تخت ئاگیت.➖ پئر وچهٰء تخت ئادأ.
 
➖ وشم پر ئاگیت.➖ تولله وشمء پر ئادأ.
 
➖ پیچه دؤو ئاگیت.➖ سک پیچهٰء دؤو ئادأ.
 
✔️ کتن » گئنتن (دئان)➖ می کار دومبال ئاکت.➖ وچهٰ‌ن می کارء دومبال ئاگئنتن.
 
➖ کرکِ لؤنه بو ئاکته.
Garnsey و همکارانش در سال 1997 همچنین اثر محدودیت های انتخابی بر پردازش جمله را مورد بررسی قرار دادند. بعنوان مثال، برای فعلی مثل understand کلمه snow مفعول مستقیم خوبی مثل کلمه message نمیباشد (جمله32). به همین شکل برای فعلی مثل admit کلمه airplane مفعول مستقیم خوبی مثل کلمه mistake نمیباشد(جمله33). و برای فعلی مثل fear کلمه dress مفعول مستقیم خوبی مثل کلمه tantrums نمیباشد(جمله34). به یاد داشته باشید که understand با بایاس مفعول مستقیم میباشد در حالیکه admit با بایاس مکمل جمله ای میباش
"به نام مهربان ترین"
 
آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز                      از جور تبر زار بنالید سپیدار»   2 جمله خبری و پرسشیآن قصه ← مفعولشنیدید ← ماضیکه ← حرف ربطدر← حرف اضافهباغ← متممیکی روز← قید زماناز ← حرف اضافه ، تبر متممزار ← قید حالتبنالید ← فعل ماضیسپیدار ← نهادآرایه: تشخیصکز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی                از تیشه ی هیزم شکن و اره ی نجار»   2 جمله (کلمه "نه" فعل منفی میشود)
کز (که از) ← حرف اضافهمن ← متممدگر ← قیدبی
اسم فاعل و اسم مفعول
قواعد درس
اسم فاعل
کلمه‌ای است که به انجام دهنده یک کار یا دارنده‌ی یک حالت نسبت می‌دهید.
مثال در فارسی:
آموزگار - گوینده - شنونده - ستمکار - جویا
 
مثال در عربی
ظــالِــم - غــافِــل - مُــعَــلِّــم - مُــســتَــغــنی
ساختن اسم فاعل در عربی
در عربی دو مسیر جدا گانه برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید، داریم.
 
ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد
برای این کار کافی است که سه حرف اصلی ریشه یک فعل را به وزن "فــاعــل" ببریم
در این سری از آموزش زبان به موضوع حالت‌های اسامی در زبان ترکی استانبولی اشاره می کنیم در زبان ترکی استانبولی،
یک اسم می‌تواند شش حالت کلی داشته باشد. در زبان فارسی این حالت‌ها
معمولا با حروف اضافه نمایش داده می‌شوند (مثلا مفعول با حرف اضافه را مشخص
می‌شود). از جمله زبان‌هایی که اسامی حالت‌های مختلف به خود می‌گیرند زبان
ترکی، روسی، آلمانی، فنلاندی و … است. زبان ترکی تنها شش حالت دارد ولی
برخی زبان‌ها مانند فنلاندی 15 حالت و مجارستانی
گيلکي بیش از آنکه متعلق به گیلان باشد، متعلق به استان مازندران است! گيلکي تنها» زبان بومی استان مازندران محسوب می‌شود این درحالی‌ست که در استان گیلان علاوه بر گيلکي، تالشی نیز یکی از دو زبان بومی این استان حساب می‌آید. همچنین گيلکي تنها در دو استان گیلان و مازندران خلاصه نمی‌شود! جوامع کوچکتری از استان‌های همجوار نظیر گلستان، سمنان، تهران، البرز و قزوین نیز به این زبان سخن می‌گویند و اکثریت آنان زبان خود را گيلکي/گلکی/گیلیکی» می‌نا
"به نام مهربان ترین"
 
آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز                      از جور تبر زار بنالید سپیدار»
2 جمله خبری و پرسشیآن قصه ← مفعولشنیدید ← ماضیکه ← حرف ربطدر← حرف اضافهباغ← متممیکی روز← قید زماناز ← حرف اضافه ، تبر متممزار ← قید حالتبنالید ← فعل ماضیسپیدار ← نهادآرایه: تشخیص
کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی                از تیشه ی هیزم شکن و اره ی نجار»  
2 جمله (کلمه "نه" فعل منفی میشود)
کز (که از) ← حرف اضافهمن ← متممدگر ← قیدبیخ
⚡️ نام چند باد در زبان گيلکي:
⏪ گیلوا: بادی است که از سمت مازندران (شرق) می‌وزد.
⏩  دشتوا: بادی است که از سمت غرب می‌وزد.
⏫ گرمش/کۊوا: باد گرمی است که از سمت کۊه (جنۊب) می‌وزد.
⏬ سرتۊک: بادی است که از سمت دریا (شمال) می‌وزد.
↘️  خزری: این باد از سمت شمالغرب می‌وزد که ظاهرا خزرها (نام یک قؤم) قبلتر آنجا می‌زیستند.
 
واژهٔ وا» در زبان گيلکي به معنای باد، نسیم» در زبان فارسی است. این واژه برای ترجمهٔ تحت اللفظی ریح» در متون قدیمی گيلکي ثبت شده
حرکات چشم هنگامی که شرکت کنندگان جملات ارایه شده را یکی پس از دیگری بر روی صفحه کامپیوتر می خواندند، و دیگری، خواندن از کجا سمعک بخرم زمانها برای جملاتی که یک کلمه در یک زمان ارائه میشد (تکنیکی که self-paced reading نامیده شد).
Garnsey و همکارانش نشان دادند که افعال با بایاس مستقیم مثل understand                                 (mary understood the question han no solution) دیده نمیشود.
استفاده تجزیه گر از اطلاعات بایاس فعل یا آزمایشات ERP نیز مورد بررسی قرار گرفته است. همانگو
در این مطلب، با توجه به اینکه امروزه استفاده از نرم افزار های ترجمه افزایش یافته وسطح کیفیت ترجمه و ارزش کار مترجم را کاهش داده، قصد داریم روش ترجمه ی متون انگلیسی به فارسی را به طور گام به گام برای شما دوستداران ترجمه، آموزش دهیم. با ما همراه باشید
مرحله ی اول: تشخیص فاعل، فعل و مفعول
هر کلمه ای که قبل از فعل is قرار دارد، نقش فاعلی دارد مانند educational administration
مرحله دوم: برگرداندن و یافتن معادل فارسی واژه ها
کلمه به کلمه معنای کلمات را پیدا کرده
⚡️ در گویش‌های مرکزی و شرقی زبان گيلکي برای ساخت فعل مضارع، پسوند مضارع ساز ن» به‌همراه شناسه به ریشهٔ فعل اضافه می‌شود. برای نمونه:
بن مضارع + پسوند مضارع‌ساز ن» + شناسه
خؤس+ن+ه: خؤسنه (می‌خوابه)
رسنه (=می‌رسه)
ترسنه (=می‌ترسه)
ترکنه (=می‌ترکه)
پرکنه (=می‌لرزه)
⚡️ در گویش‌های غربی زبان گيلکي و در ارتفاعات گیلان در ساخت مضارع پسوند نمی‌آید و ساختار فعل مضارع به‌صورت زیر تغییر می‌کند:
بن مضارع + شناسه
خؤسه/ رسه/ ترسه/
⚡️ گاهی‌اوقات
در زبان گيلکي گاهی برای یک کلمه در گویش‌های مختلف طیفی مانند این را شاهدیم: رندی/ بیشتی/ بۊنه/ سؤخته» معادل "ته‌دیگ" در زبان فارسی یا کیجه/ کیله/ لاکۊ/ کؤر» معادل "girl" در زبان انگلیسی، گت/ پیلا»، گیریه، بۊرمه»، زاک، وچه» و . .
زبان گيلکي میراث مشترک تمامی گيلکي‌زبان‌ها است. هر یک از گویشوران این زبان به یک اندازه صاحب این میراث زبانی هستند و به یک اندازه در برابر آن مسئولند. ازاین‌رو، واژگان این زبان را به گیلانی و مازندرانی دسته‌بندی ک
سلام ودرود!
جواب پرسشهای فعالیت های نوشتاری » درس 16 فارسی هفتم
1.ترکیب های وصفی : احساس خوب ، افرادسرشناس ، صدای بلند
ترکیب های اضافی : درخت بلوط ، مربای زردآلو ، اسم من
2-اطمینان ، مسئله ، قصص ، متوجه
 
3-شناسنامه ما  : نهاد       عمرحقیقی : مفعول
فرصت های خوب وعزیز : نهاد
دانش آموزان : نهاد           شهیدرجایی : مفعول
آفتاب : نهاد        بر: حرف اضافه      گل ها وسبزه ها : متمم
4-  خواهند ایستاد  ، خواهدآمد ،خواهندپرسید ، خواهدگفت
 
در زمینهٔ آموزش زبان گيلکي همیشه صحبت‌های بسیاری در مورد انتخاب یک گویش معیار» و آموزش آن به همهٔ گيلکي‌زبانان صورت گرفته که همواره به نتیجه نرسیده و در عمل بیشتر از اینکه راه‌حل باشد، مانع حرکت و اقدام شده.
آموزش زبان گيلکي، با توجه به تنوع گویشی آن، به کتاب‌های متنوعی نیاز دارد که عده‌ای در عملی شدن آن تردید می‌کنند ولی این کار قابل اجراست.
زبان گيلکي گویش‌های مختلفی دارد که آموزش تمامی این گویش‌ها لازم است. گویش‌های مختلف زبان گیل
 أ. عین نوع الکلمات التی تحتها خط. (نوع الکلمات :اسم فاعل و اسم مفعول و اسم مکان و اسم مبالغة " و فعل ماضی و فعل مضارع و مصدر و حرف جر و ).
السید مسلمی مزارع. هو یسکن فی قریة بطرود بمحافظة مازندران. إنه رجل صادق و صبار و محترم. فی یوم من الأیام شاهد جماعة من المسافرین واقفین أمام مسجد القریة. فذهب و سألهم عن سبب وقوفهم، فقالوا: إن سیارتنا معطلة
فاتصل السید مسلمی بصدیقه مصلح السیارات؛لکی یصلح سیارتهم.وجاء صدیقه و جرّ سیّارتهم بالجرّارَّة و أخذها
تمرین اول :
۱_هیچ مومنی از شما وجود ندارد که دوست داشته باشد برای برادرش آنچه را که دوست ندارد برای خودش /هر آنچه کانت نیاید پسند
۲_هرگاه تو گرامی بداری فرد بخشنده را فرمانروایی میکنی براو اگر گرامی بداری فرد پست را نافرمانی میکند / چو با سفله گویی به لطف و خوش
۳_عاقل می سازد خانه اش را روی صخره و نادان می سازد آن را روی شن/به جویی که یک روز بگذشت آب.
۴_روباه چیزی را خواست گفته شد آیا شاهدی داری گفت دمم/ز روباهی بپرسند احوال.
۵_هر کسی که
کلاز مستقل Independent clause: IC کلازی می باشد که در آن علاوه بر حداقل یک فاعل و یک فعل صرف شده، معنی و مفهوم کاملی انتقال می یابد:
I like spaghetti.He reads many books.کلاز وابسته Dependent clause: DC کلازی است که معنی و مفهوم کاملی را نمی رساند؛ و باید با کلازی مستقل ترکیب شود تا جمله ی کاملی ساخته شود.
Although I like spaghetti,…Because he reads many books,…Subject –فاعل: شخص، حیوان، مکان یا چیزی که کاری انجام دهد. برای مشخص کردن فاعل در جمله باید بپرسید چه کسی یا چه چیزی؟
I like spaghetti.He reads many books.verb-فعل: ب
اطلاعات واژگانی  (Lexical Information)
  ورودی مستقیم به تجزیه گر شامل مجموعه ای از کلمات میباشد که سمعک بصورت خطی قرار گرفته اند (یکی پس از دیگری). وظیفه تجزیه گر اینست که معین نماید این کلمات از لحاظ سلسله مراتب چگونه بهم مربوط میشوند. متریال واژگانی با حجم بالایی از اطلاعات نه تنها معنایی بلکه Morphosyntactic به سمت تجزیه گر می آیند.
ورودی های واژگانی حاوی اطلاعاتی هستند که هم درباره فریم های زیرگروهای افعال میباشد (یعنی مباحثی که یک فعل میتواند داشته با
⚡️در گۊیشهای مختلف زبان گيلکي نؤ، نۊ، ناف، ناو، نۊدمال» به معنی قایق» است. گيلکي‌زبانان به تنه تۊخالی درخت» که برای جمع شدن آب زیر چشمه قرار می‌دهند هم نۊب، ناف، نۊ، نۊکا» می‌گۊیند که ظاهرا از مفهۊم قایق گسترش پیدا کرده است. ریشه هندؤارۊپایی اولیه این کلمه به صۊرت nau* بازسازی می‌شود.
در زبانهای همریشه با گيلکي، کلمات زیر در معنی قایق یا کشتی استفاده می‌شوند:
 
ارمنی: navakner بنگالی: naukā گجراتی: naukā'ō فارسی: ناو ایتالیایی: nave پرتغالی: navio
جمع مذکر سالم درحالت مجرور (ینَ و ونَ) بر میدارد.
ضمیر بعد از اسم نقش مضاف الیه دارد.
ضمیر بعداز فعل نقش مفغول دارد.
لیتَ ولَعلَّ+مضارع =مضارع التزامی. 
لیتَ+ماضی=ماضی استمراری.
اِلّا حرف استثناء است.
بعد از انَّما حتما مبتداوخبر می آید.
از فعل لازم مفعول ساخته نمی شود.
فعل آینده نوعی فعل مضارع است.
اسامی مثنی و جمع مذکر سالم هرگز تنوین نمی پذیرد.
   طرحی از رمان مال سره​​​
مال سره، نام ترجمه‌ای است از کتاب Animal Farm نوشته‌ٔ George Orwell به زبان گيلکي. این رمان از نسخهٔ فارسی به گيلکي برگردانده شده و هنوز منتشر نشده‌است.
داستان مال سره و فضاسازی‌های آن - که در بسیاری از موارد گیلان ما را تداعی می‌کند - و همینطور علاقهٔ بی حصر و بند مترجم به زبان گيلکي، از دو عللی هستند که مترجم را بر این داشتند این رمان را به گيلکي ترجمه کند. زبان گيلکي گونه‌ها و گویش‌های متفاوتی دارد. گویش مورد استفاده در
⚡️ در زبان گيلکي بۊرمه، برمه» در گۊیش‌های مختلف به معنی گریه در زبان فارسی است.
همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، در متون قدیمی زبان گيلکي فعل ساده برمستن» با بن مضارع برم-» ثبت شده است. این فعل در تمامی نمونه متون شرقی، مرکزی و غربی گيلکي وارد شده است.
به‌طور کلی بکار گیری افعال ساده و پیشوندی بر افعال مرکب ارجحیت دارد چرا که افعال ساده و پیشوندی باعث ساخت مفاهیم جدید و زایایی در زبان می‌شوند.
(تصویر بالا مربوط به دیوان پیر شرفشاه و
 سمکة السهم
 سمکة السهم من أعجب الأسماک فی الصید. إنها تطلق قطرات الماء متتالیة من فمها إلى الهواء بقوة تشبه إطلاق السهم و تطلق هذا السهم المائی فی التجاه الات فوق الماء و عندما تسقط الة على سطح الماء تبلعها حیّة.
 هواة أسماک اینة معجبون بهذه السمکة، ولکن تغذیتها صعبة علیهم؛ لأنها تحب أن تأکل الفرائس الحیة
 ماهی تیرانداز ماهی تیرانداز از شگفت انگیزترین ماهی ها در شکار است. آن با نیرویی شبیه پرتاب تیر قطره های آب را پی در پی از دهان
جملات در زبان عربی به دو صورت به کار می روند:
  اسمیه و فعلیه اسمیه = مبتدا + خبر ( الطالب فی المدرسة )
فعلیه = فعل + فاعل + مفعول ( یکتب الطالب درسه )
جمله اسمیه چیست؟
 جمله ای که با اسم شروع شود جمله اسمیه نام دارد.
جمله اسمیه در زبان عربی از ۲ قسمت اصلی تشکیل شده است:
۱ – مبتدا ۲ – خبر
ویژگی های مبتدا: - مبتدا همواره مرفوع است یعنی یکی از علامتهای رفع ُ(ضمه و تنوین) را داراست.
- مبتدا می تواند اسم خاص – دارای ال با تنوین – ضمیر منفصل و اسم اشاره باشد
م
1- ربنا أتنا فی الدنیا حسنة و فی الأخرة حسنة: پروردگارا، در دنیا به ما نیکی و در آخرت (نیز) نیکی بده. حسنه: مفعول- فی الأخرة: مجرور به حرف جر
 ۲- جاء الحق و زهق الباطل : حق آمد و باطل نابود شد. / الحق: فاعل ؛ الباطل: فاعل
 ٣- واستعینوا بالصبر و الصلاة: از بردباری و نماز باری بجویید. / الصبر: مجرور به حرف جر
4- فان حزب الله هم الغالبون : بی گمان حزب خدا چیره شدگان اند. / الله: مضاف الیه
5- کل نفس ذائقة الموت : هر کسی چشنده مرگ است. / کل: مبتدا ؛ ذائقة: خبر
. فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ۴
بخؤجیرترین پچارش
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ۵
پس اما دگاردنیم، بجیرترین درکه دۊجه
⚡️ همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید واژه‌های خؤجیرترین» و جیرترین» ترجمه‌های تحت اللفظی "احسن" و "اسفل" است که در متون قدیمی گيلکي ثبت شده‌است.
نکته: واژه پچارش» که در متون قدیمی گيلکي ثبت  شده در گویش‌های امروزی زبان گيلکي به صورت افعال پیشوندی دپچاردن»، هۊپچاردن» و هاپچاردن» از فعل سادهٔ پچاردن» وجود
 
 
از جملات مجهول در زبان انگلیسی در مواردی استفاده می شود که فاعل جمله ناشناخته است یا اهمیت چندانی ندارد. با استفاده از این حالت می توان تاکید بر روی خود کار را به جای فاعل نشان داد. به مثال زیر توجه کنید:
A man was hit by a car.
(یک مرد توسط ماشین زیر گرفته شد.)

He was injured.
(او مجروح شد.)

The man has been given first aid and now he is being taken to hospital.
(مرد کمک های اولیه دریافت کرد و حالا به بیمارستان برده می شود.)
ساختار گرامری
نحوه ساختن جملات مجهول در هر زمان متفاوت است. اما
‍ ⚡️ مالا در زبان گيلکي به معنی ماهیگیر» است. همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید این کلمه در متۊن قدیمی گيلکي هم به همین شکل ثبت شده است. در زبان عربی، کلمه ملاح به معنی دریانورد ؤ کشتی بان» وجود دارد که صورت اکدی (زبان قدیمی سامی تبار) آن malahu است. در زبان کۊردی مله» به معنی شنا» وجۊد دارد و کلمات ملوان» و ملاح» در زبان فارسی از همین ریشه‌اند . اما ریشهٔ این کلمات نه هندؤاروپایی است، نه سامی!
در زبان باستانی سۊمری ma-lah» به معنی دریان
⚡️ پیشوندها در زبان گيلکي، بدان ظرافت بخشیده‌اند. بیراه نگفته‌ایم اگر بگوییم گيلکي زبان ظریفی است. توجه به جزئیات ریز در نحوه‌ی حادث شدن واقعات، یکی از ویژگی‌های شاخص زبان گيلکي به‌شمار می‌آید. به این مثال توجه کنید.
مثالی از دو فعل پیشوندی که در فارسی تقریبا "یکجور" برگردانده می‌شوند ولی در گيلکي ظریف با هم فرق دارند:
دؤگۊدن (do-gudan)
فۊگۊدن (fu-gudan)
هر دوی این فعل‌ها به فارسی ریختن» برگردانده می‌شوند، ولی در گيلکي فرق‌هایی دارند که در
⚡️ پیشوندها در زبان گيلکي، بدان ظرافت بخشیده‌اند. به اغراق نگفته‌ایم اگر بگوییم گيلکي زبان ظریفی است. توجه به جزئیات ریز در نحوه‌ی حادث شدن واقعات، یکی از ویژگی‌های شاخص زبان گيلکي به‌شمار می‌آید. به این مثال توجه کنید.
مثالی از دو فعل پیشوندی که در فارسی تقریبا "یکجور" برگردانده می‌شوند ولی در گيلکي ظریف با هم فرق دارند:
دؤگۊدن (do-gudan)
فۊگۊدن (fu-gudan)
هر دوی این فعل‌ها به فارسی ریختن» برگردانده می‌شوند، ولی در گيلکي فرق‌هایی دارند که
 
 ضمایر مفعولی در زبان ایتالیایی
 
در گرامر زبان ایتالیایی ضمایر مفعولی جهت عدم تکرار مفعول جمله جایگزین اسم مفعول می شوند این ضمایر به دو دسته ضمایر مفعولی مستقیم تاکیدی و ضمایر مفعولی مستقیم غیر تاکیدی تقسیم می شود در دسته اول تاکید بر مفعول جمله می باشد برای مثال 
chiamano te  تو را صدا می زنند ( تاکید روی مفعول)
ti chiamano  صدات می کنند ( تاکید رو ی فعل) حرکت صدا زدن مورد نظر گوینده است.
ضمایر مفعولی غیر مستقیم PRONOMI INDIRETTI
ضمایر مفعولی نشان دهنده ی
تصویر: نسخهٔ خطی ترجمه کتاب مقامات حریری به زبان گيلکي
⚡️ گنستن» در زبان گيلکي برای وزیدن باد هم استفاده می شود. همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید عبارت بگنست بمن وا» به صورت ترجمه تحت اللفظی فعصفت بی ریح» در متون قدیمی گيلکي ثبت شده است.
به تصویر زیر دقت کنید. ریشهٔ فعلی گنسن» و نمونه‌هایی از زبان‌های ایرانی و هندواروپایی دیگر در این تصویر آورده شده! این فعل در گویش‌های دیگر زبان گيلکي به شکل‌های بنسن»، بگندستن» هم وجود دارد. هم

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها