نتایج جستجو برای عبارت :

شماره.خاله.فاطمه از.ميانداب.اهل.سوير

مامان گفتن به علی و فاطمه خیلی شیرین تر از خاله گفتنه 
تازگی حتی به بچه هایی که محل کار می بینم هم میگم مامان 
مامان و نه خاله 
خاله یعنی غریبه 
آره تا چند وقت پیش که تصمیم گرفتم به این دو فرشته کوچولو نگم خاله با خودم می گفتم به بچه های مردم میگی خاله به بچه های خواهراتم خاله؟ 
اما امروز بود یا دیروز که به بچه غریبه گفتم مامان! 
و چه لذتی داره این کلمه رو به یه بچه میگی 
و چقدر خوبه که من بچه ها رو دوست دارم 
و دستشونو می گیرم یا دستم رو روی قلبش
 
فاطمه امینی بازیگر و مجری برنامه کودک و صداپیشه عروسک ململ و خاله گلی برنامه کودک تلویزیون را در بیوگرافی کامل شخصی و سوابق هنری و آثار و برنامه ها و بازی در سریال آخر خط علی مسعودی و عکس همسر و آیدی اینستاگرام و سن و مصاحبه جذاب وی میخوانید
ادامه مطلب
عالم خلقت برای فاطمه است/معنی دین درولای فاطمه است/روزمیلاد عزیزمصطفی است/عیدی مادر عطای فاطمه است/ازبهشت آمد برای سروری/هرچه داریم ازخدای فاطمه است/اهل بیت مصطفی راحجت اوست/برکت دنیاصفای فاطمه است/اوولایت رابه ماداده پیام/عشق حیدربی فاطمه است/مادرگیتی نزاده مثل او/هر سعادت دردعای فاطمه است/او شهیدان راچنین توفیق داد/کربلا هم که وفای فاطمه است/حضرت زهراعطایش بیشمار/شیعه هرجایی گدای فاطمه است/لطف حق سوی خدیجه حضرتش/معنویت بانوای فاط
یک خاله دارم که شیش ماه ازم  بزرگتره خیلی ارتباط نزدیکی باهم داریم 
اسم این خاله ام مثلا خاله اقدس باشه :)
خاله اقدس دوستی داره که توی دانشگاه باهم اشنا شدن .
وقتایی که ازش حرف میزد حرفاش هم تلخ بود و هم شیرین .
یک دختر سی و دو ساله که توی یکی از روستاهای محروم شهر کامیاران زندگی میکنه.
از یک خانواده ی نه نفره که مادرش وقتی بچه بوده به رحمت خدا رفتن.
با تعریف هایی که خاله اقدس ازش میکرد مشتاق بودم ببینمش.

ادامه مطلب
بلاخره تونستم خاله عیال رو دعوت کنم
خاله عیال خیلی خیلی مهربونه و یک دوستی عمیق بین ما جاریست .
خاله دو تا دختر داره که یکیشون همسن من هست نرگس با دختر کوچولوش یاس و نسترن که چند سالی کوچکتر است و چندسالی مزدوج.
البته خاله دوتا پسر هم داره که از من بزرگترن و مجرددد که مسافرت بودند.
این دفعه برعکس قبل غذاهام فوق العاده شد
کیک هویجسالاد اندونزیایی.‌‌مرغ زعفرانی.شوید پلوزرشک پلو .سوپ جو
بی اغراق از هر غذایی که تناول می کردند کلی تعریف هم م
بارگاه پاک معصومه نشان فاطمه است/این حرم از بهرشیعه هم امان فاطمه است/روزمیلادش مصفا با حضوراهل بیت/یادمان باولای جاودان فاطمه است/دخترموسی بن جعفر بنده خوب خدا/آن کلام جاودانش اززبان فاطمه است/شهرقم ازبرکت او اسوه دنیاشده/زائرینش درپناه آسمان فاطمه است/خواهرمولشد یک کریمه نزدحق/این حریم وبارگاهش بوستان فاطمه است/میکند درمان همیشه دردهای شیعه را/چون حریم اهل بیت وآستان فاطمه است/در قیامت اوشفیعه ازبرای م است/یک گلی ازبوستان وخان
1. علی یادت میاد رفته بودیم لب دریا خرچنگ بازی میکردیم؟
خاله ما یه بار هم رفتیم تو نبودی.ببخشید دیگه!
2. خاله یه ماشین اهنی و یه کامیون بزرگ بخر.دیگه دوست دارم.بخشید ها!
3. خاله سال نوت مبارک!
+ وای عزیزمسال نوی تو هم مبارک.
-خوب خاله حالا یه عیدی چیزی بده.
+ من که نیستم الان پیشتوقتی بیام پیشت برات میارم.
- خوب الانم از دوربین ببینم خریدی که میفهمم.لازم نیست حتما بیای که!
میخ دردارد حکایت درسرای فاطمه/گریه باخون نموده از برای فاطمه/شاهدیک روز غم شدپیش چشم مرتضی/چون شنیده آه وناله باصدای فاطمه/کوثرقرآن احمدبرولایت یاور است/بهرشیعه تاقیامت هم دعای فاطمه/دشمنان ازروی کینه هجمه برحیدرکنند/این جهان مملونمایدچون ندای فاطمه/آتشی بردرب خانه میخ را آماده کرد/چشم شیعه خون ببارددر عزای فاطمه/یاس را پرپر نموده کافری درالتهاب/اشکها راهی دریابانوای فاطمه/انتظارمیخ دررا منتقم معنا کند/کسب کرده مهدی اوچون رضای فاطمه/ی
دردلم غوغای مازبرای فاطمه است/گریه همراه پیمبرازبرای فاطمه است/کوثرقرآن احمد بر رسالت مزداوست/اشکهای ناب حیدر ازبرای فاطمه است/کربلا خلوت نشین غصه های فاطمی/شاهدگلهای پرپراز برای فاطمه است/اهل بیت مصطفی را حضرتش الگوی ناب/این همه خیرات کوثرازبرای فاطمه است/گریه کن ازبهرزهراداغ اوبی انتهاست/احترام سوی مادر از برای فاطمه است/دشمن بی دین وایمان خانه اش آتش زده/ناله آن میخ بردر ازبرای فاطمه است/شیعه تاروز قیامت خشمگین سیلی است/انتقام سخ
به نام او.
اول اینکه عمه رو هر کاری هم ک بکنه باز عمه هست و خاله اگه بدترین خاله هم باشه؛خاله هست!!
باز اومدم اینجا و دلم برای خاله تنگ شده. این حس همین جا بماند بین خودمان!
دوم اینکه عروس شدن و ازدواج کردن سخت است و تمام!
سوم هم اینکه عصب سیاتیک کمرم تحت فشاره چند روزی و به پای راستم تیر میکشه.با این حال امروز بیش از حد توانم رقصیدم که دختر عمه ام ناراحت نشه!و البته تلاش برای بودن دختردایی خوب!
حس چهارم هم دلتنگی و دیدن عکس های قدیمی!
حس پنجم هم ک
فقط یک نفر تو دنیاست که میتونه با هر بار خاله جون خاله جون گفتن‌ش دل خاله جونشو آب کنه
و اون تویی عسلک‌م که با هر بار رفتنت دلم میخواد از دوری‌ت غش کنم.
تو موبایل بود که یک هویی یک دوربین دیگه گفت چلیک :)
#خواهر_زاده
#حسینمون
فتنه آخرزمان اندرندای فاطمه است/راه حل آن همیشه درولای فاطمه است/دشمنان ازروی کینه ضربه برحیدرزدند/مرتضی باگریه هایش دررثای فاطمه است/با ولایت محوری هامیشود آباددین/هر بصیرت میرسد لطف وعطای فاطمه است/باشهیدان خدایی راه حق پیدا شود/این مسیرجاودانه ازصفای فاطمه است/دشمن وغرب ویهودی همره شیطان شدند/جنگ آنها در حقیقت باخدای فاطمه است/فتنه هاشان بیشمار وشیعه درمظلومیت/درجهان یارولایت آشنای فاطمه است/وحدت وصبر وبصیرت شد پیام حضرتش/جانفشانی
بچه کوچیک، بزرگترین نعمت و رحمت خداست! توی این روز ها که حال هیچکدوم از ما خوب نبود، تنها کسی که حواسمونو پرت کرد و برای چند ساعتی اتفاقات اخیر را از یادمون برد، همین دال کوچولوم بود! 
به من میگه خاله، بعضی وقتها هم اونقدر خاله خاله میکنه که بی حواس، به مامانش هم میگه(خاله)
هوا عالی تر از عالی بود، رفتیم بیرون نشستیم، چشمش به دوچرخه افتاد، اومد سراغم و دوچرخه رو نشونم داد! منظورشم این بود که روی دوچرخه سوارش کنم‌! عمو گفت سوارش نکنیا، گریه ها
با سلام
دوران راهنمایی به بعد تصمیم گرفتم که محکم درس بخونم. یه روز خاله ام اومد خونه گفت چرا اینقدر زیاد درس میخونی گفتم که میخوام جواب زن و بچه در اینده بدم. بعد خاله ام این موضوع رو برای پسرش تعریف کرد ولی اون تغییری نکرد. الان اون ویزیتور شده و داره جواب زن وبچه رو میده. و من هنوز دارم جواب خودم رو میدم. تو این موندم که من تو اون سن چه جمله ای گفته بودما عجیبه.
باسمه تعالی
فرازهایی از نهج البلاغه
فدک
غزل۴
نیمی از ملک فدک، در اختیار فاطمه
داده شد از سوی احمد،در دیار فاطمه
می دهد احمد به زهرا ، هدیه ی اهل فدک
پس گرفتند ملک زهرا، از تبار فاطمه
ادعای غاصبان ، بیرون ز احکام خداست
چون فدک در اختیار و انحصار فاطمه
غاصبین قدرت و جاهل ز احکام خدا
می کنند با این عمل، خود انزجار فاطمه
گفت پیغمبر علی حق است وحق هم با علی
می دهد مولا شهادت، افتخار فاطمه
سالها صاحب بود، زهرای اطهر ملک را
چون عمر آمد،شود در اختیار
یعنی وسط این "کرونابازی" ها و "قرنطینه" ها و "مرگهای جانسوزِ هموطنان" و "روز پدری که سوخت"، و "پدری که در اومد سر دندون درآوردن بچه"، و کلا تمامِ مزیدِ بر علت های این یکی دوهفته، تنها خبری که میتونست دلمون رو شاد کنه، خبر‌ِ خاله شدنمون بود :) اونم برای سومین بار :)
و تاریخ بنگارد که امروز، شنبه، هفدهم اسپندِ یکهزار و سیصد و نود و هشت، فاطمه زهرا خانومِ خاله پا به جهان گشود. یه نی نیِ گوگوجوی کوکولوی بگوری (اینا کلماتی هستن برای زمانی که زبان از توص
وابسته است مسجد و منبر به فاطمهرکن تمام دین شده باور به فاطمهتنها نه این که جن و ملک خادمش شدندخدمت کنند مریم و هاجر به فاطمهدرهای آسمان به رویش باز شد سریعهر دم رسید سائلِ مضطر به فاطمهدنیا شده است، فاطمه ریحانةُ النبیعقبی، بهشت هست معطر به فاطمهحتی دو چشم دشمن او دید روز و شبکل مدینه بود منور به فاطمههر جا که کار سخت شد و فتنه پا گرفتبوده همیشه دیده ی رهبر به فاطمهوابسته است نزد خداوندِ ذوالجلالکار شفاعت همه، م به فاطمهحتی مقربینِ خدا
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه
ما تا بدین لحظه سریال جذاب زیادی دیده ایم و هشتگ خاله سوسکه در ژانر کودکانه ساخته می شود و امیدواریم بتواند
در نوع خودش بی نظیر باشد‌
سریال زیبای هشتگ خاله سوسکه با کمک عموهای فتیله ای ساخته می شود و در واقع آن ها در این سریال دست برتر را دارند
در هر صورت
امیدواریم شما از دیدن این سریال جذاب و زیبا نهایت لذت رو ببرید
با سپاس فراوان
جمعه هادرانتظارانتقام فاطمه است/مهدیش مرهم نه برالتیام فاطمه است/حضرت زهراهمیشه حافظ مولاعلی/چونکه حیدرتاقیامت آن امام فاطمه است/هم به جان وهم مال ودین خودایثارکرد/برولایت این همه سنگ تمام فاطمه است/نام مهدی راصدازد پشت درب خانه اش/یاعلی نامی که آن ذکرمدام فاطمه است/یااباصالح بیا مرهم بده بر مادرت/جمعه ها از بهر تو هردم سلام فاطمه است/
پشت تلفن؛ بره‌ی ناقلا: خاله جون، یه روسری و
جلوی تلفن!؛ افکار خاله جون: خب، یه روسری
بره‌ی ناقلا: یه مانتو و
افکار خاله جون: واااو! یه مانتو هم!!!
بره‌ی ناقلا: یه شلوار و
افکار خاله جون: خدای من، من و این همه خوشبختی محاله
بره‌ی ناقلا: یه گیره‌ی روسری
افکار خاله جون: حتی گیره هم *_*
بره‌ی ناقلا: برات در نظر گرفتم!
افکار خاله جون: ؟ (سر افکار خاله جون یه دو سه دور گیج میره و سعی می‌کنه تعادلشو به دست بیاره و بفهمه چی به چی شد؟)
بره‌ی ناقلا: فقط باید ی
تموم خوشحالیای امروز به کنار و اینکه امروز از عصر هر بار که به فاطمه‌زهرا میگفتم ببوسم میومد و میبوسیدم هم به کنار
من که مردم براش انقدر که دیگه نمیتونستم احساساتمو کنترل کنم
پ.ن: امروز رفتم دندونپزشک و دکتر گفت اگه با دندونات مشکلی نداری ماه آینده بشه جلسه آخرو منم که از خدا خواسته با تاکید گفتمش نه عالیه مشکلی ندارم و بالاخره بعد از 34 ماه پروسه درمان کامل میشه البته هنوز ادامه داره ولی بقیه‌ش راحت‌تره و نیازی نیست هر ماه برم دکتر.
امروز ت
بارگاه پاک معصومه نشان فاطمه است/این حرم از بهرشیعه هم امان فاطمه است/روزمیلادش مصفا با حضوراهل بیت/یادمان باولای جاودان فاطمه است/دخترموسی بن جعفر بنده خوب خدا/آن کلام جاودانش اززبان فاطمه است/شهرقم ازبرکت او اسوه دنیاشده/زائرینش درپناه آسمان فاطمه است/خواهرمولشد یک کریمه نزدحق/این حریم وبارگاهش بوستان فاطمه است/میکند درمان همیشه دردهای شیعه را/چون حریم اهل بیت وآستان فاطمه است/در قیامت اوشفیعه ازبرای م است/یک گلی ازبوستان وخان
گریه کن بهرعلی وقت عزای فاطمه است/شیعه مولانگر زیرلوای فاطمه است/حامی خوب ولایت پشت درب خانه رفت/روضه رضوان حق هم آن رضای فاطمه است/یاس احمد خورده سیلی درمیان کوچه ها/ناله شهرمدینه آن صدای فاطمه است/کوثرقرآن گرفته دربغل مسمار ودر/مرتضی شاهدبرای آن لقای فاطمه است/اشک باران میشوداز لحظه سخت فراق/مجلس مادرهمیشه ازصفای فاطمه است/یااباصالح بیابر درد زهراچاره باش/شیعه تاروزقیامت هم گدای فاطمه است/
سر در قلبم فقط یا فاطمه خواهم نوشتدین و ایمان را فقط با فاطمه خواهم نوشتنیست معنایی برای واژه ی "مادر" ، فقطروبرویش جای معنا فاطمه خواهم نوشتهرکه پرسد از دلیل خلقت و مکانبی تأمل باز تنها فاطمه خواهم نوشتطبق "لَوْلا فاطمه لَمّا خَلَقْتُک . " با یقینمصطفی را مرتضی را فاطمه خواهم نوشتخاک پاک چادرش از خاک تربت برتر استتا کنم کار مسیحا ، فاطمه خواهم نوشتکیست بی یاور ترین دردانه ی ختم رسل ؟در میان موج غم ها فاطمه خواهم نوشتراوی آن صحنه ی کوچه
دانلود اهنگ بچه خاله چرا نمیدی جوابم | دانلود اهنگ افغانی با نام بچه خاله همراه با متن دانلود اهنگ افغانی بچه خاله گل لاله چرا نمیدی جوابم
بچه خاله گل لاله چرا نمیدی جوابم
دل من از غم کباب است چرا نمیدی جوابم
علا باغبان به باغت کاری دارم چرا نمیدی جوابم
ادامه مطلب
از مدرسه که برگشتم مستقیم رفتم بخوابم. مامان بیدارم کرد گفت ناهار بخور بعد بخواب‌. بعد از یه استراحت یکی دو ساعتی پاشدم و آماده شدم برای مراسم ولیمه شوهر خاله.از ظهر رفتیم اونجا و ساعت ده و خورده ای برگشتیم. هیچ درسی نخوندم و فرصت هم نداشتم که چیزی بخونم. الانم توی خسته ترین و له ترین و سردرد ترین حالت ممکنم. نه که بگم خیلیی کمک کردم اما خب باید به خاله و دختر خاله ها کمک میکردم.مامان آقای فاضل رو هم دیدم (همونی که اسمش یادم نبود و میگفتم آقاهه!)
یا حییب من لا حبیب له
_ خاله! من امروز ازتون دلخور شدم، می خواستم باهاتون قهر کنم!!!
_ با من؟ چراااااا؟ مگه چی کار کردم؟
_ آره. امروز ازتون خیلی ناراحت شدم، چون نیومدین پیش من!
_ خاله من که خودم تصمیم نمی گیرم‌ کجا برم! خاله میم باید بگه این زنگ برو پیش فلانی، فلان درس رو باهاش کار کن!
_اما من دوست داشتم شما بیاید پیش من.
 
وی، در خیال خام بود که امروز محدثه رو‌ ندیدم و اونم هیچی نگفت، خدا رو شکر کرده بود که حواسش بهم نبود :||||
نگذاشت یک روز حداقل با ا
خب امروز ۴۰ مادر بزرگ بود .
و من و دختر خاله ها نشسته بودیم‌ یه گوشه و زارمون رو میزدیم.
که یه حاج خانومه اومد نشست کنار من.!و اینطوری زل زد بهم
از اول قصه اخرشو بخون.که حاج خانومه بهم گفت دختر جان شما چن سالته؟
گفتم جان؟؟؟
گفت جانت بی بلا.تو دختر کی ای؟
گفتم واسه چی؟
گفت ببین ؟داری از زیر سوالام در میری .
گفتم ببخشید.!
۲۱ سالمه.دختر فلانیم.!
گفت پسرم ۳۰ سالشه درس درست حسابی نخونده.ولی!
منببخشید حاج خانوم منو مادرم صدا میزنه.
و رفتم نشست
عشق ینی‌.
وقتی تو اوج سختی و خستگی داری جون میکنی .
سرتو بذاری رو میز .!چشماتو ببندی ‌‌.و اولین چیزی ک یادت میاد اون باشه .‌
و وقتی چشماتو باز میکنی‌.دیگه خستگیاتو یادت نیاد‌.!
همین!!!

خاله زنگ زده میگه تو راه نجف به کربلا  دنبالت راه افتادم .گفتم فاطمه تو اینجا چی کار میکنی؟چطور اومدی؟
برگشت .دیدم تو نیستی

 پسرعمه کوچیکم_ میگه فاطمه یه دختره اونجا بود جفت تو!یه لحظه فک کردم خودتی.!
.
مرسی‌ ک یادم کردین!

مرسی آقا .که منو تو
جنگ رو دوست ندارممیترسم ازش.
و چقدر این ترس بهمون نزدیک شده. من دلم میلرزهدلم میلرزه و یاد خونده ها و شنیده هام میفتم از جنگ
جدای از تمام جبهه گیری ها و همه چیز برای من این فرد "سردار سلیمانی" از درون حس امنیت بود. ارادتی بهش داشتم که به زبان نیومده بود هیچ جا
و امروز صبح.وقتی از خواب بیدار شدم تا سفره ی صبحانه رو برای خاله پهن کنموقتی خاله کوچیکه با غم زیادی گفت سردار هم دیشب شهید شد اول که با ناباوری گفتم: نه خاله دروغهمگه قب
قلب شیعه داغدار داستان فاطمه است/ماه وخورشید ولایت آسمان فاطمه است/پشت درب خانه آمد بهر حفظ مرتضی/شیعه تاروز قیامت درامان فاطمه است/گریه جانسوز دارد بهرمادر مجتبی/دیده سیلی ستم را اونشان فاطمه است/فاطمیه شد شروع داستان کربلا/چون دفاع از ولایت درلسان فاطمه است/یوسف زهراظهورش مرهم برقلب اوست/دررکاب نائب او شیعیان فاطمه است/
انقلاب ما شروعش باندای فاطمه است/هرچه دارد آرمانش ازولای فاطمه است/رهبران نهضت ما ازتبار حضرتش/تاقیامت ملت ماهم گدای فاطمه است/دشمن ایران ورهبر مثل شمروحرمله/شیعه دردشمن شناسی آشنای فاطمه است/هم خمینی وشهیدان کربلایی مسلکند/بعداو سیدعلی هم از دعای فاطمه است/انقلاب ماشروع مهدویت میشود/برکت وعزت به ایران دررضای فاطمه است/
امروز خونه بابابزرگم بودم.سر سفره ناهار من بودم مامان بزرگ و س جان.بابا بزرگ اومد خونه.دیدیم یه صدای زنگ از دم در داره میاد.اومده تو اشپز خونه میگه من این گوشیو پیدا کردم و گوشیه داشت زنگ میخورد.از این لمسی ها بود و بابابزرگم بلد نبود باهاش کار کته.هیچی من وصل کردم از دستم کشید خودش جواب داد.بعد بابابزرگ گیر داده با کی کار داری؟خخخخ خب هرکی اخه مگه گوشی ما هست.بعد اون اقا هم میگه با.بابابزرگم میگه اشتباه گرفتی خخخخخ با س جان از تو اشپز خونه
شیعه دارد افتخاری تاگدای فاطمه است/روضه رضوان ایزد دررضای فاطمه است/انقلاب فاطمیه بیمه اسلام ناب/گنج ایمان وولایت درعطای فاطمه است/درعزای حضرت او کل هستی گریه کرد/قلب شیعه تاقیامت پرولای فاطمه است/احمدو حیدر برایش احترامی قائلند/عالم دنیاوم ازصفای فاطمه است/چادرخاکی زهرا درقیامت جلوه گر/کل شیعه زیرچتروآن ردای فاطمه است/یوسف زهرابیایدتا بگیرد انتقام/میرسدروز ظهورش تادعای فاطمه است/
فاطمه کیست؟
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی(ع) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین(ع) است دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب(س) است باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هستو این همه اطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است.
 دانلود قسمت پانزدهم سریال هشتگ خاله
سوسکه , دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه , دانلود هشتگ خاله سوسکه
قسمت 15 , دانلود قسمت 15 16 17 18 19 سریال هشتگ خاله سوسکه , هشتگ خاله
سوسکه , قسمت 15 هشتگ خاله سوسکه , دانلود قسمت 15 هشتگ خاله سوسکه ,
دانلود قسمت هشتگ خاله سوسکه , پانزدهم
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت پانزدهم با لینک مستقیم
دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سا
دراز کشیده‌ام روی تخت و قصد باز کردن چشم‌هایم را ندارم. از قبل پنجره را کمی باز گذاشته بودم و حالا صدای گنجشک‌ها اتاق را برداشته. شرایط مطلوبیست. نفس عمیق می‌کشم و به غرغرهایشان گوش می‌کنم. چیزی نمی‌فهمم. لابد یک مشت خاله گنجشکه، غروبی جمع شده‌اند دور هم و دارند به زبان گنجشکی، از در و همسایه باهم حرف می‌زنند. مثلا خاله گنجشکهٔ شمارهٔ یک به خاله گنجشکهٔ شمارهٔ دو می‌گوید: شنیدی پسر کوچیکهٔ گنجشک کله‌سیاه دیروز چه کرد؟ پی‌پی‌اش را صاف
غروب جمعه هاوقت دعای فاطمه باشد/تمام عالم هستی برای فاطمه باشد/همیشه حضرت زهرادعاخوان فرج گشته/زپشت درب یک خانه صدای فاطمه باشد/برای احمد ومادر فراوان اشک میریزد/رضای خالق یکتی فاطمه باشد/برای داغ فرزندان وحیدرگریه هاکرده/تسلی بخش آن بانوخدای فاطمه باشد/زسوگ کربلازهرا دو چشمش زمزم وکوثر/به زوارش بگودائم شفای فاطمه باشد/ولایت محوری شرطی که زهراازهمه خواهد/برای شیعه حیدرعطای فاطمه باشد/غروب جمعه هادارد نسیم یوسف زهرا/به درگاه خداشیع
دختر خاله دومیه سیزده ساله شده. خاله دومیه خیلی نگرانشه و مدام به ما دخترخاله بزرگا می‌سپاره هواش رو داشته باشیم. چون سیزده سالگی سن حساسیه. چند وقت پیش هم با خانواده دوستش فرستادش بره ارمنستان حال و هواش عوض بشه بچه. من یادم افتاد ده سال پیش با ذوق رفتم خونه مامبزرگم و با شادی به همه اعلام کردم که امروز سیزده ساله شدم!  خاله بزرگم نگام کرد و گفت: نچ نچ نچ چه سال نحسی رو پیش رو داری! هیچی دیگه. خودتون فکرش رو کنید با چه بدبختی‌ای اون سال نحس رو ر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها