نتایج جستجو برای عبارت :

سیر شده ام از بیهوده بودن های عارضیgo

از یه جایی به بعد زندگی بيهوده می‌شه. قبل‌ترها دوست داشتن‌ها و نفرت‌ها و عصبانیت‌ها و آزرده‌بودن‌ها و خوشحال‌بودن‌ها همه خالص بودن. الان دیگه هیچ‌چیزی حس قبل رو نداره. به قول چاک پالانیکِ باشگاه مشت‌زنی انگار همه‌چی یه کپی از کپی از کپیه. آرامشی که از قدم‌زدن توی فلان خیابون دارم، خاطره‌ی بدم از فلان کافه، راحتی‌ای که کنار یکی از دوست‌هاي قدیمی حس می‌کنم، اشتیاقی که واسه‌ی دیدن یا حرف زدن با فلانی دارم همه بيهوده‌ن. همه اونقدر خ
از یه جایی به بعد زندگی بيهوده می‌شه. قبل‌ترها دوست داشتن‌ها و نفرت‌ها و عصبانیت‌ها و آزرده‌بودن‌ها و خوشحال‌بودن‌ها همه خالص بودن. الان دیگه هیچ‌چیزی حس قبل رو نداره. به قول چاک پالانیکِ باشگاه مشت‌زنی انگار همه‌چی یه کپی از کپی از کپیه. آرامشی که از قدم‌زدن توی فلان خیابون دارم، خاطره‌ی بدم از فلان کافه، راحتی‌ای که کنار یکی از دوست‌هاي قدیمی حس می‌کنم، اشتیاقی که واسه‌ی دیدن یا حرف زدن با فلانی دارم همه بيهوده‌ن. همه اونقدر خ
هر روز فکر می‌کنم این وبلاگ بيهوده است،خودم بيهوده هستم،زندگی بيهوده است.
هر روز دلم می‌خواهد فرار کنم و بروم جایی دور که حداقل بدانم آدمی نیست و امید بيهوده نبندم.
دلیل این غم بزرگ شاید احمقانه باشد اما برای من واقعیت زندگی است که هر چند یک‌بار محکم می‌خورد توی صورتم و راستش این‌بار کم آوردم، این بار نمی‌کشم و کاری نمی‌توانم بکنم.
دارم فرار می‌کنم به ناکجا
توی فضای مجازی یکی به کرد بودنش افتخار می‌کنه، یکی به ترک بودن و دیگری به لر بودن.
به نظرم چنین تفکری بيهوده‌اس!
آدم باید به انسان بودنش افتخار کنه.
تفکر من هم بيهوده‌اس! 
چون که انسان بودن هم افتخار چندانی نداره!
کافیه یه نگاه به اطرافتون بندازید تا منظورم رو متوجه بشید.
 
پ.ن: فکر کنم بهتر باشه از این به بعد، پست‌ها رو به زبان عامیانه بنویسم. اینجوری هم راحت‌تر میشه با منظور نویسنده ارتباط برقرار کرد هم اینکه فرقِ پست‌هاي روزمره‌ام با پس
دور خودت دایره ای بکشدایره ای به وسعتِ بیخیال بودن .دایره ای که قضاوتهاي بی منطقِ دیگران را ، از افکارت تمیز دهد .باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !اتفاقات برای افتادنند .زبان برای حرف زدن .و لحظه ها برای گذشتن .به همین سادگی !!همه چیز ، مهیاست تا فقط زندگی کنی .قضاوت هايشان را بیخیال .اگر زبانی بيهوده چرخیده ؛دلیلی ندارد فکری هم بيهوده مشغولِ چرایی اش باشد .شاد باش و خوبی کن !فرصت زیادی نمانده .لحظه ها دارند تمام می شوند .
افسردگی لعنتی دوباره عود کرده است.بی حوصلگی، افکار خاکستری بيهوده بودن و تمایل به گریه و فریاد خفه ام کرده است. دلم می خواهد فرار کنم جای دوری از هیاهو و آدم هاي آشنا.دلم می خواهد تنهاي تنها در خلوت خودم باشم و هیچ کاری نکنم، به معنای واقعی هیچ کاری.خیلی وقت است جلسات مشاوره ام بيهوده می گذرد و احساس می کنم باید روان شناس دیگری را انتخاب کنم اما در حال حاضر نه حوصله اش را دارم نه شرایط مالی اش را.همه چیز گره خورده و هیچکس نمی فهمد شرایط برای یک
در من شادی ای هست. شادی جستجوی هشتگ هاي لباسِ عروس. شادیِ جدی شدن. جدی بودن. در من شادیِ معشوقه بودن هست. شادی تعصب. شادی غیرت.
در من غمی هم هست. غم عظیم. ته دلم. از هر آنچه در دلم اطمینان داشتم و اطمینان بيهوده ای بود و تنها نتیجه‌اش شک به آینده و حال و هر آنچه هست بود.
شادی ای در تو هم هست. حس می‌کنم. می‌بینم. شادیِ آزادیِ از قید، بند، وابستگی، تعهد.
در من ترسی هم هست. مثل همیشه.
 
+ مستِ بی‌اندازه‌نوشَ‌م.
در من شادی ای هست. شادی جستجوی هشتگ هاي لباسِ عروس. شادیِ جدی شدن. جدی بودن. در من شادیِ معشوقه بودن هست. شادی تعصب. شادی غیرت.
در من غمی هم هست. غم عظیم. ته دلم. از هر آنچه در دلم اطمینان داشتم و اطمینان بيهوده ای بود و تنها نتیجه‌اش شک به آینده و حال و هر آنچه هست بود.
شادی ای در تو هم هست. حس می‌کنم. می‌بینم. شادیِ آزادیِ رهايی از قید، بند، وابستگی، تعهد.
در من ترسی هم هست. مثل همیشه.
 
+ مستِ بی‌اندازه‌نوشَ‌م.
مرا با تو بودن خوشست
خط به خط
واژه به واژه
 فراز هر شعر من، تویی!
عشق، دلتنگی
عاشقی
جز اینست مگر؟
چه عادت کرده ام من به عطر گیسوان تو 
صمیمی ام با گل هاي پیراهنت
چه خواب خوشی دارم من
میان گلدان صبور تنت!
خسته از تپیدن هاي بيهوده در بیهودگی ها
مرا با تو بودن خوشست!
بگذار اعتراف کنم
تو از سرزمین ها جنوب عاشقی 
تو از  تبار آرامش دریای بوشهر
و از میان خرم ترین سبزینه هاي شمالی
تو همین که هستی
هر کجا که باشی
تو خوبی!
تو زیباترین حالت دامنه کوه، زیر بار
مهربونی
دوستداشتنی بودن
خانوم بودن
صحبت کردن
بودن توی خونه
بیکار بودن
عاشق شدن
رعایت این و اون
اینا منو از خودِ واقعیم دور میکنه. احساس خنگ بودن بهم دست میده !
حتی گاهی وقتا بازدید آدما از وبی که میخوام توش تنها باشم هم همینطور.
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»
مردم با ایمان کسانی هستند که از هر گفتار و نوشتار و عملکرد بيهوده و بی‌ثمر و بی‌اهمیت روی می‌گردانند. چراکه به باور آنان چنین گفتار و کردار بيهوده و زشت و ناپسند است و باید از آن دوری جست.
 
#صفات_فردی
#ویژگی_مومنان
کلمات چه بيهوده خواهند بود وقتی دلتنگی
چه بيهوده دست و پا زدنی است کنار کسی که از خود دریغش کرده ای
یک دنیا فاصله است میان تو و کسی که به اندازه یک "سلام" با هم فاصله دارید
درست می گویم یا اشتباه.؟
شاید تو همان آدم من باشی
اما نه در این لحظه
نه در واپسای این حجم دلتنگی
یاعلی سرفصل خوب درعبادت بودن است/عشق حیدرمعنی آن باولایت بودن است/گشته آغاز پرستش باعلی و مصطفی/شیعه راگویم که بااو درسعادت بودن است/کیست مانندولایت ریشه دین مبین/سروقامت مثل حیدردرشجاعت بودن است/یاوران حضرت او قله هاي افتخار/رمزاسلام محمدبا بصیرت بودن است/حامی خوب علی شدمثل زهراو حسین/کربلاقاموس دینی درصلابت بودن است/رهبرم سیدعلی راهست تیغ ذوالفقار/چون سلیمانی برایش درارادت بودن است/میرسدکم کم ظهور مهدی صاحب زمان/مسلمین آنجا زمان باش
امروز تنها بودم.هیچ اسنرسی نداشتم.
گفتم خوبه بشینم چیزهايی را از آنها لذت می برم،بنویسم.
نشستم فکر کردم و فکر کردم.
۱- از با دوستانم بودن لذت می برم
۲-از با فرزندانم بودن لذت می برم.
۳-از با همسرم بودن لذت می برم.
۴_از با پدر و مادرم بودن لذت می برم
۵- از م بودن
۶-با برادرم بودن
۷-زاده هام بودن
۸-با پدر و مادر شوهرم بودن
۹-شوهرهايم بودن
۱۰-با بچه هاي خواهرشوهر ها بودن
۱۱-با برادرشور و جاری بودن
۱۲-در
ویژگی هاي فضای مجازی را بشناسید:
 
ویژگی‌هاي لذت‌بخش استفاده از فضای مجازی به اندازه‌ای است که اغلب افراد زمان زیادی را در طول روز به آن اختصاص می‌دهند. این ویژگی‌ها عبارتند از:
 
● جذابیت و تنوع زیاد،
● دسترسی سریع و آسان،
● ارزان بودن اینترنت،
● تاثیرگذاری و نفوذ در تمام ابعاد زندگی،
● عدم وابستگی به زمان خاص،
● کم هزینه بودن برقراری ارتباط و تفریح،
● قابل دسترس بودن،
● دست‌یابی آسان به آخرین اخبار و اطلاعات،
امکان برقراری ارتبا
شیر شکلات درست کردم امروزم روز گندی بود کلا چند روزه روزای خوبی ندارم فقط شاید همین یک لیوان شیر بتونه چند دقیقه حس خوب و حال خوب بهم بده. هوفففف
کاش یه شغلی داشتم.خسته ام از بیکاری بيهوده بودن.

تو ذهنمه برم خیاطی یاد بگیرم کلی برای خودم مانتو لباس بدوزم چی خوب میشه . تابستون حتما میرم :)
حرف خاصی نیست برای زدن صرفا، اینجایم چون ک اینحایم. عادت به نشستن روی این صندلی و شنیدن صدای تق تق این دکمه ها، بی هیچ فکر قبلی و هیچ طرحی. فقط، خود را رها کردن و بیرون ریختن کلمات و آخر سر ک می خوانمشان می بینم ک تنها سمت تو را دارند. جالب است نه؟ فکر نمی کنم، نه دگر بعد این همه سال. نه دگر بعد آنکه گفتی وقتش است تمام شود این بلاگ و من هم. و شدم. وقتی وقت نبودنت شده باشد. وقتی وقتِ سکوتت باشد، تنها چشم شدن و توی تاریکی ها نشستن. همانطور ک تو بودی. تنه
  تو را که می‌بینم دلم پریشان می شود . گلویم درد می‌گیرد، سینه ام سنگین می شود تو را که می‌بینم زبانم بند
می آید تو را که می‌بینم تمام چیزهايی که از آن می‌گریختم یک‌باره به قلبم هجوم می آورند به یاد می‌آورم که با تو
همه آرزوهاي شیرینم همه نقشه‌هايم برای آینده را همه وجودم را باخته ام برو یا که بگذار بر
وم که این سایبان که
این  حصیر حریر برای دونفری من و تو نه کم است و نه زیاد،، بی‌خود و بيهوده است
چند سال است که هر روز دیوانه وار تر از دیروز
اون چیزی که از ظواهر امر بر میاد مشکل این ویروس کرونا حالا حالا گریبانگیر ما است. فکر می کنم اینکه منتظر دولت محترم باشیم تا برای ما دستکش و الکل و ماسک تهیه کنه کاملا خواسته ای بيهوده است.
فکر می کنم هر چه زودتر باید خودمون دست به کار بشیم و تولیدات خانه ای را شروع کنیم.
 
خوشبختانه من که این علم شیمی اینجا به دردم میخوره
فرهنگ بسیجی/ 63فرصت شناسی / 2هرگز وقت را بيهوده تلف نکنید!شهید حاج حسین خرازی همیشه بچه ها را دعوت به #مطالعه احکام می کرد و می گفت:"هرگز وقت را بيهوده تلف نکنید!" او خود، اوقات فراغتش را پیوسته به #مطالعه می گذراند.کتاب سیمای سرداران شهید اسلام»/جلد ۱- حاج حسین خرازی، فرمانده لشگر امام حسین (علیه السلام)/صفحه ۷۲
دیگه از این طرز زندگی کردن خسته شدم
از زندگی پر از گناه خسته شدم
از نماز نخواندن ، از بيهوده بودن خسته شدم
از تنبلی ،بی حوصلگی
خواب ، گناه ، گناه خسته شدم
از موبایل ،تی وی ، تلگرام ،واتساپ ، بازی خسته شدم
چکار کنم که بتونم درست زندگی کنم؟
 
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط به "نبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
از تکرار خسته ام . از زیاده روی . از خشم و صدای بلند . از لحن بد . از نیشخند.از برداشت غلط.من از تکرار حرفِ از در این متن خسته ام ‌‌‌‌. من از گفتنِ خسته ام ، خسته ام:/  کارای بيهوده ، حرفای اشتباه . بدبین بودن و اسمون ریسمون بافتن. انگاری مغز منو و مغز ادماهاي زیادی ویروس گرفته و پر از کپی اطلاعات هرز و باطله ست که سرعتمونو کند میکنه. مارو گیج میکنه .و وقتمون رو تلف. 
میدونی یهو بدم اومد. که چقدر مسخرم آخه. چرا اینقدر دست خالی امیدوارم من؟ چرا فکر میکنم همه چیزو میتونم درست کنم؟ اشک تو چشمام‌ جمع شد. غصم شده اصن. خیلی غصم شده. که دوباره یادم اومد نمیتونم. تلاش هاي بيهوده. خیلی بيهوده. مگه غار آدم چشه؟ یا به قول تو ناراحتی عنه؟
نمیخوام‌ دیگه. هیچی نمیخوام. هیچیِ هیچی.
روز به روز حالم بهتر میشه و وقتی دارم کار میکنم، به شدت امید دارم.
تمام زندگیم دنبال هدف بودم، از بيهوده بودن بیزار بودم و مدتها افسرده بودم و داشتم فرسوده میشدم. حالا اما هر روز مطمئن تر میشم که چیزی رو که میخواستم پیدا کردم بالأخره.
هر لحظه کار کردن برام شده لذت، امید، انگیزه، اشتیاق، علاقه.
ما میخوایم ازاد باشیم
ولی خب ازاد بودن یعنی چی
هیچوقت نمیشینیم معنیش کنیم یعنی چی
وقتی بتونیم داد بزنیم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم بریم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم 
ما روش هايی که انتخاب میکنیم درسته
اما در عمل کارهاي اشتباهی میکنیم
در واقع همه کارهايی که تو رو به سمت خودت بودن میبره یعنی ازاد بودن
اما چی؟
بودن؟
بودن انتخاب خودته یا بقیه انقدر تبلیغ کردن فکر میکنی بودن انتخاب خودته؟
ازادی یعنی خودت بودن
منتهی چند  نفر از اونایی که
 
 
 
 
وقتی گفت، تو را زنی دیدم که هنرمندی‌ست بسیار سختی کشیده و
دلش می‌خواهد آینده را خودش بسازد اما خسته است”،
فهمیدم تمام تلاش من برای حفظ چهره‌ای سرخوش و قوی،
بيهوده بوده است چرا که یک غریبه در اولین دیدار
به عمق خستگی من به راحتی پی برد.
 
پ۱. خوابیدن زیاد، تماشای فیلم، ساز زدن، نقاشی و
خواندن کتاب از خفگی در روز تعطیل چیزی کم نمی‌کند.
 
پ۲. تنهايی به مراتب بهتر از بودن با
مردمانی است که قداست عش
مرا تهدید نمودند به جرم زن بودن                                  که ناتوان و ضعیف و کم طاقت بودن
مرا به طبخ در آشپزخانه به جارو                                    شستن کهنه کودک تمجید نمودن
که تو زن هستی و همچون ریگی کوچک                          درون رود می چرخی بی هویت بودن
که زن را ناتوان است در امر مدیری                                  که ریگ را در رودخانه سرگردان بودن  
که دنیا بهر زن چشم طمع داشت                                   به سرکوب کردن زن در خانه نمودن
خی
امشب  یک صفحه در ویکی‌پدیا ساختم و ویرایشش کردم.
اینجا
محیا در پست قبلی به بيهوده بودن این کار اشاره کرده بود وقتی که قراره اینترنت قطع بشه. من با محیا همدلم که اگر اینترنت قطع بشه این کار بیهودگیه. اما من ذره‌ای امید ته دلم دارم که اینجوری نشه. که روزهاي پیش رو بهتر باشند. و این کار خوشحالم می‌کنه. فعلا خوشحال میشم یعنی. پس انجامش میدم.
من یک دهن خسته که آواز ندارد 
یک پنجرهء بسته که پرواز ندارد 
من بی تو یکی مثل خودت، آینهء دق! 
یک آخر بيهوده که آغاز ندارد 
 اینقدر نگو از من و از هر چه تو بنویس
هر حس پدرمرده که ابراز ندارد! 
 دستی که قلم را به تعفن نکشاند 
مانند رسولی است که اعجاز ندارد
یا ما خبر از خانهء همسایه نداریم 
یا اینکه کسی در دِه ما غاز ندارد! 
 بگذار همانند تو دیوار بمانیم
این خانه نیازی به درِ باز ندارد 
علی اکبر یاغی تبار
من مرجع هر عکس‌ام و به همین دلیل است که وقتی خود را مخاطب این پرسش بنیادین قرار میدهم که: چرا من در این احظه زنده ام ؟ دچار حیرت می شوم. 
 
منم خیلی وقتا شده این سوالو از خودم میپرسم نه فقط با دیدن عکسها. یجور حس غریبی به آدم دست میده که تو نه قبل از خودتو درک میکنی و نه بعد از خودتو. این بین در لحظه میمونی و به دنیا میای ،میگذرونی و در آخر میمیری. آدم هايی که میانو میمیرن. یه ذره ترسناک نیست؟ نه ترس از مرگِ از این تعداد شاید از این جمعیت که فقط می
چند روزی بود داغون بودم.
حس له بودن و بيهوده بودن می‌کردم. انگار کلا قرار نیست اتفاقی بیافته، موفقیتی در راه نیست و .
دو سه روز که گذشت برگشتم و با خودم خلوت کردم. گشتم ببینم چه اتفاقی افتاده که انقدر آشفته شده زندیگم. شاکله‌اش از دستم در رفته و به حسی شبیه به پوچی رسیدم.
جواب رو خیلی زود پیدا کردم. تفاوت اون روز‌هام با روزهاي قبل ننوشتن برنامه بود. وقتی یه سری کار دارم که باید انجامشون بدم همیشه یه برنامه‌ی خیلی خیلی الکی می‌نویسم.
شب کارها
بعد از چند ماه، بالاخره اومدم و یه چرخی توی وبلاگا زدمخیلیا رفته بودن خیلیا بودن خیلیا هم در حال تصمیم گیری برای رفتن بودنخیلیا هم زیر اب بودن و به ظاهر خبری ازشون نبود دوست داشتم یه پست بنویسم و منتشر کنم، رفتم دیدم یه پست نیمه تموم توی پیش نویسام دارم اومدم کاملش کنم که دیدیم حالشو ندارم احتماا فردا منتشرش کنم تاریخ نوشتنش 27 فروردینه :|
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم می‌اندازد.ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداری. یاد نداری. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده می‌کنی توی هوا که بی سمت‌اند. نمی‌دانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل می‌زدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافه‌شان کرده‌م. پشتِ پرت مخفی می‌شوی. نمی‌دانم این چه کار بيهوده‌ای ست که می‌نویسم و اینجا می
این وضعِ بیهودگی آدم را از به یاد آوردن هم می‌اندازد.ملال هم نیست حتی. ملال وزن دارد لااقل. یک چیزی هست. این بیهودگی عین این ست که حافظه نداری. یاد نداری. حرف، وزن، رنگ، کلمه. هیچ که هیچ. پرت پشت پرت پراکنده می‌کنی توی هوا که بی سمت‌اند. نمی‌دانم دیشب بود یا کِی که آنقدر این شدید شده بود که هربار، فورا زل می‌زدم توی چشم اطرافیانم که ببینم چه قدر کلافه‌شان کرده‌م. پشتِ پرت مخفی می‌شوی. نمی‌دانم این چه کار بيهوده‌ای ست که می‌نویسم و اینجا می
بسم الله الرحمن الرحیم
 
سلام عزیزان
 
انتظار داشتن یک جامعه منظم و قانون مدار وقتی که قانون بر اساس سلیقه ی افراد بنا می شود و مجریان قانون نیز به اجرای سلیقه ای آن می پردازند و علاقه ای به نظم نشان نمی دهند انتظاری بيهوده است، از این رو لازم است که یک مجری منظم، قانون خدانهاد را در جامعه آنگونه که وضع شده است، اجرا نماید. این یکی از فلسفه هاي اعتقاد به مهدویت است.
 
محسن دیناروند
کانال ما در سروش #مثبت_دیدن ➕ ツ  یاد بگیرید محکم بودن را،قوی بودن را،کوه و سنگ بودن را،لازمتان می‌شود برای وقت‌هايی که آدم‌هاي زندگیتان دستشان می‌رود روی نقطه ضعفتان و دلتان را بند می‌کنند به نبودنشان.یاد بگیرید که هیچ جای زندگی ‌جواب محبت‌هايتان چیزی نمی‌شود که شما می‌خواهید.از من به شما نصیحت! قوی بودن را یاد بگیرید برای تمام روزهايی که قرار است تنتان بلرزد از آدم‌هايی که قلبتان می‌لرزانند
چیزی که هنوز مرا متحیر میکند قهر کردن هاي بعد از چندین سال زندگی کردن است،اینکه بعد از سلسله تلاش هاي نافرجام و مورد توجه واقع نشدن همچنان تلاش کنی حقی را از آن خود کنی،شاید این راکد بودن در تحقق امری یا بيهوده پنداشتن تلاش است که موجب میشود اینگونه به چنین قضیه ای نگاه کنم،بهرحال برای منی که بعد از اولین شکست ها دیگر آن را قضا و قدر خود دانسته ام و هیچگونه سعی ای در جهت بار دیگر بلند شدن نکردم بدیهی ست که انسان هاي تسلیم ناپذیر مایه ی حیرتم ش
عقل بيهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شایدو اما دارد با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفتسر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد در خیال آمدی و آینه ی قلب شکستآینه تازه از امروز تماشا دارد بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویندقطره ای قصد نشان دادن دریا دارد تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده استچه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد عشق رازیست که تنها به خدا باید گفتچه سخن ها که خدا با من تنها دارد
مرز بین یه سری چیزا خیلی باریک هست. 
یه سری چیزها رو با دقت زیاد میشه از یه سری چیزا تمییز داد و ولاغیر. شاید هم کلا جواب قطعی ندارن این چیزا.
مرز بین با ت بودن٬ رند بودن٬ محاسبه گر بودن در عین حال معصوم بودن و تو دنیای سیاهِ خاله زنک ها وارد نشدن.
ادامه مطلب
مرز بین یه سری چیزا خیلی باریک هست. 
یه سری چیزها رو با دقت زیاد میشه از یه سری چیزا تمییز داد و ولاغیر. شاید هم کلا جواب قطعی ندارن این چیزا.
مرز بین با ت بودن٬ رند بودن٬ محاسبه گر بودن در عین حال معصوم بودن و تو دنیای سیاهِ خاله زنک ها وارد نشدن.
ادامه مطلب
بسم الله
 
زمین و زمان را به هم ببافم
همه کلمات هم بیاورم فایده ندارد
به شما که می رسم گریه می کنم
و گریه عجیب ترین خلقت خداست
وقتی که کلام دیگر معنایی ندارد
چشم ها دیگر نمی خواهند که ببینند
پس تار شدن را ترجیح می دهند
بيهوده می گویم!
زبانم بند آمده.
دست هايم بيهوده می نویسد
چشم هايم دیگر نمی خواهند ببینند!
"شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟!"
 
پ.ن: روزای سخت و سنگینیه روزای آخر صفر
زن بودن شگفت انگیزترین وجه بودن است،خوب که نگاه مى کنم مى بینمخنده یعنى زن، گریه یعنى زن،خیال یعنى زن، خط و خال یعنى زن،پرنده یعنى زن، قمار یعنى زن،برنده یعنى زن، بهار یعنى زن،شروع یعنى زن، تبار یعنى زن،نگار یعنى زن، شکار یعنى زن،ستاره یعنى زن، سه تار یعنى زن،پنجره یعنى زن، غبار یعنى زن ومرد یعنى زن.همین که عطر خوش زن از مشام شعر رد مى شودتمام هستى شعر مى شود زن، مى شود من.در جهانى که بر مبناى زن بودن شکل گرفتههر روز، روز زن است.روزتان مبارک
1- جاذبه هاي بی نظیر امام راحل:
✅ ناکامی دشمنان در کم رنگ کردن یاد و نام امام در طول سالها✅ ماندگاری روز قدس بعد از چهل سال آن هم به وسیله توده هاي مردم✅ حضور اجتماعات عظیم مردمی در مراسم ارتحال بعد از ۳۰ سال
2- سرّ جاذبه امام راحل:
✅ حکیم و باتدبیر بودن امام✅ شجاع و مجاهد بودن امام ✅ پارسا و پرهیزکار بودن امام✅ ظلم ستیز و حامی مظلومان بودن ✅ عدالتخواهی و صادق بودن
هر کس با این خصوصیات باشد دلها به اوجذب میشود این وعده خداست
ادامه مطلب
چه بيهوده تلاش میکنم. برای عادت به بی تو بودن
 
شب که میشه بی هوا دلت میگیره و وقتی به خودت میای میبینی صب شده و چشات خیس اشکه
 
کاش یکی بود که توی روزا دستمو میگرفت و فقط با چند کلمه آرومم میکرد
کاش یکی بود که فقط میبود و دلم خوش به بودنش بود
خوشحالم اما می ترسم از خوشحال بودن!
به خوشحال بودن عادت ندارم! نگرانم که نکنه خراب شه یا خواب باشم یا نکنه توهمه یا نکنه نکنه نکنه
هزار تا اما و اگر تو ذهنمه!
تا حالا ترسیدین از اینکه خوشحال باشین؟
 
چرا بی قید شاد بودن رو یاد نگرفتم؟!
و بیان میدارد که آن دین کاملی که حیات طیب بشری را در هر مکان و هر زمان که فرض شود تضمین میکند، نزد پیامبر اوست.
و بشر در رسیدن به چنین زندگانی احتیاج به هیچ چیز بیشتر از امر به معروف، نهی از منکر، تجویز طیبات، و تحریم خبائث و الغاء خرافات و گشودن قید و بندهاي بيهوده‏‎ای که خود به دست خویش زده است ندارد.
حد اعلا و کامل امور پنجگانه مذکور در آیه مورد بحث که عبارت بود از 1. امر به معروف، 2. نهی از منکر، 3. تحلیل(حلال دانستن) طیبات 4. تحریم خبائث 5. بردا
به تنفر یا ک غم، تا به حال تنها کلمات را ردیف کرده ام پشت هم، و منصفانه است اگر گفته باشم ک لذت هم برده ام. اما همچون سایر کار هاي انسان ک در راستای اغنای غریزه هاي خود بوده است و در خدمتِ تن، من نیز. بی آنکه هیچ بدانم تمام اینها را ک اصلا برای چه یا تا کجا شمار پست خوردن هاي این بلاگ بالا می رود و شمارگان روز هاي عمرش زیادتر، و من نیز. این چنین بيهوده و خالی، تنها سبک می کنم ذهنم را اینجا و بر می گردم به زنجیره بی معنای روز ها، بی هیچ خیالِ معرکه ای.
کاش صدایت این‌جا بود. این‌جا بهار است. از حرف‌هاي زیادی خسته‌ام و همه‌ی حرف‌ها، زیادی است. ای کاش می‌توانستم هم‌اکنون ببینمت. بی‌حدیث و سخنی. همه‌ گونه پستی‌ها دارند خود را کامل می‌کنند. پیراهن‌ها اطو نمی‌شوند. همه‌چیز رو به پستی دارد. همه باید حماقت‌شان را استفراغ کنند و تویی که کاملی، که تنهايی. دوستت دارم. بيهوده نیست زیبایی‌ات. بيهوده نیست دوست داشتن تو. بيهوده نیست به رازها پرداختن.» -دراب مخدوش| محسن نامجو.
دور افتادگی چیزی ن
متحوّل کننده هاي تیپ چهار شخصیتی اینیاگرام
 1- من اکنون رها می­کنم
تمایل به خشم و حمله بر علیه خودم را.
 ٢- من اکنون رها می­کنم ایناگرام
نفرت از خود، و تحقیر خود را.
 ۳- من اکنون رها می­کنم
تمام احساسات ناامیدی و یأس را.
 ۴- من اکنون رها می­کنم
تمام اعمال و افکار تخریبی بر علیه خود را.
 ۵- من اکنون رها می­کنم
این احساس را که من ناتوان و فاقد صلاحیت هستم.
 ۶- من اکنون رها می­کنم
این ترس را که من غیر مهم و دوست نداشتنی هستم.
 ۷- من اکنون رها می­کنم ای
متحوّل کننده هاي تیپ چهار شخصیتی اینیاگرام
 1- من اکنون رها می­کنم
تمایل به خشم و حمله بر علیه خودم را.
 ٢- من اکنون رها می­کنم ایناگرام
نفرت از خود، و تحقیر خود را.
 ۳- من اکنون رها می­کنم
تمام احساسات ناامیدی و یأس را.
 ۴- من اکنون رها می­کنم
تمام اعمال و افکار تخریبی بر علیه خود را.
 ۵- من اکنون رها می­کنم
این احساس را که من ناتوان و فاقد صلاحیت هستم.
 ۶- من اکنون رها می­کنم
این ترس را که من غیر مهم و دوست نداشتنی هستم.
 ۷- من اکنون رها می­کنم ای
یکی بود یکی نبود
و شروع مشکلات از همان بودن بود
بودن یا نبودن مسأله ای نیست
مسأله در بودن است
وقتی بود بودی
مسأله ات چرا بودن است
چگونه بودن
و مشکلات ات شروع میشود با دیگر بود ها
نگران بی انصافی میشوی
نگران مظلوم واقع شدن
نگران دیده نشدن
نگران ندانستن
نگران نادان خوانده شدن
و اگر بودی مسلماً آزاد نخواهی بود
اگر بودی به ناچار باید حرکت کنی
و باید بسازی
و ساختن و ایجاد کردن بدون ساخته شدن و ایجاد شدن معنی ندارد
ذات نایافته از هستی بخش که تواند
دیروز غروب پارک بودم. دو تا گربه مقابل هم ایستاده بودن و برای هم غر غر می کردن. بعد کم کم حالت درگیری شد. پیشونی هاشون رو چسبونده بودن به هم و حالت دعوا گرفته بودن . چند دقیقه همین مدلی بودن و هی غرش ریز می رفتن. بعد یکیشون نشست. اون یکی هم نشست کنارش. یکیشون روبرو رو نگاه می کرد و اون یکی یه سمت دیگه رو. انگاری قهر بودن.
خیلی ناز و دوست داشتنی هستن گربه ها.
داشتم به همراهم می گفتم من گربه خیلی دوس دارم و از این حرفا و کلی برای همین اتفاق ساده ای که اف
وقتی ما درد می کشیم یا در رنج و عذابیم ، تنها خواسته مان به رفع درد و رنج محدود می شود. حالت درد ، حالت انفعال ، اجبار و حقارت تا سرحد کشف عدم بودن خویش است. ممکن است فرد بیندیشد که من به مرگ خودم هم راضیم ، اما او نمی داند که آیا خود مرگ یا پس از آن برای او خیر و خالی از درد هست یا خیر. پس تقلای بيهوده ایست. صبر و فکر بهتر است . و توبه و لابه و انابه
اما در حالت عادی وقتی یاد دردکشیدنمان میفتیم و آن را تصور و تصدیق میکنیم سعی میکنیم عمل ناشایست نکنی
من از نوشتن اسم واقعی ادمها اینجا هیچ ابایی ندارم.
ولی فکر میکنم اوج بی شخصیتی، عجول بودن در حین تصمیم گیری، چیپ بودن، بی عقل بودن، و لاشی بودن من و مشابهات من هست،
که بخوایم برای بالا بردن خودمون، از اسم بقیه استفاده کنیم.
برای اینکه خودت رو بکشی بالا یا نشون بدی که با ادم حسابیا سر و کار داشتی یا با ادمای دروغگو و بدقول و ناحسابی تعامل داشتی، نیازی نیست اونها رو معرفی کنی. همین که خود اون ادمها بخونن و بفهمن کارشون زشت بوده کافیه.
گذرگاه
دنیا را ساده باید دید
عشق را رهگذر باید دانست
و خزان را باید نفرین جغدی شوم خواند
در آن شب بارانی
آتشی چنان بر پا شد
که باران را ربود
و مرا سوخت که سوخت. 
****
و کنون؛
خاکسترم را بر باد می دهند. 
مگذارید، مگذارید!
دل سوخته ام اما روشن تر است!
مثل آن دانه ی برف
مثل آن سراج زرد
مثل نوری در خزان
چه توانیم کرد؟ 
چه توانیم گفت؟ 
هیچ.هیچ.بيهوده.‌‌‌بيهوده‌.
****
دوباره آن حسِ دلگیر گل کرده است. 
دوباره چنگ بر حلقم می زند. 
دوباره آن حس‌.
دوباره
کاش تو المپیاد پیارسال مدال می‌آوردم که حسرت به دل نمونم 
معمولی بودن خیلی بده. مخصوصاً وقتی از بچگی فکر می‌کردی معمولی نیستی. چشمت رو باز می‌کنی، می‌بینی نه انقدری درس بلدی، نه انقدری تونستی دست‌آورد علمی داشته باشی، نه انقدری مهارت داری، نه استعداد زبان داری، نه استعداد دخترانگی، و نه چیز دیگه تا اینجا هم به ضرب و زور خانواده رسیدی! معمولی بودن واقعاً بده، ناراحت‌کننده‌ست، معمولی بودن اندوهگین‌کننده ست. 
صبح یه خانم روی پشت‌بوم ساختمان روبه رویی با گرم‌کن فسفری نرمش می‌کرد. بین نماز ظهر و عصر یک دفعه صدای دهل از تو کوچه اومد. برای دقایق کوتاهی همه از پنجره‌ها تماشا میکردن. احساس می‌کردم اون دو نفر با دهل و سورنا؟ اون پایین آدم‌هاي بزرگی بودن. یک سری شیرینی محلی سرخ‌شده هم درست کردیم. این شعر رو دیدم؛
دوزخ شَرَری ز رنج بيهوده‌ی ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده‌ی ماست
خدایا ممنونم که حواست به من هست. کنار تو آرامم. بهت نیاز دارم.
دلم برای روزهايی که بعضیا بودن، بعضیای دیگه بیش‌تر بودن، و بعضیای دیگه‌تر حرف می‌زدن، تنگ شده. نه اینکه حالا حرف نزنیم. اما نمی‌دونم چه تفاوتی بود، که اون روزها، اون حرف‌ها، اون موقعیت‌ها، دلنشین‌تر بودن. شاید چون هرچی جلوتر میریم، همه‌چی واقعی‌تر میشه؛ و به تبع، ترسناک‌تر. در نتیجه گم می‌کنیم حال خوب رو. نمی‌دونم.
هرچی که دوست دارید، بگید. خصوصی و عمومیش هم فرق نداره :)
بسم الله الرحمن الرحیم
 
از نظر استاد یکی از مهم ترین کارها در عرصه حذف کردن گفتگوها و کارهاي بيهوده بود
برای این منظور یه چنتا کار به نظرم رسید:
 
یکی از مهم ترین هاش مشخص کردن زمان حضورم در بله . اینکه صبح ها باشه ظهر ها باشه یا چه وقتی باشه و به چه مقدار
دومین ش اینکه یه سری کانال هاي حتی مفیدم رو باید کم کنم
و یه سری کانال ها مثل آداب عملیات رو حتما باید روزانه چک کنم
دومین ش تلفن زدن ها و صحبت هاي تلفنی که به نظرمون همه شون مفیدن و خب واقعیت چ
آدم بایدتوی زندگیش استراتژی داشته باشه، اینکه بدونه اهدافش چیه،چه کارهايی رو باید انجام بده و چه کاری رو نباید انجام بده
مسئله فقط دانش آموز بودن،دانشجو بودن،پزشک، مهندس،تاجر،رئیس و کارمند بودن نیست.ی موضوع مهم شناخت خودمون،و دیگران هست.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
عرضم به حضور انورتون که من دوران دبستان و قسمتی از راهنمایی یک آدم قرتی بودم به لحاظ رقاص بودن
یعنی کسی نمیتونست منو جمع کنه.
دوم سوم راهنمایی حرام بودن رقص رو متوجه شدم و مقداری کنترل کردم این اسب سرکش رو
در دوران دبیرستان که با یه جو مذهبی رفیق شدم و به شدت مبارزه کردم البته گاهی دچار وسوسه میشدم و.
دوران دانشجویی گند زده شد به همه مبارزاتم چجوری؟عرض میکنم
اتاق روبرویمون یه ترم از ما بالاتر بودن رکیک ترین حرفایی که
یکی از عوامل یا بهانه‌هاي بی‌حجابی بانوان علاقه آن‌ها به شیک بودن است؛ و به این بهانه آرایش‌هاي زننده و محرک می‌کنند و هرگونه لباس نامناسبی را بر تن می‌نمایند درحالی‌که شیک‌پوشی باید در چارچوب قوانین و ضوابط شرع و عقل باشد چون بسیاری از به‌اصطلاح شیک بودن‌ها بسترساز ارتکاب گناه از جانب دیگران است […]
نوشته رابطه تمایل به شیک بودن و بی‌حجابی اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
دو سه روز پیش به موطلایی درس بابا رو داده بودن و به مناسبت اولین خواندن و نوشتن این کلمه یه کار جالب انجام دادن، به این صورت که با کاغذ رنگی یه حالت کارت پستال مانندی درست کرده بودن که روش کلاه و چشم و ابرو و سیبیل بود و داخلش یه متن بامزه چاپ کرده بودن، که بابا خیلی دوستت دارم و قدر محبت ها و تلاشت رو میدونم و بهت افتخار میکنم و . بعد "بابا" هاي تو متن رو بچه ها خودشون نوشته بودن و بالاش هم عکس باباشون رو چسبونده بودن.ظهر که رسید پرید تو بغل بابا
من خیلی گریه کرده بودم،سرمم بالا گرفتمو گریه کرده بودم،به زمین زمان فحش داده بودم و بی قرار شده بودم،برای از دست دادنای بی معنی برای درجا زدنای تکراری برای حسای مزخرفی که بی وقت به سراغم اومده بودن،برای تکه هاي جدای روحم برای خلا هاي طولانی،برای یه دختر تنها بودن(عجیبه آدم تنها بودن با دختر تنها بودن فرق داره حس بی پناهیش بیشتره) اما اگه همه ی اون مچاله شدن ها لازم بود تا منِ الان ساخته بشه میتونم کم کم دوسشون داشه باشم
توی این ۴-۵ سالی که از اینستاگرام استفاده می کنم می شه گفت که همیشه پیجم باز و پابلیک بوده. هیچ ابایی از این نداشتم که دیگران عکس هام و نقاشی هام رو ببینن و طبیعتا هرکسی هم منو فالو می کرد بدون این که بدونم که طرف کی هست و از کجا اومده. می تونم بگم جز چندتا پیشنهاد دوستی و الکی دایرکت دادن چند نفر کسی برای من مزاحمت خاصی هرگز ایجاد نکرد و به طور کلی از پابلیک بودن پیجم ضربه ای ندیدم. دلیل این که دلم می خواست پیجم رو عموم مردم ببینن این بود که از چی
یک چیزهايی تجسم انسان بودن است. مثل لحظه‌ای که به غذا خوردن نیازمند می‌شوی. مثل نیازی که به دیگری پیدا می‌کنی.یک چیزهايی تجسم انسان بودن است مثل وقتی که کلمه‌ها توی سرت خودشان را به این سو و آن سو می‌زنند، به دنبال راهی برای خلاص شدن.یک چیزهايی تجسم انسان بودن است مثل آن حجم کریه ادرار و مدفوعی که روزی چند بار می‌بینی که از تو دفع می‌شود. مثل دسته مویی که می‌ریزد. مثل رشته موهايی که سرخ می‌شوند، زرد می‌شوند، سفید می‌شوند. مثل بدنی که بو م
می دونی چیه! ما بد وقتی به دنیا اومدیم! درست زمانی به دنیا اومدیم که شعر بزرگان خودشو پیدا کرده، موسیقی ساز بزرگان این قلمرو هنری رو شنیده و نویسندگی قلم نویسنده هاي بزرگ رو به خودش دیده. نه فقط شعر و موسیقی و نویسندگی، که اصلا کل هنر؛ یعنی نقاشی و خطاطی و منبّت و فیلمسازی و معماری و هرچی که توی این اقلیم بِگُنجه!پس باید معمولی باشیم. معمولی بودن به منزله ی زندگی نکردن و تلاش نکردن نیست، بلکه مفهومِ غاییِ پذیرشِ "خود" رو می رسونه.این که باشیم، ه
میگه که : فتقطعوا امرهم بینهم زبرا
              کل حزب بما لدیهم فرحون
و من به این فک می‌کنم که فرح بودن ما معنیش این نیست که داریم راه درستی رو می‌ریم. و تازه بعدش هم میگه فذرهم فی غمرتهم حتی حین. یعنی بذار خوش باشن. 
اینروزا خیلی حس می‌کنم مردم معیار "خوب" بودنشون "خوش" بودن شده. حتی خود منم از این مردم مستثنی نیستم. باید دنبال چیز دیگه‌ای بگردم. 
بعدش میگه : ایحسبون انما نمدّهم به من مال و بنین
                   نسارع لهم فی‌الخیرات
             
متحوّل کننده هاي تیپ چهار شخصیتی اینیاگرام
 1- من اکنون رها می­کنم
تمایل به خشم و حمله بر علیه خودم را.
 ٢- من اکنون رها می­کنم
نفرت از خود، و تحقیر خود را.
 ۳- من اکنون رها می­کنم
تمام احساسات ناامیدی و یأس را.
 ۴- من اکنون رها می­کنم
تمام اعمال و افکار تخریبی بر علیه خود را.
 ۵- من اکنون رها می­کنم
این احساس را که من ناتوان و فاقد صلاحیت هستم.
 ۶- من اکنون رها می­کنم
این ترس را که من غیر مهم و دوست نداشتنی هستم.
 ۷- من اکنون رها می­کنم
احساس شرم آور
علاوه بر تنهايی افراطی که داشتم / بودن با چند نفر بهم آرامش خاصی میده / اولیش خدا / هر وقت ازش دور میشم و کاری که باعث ناراحتیش میشه انجام میدم ناراحتیش رو از درون خودم حس میکنم / امیدوارم منو ببخشه / با خدا بودن خیلی لذت بخش و آرامش بخشه / دومیش مادر / نمیدونم در وصفش چی بگم / خلاصه که مادره مادر! / و با خانواده بودنو دوست دارم.تمام اشخاص زندگی من.
امام سجاد(علیه السلام):راه شناخت کامل بودن دین مسلمان به اینها است:سخنان بيهوده نمی گوید, کمتر بحث وجدل میکند, بردبار, شکیبا و خوش خو  است.
امام صادق(علیه السلام):ایمان بنده به کمال نمی رسدمگرچهارخصلت دراوباشد:اخلاقش رانیکوگرداند, خودرابه هیچ انگارد, زیادی گفتارش رانگه داردو زیادی مال خودرا ببخشد.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):ایمان مؤمن به کمال نمی رسدمگرآنکه رفاه وآسایش رافتنه شمارد و بلا رانعمت.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):سه چ
با خانوم رفته بودیم یه کافه رستوران. دست روی هر گزینه منو گذاشتیم یارو گفت نداریم. پاشدیم که بریم. موقع بیرون اومدن خانوم گفتن اون دوتا دخترا که گوشه نشسته بودن به تو اشاره کردن زیر لب گفتن این پسره چقدر آشناس! 
هیچی دیگه.خوبه که هنوز شبا خونه پدرم رو دارم که بخوابم :/
ولی فارغ از اینکه من اصلا ندیدم اون دو نفر کی بودن، مطمئنم هیچ آشنایی با من نداشتن. به واقع، کرم ریخته بودن.
به خدا مسلمون نیستید! :/ 
خانم‌هايی که در نبود همسرشان حتی یک بستنی هم نمی‌توانند برا خودشان بخرند کم کم از چشم همسر میفتند
یک خانم جذاب در عین طناز بودن و زن بودن، مستقل بودن را فراموش نمیکند. 
اگر برای کارهاي خیلی کوچک هم به شوهرتان وابسته باشید ممکن است که فکر کند که خانمش بی‌عرضه است و هیچی بلد نیست.
البته حواستان باشد کارهاي مردانه به خصوص در حضور همسر به هیچ وجه بر عهده شما نیست.
کامل بودن نه به معنای کمال‌گرایی و بی‌نقص بودن. کامل بودن یعنی خودت را در قالب یک نقش تعریف نکن و تک‌بُعدی نباش؛ دیدی همه‌جانبه و گسترده به خودت، اتفاقات و زندگی پیدا کن. کامل باش و همه‌چیز را در خودت جای بده و بپذیر، جزئی از هستی باش. کامل یعنی مجموعه‌ای از هرچیز و همه‌کس، کامل یعنی پذیرا و دربرگیرنده. انسانی کامل باش. 
رهبر معظم انقلاب اسلامی:عدالت به معنای یکسان بودن همه برخورداریها نیست، به معنای یکسان بودن فرصت هاست،یکسان بودن حقوق است. همه باید بتوانند از فرصت هاي حرکت وپیشرفت بهرمند شوند. باید سرپنجه عدالت گریبان ستمگران ومان از حدود را بگیرد و مردم به این اطمینان پیدا کنند.1385/8/20
 
این یعنی عدالت علی وار.
یک عمر دنبال دلیل گشتمچرخیدم
دور زدم
با خودم اندیشیدم
ولی
غافل از اینکه برای شاد بودن زیاد نباید دنبال دلیل باشی
همین لحظه و همینجا می تونی شاد باشی
می تونی امیدوار باشی
فقط به دور و بر نگاه کن
هزار و یک دلیل میشه پیدا کرد برای شاد بودن
و هزار و یک دلیل هم برای ناراحت و غمگین بودن
اینکه تو به کدوم تمرکز می کنی
اینکه من در بدترین شرایط قابل تصور زندگی می کنم
حرفیه که هر کسی در هر زمانی برای هر نقطه ای از دنیا می تونه بزنه و مصداق هاشو پیدا کنه
اما
بعضیا باید تلاش کنن آدمای بهتری باشن. دوستاشونو اذیت نکنن، خانوادشونو به ستوه نیارن، حتی حیوونا رو آزار ندن. بعضیا اما، باید در محبت و بخشندگی خودشونو تعدیل کنن. جلوی قلبشونو بگیرن و به عشقشون همیشه» اجازهٔ بروز ندن. بعضیا باید سعی کنن کمی خساست، بی تفاوتی، غرور و خودخواهی و حتی بدخواهی کسب کنن. ایده آل آدما در خوب بودن نیست، همونطور که در بد بودن نیست! در تعادله. در خاکستری بودن. در سیاه یا سفید نبودن.
بله ممکن است دیگران رفتار ما را نفهمند، اما چه باید کرد؟
اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهايی انجام دهیم که آنها بفهمند و تصمیم هايی بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند، یعنی عملاً انتظار دارند آنگونه که آنها زندگی کرده اند زندگی کنیم!
بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضداجتماعی هستیم اما به این می ارزد که خودمان باشیم. 
تا زمانی که رفتار ما و تصمیم هاي ما به کسی آسیبی نمیزند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی ها که با این توضیح خو
رهبر انقلاب: امروز نیاز جامعه‌ی ما به این است که بداند مادری، زنِ خانه بودن، کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمه‌ی زهرا با آن رتبه و مقام و عظمت، یک خانم خانه دار است؛ این تحقیر او نیست؛مگر این عظمت را می شود کوچک شمرد؟ یکی از شئون و یکی از مشاغل همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانه‌داری کردن؛ با این چشم به این مفاهیم نگاه کنیم. ۱۳۹۵/۱۲/۲۹
نرمال و طبیعی بودن حس خیلی خوبی ه! شاید آنرمال بودن، جزو دسته‌ی آخر طیف بودن، جزو خواص بودن حس هیجان و متفاوت بودن داشته باشه، اما آرامش نداره! بعد حدوداً ۶ سال احساس آرامش رو تجربه می‌کنم. احساس آرامشی که از "نبود مشکل" نیست؛ بلکه از توانایی حفظ آرامش و ایمان و لازم دانستن حفظ سلامتیِ روانی و جسمی ه. احساسی ه که از بهبودی روانی حاصل شده.
بعضی وقتها میشینم و به این فکر میکنم که زندگی قراره در ادامه چه مشکلی برام پیش بیاره؟ به گزینه‌هاي مختلفی
اینجا کجاست؟
اینجا کجاست که ما در سیاهى مطلق فرو رفته ایم و
تلاش مى کنیم تا به دنیا بیاییم
تلاش مى کنیم تا زنده شویم
اما بيهوده تقلا مى کنیم
ما کیستیم؟
ما 
این مولکول هاى جستجوگر و پر جنب و جوش
که سرگردان و ناامید
مى لغزیم 
و هرچه دست دراز مى کنیم در تاریکى
تا نورى ، امیدى ، انسانى 
بیابیم
هربار تهى تر و ناامیدتر
خسته مى شویم
و
ادامه مى دهیم
به تقلاى بيهوده ى ابدى.
Write about someone who inspires you
باید بگم که همچین کسی رو اصلا یادم نمیاد:دی شاید به صورت کلی رفتارهايی در بعضی آدم ها باعث این اتفاق شده باشن یا رویاها و خیال پردازی هايی بودن که الهام بخش بودن ولی هر چی فکر کردم شخص خاصی به نظرم نیومد! 
کدبانو بودن به شش نوع غذا و تنقلات گذاشتن سر سفره نیست. کدبانو بودن یعنی نون پنیر هم که میذاری سر سفره جوری مدیریت کنی که به خنده و خوشی خورده بشه. توهم کدبانو بودن که برداری خودت رو اونقدر با کارهاي بیخود میکشی زیر بیگاری که اخرش کل خستگی روز رو هم ادویه میکنی میپاشی رو سفره و میگی همینم از سرتون زیادیه. بعد به خاطر همین غذای زهرمای و اخلاق زهرمارتر توقع تشکر هم داری حتما!
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن بودن - م
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرفای ز
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرفای زن ب
دانلود رایگان کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک - نوارwww.navaar.ir › کتاب هاي صوتی › روانشناسی و خودشناسی رتبه: ۴٫۴ - ‏۱۵۶ رأیکتاب صوتی ژرفای زن بودن اثر مورین مورداک . بهترین و جدید ترین کتاب هاي صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.حجم دانلود‏: ‏365 مگابایت    سال انتشار صوتی‏: ‏1395ناشر صوتی‏: ‏بنیاد فرهنگ زندگی
دانلود کتاب صوتی ژرف
سرد و یخ بودن بدن نشانه چیست
 
بسیاری از مواقع قسمتی از بدن یخ و بسیار سرد است حتی در گرمای هوا نیز این سردی بدن از بین نمی رود.
 
علت سردی بدن چیست؟
سردی بدن، به ویژه دست و پا مشکلی است که افراد زیادی دچار آن هستند. این افراد معمولا بیشتر هم احساس سرما می کنند، حتی اگر هوا زیاد هم سر نباشد. سردی بدن به خودی خود بیماری نیست، بلکه نشانه وجود بیماری و مشکل دیگری در بدن است که در اینجا به مهم ترین علل سردی بدن اشاره می شود.
ادامه مطلب
امروز خیلی حس بدی داشتم سر کار. روح و روان‌مون قاطی شده دیگه، هر چی هم بخوایم به رو خودمون نیاریم نمیشه باز. خلاصه که تو اوج بی حس و حالی یه دفعه همکاران کوچولوی ما رخ نمودن! :/
دو تا بودن!!! وسط جیغ جیغ کردنام توجهم به دم‌شون جلب شد!!!! :))) بدو بدو از زیر در رفتن بیرون. وقتی رفتن بیرون من تازه پریدم رو صندلی!!! با کلی ترس هی میگفتم سنجاب بودن! سنجاب بودن!
ولی خب همسر اعتقاد داره موش خرما بودن! به هر حال من همیشه خدا زیستم ضعیف بوده! :/
 
میخواستم عکسشو
حوصله درس خوندن ندارم انگار تو خلائم
یه حس عجیب و غریب دارم و خب یه ذره حس شیطونیم گل کرده اگه اون جوری که فک میکردم بشه براتون تعریف میکنم
چند تا فیلم دیدم که به نظرم خوب بودن و ببینید
Lalaland
me before you
to all the boys loved before
song to song
I tonya
the kissing booth
So Undercover
همشون خوب بودن به جز ترانه به ترانه
ولی عاشقانه بودن 
avengers رو دانلود کردم انیقدر ندا(manoto) ازش تعریف کرد و گفت کلی رکورد زده و توی پرفروش ها رکورد تایتانیک رو زد و رفته که رکورد اواتار رو بزنه:دی
 
کتاب‌هايی را خوانده‌اید  که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر می‌گذارد و شما را متحول می‌کند. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی،  از راه کتاب، از راه سخنان،  از راه تربیت و  مکتب فکری خود و از راه الگو بودن، بر انسان تاثیر میگذارد و جامعه را دگرگون می‌کند. زندگی اینست، انسان زنده این است، زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.
موسی صدر، انسان آسمان
 
دیروز کتاب میشل اوباما رو می‌خوندم و به داستان قابل فکری رسیدم. باراک اوباما زندگی سخت و پر از بی توجهی والدینش داشته؛ ولی هیچوقت درگیر اونها نبوده و در عوض همش به فکر تغییرات مثبت در آینده بوده. بعلاوه انسان خوشحال و رو به رشدی هست.
با یه برآورد حال خودم، دیدم دوست دارم یه تغییرات اساسی تو حال روز خودم بوجود بیاورم.
احساس خوشبختی و نشاط، یک ویژگی درونی هست و برعکس اون هم احساس خراب بودن اوضاع و سخت بودن زندگی و مظلوم بودن و غمگین بودن و خسته
امروز آخرین جلسه زبان تخصصی بود خیلی دلم گرفت دلم میخواست حداقل ۲-۳ جلسه دیگه می‌رفتیم واقعا دکتر ش با سواد بود و متواضع . علی رغم این که n تا زبان به قول مادرم زنده و مرده دنیا رو بلد بودن وقتی یکی از بچه ها پرسید : استاد شما چند تا زبان بلدین؟ با فروتنی کامل گفتن والا دخترم ما توی همین زبان مادریمون هم موندیم و ما اینطوری بودیم که یا ابالفضل ما رو باش که چقدر احساس علامه بودن میکردیم دکتر ش به نظرم یه الگوی تمام عیاره و البته استاد یه قسمت هاي
دسامبر 1937 بازی چارلتون و چلسی در هوای مه آلود غلیظی در استمفوردبریج برگزار می‌شد. سم بارترام دروازه‌بان چارلتون چشم‌هايش را تیز کرده بود تا در آن هوایی که دو متر جلوترش را به سختی می‌دید از دروازه تیمش محافظت کند.
بازی به علت مه غلیظ در دقیقه 60 قطع شده بود اما سم تا حدود بیست دقیقه بعد چهارچشمی حواسش به دروازه‌اش بوده تا توپی از آن رد نشود. دائم در ذهنش مرور می‌کرده که چقدر تیم ما خوب بازی می‌کند که توپی سمت دروازه من نمی‌آید. تا زمانی که
دسامبر 1937 بازی چارلتون و چلسی در هوای مه آلود غلیظی در استمفوردبریج برگزار می‌شد. سم بارترام دروازه‌بان چارلتون چشم‌هايش را تیز کرده بود تا در آن هوایی که دو متر جلوترش را به سختی می‌دید از دروازه تیمش محافظت کند.
بازی به علت مه غلیظ در دقیقه 60 قطع شده بود اما او تا حدود بیست دقیقه بعد سم چهارچشمی حواسش به دروازه‌اش بوده تا توپی از آن رد نشود. دائم در ذهنش مرور می‌کرده که چقدر تیم ما خوب بازی می‌کند که توپی سمت دروازه من نمی‌آید. تا زمانی
با سلام.
امروز صبح که نزدیک در مدرسه رسیدم دیدم که چند تا موتوری از مدرسه اومدن بیرون، وقتی به من رسیدن گفتن برگرد مدرسه تعطیله. من رفتم دیدم که 20 تا دانش آموز تو مدرسه ان.  دانش آموزهاي من چهار تا بودن گفتن بریم یا بمونیم گفتم آدم یا میمونه یا میره. جالب اینه که همون کسایی اومده بودن که درس نخون بودن
تعطیلات بهتون خوش بگذره. 
آنقدر خورشید باش که اگر خواستی نتابی، نتوانی. 
 همچون آونگ در حد فاصل بودن و نبودن در نوسانم .
آیا توفیری میان این دو است ؟!
آیا این میانه چیزی هست که ارزش این نوسان را داشته باشد ؟
این همه تلاش از چه روی است وقتی میدانم که نقطه ی پایانم همان آغازین لحظه خواهد بود ؟!
و رنج را آیا پایانی هست ؟ بی شک نخواهد بود چرا که رنج و بودن را  گره ای کور همنشین است  .
امروز 
آخرین جلسه کلاس کتاب نویسی بودکلاس پر از خاطره وحسهاي خوبیه.
امروز آقای دکتر زحمت کشیده بودن برای هر کدوم از ما یکی از کتابهاشون را آورده بودن جالبتر اینکه با شناختی که از ما داشتن یک صفت اخلاقی ما را در کتاب نوشته بودن برای من نوشتن
تقدیم به دوست قهرمان واثرگذارم،سرکار خانم فرزانه ،بهت افتخار می کنم بانوی قدرتمند
98/10/2
خدایا شکرت 
بهانه بودن: دل نوشته هايی به رنگ باران
بهانه بودن ، نویسنده: محسن عباسی ولدی
بریده ای از کتاب:
آقا !
من تو را نمی خواهم که بیایی و دنیایم را آباد کنی.
من می خواهم تا تو باشی تا بهانه ای برای بودنم داشته باشم.
اگر تو نبودی، بهشت هم که پا به دنیا می گذاشت، باز هم دنیا جهنمی سوزان و سیاه یود.
من وجود تو را برای خودم اینگونه ثابت کرده ام:
چون دوست دارم زنده بمانم، پس او هست که من شوق ماندن دارم و هیچ دلیلی بیش از این به دلم نمی نشیند.
تعریف علمی عشق از دیر باز این بوده.
حس اشتیاق شدیدی که به کسی که ازت دوره داری.
برای بودن باهاش. کنارش بودن نه .
معمولا از دور این حس خیلی جالبه.
همه دوست دارن تجربه ش کنن.
ولی اونایی که توش هستن در حال سوختنن.
و اونا میفهمن که چه دردی داره.
ولی نمیتونن خارج بشن دیگه.
 
 
دیشب باز خواب می‌دیدم. این بار بیرون هواپیما بودیم. یه گوشه‌ی تاریک کنار دیوار گیرمون انداخته بودن. پونه و آرش هم بودن. همه‌ی کسانی که عکساشونو دیدم این روزها هم بودن. سپاهی‌ها اسلحه گرفتن به سمتمون. همه رو بغل کردم. دونه دونه‌شونو بغل کردم و بی‌تاب بودم که چرا بغلم بیش از این جا نداره. به پهنای صورت اشک می‌ریختم و وحشت کرده بودم. بقیه آروم بودن. صورتاشون رنگ نداشت. ولی هیچی نمی‌گفتن. گریه هم نمی‌کردن. انگار می‌دونستن که مردن. بهشون گفتم ت
معناهاي رنگ که با رنگ هاي مختلف همراه است:صورتی: نه، عاشقانه، آرامش بخشقرمز: قدرت، اشتیاقنارنجی: سلامتی، انرژی، گرما، هیجانسبز: طبیعی بودن، یکدستی، پولآبی: آرامش، وفاداری، واضح بودن، اطمینانبنفش: جادو، خلاقیت، وفاداریسفید: خلوص، پاک بودن، سادگیسیاه: قدرت، تخصص داشتنقهوه ای : سادگی، طبیعی بودن، مردانه بودن
برنامه ریزی با بهترین و راحت ترین تقویم آنلاین، یار
درباره دبیرخانه آنلاین چی میدونین؟ سایت یار رفتین تاحالا؟
برای کسب اطلاعات

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها