نتایج جستجو برای عبارت :

سيرى در آفاق

از میان انبوه آثار منتشر شده در عرصه مهدویت، این 20 کتاب هر کدام در موضوع خود جزو بهترین ها هستند، همراه با سیر مطالعاتی متناسب به مشتاقان حضرت تقدیم می گردد.
به مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت حجت ارواحنا فداه، در این مجموعه سعی شده تا در موضوعات مختلف مهدویت و برای اقشار مختلف و در سطوح گوناگون، برترین کتب مهدویت به مشتاقان حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف پیشنهاد گردد. إن شاء الله این مجموعه به زودی، در موضوعات جدید و با کتب جدید به روز رس
 
 
استودیو موسسه آفاق یکی از مجهزترین استودیوهای قرآنی کشور است که با هدف انتقال فرهنگ قرآن و عترت به سراسر کشور و ارتقا و ایجاد فرهنگ قرآنی با ابزار رسانه و فناوری های ارتباطات در سطح ملی و بین المللی تاسیس شده است. این بنیاد بر اساس هدف و رسالت خود جهان را به ۱۱ اقلیم ایدئولوژی تقسیم کرده است و بر اساس ویژگی ها و شرایط فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی کشورهای هر اقلیم برنامه هایی تعریف شده است. استودیو آفاق بر اساس اقلیم بندی صورت گرفته کشورهای
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی از کاوه آفاق به نام بیزار من بیمار من اونکه باختو باختو باخت من من من با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang bizar man bimar man onke bakhto bakhto bakht man man man az Kaveh Afagh
دانلود آهنگ بیزار من بیمار من اون که باخت و باخت و باخت من من من کاوه آفاق
بیزار من بیمارمن …♬!
اون که باخت و باخت و باخت من من من …♬!
دانلود اهنگ بیزار من بیمار من اون که باخت و باخت و باخت من من من کاوه آفاق
لینک دانلود آهنگ
شهره آفاق عشق گشته ام از عشق تورفته ام اندر سما کوی به کوی ، کوی توگر نتوانم رسم خرده بر این خاک نیستخاکی بی مقصدم واله و مفتون توگفت شبی مطربی در طرب آ و بخوانخواندم از آن شب به عشق هر نفس از روی توگر که نشانم دهی یا که دهی از سبومن به جهان خرم ام مست به مینای تو
مهد کودک آفاق ولایت چیذر
تلفن های ثابت02122687956

اطلاعات تکمیلی:
لیست بهترین مهدکودک و پیش دبستانی منطقه 1 تهران
بهترین مهدکودک و پیش دبستانی شمال تهران
بهترین مهدکودک و پیش دبستانی های تهران

آدرس شرکت: تهران - چیذر - خیابان شهید مهدی چیذری - خیابان شهید حسن چیذری - بالاتر از مسجد قائم چیذر - بن بست اردیبهشت - پلاک 70

مهد کودک آفاق ولایت چیذر
مهد کودک و پیش دبستانی آفاق ولایت چیذر
afagh.sch@gmail.com
مهد کودک آفاق ولایت چیذر
راز میگویم و من سرزده و حیرانمباده عشق به من داد از آن عطشانم
فاش شد این که دو بال از سر جودش بخشیدحالیا میروم و در دو جهان پر رانم
سیر آفاق و عدم هر قدمش آگاهیستاو دمی داد که در رقص و طرب سییالم
گفت صوفی مگر این باده ی انگور نبودگفتم این باده نبودست در این بادیه من میدانم
مهد کودک و پیش دبستانی آفاق
تلفن های ثابت
02188826865
02188304703

اطلاعات تکمیلی:
لیست بهترین مهدکودک و پیش دبستانی منطقه 6 تهران
بهترین مهدکودک و پیش دبستانی مرکز تهران
بهترین مهدکودک و پیش دبستانی های تهران

آدرس شرکت: تهران - خیابان کریم خان - خیابان میرزای شیرازی - خیابان فریدون نژادکی (کامکار)- جنب بانک ملت - پلاک 1

مهد کودک و پیش دبستانی آفاق
 
مهد کودک و پیش دبستانی آفاق
 بهاء الدین محمد بن حسین بن عبد الصمد معروف به شیخ بهائی علامه جهان بشریت مستجمع کمالات انسانیت, که به وجود عزیزش قامت دین استوار و تشنگان دانش را از سرچشمۀ علوم زلالش سیراب, شخصیتی که شهرت او بر همه آفاق پیچید و خامه استوارش بر صفحۀ گیتی همه جا را کشید, و تألیفات و تصنیفاتش همۀ عالم را رسید.سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت یکی دیگر از علما و اندیشمندان ایران، شیخ بهایی عاملی است، که با آثار گرانسنگ خود در عرصه های مختلف علمی و شعر، برگ زرینی بر دف
 
 
 
این چه شوریست که در دور قمر میبینمهمه آفاق پر از فتنه و شر میبینمهر کس روز بهی می طلبد از ایامعلت آن است که هر روز بدتر میبینمابلهان را همه شربت ز گلاب و قند استقوت دانا همه از خون جگر میبینماسپ تازی شده مجروح به زیر پالانطوق زرین همه بر گردن خر میبینمدختران را همه در جنگ و جدل با مادرپسران را همه بد خواه پدر میبینمهیچ رحمی نه برادر به برادر داردهیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینمپند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کنکه من این پند به از گنج و گوهر م
این روزها سندرم (عارضه) رفتن در بین وبلاگ نویس ها به شدت زیاد شده، و هر روز شاهد کوچک تر شدن این حلقه رندان هستیم! بعضی چنان می روند بی خداحافظی و چنان می آیند بی سلام و احوالپرسی که به خودت می آیی و تازه متوجه رفتنشان شدی! بعضی هم با پستی بغض آلود خبر از این هجر و دوری می دهند. من بعنوان یکی از رکوردداران عرصه رفتن (به لحاظ طولانی شدن) که روزگاری چند بلاگفایی بودم و تمام خاطرات سالهای شباب رو یک شبه به فراموشخانه تاریخ سپردم، به همه برادران و خوا
این روزها سندرم (عارضه) رفتن در بین وبلاگ نویس ها به شدت زیاد شده، و هر روز شاهد کوچک تر شدن این حلقه رندان هستیم! بعضی چنان می روند بی خداحافظی و چنان می آیند بی سلام و احوالپرسی که به خودت می آیی و تازه متوجه رفتنشان شدی! بعضی هم با پستی بغض آلود خبر از این هجر و دوری می دهند. من بعنوان یکی از رکوردداران عرصه رفتن (به لحاظ طولانی شدن) که روزگاری چند بلاگفایی بودم و تمام خاطرات سالهای شباب رو یک شبه به فراموشخانه تاریخ سپردم، به همه برادران و خوا
از کف ایام امان کس نیافت
وز روش دهر زمان کس نیافت
شام و سحر هست رصددار عمر
زین دو رصد خط امان کس نیافت
رفت زمانی که ز راحت در او
نام غم از هیچ زبان کس نیافت
و آمد عهدی که ز خرم‌دلان
در همه آفاق نشان کس نیافت
اهل میندیش که در عهد ما
سایهٔ عنقا به جهان کس نیافت
جنس طلب کردی خاقانیا
کم طلب آن چیز که آن کس نیافت
برای دانلود فیلم کلیک کنید دانلود فیلم زنی با ارابه چوبی
فیلم زنی با ارابه چوبی در مورد فلسفه و عرفان است
و داستان دو دوست صمیمی را حکایت می کند
که برای تکمیل پایان نامه ی خود راهی سفر شمال می شوند.
این دو نفر در می یابند که  عشق می تواند عمیق باشد
آن ها با شخصی به نام ستاره آفاق آشنا می شوند
که آرش روابط عاشقانه ی بسیار نزدیکی با ستاره آفاق برقرار می نماید
دانلود فیلم زنی با ارابه چوبی می تواند
گزینه ی خوبی برای پر کردن اوقات بیکاری شما باشد
ا
خلوت دل بایدت تامحرم جانان شوی/دروصال حضرت او دلبر رحمان شوی/نیمه شب سوی پرستش قطره اشکی هم بریز/باولای آل احمد همدم ایمان شوی/ازبصیرت پرده دل میرود هرجا کنار/سوی آفاق حقیقت لایق احسان شوی/باولایت باش هردم چون سعادت میدهد/جزءیاران بصیررهبر ایران شوی/کن دعایی بهرمهدی تاظهورش رخ دهد/یاریش کن هرکجایی درصف یاران شوی/
تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادوجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توستبه هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معنی ز امن صحت توستکه ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغماییرهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازدمجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیندبر آتش تو به جز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جویکه حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
 "حافظ" @ashenayershgh 
تا صورت و پیوند جهان بود علی بودتا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود علی بودسلطان سخا و کرم و جود علی بود
 
مسجود ملائک که شد آدم به علی شدآدم چو یکی قبله و مسجود علی بود
آن معنی قرآن که خدا در همه برهانکردش صفت عصمت و بستود علی بود
 
جبریل که آمد ز بر خالق یکتادر پیش محمد شد و مقصود علی بود
آن قلعه گشایی که در قلعه خیبربرکند به یک حمله و بگشود علی بود
 
عیسی به وجود آمد و فی الحال سخن گفتآن نطق و فصاحت که در او بود علی بود
چ
 
بی‌خرد آگه ز حَدِ شوکت خورشید نیستروز، همان شب، بِنِگَر نور و فروغ آنِ کیست
پهنه‌ی آفاق پر از تابش انوار اوستدور شب و روز همه طاعت گفتار اوست
روزی اگر باطن هر ذره به جان بنگریجز کشش عاشق و معشوق در آن ننگری
ای دل مشتاق چنان باطن آن ذرّه باشدر کش و قوسی به ره یار فراغرّه باش
بوسه‌ی شب بر رخ روز است به وقت سحرزنده به عشق است و نمیرد شب و روز ای بشر
#یزدان_مشایخی۱۹آذر۱۳۹۸
سرسجاده ات هر دم دعاکن/نظر ازبهر آفاق خداکن/چکان یک قطره اشکی رازاخلاص/تمنا از خدا نورولاکن/بودمحور به درگاهش ولایت/دلت رامملو عشق وصفاکن/سلامی ده برآن آل محمد/نگاهی هم به سوی کربلاکن/نمازت با ولایت جاودان است/زاو هردرد وسختی رادواکن/دعارمز عبادت درجهان است/خودت را ازهمه دنیاجداکن/زشیطان دورشو او دشمن توست/خدارا از وجودخود رضاکن/برای مهدی وروز ظهورش/تنمااز خدا آن آشناکن/
 
اقامه‌ی نماز فقط این نیست که صالحان، خود نماز بگزارند؛ بلکه باید این ستونِ دین در جامعه به‌پاداشته شود و همه کس با رازها و اشاره‌های آن آشنا، و از برکات آن برخوردار گردد. درخشش معنویت و صفای ذکر الهی، همه‌ی آفاق جامعه را روشن و مصفّا کند و تن‌ها و جان‌ها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن، طمأنینه و استحکام یابند.
فصل دوم: معارف، مقاصد و توقعات انقلاب اسلامی ایران
سرسجاده ات هر دم دعاکن/نظر ازبهر آفاق خداکن/چکان یک قطره اشکی رازاخلاص/تمنا از خدا نورولاکن/بودمحور به درگاهش ولایت/دلت رامماشکی رازاخلاص/تمنا از خدا نورولاکن/بودمحور به درگاهش ولایت/دلت راممخودت را ازهمه دنیاجداکن/زشیطان دورشو او دشمن توست/خدارا از وجودخود خودت را ازهمه دنیاجداکن/زشیطان دورشو او دشمن توست/خدارا از وجودخود رضاکن/برای مهدی وروز ظهورش/تنمااز خدا آن آشناکن/
وارد خانه که شدم توده ی ای از هوای گرم به صورتم خورد.خانه تاریک بود و بوی ماندگی میداد.
بعد از روشن کردن چراغ ها اولین کاری که کردم باز کردن پنجره ها بود.
کار انتقال وسایل از ماشین به خانه که انجام شد، رفتم سراغ هوشنگ*. دستی به سر و گوشش کشیدم و بوسه ای چسباندم روی کله اش.
قید مسواک و شستن صورت را زدم و بعد گفتن جمله ی :شب همگی بخیر» راهی اتاقم شدم.
اتاق بوی خاک میداد و تنهایی. گشاد ترین لباسم را پوشیدم، ولو شدم روی تخت و به این فکر کردم که از فردا د
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
-چه بَد عیدی شد این
از صد عزا بدتر، چه بد عیدی
همانکه گفته بودم
بی تو خواهد شد، همان! دیدی؟
مبارکباد می‌گویند و می‌خندم به تلخواری
که باغم گشته بشقابی، بهارم سبزه‌ی عیدی
نهال ریشه سوزم را چه حاصل از بهار، آخر؟
گرفتم سبز شد در باغتان هم سروی و بیدی
گرفتم روز هم نو شد چه خواهد داد این نوروز؟
به من، یا هر زمان فرسود چون من کهنه نومیدی
به روز خویش شب می‌گویم و بدتر که جز با تو
توافق نیست آفاق مرا با هیچ خورشیدی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ز علی بود
آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود
چندانکه در آفاق نظر کردم و دیدم
از روی یقین در همه موجود علی بود
_____________________________
رومی نشد از سر علی کس آگاه
زیرا که نشد کس آگه از سر الله
یک ممکن و این همه صفات واجب
لا حول و لا قوه الا بالله
اللهم عجل لولیک فرج 
و باز هم محمود دولت‌ابادی و رمانی نو از ایشان. بیرون در» تازه‌ترین اثر محمود دولت آبادی است که بیشتر به داستانی بلند شباهت دارد تا رمان. بیرون در» با گیجی و سرگردانی دختری شروع می‌شود که خود را نشسته پشت یک میز در خانه‌ای نااشنا می‌یابد. دختر سیر رویدادهایی که طی شب گذشته از کافه قنادی فرانسه در خیابان انقلاب تهران وی را بدان جا کشانده در ذهن مرور می‌کند؛ اصلاً چه رویدادهایی؟ رویدادی نبوده جز یک نشستن در کافه قنادی، البته به تنهایی،
 علی آن شیر خدا شاه عرب             الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است          دل شب محرم سرالله است
شب شنفته است مناجات علی      جوشش چشمه عشق ازلی
دردمندی که چو لب بگشاید                 در و دیوار به زنهار آید
کلماتی چو دُر، آویزه گوش             مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت              چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب          
می برد شام یتیمان عرب
پادشاهی که به شب برقع پوش      می کشد بار گد
چه جهانی ست -خدایا!- همه شور و همه شر؟
اینچنین بوده مگر عاقبت حال بشر؟
تا به کی غائله و فتنه و آشوب خسان؟
تا به کی کهنگی و غفلت و حیرت آخر؟
دیگر اینک شده وقتش، برسان طوفانی
تا درخت ستم از ریشه کند همچو تبر
اینک از جادّه پیداست غباریّ و دلم
می‌دهد زآمدن فارس منصور(عج) خبر
اینک این فجر هویدا شده از سمت افق
طی شود شام و دمد صبح و شود وقت سحر
چون که شد فجر، دگر وقت فرج نزدیک است
فقط این تسمیه مانده ست به تکبیر ظفر
گل بهمن چو شکوفا بشود، فاصله‌ای
نیست ت
چه جهانی ست -خدایا!- همه شور و همه شر؟
اینچنین بوده مگر عاقبت حال بشر؟
تا به کی غائله و فتنه و آشوب خسان؟
تا به کی کهنگی و غفلت و حیرت آخر؟
دیگر اینک شده وقتش، برسان طوفانی
تا درخت ستم از ریشه کند همچو تبر
اینک از جادّه پیداست غباریّ و دلم
می‌دهد زآمدن فارس منصور(عج) خبر
اینک این فجر هویدا شده از سمت افق
طی شود شام و دمد صبح و شود وقت سحر
چون که شد فجر، دگر وقت فرج نزدیک است
فقط این تسمیه مانده ست به تکبیر ظفر
گل بهمن چو شکوفا بشود، فاصله‌ای
نیست ت
به دنیا آمدیم تا گل بکاریم
 همانطور که دوست داریم گلخانه یا باغچه مان پر از گل های زیبا باشد بهتر است دل وجودمان را نیز با گلهای زیبا بیاراییم و در طول زندگی چون زنبور عسل مشغول تماشای گل های زیبای هستی باشیم.خداوند در فطرت و خلقت گلهای خود را نشانده و راه را نشان داده تا گل های اسماء حسنای الهی را در جان خود بکاریم.
 هر قدر گل های زیبای هستی را که در آفاق و انفس پراکنده اند جمع کنیم و در وجود مان بکاریم و پرورش دهیم گویند طوبی لهم و حسن مئاب .
ا
هو
 
آنچه هانری کربن را مجذوب خود کرد ، دیدگاهی بود که در مذهب تشیع برخی از عرفا بیانش کرده بودند و ناظر بر هدایت مستقیم افراد توسط حضرت حجت علیه السلام است. همانطور که می دانید ، یکی از امکانات مذهب تشیع ارشاد بلاواسطهٔ عرفانی و باطنی توسط حضرت صاحب امان علیه السلام برای آن دسته از شیعیانی است که از صفای باطن برخوردارند. البته این کار ساده ای نیست ولی هانری کربن به این آموزهٔ شیعی چنگ زده بود تا شاید بتواند حضرت حجت علیه السلام را به عنوان
آدرس مجلات مرتبط با رشته زبان و ادبیات عربی نام نشریه / ناشر /   اعتبار ✅ ادب عربی / دانشگاه تهران /   پژوهشی✅ ادب پژوهی   دانشگاه گیلان   /  پژوهشی✅ ادبیات پایداری/ دانشگاه شهید باهنر کرمان/  پژوهشی✅ ادبیات تطبیقی/ دانشگاه شهید باهنر کرمان/  پژوهشی✅ ادبیات عرفانی / دانشگاه اهرا (س)  /  پژوهشی✅ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب/   پژوهشی✅ ادیان و عرفان   دانشگاه تهران  /   پژوهشی✅ إضاءات نقدیة فی الأدب
 
باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهروِ عشق
شعله سرکشِ آزادگی افروخته است
 
یک جهان بر تو بر همّت و مردانگی ات
از سرِ شوق و طلب ، دیدهِ جان دوخته است
 
نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان
می درخشد ، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
 
پرتویش بر همه کس تابد و می آموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب
 
چهرِ رنگین شفق ، می دهد از خون تو یاد
که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد
 
رهروِ کعبه عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق سوی دوست برآری پرواز
 
جان به قربان تو ای رهبرِ آزادی و عش
هر چه که به دست باد سپرده شود زیباست؛ مثل آن شال قرمز من، وقتی که دور شدنت را می‌دید.
مثل تو، که در غروب آخرین چهارشنبه سال، می‌رفتی که بروی.
مثل من، که هنوز وسط پیاده‌روی روبروی پارک لاله ایستاده‌ام و سرم را پایین گرفته‌ام و دست‌هایم را مشت کرده‌ام و فشار می‌دهم و انگار باد صدای کاوه آفاق را می‌آورد که می‌خواند: حالا که آزاد و رها .
مثل بازی موهایم در باد، که بعد چند سال، برای اولین بار تا روی شانه‌ام بلند شدند، وقتی بی‌خیال و رها خودم
هر چه که به دست باد سپرده شود زیباست؛ مثل آن شال قرمز من، وقتی که دور شدنت را می‌دید.
مثل تو، که در غروب آخرین چهارشنبه سال، می‌رفتی که بروی.
مثل من، که هنوز وسط پیاده‌روی روبروی پارک لاله ایستاده‌ام و سرم را پایین گرفته‌ام و دست‌هایم را مشت کرده‌ام و فشار می‌دهم و انگار باد صدای کاوه آفاق را می‌آورد که می‌خواند: حالا که آزاد و رها .
مثل بازی موهایم در باد، که بعد چند سال، برای اولین بار تا روی شانه‌ام بلند شدند، وقتی بی‌خیال و رها خودم
و باز هم محمود دولت‌ابادی و رمانی نو از ایشان. بیرون در» تازه‌ترین اثر محمود دولت آبادی است که بیشتر به داستانی بلند شباهت دارد تا رمان. بیرون در» با گیجی و سرگردانی دختری شروع می‌شود که خود را نشسته پشت یک میز در خانه‌ای نااشنا می‌یابد. دختر سیر رویدادهایی که طی شب گذشته از کافه قنادی فرانسه در خیابان انقلاب تهران وی را بدان جا کشانده در ذهن مرور می‌کند؛ اصلاً چه رویدادهایی؟ رویدادی نبوده جز یک نشستن در کافه قنادی، البته به تنهایی،
می خواهم از مردی بنویسم ، مردی که مالِ رویا ها نبود ، مال افسانه ها و قصه ها نبود ، بلکه غمخوار غصه نشینان بود.مردی بود از دیار خدا ، و از کوچه ی پیامبران ، اما پیامبر نبود. کوه ایمان را در وجودش خدا محکم نموده بود و بر این کوه درخت تنومند شجاعت سبز شده بود ، درختی که خزان و خشکیش فقط در فصل خدا بود . در قلب او هیچ گل سرخی بهر بوئیده شدن از سوی دنیا ، نروئیده بود .
در آسمان دل "او"هزار هزار دسته پرنده به عشق خدا ولی بی هیچ منتی برای مردم ، آواز می خوان
■ ابتدا این کلیپ را ببنید سپس متن را مطالعه کنید؛
1: پیرمرد کشاورز طبسی در مقابل وزیر کشاورزی ایستاده و بدون ملاحظات اداری در کمال اعتماد به نفس از وضعیت مدیریت کشاورزی و شرایط بازار گوجه فرنگی گلایه می کند!
2: نکته قابل توجه برای شما لحظه خداحافظی است که دستی به شانه وزیر می زند و می گوید: خودتان می دانید و مملکتتان! (احساس "دیگری" بودن) 
3: این کشاورز مهمترین زمان ارائه درد دل خود را به دو بیت اختصاص داد که برای بسیاری نامفهوم است. اما شعری که ا
تو بمان و دگران
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران
دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران
گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها