نتایج جستجو برای عبارت :

سلام خسته نباشی خوبی

سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام س
با عرض سلام و خسته نباشي خدمت همه با عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته نباشي خدمت همهبا عرض سلام و خسته
استاد بزرگ مخالف خوانان
ستاره ی عالم مخالف ایران
ای پیر غلام ابا عبدالله
خسته نباشي ای بزرگ مرد مخالف خوان
ای کسی که تمام لعن و نفرین هارا خریدی به جانت 
صدایت را فدا کردی 
خسته نباشي  
حاج حسن برکتی
بازهم پر قدرت و باشکوه به کارت ادامه ده برای همیشه 
پاینده و پیروز باشی 
خدا پشت و پناهت 
امام حسین یار و یاورت
خسته نباشي
تا حرف میزنی، میگن ناشکری نکن خدا قهرش میگیره
تا حرف نمیزنی، میگن چه مرگته چرا هیچی نمیگی
خسته شدم دیگه
ازین وضعیت نکبتی خسته شدم
از فشار و استرس و نگرانی خسته شدم
از غر شنیدن و بازخواست شدن خسته شدم دیگه
از فضولیای آشنا و غریب خسته شدم دیگه
از زندگی کردن اینجوری خسته شدم
از زور زدن واسه ایجاد تغییر و بجاش درجا زدن، خسته شدم
از تنهایی و بی کسی خسته شدم
از انگ چسبوندن این و اون خسته شدم
از فهمیده نشدن و درک نشدن خسته شدم
از گوشیم، از لپ تاپم، از
سلام سلام صد تا سلام
بعد از گذروندن یه آخر هفته بدردنخور و خسته کننده کلافه و پر ا افسردگی یه صبح شنبه ی خوبي رو آغاز می کنیم. که امیدوارم هفته ی خوبي باشه تا ته تهش تا آخرین دقایق روز جمعه اش. :)
خداجونم دوستت دارم. عشق را به من هدیه بده.
از خودم ،خسته ام .
از تپش های قلبم، خسته ام.
از اشک های داغی که  روی گونه هایم سرازیر می شوند خسته ام.
از زندگی کردن ، خسته ام .
از سعی در اشک نریختن، خسته ام .
از نفس کشیدن .
از بعضی از آدمای زندگیم.
از خدا .
از احساسات متفاوتم،  خسته ام .
از دیدن بعضی از آدما، خسته ام.
از نگاه سنگین بعضی ها ،خسته ام.
ازلحن های نیش دار .
از خندیدن .
از اینکه عاشق چیزی باشم .
از فکر کردن .
از دیدن .
از دلم .
از ، از ، از 
همه چی، خسته ام .
قرار نبود اینجوری
باعرض سلام و خسته نباشي به یکایک شما .
با عرض معذرت باید بگو یم ما تا چند روز دیگر پست نخواهیم گذاشت .
چرا ؟ به دلیل اینکه ما در کانال سایت لاریوا در حال عضو گیری هستیم شما هم میتوانید به این کانال بپیوندید تا زود تر به پست گذاشتن خود ادامه دهیم با تشکر
lariva@
سلام
خیلی خسته ام. خیلی زیاد. خیلی روز پرکاری داشتم.
و خیلی خوشحالم. ترجیح میدم یه روز کاری خیلی شلوغ داشته باشم و کارهام به خوبي پیش بره و حسابی خسته بشم تا اینکه حوصلم سر بره و حالم خوب نباشه و هزارتا فرکر منفی و ناراحت کننده بیاد توی سرم.
سلام
 
خسته شدم از بی پولی ، امشب یه انگشتر دیدم ؛ خیلی خوشم اومد ولی نمیتونم بخرمش.
چندتا کتاب منبع هستن که واقعا دلم میخواد داشته باشم شون ولی خب اینم نمیشه.
الان دوست دارم حداقل با هواپیما که هیچ ، ولی با قطار یه زیارت مشهد برم و اینم نمیشه .
 
خدایا همه نمیشه هات واس ماس .
 
بابا دلمون پول میخواد ؛ نمیخواییم گناه کنیم که ، میخواییم بریم زیارت امام مون.
 
یا امام رضا جانم،
به تو از دور سلام.
به سلیمان جهان از طرف مور سلام .
به شما از طرف وصله‌
بس‌که رازِ فاش را در پرده خواندم خسته‌ام
از نگفتن‌ها و گفتن‌های توآم خسته‌ام
از عتابت بیمناکم، از شرابت بی‌نیاز 
زهر اگر داری بیار، از شادی و غم خسته‌ام 
 نیست سیلابی که از تخریب، سیرابم کند 
از نوازش‌های این باران نم‌نم خسته‌ام  
ملحدان طعنم کنند و صوفیان سنگم زنند
از تو و خیّام و ابراهیم‌ِ اَدهم خسته‌ام
 
بین آدم‌ها غریبم، آه! غربالت کجاست؟
از سِ نحس این دنیای در هم خسته‌ام
دیگران گفتند: "آزادی" ، من افتادم به بند 
بازجو پرسید:
متن و اس ام اس عاشقانه به همسر

متن و اس ام اس عاشقانه به همسر
دستت را که می گیرم
می دانم ناب تر از تو دست های تو دستی نیست !
می دانم ماندنی تراز نگاه تو چشمی نیست
برای خنـده هایم می خندی
برای گریه هایم شانه می شوی !
می دانم برای راست گفتن مستی نمی خواهی
پس همیشه درقلبم می مانی.
همسرم عزیزم خسته نباشي
 
*******
 
می دانم سنگینی بار زندگی روی شانه هایت فشار می آورد
اما با پشتکار بیشتر برای زندگیمان تلاش می کنی و دم نمی زنی از خستگی، می دانم تمام اینها بر
خسته‌ام .
خسته‌ام از پنهان کاری، خسته‌ام از راست و دروغ‌ های در هم تنیده، خسته‌ام از این هوای مه گرفته، خسته‌ام از خود در هم شکسته.
گویند میان راست و دروغ، چهار انگشت فاصله است، آن‌چه دیده‌ای و آن‌چه شنیده‌ای؛ 
من به این هر دو، بد گمان شده‌ام .
خسته‌ام .
خسته‌ام از پنهان کاری، خسته‌ام از راست و دروغ‌ های در هم تنیده، خسته‌ام از این هوای مه گرفته، خسته‌ام از خود در هم شکسته.
گویند میان راست و دروغ، چهار انگشت فاصله است، آن‌چه دیده‌ای و آنچه شنیده‌ای؛ 
من به این هر دو، بد گمان شده‌ام .
انگار باید بد شد
تنها بذاری ادمارو.رها به حال خودشون.
دورشی از همه.خستم از خوبي کردن و بد دیدن
خسته از رفتارای تکراری
خسته از بدی دیدنو خوبي کردن
خسته از بودن اجباری
خسته از ادمای اجباری
خسته از ترس بد شدن خوبا
خسته از همه چی
دلم تنهایی میخواد
یه جای دور از ادما
دور از دردای بچگانه 
دور از خواسته های کوچیک
جاییکه که کسی کوچیک فک نکنه
جاییکه هیچکی سرش تو کار بقیه نباشه
دور از ادمای بیکار و بی یار
اوناییکه که تموم دغدشون پیدا کردن یاره تا بعدش هم
 
دیده بگشا ک ز دوری شما خسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم!
سربه زیر آمده ام تا که بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم!
خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگر از نفسم و این عجب و ریا خسته شدم!
اشتباهی که زمن سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم همه جا خسته شدم!
ای حبیبم تو فقط از دل من باخبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم.!
شهرما رنگ خودش را به تو کم دیده و من دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم!
تا به کی رو بزنم پیش تو من گری
دیگه از این طرز زندگی کردن خسته شدم
از زندگی پر از گناه خسته شدم
از نماز نخواندن ، از بیهوده بودن خسته شدم
از تنبلی ،بی حوصلگی
خواب ، گناه ، گناه خسته شدم
از موبایل ،تی وی ، تلگرام ،واتساپ ، بازی خسته شدم
چکار کنم که بتونم درست زندگی کنم؟
 
دوست دارم هرچه بی دلیل بر ذهن و زبانم غلت می خورد را بنویسم مثل گل یاسی کوچک و کبود در کنار راه درشکه رویی که دو رد بزرگ موازی و خاکی بر علف های سبز کشیده. گل یاسی که کوتاه است و می میرد و ما نیز می میریم! چه خبر خوبي! الان یادم آمد ما هم می میریم و شاد شدم. کاش کسی بود که هر وقت می دیدمش به جای واژه های بی معنا و بی دلیل سلام و خوبي و خسته نباشي به من بگوید هی علی! تو خواهی مرد و باور کنید هر دفعه می روم نزدیک و دستش را می بوسم. آخر از مرگ چه زیباتر در ز
شعر سلام✋دوست خوبم سلام سلامدوست دارم در یک کلاممیخوام همیشه از خدادوستی ما نشه تمامسلام من مثل گلههدیه ی من برای تومثل صدای بلبلهمیگم منم فدای توسلام دلو شاد میکنهانگاری که بادبادکهخبرهای خوب میارهسلام من قاصدکهمیگم با مهربونی سلام با خوشزبونیسلام یعنی محبتاینو خودت میدونی
  .good friends are like stars, you dont always see them but you know they are there
 
.typing
چه راه بلندی آمدیم . و خسته نشدیم . ساعت ها و ساعت ها و ساعت ها قدم زدیم و بازهم خسته نشدیم . سلام هایمان تکراری شده بود و خداحافظی هایمان بی معنی . فعلا گفتن هایمان، الکی . خسته نشدیم . حتی خواب هم حریفان نشد و نتوانست پلک هایمان را گرم کند و قلب هایمان را سرد . هیچ چیز ما را خسته نکرد . هر روز یک ساعت، یک زمان . خسته نشدیم . زمان هم حریفمان نشد، تنوانست صحبت هایمان را کوتاه کند و دل ه
به یادم هست، روزی مصرانه، به تو گفتم:" ما هرگز خسته نخواهیم شد. هرگز!"
اما مدتی‌ست پی فرصتی میگردم شیرینم، تا به تو بگویم: ما نیز، خسته میشویم.
و خسته شدن، حق ماست؛ اینکه خسته میشویم و از نفس می‌افتیم و در زانو‌هایمان دردی حس میکنیم؛ مسئله‌ای نیست!
مسئله این است که بتوانیم زیر درختی، کنار جوی آبی، روی تخته سنگی، در کنار هم بنشینیم و خستگی از روح و تن بتکانیم.
خسته نشدن، خلاف طبیعت است! همچنان که خسته ماندن.
دیگر نمیگویم ما تا زنده‌ایم خست
سلام.
سلام تنهایی
سلام بدبختی
سلام بیچارگی
سلام غم و غصه سلام بغض فروشکسته
سلام
 
از دار دنیا هیچ کی همدرد و غمخوار من نیست.
 
چی بگم؟
دردمو به کی بگم؟
این عمر هم که به سر نمیاد
نمی دونم قرار در این عمر پربرکتم چکار کنم؟
خدا چه توقعی از من داره؟
الهی بمیرم برای خودم که حتی یه رفیق بی دردسر هم ندارم.
غمگینم. شبیه کسی که تنها مانده میان نارفیقان.
قصد رفتن دارم اما.خستگی امانم را بریده.
خسته ام. شبیه کوله بری که بعد از دوهفته هنوز به مقصد نرسیده. 
اما نه. روحم خسته است.
خسته از نامردی ها. از دوست داشته نشدن ها.
خسته از حامی بودن های بی حامی.
خسته از این روزگار.
برخلاف طبیعت، سردم از این روزها.
دلسردم از همه.
ناامیدی هم انگار مسری شده این روزها.
نظرات و محبت های مخاطبین عزیز اردکانی:

سلام.خسته نباشين.سفر به سلامت.سلام پراز عطر گل یاس ما رو هم خدمت خانم حضرت معصومه برسونین.باعث شادی و خوشبختی ما بود آشنایی با شما.لطفا از طرف ما باز هم صمیمانه از همه دوستانتون تشکر کنیدخدا قوتالتماس دعا.به امید ظهور.
ادامه مطلب
خسته؛ ولی خوشحال، مثل وقتی که تو بچگی از پارک برمیگشتیم خونه.خسته؛ ولی پر از ذوق، مثل وقتی که چمدون‌هات رو بستی و فردا ۵ صبح بلیط داری. خسته؛ ولی آروم، مثل نفس‌نفس زدن‌های بعد از پایان مسابقه.خسته؛ ولی راضی، مثل تیک زدن اخرین مورد از لیست‌کارهای روزانه در ساعت صفر.خسته؛ ولی امیدوار، مثل نگاهت به آینه بعد از یه روز شلوغ.خسته؛ ولی خوشحال و پر از ذوق و آروم و راضی و امیدوار، مثل لحظه‌ی پایانِ سالِ سومِ پزشکی. به همین سادگی، به همین سرعت، به ه
خسته از حالِ این روزهای شهر
خسته از مقاومت
خسته از صبوری
خسته از بغض های بی امان 
خسته از دوری و فراق
کاش همین نزدیکی ها سراغی بگیری از ما
هوایِ ماندن درمیانِ یک مشت جامانده 
خیلی خراب است
خراب تر از آنکه بشود شرحش داد.
کاش روزی در آغوشت جان دهم
ماندن بدونِ تو عینِ مردن است.
دلم یک دنیا خرابه ی شام است آقا.
با سربیا که ببینمت به چشم.
هوایِ جنون دارم
جنون.
 
حالا می‌فهمم وقتی می‌گفت خسته شده است و دوست دارد دیگر نباشد حتی به قیمت نیست بودن»‌ش یعنی چه. گاهی اوقات جهان اطرافت چنان تنگ می‌شود و غیرقابل تحمل که با تمام دوست داشتنی‌هایش دوست داشته باشی که نباشي.
از تکرار خسته ام . از زیاده روی . از خشم و صدای بلند . از لحن بد . از نیشخند.از برداشت غلط.من از تکرار حرفِ از در این متن خسته ام ‌‌‌‌. من از گفتنِ خسته ام ، خسته ام:/  کارای بیهوده ، حرفای اشتباه . بدبین بودن و اسمون ریسمون بافتن. انگاری مغز منو و مغز ادماهای زیادی ویروس گرفته و پر از کپی اطلاعات هرز و باطله ست که سرعتمونو کند میکنه. مارو گیج میکنه .و وقتمون رو تلف. 
سلام به همگی
من مدیر وبلاگ هستم و به همه شما سلام و خسته نباشيد عرض میکنم سعی میکنم که هر روز یک پست در وبلاگ قرار بدم و چون سرم یه دو ماه شلوغه شاید تاخیر داشته باشم و معذرت میخام در ضمن خوشحال میشم یکی که وبلاگ نویسی بلده بهم کمک کنه اگه تمایل داشتید به ایدی تلگرامم پیام بدید:
روی اینجا کلیک کنید.
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
 
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
 
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
آوخ . کزین حصار دل آزار خسته ام
 
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
 
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
 
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام.
 
محمد علی بهمنی
هیچ میل ندارم هر چه می‌نویسم و هر چه فکر می‌کنم تلخ باشد. اما هست. نه که نخواهم از این تلخی‌ها‌ بگریزم اما انگار نمی‌شود. انگار هر چه دست و پا می‌زنم بیشتر فرو می‌روم در این لجن‌زار تلخی‌ها.
خسته‌ام. اگر بگویم از همه‌چیز خسته‌ام چندان دروغ نگفته‌ام. می‌گویند که بهترین تراپیست هر کس خودش است. من هم تراپیست خوبي هستم، اما وقتی ریشه‌ی همه‌ی تلخی‌هایم حالا یه گرهی به دی‌ ماه لعنتی خورده چه می‌توانم بکنم؟ چیزی درست می‌شود؟
بگذریم.
از حر
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن
خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری
 
 
 
 
ادامه مطلب
نه دلشکسته ام نه غمگین نه عصبی نه مغموم.
من فقط خسته ام.
از آدمها خسته ام.
از آدمهایی که نمی توانند دیگری را، بی نیش و کنایه، فارغ از تمایز عقایدشان قبول داشته باشند خسته ام.
از یا رومی روم یا زنگی زنگ هایی که از قضا هم رومی و هم زنگی هاشان آزارم می دهند خسته ام.
از میانه روی از بلاتکلیفی خسته ام.
فکر می کنم شاید کار درست را همان ها می کنند. همان ها که حداقل اش تکلیفشان را می دانند.
اما من از اشتباه کردن، از اشتباه بودن، خسته ام.
من فقط می خواهم بخوا
سلاماین اولین نوشته من است . اینجا می توانم وقایع روزانه هم را راحت تر به اشتراک بگذارم . من کلی صفحات اجتماعی مختلف دارم که خیلی هاشون رو فراموش کردم . کلا این فراموشکاری باید ار یه جایی تموم بشه پس چه جایی بهار از اینجا . راستی ، کیبردم دکمه فارسی نداره و این یک مقدار سرعت تایپ منو کم کرده . حالا این هم یک شعر خوب از همای شیرازی که دوست دارم با شما به اشتراک بذارم .
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست 
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست 
رو مد
چشمای خوابالود و ذهن خسته و یه دنیا حرف.
خسته تر از اونم که کلید های کیبورد رو فشار بدم.
اومدم بنویسم اما خسته تر از چیزی که فکر میکردمم.
افکارم رو میریزم تو صندوقچه و از پنجره پرت میکنم بیرون
به هر حال بی حوصله تر از نگه داشتنشونم.
شب بخیر.
توی این شهر داغون، توی یه منطقه متروک، یه ساختمون بی در و پیکر رو هم به ما ندادی!! خسته نشدی از این همه بند و زنجیری که به دست و پاهای ما بستی؟؟ من خسته شدم از این همه فشارت! از این همه نبودنات. از این همه صدات کردنا و جواب نشنیدنا.
خسته شدم اون همه دعا کردم، اون همه ازت خواستم. تو نیستی. نیستی.
ساعت ۱۱ شب.با جسمی خسته.
اهنگه با لهجه ایتالیایی توی گوشم میخوند که از ازمایشگاه زدم بیرون
بارون میبارید.کم اما با ضربه.
چشمامو بسته بودم و غرق در صدای اهنگ.
پیش میرفتم به سمت دریا
به سمت سیاهی دریایی که پشت درختای مرموز پنهون شده بود
بارون میخورد به صورتم و پیش میرفتم سمت خونه.سمت لونه
توی ذهنم صدای گفت.سلام به تنهایی.
سلام به تنهایی هر سال یک جور تازه.هر روز در دل قصه ای تازه
#نامه ای به امام عصر
 
سلام .
میخواستم ابتدای نامه بنویسم سلام اقای خوبي ها
ولی ترجیح دادم نامه ام بوی تقلید و بوی یکی بودن با بیقه ندهد.
عرض های زیادی هست.
مهم ترینش این هست که:
۱- دیگر ناامید شده ایم از تمام مکتب ها و حکومت ها … برگرد.
۲- تا بیشتر از این بازیچه ی دولت ها حکومت ها و حتی دل خودمان نشده ایم …. برگرد.
۳- وجودت دیگر یک دوست داشتنی دست نیافتنی” نیست. شده است نیاز حیاتی و ضروری” … برگرد.
۴- خسته ایم از این اختیار ها. ما را به جبر هم که ش
خستمخسته از حرف زدنخسته از غصه خوردنخسته از بغض کردن وگریه کردن.
خسته از بحث کردن و تلاش کردن.خسته از اعتماد کردن و دل بستن.خسته از زندگی کردن و نفس کشیدن
و خسته از هر چیزی که به این دنیا ربط داره , به دنیایی که دیگه دنیا نیست جهنمه
خیلی وقته بریدم ولی هنوز قوی ام , اونقد قوی که دیگه گریه نمیکنم و هیچی نگاه  سردمو گرم نمیکنه
میگن آدم مرده حس نداره , میگن یه رباط بی رحمه و احساس حالیش نیست ,
من یه روح یخی و مردم تو یه جسم متحرک که داره نفس م

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها