نتایج جستجو برای عبارت :

سرنوشت جاری من همین نوشتن نویسندگی است. فتح قله های معنویت کار از طریق حال نوشتن صورت میگیرد. فربه شدم از تناول حس احساس. سیر شدم از اثبات دوباره کودک بودنم.

بعد از مدتها دوباره تونستم طرح بزنم برا نوشتن. بازم نمیدونم سرنوشت این قصه نوشته نشده به کجا می رسه ولی برا اولین بار احساس متفاوتی رو تجربه کردم! حسی مثل ورود به دنیای تازه ای، شاید به این خاطر که این بار نوشته خیلی به فضای رئال شبیه تر شده  و از اون فضای فانتزی، خیالی و نمادین فاصله گرفتم. با اینکه این بار هم زنجیره خیالات هست اما مثل یک سفر رفت و برگشت از واقعیتی(واقعیت ساختگی روایت) به واقعیت دیگه ست. نوشتن واقعا معجزه ست، اگر کتاب ها و نو
والقلم و ما یسطرون ( و قسم به قلم و آنچه خواهد نگاشت)
و نوشتن و نوشتن و نوشتن.
نوشتن خاطرات ؛ نوشتن کارای روزمره ؛ نوشتن حال و احوال ؛ نوشتن بغض ؛ نوشتن خنده ؛ نوشتنِ پاییز و برگ هاي زرد ؛ نوشتنِ زمستان و برف ؛ نوشتنِ بهار و هوای بهاری ؛ نوشتن تابستان و هلو ؛ نوشتن عشق بیستون ؛ نوشتن کتاب و زندگی؛ اصلا نوشتن خود زندگی.
 
و چه لذت عجیب و غریبیست خلق کلمات بر روی کاغذ.
و چه ماناست عشق چندین و چند ساله ی قلم و کاغذ.
عشقی که تاریخ بشریت را رقم زد.
ادامه
شما با نوشتن خواسته ها به کائنات درخواست هدفتان را می دهید و نشانه اینکه این کار را دارید درست انجام می دهید احساستان است, اگر احساستون خوب باشد نشانه این است که ارتعاش خواسته تان را درست به کائنات ارسال می‌کنید , اگر احساس هنگام نوشتن بد باشد نشانه این است که شما درخواست آن را به کائنات اشتباه میفرستید .
پس به این نکته مهم در هنگام نوشتن خواسته هايتان دقت کنید که برای رسیدن به خواسته ها از طريق نوشتن باید احساس خوب باشد که در ادامه به صورت کا
نمیدونم چون دوباره حس تو کتابخونه بودن و پایان نامه‌ نوشتن دارم، دلم اینقدر شکلات و پاستیل میخواد یا چون دلم شکلات و پاستیل میخواد اینقدر حس دوباره پایان نامه نوشتن دارم. :/
حس نوشتن هم میاد اما این واو» کیبرد که از جا دراومده تمام حس نوشتن رو میبره.  
سلام!
لطفاً کتابم رو در این پایگاه اینترنتی آپلود کنید.
در ضمن، این توضیحات را هم، برای آن بنویسید:
نام کتاب: نویسنده شو (1)
نویسنده: سعید تارم:
 
در این کتاب الکترونیکی می‌آموزید:
تعریف نويسندگي
چهار زیرساخت نويسندگي
سه ابزار نويسندگي
چرا بنویسیم؟
مراحل نويسندگي
زیرشاخه‌هاي نويسندگي (خلق، تالیف)
انواع خلق (خلق خالص، اقتباس، بازنویسی، بازآفرینی)
تفاوت نویسنده با مولف
موانع درونی نوشتن (کمال‌طلبی)
دو مرحله فرایند نوشتن (نوشتن، بازنگری و اص
روند بزرگ شدنم حتی تو نوشته هاي وبم هم معلومه تو بعضی پستای پارسال یا حتی چند وقت پیش ، دیگه منی که اونا رو نوشته نیستم . و هی به این باور میرسم که نوشتن رو بعد این همه مدت بلد نشدم . مگه نوشتن اصن بلدنیه ؟ چمیدونم هر کی یه هدف داره از نوشتن . منم هدفم نوشتنه نوشتن
نه اینکه فرصت نوشتن نداشته باشم راستش عادتش از سرم افتاده است. اتفاقات خوب و بد کم نیفتاده‌اند و بهانه نوشتن هم داشته‌ام اما انگار هزار سال است از این‌جا دورم. با وجود یکی دو تا یادداشت باز هم احساس می‌کنم از پارسال دیگر سراغی از اینجا نگرفته‌ام. شاید هم به این خاطر است که هیچ کدام از آن دو سه یادداشت امسال به تمامی بازگوکننده حالم نبوده‌اند. زندگی می‌گذرد مثل همیشه اما نه خوب و نه آنقدرها بد البته. مثل همیشه با بی‌خوابی دست و پنجه می‌کن
تا کمی تنهايی بر لحظه هايم میبارد دوباره رژه و دوباره صف در صف کلمات شروع میشود.
کافیست کمی سکوت بپیچد در خالی خانه ام.
قلم دوباره پیدایش میشود .
گوشه ای مینشیند و زمزمه وار آوای نوشتن سر میدهد.
نمیتوانم از نوشتن بگریزم .
مثل آهویی تنها میان بیشه زاری پر از شیران گرسنه.
سر مینهم به تقدیر
قلم را بدست میگیرم و هجوی میسازم.
این سرزمین من است.

آدنا
تا کمی تنهايی بر لحظه هايم میبارد دوباره رژه و دوباره صف در صف کلمات شروع میشود.
کافیست کمی سکوت بپیچد در خالی خانه ام.
قلم دوباره پیدایش میشود .
گوشه ای مینشیند و زمزمه وار آوای نوشتن سر میدهد.
نمیتوانم از نوشتن بگریزم .
مثل آهویی تنها, میان بیشه زاری پر از شیران گرسنه.
سر مینهم به تقدیر
قلم را بدست میگیرم و هجوی میسازم.
این سرزمین من است.

آدنا
دقیقاً نوشتن محتوای SEO چیست؟ به عنوان یک فریلنسر خوب و مجرب و مستند ، باید نحوه استفاده و کار با فناوری نوشتن SEO را بدانید. این فناوری نوشتن به شما اجازه می دهد تا مقالات شما بینش مورد نظر خود را بین موتورهاي جستجو مانند گوگل و بینگ بدست آورند. با دستیابی به این …hillbilly.ir/نوشتن-seo-نوشتن-مقاله-عالی-seo/
---@infojobseo
مشاهده مطلب در کانال
تصمیم گرفتم بعد از ۵ سال دوباره شروع کنم به نوشتن با این تفاوت که قبلا در بلاگفا و الان در بیان.اما انگار نوشتن از یادم رفته،دیگه نمیتونم مثل قدیما خوب بنویسم،فقط میتونم بنویسم که حداقل آروم بشم،مغزم بایگانی بشه،باید بنویسم تا حالم یکم بهتر بشه،آخه من  آدم نوشتن بودم با وبلاگ نویسی خو گرفته بودم،حتی خودمم باورم نمیشه چطور۵سال تونستم فاصله بگیرم.دوباره من و وبلاگ نویسی و سه نقطه هايی که معنیشون کلی حرف نگفته است.
اولین بار که رفتیم ناهار بیرون
داشتم میگفتم که دوس دارم بنویسم دوباره ؛ اینکه کاش از اولین روز صحبتمون نوشتن رو شروع میکردم ولی خب نمیدونستم چی میشه .
اما الان نا خشنود هستم که کاش مینوشتم .
از اینکه خیلی چیزا رو نمی نویسم و اصن میدونی که خیلی وقت که حالی برای نوشتن ندارم ، البته حال هم بود ولی دل به نوشتن نداشتم . یه وقتایی دل بود ولی دلدار نبود . 
 
از نوشتن برای دیگران خسته شدم. از نوشتن برای تخلیه روحی و نک و ناله هم خسته شدم. دلم یه جور نوشتن برای نوشتن می‌خواد؛ نه به عنوان یه متن آموزنده یا انرژی‌بخش یا پرسوز و گداز یا حتی ادبی و تاثیرگذار. یه نوشته ساده و بی‌شیله پیله و بدون اهن و تولوپم آرزوست.
نوشتن یعنی تسلیم نشدن؛ تسلیم خستگی و بی‌ارادگی و بی‌انگیزگی و ناامیدی و نابلدی و سانسور و فشار و فقر و تنبلی و افسردگی نشدن.
حتی نوشتن بی‌مایه‌ترین متن‌ها هم اگر مدام و مداوم صورت بگیرد، قدرت فرسایندۀ قلم! را چندین برابر می‌کند.
نوشتن، بهترین ابزار اندازه‌گیری زندگی است.
ادامه مطلب
این وبلاگ رو فقط تو میخونی :)
میدونی با وجود تو دیگه نوشتن توی وبلاگ یا هرجای دیگه ای زیاد معنی نداره برام. هرچی میخوام رو به تو میگم . گوش شنوا و محرم رازم تو هستی.
حتی اون قریحه طنز و نوشتن هم مدتهاست پیداش نیست در وجودم. 
کجایی نوشتن کجایی طنز؟ 
یعنی من فقط برای دیگران مینوشتم؟ نمیتونم بپذیرم اینو .
از آذر دیگه به طور عمومی ننوشتم. میشه پنج شش ماه. 
یادم رفته که مینوشتم. 
مخصوصا بعد از اینکه تمام گذشته ی وبلاگی خودم رو پاک کردم. همه مطالب ر
باید سرپوش همه‌ی احساسات دردناکم رو کنار بزنم، باید همشون رو عریان و واضح جلوی صورتم صف کنم، باید با تک تکشون تنهايی و عمیق و روبه‌رو شم و نترسم. من از افتادن دوباره‌ تو رودخونه‌ی عشقت و غرق شدن تو گرداب‌هاي سهمگین غم می‌ترسم. واسه نوشتن به این هیولاهاي آدم‌خوار احتیاج دارم. به این اسیدی که توش دارم حل میشم. نوشتن منو به بند کشیده. ترکیب افیونی عشق تو و نوشتن داره منو از پا میندازه پسرم.
این چند روز شروع کردم به پر کردن سر رسید، مثل قبل که از بین دفتر‌‌هاي مدرسه‌، قشنگ‌ترش را با نوشته‌هايی پر می‌کردم که هیچ ربطی به مدرسه و درس نداشت. و این یکی از علل کم رنگ بودنم در وبلاگ است، درکنار ذهن مشغولی و درگیری و حیرانی فکری که عجیب زندگی‌ام را مختل کرده، چه برسد به زیست مجازی. شاید بتوان گفت مسبب اصلی این دوری از نوشتن با کیبورد، همين حیرانی اخیرم باشد، چرا که هم او مرا به نوشتن در سررسید واداشت. والبته به نوشتن با خودکار عادت کرد
اختلال نوشتن نوعی ناتوانی در یادگیری است، توانایی نوشتن فرد دارای اختلال نوشتن به طور معنی داری کمتر از حد انتظار است. نوشتن یکی از اصلی‌ترین مهارت‌هاي اساسی است که پیش نیاز موفقیت‌هاي تحصیلی بوده و در زندگی روزمره افراد کاربرد بسیار زیادی دارد. چرا که در دنیای امروز، کسانی که در مهارت‌هاي خواندن و یا نوشتن خود دچار مشکل هستند، در شرایط نامناسبی قرار می‌گیرند و گاه عملکرد آن‌ها مختل می‌شود. این اختلال اغلب با سایر اختلالات یادگیری و
چگونه نوشتن مطبوعات با نوشتن مقاله متفاوت است؟ فقط نوشتن قالب است ، در غیر این صورت همه چیز دقیقاً یکسان است. مطبوعات خوب طراحی شده فوراً توجه رسانه ها را به خود جلب می کنند و اطلاعات را سریعتر از آنچه تصور می کنید منتشر می کنند. برخی از نکات مفید برای نوشتن یک …The post نوشتن اطلاعیه مطبوعاتی و ارائه راهنمای سئو می تواند باعث رونق سایت شما شود appeared first on باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب.
via باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب https://ift.tt/2L22TOI
مشاهده مطلب در کا
شبی دیگر ست. ساعت ها در عین هیچ نکردن به هر آنچه گذشته فکر می کنم. آنچه نباید اتفاق بیافتد باز اتفاق می افتد. شاید اصلن نباید به گذشته فکر کنم. شاید باید سراغش را در دوباره خواب دیروزم بگیرم. شاید باید ریشه ای تر به ماجرا نگاه کنم. شاید باید درس حمایت اجتماعی را جدی تر بگیرم. شاید باید به کل خودم را انکار کنم. این شاید ها اما یک به یک کنار می روند چرا که تنها چیزی که از من بر می آید نوشتن است. نوشتن و نوشتن و نوشتن.
ادامه مطلب
نوشتن SEO چیست؟ نوشتن SEO / نوشتن حرفه ای تبلیغات ، همچنین با عنوان SEO Writing نیز شناخته می شود ، نوع جدیدی از نوشتن است ، به این معنی که محتوا به راحتی در وب نوشته می شود! در حقیقت ، کپی کردن تبلیغات در موتور جستجو بازنویسی نسخه فعلی خلاق” است. به عبارت …The post نکات مربوط به نوشتن SEO appeared first on باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب.
via باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب https://ift.tt/3dgZ6tc
مشاهده مطلب در کانال
بسمه تعالی
 
به شدت احساس می کنم یکی از ضروری ترین کارهايی که همه» باید انجام بدهیم، نوشتن است.
منظور من از نوشتن این نیست که برویم و هر چه درونمان داریم به بقیه بگوییم. چنین کاری را شاید بتوان با اشتراک گذاری لحظات تهوع توسط بیمار مقایسه کرد.
نه
نوشتن اینها نیست. ما نباید در نوشتن هدفی خودخواهانه داشته باشیم. بلکه من با نوشتن خودم را مجددا می شناسم و به دنبال این خودشناسی، دیگران را هم به رسمیت می شناسم. منظورم این است که نوشتن در آنِ واحد دو
بسمه تعالی
 
به شدت احساس می کنم یکی از ضروری ترین کارهايی که همه» باید انجام بدهیم، نوشتن است.
منظور من از نوشتن این نیست که برویم و هر چه درونمان داریم به بقیه بگوییم. چنین کاری را شاید بتوان با اشتراک گذاری لحظات تهوع توسط بیمار مقایسه کرد.
نه
نوشتن اینها نیست. ما نباید در نوشتن هدفی خودخواهانه داشته باشیم. بلکه من با نوشتن خودم را مجددا می شناسم و به دنبال این خودشناسی، دیگران را هم به رسمیت می شناسم. منظورم این است که نوشتن در آنِ واحد دو
به نام خدای مهربون :)
بعد از چندین وقت ، دیگه تصمیم گرفتم به طور جدی شروع به نوشتن کنم . یه وبلاگ داشتم و کلی ام توش نوشتم ولی حس میکنم باید یه بال و پری به این نوشته ها بدم و یه جای جدید شروع به نوشتن کنم :) 
خواستم سلام بدم . 
ســــلـامــــــ نوشتن . ســلـامــ به شما :)
نمی دونم واقعا چرا جدید ا عاشق نوشتن شدم . نوشتن در مورد هر چیزی خودم و روزگار ، کنکور و سر نوشت ، آرزو ها و عقیده ها ، دل شکستگی هام و ناراحتی هام ، داستان نویسی و حتی در مورد علایق قدیمی ( منظور همون نوشتن نقد و معرفی  کره ای) و
نمی دونم واقعا چرا ؟ اصلا نمی دونم این کار درستی هست یا نه؟  
انگار نیمه گمشده ام را پیدا کرده ام و اون نیمه نوشتن بود :) .
من شاید مثل  خیلی از بیانی ها قدرت نوشتن نداشته باشم دیکته دوران  ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان
مهارت نويسندگي خود را ارزیابی کنید.
 
با این پرسش‌نامه می‌توانید میزان مهارت و استعداد نويسندگي خود را ارزیابی کنید. در پایان با توجه به امتیازی که کسب می‌کنید راهکاری برای شما ارائه می‌شود. با انجام این تست مشخص می‌شود که استعداد نويسندگي دارید یا نه. حالا به موارد زیر از ۱ تا ۵ امتیاز بدهید.
۱ به معنای بد و ۵ به معنای خارق‌العاده است. در پایان امتیازهاي خودتان را جمع بزنید.
 
من در هر حس و حالی که باشم، بدون توجه به خلق و خویم، حتماً سعی م
راستش فکر نمیکردم نوشتن اونم برای اولین بار انقدر سخت باشه اما مثل اینکه هست.
واقعیتش دو سال پیش وبلاگ یک نفر و خوندم و عاشقش شدم.خب قطعا الان میتونین حدس بزنین که من یک دخترم.و بله هستم!
خب داشتم میگفتم که عاشق یک نفر شدم که تا حالا از نزدیک ندیدمش.بگذریم از اینکه بهش گفتم و نشد و من هنوزهم عاشقشم.
اون باعث شد من عاشق نوشتن بشم و الان دلیل اینکه این وبلاگ رو باز کردم اونه.
و البته تنهايی و فشار زندگی و حرف هايی که روی قلبم تلمبار شده هم بی ت
خب من همیشه نوشتن رو سخت گرفتم و اغلب اوقات هم خودمو لایق نوشتن ندونستم!
اما حالا اسم وبلاگ رو گذاشتم زندگی روزانه و سرتیترش هم هست: روزانه ها! تا بدونم قرار نیست از دل این نوشته ها کتاب یا دستاورد عظیمی درآد! مخصوصاً اینکه این روزا نیاز به فاصله گرفتن دارم، خیلی خوشحال شدم که یک دوست حرف از نوشتن و وبلاگ نویسی زد! نوشتن نیازه و فکر میکنم آرام بخشی میتونه باشه برای این روزای پر تلاطم.
| من همیشه حرفهايم اشک‌هايی بودکه بهانه ی بغض تو بودنمی توانستم سخنی بگویمپشت این روزهاي تنهايیتو مرا یاد زن بودنم انداختیو من را با عشق خود به آسمانی بردیکه ابرها احاطه‌اش کرده بودند برای باریدننه من باریدم نه توزیرا که ما حرفهايمان را همیشه باریده بودیمبه من مرد بودنت را اثبات کنمن که زن بودنم را هرشب به تو هدیه داده بودمبه من سقفی نشان بدهمن که همیشه خودم را سایبان تو کرده بودم |
 
غاده السمان
بی شک همه چیز از زنگ انشای مدرسه شروع شد و یادمه از وقتی که نوشتن و یاد گرفتم، مینوشتم. از تمام دغدغه هام، از تمام ترسام، از تمام مشغله هام و از تمام.مینوشتم، مینوشتم، مینوشتم و گاهی فقط میتونستم بنویسم. زیاد حرف میزدم ولی گاهی نمیشد، باید مینوشتم.
و تاسف بار ترین قسمت ماجرا اونجایی بود که من هیچ کدوم از نوشته هاي این سالا رو نگه نداشتم که بدونم دغدغه و ترس من 8سال پیش چی بود. چون ترجیح میدادم نوشته ها رو به جای نوشتن با قلم و کاغذ تایپ کنم و از
چند وقته جیزی منتشر نکردم. شروع کردم به نوشتن، چندین بار، تموم نشده. 
داستان نوشتن معنا میخواد. منم معنای پایداری تو جهانم نمیبینم.
زندگیم سرعت زیادی گرفته،‌خیلی زیاد،‌و برای چند ماهی همين طوری خواهد بود ظاهرا. امیدوارم حداقل یه چیزی تهش باشه. شمام امیدوار باشین. 
تا دوباره آروم شم صرفا فضا میسازم. ترک عادت موجب مرض بود واقعن.
نمی‌دانم کدامتان که این مطلب را می‌خوانید چه‌قدر سابقه‌ی نوشتن دارید. اما من هر گاه روی دور نوشتن هستم و زیاد می‌نویسم و دلیلی هم دارم برای نوشتن (مثل حالا که این وبلاگ) هر کوچک‌ترین مطلبی در ذهنم متن مطولی می‌شود -آماده برای نوشتن-. این چند روز و بلکه چند ماه هم که آن قدر متن و اتفاق بود که محاوره‌ی هر انسانی عامه در گفتار مرثیه‌ای بود بلند. مدام می‌خواستم بنویسم و به خودم می‌گفتم کف نفس داشته باش و ننویس؛ یک قراری گذاشته‌ای با خودت که
چند وقته جیزی منتشر نکردم. شروع کردم به نوشتن، چندین بار، تموم نشده. 
داستان نوشتن معنا میخواد. منم معنای پایداری تو جهانم نمیبینم.
زندگیم سرعت زیادی گرفته،‌خیلی زیاد،‌و برای چند ماهی همين طوری خواهد بود ظاهرا. امیدوارم حداقل یه چیزی تهش باشه. شمام امیدوار باشین. 
تا دوباره آروم شم صرفا فضا میسازم. ترک عادت موجب مرض بود واقعن.
رابطه خوبی با نوشتن ندارم.انگار یه جور ترس از بیان کردن خودم دارم.این ترس خیلی عمیقه.طوری که هر چه تلاش میکنم نمیتونم احساسات مو بیان کنم و علتش رو نمی دونم.بارها تصمیم به نوشتن گرفتم ولی وقتی می‌نویسم اخرش خروجی نوشته ها کاملا متفاوت با من و خیلی خشک و بی احساس میشه.با یک نویسنده هم صحبت کردم که گفت حتما سعی کن بنویسی چون نوشتن برای تو شفاست.راستش خودم نوشتن رو روی کاغذ بیشتر ترجیح میدم.اما داشتن دفتر هم دردسرهاي خودش رو داره.نمیدونم اصلا می
وقتی می توان با نوشتن حال بهتری داشت و شاید حالِ دنیا را بهتر کرد دلیل برای ننوشتم نمی بینم. این همه حساسیت روی نوشتن و وسواس روی کلمات و محتوا لازم است؟ آن هم درست در زمانی که می توان با نوشتن تغییرات زیادی پدید آورد، در مورد تغییرات گسترده ی بیرونی صحبت نمی کنم، دارم از حال درون خودم می گویم، از تاثیر شگرف نوشتن بر روی روند شکل گیری و نظم یافتن تفکراتم صحبت می کنم.نوشتن برای من ابزار اندیشیدن است. پیشنهاد می کنم شما هم این ابزار را تجربه کنید
نوشتن اولین مطلب برام سخته!
هر وقت از زندگی خسته میشم رو میارم به نوشتن!
از آخرین باری ک توی بیان چیزی نوشتم ماه ها میگذره!
ترس از نوشتن دارم، از اینکه دوباره آدرس وبلاگم پیدا بشه.
از مخفی کاری هام ناراحتم! اما امشب به خودم حق میدم بابت هر چیزی.
چون یقین دارم هر اشتباهی انجام بدم مقصر خودم نیستم.
جایی از زندگی ایستادم که بجز احساسم به اتاقم به چیز دیگه ای حس ندارم. 
وقتی پدر مادر و برادرم رو میبینم و به قلبم نگاه می‌کنم و یقین دارم ک این لحظه هی
قبل ترها، خیلی بیشتر توی دنیای خودم بودم و کمتر حرف می زدم.
نوشتن برام خیلی راحت تر بود تا رو به رو صحبت کردن و دلیلشم این بود که می خواستم اونچه در ذهن دارم رو منتقل کنم.
شاید برای یک نامه چند خطی، چند ساعت وقت می ذاشتم، یا برای یه پست توی وبلاگ شخصی. اما آخرش می شد همون چیزی که توی ذهنم بود. دست کم این بود که بارها بهش فکر کرده بودم تا اونچه دقیقا توی ذهنم هست رو بنویسم.
یکی از باحالی هاي زندگی این بود که جای نوشتن یه متن، چندتا کلمه پیدا کنی و گف
بسم الله
 
تقریبا یکی دو هفته ای شده که مشغول نوشتن در تلگرام شدم.شاید خیلی وقت بود که در مقابل این نوع کانال داشتن مقاومت میکردم و البته دلایل خودم رو هم داشتم.به نظرم حرف ها گم میشه توی شلوغی و سرعت تلگرام و البته مثل بلاگ نوشتن درگیر فضای باز و جریان اطلاعات نیست.ولی دسترسی راحت تر بهش شاید یکم تشویقم کرد که فعالش کنم!اینجا هم البته لینکش رو میذارم کسی خواست بیاد مطالعه کنه!
روزهايی که اینطوری احساس خورد شدن زیر سیستم رو میکنم سعی میکنم برا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها