آفتابِ زندگي زيباست
با ترانه های دلنوازش
طلوع زندگي زيباست
با خاطره هایش
غروب زندگي زيباست
با تلخی ها و درد هایش
آری زندگي زيباست
اگر تو بخواهی .
( عکس مربوط به بوم گردی روستای درونه واقع در 55 کیلومتری غرب شهرستان بردسکن - پاییز 1397 )
عاشق خدا باش و هر لحظه با او سخن بگو
همانطور که با یک دوست صمیمی سخن می گویی
او همواره عاشق توست و تو را می شنود
و هر آنچه را که نیاز داری، به تو خواهد بخشید .
اعمال خود را به او هدیه کن
نام او را بر قلب و ذهن و زبانت جاری کن
و پیوسته به او عشق بورز
و برای او زندگي کن .
اینها پیوند تو را با او عمیق تَر می کند.
خدا همواره مهربان و بخشاینده است
و هرگز تو را، رها نکرده و تنها نخواهد گذاشت .
ساعت 4:24دقیقه ی صبح دوستم ک از torentoاستوری گذاشته و رنگ موی جذابش
و منم روی تختم دراز کشیدم و دارم تک ب تک ستاره های روشن رو میخونم و
دونه دونه خاموش میشن
زندگي هنوزم زيباست؟ نه؟
زيباست با همه اختلاف که نه با همه ی شکاف های طبقاتیش
امروز برا تکمیل این حس خوب ۲تا چیز کم بوداولیش یه همسفر خوب
دومیش یه شغل خوب
تو سال جدیدم بگردم دنبال اینا
۲۵ سالگیم مبارک.
.
زندگي زيباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زيباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت.
زيباست، وقتی می گوید: روسریت را جلو بکش! زيباست، وقتی می گوید: بدون آرایش بیرون برو! زيباست، اوج عاشقی است، وقتی بگوید: زیبایی ات، زینتت، فقط وفقط از آنِ من است. زلف های پریشانت رافقط من می توانم ببویم و ببوسم! حق نداری آن گیسوان شب رنگ را در معرض دید همگان بگذاری! شاعرانه است،.
چه زيباست رویش جوانه ها ی سر براورده از یخهای زمستان .
چه زيباست خرمی دشت و دمن و چه دلچسب است گرمای افتاب اردیبهشت .
چه باطراوت است باران بهار که می شوید صورت های اشک الود از جفای سرما و می زداید غصه از دلهای اکنده از غم انتظار بهاران را .
چه زيباست بازگشت پرتدها ی مهاجر و رقص سنجاقکها و بازیگوشی سنجابهای بیشه زار .
و چه زیباتر که میلادت فرخندگی و میمنت این همه موهبت را دوچندان می کتد .
میلادت مبارک .
حسین. مروارید سرخ کربلا.
حسین. ابر چشمان پر از اشک مؤمنان.
حسین. لانه ی پرنده های بی خانه.
.
وقتی محرم می آید، انگار همه چیز طلسم می شود؛ قلب ها همه عاشق می شوند، دل ها همه بی تاب می شوند، چشم ها همه گریان می شوند.
چه زيباست پرواز دسته دسته پرستو به حرمت حسین!
چه زيباست فریاد عاشقانه ی نامت حسین!
چه زيباست زمزمه ی زیارت عاشورایت حسین!
.
.
.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست.؟
نگاهش که میکنی زيباست؛ در پیچ و خم الفاظش که گرفتار میشوی، زيباست؛ به نسیم ملیح آیاتش که گوش جان میسپاری، زيباست؛ مینویسیاش زيباست؛ میخوانیاش زيباست؛ از حیاط آیاتش که می گذری زيباست؛ گلهای نرم و رنگارنگ و خوش عطرش را که با دستانت مینوازی، زيباست امّا. امّا هنگامی که میایستی و با ذرّهبین اندیشهات آن را میکاوی، میشکافی، هر آیه را خوب زیر دندان میجَوی، میبلعی و چشمانت را گاه ریز و گاه گرد میسازی، به عقب باز م
اگر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!صبوری با خانواده عشق است،صبوری با دیگران احترام است،صبوری با خود اعتماد به نفس استوصبوری در راه خدا، ایمان است.اندیشیدن به گذشته اندوه، و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زيباست، همیشه خوب نمیماند؛
اما آنچه خوب است، همیشه زيباست.
گر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!صبوری با خانواده عشق است،صبوری با دیگران احترام است،صبوری با خود اعتماد به نفس استوصبوری در راه خدا، ایمان است.اندیشیدن به گذشته اندوه، واندیشیدن به آینده هراس می آورد؛به حال بیاندیش تا لذت را بهارمغان آورد.در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛ زیرا هر آنچه زيباست، همیشه خوب نمیماند؛اما آنچه خوب است، همیشه زيباست
آه خانمحرفهای شما زيباستنمی دانم چطور بگویمشکل مربای گندمشکل گریستن با دلیلشکل خندیدن بی دلیلشکل دویدن بی وقفهشکل خاک باران خوردهآه خانمموهایتان چقدر بوی خاک می دهدو تنتان بوی دریا.بوی دریا بگیر و بماندریایم باش.دریایم باشامازیر پایم را خالی نکنگمم کن در اعماق پر غوغایتموج به موجبر من بتازصدف به صدفصدای دریا بده.آه خانمحرف های شما زيباستشکل پراکندگی خاکستر سردشکل پرواز پرنده ای بی پرشکل سقوط کلمه از ذهن به کاغذشکل تکیهی س
آه ای مرگ خونین منعزیز منزیبای منکجایی.وقتی بوسه ی انفجار تو تمام وجودم را در خود محو می کنددود می کند و می سوزاندآه چقدر این لحظه زيباستچقدر این لحظه را دوست دارم.در راه عشق جان دادن خیلی زيباست.
خدایا سی سال برای این لحظه تلاش کرده امزخم ها برداشته امبا رقبای عشق در افتاده امواسطه ها فرستاده ام
آه ای مرگ خونین منعزیز منزیبای منکجایی.
زندگي زيباست: روایتی از حیات شهید سید مرتضی آوینی
زندگي زيباست : سیدعباس سید ابراهیمی
خلاصه کتاب:کتاب زندگي زيباست»؛ روایتی از زندگي شهید هنرمند و خوش فکر، سید مرتضی آوینی است.این کتاب که البته مفصل ترین کتاب درباره او است با استفاده از خاطرات و گفت وگوهای غالب افرادی که با این اندیشمند و هنرمند برجسته انقلاب اسلامی مرتبط بودند، به صورت مستند و داستانی نوشته شده و زوایای مختلف و زیبایی از زندگي آوینی را به مخاطبان می شناساند.
بریده کتاب:
م
و چه زیبا یک سال بزرگتر می شویم و اسم بزرگ شدنمون رو می ذاریم تولد:)
و چه زيباست که خاطراتمان هم بیشتر و بیشتر می شوند.
و چه زيباست هر چه بزرگتر شویم، چه دختر باشیم چه پسر، قوی تر و محکم تر در برابر مشکلات زندگي می شویم.
ولادت امام محمدتقی(ع) مبارک باد»
بعد از یک پیادهروی کوتاه بارانی، آمدهام به کتابخانه. کنار پنجره نشستهام و دفتر و قلم و یک عاشقانه آرام را پهن کردهام روی میز مقابلم. هیچ وقت در هیچ کتابخانهای رمان نخوانده بودم! دارم فکر میکنم چه زيباست که مادرم. چه زيباست که دو جفت چشم کوچک در خانه انتظارم را میکشند. این زندگي تازه که دیگر تنها متعلق به خودم نیست را دوست دارم و بیشتر از همه عمرم احساس مفید بودن میکنم. دارم بندههای کوچک خدا را با صبوری بزرگ میکنم و مثل همیشه شا
چه روز قشنگی، آسمان صبح در کنار آواز پرندگان، نسیم خنک و گل های شمعدانی آن طرف پنجره، با تمام وجود به استقبال زندگي میروم، آغوشم را باز میکنم و سپاسگزارم که یک روز دیگر میتوانم با عشق زندگي کنم :)
فقط برای خودت زندگي کن، در کنار خودت فنجانی چای بنوش، با خودت تکرار کن که خوشحالی و امروزت را فوق العاده سپری میکنی :)
زندگي زيباست، به همین سادگی :)
زندگي زيباست واگر با قوانین و رازهای آن آشنا شوی چشمانت بروی همه زیباییها گشوده خواهد شد.
زندگي یک آرزوی دور نیست
زندگي یک جستجوی کور نیست.
زیستن در پیله ی پروانه چیست؟
زندگي کن،زندگي افسانه نیست.
گوش کندریا صدایت میزند
هر چه ناپیدا ،صدایت می زند.
پیله ی پروانه از دنیا جداست
زندگي یک مقصد بی انتهاست.
هیچ جایی انتهای راه نیست!
اینتمامش ماجرای زندگيست.
آه چه زيباست عشق، آتش بالاست عشقمزّه کنم بر زبان، به چه مربّاست عشق
خشک بسوزد در او مشک برآرد ز خویشبا تو بگوید سخن چون که همینجاست عشق
این کپک عقل چیست، ککّ و مک عقل چیستبیم و شک عقل چیست، گفت که بیجاست عشق
با همه سر بر زند، گرچه نهان ز آدم استسر کشد و سر زند، وه که چه غوغاست عشق
لشکر او غرب و شرق، شعبدهی صوت و برقهر دم و در هر میان بر همه پیداست عشق
حلمی از این راه شد، خاک بُد و ماه شدبنده بُد و شاه شد، وه چه شکیباست عشق
رها کرده ام زندگي را،شاید برایش بجنگم،اما اگر از خدا بپرسی می گوید:خودش را سپرده به موج سرنوشت.راست هم می گوید،با تمام وجودم منتظر سرنوشتم هستم،زندگي را زندگي می کنم و لبخند می زنم،حتی اگر فروشنده سر کوچه هم به ازای هر لبخندم بگوید:اخه نمیفهمم چی خنده داره تو این دنیا! باز هم لبخند می زنم و می گویم:حتی اگه نباشه،بزا من بشم یه دلیل:) باورتان نمی شود اگر بگویم خندید:) آزاد شدن از اسارتی که تمام فکر و خیالت را در بر گرفته بود خیلی زيباست،لذت دارد
بندرعباس را هنوز هم دوست داشتم، آفتاب گرم و سوزانش، ساحل آرام و زیبایش، پشت شهر و بازار شلوغ ماهی فروش هایش ، مردم آرام و خونگرمش، پیشرفت شهر و حفظ ساختار سنتی اش، سمبوسه نادر و سمبوسه فرهاد! کتاب فروشی سیار و ساختمان های فرسوده هدیش و سورو.
هرمز زيباست، هرمز زيباست و هرمز زيباست.
قشم هنوز مهجور است.
__________________________________
یک سری درد ها و سختی باعث قوی تر شدن و بزرگتر شدن انسان میشه و هروقت بهشون فکر میکنی یا یادآوری میشه احساس غرور میکنی و لبخند
میتوانید در زندگي خود عاشق افراد زیادی شوید. میتوانید عاشق افرادی شوید که برایتان مناسباند یا مناسب نیستند. میتوانید به شیوههای سالم و ناسالم عاشق شوید. میتوانید در جوانی یا در ایام پیری عاشق شوید.
عشق منحصربهفرد نیست. عشق خاص نیست. عشق کمیاب نیست؛ اما عزتنفس اینگونه است، و همچنین شأن و تواناییتان در اعتماد کردن.
بهطور بالقوه در طول زندگيتان، ممکن است عشقهای زیادی داشته باشید؛ اما وقتی عزتنفس، شأن، یا تواناییتان در
عاشق هیچگاه دلمرده نمی شود .
عاشق هیچگاه از حرکت در مسیر عشق و معشوق خسته نمی شود
خستگی راه عشق هم زيباست .
گرمای چادر و آستین بلند هم زيباست . احساسی با طعم پیروزی در دل
زیباترین زیبایی دنیا حیا و مقاومت جوان در برابر دنیایی است که زیباترین گرداب ها را تزیین کرده
از من بپرسی میگویم زیباترینِ مردمانِ ایران، آنهایی هستند که تا شروع به صحبت میکنند، لهجه و گویش منطقهشان در سخنانشان جاری میشود. آنها وارث و حافظ هویت و فرهنگشان هستند.
پینوشت: یکی از هدفهای دور و درازم این است که روزی تمام ایران را بگردم و به مردم مناطق مختلف گوش کنم. زيباست؛ واقعا زيباست این رنگارنگی فرهنگ و زبان.
این رسم اون قدر زيباست
گرامی داشت بزرگان
گرامی داشت سالخورده ها
گرامی داشت فامیل و اقوام
که حیفه کمرنگ بشه
.
بعد یک سال زندگي تند و سریع که هیچ کدوم از ما وقتی نداریم برای هم
دو هفته ای رو کنار هم جمع می شویم و این قطار تندروی زندگي از حرکت نگه داشته میشه
بلاخره بعد از سفرهای طولانی از سفر بی پایان اندک اندک به فصل مرگ یا همان زمستان نزدیک می شویم .زمستان فصلی که گل ها در این فصل فوت می شوند و امیدشان به رسیدن بهار است تا اینکه زندگي جاودانه خود را مجددا آغاز کنند.
در این فصل خداوند با بوم و با رنگ سفید زمین را نقاشی می کند و با وجود سرد زمین ما را با برکت هایش گرم می کند .
زمستان زيباست؛وقتی که دانه های یخ با رنگ سفید بر دل زمین فرود می آیند.
حیواناتی که در این فصل به خواب زمستانی م
در روشنای خاموشی : داستان بعضی زندگي ها آنقدر زيباست که ختم در یک کتاب نمی شود
در روشنای خاموشی : فاطمه اکبری، نشر آهنگ قلم، مروج
معرفی:
خیلی از زندگي ها دچار مشکل می شود چون زن و مرد و یا بچه ها مشکلی دارند که همه شیرینی ها را مبدل به تلخی می کند. دلیلش هم بد زندگي کردن ماست.در روشنای خاموشی داستان زیبا و پر روح یک زندگي است که هم شیرین بوده، هم موفق و هم پر از زیبایی.حتماً حتماً بخوانید. نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.
بریده کتاب:
مادرم شوکت،
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اول پنجره ی اتاقم رو باز کردم تا هوای تازه ی بهاری به داخل اتاقم بیاد.همراه این هوای بهاری بوی شیرینی تازه پخته شده هم وارد اتاقم شد.یک قنادی نزدیک خونمونه که فکر کنم داشت شیرینی تازه می پخت.بوی خیلی خوبی بود.یک نفس عمیق کشیدم و اجازه دادم هوای پاکیزه و روح بخش بهاری وارد ریه هام بشه.هوا علاوه بر بوی شیرینی،بوی گل هم می داد.صدای جیک جیک گنجشک ها از جایی می اومد.شاید روی درخت ها یا شاید روی بام خونه ها نشسته بودند و
البته اینکه زندگي زيباست باعث نمیشود گاهی آه نکشید و از ته دلتان نگویید وای که چقدر زندگي سخت است. درک اینکه سختی میتواند زیبا باشد هنوز هم برای خودم سخت است! یک نفر را برای قدم زدن و رها حرف زدن میخواهم، چیزهای کافی برای اشک ریختن و رفع بغض، یک روز الی بینهایت زمان برای هرکاری میخواهد دل تنگت بکن و نهایتا احساس آرامش. البته آن قبلیها هم برای این آخری بود. نریانی باید، تند و تیز و قوی، سر و دُم گیر، قهوهای تیره با یالهای بلند
هفت سین نوروز 98 با باران رحمت خداوند، 8 سین شد و سین آخر را نه از سیل خروشان و بی رحمی که خانمان برانداز شد بلکه از سیل مهربانی مردمی از آن خود کرد که غیرتی به شکوه تمام سرزمین زیبای ایرانمان داشت.سالها بود از خشکسالی و کمبود آب در اکثر نقاط سرزمینم، مردم به بالای بلندی رفته و دست به دعا برمی داشتند ولی امسال همه چیز عکس بود و چیزی که شایان تر بود پریشانی مردمی بود که زندگيشان روی آب بود، دست رنج سالها تلاششان، دست رنج جوانیشان.
ولی هنوز هم خدا
#سادگی_دیدار
این روزها،لا به لای خاکستری غمهایمبا هر وزش نسیم میان گیسوانمدلم می خواهد به باران بسپارم خودم رامی خواهم پاک،می خواهم زیبامی خواهم سبز شوم دوباره از میان خاک های باران خورده.
حرف باران چیست؟باران می گوید:سادگی زيباست،و چیست سادگی؟سادگی یعنی موهایت را بسپاری به خیال یک رنگین کمانقدم بزنی صبح را میان مهیا که جیبت را پر کنی از صدای خنده های کودکانه!باران می گوید:بسپار خودت را به زلال سحرگاهی یک بوسه بهاری
من،پله های میان مه
سفید هیچوقت رنگ من نبوده. طوسی و قهوهای هم همینطور. هیچوقت در کنار این رنگها خودم را حس نکردم. هیچوقت از این رنگها لذت نبردم. هیچوقت مرا شاد نکردند. دیوار سفید نه تنها برایم هیچ لذتی ندارد بلکه آزار دهنده است. دیوار سفید یعنی یک دنیا تنهایی! یعنی رنگها و طرحهایی که نادیده گرفته شدند. سفید یعنی یک چیزی این وسط کم است! ترکیب طوسی روشن با رنگهای شاد زيباست اما مرا نمیکند. زيباست اما مرا متقاعد نمیکند که او را بخواهم. این رنگها
من در یک برهه از زندگي به اینکه رنج کشیدن میتواند زیبا باشد ایمان داشتم. آنچه تو را نکشد قویترت میکند. قوی شدن زيباست. رشد زيباست. اما در آن ِحاضر هیچ نمیتوانم رنج کشیدن را زیبا ببینم. حس میکنم باید تا میشود رنج را به تعویق انداخت، رنج را جدی نگرفت، رنج را بازی داد. فکر میکنم آدم فقط باید بدود. همیشه باید تلاش کند و به هیچ چیزی توجه نکند. از همه چیز بگذرد و فقط دنبال رسیدن به هدفش باشد. اول فکر میکردم این نشانهی از دست دادن حس ِهمدرد
چرا حیا در ن زیباتر است؟
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرمایند: حیا زيباست اما در ن زیباتر است.»[1]
اما چرا حیا در ن زیباتر است؟ حیای زن و مرد چه فرقی دارد که حضرت میفرماید در ن زیباتر است؟
ادامه مطلب
زندگي یک مسیر زيباست. هرچه بیشتر قد میکشد، تجربههای تازه میکند و راههای نرفته میرود؛ تماشاییتر هم میشود. باید بنشینی و ببینی که چگونه با رعنایی و تفاخر، رشد و بالندگیاش را به رخ نگاهت میکشد. خوب است که زمان میگذرد. خوب است که همه چیز و همه کس _اگر که بر قاعده درست خود باشند_ با گذر زمان، قدمت و قیمت میگیرند. من عاشق کهولتم. کهولت زندگي؛ خطوط نرم و رقصان بر چهره. آرامشِ برآمده از دانایی و بیبندی. پختگی. بیهراسی. رهایی. آسو
از آدمهایی که فقط در حال ناله» هستن خوشم نمیاد !
چون معتقدم #درد_واقعی میمونه درونت
و #هیچ_وقت نمیتونی به #هیچ_کس بگی !
اونی که هِی #میگه
درد رو دقیقا شدیدا عمیقا لمس نکرده”.
دردی ازت اسطوره میسازه که #عین_بتن تو وجودت حل شه .
بی صدا .
پ ن: به استثنا نویسنده ی این مطلب نیستم ولی نظر شخصیمه
چه زيباست شهادت در راه خدا و چه زيباست جهاد در راه خدا و چه زيباست که انسان روز قیامت کنار خداوند باشد! الآن که این راه را در پیش دارم، خیلی خوشحال هستم و این مرگ را از عسل، شیرین تر میدانم. بنده حقیر با دیدی باز به جبهه ها میروم تا هیچ وقت این منافقین کوردل فکر نکنند که من کورکورانه به طرف جبهه ها حرکت کردم و کورکورانه شهادت را پذیرفتم؛ من تمام مسأله ها را، سنجیدم و فکر کردم و بعد انتخاب کردم. بر همگی ما واجب است که اسلام و قرآن را تنها نگذاریم و
بچه ها
بیاین به خودمون قول بدیم که از روی نوشته های کسی یا عکساش به این نتیجه نرسیم که خوشبخته یا بدبخته یا نیمه بخته.
زندگي هزارتوی عجیبیه.
مرز خوشبختی و بدبختی باریکه.
تازه، خوشبختی و بدبختی هم نسبیه.
روزهای سختی رو دارم میگذرونم.
اما راستش نه به اندازه ی غم این پست احساس بدبختی میکنم
و نه به اندازه ی ذوق پست های قبلی فکر میکنم زندگي زيباست ای زیباپسند.
با همه ی این ها به وجود خدا و ذات خودم اعتقاد دارم و می دونم که میگذره.
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلامباز هم زائرتان نیستم از دور سلامبا زبانی که به ذکرت شده مامور سلامبه سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره هاباز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرمپس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرمزود ما را برسانید به مشهد به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایمما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زيباستپس از این فاصله تا ط
8Gadget Pack For Windows 7 ,8 ,8.1 , 10 - - - - - - - - - -TarheNoAlard
در ویندوز ویستا اولین چیزی که در صفحه دسکتاپ خودنمایی میکرد قرار گرفتن ابزارهای کوچیک گرافیکی در سمت راست صفحه و در یک کادر عمودی بود که مایکروسافت نام "گجت" رو روی این ابزار مفید خودش گذاشته بود که در ویندوز 7 هم شاهد وجود گجت ها ولی بصورت شناور و قابل جابجایی در تمام صفحه هستیم. گجت هایی برای کنترل CPU و هارد و وضعیت آب و هوا ، ساعت و .
متاسفانه در ویندوز های 8 ، 8.1 و 10 خبری از گجت های مایکروسافت نیست ولی
درباره این سایت