نتایج جستجو برای عبارت :

زبون دراز سرتق

رفتی و نمانده راهی به جز از قفا بریدن - مگسی چو من زبون را چه به قاف‌ها پریدن؟
تو مهینی و شهینی تو عجایب‌آفرینی - سیه‌ای چو من زبون را چه به شاه‌ها رسیدن؟
همه رفته از سر و دل هوش و شور و مر شده گل - خرفی چو من زبون را چه به یوسفی خریدن؟
قدح نیاز سفتم، همه جانماز شستم - چفتی چو من زبون را چه به از قدح رمیدن؟
فام سیم تک خریدم به جدار دل کشیدم - عمله چو من زبون را چه به نقش مه کشیدن؟
همه عمر سیم و زر شد، همه عمر از قفس شد - کاسبی چو من زبون و لب عمرها چشید
دانلود آهنگ مجتبی ترکاشوند به نام زخم زبون (♛)
Download Music Mojtaba Torkashvand – Zakhm Zabon (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید زخم زبون (♛) با صدای مجتبی ترکاشوند با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان مجتبی ترکاشوند زخم زبون همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی زخم زبون از مجتبی ترکاشوند را دانلود و گوش کنید و نظرتونو بگین لطفا .!♛ هم چنین متن آه
داداش از قبل یه سالگی‌اش دندون درآورد، آبجی قبل از چهار دست و پا راه رفتن رو یاد گرفت؛ و من؟ از نه ماهگی به حرف اومدم. می‌گن که خیلی شیرین زبون بودم و پر حرف، تا این که یه روز ترس از گربه زبونم رو بند آورد و لکنت زبون گرفتم. بالا و پایین داشته در تمام این سال‌ها، و من؟ نه. بالا پایین نداشتم.
خلاصه:
دانلود رمان خانم زبون دراز  من حال این پسره ی یالغوز نگیرم دریا نیسم اقیانوسم اِاِاِپسره ی سه نقطه برگشته به من میگه بیا فرقونت جمع کن خوب شد جوابش دادما منم گفتم خوبه من همین فرقون دارم حالا اینجای ماجرا آقا دیدم ریموت زد رفت کنار یه کوپه وایساد به به عالم ضایعگی خودش هوایی داره وای یاد پوزخندش که میفتم ولی من بادی نیسم که با این بیدا بلرزم اَی ددم یاندی اِشتب شدا
ادامه مطلب
حرف زدن فقط با زبون نیست، با نوشتن هم. اگه حرف مداد رو بفهمی، اگه حرف پاستل رو، اگه بتونی با قلم فی هم زبون بشی، از کلماتش لذت می‌بری و از کلماتت لذت می‌بره؛ و اون وقته که می‌تونه برای تو طراحی کنه - و همه اینا وقتی اتفاق می‌افتن که پی فهم زبون‌های جدید باشی. مگه هنر چیزی به جز یاد گرفتن روزانه زبان‌های جدیده؟
سلام
بعد بیست و چند سال تازه یه چیزایی دارم میفهمم از این که این شعر های عرفانی منظورشون چیه. 
واقعا بنظر میاد زبون فارسی خیلی تکنولوژی بالایی تو زمینه عرفان داره. که یه کسی مثل من اصلا خبر نداشت اینا چی اند. 
هیچ وقت به مثلا شعر های مولانا از این نظر که اینا تجربه های عرفانی یه نفر هست که مراتب خیلی زیادی از عرفان رو جلو رفته و اینا رو انتشار داده فکر نکرده بودم. مثل یه دانشمندی که تا یه مرحله ی خیلی بالایی از یه تکنولوژی میرسه و یه paper چاپ میکن
یکی از فانتزیای من اینه که
جلوم المانی و استانبولی رپ رو پخش نکنن
و نگن این رو به فارسی ترجمه کن.
فانتزیمه.
هر بار این اهنگای الکس میرسه به du bist nicht allein و اروم میشه تم اهنگ،
من یه نفسی میکشم!
والا ملت فکر میکنن هرکی المانی یا هر زبون دیگه خونده ااما مثل نیتیو اسپیکرها باید اون زبون رو حرف بزنه و مثل اونها رپ بخونه.
 
:|
پایان نامه ازون مقوله هاییه که تمام انرژی آدم رو میگیره. 
برای مثال
استادم زبون آدم رو درک نمیکنه. به زبون دیگه ای حرف میزنه. یه کد نوشته اونو داده به من. بعد نتایجی که با کد من میگیریم با ننتایجی که ایشون تو کامپیوتر خودش میگیره زمین تا آسمون فرق داره. بعد شونه میندازه بالا میگه من نمیدونم!! پس عمه م بدونه؟ گرفتاریه بخدا.
 
 
 
درونم شلوغه و نمی دونم چی بگم.
یک وقت هایی نمی دونم کی ام؟ چکاره ام؟ هدفم چرا گم شد؟ چرا ول دادم؟ چرا شل شدم؟ (علاوه بر کار حرفه ای توی فضای مجازی) دلم یه هدف محکم میخواد تا توی فضای حقیقی براش بدوام. 
بدبختی اینه خودم میدونم چمه ولی راه حلش رو نمیدونم.
از قضاوت شدن و راه حل های بقیه خسته و زده شدم.
حوصله ی حرف زدن با بقیه رو ندارم.
یه رفیق دارم که هیچ وقت بهش نمیگم چمه، فقط بهش میگم "من نیت میکنم تو برام حرف بزن" چون خودش میدونه و بهش گفتم که خدا خ
بجز وقتایی ک لالمونی میگیرم به هزار و یک دلیل؛
از زبونی که خدا بهم داده راضیم شکرش
یه جاهای خودمم از زبون ریختن خودم حال میکنم
ولی آدمی ک بخوام براش زبون بریزم بنظرم ته رابطه قلبی با منه:)
واسه همسرداری آپشن بدردبخوریه
+ روز دندون پزشکو ب خودم و همکارام تبریک میگم:)
الهی ک سندرم این دست بیقرارمون با کار کردن برطرف بشه
هی کرونا
دوست دارم روزی خدا را دعوت کنم به کافی شاپ مورد علاقه ام به صرف چای و عصرانه! آنقدر با لیوان چای ام بازی بازی کنم که سرد شود و ضربان قلبم بیشتر و بیشتر. دستانش را بگیرم و بگشایم و "امانت اش" را بگذارم کف دستش و نفس راحتی بکشم.
بگویم خیلی خدای بی مسئولیتی بود که وقتی انسان از روی نفهمی و جهل این امانت را قبول کرد،دوتا نزد پس کله اش و نگفت برو غلطت را بکن بچه! تو رو چه به امانت داری!
میگویم چرا انسانش را خوب تربیت نکرده ؟! آخر خدای بزرگم! چطور به انسان
اینم وصف حالم از زبون حضرت حافظ :
گلبنِ عشق میدمد ، ساقی !  گلعذار  کو؟                 بادِ  بهار  میوزد ،   باده  ی   خوشگوار   کو؟
هر گلِ نو  ز گلرخی یاد  همی دهد   ولی                   گوشِ سخن  شنو  کجا  دیده ی اعتبار  کو؟
مجلسِ بزمِ عشق را غالیه ی مراد نیست                ای دمِ صبحِ خوش نفس،نافه ی زلف یار کو؟
حُسن فروشیِ گلم نیست تحمل،ای صبا!               دست  زدم  به  خونِ  دل ، بهرِ خدا نگار کو؟ 
شمعِ  سحرگهی  اگر  لاف ز  عارضِ تو زد         
مرا یادتان هست؟! من همانم که فروردین همین امسال، برای دختر بچه سرتق نق نقوی بی تربیت لجباز درونم که فقط بلد است جیغ بکشد و تحمل نه شنیدن ندارد کلی خط و نشان کشیدم که تا وقتی کتابهایی را که پارسال از نمایشگاه خریدی نخوانده ای،از نمایشگاه امسال خبری نیست؛ اما همین که نمایشگاه شروع شد، چشم بستم روی همه ی کتابهای خوانده نشده، کودک سرتق نق نقوی بی تربیت لجباز درونم را زدم زیر بغل و راه افتادم رفتم تهران برای زیارت نمایشگاه کتاب!
مرا یادتان هست؟
مرا یادتان هست؟! من همانم که فروردین همین امسال، برای دختر بچه سرتق نق نقوی بی تربیت لجباز درونم که فقط بلد است جیغ بکشد و تحمل نه شنیدن ندارد کلی خط و نشان کشیدم که تا وقتی کتابهایی را که پارسال از نمایشگاه خریدی نخوانده ای،از نمایشگاه امسال خبری نیست؛ اما همین که نمایشگاه شروع شد، چشم بستم روی همه ی کتابهای خوانده نشده، کودک سرتق نق نقوی بی تربیت لجباز درونم را زدم زیر بغل و راه افتادم رفتم تهران برای زیارت نمایشگاه کتاب!
مرا یادتان هست
توی یک صف نذری ایستاده بودیم، یک خونه‌ی خیلی بزرگ بود. صاحبخونه یادم نیست ترک بود یا عرب. هدهد هم بود، گفت دوست داره ترکی یاد بگیره، گفتم "منم همین‌طور، اتفاقا ویدئوی آموزش مقدماتیش رو هم دارم، بهت میدم". دو مدل غذا بود، به ما چلوگوشت دادن. ملت هم اطراف خونه بودن و به جای ایستادن تو صف، هی از ما غذابه‌دست‌ها خواهش می‌کردن به اونام بدیم. یه دفعه نگاه کردم که یه خواهر کوچیک‌تر هم دارم. همین‌که نذری رو گرفتیم، این دختر سرتق عجول شروع کرد به هل
عرض کردم، من معتقدم تقدیر وجود داره.
مثلا روزها و شب های زیادی خودت رو وسط یک کوه کتاب‌ ِ زبون نفهم دفن کردی واسه یک امتحان لعنتی. یک امتحان خیلی خیلی خیلی لعنتی با رقبای لعنتی تر . بعد درست ۴ روز مونده به امتحان یک ویروس عجیب و غریب از یک شهری که تا چند ماه قبل اسمش رو نشنیده بودی از میلیون ها کیلومتر اونطرف تر سر‌وکله اش پیدا میشه و همه‌چی رو بهم میزنه .
امتحان تو کنسل میشه و هی دو ماه دو ماه عقب میفته و تو میمونی همون وسط. وسط همون کوه کتابِ ز
✍ در اوایل اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰، عملیات  بازی دراز در محور سر پل‌ذهاب در غرب استان کرمانشاه، در ارتفاعات صعب العبور بازی دراز به صورت نیمه گسترده به فرماندهی مشترک ارتش و سپاه انجام شد. ✅ بازی دراز» مجموع ارتفاعاتی استراتژیک، پر اهمیت و صعب‌العبور با میدان دید و تیررس وسیع است که در ابتدای جنگ به دست مزدوران بعثی افتاد
ادامه مطلب
رضا صادقی - زبون آسمون

دانلود آهنگ رضا صادقی به نام زبون آسمون با دو کیفیت 128 ♥ 320 از رسانه موزیک 364

Reza Sadeghi ←♥→ Zaboone Asemoon

 
 
♫♫♫♫♫♫♫
♠♣♥♦
♠♣♥♦متن آهنگ رضا صادقی به نام زبون آسمون♦♣♥♦

چشمای آسمونیتو توی آسمون دیدربونیتو توی لبخند نازت فهمیدملحن شیرین سلام تو یه حس ساده بودلحظه هام برای عاشق شدنم آماده بودنفرتاز رسیدن به مقصد و ندیدنتحس از خاطره پاک نکردن خندیدنتهمه و همش خلاصه شد برای یک سفرتوی پرواز که می گفتش من و با خودت ب
حسد. تهمت. تهمت!
حسد. زخم زبون. زخم زبون!
حسد. حق رو ناحق کردن. حق رو ناحق کردن!
حسد. حق الناس. حق الناس!
حسد.
فخرفروشی!!
حسد. و . چیزهایی است که از کلاس درس اخلاق یاد گرفته بود.
حالا هم حتما" آنجا کلاس های درس شهادت است! هه. نشستم نگاه میکنم جنگی رو که میدونم برنده اش کیه نگاه میکنم و منتظرم منتظر حق ناحق شده مان منتظر کوتاه شدن دستتون از سرنوشت ما
منتظر خدا♡

 
دانلود آهنگ محمد زارع شیرین زبون
بالاخره شیرین زبون » منتشر شد و از همین لحظه میتونین از سایت موزیک امروز دانلود کنید
Download New Music By Mohammad Zare Called Shirin Zaboon
 
پخش آنلاین کلیپ تصویری
مرورگر شما پخش ویدئو رو پشتیبانی نمی کند
متن آهنگ شیرین زبون از محمد زارع :
بیوفایی یار از ما جدایی یارهر کجا بگی مو گشتوم تو کجایی یارپیروم کردی یار اسیروم کردی یاربه سر زلف سیات زنجیروم کردی یاربیقرارت مویوم چشم انتظارت مویومتو که میگفتی ی روز دار و ندارت مویومدل ب
دلم اونقدری گرفته که برم سراغ آینه و زل بزنم به اون دو تا حفره ی معصوم و بی روح که بار غصه های عمر من رو به دوش می کشن
اون دوتا زبون بسته که مثل بقیه اعضای بدنم دلم براشون ریش ریشه
اعضایی که می تونستن مال کسی باشن که خیلی بهتر از من بهشون برسه
حیف! طفلکی ها به نام من سند خوردن و محکومن به تحمل
اگر زبون داشتن حتما تا حالا از من به هر کجایی شکایت برده بودن
 
دلم اونقدری گرفته که برم پشت پنجره ی بلند نشیمن بایستم و از ورای برج های بلند و مزاحمی که آ
دلم اونقدری گرفته که برم سراغ آینه و زل بزنم به اون دو تا حفره ی معصوم و بی روح که بار غصه های عمر من و به دوش می کشن
اون دوتا زبون بسته که مثل بقیه اعضای بدنم دلم براشون ریش ریشه
اعضایی که می تونستن مال کسی باشن که خیلی بهتر از من بهشون برسه
حیف! طفلکی ها به نام من سند خوردن و محکومن به تحمل
اگر زبون داشتن حتما تا حالا از من به هر کجا و هر کسی شکایت برده بودن
 
دلم اونقدری گرفته که برم پشت پنجره ی بلند نشیمن بایستم و از ورای برج های بلند و مزاحم
بابا لنگ دراز,بدون سانسور,جودی آبوت,دانلود انیمیشن Daddy Long Legs 1990,دانلود انیمیشن بابا لنگ دراز Daddy Long Legs,دانلود انیمیشن بابا لنگ دراز با دوبله فارسی,دانلود دوبله فارسی انیمیشن بابا لنگ دراز,دانلود دوبله فارسی انیمیشن جودی ابوت,دانلود رایگان جودی ابوت,دانلود رایگان کارتون بابا لنگ دراز,دانلود سریال جودی ابوت,دانلود کارتون بابا لنگ دراز,دانلود کارتون جودی ابوت,دو زبانه,دوبله فارسی,
ادامه مطلب
هفته قبل که تو اوج کمردرد و پادرد بودم رو تخت دراز کشیده بودمو داشتم به خواهرم که درحال آماده شدن واسه رفتن به سرکار ( خوش به حالش ) بود نگاه میکردم یهو گفتم : تو خیلی خوشگلی ، گفت : نه من خوشگل نیستم من چهره ام معمولیه، گفتم : خر نشو تو خوشگلی واقعا، گفت : من خوشگل نیستم من معمولیه چهره ام در کل این تو هستی که خوشگلی، با چشمای از حدقه بیرون زده گفتم : جااااان؟ با من بودی؟ خداوکیلی من خوشگلم؟ گفت : آره و پرسیدم دلیلت چیه که عجله داشت بره و نتونست بگه
با اینکه آدم نوشتنم.
با اینکه دلم میخواد سیر تا پیاز حرفها رو بنویسم اما شیفته شنیدنم. دلم می خواد بعضی حرف ها رو به زبون بیارم و به زبون بیارن! توی نوشتن اگه به کم فن نوشتن بلد نباشی سخته اونجوری که باید حس و پیامی که میخوایو منتقل کنی اما توی صحبت های رو در رو علاوه بر حرفها که روی زبون جاری میشن حرکات دست ها، تکان های کوچیک صورت، چین های روی پیشونی، بالا بردن ابروها، جزئیات مربوط به چشم ها و پلک زدن ها و سرعت پلک زدن ها و حرکات لب ها موقع گفتن
Daddy Long legs,انیمیشن Daddy Long legs,بابا لنگ دراز بدون سانسور,جودی ابوت بدون سانسور,خرید اینترنتی جودی ابوت زبان اصلی,خرید بابا لنگ دراز,خرید بابا لنگ دراز دوبله,خرید پستی کارتون بابا لنگ دراز,خرید پستی کارتون جودی ابوت زبان اصلی,خرید جودی ابوت بدون سانسور,خرید جودی ابوت دوبله فارسی,دانلود بابا لنگ دراز,دانلود رایگان Daddy Long legs,دانلود کارتون بابا لنگ دراز,دانلود کارتون جودی ابوت,
ادامه مطلب
مثل وقت‌هایی که مامان داره نماز می‌خونه و کلمه‌ها توی دهنم این‌ور اون‌ور می‌شن و دلم می‌خواد آیات و اذکار رو باهاش تکرار کنم. مثل تمام وقت‌هایی که سر کلاس عربی یا انگلیسی نمی‌تونستم چیزی رو که تو ذهنم بود به زبون بیارم و حرص می‌خوردم. مثل وقتی که بعضی ابیات توی سرم می‌چرخه و می‌دونم پیش کسی به زبون نمی‌آرم‌شون. مثل وقتی که یه ترانۀ خارجی رو می‌شنوم و نمی‌تونم کلماتش رو باهاش بخونم و فقط یه‌سری آوای بی‌مفهوم و حسرت‌زده از دهنم خار
رفته فیسبوک و اینستاگرم دراز رو (همون که ش کلفت بود) چک کرده.
 
میگه این پسره که سبزه هست، چرا میگفتی سفیده.
بهش میگم الان سبزه شده خر گاو. اون دوره ای که من باهاش اشنا شدم سفید بود.
بعدم موهاشو رنگ مییکرد که من دوست نداشتم.
بغدم خیلی زیاد سطحی و کودن بود. هم خیلی باهوش بود هم خیلی کودن بود. هوش اجتماعی داغون. دراز بی مصرف.
خیلی شبیه کوروس و انتونیو باندراس بود، ولی کودن بود کودن. کودنننننننن.
اره اگه سبزه میبود، و باهوش، و موهاو هم رنگ نمیکرد ص
 جملات زیبای کتاب بابا لنگ دراز

جملات زیبای جین وبستر نامه های بابا لنگ دراز جین وبستر نویسنده بابا لنگ دراز

نامه های زیبای بابا لنگ دراز به جودی ابوت نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز

حتما کارتون جذاب و شیرین بابا لنگ دراز را
دیده اید. همان جودی ابوت معروف و دوست داشتنی! قصه ای که جزو یکی از جالب
ترین و محبوب ترین داستان های نوجوانان در جهان است. نویسنده این داستان
شیرین و خواندنی خانم آلیس جین چندلر وبستر معروف به جین است. داستان
باب
از اونجایی که ملت تو شبکه های اجتماعیشون دارن هایکو کتاب میذارن گفتم مام بی نصیب نمونیم
ولی برای اینکه نوآوری کنیم علاوه بر هایکو کتاب به یه تاریخ یا حادثه تو سال ۹۸ ربطش میدیم!(پسر عجب نوآوری مزخرفی)
 
ماجرا فقط این نبود
من نوکر بابا نیستم
حقیقت دارد من یک فیلسوف کوچکم.
(خبببب ربطش میدم به جمعه ی هفته ی پیش که میخواست بابام پنجره ها رو تمیز کنه ولی من نق زدم که سرده بعدشم سرتق بازی درآوردم.تو سال جدید واقعا باید کمتر سرتق باشم)
 
 
روی تخته س
داداش بزرگه استاد دانشگاهه
امشب یه چیزی تعریف کرد که به کل از این نسل دانشجو ناامید شدم، انگار چیزی از جنس مادرانگی ته دلم لرزید.
میگفت دختره میشینه تو سالن دانشکده، تکیه میده به دیوار، پاهاشم دراز میکنه، بماند که شلوارش تا وسط ساق پاشه و پاهاش پیداست، وقتی میبینه داری میای، حتی پاهاشو جمع نمیکنه که رد بشی! همینقدر نابود! همینقدر بی ادب!
داداش بزرگه عضو هیئت علمیه، جوانک هم نیست، محاسنی داره و مشخصه که استاده، یعنی کسی با دانشجوها اشتباهش ن
کتاب قنوت آخر رو هم تموم کردم^.^
خییلییی قشنگ بود.
هرکدوم از فصل ها از زبون یکی از اعضای خانواده شهیده.بعضی از فصل ها هم از زبون خودش یا دوستانشه.
خیییلییی قشنگه.
خیلی خیلی توصیه میشه بخونیدش:)

پ ن:بعضی جاهای کتاب غلط املایی داشت و کلی باید فکر میکردم که متوجه شم یعنی چی؟!.
لحظاتتون گل گلی و پر از کتابای مفید.
#کتابخونی:)
یاعلی.
کتاب قنوت آخر رو هم تموم کردم^.^
خییلییی قشنگ بود.
هرکدوم از فصل ها از زبون یکی از اعضای خانواده شهیده.بعضی از فصل ها هم از زبون خودش یا دوستانشه.
خیییلییی قشنگه.
خیلی خیلی توصیه میشه بخونیدش:)

پ ن:بعضی جاهای کتاب غلط املایی داشت و کلی باید فکر میکردم که متوجه شم یعنی چی؟!.
لحظاتتون گل گلی و پر از کتابای مفید.
#کتابخونی:)
یاعلی.
بسم رب الرفیقجاده باریک و دو طرفه بود. تیرهای چراغ برق جای خودشون رو به ظلمت شب داده بودند؛ بحث زبانِ چراغ ها توو جاده شد و طوری که راننده ی ماشین های سنگین با هم حرف میزنند.
گفت: مثلا وقتی خوابت میگیره، اول دوتا نور بالا میزنی، بعد که با راهنمای چپ اجازه سبقت داد، سبقت میگیری! بعد میکشی کنار که اون ازت سبقت بگیره! اینجوری میفهمه که خوابت گرفته و تا ته جاده جوری رانندگی میکنه که نتونی بخوابی!+ممنون نمیذاری خوابمون ببره!و کاری به دلِ زبون نفهممو
در آستان امامزاده سلیم دراز به دراز افتادم تا ان شاءالله نیم ساعت دیگه اذان بگن افطار کنم 
حال چشمام خوبه الحمدلله 
بالای کوه تهوع گرفته بودم! بس که عرق کردم صورتمو شستم و دو دقیقه نشستم خوب شدم 
اما الان دیگه بی حالم دوست دارم بخوابم 
دیشب تا ۶ صبح بیدار بودم و شش خوابیدم تا یک ظهر
چت شده؟ می‌خوای حرف دلت رو با یک نفر تقسیم کنی و دلت نمی‌خواد راز دلت رو به کسی بگی؟
امشب وقتی آهنگ گوش می‌دادی چشماتو پشت پنجره ماشین بستی و لبخند زدی. نمی‌خوای برای یک نفر تعریف کنی که داری توی رویاهات با کی می‌رقصی؟ امشب 30 تومن عیدی گرفتی و یهو دلت خواست وسط خیابان از ماشین پیدا بشی و بری قنادی. شیرینی استانبولی بخری و با دست خودت دونه دونشون رو توی دهن آدم‌هایی بزاری که زیر بارون خیس شده بودن و چتر نداشتن. امشب انگار دوباره همون ظهر پر ب
در رویاهایم روزی رو می‌بینم که خورشید در زاویه‌ی خوبی نسبت به اتاقم قرار گرفته.فضای اتاق روشنه. هیچ جا سایه نیست.  همین‌طور باریکه‌ی نور از درز و بیم پنجره‌ها و پرده روی فرش، کتاب و دست‌های من نمیفته.وسایلی که ریخته وسط اتاق رو کنار می‌زنم.کلیپسمو باز می‌کنم. دراز می‌کشم کف اتاق.پاهامو جمع می‌کنم، تصورش سخته که جمع نکنم. اما نه، بذار دوباره می‌گم: دراز می‌کشم کف اتاق و پاهامو به عرض شونه‌ها باز می‌کنم. دست‌هامو باز می‌کنم وَ چشمام
در این بلاد کفری که ما زندگی میکنیم امشب و امسال نسبت به سال های قبل بهتر الله اکبر گفتن.
سال های قبل به کسانی که الله اکبر میگفتن ناسزا میگفتن امسال ولی چیزی نگفتن کمیت و کیفیت امسال الحمدلله نسبت به سال های قبل بهتر بود.
ان شاءالله و به مدد حضرت زهرا(س)فردا با شور و شعور بهتر از سال های قبل وارد میدان می شویم و چهل سالگی انقلاب همگی جشن میگیریم ان شاءالله.
سرت سلامت امام ای ان شاءالله که خداوند از ثانیه ثانیه های عمر ما کم کنه و به ثانی

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها