نتایج جستجو برای عبارت :

روش های باز سر صحبت دوست یابی

سلام
من خیلی تلاش کردم،
صادقانه صحبت کردم،
از اعماق وجودم صحبت کردم،
غرورم را زیر پا گذاشتم،
خواهش کردم،
از نیازهاي طبیعیم که خدا در درونم قرار داده صحبت کردم،
نیاز به دوست داشتن،
نیاز به دوست داشته شدن،
و.
ولی.
خصوصی ترین مساله زندگیم را گفتم،
ولی.
خب دیگه.
ولی من هنوز هم امیدوارم.
من به معجزه هاي خدا باور دارم.
من به غافلگیر شدن توسط خدا ایمان دارم.
من میدونم که خدا بهترین فرصت ها و بهترین راه ها را سر راهم قرار خواهد داد.
باز هم صبر میک
عصر تکنولوژی و ارتباط گسترده انسان‌ها در تمام نقاط دنیا، باعث پیدایش نوع جدیدی از ارتباطات و دوست يابي، به نام دوست يابي آنلاین و دوستی هاي مجازی شده است. دوست يابيهايی که گاه به دوستی‌هايی عمیق و حتی ازدواج منجر شده و گاهی به اتفاقات ناخوشایند و آسیب‌هايی مثل ، فحشا، اعتیاد و قتل ختم شده‌اند. دوست يابي آنلاین برای شما امکان دسترسی راحت‌تر برای برقراری ارتباط با دیگران را ایجاد می‌کند، اما مخالفان دوست يابي آنلاین نیز دلایل و م
دلم می خواد کسی رو پیدا کنم که 
اهل کتاب خوندنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب خریدنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب ورق زدنه و باهاش دوست شم
اهل کتاب نوشتنه و باهاش دوست شم
اهل شکار کردن کتاب هاي خوبه و باهاش دوست شم
با کتاب خون جماعت خیلی دوسته و باهاش دوست شم
امیر، از اون دسته پسرهاي کم سنِ به شدت جذابه - حداقل برای من -. از اون دسته پسرهايی که چخوف و هدایت می خونند با صدای دورگه و خسته، و امان از صداش، امان. تا نیمه شب، می شه باهاش درباره ی شعر و کتاب و س.کس حرف زد، بدون ذره ایی حس بد. می تونی درباره ی هر اتفاقی باهاش صحبت کنی، بدون این که قضاوتت کنه، شماتت کنه و کلاغِ یک کلاغ و چهل کلاغ بشه. دوستش دارم، موهاي پریشون و حلقه حلقه ی خرماییش رو دوست دارم، از این که سایزها و سانتی مترها از من بزرگ تره و حس غر
امروز ، شاید آخرین مکالمه یک ساعتمون بود . به مدت یک سال .
میخواد دوباره کنکور بده . رشته ریاضی و اهدافی که برای خودش ساخته . 
امروز جوری صحبت میکرد که انگار نمیخواست زمان تموم بشه و یکک نفر رو پیدا کنه باهاش صحبت کنه . گفت میره سالن مطالعه و انگار صحبت کردنامون یا قطع میشه یا محدود میشه به یک مکالمه ده دقیقه ای :( هر دو هفته :( دلم براش تنگ میشه :(
قدر رفیقای صمیمی و وفادارتون رو بدونین . 
 
 
 
 
 
 
 
سلام
امروز هم روز خوبی بوده ولی نمیدونم چرا الان زیاد حال و حوصله ندارم. به دو تا از دوستام زنگ زدم و کمی با اونها صحبت کیدم. حالم خیلی بهتر شد.
دوست دوووووووووووووووووووووووووووووست. هیچی نمیتونه جای دوست را تو زندگی آدم بگیره.
چند کاری که من خودم انجام میدم و حالم حداقل یه پله بهتر میشه را برای شما می‌نویسم:
خواندن چند صفحه از یه کتاب
خواندن شعر
خواندن یه داستانک که حال خوب کن باشه
پیاده روی و قدم زدن
نگاه کردن حیوانات و بازی آنها
خلوت کردن و صحبت با خود
نوشتن در مورد حالمون که چرا بد شده و چطور می‌تونم اون را بهتر کنم
صحبت با یه دوست قدیمی
پرداختن به کاری که دوست داری (من خودم کار با کامپیوتر و نقاشی)
شما چکار می‌کنید که حالتون بهتر بشه؟ برام بنویسید
نمیدونم دلیل واقعیش چیه !
اما اینو میدونم هر چی میرم جلو تر تنهايی خودم رو بیشتر دوست دارم.
دلم میخواد بلند بلند درباره چیزایی که با هیچ احدی تا الان صحبت نکردم صحبت کنم و همینطور بلند بلند گریه کنم . ولی هیچ وقت اون شخص پیدا نمیشه .
 
 
+میدونم خدا هست :)
نمیدونم دلیل واقعیش چیه !اما اینو میدونم هر چی میرم جلو تر تنهايی خودم رو بیشتر دوست دارم.
دلم میخواد بلند بلند درباره چیزایی که با هیچ احدی تا الان صحبت نکردم صحبت کنم و همینطور بلند بلند گریه کنم . ولی هیچ وقت اون شخص پیدا نمیشه .

+میدونم خدا هست :)
یکی از نعمت هاي بهشت، هم صحبت هاي خوبه  
چقدر این نعمت، نعمت بزرگیه
طوری که می تونه کلییییی بهره وری ما رو توی زندگی بالا ببره و راه نفس و شیطون رو به دل و فکرمون ببنده
 
بهترین دوست هم، کسیه که ارتباط با اون برای تو ذکر باشه نه وقت گذرونی  
خدایا به شدت نیازمند هدایت و راهنمایی تو هستم، نشونه ای و نوری از طرف تو لازم دارم  
.
#شهیدانه_۴
.
یکبار مشغول کار بودیم که تلفن روح‌الله زنگ خورد. نمیدونم چه کسی پشت خط بود که روح‌الله با دیدن شماره‌اش سریع تلفن رو جواب داد. حرکاتش را زیر نظر داشتم.
خیلی شمرده شمرده و با احترام کامل صحبت می‌کرد.
برایم جالب شد بدونم چه کسی پشت خطه که روح‌الله اینقدر محترمانه با او صحبت می‌کنه. آن شخص رو شما» خطاب می‌کرد و معلوم بود خیلی برایش عزیز است که اینطوری با او صحبت می‌کند.
تلفنش که تموم شد پرسیدم کی بود؟
گفتم: بابام
خیلی تعجب کردم.
ناراحتی کالدرون از صحبتهاي خبرنگاران/سرمربی #پرسپولیس نشست خبری را ترک کرد
گابریل کالدرون در نشست خبری بعد از بازی با شهرداری ماهشهر اظهار داشت: دوست داشتیم روز گذشته در خدمت شما باشیم اما به دلیل تاخیر نشد این اتفاق بیفتد.خبرنگاری در خصوص اینکه چرا بعد از این اتفاق کالدرون در نشست خبری حاضر نشد از سرمربی پرسپولیس سوال کرد که مدیر رسانه‌ای این باشگاه اعلام کرد بعد از پایان کنفرانس در این مورد صحبت خواهد کرد اما ناراحتی خبرنگاران از تصمی
دوست ندارم دیگه مانتوهاي رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهاي دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار هاي قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم . دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه . پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم .

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهاي خز و بی معنی ای
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ اول خسته کننده صحبت نکنیم!
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ در مقاله پیشنین یعنی چرا خسته کننده صحبت می‌کنیم؟ به این موضوع پرداختیم که دلیل این موضوع چیست و البته ممکن است که خود ما نیز جزو این دسته از افراد باشیم که خسته کننده صحبت می‌کنیم و برای این که فن بیان خوبی داشته باشیم و جذاب  صحبت کنیم باید نکاتی را رعایت کنیم که در این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
ادامه مطلب
من اخیرا متوجه شدم که عاشق خودمم. کاملا عاشق خودمم. با تموم چیزایی که هستم و تموم چیزایی که نیستم. من خیلی خودمو دوست دارم. با وجود اینکه رسانه ها میخوام تحت تاثیر قرارم بدن. با وجود همه چی ، من عاشق خودمم تمام. 
+دیشب با دوست قدیمی به اسم نسیم صحبت کردیم. خیلی خوشحالم که به دایره دوستام برگشته . خیلی خیلی. براش ارزوی موفقیت و خوشبختی دارم از صمیم قلبم. 
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
" مرغ همسایه غازِ " .
این عبارتی بود که من مدت ها خواسته یا ناخواسته بهش معتقد بودم. وقتی خبر خیانت دیدن دوست هام رو میشنیدم، خیلی بعید به نظرم میرسید که شاید نفر بعدی من باشم، اما بودم. روزی که با یکی از دوست هاي صمیمیم صحبت میکردم و بحث کشیده شد به روابطمون، متوجه شدم هر دو، از یک نفر صحبت می کنیم. احساسم؟ بغض سنگینی داشتم، هنوز هم گاهی اوقات دارم اما نه از عشق زیاد. حس فریب خوردن و احمق فرض شدن نزدیک ترین احساس به احساس منه. روزهاي خوبی رو نمیگذ
با مامان بنی خیلی یهویی دیشب برای اولین بار صحبت کردم همینجوری اشک میریخت منو دید صداش بسختی میشنیدم .خیلی دلش برام سوخت.خب خودمم ناراحت شدم انگار که یادم میاد این چند سال زندگیم چی ب سرم اومده گاهی دوست دارم بمیرم.
ولی خداروشکر پدر و مادر بنی خیلی مهربونن.
پانوشت: بنی همچنان حسودیش میشه ولی به روش نمیاره ، فقط دوست داره به صورت ویژه با خودش در ارتباط باشم.و البته دوست داره مامان باباش فقط مال خودش باشن ولی کور خونده خخخ.
 یادتون میاد قدیما تو کتاب زبان یه درسی بود به اسم تیتر این پست! که
در مورد مضرات تلویزیون نوشته بود و این که چقدر خانواده را از هم دور
میکنه و اگه نباشه چقدر خانواده بهم نزدیک تر میشن
احتمالا هم دلیلش این بود که به جای این که همه ی اعضای خانواده در زمان  واحد
به سمت رو به رو نگاه کنند ، بهم دیگه توجه کنند و به جای صحبت در مورد
برنامه هاي اون! در مورد خودشون صحبت کنند،شایدم واسه این که وقتشون واسه
برنامه هاي الکی تی وی هدر نره.
الان یه پیامی ق
داشتم حرف می‌زدم. صحبت سر این بود که چرا ماکارانی هايش درست حسابی در نمی‌آید و آن طعم و رنگی که آدم انگشتانش را هم قورت بدهد را ندارد. که من ابراز سلیقه کردم و گفتم: میدونی من ماکارانی پیچ پیچی رو از این ماکارانی سیخ  سیخی‌ها خیلی بیشتر دوست دارم!»  بابا تکیه داده به مبل و نگاهش رو به تلویزیون بود. شب که بابا برگشت خانه آن وسط مسطایِ پلاستیکِ خریدش یک بسته ماکارانی پیچ پیچی‌هم نشسته بود. یک بسته ماکارانی که تک تک دانه‌هايِ پیچ‌پیچی
 یادتون میاد قدیما تو کتاب زبان یه درسی بود به اسم تیتر این پست! که
در مورد مضرات تلویزیون نوشته بود و این که چقدر خانواده را از هم دور
میکنه و اگه نباشه چقدر خانواده بهم نزدیک تر میشن
احتمالا هم دلیلش این بود که به جای این که همه ی اعضای خانواده در زمان  واحد
به سمت رو به رو نگاه کنند ، بهم دیگه توجه کنند و به جای صحبت در مورد
برنامه هاي اون! در مورد خودشون صحبت کنند،شایدم واسه این که وقتشون واسه
برنامه هاي الکی تی وی هدر نره.
الان یه پیامی ق
از شدت ناراحتی با خودم صحبت میکنم وقتی به اوجش میرسه صدام بلند میشه بعد یادم میاد نباید بلند صحبت کنم
نفسم
میگیره وقتی کسیو ندارم درمورد چیزایی که دوست دارم صحبت کنم باهاش وقتی
کسی رو ندارم وقتی ناراحتم بهش بگم ناراحتم ینی از بچگی این شکلی بودم
مجور بودم تمام احساساتم رو مخفی کنم
زندگی کاملا عادلانس اما
مهم منم که فعلا فشار روحی رومهدوس دارم گوشیمو پرتاپ کنم به افراد
خانواده بگم متنفرم ازتون بعد بلندشم برم برای خودم زندگی جدیدی بسازم
خوب صحبت کردن چرا مهم است؟
به اعتقاد من، در دنیای فعلی، آنقدر موضوع خوب صحبت کردن و فن بیان خوب داشتن مهم است که شاید بهتر باشد مدارس و دانشگاه به جای این که 16 سال وقت دانش آموزان را به موضوع نوشتن اختصاص دهند و حتی دقیقه‌ای به مهارت صحبت کردنن نپردازند،‌با یک تغییر نگرش کلی، فرصت بسیاری را به مهارت صحبت کردن و فن بیان قوی اخصاص دهند.
ادامه مطلب
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهاي محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
آموزش درست صحبت کردن با دیگران
بخش سبک زندگی: درست صحبت کردن در روابط اجتماعی تاثیر زیادی دارد اگر می خواهید در جامعه جایگاه خوبی داشته باشید باید حتما درست صحبت کردن را بدانید.در ادامه روش درست صحبت کردن را به شما آموزش می دهیم
به ادامه بروید
ادامه مطلب
به مصاحبه دوم با استاد آلمانیه دعوت گشتم.نمی دونم مصاحبه دوم چطور پیش بره و نتیجه چی بشه ولی خیلی دوست دارم باهاش صحبت کنم؛ بهم آرامش میده حرف زدنش؛ حتی پسرشم دوست داشتم!! چون دانشگاه ها و مدارس المان به علت کرونا تعطیل شدن، اسکایپ قبلی رو تو خونه انجام داد و پسرش هم که ۸,۹ ساله بود هی میومد تو اتاق به من نگاه میکرد، در کمدو باز میکرد، به شونه مادرش تکیه میداد مامانشم خیلی ریلکس بود و مهربون باهاش به آلمانی یه چیزایی میگفت که سوادم نمیرسید بف
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهاي بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم.#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟ جان را چه خوشی باش
راستش دوست داشتم امشب را چیزی از درد دل و شکایت و ناله ننویسم. ولی واقعا نمی شه. امروز رفته بودم خرید کنم از یک مغازه بقالی. شروع کرد به صحبت از اوضاع خراب کاسبی و کرایه هاي بالا و وضع ناجور و غیره.
اولش گوش کردم و چیزی نگفتم تا خالی بشه. 
 
ادامه مطلب
از چهارشنبه اون هفته تا امروز به غیر از شنبه که ۲/۵ ساعت تلفنی صحبت میکردم و خونه بودم، درگیر بیرون رفتن و خرید عقد دوست و عقد دوست و خرید خونه و نوبت دندونپزشکی و رفتن به شهر مجاور گذشت
به استراحت و خواب زیاد نیاز دارم
خونه تی هنوز انجام نشده و ای کاش میشد کمکی زبر و زرنگی داشت که همپای من کار کنه
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
یا حرف بزن یا بارت را خودت ببر | لان ال امریک
چرا باید بار رو خودت ببری ؟ چرا سفر زندگیت ، باید با جدول زمانی لکنت به تو دیکته بشه ؟
گذرگاهی که به صحبت کردن بهتر می رسه ، پُر از کوچه هاي بن بست ، تونل هاي تاریک و ترسناک و صعود هاي دشواره !!
اولین قدم اینه که بپذیریم نیازمند تغییریم و تصمیم بگیریم که برای
تغییردادن روش فعلی صحبت کردنمون کاری انجام بدیم . . کاری سخت و نیازمند
به تعهدی اساسی !
این رو درک کن که تغییرات به جا مونده از گذشته بر روی ما ، خی
صحبت هاي تحریک کننده هنگام رابطه جنسی:
 اگه دوست دارید که جزء مردانی باشید که هیچ زنی توان رد کردن و پس زدن جنسی شما را نداشته باشد مستمه دانش شما در جذب و تحریک جنسی می باشد که می بایست شما حرف هاي را پیش زمینه یک ایده ال قرار بدهید ما از نظر روانشناسی نحوه گفتن و انتقال را بصورت خلاصه در زیر قرار داده ایم که با استفاده از شیوه بیان می توانید سریع به خواسته خود دست پیدا کنید !

ادامه مطلب
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهاي بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم.#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
دیشب با حمید صحبت می کردم.
کلی سوالای تخصصی ازش پرسیدم.
گفت تو هنوز مرد نشدی.
گفت من اگه کسی رو دوست داشته باشم و اونم منو دوست داشته باشه، تمام تلاشم رو میکنم تا دنیا رو به پاش بریزم و این چیزایی که تو می گی اصلا مهم نیست.
گفتم، آخه من هنوز نمیدونم که اونو دوست دارم و اونم منو دوست داره.
گفتم خیلی هنر کنم احساس خودم رو بفهمم، حرف دل اونو چه طوری باید متوجه بشم؟
گفت اگه دوستت داشته باشه قبولت میکنه، به شرطی که با صداقت جلو بری.
سلام
یکی از فانتزی هامو قبلا نوشته بودم.
یکی دیگه از فانتزی هام اینه که انقدر کتاب خونده باشم کتاب هاي مفید و خوب که بتونم یه کتابخونه ی بزرگ پر از کتاب هاي خوب داشته باشم و مردم از کتابخونه ی من بازدید کنن هر کتابی که دوست داشتن بخونن بعد دوباره بعد یه مدتی کتاب رو برگردونن.درست مثل کتابخونه ولی فرقش اینه که خودم کتاب ها رو خوندم و کتاب هايی که دوست دارمو تو اون کتابخونه قرار می دم و 
همه ی اون کتاب ها برای خودمه.
یه قسمتی از کتابخونه رو هم می ذ
دوستت دارم.
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها