نتایج جستجو برای عبارت :

دنبال دوست دختر خوب می‌گردم

دنبال تو مي‌گردم.
لابه‌لای آهنگ‌هایی که خوانده شده و نت‌هایی که هم‌چنان باهم ترکیبی گوش‌نواز را نساخته‌اند که تو به تنهایی گوش نواز‌ترین صدای دوست داشتنی.
میان شعرهایی که سروده شده‌اند و غزل‌هایی که هنوز به رشته‌ی تحریر درنیامده‌اند و زمزمه‌ای عاشقانه در سرِ شاعرانشان هستند.
مابین صفحات دیوان حافظ، میان غزل‌هایی که تعبیر خوب دارند که تو خوب‌ترین تعبیر دوست داشتن هستی.
تو را میجویم.
میان تمام نقاشی‌هایی که ون‌گوگ و داوینچی کشید
با یه دنیا تلاش، یه عاااالم تلاش، تیکه های گم شده و پخش وجودمو  اینور و اونور دارم می گردم و پیدا می کنم.
چه هااااا کشیدم تا خودمو پیدا کنم. چه ها کشیدم.! و هنوز هم پیدا نشدم!
.
.
.
هع آه.
 
می گردم
می گردم
می گردم
و باز می گردم
کار ما تا آخر دنیا جست و جوهاستما آدما پاره های گمشده ی وجود همیم؟ :) چه اونچه از چند سال قبل گم کردیم و چه از ازل. تا که خود ازلیمونو یادمون بیاد. یا شاید قبل تر از اون(فک کنم که توی ازل وما یکی نبودیم اما مطمین نیستم). که ه
باران می‌بارد. همه چیز زرد و سیاه است. آرزو می‌کنم یک قطره باران باشم. ببارم. بوزم. بیایم پایین. رو تن خشک خیس یک برگ. با او حرف بزنم. حرف بزنم و بشنوم که قطره‌ی زیبایی هستم. تو راهرو دختری می‌بینم که موهاش آبی‌ست. دوست دارم با تو حرف بزنم. به او می‌گویم موهاش زیباست. مي‌گردم دنبال اسم آن فیلم که دختر موهاش را آبی کرده که به برگ بگویم آن را ببیند. سُر می‌خورم. برگ رفته است. دنبال او مي‌گردم. گم شده است. رفته‌ام. پله‌ها را. سراشیب را. رو به پایین.
بالا می‌روم، پایین می‌روم. از توی اتاق دفترچه‌‌ام را برمی‌دارم، از توی لیوان یک خودکار آبی. تکه آینه را در مشتم می‌فشارم. می‌نشینم کنار بخاری. یک دسته کاغذ توی کلاسور می‌گذارم. دفترچه‌ی آبی را می‌گذارم پهلویم باشد. سرچ می‌کنم، بالا و پایین می‌روم. بین مقاله‌ها مي‌گردم دنبال ایهام‌های حافظ. تا صفحه‌ها باز بشود، می‌روم تلگرام، می‌آیم پشت پنجره، رفرش می‌کنم. بغض توی گلویم بالا می‌رود، پایین می‌رود. سطرهای مقاله را تندتند رد می‌کن
آخرین بار این‌قدر باران شدید بود که نمی‌شد جایی را دید. تمام بعدازظهر را منتظرت بودم که شاید بتوانم چند کلمه با تو حرف بزنم. آخر شب بالاخره آمدی و همان چند جمله و همان نگاه‌های کوتاه چند هفته‌ام را به هم ریخت.تمام آرزوها، تمام دل‌خوشی‌ها و تمام حس‌ها را با تو دفن کرده‌ام. حس می‌کنم مرده‌ام. آمده‌ام اینجا تا شاید کلمه‌ها مثل ضربه‌های پیاپی تیشه زمین را بشکافند. دنبال تو نمي‌گردم. دنبال خودم مي‌گردم؛ دنبال کسی که مرد، دنبال کسی که گم ش
باران می‌بارد. همه چیز زرد و سیاه است. آرزو می‌کنم یک قطره باران باشم. ببارم. بوزم. بیایم پایین. رو تن خشک خیس یک برگ. با او حرف بزنم. حرف بزنم و بشنوم که قطره‌ی زیبایی هستم. تو راهرو دختری می‌بینم که موهاش آبی‌ست. دوست دارم با تو حرف بزنم. به او می‌گویم موهاش زیباست. مي‌گردم دنبال اسم آن فیلم که دختر موهاش را آبی کرده که به برگ بگویم آن را ببیند. سُر می‌خورم. برگ رفته است. دنبال او مي‌گردم. گم شده است. رفته‌ام. پله‌ها را. سراشیب را. رو به پایین.
*خدایا من رو خیرخواه اطرافیانم قرار بده. خیرخواه خانواده ام، خیرخواه دوستانم، خیرخواه همکارانم.
*خدایا به من صبر بده.
*خدایا من در این گرداب آشفته به دنبال تو می گردم. خدایا من در این کثرت به دنبال وحدت تو می گردم. خدایا مدعیان وصل تو این روزها هر یک تو را یک جور تعریف می کنند. خدایا این روزها من تمام تلاشمو می کنم بدون هیچ تعصبی تو رو جستجو کنم . میدونم که تنهام نمیذاری. میدونم که یه جایی سر یه دوراهی میزنی پس کله ام و به راه خودت هلم میدی.
همین.
فیلم که می‌بینم، یا کتاب که می‌خوانم، دنبال خودم مي‌گردم! مي‌گردم ببینم کدام آدم، کدام شخصیت، بیش‌ترْ من» است. بعد با همان من» هم‌راه می‌شوم و پا به پایش می‌روم.
حکایت اما حکایت فیلم و قصه نیست. این روزها میان واژه واژه‌ی قرآن و دعایی که از جلوِ چشمم رژه می‌روند هم دنبال من» مي‌گردم. گاهی نمی‌شود. اما گاهی هم مثل امشب پیدا می‌شوم!
من، صاحبِ گرفتاری‌های بزرگی‌ام.» این‌جای معرفی‌ام را بین حرف‌های ابوحمزه پیدا کردم. و باز خواندم:
دور از چشمان دوست داشتنی اتبه دور از چشمان زیبایت که خواب از من ربودندبه آن مکان باز می گردمآنجا که نخستین بار نگاه دلفریبت لرزه بر تار و پود من انداختدور از چشمان افسونگرت باز میگردمدور از هر هیاهو و در سکوت لحظه هاثانیه ها را می کاوم تا نشانی از تو بیابمتویی که با نگاه و آن غمزه چشمان افسونگرتدل به اسیری بردیمن شادمان که اسیر توامدور از نگاه ساحر و زیبایتبه دور از آتش نگاهتبه آن مکان باز می گردمآن مکان که نگاههای سرد و بی روحتچون نیزه های ز
یه پسری هست خیلی خفن.اقا.مدیر.پر انرژی.باهوش.باشعور.مهربون.دنیا دیده.پولدار.
اصلا جامع الخصال
این پسر یه دوست دختر داره که امریکاست و سالهای ساله که با همن به قصد ازدواج و خانواده هاشونم کلی دوست شدن با هم و .
حالا یه دختری داریم که دوست پسر نداره و شدیدا زیرکه و دنبال یه دوست پسر خفن.
این دختر تمام مدت به اسم دوست توی دست و پای این پسره است و مثلا باهاش درس میخونه و
چند روز پیش هم چند تایی با همکلاسیاشون رفتن کشور دختره گردش.
ا
۱. دندونم خیلی وقته اذیتم می کنه اما چند روزه درد داره. بعد از این جریان حتما می رم دندان پزشکی. البته اگه بتونم ترجیح می دم با انبر دست بکشمش
۲. یه مانتو و روسری لازم دارم. حتما می رم خرید.
۳. یه کار در منزل بود که حق ثبت نامشو دی ماه پرداخت کردم و نشد که پی شو بگیرم. سراغ اون هم می رم.
۴. آزمون نظام رو به سرانجام می رسونم که از شرش خلاص بشم.
۵. انتشارات گمان کتاب های خوبی داره. تو کتاب فروشی ها دنبال کتاباشون می گردم.
۶. می رم بانک. یه حساب برای دادامون
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم
 
تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم‌
 
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گوییتو نبودی که من این جام محبت خوردم
 
تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم
 
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم
 
من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
 
راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد ع
امکان نداره بمونم
ولى برمى گردم شاىد بعده عید
مراقب خودتون باشید
عیدتونم پیشاپیش مبارکککک
اگه مامان بابام بدنن وب دارم تبلتو ازم میگیرنننن
فقط یه نفر بهم بگه چطور کلااا حذف کنم؟ 
مرسى
 
❌❌❌❌❌❌❌❌❌
هشدار
شما حق ندارید برىد تا من برمى گردم
وگرنه همتونو میکشممممم
از اتاق کوچیکمون بیرون اومدیم. حیاط بزرگی جلوی چشم هامه. صدام می زنه. دلم می خواد شیرجه بزنم توش. پای راست راحت بلند می شه و می خواد تو این بزرگی زمین پرواز کنه. اما همین که بالا میاد، مثل همیشه حس می کنم روی هوا ول شدم و دارم می افتم. زودی میارمش پایین. پای چپ، حالا که نوبت بالا رفتنش شده سنگینه. به سختی، یه کمی بالا میاد و زودتر از اینکه بتونه سنگینی خودش رو تو هوا حس کنه، با زور پای راست به جلو کشیده می شه.یکی دو قدم همین جور جلو می رم و وارد حیاط
یه دختر میبینم که مانتو نخی لی پوشیده و باد شال و موهای پیچ و تاب خوردش رو تو صورتش پریشون میکنه.باد تیشرت سفید دختر رو به بدنش میچسبونه و عطر تن دختر رو بو میکشه
دختر ناراحته ؛ آروم و بیصدا گریه میکنه  و بغضشو قورت میده
از پسر کنارش فاصله میگیره
همراه باد قدم میزنه
ده قدم
بیست قدم
پسر صداش میکنه
دختر برمیگرده
باد هو کشان فاصله بینشون رو بیشتر میکنه
دختر رو به پسر فریاد میزنه
" ازت متنفرم"
پسر خشکش میزنه
دختر بر میگرده و راهشو میره
پسر فاصلش
میگه :
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
بعد باز میگه :
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه
 
بعد من فکر میکنم، بلد نیستم عاشقی کنم. اما عمیقا دوست داشتن رو بلدم. و امیدوارم ملامت نیاد بعد از این کاری ک به انجامش تصمیم گرفتم. 
 
بعد باز تاکید می کنه:
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده.

شازده کوچولو پرسید : دوست داشتناتو میخوای ببری تو گور باهاشون چیکار کنی که ابرازشون نمی‌کنی ؟!روباه گفت : من دیگه دوست داشتن ندارم !شازده کوچولو گفت : مگه میشه ؟!روباه گفت : آره یه روز همه دوست داشتنامو دادم به یکی، ولی اون گمشون کرد.
حالا هم هر جا دنبالشون مي‌گردم پیداشون نمی‌کنم.
 
"آنتوان دو سنت اگزوپری"‌‌
عنوان : قدم قدم موکبارو می گردم ستون ستون دنبال یه نشونه م
خواننده : حاج میثم مطیعی
فرمت فایل : mp3
حجم فایل : 10.79mb
کیفیت فایل : 128
زمان : 11:42
دانلود فایل / download
 
 
قدم قدم موکبارو می گردمستون ستون دنبال یه نشونه مکجای این جمعیتی که می خوامنمازمو پشت سرت بخونم (٢)مگه می شه، شبای درد و غم به سر نیاد؟مگه می شه، حبیب من توو این سفر نیاد؟ما رو اینجا امام عسکری صدا زدهمگه می شه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟می دونم، که بین زائرامی دونم، میون مردمیمی سوزم، توو آتی
دختر با اخم اومد پیش مادرش و گفت.؟ مامان من دیگه از دختر بودن خسته شدم! مادرش با تعجب پرسید چرا؟ دختر گفت : خسته شدم از این تبعیضی که بین دختر و پسر قائل میشن! پسر تا نصف شب هرجا دلش بخواد میره کسی نمیگه اشکال داره. اما دختر بره میگن خوب نیست. پسر دوست دختر داشته میگن پسره دیگه!! دختر دوست پسر داشته باشه میگن خرابه! پسر سیگار بکشه میگن مرده دیگه حتما دردی داره! دختر سیگار بکشه میگن معتاده! پسر چش چرونی کنه میگن ذاتشه! دختر چش چرونی کنه میگن وله! خلا
سلام دوران مجردی.
بعد مدت ها دارم بر می گردم خونه خودم.
ماکارانی های خوشمزه و ته گرفته.
گلدون های خشک شده و آب نخورده.
نستعلیق های نوشته و شعرهای خوانده شده.
اشک های ریخته و حرف های نگفته.
دوست دارم زندگی رو.
_____________________________________
اگه تونستم به گل هام سرو سامان بدهم، امشب حتما عکسشو براتون می ذارم.
البته اگه دوست داشته باشید ببینید.
خیلی از دختر خانم ها دوست دارند تو یک گروهی عضو باشند که فقط دختر تو این گروه هستن و برا همین موضوع ما گروه دخترانه تلگرام رو پیشنهاد میکینم.
من لینک یکی از این گروهها که خودم دوست داشتم رو در زیر آوردم که میتونید در این کانال عضو بشین.
https://t.me/joinchat/LDtpOldoS64sLIgZU1Biwg
در یک شب تاریک مردی در پیاده رو خیابانی پای تیر چراغ برق دنبال چیزی می گشت. رهگذری او را دید و پرسید: دنبال چه می گردی؟ مرد گفت: دنبال دسته کلیدم می گردم. رهگذر پرسید: آن را اینجا گم کردی؟ مرد گفت: نه، فکر می کنم چند قدمی عقب تر، از دستم افتاده باشد. رهگذر پرسید: پس چرا اینجا دنبال آن می گردی؟ مرد گفت: چون اینجا نور بیشتر است.
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی مي‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم مي‌گردم
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برلی دردم بشه. 
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسس.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
این تی ای خیلی بامزه س.
یجورایی شخصیت اجتماعی داره و منو یاد مریم میندازه.
من داشتم میرفتم سر کلاسش صداشو از یه کلاس دیگه شنیدم.
تعجب کردم واسادم تو کلاسو نگاه گردم منو دید.
تو کلاس دو سه تا دختر بودن داشتن باهاش میخندیدن.
تا منو دید اومد بیرون سلام کرد گفت کلاس اینجا هست من الان میام و رفت.
:)))
فکر کنم که (این جدیده و حاصل تجربیات دو سه ماه اخیرم)،
یک مرد
وقتی که واقعا یه دختر رو دوست داره
همه زندگی و عمرش و وقتش و همه چیزش رو صرف میکنه که اون دختر رو خوشحال کنه و اون دختر کلا خوشحال باشه.
 
ممکنه سعی هم حتی بکنه که یکمی بهش زور هم بگه،
به دو دلیل:
1. کاری که دختره میکنه ممکنه اون لحظه به نفعش نباشه و پسره نمیخواد اسیبی به دختره وارد بشه
2. مردها معمولا دوست دارن یکمی قدرت و کنترل هم روی دختری که دوسش دارن داشته باشن.
 
بسم الله الرحمن الرحیم .
خوشبختی یعنی داشتن دختر کوچک ناز آنهم از نوع سادات .
خدا را هزاران هزار بار شکر بخاطر این نعمت بزرگ 
ان شاالله نصیب همگان شود .
پ.ن: دختر و پسر نداره هر دو نعمت خدا شیرینه اما دختر یه لطافت و ظرافت روحی خاصی داره 
پ.ن : چقدر دلتنگ نوشتن بودم. 
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی مي‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم مي‌گردم
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برای دردم بشه بی‌فایده‌ست.
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسی.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
دنیارو چه رنگی می بینید؟
آدم هاش رو چطور؟ خاکستری؟ سفید؟ سیاه؟ یا صورتی کالباسی؟
همه دنبال یه آدم خوش رنگ هستیم و اما دریغ از یه نفر!
گاهی یک رو پیدا می کنیم و فکر می کنیم این اون رنگ دوست داشتنی منه اما چند وقت بعدش رفتاری ازش می بینیم که باعث میشه یه برچسب دورویی بهش بزنیم و هر جا دیدیمش راهمونو کج کنیم.
تمام عمر دنبال آدم یه رنگ ولی انگار همشونو چنگیز مغول گردن زده!
 
آدم ها تو شرایط مختلف رفتارهای مختلفی دارن و یه وقت خجالتی و یه وقت پر رو
بعضی روزها با حالِ خیلی خوبی بیدار می شمصبح زود، هوای خوب، حالِ خوب
سر صبحی تا کارِ دیگه ای پیش نیومده و دغدغه ی خاصی ایجاد نشده، سر به یک کتاب فروشی بزرگ می زنم
یکی یکی قفسه ها رو با دقت نگاه می کنم و دنبال شکار می گردم
مثل بچه هایی که مادرشون رو تو یک بازار شلوغ گم کردن دنبال کتابی می گردم که حرفی برام داشته باشه
حرفی تازه، حرفی نو، حرفی جدید
حرفی تاثیر گذار، حرفی که دلم رو به لرزه در بیاره
ناگهان
کتابی پیدا می کنم که همین ویژگی ها رو داره
بلاف
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
 پسر:
عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست 
دختر:
چشم ولی تو محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عشقم 
                 شیطان سر پا ایستاده بود. 
                       سیگارش را خاموش کرد
                   و کف مرتبی برای دختر زد 
پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش رو واسه دختر فرستاد 
 شیطان مبهوت مانده بود از کار این 2 خلقت 
دختر:وای مرسی عزیزم الان عکسمو واست ایمیل میکنم. و عکس دوست دختر برادرش را فرستاد.  
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عک
سلام
نظرتون در مورد ازدواج با پسری که اهل دختر بازی بوده چیه؟، پسری رو در نظر بگیرید که تو جوونیش با کلی دختر مراوده داشته، برای سرگرمی و با چند نفری هم رابطه ی جنسی داشته و حتی همزمان با چند دختر بوده. 
چقدر احتمال داره این پسر بعد از ازدواج تعهد بده؟، ممکنه مثلا بعد از ازدواج چون نیازش برطرف میشه این کارها رو کنار بذاره؟، فرض کنید که پسر دختر رو دوست داره و ازش خواستگاری کرده ولی گذشته ی خوبی نداره از این بابت، ولی به نظر میاد که مثل سابق دنب
گاهی به اینجا سر می زنم. با عجله نگاهی به وبلاگ هایی که دنبال می کنم می اندازم ومی روم. با امید می روم. با امید اینکه روزی برمی گردم و تمام حرف های نگفته و تلمبار شده را اینجا می نویسم. با خودم می گویم که روزی تک تک داستان های کوتاه و بلند، حقیقی و خیالی ام،  را برای شما می نویسم. اما امروز حس کردم که زیادی خوش خیالم! من دیگر آن انار سابق نیستم. اوج وبلاگ نویسی ام در آستانه ی ۲۰ سالگی ام بود حالا اما نزدیک ۳۰ سالگی ایستاده ام. آن دختر دانشجوی مجرد
خب من سلیقه م عوض شده.
قبلنا دختر سفید و پسر سبزه مانند دوست داشتم.
 
الان هم دختر سبزه و هم پسر سبزه دوست دارم :)
خدایی دخترای سبزه خیلی ناز و خوشگلن. خیلی.
 
من اگه لپام قرمز نبود و چال نداشتم قطعا میرفتم برنزه میکردم. دخترای سبزه نازن. خوشگلن.
سلام 
اگه به یکی از دختران فامیل نزدیک، خیلی علاقمند بشین، مثل دختر دایی، چطور بهش میگین که ناراحت نشن، اولین قدم هایی که باید برداشته بشه چیه ؟ وضع اقتصادیم بد نیست و خونه و ماشین رو دارم خدا رو شکر.
خواهشا کمکم کنین خیلی دوسش دارم.
مرتبط:
من عاشق دختر دایی هام شدم
این که به دختر دایی 15 ساله م علاقمندم و باهاش چت می کنم کار درستیه ؟
دوست دارم برادرم و دختر داییم با هم ازدواج کنن ولی .
فکر دختر داییم نمی ذاره که درست درس بخونم
نگرانم با احساسات
دختر و پسری برای دیدار اول قرار گذاشته‌اند. میز بغلی نشسته‌اند در یک کافه نسبتا معمولی در خیابان انقلاب. به سر و ظاهرشان می‌خورد دانشجو باشند. دختر با مانتو و مقنعه مشکی و پسر با پیراهن چهارخانه زرد و آبی و شلوار سرمه‌ای. دو تا کوله هم کنار میزشان لش کرده‌اند.
ماجرا از نمکدان روی میز شروع شد. که پسر گفت در حوزه نمک بدون چی‌چی، یک شرکت استارتاپی زده‌اند. دختر پرسید: یعنی خودت نمک درست می‌کنی؟ پسر گفت خودم که نه، دستگاه های ازمایشگاهی. دختر
یعنی کلِ امروزم با ویدئو کال گذشت :)) به خدا اگه میدونستم انقدر کاربردیُ با حالِ انقدر در برابرش مقاومت نمیکردم D: اول که با همزاد ^^ بعدش هم با دختر عمهُ عمه :* بعدش هم با دافِ تهِ قاآنی O-o بعدش هم با دختر عمه *-* خلاصه که حسابی سرم شلوغ بود :| البته دختر عمهُ دختر داییُ دختر عمه هم جواب ندادن -_- به دختر خاله هم نمیدونم چرا زنگ نزدم :( فردا میرم تو کارِ چهارتاشون ;)

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها