نتایج جستجو برای عبارت :

دلارا کنیزک اربا

غمش از لشگرش بزرگ‌تر استخنجر از حنجرش بزرگ‌تر استزینب از بس که داغ دید انگارخیلی از مادرش بزرگ‌تر استچه کند با علی اصغر کهنیزه ها از سرش بزرگ‌تر استچه کند با علی اکبر کهسرش از پیکرش بزرگ‌تر است هر قدر تیر حرمله دارداز سر اصغرش بزرگ‌تر استاربا اربا. همین بگویم کهاصغر از اکبرش بزرگ‌تر استخوش به حال کسی که از انگشتکمی انگشترش بزرگ‌تر استمحمدحسین ملکیان
شهادت تاریخ:سر حضرت یحیی علیه السلام به دستور یک شاه بخاطر شهوترانی بریده شد.امام علی علیه السلام به تحریک یک زن فاسد توسط خوارج به شهادت رسیدند. امام حسین علیه السلام به دستور یک شرابخوار فاسد شهوتران به شهادت رسیدند.سردار سلیمانی به دستور یک مفسد اهل فحشا اربا اربا به شهادت رسید.شهوتران های مفسد در زباله دان تاریخ گم شدند ولی خون شهید تا ابدیت زنده کننده است.آنها مثل شمع آب شدند ولی را حق را  روشنایی بودند و حجت خدا بر ما شدند و دیگر حجت بر
وقتی بند دل را یک جای خوب قرص نمیکنی، دلتنگی های خرد و کم ارزش هر طرفش را می‌کشد و تکه تکه اش می‌کند. تا جایی که نفس تنگ میشود. 
من یقین دارم حسین انتخاب کرد خود و پاره های تنش اربا اربا شوند تا کاتالیزور ما باشند در این چکاچک نبرد دل.
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابل
سلام
چه تاریخ خاص و تلخی شدشب و روز شهادت سردار ؛ شب و روز وداع
اما 
سردار
یه نفر چقدر میتونه توی دل میلیون ها آدم نفوذ کنه. جبهه و اون حال و هوای شهدا چقدر عجیب و غریب بوده که مثل سردار همه عشق و همه ی آرزوش رسیدن به اوناست
چه بوی خدا رو استشمام کردیم از اربا اربا شدنت.
رهبر برای نداشتنت بغض کرد و اشک ریخت.
چقدر رویایی هستی تو سردار.چقدر همه کارهایت را بیست و کامل انجام داده ای.چقدر رنگ و لعاب حضرت عباس داری و چقدر نبودنت سخت است
حتی الا
1
بالاخره یکی هم درباره پروژه ریاضی با من حرف زد! این عالیه؟ نه اصلا! فکرشم از ذهنم انداخته بودم بیرون. یه دفعه محمدحسین اومد یه امیدی رو زنده کرد که باید خودم پیگیرش می‌شدم. شدم؟ نه! به جاش خودم رو مشغول به تلفنی صحبت کردن نشون دادم تا بی‌خیالم بشه:)
بهش گفتم برو از ماهان بپرس تا بهت دخترای زیستی رو معرفی کنه. گفت "کسی که اون پیشنهاد بده به درد پروژه های دیگه ای می‌خوره!" با وجود پادردی که داشتم سرعتم رو بیشتر کردم! گفت تو برو به دلارا بگو من نمی
1
بالاخره یکی هم درباره پروژه ریاضی با من حرف زد! این عالیه؟ نه اصلا! فکرشم از ذهنم انداخته بودم بیرون. یه دفعه محمدحسین اومد یه امیدی رو زنده کرد که باید خودم پیگیرش می‌شدم. شدم؟ نه! به جاش خودم رو مشغول به تلفنی صحبت کردن نشون دادم تا بی‌خیالم بشه:)
بهش گفتم برو از ماهان بپرس تا بهت دخترای زیستی رو معرفی کنه. گفت "کسی که اون پیشنهاد بده به درد پروژه های دیگه ای می‌خوره!" با وجود پادردی که داشتم سرعتم رو بیشتر کردم! گفت تو برو به دلارا بگو من نمی
داستان بهرام و کنيزک چینی
روزی از روزها بهرام سوار بر اشقر، به‌همراه افراد خود به شکار رفته بود. یکی از این افراد کنيزک چینی محبوب بهرام بوده؛
داشت با خود کنيزکی چون ماه … چست‌وچابک به هم‌رکابی شاه
فتنه‌فامی هزار فتنه در او … فتنه شاه و شاه فتنه در او
بهرام در این شکارگاه مهارت خود را در کشتن و اسیرکردن گور به‌رخ می‌کشد. کنيزک چینی به پادشاه چنین می‌گوید که این مهارت تو بر اثر تکرار و تمرین به‌دست آمده و نشان از زورمندی تو نیست. بهرام که
این شعر را روز هفدهم دی نوشتم. وقتی احساس خفگی زیادی می‌کردم و الحمدلله که فردایش تاحدی مستجاب شد
 
 آی مردان خدا! یا لثارات الحسینعاشقان کربلا! یا لثارات الحسین
آی سیلی‌خوردگان! زندگان و مردگان!وقت طوفان شد، هلا! یا لثارات الحسین
بغض‌های ناتمام! تشنگان انتقام!گریه‌های بی‌صدا! یا لثارات الحسین
مردو زن! خرد و کلان! زمرۀ پیر و جوان!اهل شهر و روستا! یا لثارات الحسین
ما غریبانیم، آه! ما یتیمانیم، آه!در هجوم ابتلا، یا لثارات الحسین
در نبرد خیر و
سلاام 
نمیدونم هوز کسی اینجا رو میخونه یا نه 
 
البته گاهی میومدم سر میزدم که ببینم کسی یادیاز ما کزده یا نه ولی احمدالله هیچ کس یادی از ما نکرده بود 
همینقدر بی معرفت 
خب البته که با بعضیا از طریق تلگرام واتساب در ارتباط بودم
 
این مدت با سختی های زندگی در غربت دست و بنجه نرم می کردم لب تابم حرف ب نداره غلط املایی ها رو به لطف خودتون ببخشید 
 
هنوز هم با سختی ها دست و بنجه نر م می کنم ولی خب یکم عادت کردم از 4 بهمن ب بعد یه 3 هفته ای تعزیلی دارم ک
عمری به آرامش خوابیدیم و تو شدی حافظ امنیتمان در حالیکه روی کوه ها و تپه ها به دنبال شهادت میدویدی.سرانجام وقتی که ما هنوز در خواب بودیم شهادت, تو را در آغوش کشید و زمان خواب آرام تو هم فرا رسیدسردار. آرام بخواب  که پیکر در خون طپیده ات نیز آرامش را از چشمان از حدقه بیرون زده ی دشمنانت ربوده و خواب را برایشان حرام کرده است. سردار آرام بخواب که علمت بر زمین نخواهد ماند. امشب مهمانی عرشیان است و اندوه فرشیان. یارانت به استقبال آمده اند و م
بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای هویزه که هفتاد و دوتن لاله ی پرپر که از فرزندان حضرت روح الله بودند
که او خود فردی مجاهد بود که توانست حکومت شاهنشاهی مزدور را از بین ببرد و پرچم
اسلام را بالا ببرد. او فرزندانش را همانند خود انسان هایی مجاهد و پایبند به دین
تربیت کرده و توانستند برای ملت ایران حماسه بیافرینند.

ماجرای هویزه که بسیار غم بار بود همه چیز را شبیه دشت کربلا می کرد.

در یک روز گرم فرزندان روح الله زیر شنی های تانک اربا اربا شدند، دلیل ه
بسم الله الرحمن الرحیم
ماجرای هویزه که هفتاد و دوتن لاله ی پرپر که از فرزندان حضرت روح الله بودند
که او خود فردی مجاهد بود که توانست حکومت شاهنشاهی مزدور را از بین ببرد و پرچم
اسلام را بالا ببرد. او فرزندانش را همانند خود انسان هایی مجاهد و پایبند به دین
تربیت کرده و توانستند برای ملت ایران حماسه بیافرینند.
ماجرای هویزه که بسیار غم بار بود همه چیز را شبیه دشت کربلا می کرد.
در یک روز گرم فرزندان روح الله زیر شنی های تانک اربا اربا شدند، دلیل هم
توی سخنِ سردبیرِ» نشریه‌ی بچه‌ها، نشریه رو تقدیم کردم به مسافرانِ پرواز هفتصد و پنجاه و دوی اکراین. بالاخره براشون نوشتم. قراره چاپ بشه. قراره بره زیر دستِ مردم. قراره کسی روی ورقه‌ی کاغذ و زیرِ یک آرمِ رسمی بخونتش. مرثیه‌سراییِ کوتاهی بود. با هزار ترس بود. با شهید» خطاب کردنشون بود. اما مرثیه‌سرایی بود. حس می‌کنم هیچ‌روزی رو توی این سه‌ماه از این لحظه سبک‌تر نبوده‌م. گریستم و نوشتم و با یادآوریِ دوباره‌ش کلِ بدنم لرزید. اما نوشتم. ج
بسم الله 
شکل هستی ، ساحتش شبیه یک دایره است . اصلش عرفا می گویند دایره الوجود ؛ توحید و معاد ، قوس نزول و صعود . می شود یک دایره . 
شکل این دایره در عالم مادی خیلی پیداست . یعنی وضعیت زمین در منظومه شمسی و کهکشان و کل عالم هم شبیه دایره است . 
حالا وقتی به دایره نگاه می کنیم چه می بینیم . یک مرکز و محیطش که گرد مرکز را گرفته . مثل طواف می ماند دیگر ، نه ؟ 
حالا به کل هستی نگاه کنید که ببینید چطور در یک طواف دائم است . از طواف گرد کعبه بگیر تا زمین دور خ
 
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می‌شود از دست کمان   خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود   مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می‌آمد و رخساره برافروخته بود   روح او از همه دل کنده، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته   بی خود از خود، به خدا با دل و جان می‌آمد زیر شمشیر غمش رقص کنان می‌آمد   یا علی گفت که بر پا بکند م را آمده باز هم از جا بکند خیبر را   آمد، آمد به تماشا بکشد
اینجا نبودم که صدایش را شنیدمدر خود صدای آشنایش را شنیدموقت تولد گریه‌‌هایم علتی داشتدر بطن مادر روضه‌هایش را شنیدمپایم به هیأت باز شد قبل از تولددر روضه عطر جان‌فزایش را شنیدماز کوچه با تلفیق طبل و سنج و نوحهموسیقی دارالبکایش را شنیدمای کاش "هل من ناصر"ش را می‌شنیدمحالا که "هل من مبتلا"یش را شنیدممادر شبی با من ز عاشورا سخن گفتاز ابتدا تا انتهایش را شنیدماین "ارباً اربا" چیست مادر؟ از جوابشخشکم زد و تنها "عبا"یش را شنیدمتا گفت از عباس، آ
در رثای شهید حاج قاسم  سلیمانی وخطاب به امریکای جنایتکار وایادی کثیف داخلی
جای دمشق اینبار سمتِ عشق عازم شد  / اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شددر پیکرش دیدم گریزِ روضه‌خوان‌ها را / هم روضه‌ی قطع الیَمین هم اربا اربا راافتاده روی خاک دستی پاک و نورانی / انگشتری با خاتمِ سرخِ سلیمانیحالا همه لابی‌گری را خوب فهمیدیم / تضمینِ امضای کَری را خوب فهمیدیمعباس‌ها را میکُشی ‌ای شْمرِ خودکامه / زیرا که بیزارند آنها از امان‌نامهعباسِ ما رو کرد دس
دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع // امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع




دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع // امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع
دانلود نوحه مکن ای صبح طلوع از میثم مطیعیهمینک از سایت تو آهنگ دانلود نوحه بسیار شنیدنی مکن ای صبح طلوع از مداح اهل بیت میثم مطیعی با کیفیت عالی و متندانلود نوحه مکن ای صبح طلوع با بهترین کیفیت و تکست این مداحی
Downloade Nuhe Meysam Motie Be Name Makon Ey Sobh Tolo Az toahang
متن نوحه مکن ای صبح طلوع از میثم مطیعی
دولت عزیز؛ من عمیقا نگران رگ به رگ شدن کمر دیپلماسی  شما هستم. شما را به خدا کمی کوتاه بیایید از این همه خروش و غلیان غیرت و حماسه در رگهای خودتان و لوله های خودکار تان. نخکش می شوید آخر. و ما می مانیم و یک دنیایی که بلد نیستیم زبان شان را بفهمیم!با خودم گفته بودم حداقلش این بود که می گویند فعلا از برجام و مابقی برنامه های مالی ضد پولشویی کذاییتان خارج می شویم تا ببینیم چه اقدام نظامی خواهیم کرد. اما گویا شما رو به برنامه نظامی آورده اید و قصد پر
بقالی زنی را دوست می داشت. با کنيزک خاتون پیغام ها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و می سوزم و آرام ندارم و بر من ستم ها می رود و دی چنان بودم و دوش بر من چنین گذشت. کنيزک به خدمت خاتون آمد. گفت: بقال سلام می رساند و می گوید که بیا تا با تو چنان کنم! گفت: به این سردی؟ گفت: او دراز گفت، اما مقصود این بود. اصل مقصود است. باقی دردسر است!
بسم الله 
داشتیم زندگیمان را می کردیم ، مثلا ! 
میرفتیم سر کار، دانشگاه ، می آمدیم خانه. با قیمت دلار بالا و پائین می شدیم ، با افزایش قیمت بنزین گر می گرفتیم ،  اخبار استراماچونی را گوش می دادیم . عادت کرده بودیم به همین زندگی . عادت کرده بودیم غزه را بکوبند، یمن را آتش برنند، سوریه را غارت کنند ، افغانستان را شخم بزنند و ناگهان و ناگهان تو همه معادلات این عادت های خاکستری به خاک نشسته را بهم زدی . 
تو این قلب های خسته ی مکدر را زنده کردی . تن ارب
بسم الله 
داشتیم زندگیمان را می کردیم ، مثلا ! 
میرفتیم سر کار، دانشگاه ، می آمدیم خانه. با قیمت دلار بالا و پائین می شدیم ، با افزایش قیمت بنزین گر می گرفتیم ،  اخبار استراماچونی را گوش می دادیم . عادت کرده بودیم به همین زندگی . عادت کرده بودیم غزه را بکوبند، یمن را آتش برنند، سوریه را غارت کنند ، افغانستان را شخم بزنند و ناگهان و ناگهان تو همه معادلات این عادت های خاکستری به خاک نشسته را بهم زدی . 
تو این قلب های خسته ی مکدر را زنده کردی . تن ارب
می‌آیم خودم را تسکین بدم با این حرف‌ها که:سردار، شبیه به خودش را تربیت کرده»یا ما شبیه سردار کم نداریم.» تا آرام می‌شوم، یکی می‌پرد وسط که:دهه‌ی شصت که هر روز یک ترور داشتیم.» مات و مبهوت می‌مانم. چرا ماتم می‌برد؟ چون بارها از خودم پرسیده‌ام:اگر رجایی/بهشتی/مطهری/باهنر یا از آن‌طرف چمران و متوسلیان و همت بودند، اوضاع بهتر نبود؟» چون بارها از ته دل صدای‌شان کردم که چاره کنند درد ما را.
می‌دانی؟ نبود بعضی‌ها مثل تکه‌ی وسط پازل است؛
دانلود کتاب صوتی ارباب حلقه ها اثر جی آر آر تالکین
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی ارباب حلقه ها اثر جی آر آر تالکین .ketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب .دانلود کتاب صوتی ارباب حلقه ها اثر جی آر آر تالکین. دانلود فایل. سریال صوتی ارباب حلقه ها؛ یاران حلقه، قسمت 02 اثر جی. آر. آر .www.navaar.ir › کتاب های صوتی .
دانلود کتاب صوتی ارباب حلقه ها اثر جی آر آر تالکین :: دانلود .ketabdownloadpdf1.blog.ir › دانلود-کتاب-صوتی-اربا.دانلود کتاب صوت
می‌آیم خودم را تسکین بدم با این حرف‌ها که:سردار، شبیه به خودش را تربیت کرده»یا ما شبیه سردار کم نداریم.» تا آرام می‌شوم، یکی می‌پرد وسط که:دهه‌ی شصت که هر روز یک ترور داشتیم.» مات و مبهوت می‌مانم. چرا ماتم می‌برد؟ چون بارها از خودم پرسیده‌ام:اگر رجایی/بهشتی/مطهری/باهنر یا از آن‌طرف چمران و متوسلیان و همت بودند، اوضاع بهتر نبود؟» چون بارها از ته دل صدای‌شان کردم که چاره کنند درد ما را.
می‌دانی؟ نبود بعضی‌ها مثل تکه‌ی وسط پازل است؛
راوی: همسرشهید
امروز وقتی با عجله برای خرید دارو وارد داروخانه شدم ناخودآگاه چشمم به تلویزیون روی دیوار نصب شده افتاد که داشت شهید جاویدالاثر عباس آسمیه را نشان میداد.
برای چند لحظه انگار فراموش کردم وارد داروخانه شدم و ذهنم رفت پیش پدر و مادر چشم انتظار شهید.
بی اختیار به یاد شهید اینانلو و دخترش حلما افتادم. پدر حلما هم در واقعه خان طومان در کنار عباس آسمیه شهید شد و پیکرش برنگشت.
در تلاطم ذهن خودم بودم که با حرفای سنگین خانم دکتری که پشت
"حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین
بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را
زیارت کنم، همانند خوابی
که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا
نیستی و در آخر
هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم."
اول تیر، سالگرد شهادت مدافع حرم عشق، علی امرایی ست که بدنش مثل علی
اکبر حسین، ارباً اربا شد؛ شادی روحش صلوات.
سلاماً علی من حاربَوا الّیل و عِند الصّباح بالاکفانِ قد عادوا
‏سلام بر آنان که شبانگاهان می‌جنگندو صبح دم، با کفن باز می‌گردند !
#سردار_دلها♡
 
مالک اگر کوه بود؛ کوهی عظیم و بزرگ بود و اگر سنگ بود؛ سنگی سخت بودبخدا سوگند مرگ تو ای مالک؛جهانی را ویران و جهانی را شاد می‌سازد
[خطبه امیرالمومنین بعد از شنیدن خبر شهادت مالک]#قاسم_سلیمانی#شهادتت_مبارک_سردار
#انتقام_سخت
 
یاقوت های سرخ ،زمین تکه تکه سرخانگار از درخت بیوفتد انار ها .
#برای_دست_
سرسپردند و سرفدا ڪردند ِارباً اربا
،مُقَطَعُ الاعَضاء ذڪر لبهـایشان دمِ آخر
" لَڪِ لبیڪ زینب ڪبری "
شهـید پویا ایزدی شهید محمد ظهیری شهید حسین جمالی شهـید حجت اصغری شهـید ابوذر امـجدیان شهـید سجاد طاهـر نیا شهید مصطفی صدرزاده شهـید سید روح‌الله عمادی شهـید روح الله طالبی اقدم شهیدسیدمحمدحسین‌میردوستی شهدای تاسوعا یکم آبان ماه سال ۱۳۹۴ ســالروز شهـادت (شمسی)
محمدی همدانی : در سرزمین خوک ها باید به حراج بگذارید غیرت و شرف و ناموستان را به بهای زندگی در میان هرزه گان تا بلکه لقمه نانی به دندان بکشید همانند ارباب هوسبازتان امثال رجوی ه ا.
به نام خدا. و این بار خائنی دیگر با اراجیفی دیکته شده .!! رومه نگار! مدیر روابط عمومی و رابط پارلمانی معاونت اجرایی ریاست جمهوری دولت یازدهم (سابق)! امیر مقدم ! این روزها در صفحه مجازی خود بی شرمانه به ارمانهای امام روح الله ، خمینی کبیر رحمت الله علیه می تازد و سک
 
                               
محمدی همدانی : در سرزمین خوک ها باید به حراج بگذارید غیرت و شرف و ناموستان را به بهای زندگی در میان هرزه گان تا بلکه لقمه نانی به دندان بکشید همانند ارباب هوسبازتان امثال رجوی ه ا.
 
به نام خدا. و این بار خائنی دیگر با اراجیفی دیکته شده .!! رومه نگار! مدیر روابط عمومی و رابط پارلمانی معاونت اجرایی ریاست جمهوری دولت یازدهم (سابق)! امیر مقدم ! این روزها در صفحه مجازی خود بی شرمانه به ارمانهای امام روح الله ، خمینی ک
میلاد مسعود اباالفضل جوان است هنگام شادی و سرور شیعیانست از دامن ام البنین ماهی عیان است کز روی وی شرمنده ماه آسمانستامام حسین علیه السلام : کسى که چشمانش قطره‌اى اشک براى ما بریزد، خداوند بهشت را به او عطا خواهد کرد. ینابیع الموده، ص ۲۲۸من و اشک و علمداری که دیگر بر نمی‌خیزد چه باید کرد با یاری که دیگر بر نمی‌خیزد مریزید آب‌های بی حیا در این سرازیری ز مشک آبرو داری که دیگر بر نمی‌خیزدامام حسین علیه السلام: بر هیچ چشم مؤمنى روا نیست که ببی
بعضی وقت‌ها برای آنکه دلم آرام شود قرآن باز می‌کنم.
باز کردم و سوره یوسف آمد. آنجا که حضرت یعقوب در فراق یوسف چنان اشک ریخت که چشمانش نابینا شد.
به حال دلم اثر نکرد! گفتم خدایا باز آدرس اشتباه دادی!
حال من کجا و داستان حضرت یوسف کجا؟!
چند روز بعدش نشستم به آواز حافظ خواندن. 
پدر گفت فال میگیری؟ گفتم نه. گفت حالا که کتاب دستت هست فاتحه‌ای بخوان و فالی بگیر!
حافظ گفت یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور.
دیروز دوباره قرآن را برداشتم.
شاید آیه‌
 مرتضی قربانی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
از روز های اول هی به خودمان می گفتیم از داخل گرا دادند سردارمان را از ما گرفتند و بعد لبمان را گاز میگرفتیم و میگفتیم فکر بد دور، دیگر آنقدر بی غیرت نیستند.
حالا خبری میشنویم که دوباره پا روی خون حاج قاسم گذاشتند و حرف از مذاکره با آمریکا می زنند.
در روزهای اول از دست دادن سردار، گفتم مردم باید بدانند که خون شهیدی که امروز ریخت نتیجه 6 سال مذاکره با شیطان بزرگ است، گفتند این روزها به اتحاد
بسم الله الرحمن الرحیم
(تقریری بر دروس علامه مروجی)

هرچه گویم عشق از آن باشد فزونمطلق است از کمّ و کیف و چند و چونراست گویم عشق مصداقش حق استدر حقیقت عشق، حقّ مطلق است
حضرات عرفا معتقدند دو نوع حرکت در عالم هست:حرکت تکاملی که متحرک در آن می رود تا به کمالی دست پیدا کند؛ کمالی را که ندارد.حرکت حبی که از سوی موجود کامل است به سوی موجود ناقص. حرکت برای اظهار کمال.
حرکت حبی در قوس نزول است و حرکت تکاملی در قوس صعود.
حب، صفت خداست. صفت خدای مطلق؛ پس حب
حذف شهید. شرم اورترین کمپین خناسان. با توجه به حذف سلسله وار واژه مقدس شهید در شهرهای مختلف کشور، به یقین می رسیم که یک برنامه کاملا مهندسی در اتاق فکر جریان نفاق طراحی ، و در حال اجرا می باشد. تحلیل این موضوع کار سختی نیست ، فقط کافی است به شخصیت مدیرانی که در این کار ظالمانه دخیل هستند نگاهی داشته باشیم . تقریبا اکثر این افراد از کمبود شخصیتی در رنج و سعی کرده خود را به هر قیمتی در زمره مدیران قرار دهند . این روحیه انسان را به سمت خود فروشی ک
 
حذف واژه شهید،
شرم اورترین کمپین خناسان.
 
با  توجه به حذف سلسله وار واژه مقدس شهید  در شهرهای مختلف کشور، به یقین می رسیم  که یک برنامه کاملا مهندسی  در اتاق فکر جریان نفاق  طراحی ، و در حال اجرا می باشد.
تحلیل این موضوع کار سختی نیست ، فقط کافی است به شخصیت مدیرانی که در این کار ظالمانه دخیل هستند نگاهی داشته باشیم .
تقریبا اکثر این افراد از کمبود شخصیتی در رنج و سعی کرده  خود را به هر قیمتی در زمره مدیران قرار دهند . این روحیه انسان را به س
خدایا میشه من سال دیگه اینموقع تو خونه خودم باشم؟برف بیاد؟همون سوییت منفی 60 که خواب پنجره اشو میبینم.میشه سال دیگه رزیدنت باشم تهران؟میشه 98 خیلی خوب شروع بشه؟لطفا
اول دبیرستان بودم که این برنامه رو نوشتم:
95 فارغ التحصیلی عمومی
98 شروع تخصص
32 سالگی ازدواج
34 و 36 و 38 سالگی بچه دار بشم
38 سالگی استاد دانشگاه و فوق تخصص

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها