نتایج جستجو برای عبارت :

دعا کنید که سقا پاش برسه به دریا

چه برسه به اینکه در انگلیسی.در فارسی غیر رسمی (معمولا) چنین ساختاری داریم "چه برسه به اینکه"در انگلیسی با استفاده از Even و Let alone اینجوری بیان میکنیم:.Ali
doesn't even know how to bounce a ball on his foot a couple times,
let's not even talk about playing on the local soccer team.علی بلد نیست دو تا روپایی بزنه چه برسه به بازی توی تیم فوتبال محلهYou can't even write two lines, much less a [whole] book.تو حتی نمی‌تونی دو خط بدون غلط بنویسی، چه برسه به نوشتن یک کتابWe can't even go there by car, let alone on foot.با ماشینم نمی‌تویم بریم اونجا چه
روش های پیشنهادی:
■ "لاوا" رو پشت برجتون میندازید و تا برسه به پل اکسیرتون پر میشه و حریف سعی میکنه با نیروهاش لاوا رو بزنه و از همون طرف میتونید بالونو بفرستید ک وقتی نیروهاش به لاوا ضربه میزنن بالون به برج حریف برسه بیشتر از نصف خون برج رو از بین ببرید
وقتی که می‌دیدم دکتر میم از سفر با همسرش حرف می‌زنه یه چیزی در درونم نمی‌خواست اون نوشته رو بپذیره. نمی‌ذاشت از اون نوشته خوشم بیاد. وقتی نیکولا خبر ازدواجش رو داد از اون به بعد اون حس نذاشت نوشته‌هاش رو درک کنم و ازش لذت ببرم. از وقتی یلدا همراه آووکادو می‌نویسه دیگه اون حس نمی‌ذاره به اون وبلاگ سربزنم. انگار موقع خوندن هی می‌خوابوند زیر گوشم. وقتی گندم ازدواج کرد طنازیش دیگه مزه‌ای برای من نداشت. وقتی بانوچه ازدواج کرد دیگه حوصله نوشت
از ترس نرسیدن
چشماتو ببندی و بخوای که زمان زود بگذره.
بگذره تا برسه به اون لحظه.
بگذره تا برسه به اون لحظه که نمیدونی بعدش چه قدر سخته یا اسون اما میدونی که بعدش حتما فرق داره
بعدش اصلا مثل قبلش نیست
همین رو میخوای
مثل اون لحظه که ته دلت یه حالی میشه تو سرعت و سرازیریاما بعدش قطعا فرق داره با قبلش.
میگفتش که برام کتاب بخون کتابایی که متنشون سخته، تا فکر نکنم زیاد، نفهممشون،میگفت اینجوری میتونم به صدات گوش کنم،ارومِ اروم میگفت قبل تو من حتی بلد نبود خودمو درست حسابی دوس داشته باشم چه برسه به بقیه،چه برسه به پرنده ها،به گلای زرد تپه ی ماه. میگفت جیپ مشکی بدون سقفمو فقط بخاطر تو دادم سرویس که بریم صحرا غرق شیم تو نور تو شن تو تنهایی،تنهایی که مال خودمونه هر کدوممون تکی هر کدوممون ما!پ.نون:شاعر میفرماد که: somewhere how far away i wait for death plz take my han
ما آدما شروع کننده های خوبی هستیم ولی ذاتا خوب تموم نمیکنیم. همه مون همینجوری هستیم. وقتی عطشِ رسیدن میخوابه همه چیز عادی میشه. معمولی میشه. به خاطر همین همیشه حرف از عشقایی هست که به هم نرسیدن.
شاید منو تو هم عادی میشدیم یه روز. شاید یه روز برسه که سالی یه بار هم به اینجا سر نزنیم و برای هم ننویسیم. شاید یه روز بیاد که بغل هم رو فراموش کنیم، شاید یه روز برسه رودخونه ها رو فراموش کنیم.
 ولی امروز اونروز نیست
بچه که بودم عاشق سیب بودم. هر چی می خوردم سیر نمی شدم. یادمه یه شب توو مهمونی مشغول بازی بودم که چشمم افتاد به آخرین سیب توی ظرف میوه. تا اومدم بِرَم بَرِش دارم یکی دیگه از مهمونا برش داشت! منم اصلا به روی خودم نیاوردم!
 
چندوقت پیش دلم می خواست کنسرت خواننده ی مورد علاقه مو برم. وقتی رفتم توو سایت فقط یه جای خالی مونده بود. تا اومدم رزروش کنم یکی پیش دستی کرد. منم اصلا به روی خودم نیاوردم!
حالا اگه می بینی من عجله دارم، اگه می بینی من هولم، اگه می
آثار هنری! نگهداری ازشون سخته. برای کسی که اون اثر حاصل رنج و زحمتش نیست فرقی با سایر اشیا نداره ولی برای کسی که از جون و روحش واسش خرج کرده و خلقش کرده مثل بچه اش میمونه و طاقت نداره یه خراش روش بیفته چه برسه چیزی ازش کم بشه.
برای همینه استرس گرفتم و مضطرب شدم، چون خودم صاحب آثار هنری انگشت شمار ولی پز زحمتی هستم خودمو جای صاحب اثر گذاشتم و نگرانیشو درک کردم و سعی کردم نذارم آسیبی به آثارش برسه. امیدوارم تصمیم درستی بوده باشه.
روش های پیشنهادی:
■دو روش برای حمله با این دک وجود داره:
- روش اول: لاوارو از ته مپ خودتون پشت برج میندازید و چون سرعتش کمه تا برسه به پل اکسیر براتون پر میشه
وقتی حریف نیرو انداخت برای زدن لاوا شما ماینرو میندازید کنار برج حریف و با اتیش نیروهایی مثل ویزارد و تفنگدارو میزنید
- روش دوم: اینفرنو دراگون(ID) رو نزدیک برج خودتون میندازید و ماشین پرنده رو هم کمی اونور تر ازش وقتی حریف نیروهای ریز  و تعداد بالا مثل مینیون هارو انداخت با زپ و اتیش میزنی
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید اینست که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
__________________
 
پ.ن:تا اطلاع ثانوی لبریز از حرف و کمبود واژه :/
تو ایستگاه ایستاد چندتا مسافر پیاده شدن پیر مردی که آروم راه میرفت نزدیک در شد تا سوار شه تا اون برسه همه مسافرا کرایه ها رو داده بودن ورفته بودن داشت نزدیک در میشد با عصاش هم اشاره میکرد به راننده که وایسه راننده داد زد چی میگییی بعد دو قدم مانده بود برسه سوار شه راننده درو بست و رفت:/
با عرض سلام و احترام خدمت دوستان عزیز و دنبال کننده های گلم 
همون جور که قبلا گفتم وب مون در چند روز گذشته فیلتر بود و من مجبور شدم آدرس وب تغییر بدم با این شرایط رتبه مون در گوگل اومده پایین. 
برای همین تصمیم گرفتم امروز پست های محبوب گذشته دوباره اپدیت کنیم .
انشالله از فردا دوباره فعالیت گذشته شروع میکنیم 
ممنونم میشم یه مدت بیش تر هوای من نویسنده هام داشته باشید نت رتبه مون بره بالا دوباره. 
تشکر میکنم از همه دوستان قدیم و جدید که باعث شدن
اینکه تمام تلاشم این بود کتاب رو تموم کنم که وقتی میرسه دستش بگه وای مرسی بعد هی بگه رسیدم اینجاش منم بگم اره یادمه میگی کجا ولی نشد دیگه ! اینجوری که من قدم های مورچه ای برمیدارم مطمئنم اون تموم میکنه و میگه آخرش تام و سارا ازدواج کردن ولی تو گفتی عاشقانه نیست وای بخدا از نظر من عاشقانه به این ازدواجهـــا نمیگن ! البته ما به صاحب نظران احترام میذاریم .
قول نمیدم که دیگه درمورد پطروس و کتاب ننویسم :)) چون میدونم فردا کتابش بدستش میرسه و منتظرم
یادمه از بچگی دوست داشتم نامه‌ ای بنویسم و توی یک بطری شیشه ای، بندازم وسط دريا. تا شاااید چند سال بعد برسه به دست رهگذری. فایده اش چی میتونست باشه همچین کاری؟ من که اصلا متوجه نمیشدم در هر حال اگر نامه به دست کسی می‌رسید یا نه. گمونم این پست گذاشتن تو بلاگ خالی هم یک جورایی همون باشه. نامه ای بدون مقصد وسط اقیانوس. آیا کسی عاقبت این نامه را خواهد یافت؟ 
شاید ظاهرا درست کردن جوجه کباب ساده به نظر برسه. پیاز و آبلیمو و نمک و زعفران رو به تکه های جوجه اضافه کرده و روی آتش کباب می کنیم. شاید ساده به نظر برسه اما نکاتی داره که رعایت کردنشون جوجه کباب های خونگی رو بسیار بسیار لذیذ می کنه بدون اینکه گوشتش سفت شده باشه یا بی مزه باشه. پس با ما در این مطلب همراه باشید.

ادامه مطلب
من اگه جای بعضیا بودم
از این فرصت قرنطینه استفاده
و عوض این طرف و اون طرف وقت‌تلف‌کردن
اپلیکیشن استاد مطهری» رو نصب
و طبق سیر مطالعاتی پیشنهادیش
یا طبق سیر مطالعاتی‌ای که از یه خبره می‌گرفتم
آثار ایشون رو مطالعه
و سوالات احتمالیم رو یادداشت می‌کردم
و سر فرصت از همون خبره یا یه خبره‌ی دیگه
جوابشونو می‌پرسیدم
یه وقتی می‌رسه که فرصت خاروندن سرت رو هم نداری
چه برسه به این‌که نت‌گردی و اینستاگرام‌گردی و
چه برسه به این‌که مطالعه کنی.
به
شاید در تاریخ بشر کمتر دوره‌ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری، جامعه‌ی بشری در همه جای عالَم، به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند -چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز میکنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان- احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی؛ در کمتر دوره‌ای از تاریخ، انسان این همه احساس نی
هر سال ثانیه شماری میکردم تا فرا برسه
ولی امروز نرفتم
نمی دونم چرا ؟ شاید باهاش قهر کردم
شاید هم
هنوز انقدر محکم نشدم ک در برابرشون مثل کوه بایستم
میترسم از اینکه هر چی ساختم  رو ویران کنن
پس تا وقتی  به این نتیجه رسیدم ک
بیدی شدم ک به این بادها نلرزم ,
و شدم اون  کسی ک خودم میخوام
حاضر نمیشم . :)
امتحان چیست
 
.
 
.
.
.
.
امتحان توهین به شعور دانش آموز و دانشجوست.
 
امتحان یعنی ما شک داریم تو از درس چیزی فهمیده باشی.
 
 
 
 
 
تا کی ما باید این تحقیرا رو بپذیریم هاااااااااااا آخه تا کی
تمومش کنيد این بازی کثیف رو.
 
لطفا پخش کنيد به گوش مسئولین برسه
 
بسم الله
نمیفهمم چه جوری میشه که یه نفر با اینهمه دغدغه که دنیای امروز بهمون تحمیل کرده و با همه ماموریت های بزرگی که خدا برای زندگی ما تو دنیا در نظر گرفته ،فرصت رسیدگی به این مسائل پیش پا افتاده رو پیدا میکنه ؟!!!
مدام درگیر حرف و حدیث های واهی و دنبال مقابله به مثل کردن .
من حتی نمیفهمم چطور میشه دنبال یه آدمی که نمیخوادت و دوست نداره راه بیافتی چه برسه دنبال این کارای بی مقدار و سخیف
واقعا اون کرامت انسانی که خدا برامون قرار داده با این رفتا
اصن چجورى باید راجبش حرف زد؟ پر حساى عجیب كه غیر از ما واسه بقیه آدما غیر قابل دركه و فقط اون میتونه ساده بفهمه پر قانون و منطقم اما بازم آخرش تابع قلبم میزارم رو مخم را بره عمدا كه غرق شیم توى رابطه كم كم صورتت مثه ماهه چقد من میدیدمت از این فاصله هرشب تـــو ، تنها دوم شخص مفرد منى به فرد من منحصر یعنى تو قرمز سبز زرد بنفش آبى نارنجیمى مكملمى تو جرات قبل گفتن حقیقتى و هنر دستى یا قدرت طبیعتى معتدل ترین زمین وسط دريا جزیرمى.
به نظرتون تعریف محدودیت‌های سالم در تربیت بچه چقدر در تقابل با پرورش خلاقیت اون قرار داره؟ مثلا اگه بچه نوک ماژیک رو هی کوبید روی کاغذ، مداخله می‌کنيد که بگین راه درست چیه یا با تست روش‌های مختلف به نتیجه برسه؟شاید تعریف چند تا خاطره به من بهتر کمک کنه :)
اون مثله یه بچه‌لوس قهر میکنه.
در صورتی که من اونیم که باید عصبانی و ناراحت باشه و حتی قهر کنه!
من واقعا از تمامه اخلاق‌هاش و هرچی که داره متنفرم!!
اون اصلا شبیه هم سن و سالای خودش نیست.
 
 
پ.ن: اون حتی لیاقت بهشت ‌رو هم نداره چه برسه به زیره پاش.
نمیدونم چرا هیچوقت اونجوری که دلت میخواد پیش نمیره
ای کاش یه روزی برسه همه آدما به مراد دلشون برسن
مراد ما همون آرزو شما هست.
دلم میخواد یه روزی بیاد همه حالشون خوب باشه 
روزی برسه همه چشاشونم بخنده و کلا شاد باشن
نمیدونم چرا همیشه اونجوری که دلم میخواد پیش نمیره
هوف.
پس کی منم مثل بقیه میتونم به آرزوهام برسم و خوشحال باشم؟
هوووم؟؟
مغزم پیچاپیچ هست و نمیدونم چی بگم که بتونم تموم اون حس های
مختلفمو بریزم بیرون تا یکم از شر این سردرد های مز
انفاق مصادیق متعددی داره که یکیش اینه که اکانت اینترنتت رو در اختیار یکی بذاری، و اون هم کلی فایل تربیتی دانلود کنه و .
 
 
 
+شاید بی ربط به نظر برسه ولی این روزها عمق تاثیر حلال بودن درآمد رو بیش از پیش حس میکنم، این میشه که گاهی از شدت ترس، تصمیم میگیرم استعفا بدم:(
فلوبر می‌گه ن وقتی کسی رو دوست دارند، تصور می‌کنند همه اونچه که اونا می‌خواند رو اون فرد داره و اگه دیگران نمی‌تونند ببیننش، به خاطر نگاه سطحی‌شونه و به جای روبرو شدن با واقعیتِ اون فرد، با همین تصویرِ خودشون از اون فرد زندگی می‌کنند. در حالی که از نظر ایشون مردا با خودشون روراست‌اند و وقتی ببینند که تصورشون با واقعیت فاصله داره، از اون فرد دل می‌کنند.
به نظرم موضوع رو از یه زاویه دیگه هم می‌شه دید و اون بیولوژیه. فکر کنيد خانوم حدود
نوروزتان پیروز
پارسال گذشت
اکنون در سال جدید همینطور که موقع مشکلات سختیها خدا بیادتون میاد و خدا باید به دادتون برسه در هنگام شادیها و خوشیها هم یاد خدا و سپاسگذاری از پروردگار یکتا باشید.
با بهترین آرزوها برای همگی در سال نو 
وقتی یکی کنارتونه آیا طبیعیه که تو مدت 20 دقیقه 60 بار انگشتش رو تو پهلوتون فرو کنه، 40 بار به نوک دماغتون ضربه بزنه، تو گوشتون مثل قطار سوت بکشه، به طرق مختلف به هر جایی دستش برسه ضربه وارد کنه؟
واقعا همه همنشینا اینجوری هستن؟! :|
 
درد داره وقتی تمام عمر فکر میکنی پدرت قوی ترین مرد عالمه
نمیذاره کسی به ناموسش چپ نگاه کنه چه برسه صداشو بلند کنه!
بعد ببینی تو موقعیتای حساس خودشو میکشه کنار.
جای اینکه پشتیبان باشه مقابلته
هعی این ازون زخماست که هیچ وقت و هیچ جوری خوب نمیشه 
 
نوروزتان پیروز
پارسال گذشت
اکنون در سال جدید همینطور که موقع مشکلات سختیها خدا بیادتون میاد و خدا باید به دادتون برسه در هنگام شادیها و خوشیها هم یاد خدا و سپاسگذاری از پروردگار یکتا یادتون باشه.
با بهترین آرزوها برای همگی
همیشه از نخوندن "پیرمرد و دريا" حس بدی داشتم. فقط و فقط دو ساعت وقت لازم بود برای تموم کردن حس بدم!
بابا میگه همیشه وقتی بربری میخره اما تا برسه خونه بیشترش رو یا به بقیه تعارف میکنه یا خودش میخوره و فقط یک چهارمش میرسه خونه یاد این داستان میفته:))
با همینگوی اونجا که می‌نویسه: "و گفت رختخواب. رختخواب رفیق من است. فقط رختخواب. چه چیز خوبی است رختخواب" موافقم اما به شکل کامل شده‌ی "و گفت چای و رختخواب. چای و رختخواب رفیق من است. فقط چای و رختخواب. چه
تو هم ما رو در حالت "استخوان در گلو" و "خفه‌خون گرفته" دوست داری انگار. باشه! مگه جز اینم میتونم بگم؟ مگه اصلا چیزی میتونم بگم؟!
زود "مرا به من باز دادند" خیلی زودتر از اونکه مسیری که شروع کردم حتی به شکوفایی و باروری برسه. اول کار گفتن بردار برو نبینیمت!
اولین کاری که پام برسه خارج اینه که برم و یه بلائی سر خودم بیارم که دیگه نشم.اصلا وحشتناک آدم خود درگیری پیدا می کنه،  احساس خفگی و غم آدم رو می خوره،  بی دلیل و بی جهت می خوام بمیرم.و از همه چی ناراحتم.
تو حالتی ام که دوست ندارم صحبت کنم 
چیه این کابوس هایی که تو دوران کنکور واسمون ساختن؟ 
خوشبختی توی این نیست که فلان عدد به اسم تو ثبت بشه.
خوشبختی توی اینه که هدفمند به اون عدد برسی! 
میدونی چرا خیلی ها با رتبه ی خوب حتی موفق نیستن؟ چون تمام فکر و ذکرش اون عدده نمیدونه اصلا چرا میخوادش؟، قراره باهاش به کجا برسه؟، جایی که قراره برسه اصلا شناختی ازش داره؟، آیا واقعا راضیش میکنه؟ یا فقط صرف حرف ملت و خانواده یه دونه میزنه تو سر کتاب یه دونه تو سر خودش و درس میخونه که پس فردا اسمش س
سلام تو از من چی میخای از یه دلشکسته خسته که بلد نیست عاشق بشه چون میترسه طرف جدی جدی بخاد زنش بشه چه موقه هایی بود که دخترا مجنون میشدن میشد انتخابشون کرد تو ذهن ولی حالا ک کسی نیست محبت بده اگه بده قول میدم گناه نکنم لامصب میتونم جلوی شهوتم رو بگیرم دیگه قوی شدم و فیلمای زشتم روم تاثیری نداره چ برسه عشق و محبت یه دختر که دوسم داشته باشه غرورم نمیزاره خودم برم باهاشون دوست شم رل بزنم باید خودش بیاد سراغم میترسم از عشق میترسم دلشو ببرم بعدا قه
همیشه از نخوندن "پیرمرد و دريا" حس بدی داشتم. فقط و فقط دو ساعت وقت لازم بود برای تموم کردن حس بدم!
بابا میگه همیشه وقتی بربری میخره اما تا برسه خونه بیشترش رو یا به بقیه تعارف میکنه یا خودش میخوره و فقط یک چهارمش میرسه خونه یاد این داستان میفته:))
با همینگوی اونجا که می‌نویسه: "و گفت رختخواب. رختخواب رفیق من است. فقط رختخواب. چه چیز خوبی است رختخواب" موافقم اما به شکل کامل شده‌ی "و گفت چای و رختخواب. چای و رختخواب رفیق من است. فقط چای و رختخواب. چه
حالا که به آخرای کتابم و ضرب‌العجل تحویلش به ناشر نزدیک و نزدیک‌تر میشم، بیشتر هم به مقدمه‌ی مترجم فکر می‌کنم. به همه‌ی تشکرهایی که می‌خوام توش از آدمای مهم زندگیم بکنم و به همه‌ی حرف‌هایی که باید توش بزنم. می‌دونی، نویسنده یه جای کتابش، تو اوج همون سختی‌هایی که داشته به رفقاش میگه اصلا شاید یه روز که از اینجا نجات پیدا کردم یه کتاب بنویسم و درموردش به همه‌ی دنیا بگم». و خب کتابش دستمه و می‌دونم که موفق شده بگه! رسیدن آدما به آرزوهاش
۱- بلند پرواز باشید: 

اولین روش برای بلند پرواز بودن این است که به خود ایمان داشته باشید. شخصی بلند پرواز کسی است که هر چقدر هم شرایط بد باشد و هر چقدر محدودیت وجود داشته باشد به اهداف خود برسد.

۲- همکاری داشته باشید:تلاش و اراده برای همکاری با تیم از همه چیز مهم‌تر است. تنها در هر تمرین شرکت کنيد و با تیم کار کنيد.

   ۳ – همیشه به بازی احترام بگذارید: هنگامی که بازیکنان حرفه‌ای با کمک داروهای نیروزا قدرت خود را بالا می‌برند، در واقع به خود خ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها